رویکرد ارتباطی به اخلاق میانفرهنگی ممکن است بدیل مناسبی برای عامگرایی و خاصگرایی باشد. رویکرد ارتباطی اذعان میکند که هرکدام از ما در فرهنگ خاص قرار گرفته و براساس هنجارهای خاص اجتماعی شدهایم اما در عینحال، میتوانیم در صورت ضرورت بر آن هنجارها پشت کرده و یا آنها را تغییر دهیم. ما همچنین میتوانیم نسبت به دیگر فرهنگها نگاه انتقادی داشته و هنجارهایی از آن فرهنگ را اخذ و یا رد کنیم. چنین رویکردی به عینیتگرایی گستردهتر (نه مطلق) منجر میشود چون ما بهعنوان انسان قادر نیستیم به چشمانداز خدا درباره جهان دست پیدا کنیم. بنابراین، بنظر میرسد گفتگو درباره اخلاق میانفرهنگی در میان فرهنگهای معین در زمینههای معین در رابطه با مسائل معین در حال رویدادن است. این زمینه ممکن است در جهت پوشش بیش از یک فرهنگ گستردهتر شود اما همه فرهنگها را دربر نخواهد گرفت چون اخلاق عام و جهانی وجود ندارد.[۴۲۴]
رویکرد ارتباطی بر نگاه برساختی استوار گشته است. این رویکرد با رد پارادایمهای مدرنیستی و پستمدرنیستی، رویکرد برساختی را مبنای گفتگوهای میانفرهنگی قرار میدهد. رویکرد برساختی، نه جمعگراست و نه فردگرا. بلکه تلاش میکند میان این دو آشتی برقرار کند. ارزشها و ترجیجات فردی تا جایی که به دیگران مربوط نمیشود، محترم است و افراد در این قلمرو کاملا آزادند اما هنگامی که پیامدهای اجتماعی داشته باشد، ساخت هنجارهای اجتماعی ضرورت پیدا میکند. در چنین حالتی، نگاه جمع در مورد یک زندگی خوب مبنا قرار خواهد گرفت. نگاه جمعی هم از طریق گفتگوی درون فرهنگی[۴۲۵] شکل میگیرد. مفهوم «جامعه خوب» نشاندهنده جایگاهی است که یک جامعه برای رسیدن به آن از طریق تعریف هنجارها و شکل دادن کنشهای افراد تلاش میکند. هنجارهای اخلاقی دست افراد قدرتمند را برای کنترل و محدود ساختن افراد ضعیف میبندد. این رویکرد شبیه نظریه ساختاربندی گیدنز است.[۴۲۶] در مرحله بعد همین شیوه درباره فرهنگهای دیگر در قالب گفتگوی میانفرهنگی[۴۲۷] بهکار گرفته میشود. یعنی افراد میتوانند هنجارهایی را از فرهنگهای دیگر اخذ کنند. بدین صورت هنجارها و اصول اخلاقی میتوانند که از فرهنگهای مختلف نشأت بگیرند و رفتارهای درون فرهنگها را نیز تنظیم کنند. هنگامی با وضعیتهای جدید مواجه میشویم ممکن است مجبور شویم تا هنجارهای اخلاقی قدیمی را با هنجارهای جدید که برای حل مسأله مناسبند جایگزین کنیم. بدین شکل ارتباط میانفرهنگی جای ستیز فرهنگی را میگیرد.[۴۲۸]
این نگاه که هنجارهای اخلاقی از طریق فرایند گفتمان اجتماعی شکل میگیرند اخلاق گفتگویی هابرماس را تداعی میکند. هابرماس ادعا میکند که هنجارهای اخلاقی نمیتوانند به طور متافیزیکی شکل بگیرند بلکه تنها میتوانند از طریق فرایند تعامل گفتگویی مبتنی بر عقلانیت مشروع گردند. در مفهوم وضعیت ایدهآل سخن هابرماس، هنجارهای اجتماعی دارای اعتبار جهانیاند مشروط بر این که از فرایند گفتگویی که هر دو طرف شانس مساوی برای مشارکت در گفتگو باشند، منتج شده باشند. نتیجه اخلاق گفتگویی این است که هیچ موضع[۴۲۹] و دیدگاهی معاف از انتقاد بازتابنده نیست. همه دیدگاهها باید در معرض مشاجرات عمومی قرار گیرد.
