کتل مطالب زیادی درباره حالتهای عاطفی، انگیزش چگونگی اثر موقعیتها بررفتار نیز دارد. با تعریف شخصیت به صورت آنچه رفتار را در یک موقعیت معین و با یک حالت عاطفی معین تعیین می کند او در نظریه خود بیش از آیزنگ برای نوسانهای رفتاری گذرا در پاسخ به اوضاع و احوال جاباز می کند. (کریمی و حمبری، ۱۳۷۱ ، ص ۷۷ ).
کتل صفات را یک ساخت ذهنی می راند که از ملاحظه رفتار به دست آمده و تشابه و پایداری آن رفتار را می رساند او صفتها را سه دسترسی کند :
۱ ) صفات منشی که سرعت و قوت و هیجان انگیزی را می رساند.
۲ ) صفات تحریکی که شخص را به سوی هدفی به حرکت در می آورند.
۳ ) صفات توانی که مرداد زیرکی، مهارت و زبردستی هستند (سیاسی، ۱۳۷۰ ، ص ۳۱۹ ).
هدف کتل از مطالعه شخصیت پیش بینی کردن رفتار است یعنی پیش بینی کردن آنچه یک فرد در پاسخ به یا نانهنجار نمی کند. یعنی چیزی که هدف نظریه پردازان دیگر شخصیت بود. بیمارانی که نظریه هایی با گرایش بالینی از آنها به دست آمد به خاطر این برخی از هیجانها یا جنبه ای از از رفتارشان آنها را ناخشنود یا آشفته می ساخت جویای خدمت روان شناسی برای تغییر دادن آنها بودند در مقابل آزمودنی های کتل افراد هنجاری بودند که او شخصیت آنها را بررسی می کردند این که درمان کند غیرممکن یا حداقل نابخردانه است. (سید محمدی، یحیی ، ۱۳۷۸ ، ص ۳۰۰ ).
نظریه هیجان خواهی زاکرمن :
ماروین زاکرمن (متولد ۱۹۲۸ ) از اوایل سال ۱۹۸۰ میلادی در دانشگاه دلور تحقیقات زیاد در زمینه محدودی از شخصیت به عمل آورد. اولین جنبه محمد از شخصیت را حس هیجانخواهی نامید. به اعتقاد وی این مسأئله از واداشت ناشی می شود. این خصوصیت از دیدگاه وی از طریق ویژگی هایی مانند نیاز به تنوع، کسب احساسات جدید و تجارب پیچیده مشخص می شود. نظری هنگامی که این افراد خواهان کسب چنین تجاربی هستند اگر با خطرات اجتماعی و جسمانی روبرو شوند از خود هیچونه نارضایتی نشان نمی دهند (زاکرمن، ۱۹۷۹ ، صص ۴۴ – ۴۱ ).
اشخاصی که نمره بالایی در مقیاس هیجانخواهی می گیرند به صورت خودکار در اواسط خود با دیگران بسیار با جرأت عمل می کنند و سلطه پذیر نیستند و تعجب آور نیست که ریسکهای را پذیرا شوند. عملکرد این افراد مستقل است به عقاید اجتماع نیازها و نگرشهای افراد دیگر اصلاً ارتباطی ندارد و اساساً براساس نیازهای خودشان عمل می کنند و برای این که به خودشکوفایی و فعالیتهای مستقلانه است یا جنبه فرصتهای مناسب را به حداکثر امکان می رسانند. هنگامی که دیگران احساس و عمل مشابه آنها را انجام می دهند، خوشحال می شوند. به اعتقاد زاکرمن داشتن حس هیجان خواهی بالا با انعطاف پذیری در ارتباطات و این توانایی و نگرش مطلوبی را برای پذیرش تجارب و عقاید نابهنجار، عجیب و یا احمقانه دارند. (زاکرمن، ۳۴۵ ، ۱۹۷۹ – ص ۳۴۳ )
ارزیابی هیجانخواهی زاکرمن :
زاکرمن یک پرسشنامه نوشتاری ۴۰ ماده یا ساخت که آن را مقیاس هیجان خواهی (SSS)[1] نامید او برای ساختن این آزمون آن را در مورد افراد بسیاری که رفتارشان با تعریف هیجان خواهی او مطابقت داشتند اجرا کرد. اینها افرادی را شامل می شدند که داوطلب شرکت در آزمایشهای روان شناختی بودند که آنها را با تجربه های جدید مواجه می کردند، اشخاص که کارشان خطر جسمانی دربرداشت مثل افراد پلیس، رانندگان مسابقات اتومبیل رانی و افرادی که به تجربه کردن مواد مخدر و انواع تجربه های جنسی اعتراف کرده بودند نمره های SSS آنها با نمرخ های افرادی که ترجیح می دانند از این گونه فعالیتهای پرمخاطره و جدید اجتناب کمتر مقایسه شد.
