۵/۱%
۴/۳۱%
۵۸۴۷۹۷۱۶
۵۲۰۵۳۴۴
۳۳۳۳۴
۱۰۴۵۶
۹۵- ۹۴
۲/۱۶%
۵/۱%
۶/۳۰%
۵۸۴۶۵۷۶۰
۵۳۲۷۱۶۱
۳۴۴۸۴
۱۰۵۴۸
۹۶- ۹۵
۶/۱۵%
۴/۱%
۵/۳۰%
۵۸۶۶۵۷۲۵
۵۳۲۲۷۱۶
۳۵۶۹۹
۱۰۸۸۵
۹۷- ۹۶
طبق آمار بدست آمده طی سال تحصیلی۱۹۹۶- ۱۹۹۵، بودجه سالیانه مقاطع مختلف آموزشی در انگلستان و ولز به شرح ذیل می باشد :
- مقطع آموزش پیش دبستانی : ۶ /۲ درصد
- اولین سطح : ۷/۲۹ درصد
- دومین سطح : ۴۴ درصد
- سومین سطح : ۷/۲۳ درصد
۳- برزیل
طبق آمار سال۱۹۹۵،میزان بودجه آموزشی برزیل بر ۶/۲۸میلیارد یورو با درنظر گرفتن عواید مالیاتی و مردمی ۶/۴ %تولید ناخالص ملی بالغ می گردد( ج . شاستر – ترجمه حسین لطف آبادی -۱۳۷۶ ).
بودجه مصوب دوره ابتدایی R$ 350 = 36 %
.بودجه مصوب دوره مقدماتی متوسطه R$ 750 = 5 %
سرمایه گذاری آموزشی از سال ۱۹۹۰
به دلایل مختلفی این غیر ممکن است تا این که بهطور مختصر و مفید سرمایه گذاری در آموزش در برزیل مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. اول به علت ماهیت غیر متمرکز و استقلال مطلق همه واحدهای مرکز یعنی در کشوری که دارای ۲۷ نظام ایالتی و در حدود ۵۶۰۰ نظام شهری مستقل میباشد مشکل است. همچنین تخمین هزینههای جهانی برای آموزش در دهه گذشته کار مشکلی است. توجه داشته باشید که بزریل تا ۱۹۹۵ با تورم شدیدی روبرو بود که این امر محاسبه هزینههای واقعی را غیر ممکن ساخته بود. این محاسبه تقریبا غیر ممکن است زیرا آن زمان هیچ نظامی در این جایگاه نبود تا سرمایه گذاریهای خصوصی را جذب کند. با این وجود برزیل یک نظام منطقی مالی را برای اطمینان بخشیدن به جریان قانون سرمایه گذاریهای دولت به منظور نظام آموزش ایجاد کرده است. این تشکیلات از سال ۱۹۹۸ این امر را فراهم آورد که ایالتها و شهرداریها بایستی حداقل ۲۵% از درآمدهای مالیاتیشان را در آموزش سرمایه گذاری کنند و ۶۰% آن باید در آموزش ابتدائی باشد و بر طبق اصلاحات قانونی شماره ۱۴ در سال ۱۹۹۶ دولت مرکزی نیز به نوبه خود بایستی ۱۸% از درآمد مالیاتی خود را در آموزش سرمایه گذاری کند و حداقل ۳۰% آن بایستی برای ریشه کن کردن بیسوادی و حفظ و توسعه آموزش ابتدائی اختصاص داده شود. تا آن جا که آموزش ابتدائی اجباری متکی به سرمایه گذاریهای اضافی مهیا شده است که به وسیله شرکتها به شکل مشارکتهای اجتماعی اجباری تحت عنوان حق آموزش نامیده میشود( ج .میس- ترجمه مهناز روشنایی- ۱۳۷۶ ).
که در بر گیرنده ۵/۲% از صورت پرداخت آنها است. یک سوم این منابع به سرمایههای مرکزی تعلق دارد ( وجوه مربوط بهتوسعه آموزش ملی ) و دو سوم از این سرمایهها بهطور مشابه بین ایالتها توزیع میشود جاییکه این قبیل کمکها جمع آوری گردیده است. اصلاحات مالیاتی در کشور بهکار گرفته شد با این حال این مسئله ممکن است از این سیستم تأثیر بپذیرد و منابع در دسترس برای فعالیتهای مرتبط با آموزش را کاهش دهد و این حقیقتی است که در مورد توانائیها و امور آموزشی نگران کننده است. مطالعات انجام شده در سال ۱۹۹۶ که مبتنی بر دادههای ۱۹۹۵ بوده است (ساکن به پول رایج تثبیت شد. ) نشان داده که مجموعه سرمایه گذاریهای دولت به سطوح آموزشی متفاوتی اختصاص داده شده است. که بالغ بر ۶/۴% تولید ناخالص داخلی در این سال میشود و این سرمایهگذاریها برای حفظ یک نظام آموزشی بسیار جامع و کافی خواهد بود. در سال ۱۹۹۷ هزینههای دولتی مرتبط با آموزش بالغ بر ۱/۵% از تولید ناخالص داخلی بود (جدول ۶-۴ ) این افزایش منعکس کننده تأثیر مثبت اصلاحات قانونی شماره ۱ در سال ۱۹۹۶ بود که اجباری را برای ایالتها و شهرداریها ایجاد کرد تا این که حداقل ۱۵% از درآمدهای مالیاتیشان را در آموزش ابتدائی سرمایهگذاری کنند (جدول ۶) .اما با این حال فقدان سرمایه منجر به شکایتهای مکرر ازهمه مؤسسات آموزشی و سطوح مختلف نظام آموزشی گردید.برطبق مطالعات انجام گرفته درسال ۱۹۹۵ کمبود سرمایهها برای فعالیتهای مرتبط با آموزش علت عمده توزیع برد سرمایههای در دسترس و شیوه سرمایهگذاری آنها بود( اف . دالی شو- ترجمه بهرام محسن پور -۱۳۷۶) .
سال
مرکزی
Stateایالت
Municipalشهرداری ها
Totalجمع کل