مقررات متفرقه ی دیگری نیز در قانون مجازات اسلامی پیش بینی شده است که می توان به عدم شمول قاعده ی تکرار جرم در جرایم سیاسی، مطبوعاتی و اطفال اشاره کرد. همچنین بر اساس مفهوم مخالف ماده ۱۳۸، تکرار جرم در جرایم تعزیری درجه هفت و هشت تاثیری بر تشدید مجازات مرتکب نخواهد داشت. البته تشدید مجازات در تکرار جرم نیز مطلق نبوده و مرتکب می تواند در صورت تحقق شرایط قانونی، بر اساس ماده ۱۳۸ از تخفیف مجازات بهره مند گردد.[۶۹]
ماده ۱۳۴- در جرائم موجب تعزیر هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد دادگاه برای هر یک از آن جرائم حداکثر مجازات مقرر را حکم میکند و هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم باشد، مجازات هر یک را بیش از حداکثر مجازات مقرر قانونی مشروط به اینکه از حداکثر به اضافه نصف آن تجاوز نکند، تعیین می کند. در هر یک از موارد فوق فقط مجازات اشد قابل اجراء است و اگر مجازات اشد به یکی از علل قانونی تقلیل یابد یا تبدیل یا غیرقابل اجراء شود، مجازات اشد بعدی اجراء میگردد.
در هر مورد که مجازات فاقد حداقل و حداکثر باشد، اگر جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد تا یکچهارم و اگر جرائم ارتکابی بیش از سه جرم باشد تا نصف مجازات مقرر قانونی به اصل آن اضافه میگردد.
تبصره ۱- در صورتیکه از رفتار مجرمانه واحد، نتایج مجرمانه متعدد حاصل شود، طبق مقررات فوق عمل میشود.
تبصره ۲- در صورتی که مجموع جرائم ارتکابی در قانون عنوان مجرمانه خاصی داشته باشد، مقررات تعدد جرم، اعمال نمیشود و مرتکب به مجازات مقرر در قانون محکوم میگردد.
تبصره ۳- در تعدد جرم در صورت وجود جهات تخفیف، دادگاه میتواند مجازات مرتکب را تا میانگین حداقل و حداکثر و چنانچه مجازات، فاقد حداقل و حداکثر باشد تا نصف آن تقلیل دهد.
تبصره ۴- مقررات تعدد جرم در مورد جرائم تعزیری درجههای هفت و هشت اجراء نمیشود. این مجازاتها با هم و نیز با مجازاتهای تعزیری درجه یک تا شش جمع میگردد.
نکات این ماده عبارتند از:
۱)این ماده مختص تعدد مادی است و حکم تعدد معنوی در ماده ۱۳۱ بیان شده است و البته برخی مصادیق تعدد معنوی در قانون قدیم هم در این ماده از مصادیق تعدد مادی دانسته شده است.چرا که تبصره یک این ماده بیان میدارد: در صورتی که رفتار مجرمانه واحد نتایج متعدد حاصل شود طبق مقررات فوق عمل می شود.
فعل واحد دارای نتاج متعدد در گذشته بر اساس نظر حقوق دانان و آراء دیوان عالی کشور تعدد معنوی محسوب می شد.برای مثال طبق رای دیوان عالی کشور در صورتی که مردی با ترک انفاق نفقه همسر و فرزند خودش را ترک کند عمل او مشمول فعل واحد دارای نتایج متعدده است که برای او یک مجازات تعین می شود.ولی در این قانون این عمل تعدد مادی است.
۲)در این ماده فرقی میان تعدد مادی مشابه و تعدد مادی مختلف گذاشته نشده است.[۷۰]
۳)حکم تعدد در تعزیرات به این صورت است :
فرض اول :جرایم متعدده بیش از سه جرم نیست:برای هر جرم تعیین حد اکثر و اجرای شدید ترین جرم(نتیجه عملا میشود حداکثر شدید ترین جرم)
فرض دوم: جرایم متعدد بیش از سه جرم باشد:تعین حد اکثر به علاوه تشدید تا نصف حداکثر برای هر جرم و اجرای صرفا شدید ترین مجازات
بنابر این در فرض چهار جرم متعدد تشدید اجباری ولی میزان تشدید از جهت حداقل اختیاری و از جهت حداکثر اجباری است.یعنی آن که قاضی در هر حال باید مجازات هر جرم را تشدید کند ولی این که چقدر تشدید کند برای او اختیار است ولی نهایت تشدید تا نصف اکثر مجازات است.[۷۱]
این مساله در حقوق انگلستان تحت عنوان cuncurative و consequtive به معنی مجازات های متوالی و همزمان تقریبا با همین نحوه پیش بینی شده است.در مجازات هم زمان که شبیه ماده ۱۳۴ است مبنای این که چند مجازات اجرا و فقط شدیدترین آن اجرا می شود آن است که اعتقاد بر این است که در این نحوه مجازات هر سه مجازات اجرا می شود و فقط این سه مجازات هم زمان شروع می شوند و مجازاتهای سبک تر در خلال اجرای مجازات سنگین تر اجرا می شوند و نهایتا مجازات سنگین تر هم اجرا و در واقع تمام مجازات ها اجرا شده است.[۷۲]
این نحوه بیان در ماده ۱۳۴ اگرچه کمی پیچیده است ولی مزیتی را دارد.در زمان حاکمیت قانون قدیم مجازات اسلامی که حکم تعدد معنوی اجرای مجازات اشد بود این اشکال وجود داشت که اگر متهم برای مجازات جرم شدید تبرئه میشد آیا می توانستیم مجازات جرم دیگری را که وی مرتکب شده بود را اجرا کنیم یا نه؟برخی استاید چون دکتر صانعی با این استدلال که در تعدد معنوی عنصر جرم واحد است و لذا مجازات واحد دارد اعتقاد داشتند نمیتوان او را به مجازات جرم خفیف دیگر او محکوم کرد و برخی اساتید چون دکتر علی آبادی میگفتند: می توان او را به مجازات جرم خفیف دیگری که او انجام داده است محکوم کرد.این نحوه بیان ماده ۱۳۴ این مشکل را حل کرده است. .
۴)ضابطه و ملاک تعدد از تکرار در قانون جدید هم تغییر پیدا کرده است.در قانون قدیم ملاک تمایز تعدد از تکرار صدور حکم قطعی و اجرای مجازات بود.با این توضیح که اگر فردی مرتکب جرمی می شد و بعد از اجرای کامل مجازات مرتکب جرم دیگری می شد مشمول عنوان تکرار بود و اگر قبل از اجرای کامل مجارات ولو این که در حین اجرای مجازات سابق مرتکب جرم دوم می شد مشمول عنوان تکرار نبود .و علاوه بر آن اگر کسی مرتکب جرمی می شد و حکم قطعی برای او صادر می شد و هنوز مجازات اجرا نشده بود و مرتکب جرم جدیدی می شد مشمول نه تعدد بود و نه تکرار. و قانون ا این جهت ناقص بود.چرا که برای ان که مشمول عنوان تعدد باشد باید جرم دوم را قبل از صدور رای قطعی انجام می داد و اگر می خواست مشمول تکرار باشد باید جرم دوم را بعد از اجرای مجازات انجام می داد.و به همین دلیل ارتکاب جرم در حالت آزادی مشروط مورد اختلاف بود که آیا مشمول تعدد است یا تکرار. [۷۳]
از طرف دیگر برخی اساتید چون دکتر اردبیلی ضابطه تعدد از تکرار را شروع به اجرا می دانستند و نه اجرای کامل مجازات و عقیده داشتند بعد از شروع به اجرای مجازات دیگر ارتکاب جرم جدید مشمول عنوان تکرار است و نیازی به اجرای کامل نیست.
در حال حاضر ملاک تمییز تعدد از تکرار صدور حکم قطعی است.یعنی ان که اگر قبل از صدور حکم قطعی فردی مرتکب جرم دوم شود مشمول عنوان تعدد است و بعد از صدور حکم قطعی تا حصول اعاده حیثیت یا شمول مرور زمان مشمول عنوان تکرار است.بنابر این ضابطه اجرای کامل مجازات یا به عقیده دکتر اردبیلی شروع به اجرای مجازات دیگر وجود ندارد و به همین دلیل سوال شما در خصوص ارتکاب در زمان آزادی مشروط موضوعا منتفی است.چون اگر درزمان آزادی مشروط مرتکب جرم شود در هر حال بعد از قطعیت رای است و لذا مشول تعدد نیست و مشمول تکرار جرم است. .