آنهایی که عمدتاً فعالیتهای غیرعادی را جستجو می کردند نمره بالایی در SSS گرفتند و آنهایی که فعالیتهای کم مخاطره را ترجیح می دادند نمره کسی کسب کردند.
نظریه کنون – بارد :
هیجان احساس شده و پاسخ های بدنی رویدادهای مستقلی هستند. در سال ۱۹۲۰ نظریه ای دیگر دربارۀ رابطه میان حالتهای بدنی و هیجان احساس شده از سوی والتر کنون پیشنهاد شد. وی روش کار خود را بنیاد پژوهش هایی که فیلیپ بارد درباره هیجان انجام داده بود استوار ساخت. نظریه کنون بارد بیانگر آن است که احساس هیجان و واکنشهای بدنی به یکدیگر وابسته نیستند، بلکه هر دو به طور همزمان عمل می کنند.
بنا به این نظریه ما نخست به طور بالقوه موقعیتهایی را که سبب به وجود آمدن هیجان می گردند از دمنیای خارج ادراک می کنیم. سپس نواحی پایین مغز مانند هیپوتالاموس به فعالیت واداشته می شوند آنگاه سطوح پایین مغز پیامهای خود را به در مسیر می فرستند.
۱ ) به اعضای درونی بدن و ماهیچه های بیرونی که جلوه گاه هیجان به شمار می آیند.
۲ ) به دو قشر کرتکس یعنی آن ناحیه از پایین مغز که هیجان را احساس می کند.
نظریه جیمز – لانگه :
هیجانهایی که احساس می شوند ادراک دگرگونی بدنی است یکی از نخستین نظریه های هیجان که به وسیله ویلیام جیمز مطرح گردید به اختصار چنین است :
«گریه می کنیم، زیرا غم و اندوه به ما روی آورده است. که زد و خورد می پردازیم، زیرا خشمگین هستیم، دست و پایمان می لرزد، زیرا ترسیده ایم.»
این نظریه که در اواخر قرن ۱۹ به وسیله ویلیام جیمز روانشناس و فیلسوف آمریکایی و فیزیولوژیست را غارکی کارل لانگه به عنوان نظریه جیمز – لانگه ارائه شد هیجان را احساس و ادراکی می داند که از تغییرات بدنی پدید می آید. این پژوهشگران ترتیب و توالی زیر را در رویدادها و حالتهای هیجانی پیشنهاد کرده اند :
۱ ) موقعیتی را ادراک می کنی که سبب به وجود آمدن هیجان می شود.
۲ ) نسبت به این موقعیت واکنش نشان می دهیم.
۳ ) به واکنش هایمان توجه می کنیم.
ادراک ما از این واکنش اساس و بنیاد هیجانی است که ادارک می کنیم. نباید این تجربه هیجانی، یعنی هیجان احساس شده پس از دگرگونی های بدنی رخ می دهد. این تغییرات بدنی یا تغییرات داخلی در دستگاه عصبی خودمختار با حرکات بدنی پیش از تجربه هیجانی وقوع می یابند.
