اگرچه ازدواج در مسیحیت پدیده ای مقدس محسوب میگردد و سرّ عظیم نامیده میشود اما در برابر آن دوری گزیدن از ازدواج امری پسندیده تراست شخصی مجرد، با تمام توان به خدمت خداوند میرسد و با کم کردن مشغلههای دنیوی و مادی، زندگی خود را مانند حضرت عیسی میسازد.[۶۳]
مسیحیان ازدواج را یکی از آیینها و شعائر مقدس هفت گانه خود میدانند البته به استثناء فرقه پروتستان که آن را جزء آیین مقدس خود ندانسته بلکه به عنوان یک رسم دینی میپذیرند.
به درستی معلوم نیست از چه زمانی ازدواج در ردیف آییینهای مقدس مذهبی در آمده است.
برخی از دانشمندان علم الهیات کاتولیک معتقد هستند از آن تاریخ که مسیح در مراسم عروسی یکی از اهالی قانای جلیل شرکت نموده است، ازدواج در اعداد آیینهای مقدس در آمدو عده ای دیگری بر این باورند که جنبه ی قدوسیت ازدواج از تعلیمات مسیح استنباط میشود، هنگامی که وی مسئله ی طلاق را مطرح میسازد به شدت آن را مورد نکوهش قرار میدهد و برخی را عقیده بر آن است که عیسی مسیح در چهل روز بعد از رستاخیزش از مردگان بر حوارین ظاهر میشود و ازدواج را جزءآیین مقدس قرار میدهد.
اما در این بین فرقههای مختلف مسیحیت در باب چگونگی اجرای این رسم با یکدیگر اختلاف دارند به عنوان مثال در کلیسای کاتولیک، امر ازدواج به مقام آیینهای مقدس مذهبی «واجب»ارتقائ یافته است. [۶۴]
و در کلیسای ارامنه تنها مقامات جاثلیق و اسقف هستند که تا اخر عمر مجرد میمانند و در صورت اختیار همسر، از مقام روحانی خود برکنار میشوند، در حالی که بقیه ی روحانیون در سلسله مراتب پایین تر از اسقف میتوانند و اجازه دارند که ازدواج کنند. [۶۵]ازدواج در قوانین مسیحیت، از قوانین چندی تبعیت میکند که ای قوانین تقریباًدر میان تمامی کلیساها مشترک است.از جمله ی این موارد میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱-طرفین هم کیش باشند(هر دو مسیحی باشند).
۲-دارای گواهی غسل تعمید از کلیسا باشند.
۳-پنج تا هفت نسل دور باشند(قرابت خونی نداشته باشند).
۴-به سن قانونی ازدواج رسیده باشند.
۵-به لحاظ فکری بالغ باشند.
۶-اعتماد متقابل به یکدیگر داشته باشند.
۷-به هم علاقمند باشند.
۸- ازدواج بایستی از طریق عقد مذهبی در کلیسا انجام گیرد. [۶۶]
الف:سن بلوغ و رشد در مسیحیت
ازدواج فقط برای کسانی جایز است که به سن ازدواج برسند.وسن بلوغ وازدواج در دختران وقتی است که به سن ۱۵ و در پسران به سن ۱۸ سال تمام رسیده باشند.
ب: ولایت پدر در امر نکاح
ازدواج باید بدون تقلب ، تهدید، با ابزار و اراده ی مستقل، آزاد، علم و اطلاع و مشاعر سالم به عمل آید.
ازدواج باید با وجود پدر عرس و چهار شاهد باشد، اجازه ی پدر عروس لازم و واجب است.
ازدواج اشخاص صغیر یا اشخاص کبیر که تحت قیمومت میباشند مستلزم موافقت پدر یا هیات قیمومت خواهد بود.
ج: موانع ازدواج در مسیحیت[۶۷]
۱-ازدواج با زن شوهردار
زن شوهردار نمی تواند بار دیگر ازدواج کند تعدد شوهر بر خلاف قانون و کلیساست و هیچ کشور متمدنی آن را نمی پذیرد.