۵)این که آیا مقررات تعدد در حال حاضر مساعد به حال متهم است و عطف به ما سبق می شود یا خیر:
در قانون سابق حکم تعدد به این نحو بود:
تعدد مادی مشابه:تعیین یک مجازات و تشدید که این تشدید طبق رای وحدت رویه دیوان عالی کشور نهایتا تا حد اکثر مجازات قانونی بود. [۷۴]
وضعیت تشــدید درجه در هر یک از درجات هشــتگانه ى مجازات تعزیرى موضوع ماده ى ۱۹ قانون مجازات اسلامى مصوب ۱۳۹۲ به شرح زیر است:
بند اول:تشدید درجه در مجازاتهاى مشمول درجهى ۲
هیــچ موردى در قانون تعزیرات مصــوب ۱۳۷۵ وجود ندارد که از پانزده تا بیســت و پنج سال حبس داشته باشــد منطبق با مجازات درجهى ۲ باشد؛ اما دو مورد در قانون تعزیرات آمده اســلامى و عینا طبق تبصره ى ۲ ماده ى ۱۹ قانون مجازات مشــمول درجه ى ۲ قرار مىگیرد؛ اما حداقل و حداکثر آن کمتر از معیار درجه ى مذکور است. حداقل مجازات آنها پنج سال و حداکثر آن بیست سال است که از هر دو ناحیه، پنج ســال کمتر است. در نتیجه، درجه ى این سه مورد، تشدید شده اســت؛ میزان مجازات این سه مورد به درجه ى ۳ نزدیکتر است و مىبایست معیار در تبصره ى ماده ى ۱۹ به گونه اى تنظیم مى شد که این سه مورد در درجه ى ۳ قرار مى گرفتند.[۷۵]
بند دوم :تشدید درجه در مجازاتهاى مشمول درجه ى ۳
هیچ موردى در قانون تعزیرات وجود ندارد که از ده تا پانزده ســال حبس منطبق با مجازات درجه ى ۳ باشد؛ اما پنج مورد از حداکثر مجازات آنها مطابق با درجه ى ۳ مىباشد؛ اما حداقل حبس آنها کمتر اســت. دو مورد از این تعداد، حداقل سه سال حبس و سه مورد حداقل پنج سال حبس داردیعنی حداقل انها به ترتیب هفت یا ÷نج سال کمتراز میزان حداقل درجه ۳ میباشد
بند سوم:تشدید درجه در مجازاتهاى مشمول درجه ى ۴
موردى از قانون تعزیرات وجود ندارد که از پنج تا ده ســال حبس داشــته باشــد و عینا مجازات منطبق با درجه ى ۴ باشــد؛ اما نوزده مورد وجــود دارد که حداکثر آن مطابق با درجه ى ۴ است؛ ؛ در شش مورد حداقل مجازات یکسال و در پنج مورد دو سال و در هفت مورد سه سال میباشد
بند چهارم:تشدید درجه در اکثر مجازاتهاى مشمول درجه ى ۵
در قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ هشتاد و یک مورد حبس مشمول درجه ى ۵ پیش بینى شده است که فقط شش مورد آن که ً کاملا با این درجه منطبق است؛ یعنى از دو تا پنج ســال حبس تعیین شده اســت؛ اما در مقابل هفتاد و پنج مورد هســت که مشمول این درجه مىشــود، اما ً کاملا با آن منطبق نمىباشد. بنابراین، فقط شــش مورد از قانون تعزیرات، هماهنگ با درجه ى ۵ است و هفتاد و چهار مورد آن مغایر با درجه بندى است و به نوعى تشدید محسوب مىشود؛ و در پنجــاه و یک مورد آن، مىتوان گفــت میزان مجازات آنها حداقل یک درجه تشــدید شده است؛ یعنى میزان مجازات، به درجهى ۶ بسیار نزدیکتر از درجه ى ۵ است و مىبایست معیار تبصره ى ماده ى ۱۹به گونها ى تنظیم مى شد که این پنجاه و یک مورد در درجه ى ۶ قرار مى گرفتند[۷۶]
بند پنجم:تشدید درجه در اکثر مجازاتهاى مشمول درجه ى ۶
بیشــترین مواردى که قانون تعزیرات با درجات هشــتگانه هماهنگى دارد، درجه ى ۶ اســت، در مجموع در این درجه، هشــتاد و پنج مورد حبس مقرر شده که در بیســت و نه مورد آن با ملاک درجه ى ۶ منطبق اســت؛ یعنى از شش ماه تا دو ســال حبس دارد در مقابل، پنجاه و شــش مورد در این طبقه وجود دارد که ؛ مشمول این درجه مىشود؛ اما ً کاملا با آن منطبق نیست
بند ششم:تشدید درجه در اکثر مجازاتهاى مشمول درجه ى ۷
ســه ماده ى قانونى وجود دارد که از نود و یک روز در قانون تعزیرات شانزده تا شــش ماه حبس دارد؛ یعنى ً کاملا با درجه ى ۷ منطبق است. اما شانزده مــورد وجود دارد که حداکثر مجازات آنها مطابق با درجه ى ۷ اســت؛ اما حداقل آن کمتر از معیار مذکور اســت
بند هشتم:تشدید درجه در اکثر مجازاتهاى مشمول درجه ى ۸
در قانون تعزیرات فقط یک مورد در ماده ى ۶۰۵ این قانون یافت مىشــود که مجازات آن حبس تا ســه ماه است و ً کاملا منطبق با مجازات درجه ى ۸ است؛ اما در مقابل شش مورد وجود دارد که با معیار آن نمىباشد؛ سه مورد از این تعداد در حداکثر منطبق است، اما در حداقل منطبق نمىباشد[۷۷]
بند پنجم:تعدد مادی مختلف جمع مجازات ها
در قانون جدید فرقی بین تعدد مادی مشابه و مختلف نیست و از طرف دیگر بین تعدد سه جرم و کمتر و تعدد بالاتر از سه جرم قائل به تفکیک شده است.در تعدد سه جرم یا کمتر مجازاتی که تعیین می شود چند مجازات حداکثری و آن چه اجرا میشود شدید ترین مجازات است.و در تعدد بالای سه جرم ان چه تعیین می شود چند مجازات حداکثر به علاوه تشدید و آن چه اجرا می شود یک مجازات حداکثری به علاوه تشدید است.
آن چه دادگاه مورد حکم قرار می دهد در تعدد مادی مشابه وفق قانون جدید صد در صد شدید تر از قانون قدیم است چون در حکم قاضی حداکثر مجازات تمامی جرایمی که فرد مرتکب شده مورد حکم قرار میگیردولی ان چه اجرا میشود در تعدد سه جرمی همان مجازات حد اکثر است که در قانون قدیم هم بود و در تعدد بالای سه جرمی شدیدتر است از ان چه در قانون قدیم بود.بنابر این در تعدد مادی مشابه شکی نیست که قانون جدید شدید بوده و عطف به ماسبق نمی شود. [۷۸]
در تعدد مادی مختلف حکم قانون قدیم جمع مجازات ها بود و در قانون جدید در تعدد سه جرمی حداکثر همه مجازات ها در مقام حکم و حداکثر شدیدترین مجازات در مقام اجرای حکم است. و در تعدد بالای سه جرمی حداکثر به علاوه تشدید در مقام حکم برای تمامی مجازات ها و اجرای شدید ترین در مقام اجرا است.[۷۹]
بنابراین در تعدد مادی مختلف آن چه در حکم دادگاه می اید همواره شدید تر است از قانون سابق ولی آن چه اجرا میشود اگرچه در ظاهر خفیف تر است ولی با استدلال زیر شدیدتر است: .
فرض کنید فردی مرتکب سرقت توقیف غیر قانونی و کلاهبرداری میشود.اگر حداکثر مجازات سرقت شش ماه تا سه سال حبس توقیف غیر قانونی یک سال تا چهار سال حبس و کلاهبرداری سه تا هفت سال حبس باشد.در قانون قدیم قاضی می توانست این فرد را به به جمع سه مجازات یعنی سه به علاوه چهار به علاوه هفت محکوم کند.و از نظر حد اقل اگر میخواست مجازات کم بدهد می توانست او را به شش ما به علاوه یک سال به علاوه سه سال محکوم کند.ولی در قانون جدید باید او را به حداکثر مجازات هر سه جرم محکوم کند ولی فقط شدیدترین مجازات اجرامیشود.یعنی همان هفت سال حبس کلاهبرداری.بنابر این در قانون جدید در فرض تعدد مادی مختلف دست قاضی از جهت حداقل مجازات بسته شده.
