-آوردن قید بعد از فعل :(دست پخت جده کبیره حتما) (شازده احتجاب)
-قرار گرفتن مفعول بعد از فعل :(گفت خاموش همه را ) (شازده احتجاب)
-حذف فعل با قرینه فعل قبل مثلا (..خون مثل لوله آفتابه از زخمش می ریخت . مثل فواره )(سووشون)
-حذف فعل بدون قرینه فعل قبل مثلا (هر دو با هم چادرهایشان را از سر انداختند. ابروهای پهن ،چشمهای سیاه ،مژه های بلند ،دماغ عقابی با صورت سبزه کشیده ) (سووشون)
در بعد واژگانی نیز قاعده کاهی سبکی می تواند درکابرد کلمات گفتاری در نوشتار(صدای قیژ در که آمد)(من چراغ هارا خاموش می کنم) و یا به کاربردن شکل گفتاری کلمات نوشتاری اتفاق بیافتد. (چرا نگذاشت عینکو بزنم به چشمم؟)(شازده احتجاب)
قاعده کاهی نحوی :گریزاز قواعد نحوی یک زبان به صورتی که در نگاه اول آن کاربرد غلط به نظر برسد. (مثل کاربرد فعل مفرد برای فاعل جمع ،جابه جایی اجزای جمله و…) صفوی این قاعده کاهی را جزء قاعده کاهی سبکی قرار می داند.(صفوی۱۳۷۳)
-قاعده کاهی گویشی: استفاده از ساخت یا واژگان گویشی خارج از زبان معیار[۷۲]در این حالت نویسنده یا شاعر واژگانی را از زبانهای دیگر وارد نوشته خود می کند .مثلا (این را حتما شارژ دافر روس پیشکش کرده) (شازده احتجاب)
-قاعده کاهی معنایی:
لیج این قاعده را عامل شعر آفرینی می داند.دراین نوع قاعده کاهی خالق اثر خود را مقید به تبعیت از قواعدمعنایی حاکم بر زبان ندانسته ودر محور جانشینی دست به انتخاب و برجسته سازی می زند."صنایعی از قبیل استعاره ،مجاز ،تشخیص ،پارادوکس و تشبیه و جز آن به صورت سنتی در چارچوب صنایع بدیع معنوی و بیان مطرح می شوند و بیشتر در چارچوب قاعده کاهی معنایی، هنجار گریزی معنایی)قابل بررسی اند.(سجودی ۱۳۷۷)
-قاعده افزایی:
در قاعده افزایی ،قواعدی بر زبان هنجار افزوده می شود .قاعده افزایی در بخش لفظی قابل جایگیری است .دیوید لیچ ،بدیع معنایی را در بخش قاعده کاهی و بدیع لفظی را در بخش قاعده افزایی قرار می دهد.قاعده افزایی درمعنی دخالتی ندارد و تنها در بعد شکلی و لفظی زبان دخالت می کند. گویه های فوق «منهای دو گویه نخست (قاعده کاهی آوایی و قاعده کاهی نوشتاری )که بیشتر در نظم استفاده می شوند تا نثر» بر متون مختلف اعمال می شوند. به عبارت دیگر متون مورد بررسی با وارد کردن گویه های فوق بر متغییر جنسیت تحلیل می شوند.
در اینجا سوال کلی اولیه به سوالات ریزتر و جزیی تر زیر تقسیم می شود ،که از آنها تحت عنوان پرسشهای پژوهش یاد می شود،این این پرسش ها در فصل اول آورده شده اند و از تکرار آنها در این بخش چشم پوشی می شود.
-یادآوری:
گویه های مورد استفاده در این رساله ۷۵ گویه بودندکه یکی از گویه ها (قاعده کاهی سبکی)به دوبخش نحوی و واژگانی تقسیم شده است .
-روش گرد آوری داده ها ترکیبیاز دو روش کم و کیفی بوده است . یعنی فقط به تعداد موارد فراوانی هرگویه ای (با در نظر گرفتن تعداد صفحات کتاب ) توجه نشده است ،بلکه نوع و چگونگی بروز این موراد نیز مورد نظر بوده اند. مثلا دشواژه های آثار نه فقط از حیث تعداد که از نظر مضمون نیز با یکدیگر مقایسه شده اند.