ویژه گی افراد هیجان خواه :
زاکرمن و همکاران وی دریافتند که هیجان خواهی در نتیجه سن تغییر می کند. افراد جوانتر بیش از افراد مسن تر به جستجو حادثه، ریسک و تجربیات جدید گرایش دارند. نمره های آزمون های نوجوانان تا ۶۰ ساله نشان داد که هیجان خواهی با افزایش سن کاهش می یابد و حدود ۲۰ سالگی آغاز می شود. مردان در هیجان زدگی و ماجراجویی، بازداری زدایی و حساسیت نسبت به یکنواختی نمره های بالاتری گرفتند. زنان در تجربه جویی نمره های بالاتری گرفتند.
پژوهشگران همچنین تفاوتهای نژادی و فرهنگی معناداری در هیجان خواهی یافتند. آسایی ها از افراد کشورهای غربی نمره کمتری در SSS گرفتند. آزمودنی سفید از غیر سفیدها نمره بالاتری گرفتند. (سید محمدی، یحیی، ۱۳۷۸ ، ص ۵۲۷ – ۵۲۶ ).
تفاوتهای فردی :
زاکرمن دریافت با وجود آنکه برخی افراد زیاد هیجان خواه از فعالیتهایی چون کوهنوردی پرئاز با هواپیمای بی موتور، مسابقات اتومبیل رانی، اسکی و غواصی لذت می برند و افراد کم هیجان خواه عموماً از آنها لذت نمی برند. تفاوتهای رفتاری همیشه چشمگیر نیستند. برخی از افراد زیاد هیجان خواه تجربه های متنوع را به تجربیات خطرناک تر ترجیح دادند. آنها شرکت در گروه های رویارویی، آموزشی مراقبه و آزمایشهای روان شناختی جدید را ترجیح دادند. زمانی که برانگیختگی اولیه این تجربه ها فروکش می کند، افراد زیاد هیجان خواه معمولاً این فعالیتها را قطع می کنند، زیرا آنها سطح مطلوب تحریک را ایجاد نمی کنند. افرادی که نمره بالایی در SSS گرفتند از آنهایی که نمره پایین گرفتند نشانه های شدیدتری از سوء استفاده از ماده مخدر از جمله اختلال روانی و مصرف بیش از یک نوع ماده مخدر غیرمجاز را نشان دادند. معتادانی که نمره بالایی گرفته بود همچنین مصرف مواد مخدر را در سنین پایین تر از معتادان دارای نمره کم آغاز کرده بودند. از این گذشته افراد زیاد هیجان خواه با احتمال بیشتری سیگار می کشیدند و الکل مصرف می کردند، با سرعت رانندگی می کردند، تصادف و محکومیت های بیشتری به خاطر رانندگی هنگام مستی داشتند و به فعالیتهای جنسی زیاد می پرداختند.
در طی پژوهشهایی معلوم شد که رفتار خطر پذیری جسمانی به هیجان خواهی مربوط است، هوانوردان آتش نشانها، افراد پلیس کنترل آشوب و رانندگان مسابقات اتومبیل رانی از گروههایی که در این نوع فعالیتها درگیر نیستند. نمره های بالاتری در SSS به دست آورند. افراد زیاد هیجان خواه با احتمال بیشتری از افراد کم هیجان خواه در ورزشهای پرمخاطره شرکت می کنند و داوطلب واحدهای ویژه نبرد ارتش می شوند. و به نظر می رسد که افراد زیاد هیجان خواه بیشتر مایل به نقل مکان از محیط آشنا به محیط جدید هستند و بیشتر از آنها دوست دارند و به مکان های غریب مسافرت کنند، حتی زمانی که این مسافرت خطرات جسمانی داشته باشد (سید محمدی، ۱۳۷۸ ، صص ۵۲۸ – ۵۲۷ ).