قاعده آن است که اگر قاضی حداقل مجازات را افزایش ولی حداکثر را کم کند این قانون شدید است چون دست قاضی را از جنبه حداقل بسته است.و بنابراین مقررات تعدد ماده ۱۳۴ در هر حال نسبت به قانون قدیم شدید است.[۸۰]
قانونگذار در مادهى ۱۹ قانون مجازات اســلامى مصوب ۱۳۹۲، بــا درجهبندى مجازاتهاى تعزیرى به هشــت درجهى متفاوت، امر تشــخیص مجازاتهاى تعزیرى اشــد را تسهیل کرده است. با این تقســیمبندى، محاکم براى تشــخیص مجازات اشــد قابــل اعمال در تعدد جرایــم تعزیرى (اعم از تعدد معنوى و مادى) با چالش کمترى مواجه خواهند بود؛ زیرا مجازاتهاى درجه ى بالاتر نســبت به مجازاتهاى درجه ى پایینتر، شــدیدتر محسوب مىشــود، به عنوان مثال، دو تا پنج سال حبس شدیدتر از شلاق تعزیرى است؛ چرا که حبس تعزیر درجه ى ۵ و شلاق تعزیرى حسب مورد تعزیر درجه ى۶، ۷ و یا ۸ محســوب مىشود. بر این اساس، تردیدی نیست که مجازاتهاى تعزیرى در هر درجه، شــدیدتر از مجازاتهاى تعزیرى مذکور در درجه ى پایینتر مىباشد؛ اما پرسش این است که با توجه پیشبینى مجازاتهاى متعددى در داخل هر درجه، آیا بین این مجازاتها نیز شــدت و ضعف وجــود دارد. براى مثال در مجازاتهاى تعزیرى درجه ى ۱، چهار نوع مجازات به ترتیب حبس بیشتر از بیست و پنج سال، جزاى نقدى بیشتر از یک میلیارد ریال و مصادره ى اموال و انحلال شخص حقوقى پیش بینى شــده اســت؛ آیا مجازاتهاى چهارگانه ى مذکور از حیث شدت و ضعف در یک اندازه هســتند و یا آن که در داخل هر درجه، مجازاتها به ترتیب شدت و ضعف بوده و مجازات واقع در مرتبه ى بالاتر، نســبت به مجازات مندرج در مرتبه ى پایینتر، اشــد محسوب می شود؟ برخى از نویسندگان معتقدند تمامى مجازاتهاى مندرج در یک درجه، از حیث شــدت و سختى متناسب یکدیگرند .[۸۱] بــا این وجود به نظر مىرســد در داخل هر درجــه نیز تقدم و تأخر مجازاتها بر اســاس شدت و ضعف مىباشد؛ به عنوان مثال، با توجه به اینکه، در تمامى درجات تعزیــر، مجازات حبس در مرتبه ى اول قرار دارد، در تمامى درجات مذکور، مجازات حبس را باید اشد از سایر مجازاتها تلقى کرد. به بیان ساده تر، در مجازات تعزیرى درجهى ۸، حبس تا ســه ماه شدیدتر از جزاى نقدى تا ده میلیون ریال و مجازات اخیر شــدیدتر از شــلاق تا ده ضربه مىباشد؛ همچنان که در زمان حکومت قانون مجازات عمومى مصوب ۱۳۵۲ نیز مجازاتهاى جنایى، شــدیدتر از جنحه و جنحه نیز شــدیدتر از خلاف بوده و در داخل هر یک از طبقات سه گانه ى مذکور، مجازاتهاى درجه ى بالاتر، شدیدتر از مجازاتهاى درجه ى پایینتر قلمداد مىگردید؛ مانند آن که مجازات جنایى اعدام، شــدیدتر از حبس ابد و این مجازات نیز شدیدتر از حبس موقت بوده است .[۸۲]به این ترتیب، هرگاه فردى مرتکب دو جرم شــود که مجازات آنها در دو درجــه ى متفاوت قرار مىگیرد؛ مانند آن که یکى از آنها در زمره ى تعزیر درجه ى ۵ و مجازات جرم دیگر در ردیف تعزیر درجه ى ۶ باشد، مجازات درجه ى ۵، مجازات اشــد محسوب مىشود. به علاوه اگر کسى مرتکب دو جرمى شود که مجازات آنها از یک درجه باشــد؛ مانند آن که مجازات یکى از ایــن جرایم، حبس درجه ى ۶ و مجازات جرم دیگر شلاق درجه ى ۶ باشد، از آن جا که در تعزیر درجه ى ۶، مجازات حبس در مرتبه ى بالاترى از مجازات شــلاق قرار دارد، باید مجازات حبس تعزیرى درجه ى ۶ را شدیدتر از شلاق تعزیرى درجه ى ۶ محسوب نمود.[۸۳]
گفتار چهارم:تعیین تکلیف برخى از موارد اختلافى
سکوت قانون مجازات اسلامى پیشین در خصوص برخى موضوعات ناظر بر تعدد جرم موجب طرح آراء متفاوتى شــده بود؛ از جمله جرم شامل قصود[۸۴] تعدد معنوى از مصادیق موضوع ماده ى ۴۶ قانون مجازات اســلامى محسوب [۸۵]و گروهى این جرم را از مصادیق تعدد مادى مىدانســتند[۸۶]؛ تعدادى نیز فرض مذکور را خارج از شمول مقررات تعدد جرم تلقى مىکردند[۸۷]. تبصره ى ۲ مادهى ۱۳۴ قانون مجازات اســلامى مصوب ۱۳۹۲، با الهام از قسمت اخیر بند «الف» ماده ى ۳۲ قانون مجازات عمومى مصوب ۱۳۵۲، با خارج کردن جرم شامل از شمول مقررات تعدد جرم، به اختلاف نظرهاى موجود پایان بخشیده است.از دیگر موارد اختلافى، فرضـــى است که از عمل مجرمانه ى واحد، نـتایج متعددى حاصل شود. در گذشتـــه بسیارى این فرض را از مصـادیق تعدد معنـوى قلمداد مىکـــردند[۸۸]، اما برخــى آن را در زمره ى تعدد مادى مىدانســـتند. تبصـره ى یک ماده ى ۱۳۴ قانون مجازات اسلامى جدید براى این فرض حکـــم تعدد مـادى را پذیـرفته است در قانون مجازات سابق به چگونگى اجراى مجازاتهاى متعدد اشاره نشده بود؛ امرى که در عمل مشــکلاتى را براى محاکم در پى داشــت؛ اما قانونگذار در مواد متعددى از قانون مجازات اسلامى اخیرالتصویب از جمله تبصره هاى یک و سه مادهى ۱۳۲ و مــواد ۱۳۳ و ۱۳۵، کیفیت اجراى مجازاتهاى متعدد را پیش بینى کرده است.[۸۹]
گفتار پنجم:شروع به جرم در قانون جدید
ماده ۱۲۲ قانون مجازات اسلامی جدید میگوید که هرکس قصد ارتکاب جرمی کند و شروع به اجرای آن کند ولی به واسطه عامل خارج از اراده او قصدش معلق بماند، مجازات میشود.همانطور که مشاهده میکنید در این ماده از شروع به جرم تعریفی ارائه نکرده و تنها برای این موضوع مجازاتی تعیین کرده است و به نوعی میتوان گفت که شروع به جرم را جرمانگاری کرده است و بدون اینکه از آن تعریفی ارائه کند برای آن مجازات تعیین کرده است. تفاوت بارز قانون فعلی با قانون سال ۱۳۷۰ این است که قانون سابق درباره شروع به جرم، اصل را بر این گذاشته بود که شروع به جرم، جرم تلقی نمیشود مگر اینکه ما صراحت قانونی در این زمینه داشته باشیم اما نحوه نگارش فعلی قانون به این صورت است که میگوید هر کسی قصد ارتکاب جرمی را داشته باشد و شروع به اجرای آن کند ولی به دلیل وجود یک عامل خارج از اراده، قصد او معلق بماند، به شرح زیر مجازات میشود که در ادامه مجازات آن را بیان کرده است، بنابراین باید گفت که مجازات برای آن وجود دارد[۹۰]. در حالی که ماده ۴۱ قانون مجازات سال ۱۳۷۰ که معادل ماده ۱۲۲ قانون مجازات فعلی است، میگفت که چنانچه اقدامات انجام گرفته جرم باشد محکوم به مجازات همان جرم میشود.
با توجه به ماده ۲ قانون مجازات اسلامی که میگوید هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب میشود، اینکه شروع به جرم، جرم باشد، مستلزم وجود رکن قانونی یعنی نص صریح قانون در باب وجود یک متن یا مستند قانونی است.در قانون جدید مجازات اسلامی درباره شروع به جرم اصل بر جرم بودن آن است اما از سال ۱۳۷۰ تاکنون یعنی در طول ۲۰ سال گذشته اصل بر این بود که شروع به جرم مستند قانونی میخواهد. ویژگی قانون جدید درجهبندی مجازاتهاست که در حقیقت اقتباسی از قانون سال ۱۳۵۲ است. ماده ۲۰ این قانون با تغییرات لفظی که در آن اعمال شده، به طور مجدد احیا شده است. ماده ۱۲۲ قانون مجازات جدید اعلام میکند مجازات شروع به جرم درجرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، (سلب حیات به معنای گرفتن حیات از طریق قصاص نفس یا اعدام) حبس دایم یا حبس تعزیری درجه یک تا سه است، حبس تعزیری درجه چهار خواهد بود. بر اساس این ماده از قانون مجازات اسلامی جدید، به تدریج که از اهمیت جرم و شدت مجازات کاسته میشود، قانونگذار مجازات شروع به جرم را نیز کم میکند.[۹۱]
در صورتی که در قانون سابق برای شروع به جرم نیاز به قانون داشتیم و بنابراین در هر جرمی، درباره شروع به جرم آن باید تصریح میشد که چه مجازاتی دارد اما در قانون مجازات اسلامی جدید شروع به جرم را عام گرفته بنابراین هر جرمی میتواند شروع به جرم و نیز مجازات مستقل داشته باشد، به غیر از مواردی که در قانون تصریح شده است. بندهای الف، ب و پ یعنی ۳ بند ذیل ماده ۱۲۲ برای نحوه مجازات شروع به جرم تقنین و جرمانگاری شده است. مرتکب شروع به جرم در جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، حبس دایم یا حبس تعزیری درجه یک تا سه است، به حبس تعزیری درجه چهار، در جرایمی که مجازات قانونی آنها قطع عضو یا حبس تعزیری درجه چهار است، به حبس تعزیری درجه پنج و در جرایمی که مجازات قانونی آنها شلاق حدی یا حبس تعزیری درجه پنج است، به حبس تعزیری یا شلاق یا جزای نقدی درجه شش محکوم میشود[۹۲].