۲- ازدواج با خویشاوندان و محارم
۳-ازدواج با غیر همکیش
۴-ازدواج با کافر
د: مهریه در مسیحیت
در مسیحیت مهریه وجود ندارد و اگر طلاق به عنوان یک ضرورت مطرح باشد که بنا به عللی مانند خیانت و بیماری روانی شدید و یا مفقودالاثر شدن مردکه باعث شود که مسئله طلاق پیش بیاید شوهر باید علاوه بر پرداخت هزینه زندگی ، بهای جهیزیه را به صورت نقد پرداخت نماید. [۶۸]
بند دوم: ازدواج در دین یهود
در دین یهود ازدواج به معنای کامل شدن واوج رشد انسانی است. برپایه تعالیم یهود یک زن بدون همسر و یک مرد بدون زن، انسانهای کاملی نیستند و با ازدواج و پیوند زناشویی از شکل ناقص به وجودی کامل تبدیل میشوند.ازدواج در میان کلیمیان دارای مراسمی مخصوص با آدابی مربوط به آن است که از آن جمله میتوان به مهریه زن که کتوباه گفته میشود تا چاپاه، پارچه ای سفید و نماد روشنایی که بر روی چهار چوب از هر طرف بر روی سر عروس و داماد قرار میگیرد و نماد خانه و زندگی جدید زوج جوان است یاد کرد.
الف: شرایط ازدواج در دین یهود
بلوغ و رشد عقلانی
نظر به این که ازدواج یک اقدام قانونی است، لذا تنها توسط کسانی میتواند انجام شود که دارای شرایط قانونی باشند، بنبراین اکر یکی از طرفین ازدواج صغیر باشد و بخواهد به صورت مستقل عمل کند، اعتبار ندارد. در قانون یهود، یک فرد مذکر تا سیزده سالگی، صغیر است و از سن سیزده سالگی و یک روز او کبیر خواهد شد، و فقط در آن زمان میتواند وارد قرارداد یک ازدواج معتبر قرار گیرد. یک فرد منث تا سن دوازده سالگی صغیر است، و از دوازده سال و یک روز تا دوازده و نیم سالگی او را نئاراnaara)) [۶۹]می خوانند.
اگر چه به عنوان یک نئارا او کبیر تلقی خواهد شد، اما ازدواج وی زمانی که بخواهد به طور مستقل عمل کند، زمانی ممعتبر است که گدر وی مرده باشد.اما اگر زنده باشد یک نئارا تحت قیمومت پدر باقی خواهد ماند و ازدواج آن به طور مستقل زمانی معتبر خواهد بود که قیمومت پدر قطع گردد مثلاً اگر زمانی که ویbugeret))شود.[۷۰]یعنی دوازده و نیم سال و یک روز برسد. [۷۱]
ب: ولایت پدر در ازدواج
یک، صغیر با حضور والدینش جنبه ی اعتبار مییابد. به همین دلیل، یعنی عدم داشتن سن قانونی و یا ازدواجی که یک طرف آن دیوانه شخص دیوانه باشد، فاقد اعتبار است، یعنی زمانی که روشن شود شخص مذکور کاملاً دیوانه است.اما اگر چنین فردی عاقل باشد، اگر چه خردش کم باشد، ازدواج معتبر است.
در موارد تردید نسبت به عقل یک فرد ، مثل مواردی که او در فواصلی سالم به نظر میرسد«کیدوشن» آنها غیر قابل درک و به عنوان یک کیدوشن مظنون تلقی میشوند.و طرفین اجازه نخواهند داشت با کس دیگر ازدواج کنند به جز زمانی که حکم طلاق صادر شود.
توان قانونی یک فرد کر و لال مانند صغیر یا دیوانه است اما علماء یهود گفتهاند وارد شدن یک فرد کر ولال به کیدوشن باید معتبر شمرده شود.اگر یکی از طرفین ازدواج کر ولال باشد هیچ یک از تعهدات قانونی ناشی از ازدواج به آنها محول نمی شود.نه شرایط کتوبا و نه نفقه، مگر مواردی که یک شخص کر و لال این وظایف خاص در قباله کتوبا را عهده گیرد.
ج: سن ازدواج در یهودیت
طبق قانون سن ازدواج«۱۹۵۰»که در«۱۹۶۰»اصلاح گردید یک زن نمی تواند قبل از سن هفده سالگی ازدواج نماید.