فصل پنجم :توصیف و تحلیل داد ه ها
۵-۱- مقدمه
در این فصل بر آنم که کتابهای مورد بررسی را از طریق گویه های مورد نظر و از منظر تاثیر جنسیت و زمان در سبک نوشتاری نویسندگان بررسی کنم.آثار مورد بررسی در دوره زمانی با اختلاف سی و چند ساله به چاپ رسیده اند، دورمان سووشون و شازده احتجاب در سال ۱۳۴۸ یعنی اواخر دهه چهل چاپ شده اند وحوادث هر دو داستان حول و حوش سال های ۱۳۲۰ می گذرد.دو داستان دیگر در دهه هشتاد چاپ شده اند ، چراغها را …. در سال ۱۳۸۰ و نام ها و سایه ها در سال ۱۳۸۲ منتشر شده اند. حوادث رمان چراغها را … قبل ازانقلاب می گذرد ورمان نام ها و سایه ها گرچه در ز مان حال روایت می شود ،اما در جریان کتاب ،داستان دیگری در دوران قاجاریه نیز روایت می شود. آنچه که در تحلیل و احیانا مقایسه این متون باید در نظر داشت ، گذشته از اختلاف زمانی ، تفاوت هایی است که این متون درژانر ادبی با یکدیگر دارند،بعضی از این متون متعلق به ادبیات منطقه ای و یا بومی هستند. حوادث رمان سووشون در شیراز می گذرد،نام ها و سایه ها در اصفهان جریان داردو حوادث چراغها را من خاموش می کنم در آبادن اتفاق می افتد. در بین این کتابها بیشتر ازهمه داستان چراغها من را… از فضای منطقه ای خود متاثر است . اول به این دلیل که حوادث در خانوه ای ارمنی می گذرد و دوم اینکه این خانواده در آبادن زندگی می کنند،آنهم در زمانی که آبادان دوره رونق وشکوفایی خود را می گذراند ، تاثیر این فضای خاص(خانواده ای ارمنی در آبادان) در جای جای رمان مشهود است . در رمان جا به جا لغات انگلیسی می بینم که میراث کارمندان خارجی شرکت نفت بوده است .تعداد این لغات انگلیسی از لغات ارمنی که در کتاب آمده بیشتر است . البته در کتاب سووشون هم واژه های شیرازی دیده می شوند اما این واژه ها به خاطر نزدیکی لهجه شیرازی با فارسی معیار نمی توانند به اندازه ، لغات غیر فارسی چراغها من را… در بومی کردن فضا ،موثر باشند . از این گذشته گرچه شیراز جنگ جهانی دوم هم مثل آبادان پراست از خارجی هایی که با خودشان زبان انگلیسی آورده اند اما ما در تمام داستان به جای فارسی آمیخته با لغات انگلیسی ، ترجمه های روان و سلیس کلمه به کلمه حرفهای آنها را اغلب از زبان زری می خوانیم و به جز یکی دو مورد، آنهم از زبان ایرانی ها کلمه انگلیسی نمی بینیم. در کتاب نام ها و سایه ها گرچه داستان در اصفهان اتفاق می افتد اما فضایی که نویسنده از اصفهان ایجاد کرده در جای جای رمان با روایت های خان دایی از سفرها و یا داستانهایش که در دوره قاجاریه می گذرند ، کم رنگ میشود. به جز دو ضرب المثل و یک نام خاص که متعلق به اصفهانی هاست ،چیز چندانی نمی بینیم که رمان را در زمره ادبیات بومی جای دهد . در داستان بلند شازده احتجاب آنچه که بیشتر از همه در ایجاد فضا و رنگ داستان تاثیر دارد ، بعد تاریخی روایت و جریان مرور خاطرات شازده در گذر زمان است . خاطرات شازده چه آنجا که از ذهن خود شازده جاری می شوند و چه آنجا که از کتابها استخراج می شوند در بستری از زمان به عقب بر می گردند ،این پس گرد تاریخی ، نثر داستان را قدیمی و و نسب اشرافی شازده که در تمام داستان از ایشان می گوید، نثر داستان را درباری می کند. فضا و رنگ داستان بیشتر از آنکه بومی و منطقه ای باشد متاثر از این دو عامل است .
در مقایسه این رمان ها با یکدیگر همه این موارد در نظر گرفته شده اند . و تلاش شده که انتخاب و تحلیل گویه ها ،متاثر از یکی از موارد خاص نباشد .
۵-۲،جداول: مشخصات داستانهای موردبررسی در این پژوهش در دو جدول زیرارائه شده است .
جدول شماره ی۵-۱ : اطلاعات عمومی متون مورد بررسی
تعداد کلمات کل کتاب | تعداد صفحات |
جنسیت نویسنده |
سال انتشار | نام نویسنده | نام کتاب |
۱۸۰۰۰ | ۹۵ | مرد | ۱۳۴۸ | هوشنگ گلشیری | شازده احتجاب |
۵۰۸۰۰ | ۲۶۱ | مرد | ۱۳۸۲ | محمد رحیم اخوت | نام ها و سایه ها |
۶۰۰۰۰ | ۳۰۰ | زن | ۱۳۴۸ | سیمین دانشور | سوشوون |