۳-۲- رویکرد دینی (اسلامی)
هدف اساسی این پژوهش دستیابی به الگوی ارتباطات میانفرهنگی از نگاه اسلامی است. مفروض بنیادین این هدفگذاری آن است که الگوی ارتباطاتِ میانفرهنگی از نگاه سکولار و دینی متفاوت است. لذا ویژگی اصلی این پژوهش به فهم شباهتها و تفاوتهای ارتباطات میانفرهنگی از نگاه سکولار و دینی(اسلامی) مربوط میشود. از همینرو، از روش کیفی «مطالعه مقایسهای» یا «روش تطبیقی نامتوازن پیوسته»[۴۳۰] با الگوی شناختمحور استفاده شده است.
توضیح اینکه: در این پژوهش ضمن بررسی منابع اسلامی، نظری به آرای اندیشمندان غربی نیز خواهیم داشت(مقایسهای)؛ از سویی، برخلاف مباحث اسلامی درباره ارتباطات میانفرهنگی، به خصوص مسألهی این پژوهش، نظریههای ارائه شده از سوی دانشمندان غربی درباره ارتباطات میانفرهنگی دارای سابقهای نسبتا قابلتوجه بوده و از پختگی و وضوح لازم برخوردار است؛ از سوی دیگر میزان داناییِ ما از دو طرفِ مقایسه (نظریات اسلامی و غربی) در یک سطح نیست؛ برغم اینکه اطلاعات نسبتا زیادی درباره ارتباط با «دیگران» در منابع اسلامی بدست میآوریم، هنوز آنچنانکه شایسته است از این ظرفیت در نظریههای علوم ارتباطی و برای ارتباطات بهزبان علمی روز استفاده نشده است؛ لذا مطالعات از این جهت در یک سطح قرار ندارند(نامتوازن) و در نهایت، هر کدام از نظریههای هنجاری سکولار و دینی در مبانی خاص خود ریشه دوانده است(پیوسته).[۴۳۱]
باید توجه داشت که تطبیق و مقایسه در قلب بسیاری از تحقیقات علوم اجتماعی قرار دارد و مقایسه میتواند بین امور متفاوتی همچون افراد، گروهها، موارد، دورانها، احکام،[۴۳۲] گزارهها و حتی نظریهها، آرا، تفسیرها[۴۳۳] و مضامین[۴۳۴] باشد،[۴۳۵] اما با توجه به تلقیهای مختلف از «تطبیق» و «مقایسه»، چهار الگو برای مقایسه متصور است:[۴۳۶]
-
-
-
- الگوی خلافمحور: در این الگو محقق در پی کشف موارد اختلاف بین پدیده ها یا آراء است. گویی مطالعه تطبیقی تور صید اختلافها است. لذا در مواردی که تشابه زیاد باشد محقق با مفروض پنداشتن آنها تلاش می کند تفاوتها را شفاف و برجسته نماید.
-
- الگوی انطباق محور: در این الگو محقق صرفا در پی صید اشتراکها و شباهتهای دو امر است.
-
- الگوی مقایسهمحور: در این الگو محقق در پی کشف همه شباهتها و تفاوتهاست و هدف او صرفا مقایسه است.
-
- الگوی شناختمحور: در این الگو هدف محقق صرفا مقایسه و کشف شباهتها یا تفاوتها یا هر دو نیست بررسی مقایسهای، ابزاری است که محقق از طریق شناخت شباهتها و تفاوتهای دو پدیدار یا دو نظریه، به شناختی عمیقتر از مساله دست مییابد. این الگو محقق را از حصر توجه به تفاوتها و نیز محدود ماندن به شباهتها باز میدارد.