این قانون برای کسانی که با زن کمتر از هفده سال ازدواج کنند مجازات قائل شده است (مجازات برای عروس در نظر گرفته نشده است)همچنین برای کسی که به هر اندازه در این امر کمک کرده باشد یا برای پدر یا قیمی که دختر را شوهر داده باشد، مگر این که اجازه ی رسمی از دادگاه محلی کسب کرده باشد.این امر طبق قوانین پیش بینی شده .هیچ حداقل سنی برای داماد پیش بینی نشده است.این جرایم حتی تنبیهات، هیچ تأثیری روی وضعیت شخصی طرفین نخواهد داشت، یعنی اگر ازدواج طبق قانون یهودمعتبر است، این واقعیت که محکومیتی صورت گرفته است، هیچ تأثیری روی اعتبار ازدواج نخواهد داشت. [۷۲]
در آیین یهود به انسان سفارش شده که زود ازدواج کند، برای مردان هجده سالگی را مناسب زناشویی دانستهاند هنگامی که دستت برگردن پسرت است برای او زن بگیریعنی از سن شانزده سالگی تا بیست و دو سالگی و بنا به عقیده ای دیگر از هجده سالگی تا بیست و چهار سالگی.
گفته شده در سن بیست سالگی ذات قدوس مبارک انتظار میکشد که او ازدواج کند وقتی او از سن بیست سالگی گذشت و ازدواج نکرد خداوند او را نفرین میکند می- گوید استخوانهایش باد کند.تأکید شده است که پدر موظف است دختر خود را هر چه زودتر شوهر دهد.این آیه«دختر خود را بیعصمت مساز و او را به فاحشگی وا مدار»(سفر لاویان: ۶۱۹)
این آیه در مورد کسانی گفته شده که در شوهر دادن دختران خود اهمال میورزند و میگذارند آنها بزرگ شوند و در حال تجرد بمانند(سهندرین: ۷۶)
طبق قانون تلمود ممنوع است که انسان دختر خود را در حالی که صغیر است شوهر دهد بلکه باید صبر کند تا بزرگ شود و بگوید من حاضرم با فلان کس ازدواج کنم (قیدوشن: ۴).
اگر شخصی دختر خود را که هنوز خردسال است شوهر دهد هنگام رسیدن به سن دوازده سالگی، دختر میتواند آن ازدواج را فسخ کند بدون آن که نیازی به طلاق گرفتن باشد. [۷۳]
د: موانع ازدواج در یهودیت
۱-ازدواج با زن شوهردار
در دین یهود زنی هم که شوهرش ناپدید گشته و یا بدون طلاق او را ترک کرده است بدون این که معلوم باشد زنده است یا مرده، چنین زنی در عبری (عگونا)و در فارسی به نام (زن بیوه) است و از نظر شرع شوهردار محسوب میشود و تا زمانی که ثابت نشده است که شوهرش مرده است حق ندارد شوهر دیگری انتخاب کند. [۷۴]
ازدواج بین یک مرد و زن شوهردار مجازات مرگ دارد.
۲-ازدواج با محارم
این دسته شامل ازدواجهایی است که طبق قانون خمسه ی موسی میباشد که مستوجب مرگ یا مجازات میباشد.مثلاً:
-زن برادر در صورتی که مطلقه هم شده باشد(به جز در مواردی که بیوه تحت سرپرستی پذیرفته شده)یعنی اگر برادرش فوت کند و برادر دارای فرزند هم باشد ممنوع میباشد. و اگر برادر دارای فرزند نباشد طبق قانون توارث برادر شوهر، وظیفه دارد که بازن برادرش ازدواج کند.
-ازدواج با خواهر مادر، پدر، برادر مادر په فوت کنند و چه طلاق دهند ممنوع است.
-ازدواج بیت طرفین مربوط به یکدیگر در حد خویشاوندی ممنوعه(محارم)یعنی ازدواج یک مرد با مادرش، دخترش، خواهرش و برخی خویشاوندان نزدیک. [۷۵]
-ازدواج پدر بزرگ، با کسی که زن نوه اش(چه نوه دختری و چه نوه پسری باشد)فرقی نمی کند ممنوع است.
تحقیقات انجام شده در مورد مطالعه تطبیقی ازدواج محجورین در فقه اسلامی و حقوق ...