گفتار ششم:تعویق مجازات در قانون جدید
اختیار دادگاه در تعویق صدور حکم در مجازات تعزیری درجه شش تا هشت به مدت شش ماه تا دو سال؛ در صورت وجود جهات مخففه می باشد.
بند اول:آثار تعویق صدور حکم
بر اساس آمارها میتوان دریافت که جمعیت کیفری ما افزایش پیدا کرده است و این موضوع هم به طور عمده به صدور مجازات حبس نسبت به مجرمان بر میگردد. از این جهت نیز میتوان امیدوار بود که در جرایم خرد و به خصوص حبسهای کوتاه مدت مرتکبان به موجب قاعده تعویق صدور حکم، وارد زندان نشوند.
بند دوم:اجرای تعویق مجازات
۴-۴ نتایج آزمونها و تخمین های انجام شده
در این تحقیق جهت آزمون فرضیهها از روش دادههای تلفیقی ایستا استفاده شده است. در این روش برای انتخاب از بین دو مدل ترکیبی(pool) و مدل اثرات ثابت از آزمونی تحت عنوان چاو(chow) که به آن آزمون تغییرات ساختاری نیز میگویند استفاده میشود. در مدل اثرات ثابت هر یک از مولفهها یک مقدار ثابت مخصوص به خود دارد و به دلیل آنکه برای کار کردن با هر یک از این مقادیر ثابت، یک متغیر مجازی در نظر گرفته میشود، تخمین زدن اثرات ثابت، تخمین زدن متغیرهای مجازی حداقل مربعات[۱۱۸](LSDV) نیز نامیده میشود. آزمون چاو یک آزمون تساوی بین مجموعهای از ضرایب در یک رگرسیون خطی است.
۴-۴-۱ آزمون چاو(chow) یا آزمون تغییرات ساختاری مربوط به فرضیهها
به منظور آزمون فرضیههای پژوهش، ابتدا مدل اثرات ثابت زمانی تخمین زده شده و سپس برای بررسی تفاوت معناداری از آزمون تغییرات ساختاری استفاده خواهد شد. این آزمون برای بررسی وجود اثرات ثابت به صورت زیر فرضیه سازی می شود:
جدول ۴-۴ نتایج آزمون چاو مربوط به فرضیه ها
آزمون چاو
معناداری
آمارهF
معناداری
۰٫۰۰۰۰
۱۵٫۵۷۳۶۹۳
فرضیه اول
۰٫۰۰۰۰
۱۸٫۹۲۱۸۶۰
فرضیه دوم
۰٫۰۰۰۰
۲۱٫۱۴۰۴۲۴
فرضیه سوم
۴-۴-۲ آزمون هاسمن مربوط به فرضیهها
همانطور که ملاحظه میگردد، نتایج آزمون چاو حاکی از انتخاب مدل اثرات ثابت برای فرضیهها میباشد. حال میبایست مدل اثرات ثابت در مقابل مدل اثرات تصادفی آزمون گردد. برای این کار از آزمون هاسمن استفاده میشود. برای انجام آزمون هاسمن، ابتدا میبایست مدل اثرات تصادفی– زمانی را برآورد کنیم. آزمون هاسمن برای بررسی وجود اثرات تصادفی به شکل زیر تنظیم می شود:
جدول ۴-۵ نتایج آزمون هاسمن مربوط به فرضیه های تحقیق
معنی داری
اثر آزمون
فرضیه ها
۰٫۰۰۰۰
همانطوری که در جدول بالا مشاهده می شود، روش NLICA نسبت به الگوریتمهای دیگر تصاویر نویزدار را با دقت بالایی بخشبندی کرده است. برتری روش پیشنهادی با مقایسه نتایج بخشبندی آن با نتایج الگوریتم FCM بیشتر به چشم می آید. الگوریتم OSFCM-SNLS جزء روشهایی است که تصاویر نویزدار را با بهره گیری از اطلاعات غیرمحلی پیکسلها به خوبی بخشبندی می کند و نتایج آن قابل رقابت و نزدیک به نتایج الگوریتم NLICA میباشد. الگوریتم NLICA نیز از اطلاعات غیرمحلی به منظور خوشهبندی
پیکسلها استفاده می کند، با این تفاوت که هنگام محاسبه اطلاعات غیرمحلی هر پیکسل، به جای محاسبه فاصله اقلیدسی شدت روشنایی همسایگیها، از فاصله بین همسایگی نویززدایی شده و جزئیات همسایگی دو پیکسل استفاده مینماید. روش ترکیبی الگوریتم ژنتیک و فازی نیز به دلیل بهره گیری از اطلاعات همسایگی پیکسلها مانند روشهای EnFCM و FGFCM نتایج بهتری را نسبت به روش خوشهبندی FCM تولید
می کنند ولی نتایج روش NLICA به خصوص در بخشبندی تصویر درختان (#۲۳۸۰۱۱)، نسبت به همه این روشها برتری چشمگیری دارد. تصاویر بخشبندی شده با روشهای ذکرشده در شکلهای ۶-۹ تا ۶-۱۱
(الف) تصویر نویزدار (ب) تصویر بخشبندیشده با روش FCM
(پ) تصویر بخشبندی شده با روش EnFCM(ت) نصویر بخشبندی شده با روش ژنتیک و فازی
(ث) تصویر بخشبندی شده با روش OSFCM-SNLS (ج) نصویر بخشبندی شده با روش FGFCM
(چ) تصویر بخشبندی شده با روش NLICA
شکل ۶-۹: نتایج بخشبندی تصویر#۲۳۸۰۱۱ با روشهای مختلف
نشان داده شده اند. با توجه به جدول ۶-۷ میبینیم که الگوریتمهای FCM، EnFCM و FGFCM تصویر محک اول را به خوبی بخشبندی نمیکنند و نویز زیادی بهخصوص در نتیجه حاصل از روش FCM باقیمانده است. برای تصویر دوم همه روشها به جز روش ترکیب ژنتیک و فازی نتایج بهتری نسبت به تصویر اول ایجاد می کنند و میزان دقت الگوریتم OSFCM-SNLS بیشتر از سایر روشهاست و تنها در بخشبندی این تصویر، روش OSFCM-SNLS نسبت به روش NLICA برتری نسبی دارد و دلیل اینکه روش پیشنهادی در
بخشبندی تصویر دوم نسبتاً ضعیف عمل می کند، وجود درهم ریختگی و نویز در این تصویر است. در مورد تصویر سوم، دقت روش FCM کمتر از روشهای دیگر بوده و میزان دقت روشهای EnFCM و FGFCM و
OSFCM-SNLS تقریباً برابر و بیشتر از میزان دقت الگوریتم ترکیبی ژنتیک و فازی و روش FCM است. میزان دقت بخشبندی تصویر سوم نیز، با روش NLICA بیشتر از سایر روشها است و به خصوص تعداد پیکسلهای موجود در چهار گوشه تصویر که به اشتباه خوشهبندی شده اند، در تصویر بخشبندی شده با NLICA بسیار کمتر از سایر روشهاست.
۶-۳ پایداری الگوریتم NLICA
منظور از پایداری الگوریتمهای بهینهسازی، یکنواختی جوابهای پیدا شده به وسیله الگوریتم در اجراهای مختلف بوده و یکی از ویژگیهای الگوریتمهای تکاملی قوی، پایداری آنها میباشد. پایداری الگوریتمهای تکاملی به وسیله مقایسه جوابهای به دست آمده در اجراهای مختلف مشخص میگردد. به همین جهت برای نشان دادن پایداری الگوریتم، نمودار پایداری را در ۱۰ بار اجرای الگوریتم NLICA برای بخشبندی هرکدام از تصاویر رسم نمودیم. شکل ۶-۱۲ نمودار پایداری الگوریتم را برای تصاویر مختلف، نشان میدهد.