-
-
مطالعه تطبیقی، محقق را از حصرگرایی فراتر میبرد و امکان وقوف بر ابعاد ناپیدای موضوع تحقیق را فراهم میسازد و چشم را بیشتر بر خللها و مسائل میگشاید. اهمیت و نقش روشنگرانه مطالعه تطبیقی را از مطالعه قرآن نیز میتوان بهدست آورد. یکی از روشهای قرآن در ایجاد تحول بینشی و اعطای بصیرت نافذ، قراردادن افراد در معرض مقایسه است. استفهام معرفتزای «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»[۴۳۷] چنین نقشی دارد. مقایسه اهل ایمان و عمل صالح با فسادکنندگان در زمین و نشاندادن تفاوت بین متّقین و فجّار، نمونههایی از این شیوه بصیرتآفرینی است که در آیه ۲۸ سوره ص آمده است. در سوره واقعه نیز شاهد مقایسه سهضلعی سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمالیم».[۴۳۸]
این پژوهش بهطور عمده در صدد زمینهسازی گفتگو میان علوم دینی و اجتماعی در حوزه ارتباطات میانفرهنگی است که از جمله میتواند با دو هدف انجام گیرد: نخست آنکه، توجه اندیشمندان دو حوزه به بررسی امکان و ضرورت ورود دیدگاههای اسلامی در این عرصه و کاربردهای نظری و عملی این دیدگاهها جلب شود. دیگر آنکه قابلیتهای گزارههای اسلامی در صورتبندی یک الگوی نظری و در تدوین راهبردها و سیاستهای ارتباطات میانفرهنگی، بهعنوان یک سوال تحقیق، به قلمرو خردورزیهای دینی و تجربی معرفی گردد.
در سویه دینی و بررسی منابع دینی، روش تحقیق در این رساله از نوع روش اسنادی بهشیوه تحلیل و تفسیر و بهعبارت دیگر، پژوهش به شیوه بررسی اسنادی و جستجو از نوع تحلیل محتوای توصیفی و کیفی است. تحلیل محتوای کیفی از جمله روشهای تحلیل دادههای متنی است که طی شش مرحله: طرح، واحدبندی، نمونهگیری، کدگذاری، استخراج نتایج و مرحله معتبرسازی است.[۴۳۹] روش مقولهبندی موضوعی(ناظر به محتوای گزارههای قرآنی و روایی) و با رویکرد قیاسی(براساس یافتههای نظری و تجربی مطالعات ارتباطات میانفرهنگی) بوده است. واحد سنجش گزارههای قرآنی (فرازهای مرتبط آیات) و روایی و گزارههای مرتبط از منابع تفسیری است که به تحلیل مقصود آنها پرداختهاند. برای پیوند دورنمایههای علوم دینی و اجتماعی، واژهها و ایدههای مرتبط را همخوان کرده و ادبیات علوم اجتماعی و ارتباطات را برگزیدهایم. درونمایههای اسلامی با تکیه بر معیارهای پذیرفتهشده در علوم اسلامی از قبیل: حجیت داشتن گزارههای قرآنی از نظر انتساب به منشاء وحی، واقعنمایی، فهمپذیری، معناداری و زبان عرفی آیات تحلیل شده است.[۴۴۰]
از نگاهی دیگر، رویکرد حاکم بر روش این تحقیق، همانند رویکردی است که فقها برای پاسخ به مسائل دینی در پیش میگیرند؛ اما نتایج این پژوهش به ارائه حکم فقهی یا فتوا منجر نخواهد شد. تا حد امکان تلاش شده با بهره گرفتن از منابع مرتبط با موضوع، و با ملاحظه و بررسی ابواب فقهی مرتبط با ارتباط با غیرمسلمانان، مطلوبیتهای اسلام در ارتباط یک مسلمان (بهویژه شیعیان)، با «دیگران» را استخراج کنیم[۴۴۱] و با بررسی نظاممند گزارهها و ارتباط میانِ آنها بهیک الگو دست یابیم؛ الگویی که با استناد به آن بتوان ارتباط مسلمانان (بهویژه شیعیان) با غیر مسلمانان را در دل یک نظام ارتباطی قرار داده و با داوری و ارزیابی لازم، برای ارتقاء آن برنامهریزی و سیاستگذاری کرد. برنامهریزی برای رشد و تعالی فردی و اجتماعی در تعامل با کسانی که از نظر فرهنگی (بهیژه مذهبی) با ما اشتراک ندارند، نیازمند مطالعات راهبردی در این زمینه است. چنانکه اگر در صدد گسترش تعاملات خود با دیگران بهشیوهای اسلامی هستیم، باید مطالعات لازم درباره وضعیت موجود و نیز مطالعات مربوط به تعیین وضعیت مطلوب در آینده را انجام داده باشیم تا با درک فاصلۀ دقیق آنچه هستیم و آنچه باید باشیم، راهکارهای رسیدن به وضعیت مطلوب را فراهم کنیم.[۴۴۲] اما هم مطالعه وضعیت موجود و ارزیابی آن و هم ترسیم وضعیت مطلوب باید متکی بر دستورالعملهای دینی باشد. البته، شناسایی وضعیت موجود و دستیابی به مؤلفههای کمّیِ آن نیازمند مطالعات پیمایشی و توصیفی است تا به وسیلۀ آن به آمار صحیحی از متغیرهای مربوط دست پیدا کنیم که خارج از اهداف این پژوهش است.