تفاوت های شخصیت :
زاکرمن و همکاران طی پژوهشهایی نتیجه گرفتند که افراد زیاد هیجان خواه از نظر خود محوری برون گرا هستند بدان معنی که آنها افراد دیگر را فقط به عنوان منبع تحریک مورد توجه قرار می دهند. آنها به افراد دیگر به شیوه مستقل یا حمایتی وابسته نیستند و معلوم شد نمره های بالا در SSS با درجه بالای خودمختاری همبسته است. همچنین افرادی که نمره بالایی در SSS کسب کردند هیجان خود را پی برده ابراز می کردند.
در روابط خود با دیگران جدی، ناهمرنگ با جماعت بودند و خطر پذیران محرز بودند، آنها مستقل از قراردادهای اجتماعی و نیازهای نگرشهای دیگران عمل می کردند آنها عمدتاً تحت تأثیر نیازهای خودشان بودند و زندگی خود را طوری ترتیب می دادند که فرصتهای خرسندی را به حداکثر برسانند و در جمع افراد دیگری که مثل آنها رفتار می کردند به شیوه لذت جویانه عمل می کردند.
زاکرمن عقیده داشت روان رنجورهایی چون خوبی ها و رفتارهای وسواس فکری – عملی ممکن است به هیجان خواهی که مربوط باشند با این همه به طور کلی شواهد کمی برای مربوط کردن هیجان خواه بسیار زیاد یا بسیار کم بودن به خودی خود نابهنجار نیست. (سید محمدی، یحیی ، ۱۳۷۸ ، صص ۵۲۹ – ۵۲۸ ).
در فرایندهای شناختی مثل فکرها ادراک و هوش افراد هیجان خواه نمادها و شکل ها را بسیار سریع تر از افراد کم هیجان خواه تشخیص می دهند. و این بدان معنی است که افراد زیاد هیجان خواه، اطلاعات را سریعتر پردازش می کنند و آنها بهتر اطلاعات جدید را ضمیمه دیدگاه خود نسبت به جهان می کنند. افراد زیاد هیجان خواه پیچیدگی بیشتری را در تحریک دیداری ترجیح دادند در حالی که افراد کم هیجان خواه ثبات، سادگی و تفاوت را ترجیح دادند. و افراد زیاد هیجان خواه بهتر می توانند توجه خود را متمرکز کنند. افراد زیاد هیجان خواه نمره های بهتری در حد رسد و در دانشگاه کسب نکردند. زاکرمن اظهار داشت که چون افراد زیاد هیجان خواه بیشتر به فعالیتهای تفریحی می پردازند وقت کمتری را صرف مطالعه می کنند. افراد زیاد هیجان خواه استعداد بیشتری برای تفکر خلاق دارند.
در ترجیحات شغلی افراد زیاد هیجان خواه از آنجایی که نیاز بیشتری به تحریک و تجربه های متنوع دارند نوعی مشاغلی را که ترجیح می دهند با افراد کم هیجان خواه دوست دارند فرق می کند. نمره های SSS به صورت مثبت با تمایلات علمی و به صورت منفی با تمایلات اداری همبستگی دارد. مردان که نمره بالایی در SSS کسب می کنند و رغبت سنجی شغلی استرانگ[۲] نیز نمره بالایی گرفتند و این بیانگر علاقه به حرفه های کمک رسانی دربر گیرنده تعامل اجتماعی مثل روان شناسی، پزشک و روانپزشک، مددکار اجتماعی و کشیش بود و نمره SSS بالا برای حرفه وکالت و آزمون رغبت کمی برای آنچه به طور سنتی به حساب می آمدند داشتند. مثل معلم مدرسه ابتدایی، معلم اقتصاد و خانواده و متخصص تغذیه افراد زیاد هیجان خواه دو جنس که به حرفه های کمک رسانی علاقمند بودند مشاغل مهیج خطرناک مثل کار مداخله در بحران یا کار پیراپزشک در گروه های پاسخ اضطراری را ترجیح دادند.
