N
N
A
O
حال فرض کنید که یک افزایش برونزا در قیمت نفت اتفاق افتد. شعاع در جهت عقربههای ساعت به در نمودار (۳-۲) چرخش پیدا خواهد کرد. اگر قیمت (اسمی) کالاهای غیرقابل مبادله ثابت باشد، تعادل جدید در B با قیمت نسبی ثابت کالاهای قابل مبادله با توجه به کالاهای غیرقابل مبادله خواهد بود؛ بنابراین تا زمانی که شیب NN متفاوت از O است، در نقطه B یک مازاد تقاضا برای کالاهای غیرقابل مبادله وجود خواهد داشت که نیازمند افزایش قیمت نسبی این کالاها با توجه به قیمت نفت و کالاهای قابل مبادله است. تعادل نهایی در C بدست خواهد آمد. به عنوان یک نتیجه از افزایش قیمت نفت، یک کاهش در قیمت نسبی کالاهای قابل مبادله با توجه به نفت (یعنی ) و کالاهای غیرقابل مبادله (یعنی ) وجود خواهد داشت. این کاهش در قیمت نسبی کالاهای قابل مبادله منابع را از بخش قابل مبادله به دیگر بخشهای اقتصاد حرکت خواهد داد. این پدیده اثر عقب گرد صنعتی مربوط به رونق صادرات میباشد (کوردن و نیاری (۱۹۸۲) را ببینید).
نمودار ۳‑۲. موقعیت تعادلی بعد از وقوع رونق نفتی
N
N
A
O
B
C
همانگونه که در نمودار (۳-۲) ملاحظه می شود درجه کاهش وابسته به شیب منحنی NN است. در یک حالت حدی، اگر منحنی NN یک خط عمودی باشد، اثر افزایش قیمت نفت بر روی حداکثر خواهد شد. از طرف دیگر اگر منحنی NN یک خط افقی باشد، افزایش قیمت نفت بر روی هیچ اثری نخواهد داشت. در این مورد همه درآمدهای اضافی ناشی از افزایش قیمت نفت در داخل بخش قابل مبادله هزینه خواهد شد[۱۸۷].
حرکت از A به C در نمودار (۳-۲) یک پدیده واقعی است که از افزایش در نتیجه شده است و می تواند به عنوان یک بیماری تلقی شود[۱۸۸].
۳-۴-۱-۲- عدم تعادل کوتاه مدت در بازار پول
تحلیل پیشرو به بررسی اثر بلندمدت افزایش برونزا در قیمت صادرات (نفت) بر روی رقابتپذیری صنایع قابل مبادله می پردازد؛ بنابراین تحلیل از یک منظر پویا بدست آمده است. در این قسمت تحلیل بخش قبلی با معرفی برخی ملاحظات پویا به صورت نموداری بررسی شده است. به منظور کامل کردن این موضوع، از هاربرگر (۱۹۸۳) (یعنی وارد کردن یک بخش پولی که به کندی تسویه می شود) استفاده شده است. تحت این شرایط یک افزایش در قیمت نفت علاوه بر اثرات واقعیاش، بر عرضه و تقاضای پول نیز موثر خواهد بود. افزایش در قیمت نفت به وسیله مازاد تراز تجاری، عرضه پول را افزایش میدهد[۱۸۹] (مشروط به اینکه بانک مرکزی درآمدهای حاصل از افزایش قیمت نفت را تبدیل به پول کند). تقاضا برای پول نیز به خاطر افزایش درآمد که خود از قیمتهای بالاتر نفت نتیجه شده است، افزایش مییابد. نتیجه کلی ممکن است مازاد عرضه یا مازاد تقاضا برای پول باشد. با بهره گرفتن از قانون والراس، این موقعیتها به ترتیب دلالت بر مازاد تقاضا برای کالاها - هر دو کالاهای قابل مبادله و غیرقابل مبادله- یا مازاد عرضه کالاها دارد. مازاد تقاضا برای کالاهای غیرقابل مبادله همراه با عدم تعادل پولی کوتاهمدت سبب کاهش در کوتاهمدت می شود. در این مورد قیمت اسمی کالاهای غیرقابل مبادله به مقدار تعادلی بلندمدت جدید پرش خواهد کرد و فقدان رقابتپذیری بخش قابل مبادله (که به وسیله کاهش اندازه گیری می شود) در کوتاهمدت نسبت به بلندمدت بزرگتر خواهد بود. از طرف دیگر اگر مازاد تقاضا برای پول وجود داشته باشد، در کوتاهمدت کاهش خواهد یافت اما کمتر از حالت قبلی.
در هر یک از این دو موقعیت (مازاد عرضه یا تقاضا برای پول) به سمت مقدار تعادلی بلندمدت جدید که به وسیله فاکتورهای واقعی در مدل تعیین می شود، حرکت خواهد کرد.