در اینگونه رویکردهای تحلیلی با توجه به این که منابع اطلاعاتی در زمره متون و منابع اسلامی محسوب میشوند، پژوهشگر پس از طرح و تدوین مسأله پژوهش، به مطالعه متون مذکور پرداخته و دادههای مرتبط با مسأله را از متن استخراج، کدگذاری، طبقهبندی و سپس تئوری خود را ارائه میدهد. بهعبارت دیگر، دادههای حاصل از منابع اطلاعاتی در ابتدا به مجموعهای از کدها، کدهای مشترک به مفاهیم، مفاهیم مشترک به مقولهها و آنگاه به تئوری تبدیل میشود.[۴۴۳] بهطور خلاصه فرایند تحقیق برای دستیابی به الگوی ارتباط میانفرهنگی شامل مراحل ذیل خواهد بود:
-
- موضوعشناسی: نخستین مرحله شناخت دقیق موضوع و ابعاد آن است. علاوهبر اینکه ارتباطات انسانی و تعیین موقعیت ارتباطات میانفرهنگی در جغرافیای ارتباطات انسانی بررسی میشود، شناخت موضوع در ادبیات موجود حوزه ارتباطات نیز ضروری است که هم در فصل چارچوب مفهومی و هم در مرور ادبیات نظری انجام شد. همانطور که تعریف دقیق ارتباط میانفرهنگی در یک شبکه مفهومی، تمایز و تفاوت آن با سایر مفاهیم مرتبط قلمرو ارتباط میانفرهنگی را آشکار و از نقطهنظر اسلامی مورد کنکاش قرار گرفت.
-
- تحدید مفهومیِ موضوع، نکته دیگری است که در استفاده درست از آیات در تفسیر موضوعی نقش مهمی دارد. یکی از موضوعات مورد تأکید در اینجا مشخص کردن حدود مفهومیِ واژگان و ایضاح آنهاست. منشأ بخشی از سوءفهمها، مغالطات و اختلاف نظرها و خطاها در مباحث علمی، عدم تحدید مفهومی واژگان بحث است. برای آنکه هر مسئله حل روشنی پیدا کند، باید واژگانی که در عنوان آن ذکر میشود کاملاً تبیین شود و اگر اشتراک یا تشابهی دارد بهکلی رفع گردد.[۴۴۴]
-
- استخراج کلیدواژهها از طریق جستجو در فهارس موضوعی و معاجم لفظی و تحقیقات پیشین. البته هم جستجوی کلیدواژهای و هم جستجو از طریق معاجم لفظی دارای مشکلاتی است؛ اما بهدلیل فقدان معاجم موضوعی مناسب و عدم امکان مطالعه همه منابع دینی، گریزی از آن نیست. مشکل جدی که در این شیوه وجود دارد، احتمال غفلت از مطالب مرتبطی است که در قالب کلیدواژهها بیان نشدهاند. بهعنوان مثال، آیه ۱۶۲ سوره نساء[۴۴۵] درباره اهل کتاب است[۴۴۶] ولی از طریق کلیدواژه «اهل کتاب» نمیتوان به آیاتی از این سنخ دست یافت. علاوهبر این، اطلاع کامل از کلیدواژههایی که از طریق آنها بتوان دادههای مربوط به ارتباطات میانفرهنگی را در منابع دینی جستجو شود در اختیار نیست. لذا برای اجتناب از چنین احتمالی، در مورد قرآن کریم علاوه بر جستجوی کلیدواژهای تلاش میشود کل قرآن با دقت لازم در جهت استقصاء موضوع مرور شود.