افراد زیاد هیجان خواه در نگرشهای مذهبی و سیاسی خود از افراد کم هیجان خواه آزادند بیش تر هستندو افراد با نمره های بالای SSS به جای پاسخ بندی به اعتقادات سنتی با احتمال بیشتری نگرشهای العادی نشان می دهند. افراد در SSS با نمره های بالا در رابطه با رفتار جنسی خود همسالان نگرشهای بی بند و باری را نشان می دادند. افراد کم هیجان خواه با احتمال بیشتری به طور مکرر به کلیسا می روند و در مقیاسهای قدرت طلبی یعنی سبکی که ویژگی آن عقاید خشک و انعطاف ناپذیر و نگرشهای متعصبانه است نمره بالایی کسب کردند. افراد کم هیجان خواه همچنین تحمل کمی را برای ابهام نشان دادند. آنها اندیشه ها و موقعیتهای مهم را تهدید می دانند نه چالش. زاکرمن وهمکاران می دریافتند که افراد هیجان خواه زیاد و کم پاسخهای فیزیولوژیکی متفاوتی را به محرکهای جدید و به تغییرات ترکیب نشان می دهند. افراد زیاد هیجان خواه پاسخهای فیزیولوژیکی نیرومندتر یا بسیار برانگیخته تر و آستانه تحمل بالایی برای درد، صدای بلند و محرکهای استرس زای دیگر نشان دادند. از آنجایی که افراد زیاد هیجان خواه بهتر می توانند افزایش انگیختگی را عمل کنند زاکرمن اظهار داشت که آنها باید بهتر از افراد کم هیجان خواه که تحمل کسی برای برانگیختگی دارند با استرس کنار بیایند. در پژوهشهایی معلوم شد که افراد کم هیجان خواه توانایی بسیار کمتری از افراد زیاد هیجان خواه در کنار آمدن با استرس دارند.
در بررسی هایی افراد زیاد هیجان خواه با محرکهای تازه مواجهه می شوند پژوهشگران به افزایش فعالیت برقی مغز و سطح هورمونهای جنسی پی بردند. سطح منوآمین اکسید[۳] از (آنزیمی که انتقال دهنده های عصبی را کنترل می کند که دگرگرونی هیجان سریع را تولید می نماید) کاهش نشان داد که احساسهای برانگیختگی و شنگولی را تشدید کرد. در طی مطالعه ای به طور مشترک توسط زاکرمن سای بیل آیزنک[۴] پای ارثی نیرومندی را برای هیجان خواهی نشان داد که ۸۵% از صفت هیجان خواهی می تواند به حساب عوامل ژنتیکی نداشته شود.
با وجود اینکه زاکرمن معتقدات که هیجان خواهی عمه تا صفتی ارثی است. در عین حال تأثیر عوامل موقعیتی یا محیطی را قبول دارد یکی از این عوامل سطح هیجان خواهی والدین است والیدن کم هیجان خواه ممکن است بیش از اندازه ترسو، حمایتی، بازدارنده فرزندانشان باشند و از درگیرشدن آنها در رفتارهای مخاطره آمیز یا بالقوه خطرناک جلوگیری کنند. والدین زیاد هیجان خواه ممکن است فرزندان خود را به درگیرشدن رد فعالیتهای جدید ترغیب و تقویت کنند و از این رو به رفتارهای هیجان خواهی بیشتر کمک کنند.
پژوهش نشان داد که فرزندان اول و تک فرزندان هر دو جنس از فرزندان بعدی نمره های بالاتری در SSS گرفتند. زاکرمن اظهار داشت که فرزندان اول و تک فرزندان در سنین اولیه تحریک و توجه بیشتری را از والدین خود می گیرند که سطح بهینه تحریک و توجه بیشتری را از والیدن خود می گیرند.
افراد زیاد هیجان خواه | افراد کم هیجان خواه |