جدول2-7 ) آینده ممکن برای بازاریابی بر مبنای گرانت
گرانت این طرز فکر را ترویج کرد که نامهای تجاری ایده های زیستن و ادامه حیات در جوامع فراسنتی می باشد بر طبق راهنمایی های گرونروس، تمام کسب و کارها باید روی خدمت رقابت کنند.فرایند بازاریابی شامل درک کردن بازار مشتریان شخصی توسط تحقیقات بازار و تجزیه و تحلیل بخش بندی بازار و توسط استفاده از اطلاعات پایگاه داده مشتریان شخصی و بنابراین جایگاه های بازار، تقسیمات بازار و افراد در بازار می باشد(2014 Wong,).
جامعه امروزی با آنچه که قبلاً نسخه مدیریتی بازاریابی برای حکمفرما شدن به آن آمده بود، خیلی متفاوت است. حال یک تاکید و اهمیت رابطه ای نیاز است و خریداران بیشتر خواستار و در انتظار یک خدمت شخصی در ضوابط و شرایط آنها هستند. طبق گفته گرونروس، بازاریابی یک فرایند اجتماعی برای بنا نهادن، نگهداری و افزایش و همچنین در هنگام نیاز، خاتمه دادن روابط با مشتریان و سایر ذی نفع ها در یک سود می باشد. پس اهداف تمام طرفین درگیر باید برآورده شود که این توسط یک مبادله دو طرفه و اجرای وعده ها بدست می آید.
قاعده گرانت | اهمیت مفهوم | استدلال رابطه ای |
- نزدیکتر و شخصی تر - درک و دسترسی به نیازهای اساسی افراد - نوآوری - بازاریابی جدید بصورت یک افسانه - تفاوتهای ملموس برای تجربه کردن ایجاد کنید - ترویج صحت و اعتبار - کار کردن از طریق توافق و رضایت عمومی - تا حد مشارکت اقدام نمائید - انجمنهای علاقه درست کنید - از خلاقیت استراتژیکی استفاده کنید - یک ادعا برای شهرت بیان کنید - از یک تصور پیروی کنید و به ارزشهایتان پابرجا باشید |
مبنای غیر عینی بازاریابی بعنوان یک فرایند اجتماعی ،بهتر از تاکید بیش از اندازه بازاریابی بعنوان یک تکنولوژی معقول و عینی از مدیریت تقاضا موقعیت یابی ( تعیین موقعیت ) بازاریابی را به واسطه نامهای تجاری متمایز فراموش کنید. بطور منحصر به فرد محرکهای اساسی فرد ( نیاز جنسی، گرسنگی، حس کنجکاوی، نظم، ارتباط اجتماعی و … ) را مد نظر قرار دهید . تعریف دوباره نام تجاری بعنوان خالق. حضور ثابت در کنار ایده های جدید بهتر از اینست که بعنوان یک هویت ثابت باشد. بازاریابی جدید بعنوان یک سازنده نام تجاری و بعنوان یک عقیده و سنت جدید، بهتر از بازتاب سنتهای قدیمی مصرف کنندگان مجبورند که معتقد شوند خصوصیات نام تجاری متفاوت هستند. بازاریابی باید مجذوب سازد و نه فقط ایده آل ها را پیشنهاد دهد. به جریان گذاشتن ایده ها، بهتر از پیامهای فروش مستقیم کارکردن با شرکا، بهتر از انجام کارهایی برای مصرف کنندگان انفعالی تاثیرپذیر است که بطور فرضی حاضر به پذیرفتن هستند. مشتریان بعنوان شریک، ایجاد کننده نام تجاری حضار هدف مانند جوامع فعال علاقمند، بهتر از گیرندگان انفعالی فرضی که توسط عادتهای ثابت و وفاداری ثابت شناخته شده هستند، می باشند توسط امکانات رسانه های گروهی در دسترس، محدود نشوید. استفاده از رسانه های جدید و قدیم بطور استراتژیکی برای پشتیبانی از یک صفت شایسته و مناسب الزامی است. کارهای جالبی انجام دهید که یک داستان به یاد ماندنی بگویید. کارهای تکراری از روی امیداواری به بیانیه های جاب توجه یک شناخت نام تجاری را فراموش کنید. بیاد آورید که یک نام تجاری، سازنده همکاری است و میتواند یک عامل تغییر باشد – بازاریابی باید به تصور خیال و ارزشهای مردم پابرجا باشد. |
بازاریابی چیزی است که مردم با یکدیگر انجام می دهند و یک تکنولوژی ساکن و راکد نیست افراد قبل از اینکه مشتری باشند، شخصیت و بشر محسوب می شوند. محصولات تعاملی بهتر از تولید دوباره هویت، دانش و قصد و منظور است. به خریداران و مصرف کنندگان اجازه دهید راهنمایی شوند کار کردن به سمت « نام تجاری من » تعلیم – کنترل – موفقیت پیاپی پایدار مزیت به واسطه انطباق بهتر از وفاداری به واسطه تحریک و تشویق ارتباط پذیری (پذیرا باشید) یک « ما » برای انجام کارها بوجود آورید، بجای « برای ما » و برضد « برای آنها » پیوندهایی به واسطه ارتباط ها بوجود آورید و نه صرفاً پیامدهای کوتاه به مردم توسط درگیر شدن با آنها در یک عمل ارزنده نشان دهید. جوابگو باشید و صرفاً مسئول اعمال خود نباشید. |
جدول 2 -8) یک بیانیه بازاریابی رابطه ای جدید توسط گرانت