“
فرسودگی شغلی فشار روانی (استرس) فرسودگی شغلی یک ویژگی اختصاصی دفاعی برای رهایی از تعهد (قید و بند) است. فشار روانی یک ویژگی اختصاصی در جهت کار زیاد (رهایی از کار) است. در هنگام فرسودگی شغلی انسان از عواطف و احساسات تهی میشود.
در هنگام فشار روانی احساسات و عواطف در سطح بالایی نشان داده میشوند. در هنگام فرسودگی شغلی عواطف و احساسات جزء اساسیترین عواملی هستند که آسیب میبینند. در هنگام فشار روانی عاملی که آسیب میبیند، جسم است. فرسودگی ناشی از فرسودگی شغلی بر انگیزش و محرک (تحریک کردن) تأثیر میگذارد. فرسودگی ناشی از فشار روانی بر انرژی جسمانی تأثیر میگذارد. نتیجه فرسودگی شغلی تضعیف روحیه (نداشتن روحیه) است. نتیجه فشار روانی برهم خوردن یکپارچگی (تجزیه) است. فرسودگی شغلی میتواند بهترین مدرک برای از دست رفتن امیدها و آرزوها باشد. فشار روانی میتواند بهترین مدرک برای از دست رفتن انرژی و مصرف آن باشد. افسردگی ناشی از فرسودگی شغلی عاملی برای ایجاد غم و اندوه به خاطر از دست دادن آمال و آرزوهاست. افسردگی ناشی از فشار روانی به خاطر نیاز بدن برای حفاظت از خود و محفوظ نگهداشتن انرژی است. نتیجه فرسودگی شغلی یک احساس درماندگی و ناامیدی است. نتیجه فشار روانی یک ضرورت و واکنش غیرمتعارف است. نتیجه فرسودگی شغلی فقدان بصیرت، بیهویتی و کنارهگیری است. نتیجه فشار روانی بیم وهراس، شورش و اختلال اضطرابگونه است. فرسودگی شغلی هرگز باعث مرگ نمیشود، اما فرد زمان زیادی از زندگی کردن طرد میشود. فشار روانی ممکن است سبب مرگ زودهنگام شود و زمان کافی برای به انجام رسیدن خواستهها وجود نداشته باشد.
عموما محققان فرسودگی را در ارتباط با استرس شغلی میدانند، همان گونه که فریدون برگر و جکسون (۱۹۸۱) اظهار میدارند و در واقع فرسودگی شغلی را نوعی استرس میتوان قلمداد کرد. آرچیبالد هارت[۶] (۱۹۸۴) بیان میدارد که گاهی ممکن است بین فرسودگی شغلی و فشار روانی به ظاهر تفاوتی وجود نداشته باشد؛ اما در واقع دو موضوع جداگانه هستند و تفاوتهای عمده آن ها در جدول ۲-۱ آمده است (درفشی جوان، ۱۳۸۷، به نقل از صادقی بروجردی، ۱۳۸۲).
۲-۲-۱-۶- نشانه های فرسودگی شغلی
به طور عمده نشانه های فرسودگی شغلی به چهار دسته تقسیم میشود: جسمانی، روانی، اجتماعی، سازمانی.
نشانه های جسمانی همانند خستگی، اختلال در خواب، اختلال در خوردن (خیلی زیاد یا به مقدار خیلی کم)، عوارض جسمانی (همانند سردردها، دردهای معدهای–رودهای) و آمادگی برای بیماری است. نشانه های روانی همانند خشم، تحریکپذیری، افسردگی، بیحوصلگی، بدگمانی، انعطافناپذیری شناختی، کاهش عزت نفس و نگرش منفی نسبت به کار است. نشانه های اجتماعی شامل گسستن ارتباط طولانی مدت، گوشهگیری یا درگیری با اعضاء خانواده یا همکاران و نشانه های سازمانی همانند غیبت از کار، روحیه ضعیف، درصد بالای بیکاری، مسائل مربوط به رقابت و کارایی کمتر را میتوان نام برد (منشی طوسی، ۱۳۷۷).
بعضی از مواردی که منعکس کننده نشانگان فرسودگی شغلی هستند ذیلا آمده است:
-
- شخص از لحاظ عاطفی احساس میکند نسبت به کارش بیتفاوت شده است.
-
- احساس میکند نسبت به مردم بیتفاوت شده است.
-
- فرد در مورد رفتاری که با بعضی از اربابرجوعها دارد احساس ناراحتی میکند.
- شخص احساس میکند در کارش بیش از حد زحمت می کشد.