-
- بررسی منابع (آیات، روایات، سیره معصومین(ع)، کتب فقهی و …) جهت دستیابی به گزارههای مرتبط با موضوع: تنها بررسی آیات و روایات برای الگوی ارتباطات میانفرهنگی کافی نیست. باید سیره عملی معصومین علیهمالسلام و نیز کتب فقهی نیز مورد ملاحظه قرار گیرد؛ چرا که این موضوع دارای دلالتها و ابعاد فقهی آشکار میباشد. «گنجینهی معارف اسلامی مملو از گوهرهای گرانقدر در زمینههای گوناگون حیات بشر است، که با داشتن سؤال مناسب و مراجعه به آن میتوان در پرتو روشهایی که معصومین علیهمالسلام بنیانگذاری کرده و در طول قرنها توسط شاگردان و اصحاب و فقیهان حفظ شده و پالایش و رشد یافته، پاسخ مناسب را یافت. پس مراجعه به نصوص دینی (کتاب و سنت) و بهرهگیری از شیوهی فقه سنتی راه اصلی دستیابی به عناصر دینی است.»[۴۴۷]
در گردآوری آیات، سه نکته مهم وجود دارد: نخست مراجعه مستقیم به قرآن و روایات است. دوم، برای استخراج آیات مربوط به هر موضوعِ مستقل، ضرورت دارد یک نوبت کل قرآن و منابع روایی مطالعه شود و از بررسی چند موضوع مستقل، با هم و با یکبار مطالعه پرهیز گردد؛ زیرا مطالعه، قرآن و منابع روایی برای استخراج دو یا چند موضوع سبب میشود که از بسیاری آیات مربوط به موضوع غفلت شود. و سوم، در گزینش آیات و روایات نباید تنها آیات و روایاتی که ارتباط آنها با موضوع قطعی است ثبت شود، بلکه در این مرحله همه آیات و روایات مرتبط با موضوع یا مسئله اعم از یقینی و احتمالی ثبت میگردد.
-
- طبقهبندی اطلاعات جمع آوری شده: جهت سهولت در تحلیل و تفسیر دادههای بدست آمده از منابع دینی، باید آنها را در طبقات مختلف قرار داد. البته همین امر نوعی تحلیل و تفسیر موضوعی بهشمار میرود. در تفسیر موضوعى، تمام آیات مربوط به یک مسئله جمعآورى و استنطاق مىشود.[۴۴۸] بهنظر شهید صدر، تفسیر موضوعى عبارت است از: تلاش براى استنباط نظریه قرآن کریم در باب موضوع یا مسئلهاى خاص از طریق جمعآورى و دستهبندى تمام آیات مربوط و استنطاق روشمند آنها. موضوع و مسئله مىتواند بینشى و یا ارزشى، از بیرون قرآن و مربوط به زندگى و دستاوردهاى بشرى یا برخاسته از مراجعه مستقیم به خود قرآن باشد.[۴۴۹]
دستهبندی اطلاعات مستخرج، نقشه راه برای استفاده نهایی از آنهاست و بهنحوی به دستهبندی نهایی دادهها می انجامد. بهعنوان مثال، در بررسی سیره پیامبر در برخورد با غیرمسلمانان به گزارههایی از قبیل گذشت و عفو در برخورد با غیر مسلمانان در رفتار پیامبر، صبر و شکیبایی در دعوت به اسلام در رفتار پیامبر، اجتناب از تحقیر و توهین به غیر مسلمانان، قاطعیت در برابر دشمنان و معاندین، تکریم خویشاوندان غیر مسلمان و توجه به حقوق ایشان، وفای بهعهد با غیر مسلمانان، رعایت امانتداری در حق غیر مسلمانان، تسامح در پذیرش، دست گذاشتن بر مشترکات در برخورد با غیر مسلمانان، عدالت با اهل کتاب، قاطعیت در امور مربوط به یکتا پرستی و مظاهر آن، احترام بهنوع پوشش اهل کتاب و مانند آن برخورد میکنیم، اما این گزارهها در مورد اهل کتاب و مشرکین یکسان نیستند. برخی از گزارهها مربوطه به اهل کتاب و برخی دیگر مربوط به مشرکین است. بسیاری از تعاملات که با اهل کتاب جایز و پسندیده است با کفار و مشرکین منع شده است؛ لذا درضمن طبقهبندی گزارههای دینی در خصوص موضوع به تحلیل اجمالی نیز دست پیدا میکنیم. طبقهبندی دادهها که ممکن است در متن پژوهش هم مشهود نباشد مهمترین فرایند پژوهشی از این سنخ است. چون شاکله کلی کار محصول طبقهبندی دادههای مستخرج است.