این بحث به روش زیر می تواند فرمولبندی شود: مازاد عرضه پول به صورت اسمی ( ) به صورت زیر است:
(۳-۳)
که عرضه اسمی پول و تقاضا اسمی پول میباشد. با فرض بر اینکه تقاضا برای پول (بر حسب عبارتهای اسمی) وابسته به درآمد حقیقی و سطح قیمت است، به صورت زیر نوشته می شود[۱۹۰]:
“(۳-۳)
فرض می شود که فقط در بلندمدت مساوی با صفر است. افزایش در باعث مازاد عرضه کوتاهمدت پول خواهد شد که به کندی در حساب تراز پرداختها از بین خواهد رفت. همچنین به خاطر قانون والراس، مازاد عرضه پول در مازاد تقاضا برای کالاهای غیرقابل مبادله و کالاهای قابل مبادله منعکس می شود. در معادله (۳-۱) با وارد کردن مازاد عرضه پول، مازاد تقاضا برای کالاهای غیرقابل مبادله در کوتاهمدت به صورت زیر تعدیل می شود:
“"(۳-۱)
در نمودار (۳-۱) افزایش در باعث حرکت به سمت پایین منحنی NN خواهد شد. مدل به وسیله تصریح تراز تجاری و معادلات عرضه پول کامل می شود. تراز تجاری به صورت زیر تعریف می شود:
(۳-۴)
که مازاد تقاضا برای کالاهای قابل مبادله را بیان می کند و مقدار صادرات نفتی میباشد. همچنین فرض می شود که یعنی اینکه افزایش در قیمت نفت باعث بهبود در تراز تجاری می شود[۱۹۱].
در یک اقتصاد باز کوچک با نرخ ارز ثابت، مقدار پول در بلندمدت درونزا خواهد بود؛ بنابراین در کوتاهمدت احتمال اینکه مقدار حقیقی پول از مقدار تقاضا شده پول متفاوت باشد، وجود دارد. در این بخش فرض می شود که افزایش قیمت نفت در کوتاهمدت سبب مازاد عرضه پول می شود.
دلیل آن همان طوری که هاربرگر (۱۹۸۳) بحث کرده است به این صورت میباشد که افزایش در منجر به مازاد تراز تجاری خواهد شد (معادله ۳-۴) و به صورت مثبتی بر عرضه پول اثر خواهد داشت[۱۹۲].
با فرض بر اینکه افزایش در بزرگتر از افزایش در است که خود از اثرات قیمت و درآمد نتیجه می شود، لذا مازاد عرضه پول وجود خواهد داشت که به کندی به واسطه حساب تجاری حذف خواهد شد. همچنین اگر فرض شود که حساب سرمایه باز است، مازاد عرضه پول خیلی سریع از بین خواهد رفت.
تحت این فروض، اثرات کوتاهمدت افزایش برونزا در قیمت نفت در نمودار (۳-۳) نشان داده شده است. افزایش برونزا در قیمت نفت به صورت همزمان منجر به حرکت به سمت پایین منحنی به (به عنوان نتیجه مازاد عرضه پول) و چرخش خط به می شود. منحنی به سمت پایین حرکت خواهد کرد، از آنجائیکه اگر در قیمتهای نسبی قبلی یک مازاد عرضه پول وجود داشته باشد، برای کالاهای غیرقابل مبادله یک مازاد تقاضا نیز وجود خواهد داشت. تعادل کوتاهمدت جدید در بدست می آید. تعادل نهایی همانند قبل در بدست می آید. پویاییها به وسیله حرکت منحنی به سمت راست منحنی مشخص شده است. سرعت این تعدیل وابسته به این است که با چه سرعتی مازاد عرضه پول از بین میرود.
در این مورد قیمت نسبی کالاهای قابل مبادله به زیر مقدار تعادل نهایی خود میرسد. این بدان معنا میباشد که فقدان رقابتپذیری در بخش کالاهای قابل مبادله (که به وسیله کاهش اندازه گیری می شود) در کوتاهمدت نسبت به بلندمدت بزرگتر است.
نمودار ۳‑۳. اثرات کوتاهمدت افزایش برونزا در قیمت نفت که منجر به مازاد عرضه پول می شود
N
A
N
O
C
S
در قسمت آخر این بخش مازاد تقاضا برای پول در نتیجه افزایش بررسی شده است. از معادله “(۳-۳) ممکن است که شود. تحت این شرایط، افزایش باعث تغییر همزمان منحنی به سمت راست و چرخش به سمت پایین خط خواهد شد. این موقعیت به وسیله نمودار (۳-۴) نشان داده شده است. در این مورد، موقعیت تعادلی کوتاهمدت در بدست می آید که کاهش کوتاهی به مقدار تعادل نهاییاش یعنی خواهد داشت.
نمودار ۳‑۴. اثرات کوتاهمدت افزایش برونزا در قیمت نفت که منجر به مازاد تقاضای پول می شود
N
A
N
O
C