علاوه بر این احساسات ذهنی، خستگی عاطفی و محرومیت، اغلب علایم جسمی هم وجود دارند (ساراسون[۷]،۱۹۸۷).
مشکلات افراد مبتلا به فرسودگی شغلی
اولین مشکل قربانیان فرسودگی از کار آن است که از فرسودگی جسمی رنج میبرند، قدرت آنان برای کار کردن کم است و بیشتر اوقات خسته و ناتوان هستند. علاوه بر آن این افراد از نشانه های مرضی فیزیولوژیکی بسیار، مثل سردردهای مکرر، تهوع، اختلال در خوابیدن و تغییر عادات مربوط به غذا خوردن (مثل از دست دادن اشتها) در رنج هستند (ساعتچی، ۱۳۷۶).
دومین مشکل افراد مبتلا به خستگی از کار آن است که گرفتار فرسودگی هیجانی هستند. افسردگی، احساس درماندگی و نیز احساس به دام افتادن در کار و شغل، خود بخشی از مشکلات هیجانی این افراد است (ساعتچی، ۱۳۷۶).
جدول۲-۲: آثار و نتایج فرسودگی شغلی (ساعتچی،۱۳۷۶)
شاخصهای جسمی تغییرات رفتاری عملکرد شغلی ۱٫انواع سردردها ۱٫تحریکپذیری فزاینده ۱٫کاهش کارآمدی ظرف زمان زیاد برای انجام دادن یک کار که در عین حال با بهرهوری ناچیز همراه است ۲٫اختلال خواب ۲٫تغیرات خلقی ۲٫کاهش علاقه نسبت به کار ۳٫کاهش وزن ۳٫کاهش تحمل ظرفیت برای ناکامی ۳٫کاهش ظرفیت برای حفظ عملکرد اثربخش در مواردی که فرد تحت فشار روانی قرار گرفته است. ۴٫اختلال معدهای-روده ای ۴٫افزایش سوءظن به دیگران ۴٫انعطافناپذیری فزاینده، تفکر بسته و غیرقابلانعطاف ۵٫فرسودگی و خستگی ۵٫آمادگی بیشتر برای قبول خطا ————- ————- ۶٫تلاش برای خود درمانی (با داروها و موادمخدر) ————–
سومین مشکل افرادی که گرفتار خستگی شغلی هستند آن است که غالبا گرفتار فرسودگی نگرشی هستند. این افراد نسبت به دیگران بدگمان میشوند، این تمایل در آنان ایجاد میشود که با دیگران بیشتر مانند یک شیء رفتار کنند تا به عنوان یک انسان و در ضمن نسبت به آنان نیز نگرش منفی پیدا میکنند (ساعتچی، ۱۳۷۶).
چهارمین مشکل افرادی که دچار فرسودگی شغلی هستند این است که گرایش به ابطالسازی خود، شغل، سازمان محل کار خود و به طور کلی زندگی خود بپردازند؛ به عبارتی به تحقیر کردن خود و شغل خود و سازمان و به طور کلی زندگی خود میپردازند. و بالاخره افرادی که از عارضه فرسودگی شغلی در رنج هستند، احساس میکنند که از پیشرفت شخصی کمی برخوردارند و به این نتیجه رسیدهاند که در گذشته صاحب پیشرفتی نبودهاند و در آینده نیز نمیتوانند پیشرفتی حاصل نمایند (ساعتچی، ۱۳۷۶).
رویکردهای مختلف نسبت به فرسودگی شغلی
در ابتدا این نکته ضروری به نظر میرسد که مفهوم فرسودگی شغلی پیش از آن که به صورت نظری مطرح شود، در نتیجه کارهای تجربی و پژوهشی فراهم آمده است. در این قسمت به رویکردهای متعددی که در این زمینه مطرح شده است، میپردازیم.
۱)رویکرد بالینی
فریدون برگر (۱۹۷۹) برای اولین بار این پروژه را مطرح ساخت و از نظر ساخت و از نظرگاه بالینی، سببشناسی و علایم و روند و سیر بالینی و در نتیجه درمان آن را مورد بررسی قرار داد. وی معتقد بود که نشانگان فرسودگی شغلی خودش را به صورت علایم مختلف نشان میدهد و این علایم بر اساس تفاوتهای فردی متفاوت است (شکاری، ۱۳۸۵).
۲)رویکرد تبادلی چرنیس
بر اساس این رویکرد مبتلا شدن به فرسودگی شغلی طی مراحلی رخ میدهد که عبارتند از:
“