-
- تحلیل و تفسیر اطلاعات قرار گرفته در هر طبقه با بهره گرفتن از مهارتهای لازم: برای تحلیل و تفسیر گزارههای استخراج شده باید از نظرات اهل لغت، مفسرین و در مواردی از آرای فقها استفاده شود. این امر ممکن است در مورد هر یک از آیات و روایات و سپس در مورد هر طبقه صورت گیرد. بدیهی است که فهم ساختارهای آیات و روایات طبق قواعد ادبی و توجه به قراین داخلی و خارجی مانند سیاق و قراین عقلی، تاریخی و روایی، از جمله مواردی است که باید در این مرحله بدان توجه کرد.
-
- استخراج مفاهیم اساسی: پس از طبقهبندی گزارهها به احتمال قوی به یکسری مفاهیم اساسی دست خواهیم یافت که بقیه مفاهیم در حکم معرفها و شاخصهای[۴۵۰] آنها هستند. این مفاهیم اساسی را میتوان تحت عنوان اصول ارتباطات میانفرهنگی نام نهاد. این کار را میتوان به روش تحلیل مضمون[۴۵۱] از طریق شبکه مضامین[۴۵۲] انجام داد.[۴۵۳] تحلیل مضمون، یکی از روشهای پایهای و کارآمد تحلیل کیفی است.[۴۵۴]
-
- کشف رابطه میان مفاهیم اساسی: از آنجا که ارتباطات انسان در جامعه اسلامی از اصول و منطق خاصی پیروی میکند که در همه ساحتهای ارتباطی انسان ساری و جاری است، میان اصول و مفاهیم اصلی باید رابطهای برقرار باشد. بدین ترتیب نظام ارتباطی اسلامی در این حوزه ترسیم میگردد. نظام ارتباطی دارای مجموعههای مختلف و اجزاء و عناصر متعددی است که باید مورد بررسی و تدقیق قرار گیرند. نظام ارتباطی میانفرهنگی اسلام از نظام هنجاری اسلام پیروی میکند. چنانچه یافتهها و بررسی ما موفقیتآمیز باشد، نسبت نظام ارتباط میانفرهنگی با نظام ارتباطی اسلام بایستی کاملا هماهنگ بوده باشد که همه اینها در متن نظام اخلاقی اسلام جای میگیرند.[۴۵۵]
توصیفها و توصیههای کلی اخلاقی در کلمات معصومین زمینهساز درک نظاممند آموزههای اخلاقی دین هستند و بسیاری از مفاهیم اخلاقی را تبیین کرده و نسبت میان آنها را نشان داده و مقدمات لازم برای رسیدن به درکی درست از نظام اخلاقی اسلام را فراهم میسازند.[۴۵۶] در این سطح از تحلیل میتوان از روش معناشناسی نیز کمک گرفت. یکی از ویژگیهای قرآن کریم این است که کمتر به موضوعی یکجا و درکنار هم پرداخته است، بلکه بهدلیل حکمتی الهی و هم بهدلیل سیر تاریخی نزولش که در مناسبتها و موقعیتهای مختلف در طی مدت ۲۳ سال، آرام آرام شکل گرفته، هر بار و در هر بخش(یا سوره) به موضوعات متنوعی پرداخته است. حاصل اینگونه شکلگیری توزیع موضوعات در سراسر متن است.[۴۵۷]
-
- و در نهایت ارائه مدل ارتباطی: بهطوری که با این مدل بتوان نظریههای موجود در حوزه ارتباطات(در باب ارتباطات میانفرهنگی) را نقد، و انواع ارتباطات شیعیان با غیرشیعیان (بهطور خاص) و ارتباطات مسلمانان با غیرمسلمانان (بهطور عام) را موجهسازی کرد.