همانطوری که در نمودارهای شکل ۶-۱۲ مشاهده می شود، الگوریتم NLICA برای سه تا از تصاویر محک در همه ده بار اجرا، جوابهای کاملاً برابری تولید می کند و جوابهای تولید شده در ۱۰ بار اجرای الگوریتم انحراف معیاری ندارند. در سه تصویر دیگر نیز جوابهای تولید شده در ۱۰ بار اجرای الگوریتم نزدیک به هم بوده و تنها یک یا دو مورد از جوابها کمی متفاوت از بقیه هستند.
(الف) تصویر نویزدار (ب) تصویر بخشبندی شده با روش FCM
(پ) تصویر بخشبندی شده با روش EnFCM(ت) نصویر بخشبندی شده با روش ژنتیک و فازی
(ث) تصویر بخشبندی شده با روش OSFCM-SNLS (ج) تصویر بخشبندی شده با روش FGFCM
(چ) تصویر بخشبندی شده با روش NLICA
شکل ۶-۱۰: نتایج بخشبندی تصویر#۱۶۷۰۶۲، با روشهای مختلف
(الف) تصویر نویزدار (ب) تصویر بخشبندی شده با روش FCM
(پ) تصویر بخشبندی شده با روش EnFCM(ت) نصویر بخشبندی شده با روش ژنتیک و فازی
(ث) تصویر بخشبندی شده با روش OSFCM-SNLS (ج) تصویر بخشبندی شده با روش FGFCM
(چ) تصویر بخشبندی شده با روش NLICA
شکل ۶-۱۱: نتایج بخشبندی تصویر#۴۲۰۴۹ با روشهای مختلف
(الف) تصویر محک شماره ۱ ب)تصویر محک شماره ۲
(پ) تصویر محک شماره ۳ (ت) تصویر محک #۴۲۰۴۹
(ث) تصویر محک #۲۳۸۰۱۱ (ج) تصویر محک #۱۶۷۰۶۲
شکل ۶-۱۲: نمودار پایداری الگوریتم NLICA
۶-۴ همگرایی الگوریتم NLICA
جهت نشان دادن سرعت و دقت همگرایی الگوریتم NLICA، نمودار همگرایی الگوریتم در بخشبندی تصاویر مختلف به ازای تابع هزینه رسم شده است. شکل ۶-۱۳ همگرایی سریع الگوریتم را در به دست آوردن جواب بهینه سراسری با کمترین تابع هزینه، برای بخشبندی تصاویر مختلف را نشان میدهد.
(الف) تصویر محک شماره ۱ (ب) تصویر محک شماره ۲
(پ) تصویر محک شماره ۳ (ت) تصویر محک #۲۳۸۰۱۱
(ث) تصویر محک #۱۶۷۰۶۲ (ج) تصویر محک #۴۲۰۴۹
شکل ۶-۱۳: نمودار همگرایی الگوریتم NLICA برای تصاویر مختلف
۶-۵ آزمونهای آماری
در این پایان نامه الگوریتم NLICA را برای بخشبندی شش تصویر محک مورد ارزیابی قرار دادیم که برای دو مورد از تصاویر محک، الگوریتم در ۳۰ بار اجرا جواب بهینه یکسانی را تولید کرده و برای چهار تصویر دیگر، جوابهای بسیار نزدیک به هم و با انحراف معیار کوچکی حاصل شده است. لذا برای ۴ تصویر دارای انحراف، روشهای آماری را به کار بردهایم. در ابتدا با انجام آزمون فرکانس، اطلاعات مربوط به نمونهها در جدول
۶-۱۰ جمعآوری شده است. ستون اول نام تصاویری که جوابهای حاصل از بخشبندی آن دارای انحراف بودند، ستون دوم تعداد داده های موجود در هر نمونه (تعداد اجراهای الگوریتم برای هر تصویر)، ستون سوم جوابهای مختلف اجراهای الگوریتم و ستون چهارم تعداد تکرار هر جواب را نشان میدهد. ستون پنجم و ستون آخر به ترتیب نشانگر میانگین و انحراف معیار جوابها در اجراهای مختلف است.
گزینه ها | فراوانی مطلق | فراوانی خالص |
خیلی کم | ۲۱ | ۵/۶ |
کم | ۳۴ | ۶/۱۰ |
زیاد | ۲۱۲ | ۶۶ |
خیلی زیاد | ۵۴ | ۸/۱۶ |
جمع | ۳۲۱ | ۱۰۰ |
میانگین | ۲۳/۳ |
داده های موجود در جدول فوق نشان می دهد از مجموع ۳۲۱ پاسخگوی مورد مطالعه ۵/۶ درصد میزان دسترسی به مواد مخدر را درحد خیلی کم، ۶/۱۰ درصد در حد کم، ۶۶ درصد در حد زیاد و ۸/۱۶ درصد میزان دسترسی به مواد مخدر را در حد خیلی زیاد ارزیابی نموده اند. مقایسه درصدهای فوق نشان می دهد اکثریت پاسخگویان مورد مطالعه (۸/۸۲ درصد) میزان دسترسی به مواد مخدر را درحد زیاد و خیلی زیاد بوده و میانگین میزان این دسترسی را ۲۳/۳ از ۴ دانسته اند. برای درک بهتر به ترسیم نمودار می پردازیم.
نمودار شماره۲۵): توزیع فراوانی ارزیابی پاسخگویان از میزان دسترسی به مواد مخدر
ه) بررسی ارزیابی پاسخگویان مورد مطالعه از نقش و عملکرد مکانیزم وسایل کنترل بیرونی
در پیشگیری از وقوع جرم دو مکانیزم کنترل درونی و وسایل مکانیزم کنترل بیرونی نقش بسیار مهمی را ایفا می نماید بطوریکه در چارچوب وسایل کنترل درونی اگر افراد نسبت به مساله ای از نظر ذهنی و روانی آمادگی داشته باشند و نسبت به انجام و یا عدم انجام آن ایمان و یقین داشته باشند، خود به خود این اعتقاد و ایمان در انجام و یا عدم انجام کنش مورد نظر تاثیر گذار می باشد در کنار این وسایل مکانیزم های کنترل بیرونی مانند نگرش مردم نسبت به افراد معتاد، شیوه ی برخورد نیروی انتظامی، شیوه برخورد دادگاه ها و … می تواند در کنترل و پیشگیری از رفتارهای مجرمانه نقش مهمی ایفا نمایند با توجه به موارد ذکر شده در این تحقیق برای شناخت نقش مکانیزم های وسایل کنترل بیرونی ۶ گویه (نوع نگرش افراد جامعه به افراد معتاد منفی می باشد، فضای جامعه به گونه ای است که افراد معتاد نمی توانند با دیگران ارتباط بر قرار کنند، مدارای نیروی انتظامی باعث گرایش بیشتر به مصرف مواد مخدر می گردد، نیروی انتظامی به شدت با فروشندگان و مصرف کنندگان مواد مخدر بر خورد می نماید، دادگاه ها با مصرف کنندگان مواد مخدر به شدت برخورد می نمایند و پایین بودن میزان قاطعیت دادگاه ها باعث افزایش اعتیاد می گردد) در نظر گرفته و پاسخگویان به شرح جدول ذیل به سوالات مطرح شده پاسخ داده اند.
جدول۳۰): توزیع فراوانی پاسخگویان مورد مطالعه بر حسب مکانیزم کنترل بیرون
گویه ها | کاملا مخالفم | مخالفم | موافقم | کاملا موافقم | جمع |
-
-
- ایمان به مسیح: گام بعدی برای کسب امید از دیدگاه عهدجدید، ایمان آوردن به عیسی مسیح است «تا از ما که اوّل امیدوار به مسیح میبودیم، جلال او ستوده شود. » (افسسیان۱: ۱۲)، «بهوسیله مسیح چنین اعتماد به خدا داریم. » (دوم قرنتیان۳: ۴).
-
-
- صبر: دعوت به صبر و تحمل سختیها و رنجها یک از آموزههای عهدجدید برای به دست آوردن امید است: «اگر امید چیزی را داریم که نمیبینیم، با صبر انتظار آن میکشیم. » (رومیان۸: ۲۵)، «در مصیبتها هم فخر میکنیم، چونکه میدانیم که مصیبت صبر را پیدا میکند، و صبر امتحان را و امتحان امید را. و امید باعث شرمساری نمیشود زیرا که محبّت خدا در دلهای ما به روحالقدس که به ما عطا شد ریخته شده است. » (رومیان۵: ۳-۵).
-
- شهامت و شجاعت: «چون چنین امید داریم، با کمال دلیری سخن میگوییم. » (دوم قرنتیان۳: ۱۲)، «برحسب انتظار و امید من که در هیچ چیز خجالت نخواهم کشید، بلکه در کمال دلیری، چنانکه همیشه، الآن نیز مسیح در بدن من جلال خواهد یافت، خواه در حیات و خواه در موت. » (فیلیپیان۱: ۲۰).