۳-۴- پیوند روش با ادبیات نظری
اتخاذ روش مقایسهای نامتوازن پیوسته در این پژوهش به این معناست دیدگاه اسلامی درباره ارتباطات میانفرهنگی با نگاهی به مسائل موجود و ادبیات موجود در این حوزه بررسی میشود. با مطالعه ادبیات نظری متوجه میشویم که در ارتباطات میانفرهنگی یکی از مهمترین چالشها عبارت از درک و امکان فهم طرف ارتباط است. «موقعیتهای میانفرهنگی امکان درک نادرست و واکنشهای غیرمنتظره را بسیار افزایش میدهد. وقتی فردی در عرصهای فرهنگی چیزی را میگوید ممکن است بین آنچه مورد نظر او بوده و آنچه دیگران دریافت کردهاند تفاوت بسیاری باشد.»[۴۵۸] همینطور مشخص میشود نشانههای غیرکلامی در این میان نقش زیادی دارند. وقوف به این مسائل و چالشها ذهن پژوهشگر را برای یافتن پاسخ مناسب از آموزههای دینی جهت میدهد. البته اینگونه نیست که همه یافتهها و یا حتی بخش عمده پژوهش ناظر به مسائل موجود باشد. بهعبارت دیگر، تلاش شده است در پژوهش حاضر مهمترین مسائل ارتباطات میانفرهنگی همواره مورد توجه بوده و تا حد امکان پاسخی برای آنها از نقطهنظر اسلامی ارائه گردد. بهعنوان مثال، در تعاریف فرهنگ، ارتباطات، ارتباط میانفرهنگی، اهداف ارتباط، اهمیت زبانِ کلامی و غیرکلامی در ارتباطات میانفرهنگی، عوامل موثر در توانش ارتباطی، جایگاه معنا در ارتباطات، هویت، جمعگرایی فردگرایی و مهمتر از همه، تمایز و بیگانگی و مانند آن مقایسههایی بین دو سوی دیدگاه انجام میشود. در اینصورت حتی چارچوب مفهومی نیز با بهره گرفتن از ظرفیت روش مقایسهای نگاشته شده است؛ چون یافتههای پژوهش محدود به فصل چهارم و پنجم نمیشود. مفهومشناسی نیز بخشی از یافتههای پژوهش است. تفاوت جدی پژوهش حاضر با آثار موجود در ارتباطات میانفرهنگی در روش، به رویکرد هنجاری(دینی) این پژوهش مربوط میشود. آثار موجود به توصیف و تبیین وضعیتهای موجود تمرکز کردهاند لکن پژوهش حاضر عمدتا نظر به وضعیت مطلوب ارتباطات میانفرهنگی از منظر اسلامی دارد. بههمیندلیل ممکن است در مقایسه با آثار موجود کمتر انضمامی باشد. در عینحال برای حفظ رویکرد مقایسهای، کنش دعوتی متخذ از آموزههای اسلامی با «کنش ارتباطی هابرماس» و نیز «کنش اکتمالی» طه عبدالرحمن تطبیق داده شده و به نقد کنش ارتباطی پرداخته میشود. اگرچه کنش ارتباطی هابرماس در اصل ناظر به ارتباط میانفرهنگی نیست[۴۵۹] ولی بهدلایلی که در متن(در فصل نتیجهگیری) توضیح داده شده، ظرفیت کافی برای رویکرد میانفرهنگی را داراست؛ همچنان که در تحقیقات زبانشناختیِ میانفرهنگی از کنش ارتباطی بهعنوان چارچوب نظری استفاده شده است که درجای خود به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
۳-۵- روایی و پایایی
برای روایی و پایایی تلاش شده است تحقیق دستکم از سه ویژگی برخوردار باشد. اول، استناد: تلاش شده مطالب بهصورت مستند و با مدرک ارائه شود و صرفا به تصور پژوهشگر اکتفا نشود. دوم: اصالت: صرفنظر از آنچه که دانشمندان اسلامی در مورد موضوعات مختلف بیان کردهاند، مراجعه به متون دست اول و بررسی مستقیم منابع دینی اصالت مطلب را تضمین میکند. در عینحال، برداشتهای صحیح و روشمند همواره نیازمند بهرهگیری از نظرات اهل فن و خبرگان در هر حوزه علمی است؛ سوم؛ ارتباط: مجموعه مطالب مطروحه بایستی همدیگر را تایید کنند و میان آنها انسجام وجود داشته باشد. به این معنی که نظام ارتباطی اسلام در قلمرو میانفرهنگی نباید با نظام ارتباطی کلیتر و نظام اجتماعی و در سطح بالاتر نظام ارزشی اسلام در تناقض باشد. همه این الگوها و احکام و دستورالعملها در حکم زمینه و ریشه و ساقههای یک نظام هنجاریاند و منطقا بایستی همدیگر را تایید کنند. به این معنی که دستورالعملهای اخلاقی در ارتباطات میانفرهنگی نباید با اصول ارزشی اسلام و نیز احکام فقهی در تضاد باشد. تلقی راستین از اسلام نیازمند این است که ارتباط احکام با نظامها و ارتباط این دو با مبانی عقیدتی و معرفتی تحلیل شود. نگاه اندامواره در اینخصوص میتواند بر قابل اعتماد بودن برداشتها کمک کند.