-
- نتایج :
«امید» از آموزههای اصلی قرآن و عهدین کریم است که قادر خواهند بود زمینه گفتمان ادیان را فراهم سازد. امید داشتن یکی از فضائل مهم در هر سه کتاب و نیروی حیاتبخش، محرک و نشاطآفرین است. از دیدگاه این کتب آسمانی امید حقیقی در ارتباط با خداوند است؛ یعنی در رسیدن انسان به خداوند و غرق شدن در عبودیت و پرستش اوست. در حقیقت، امید با ایمان به خداوند و عشق به او در آدمی ایجاد و بهواسطه رحمت الهی و تجلی صفات او در بشر تقویت میشود. همچنین در پرتو شناخت هدف اصلی زندگانی و آشنایی با افکار مانع و مخرب و مبارزه با آمال و آرزوهای واهی، میتوان به حفظ و ابقای آن امیدوار بود.
-
- امید هم در قرآن و هم در عهدین، به علت تفاوت متعلق های آن، به دوصورت پسندیده و ناپسند بیان گردیده است. امید مطلوب از نظر این دو کتاب آسمانی، مربوط به اموری است که در جهت رضای الهی است و انسان را به یاد خداوند می اندازد. و امید نامطلوب، مربوط به امور دنیوی است که رضای الهی در آن لحاظ نمی گردد. امید به پروردگار زمینه پیدایش عمل صالح و بستر مناسبی برای داشتن قیامت در زندگی، تحمل سختیها و مشکلات در زندگی و برخورد نیکو با مستمندان را فراهم میسازد. سیمای پسندیده امید در قرآن، در ارتباط با الله است و هیچ مفهوم عمده ای جدای ِاز خدا، در قرآن وجود ندارد. امید در راستای تکامل انسان است و تکامل انسان درقرآن، بسوی خلیفه الله و مظهر تجلی اسماء الهی است، از این رو، امید نیز در راستای تجلی صفات الهی و نهادینه شده در وجود بشر میباشد. و تنها در دایرهی دنیا محدود نمیشود؛ بلکه آخرت آدمی را نیز فرا میگیرد (بهشت، رحمت، مغفرت و لقای الهی).
-
- البته هریک از کتب عهد عتیق، عهد جدید و قرآن، راه و روش مخصوصی را برای القا و تحکیم امید آدمی ارائه دادهاند. از منظر قرآن کریم، وحی و دین برای ایجاد امید در بشر آمده تا به تکامل روحی- جسمی و سعادت دنیوی و اخروی او کمک نماید. این امید توسط ایمان و عمل صالح و همچنین پرهیز از ارتکاب معاصی (توبه، ۹/ ۷۱). محقق میشود؛ چراکه از منظر قرآن، امید حقیقی آن است که آدمی را بهسوی تلاش و حرکت سوق دهد. بدینوسیله آدمی، محل ظهور اسمای الهی میگردد و به امید حقیقی و راستین؛ یعنی منزل گزیدن در جوار قرب ربوبی، نائل میشود. سایر اهداف همچون اهداف دنیوی نیز باید در راستای نیل به این هدف اصیل باشند. در قرآن، امید با عمل رابطه مستقیم دارد. انسان امیدوار به فضل و رحمت الهی، قابلیت خویش برای جلب رضایت و رحمت حق تعالی را با عمل به دستورهای او به اثبات میرساند. امید، نیروی محرک انسان به سوی کمال و تقرب الهی است.
-
- راهکارهای دیگری که به نظر قرآن، به القاء و تقویت امید در نهاد آدمی پرداخته است، عبارتند از: اعتقاد به توحید، نبوت، معاد، ذکر، نماز، تلاوت قرآن، ترس از خدا، تهجد، هجرت و جهاد در راه خدا، توبه و انابه، انفاق، احسان و بخشش، عفو و گذشت، امر به معروف ونهی از منکر و وفای به عهد. راهکارهای عهدعتیق نیز برای تقویت امید عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خدا، دعا، عمل به احکام الهی و کسب حکمت.
-
- مهمترین تفاوتی که بین عهد عتیق و قرآن در این زمینه وجود دارد اعتقاد به معاد است. در عهدعتیق سخنی صریح از رستاخیز و بهشت به عنوان امیدی برای گرفتن پاداش در جهانی دیگر و تحمل مشکلات و سختیها وجود ندارد. از اینرو، عدم وجود روشن این آموزه در این کتاب، مبنای امید را در عهدعتیق دچار اعوجاج می کند و محیط تحلیلهای نادرست را برای بیماردلان مهیّا میسازد و امید، در صورتی معنا پیدا می کند که زندگی پس از مرگ جزء اصول اساسی آن باشد. در صورتی که ایمان به معاد در قرآن، ریشه یأسها و ناامیدیها را که آفت جان انسانهاست، میسوزاند و انسان را امیدوار میسازد که هیچیک از اعمال نیک او از صفحه هستی پاک نمیشود و مصائب و ناکامیهایش در این دنیا، بیپاسخ نخواهند ماند. شخص معتقد به معاد عقیده دارد که زندگی به این جهان ماده خلاصه نمیگردد، بلکه انسان پس از مرگ، زندگی دیگری در پیش دارد و در آنجا به بسیاری از خواستهها و آرزوهای مناسب خود نایل میشود. از اینرو، هیچگونه کمبودی احساس نمیگردد و اگر هم انسان در این دنیا محرومیتی احساس میکند، با یادآوری نعمتهای عالم آخرت بر طرف میگردد؛ چراکه شخص مؤمن، امیدوار است که در آن جهان از نعمتهای الهی برخوردار شود.
-
- از دیدگاه اناجیل سهگانه، همانند قرآن، آدمی میتواند امیدوار باشد که بهواسطه ایمان به خداوند و پیروی از شریعت و اطاعت محض از نبی خدا، به حیات جاودان و آرامش ابدی نائل گردد. با این تفاوت که قرآن کریم، از حیات اخروی بسیار سخن گفته و مؤمنان را امیدوار میسازد که در زندگانی اخروی هیچیک از اعمال نیک دنیوی ایشان از صفحه هستی پاک نمیشود (غافر: ۳۹). اما در اناجیل سهگانه، از حیات جاودان با نام ملکوت تعبیر شده که دارای معانی گوناگون و متعلق های بسیاری است. اما چون حقیقتی روحانی است که تنها بهواسطه ایمان، میتوان بدان رسید، تنها بخشی از آن، واقع در عالم غیب است.
-
- در تفکرات یوحنا، مسیح سرچشمه امید است. ملکوت از آن مسیح است و امیدِ ایمانداران به او، بهواسطه واقعه رستاخیز اوست. در منظر پولس، امید بهدنبال انگاره سقوط بشر و مفهوم فدا و رستاخیز مسیح ایجاد شد. درنتیجه، این عمل مسیح، ایمانداران به او، میتوانند امید داشته باشند که در برکات زندگی جاوید شرکت نمایند. مشوق و محرک این امید نیز یادآوری محبت مسیح به انسانهاست. بنابراین، در نگاه پولس، امید بهمعنای صبر و انتظار است. این تفکر او، تفاسیر و دیدگاههای مختلفی را در مسیحیت بهدنبال داشت که از این میان، اگوستین هم با وی همرأی بود. مارتین لوتر، در راستای اکتفا به ظاهر سخن پولس، فقط به ایمان نقش محوری داد. در کلیسای کاتولیک، کتاب مقدس و سنت در کنار یکدیگر معتبرند و عامل اصلی نجات آدمی و ایجاد روح امید در او، لطف الهی است و اعمال نیک و آیینهای فیضبخش بهعنوان ابزارهای مادی آمرزیدگی دارای جایگاهند.
-
- به هرحال در عهد جدید، عیسی (ع) نقشی محوری در ایجاد و تحکیم امید ایشان دارد. این آموزه در کنار اعمال نیک، دیدگاههای متفاوتی را برمیتاباند. درحالیکه در قرآن، در کنار ایمان و عمل صالح و انجام دستورات شریعت، ایمان به تمام انبیا و تبعیت محض از پیامبر(ص) راه القا، تقویت و نیز بقای امید آدمی است که در دیدگاه شیعه این ولایت و محبت، با حبّ و ولایت امامان شیعه ادامه مییابد.
۴-۵- بررسی شکرگزاری در قرآن و عهدین
«شکر» یکی از فضیلتهای اخلاقی مشترک در قرآن و عهدین است که از ایمان نشأت میگیرد. از منظر این سه کتاب مقدس، شکرگزاری، واکنشی است از طرف مخلوق به سمت خالق. خداوند در این کتابها، انسانها را به شکرگزاری در مقابل وی به ازای نعمتهای مادی و معنوی مختلفی که به آنان اعطا نموده است، تشویق مینماید. این اعتراف و قدردانی در برابر پروردگار به شیوه های مختلفی صورت میگیرد و دارای آثار زیادی است. از این رو، این بخش از رساله درصدد است تا دیدگاه قرآن و عهدین را درباره این مفهوم جهت همزیستی مسالمت آمیز تحلیل و بررسی نماید تا نقاط اشتراک و اختلاف این کتب در این زمینه روشن گردد.
لغت شکرگزاری در کتاب مقدس از عبارت یونانی «یوکرست» (eucharisteo) گرفته شده است. این لغت همان لغتی است که در نسخه یونانی از عبارت بکار برده شده توسط عیسای خداوند وقتی در شام آخر پیالهی شراب را نزد پدر بالا برده و پدر آسمانی خود را «شکر» گفت، گرفته شده است. هم متی و هم مرقس و هم لوقا قید کرده اند که آن شب عیسای مسیح پیاله را گرفت و خدا را شکر کرد. زیرا این پیاله بود که سمبل خون او بود که برای کفارهی گناهان بسیاری باید ریخته میشد. عیسای مسیح آن شب خدا را شکر گفت برای خون خود که برای این نجات عظیم الهی باید ریخته میشد و انسان گناهکار را از مرگ ابدی رهایی میبخشید (ون وورست، ۱۳۸۴: ۷۴-۷۵).
واژگان اعتراف، ستایش، سپاسگزاری و برکت دادن در کتاب مقدس همیشه در ارتباط با یکدیگر هستند، زیرا کارهای خدا، نقطه شروع همه آنهاست (لیون دوفر الیسوعی، ۱۹۸۶، ص۱۲۰۱). در ادامه ارتباط این واژگان، با مفهوم شکر مورد بررسی قرار میگیرد:
-
- برکت دادن
«برکت دادن» واژهای است که شکرگزاری در کتاب مقدس را متبلور میسازد، و بیانگر «تبادل اساسی» میان خدا و انسان است. به برکت خدایی که به مخلوقش حیات و سلامتی میبخشد (تثنیه۳۰: ۱۹؛ مزامیر۲۸: ۹)، انسان، خالق را شکر میگوید (مزامیر۶۸: ۲۰ و ۲۷؛ نحمیا۹: ۵؛ اول تواریخ۲۹: ۱۰). برکت دادن، به وسیله دعا و نیایش حاصل شده و پس از رویداد واقعه، با شکرگزاری نتیجه مییابد (لیون دوفر الیسوعی، ۱۹۸۶، ص۱۲۵۹).
-
- اعتراف
شکرگزاری از اقرار و اعتراف جدا نیست (همان، ص۱۴۰۲). اقرار به ایمان، یک ودیعه حیاتی است که مستلزم حالتی عملی از آمادگی و گشاده رویی جهت پذیرش ابتکار الهی است. این حالت معمولاً از شناخت خدا به عکس العمل متعاقب آن یعنی شکرگزاری منتهی می شود. از این رو آمادگی نسبت به خدا هم دلیل سپاسگزاری و ستایش است و هم اِبراز آشکار آن: «در میان جماعت تو را تسبیح خواهم خواند. ای ترسندگان خداوند او را حمد گویید؛ تمام ذریت یعقوب او را تمجید نمایید» (مزامیر۲۲: ۲۲-۲۳). اعتراف نیز همچون قدردانی و ستایش، مستقیماً به خدا خطاب میگردد، اما بیشتر به انسانها مربوط می شود (لیون دوفر الیسوعی، ۱۹۸۶، ص۱۲۰۱). بر اساس کل تاریخ بنیاسرائیل، اعتراف آیینی از ایمان بوده است که اعمال عظیم یهوه برای قومش را در شکرگزاری اعلام میکردند، به عبارت دیگر، ایمان واقعی عبارت بود از اقرار به شکرگزاری (لیون دوفر الیسوعی، ۱۹۸۶، ص۱۴۰۲).
شخص با فریاد و استغاثه به سوی خدا، در عین اعتراف به گناهانش، خدا را میستاید. با اعتراف کردن، گناهان فرد تصدیق می شود و با ستایش خدا، بخشایش پرفیض خداوند را تصدیق می کند: «ای همه خداترسان بیایید و بشنوید تا از آنچه او برای جان من کرده است خبر دهم. به دهانم نزد او آواز خود را بلند کردم و تسبیح بلند بر زبان من بود. اگر بدی را در دل خود منظور میداشتم، خداوند مرا نمیشنید. لیکن خدا مرا شنیده است و به آواز دعای من توجه فرموده. متبارک باد خدا که دعای مرا از خود، و رحمت خویش را از من برنگردانیده است. » (مزامیر۶۶: ۱۶-۲۰).
از میان مزامیر داود، مزمور ۵۱ معروف به مزمور توبه و مزمور ۳۲ معروف به مزمور شکرگزاری و توبه میباشد. آنچه در این مزمور از داود برای ما به جای مانده است، بدین قرار است که: وقتی داود با بتشبع همسر اوریاء فرماندهی برجستهی خود همبستر شد، و نقشهی قتل اوریاء را ریخت، مدت زمانی گذشت تا داود به گناه خود اعتراف کند. وقتی ناتان نبی گناه داود را به او گفت، داود حتی لحظهایی آن را کتمان نکرد. آن را نپوشانید. از دست ناتان خشمگین نشد. فرار نکرد. آن را سرسری نگرفت. بلکه بلافاصله اعتراف کرد که: «به خداوند گناه کردهام. » (دوم سموئیل ۱۲: ۱۳). و خداوند هر چند ثمرهی گناه داود را در زندگی او هرگز برنداشت و داود برای گناهی که مرتکب شده بود جریمهایی سنگین را پرداخت نمود، اما خداوند گناهان او را آمرزید. مزمور ۵۱ از دل اندوهبار و توبه کار داود سخن میگوید. مزمور ۳۲ هم یادمان خاطرات تلخ داود از گناه خویش میباشد. در همان ابتدای مزمور آمده است: «خوشا به حال کسی که عصیان او آمرزیده شده و گناه وی مستور گردید. خوشا به حال کسی که خداوند به وی جرمی در حساب نیاورد. »
-
- سپاسگزاری
سپاسگزاری به معنی قدردانی است که سرچشمه شکرگزاری است: «زیرا چه شکرگزاری به خدا توانیم نمود بهسبب این همه خوشی که به حضور خدا درباره شما داریم» (اول تسالونیکیان۳: ۹)، «و پدر را شکر گزارید که ما را لایق بهره میراث مقدّسان در نور گردانیده است» (کولسیان۱: ۱۲).
-
- ستایش
ستایش اعتراف به عظمت خداست (ر.ک: اشعیا۱۲: ۴ و ۵؛ ارمیا۳۱: ۷؛ مزامیر ۸۹: ۲). در کتاب مقدس، ستایش و سپاسگزاری به طور مکرر در یک روح و در متونی همسان ذکر شده اند. در واقع خدا در تمامی نیکویی و محبت خویش به بنی آدم، خود را شایسته ستایش نشان میدهد. در نتیجه ستایش کاملاً به طور طبیعی تبدیل به سپاسگزاری و متبارک خواندن می شود که در متون زیادی ذکر شده اند: «و تو را در جماعتِ بزرگ ستایش خواهم گفت. ترا در میان قوم عظیم سپاس خواهم خواند. » (مزامیر۳۵: ۱۸)، «و نام خدا را با سرود ستایش خواهم خواند و او را با سپاس تعظیم خواهم نمود. » (مزامیر۶۹: ۳۱)، «و بر یکدیگر میسراییدند و خداوند را تسبیح و حمد میگفتند، که «او نیکوست زیرا که رحمت او بر اسرائیل تا ابدالاباد است» و تمامی قوم به آواز بلند صدا زده، خداوند را به سبب بنیاد نهادن خانه خداوند، تسبیح میخواندند. » (عزرا۳: ۱۱).
ستایش و سپاسگزاری، هر دو با اعتراف به عظمت خدا جلال وی را میسرایند: «برای خداوند جلال را توصیف نمایند و تسبیح او را در جزیرهها بخوانند!» (اشعیا۴۲: ۱۲)، «برای ستایش جلال فیض خود که ما را به آن مستفیض گردانید» (افسسیان۱: ۶و ۱۲ و ۱۴).