۳-۶- منابع تحقیق
صرفنظر از منابع علمی حوزه علوم ارتباطات و علوم اجتماعی که در مروری بر ادبیات نظری و برای بسط و تعریف مفاهیم مورد استفاده قرار گرفت، عمده منابع این تحقیق را (حدالامکان) منابع دست اول دینی و تاریخی تشکیل میدهد. بهعنوان مثال در میان منابع تاریخی مورد استفاده از کتبی مانند سیره ابن هشام، اسدالغابه، مغازی واقدی، تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی و … میتوان نام برد. تلاش شده است پدیدههای تاریخی عصر نبوی (ص) در آثار متعدد مقایسه شود تا از اطمینان نسبی برخوردار باشد. در مورد برخی منابع نیز به ادنی مناسبت (مثلا این که پس از انقلاب در جمهوری اسلامی ایرانی منتشر شده) اکتفا شده که البته تعداد این منابع بسیار اندک است.
اووه فلیک به نقل از اسکات،[۴۶۰] چهار ویژگی برای اسناد مورد استفاده به عنوان دادههای تحقیق برشمردهاند که بنظر میرسد هر چهار ویژگی در اسناد و منابع مورد استفاده در این تحقیق وجود دارد. این ویژگیها عبارتند از: اصالت(عدم تردید درباره منشاء سند)، اعتبار(عاری از تحریف)، نمایا بودن(نمونه بارزی از سندهای شبیه به خود باشد) و معنا(روشن و قابل فهم بودن سند).[۴۶۱] برای اسناد و منابع اسلامی این تحقیق، یعنی: قرآن کریم، کتب روایی و تاریخی، از نظر اصالت، اعتبار، نمایا بودن و نیز معنا نمیتوان خدشهای وارد ساخت؛ چون عمده تحقیقات بر این اسناد استوار است. در اصالت و اعتبار قرآن کریم تردیدی وجود ندارد و در مورد استفاده از کتب روایی و تاریخی تواتر عملی وجود دارد. در خصوص فهم معنای متون نیز به آرای کارشناسان و اهل فن (همچون لغت، تفسیر و مانند آن) تمسک جسته شده است.
بخش دوم: اسلام و ارتباطات میانفرهنگی
مقدمه: اهمیت ارتباط در گستره جهانی
در زمانى که هنوز نوشته و کتابى در زمینه شناخت تاریخ و سنن اجتماعى تدوین نشده بود و مدرسه و دانشگاهى در این رابطه وجود نداشت و یا در دسترس عرب و مسلمانان جزیرهالعرب نبود، خداوند، مسلمانان را به سیر و نظر در این مقولهها فرا مىخواند و از آنان مىخواهد که در اینباره به تفکر و تدبّر بپردازند.[۴۶۲] از مجموع آیات مىتوان دریافت که: اصل مسأله گردشگرى و سیر و جهانگردى و نیز برداشت و دریافت ژرف و عمیق از این سیروسفر، مورد عنایت و توجه خداوند متعال در قرآن مجید است.