۴-۵-۱- شکرگزاری در قرآن
واژهی «شکر» در لغت به معنای شناخت و تشخیص احسان و نیکی (فراهیدی، ۱۴۱۰، ج۱: ۲۹۲؛ ابنمنظور، ۱۴۱۴، ج۴: ۴۲۳)؛ و انتشار آن و ستایش نیکوکار به خاطر نیکی که در حق فرد انجام داده است، میباشد (ابنمنظور، ۱۴۱۴، ج۴: ۴۲۳-۴۲۴). و شکر فقط در مقابل نعمت و بذل است؛ چنانکه فرموده: «شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ» (نحل، ۱۶/ ۱۲۱) (قرشی۱۳۷۱، ج۴: ۶۲). شکر نسبت به خداوند، تصور نعمت و اظهار آن (راغب، ۱۴۱۲: ۴۶۱) و اعتراف به نعمتش و انجام هر آن چه که واجب کرده از جمله اطاعت و ترک معصیت (طریحی، ۱۳۷۵، ج۳: ۳۵۴)، همراه با تجلیل و تعظیم است (جوادی آملی، ۱۳۷۸، ج۴: ۴۰۰). ضدّ آن کفر است، یعنی: فراموشی نعمت و پنهان کردن آن (راغب، ۱۴۱۲: ۴۶۱). از دیدگاه قرآن نیز، شکر نعمت که خود در حقیقت استعمال نعمت است به نحوی که احسان منعم را یادآوری و اظهار میکند، به ایمان و تقوی باز میگردد و نقطهی مقابل «کفر» قرار میگیرد (همان؛ طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۲: ۲۲). معنای اصلی ریشه «کفر» به معنای «پوشیدن» و «نهان ساختن» است، به ویژه در بافتهایی که مربوط به اعطا و دریافت موهبتها یا نعمتها می شود، این واژه معنای پنهان داشتن یا نادیده گرفتن نعمتها دارد و در نتیجه مفهوم «ناسپاسی» و «ناشکری» مییابد (ایزوتسو، ۱۳۶۰: ۱۴۸).
آیات چندی از قرآن کریم نیز دالّ بر مطلب فوق است، از جمله: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئنِ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئنِ کَفَرْتمُْ إِنَّ عَذَابی لَشَدِید» (ابراهیم، ۱۴/ ۷)؛ «قَالَ هَاذَا مِن فَضْلِ رَبیِ لِیَبْلُوَنی ءَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبیِ غَنیٌّ کَرِیمٌ» (نمل، ۲۷/ ۴۰)؛ «إِن تَکْفُرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَنیٌّ عَنکُمْ وَ لَا یَرْضی لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَ إِن تَشْکُرُواْ یَرْضَهُ لَکُمْ» (روم، ۳۹/ ۷)؛ «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ» (بقره، ۲/ ۱۵۲) و … .
شکر نعمت به این است که همواره منعم در نظر گرفته شود و نعمت در جایگاه خویش به مصرف برسد یا استفاده گردد. خداوند از بندگان میخواهد تا نسبت به نعمتهایش کفر نورزند، با سرکشی نعمتهایش را پنهان نکنند و به آنها بیتوجه نباشند (طبرسی، ۱۳۷۲، ج۱: ۴۳۱؛ قشیری، بیتا، ج۱: ۱۳۸؛ میبدی، ۱۳۷۱، ج۱: ۱۳۸).
واژهی «شکر» با مشتقاتش ٧۵ بار در قرآن آمده است که هم به صورت فعل است و هم اسم. در اشتقاق فعلی به صورت ماضی «شکر» و مضارع «یشکرون» و هم امر «اشکروا» به کار رفته است. در همه این موارد صیغه مجرد آن به کار رفته است. در اشتقاق اسمی، از صفت مشبهه: «شاکرین»، اسم مفعول: «مشکور»، صیغه مبالغه: «شکور» و مصدر: «شکر» و «شکور» آن استفاده شده است.
در قرآن کریم پس از اشاره به برخی از نعمتهای الهی، منعمان مکلّف و موظف به شکرگزاری در برابر آن شدند. در جایی میفرماید: که سپاس من را به جا آورید و از ناسپاسی دوری کنید: «وَ اشْکُرُواْ لی وَ لَا تَکْفُرُون» (بقره، ۲/ ۱۵۲)، یا میفرماید اگر تنها خداوند را عبادت میکنید، در برابر نعمتهای فراوانی که به شما عطا فرموده است، سپاس آن را به جا آورید: «وَ اشْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُون» (نمل، ۱۶/ ۱۱۴)، یا اینکه هم زمان با امر به استفاده از نعمت، خواستار سپاسگزاری در برابر آن می شود: «کلُُواْ مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُواْ لَهُ» (سبا، ۳۴/ ۱۵) و بالاخره انسانها را به خاطر خودداری از شکرگزاری، مورد بازخواست قرار میدهد: «فَلَوْ لَا تَشْکُرُون» (واقعه، ۵۶/ ۷۰).
در برخی از آیات نیز یکی از اهداف اعطای نعمت، شکرگزاری در برابر خداوند معرفی شده است بدون این ظاهراً امر و نهیای صورت گیرد. برای مثال پس از یادآوری نعمتهایی چون عفو و بخشش، حیات دوباره در دنیا، اتمام نعمت، تسخیر دریا برای انسان، و آفرینش انسان و انعام اعضا و جوارح به او (بقره، ۲/ ۵۲ و ۵۶؛ مائده، ۵/ ۶؛ نحل، ۱۶/ ۱۴ و ۷۸). که هدف از اعطای آنها را شکرگزاری انسان معرفی مینماید: «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون» (نمل، ۱۶/ ۷۸)؛ تعبیر «لَعَلَّ» به معنای «شاید» با آن که شکر واجب است، از این جهت است که شکر در عین حال که تشریعاً واجب است، تکویناً اختیاری است (جوادی آملی، ۱۳۷۸، ج۴: ۳۹۹).
بر اساس آیات قرآن کریم و سفارشاتی که در رابطه با شکرگزاری شده است، میتوان شکرگزاری را به چهار نوع تقسیم نمود، که در این قسمت این شکرگزاریها مورد بررسی قرار میگیرند:
الف. شکرگزاری بنده در برابر خالق: با توجه به این که شکر منعم، بر بهرهمند از نعمت واجب است، پس شکرگزاری از خداوند که ولی نعمتهاست بر انسان واجب است (همان، ج۸: ۶۰۲). به این منظور، خداوند ضمن آیاتی پس از نام بردن از نعمتها، بهرهمندان از نعمت را به صراحت، به شکرگزاری در برابر خود امر مینماید: «وَ اشْکُرُواْ لی» (بقره، ۲/ ۱۵۲)؛ شکر مطلق خدای تعالی، یاد خدا بدون نسیان، و اطاعتش بدون معصیت است (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۴: ۳۸)، به طوری که مدعیان ایمان و عبادت را به انجام آن توصیه می کند: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُواْ لِلَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُون» (بقره، ۲/ ۱۷۲)؛ یعنی اگر فقط خدا را عبادت میکنید و موحّد هستید باید شاکر باشید. البته در ضمن آن به موحّد بودن در شکر نیز امر مینماید تا با توحید عبادی آنان هماهنگ باشد (همان: ۶۰۹).
ب: شکرگزاری بنده در برابر نعمت: نوع دیگر شکرگزاری، سپاس گزاری بنده در برابر نعمت است. قرآن کریم طی آیاتی پس از یادآوری نعمتهای الهی، از بهرهمندان از نعمت میخواهد که شکر آن را به جا آورند: «وَ اشْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُون» (نمل، ۱۶/ ۱۱۴).
قرآن کریم از ابراهیم (ع) به عنوان شکرگزار در برابر نعمت یاد مینماید: «شَاکِرًا لّأَِنْعُمِهِ اجْتَبَئهُ وَ هَدَئهُ إِلی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیم» (نحل، ۱۶/ ۱۲۱)، که دلیل برگزیده و هدایت شدنش را همین عمل شکرگزاری معرفی مینماید (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۲: ۳۶۸). مقام شکرگزاری در برابر نعمت از چنان اهمیتی برخوردار است که حضرت سلیمان (ع) از خدا درخواست میکندکه او را بر انجام آن راهنمایی نماید: «وَ قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی أَنْعَمْتَ عَلیَّ وَ عَلی وَالِدَی وَ أَنْ أَعْمَلَ صَلِحًا تَرْضَئهُ وَ أَدْخِلْنی بِرَحْمَتِکَ فی عِبَادِکَ الصَّلِحِینَ» (نمل، ۲۷/ ۱۹).
این شکرگزاری هم شامل نعمتهای ظاهری و مادّی مانند اعضا و جوارح و حواس بدنی: «وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَرَ وَ الْأَفِْدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (نحل، ۱۶/ ۷۸)، زندگی بر روی زمین و روزی: «وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَیِشَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُون» (اعراف، ۷/ ۱۰)، شب و روز، دریا و مواهب آن، تسخیر چارپایان و جنّ، آب قابل شرب و غیره می شود (قصص، ۲۸/ ۷۳؛ نحل، ۱۶/ ۱۴؛ حج، ۳۶/ ۲۲؛ سبا، ۳۴/ ۱۳؛ واقعه۵۶، ۶۸-۷۰) و هم شامل نعمتهای باطنی و معنوی، مانند عقل و روح و حواس باطنی که تحت عنوان «افئده» قرار میگیرند (ابراهیم، ۱۴/ ۳۷)، هدایت: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا» (انسان، ۷۶/ ۳)، یاری الهی: «وَ لَقَدْ نَصرََکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون» (آلعمران، ۳/ ۱۲۳)، بعثت انبیا و حکمت (لقمان، ۳۱/ ۱۲؛ آلعمران، ۳/ ۱۴۴) و دیگر موارد می شود.