هم چنین لطف، مکلف را به انجام عمل یا ترک معصیت مجبور نمیسازد.
۲-۷-۱٫ لطف و حکمت الهی:
مهم ترین برهان وجوب لطف بر خداوند حکمت الاهی است، زیرا ترک لطف مستلزم نقض غرض است که با حکمت الاهی منافات دارد.شیخ مفید حکمت را دلیل وجوب لطف بر خداوند میداند.وی در این باره مینویسد:
«اگر گفته شود به چه دلیل امامت از جهت حکمت الاهی واجب است؟ جواب این است که امامت لطف است و لطف بنابر حکمت الاهی واجب میباشدبنابر این امامت به سبب حکمت الاهی واجب است»[۷۷].
همه تکالیفی که از سوی خداوند مقرر شده است، برای تکامل انسان است که رسیدن به این هدف از راه انجام این تکالیف به دست میآید. اگر انجام کاری از سوی خداوند بدون این که اختیار انسان را سلب کند در تحقق بخشیدن به آن هدف مؤثر باشد، انجام چنین کاری برای خداوند واجب است، زیرا فاعل حکیم همه تدابیر معقول را که در تحقق هدف او دخالت دارد به کار میگیرد.چون لطف در تحقق بخشیدن هدف تکلیف مؤثر است انجام آن به مقتضای حکمت الاهی واجب میباشد.
۳-۷-۱٫ تقسیم لطف بر اساس فاعل آن[۷۸]:
لطف را بر اساس فاعل آن، به سه قسم تقسیم کردهاند:
۱٫لطف فعل مستقیم خداوند باشد؛ مانند تشریع تکالیف دینی، ارسال پیامبران
۲٫لطف گاهی فعل مکلف درباره خویش است؛ مانند تامل و تفکر در دلایل و معجزات پیامبران.
-
- گاهی لطف فعل مکلف درباره دیگران است؛ مانند تبلیغ احکام الاهی به مردم از سوی پیامبران و امربه معروف و نهی از منکر مردم نسبت به همدیگر.
۴-۷-۱٫ برهان لطف بر وجوب امامت:
همان گونه که در فصل پیش گذشت، امامیه نصب امام را واجب عقلی میداند؛ از این رو مهم ترین دلیل شیعه امامیه بر نصب امام قاعده لطف است که یک دلیل عقلی است. لذا مخالفت اشاعره با این قاعده مخالفت مبنایی است، ولی معتزله قاعده لطف را قبول دارند و لکن امامت را از مصادیق این قاعده نمیپذیرند. محقق طوسی در این باره مینویسد:
«الامام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلا للغرض»[۷۹].
امام لطف است بنابر این نصب او به علت تحصیل غرض بر خداوند واجب است.
قوشچی این استدلال محقق طوسی را این گونه بیان میکند:
«و مصنف دلیل آورده است که امام لطفی است از جانب خداوند در حق بندگانش، زیرا اگر برای بندگان رئیسی باشد که آنان را از امور ممنوع باز دارد و به انجام واجبات ترغیب کند به انجام طاعات نزدیک تر شده و از ارتکاب معاصی دورتر میشوند. لطف نیز طبق عقاید شیعه بر خداوند واجب است»[۸۰].
سپس قوشچی برای شرح عبارت «و المفاسد معلومه الانتفاء و انحصار اللطف فیه معلوم للعقلاء و وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا»[۸۱] اشکالهایی که بر قاعده لطف بیان شده است را نقل میکند و میگوید: این عبارت محقق طوسی پاسخ این سه اشکال میباشد[۸۲].
قابل توجه است که قوشچی در اینجا نیز مانند بسیاری از موارد دیگر در رد دلیل محقق طوسی از تفتازانی و جرجانی و ایجی پیروی کرده است و عباراتی هم که آورده است، عین عبارات تفتازانی است.
شایان ذکر است که در تفسیر و شرح عبارت اول (المفاسد معلومه الانتفاء) بین علامه حلی و محقق قوشچی اختلاف است. قوشچی این عبارت را پاسخ اشکال بر صغری (نصب امام لطف است) میداند، ولی علامه حلی این عبارت را پاسخ اشکال بر کبری (لطف برخدا واجب است) میداند.
۵-۷-۱٫ اشکال نخست[۸۳] (اشکال صغروی):
نصب امام، هنگامی لطف است که در آن هیچ مفسده ای مترتب نباشد و حال آن که در نصب امام احتمال مفسده وجود دارد، زیرا در صورت عدم وجود امام، انجام واجب و ترک حرام ثواب و پاداش بیشتری دارد چون به اخلاص نزدیک تر است، زیرا چه بسا در صورت وجود امام، مکلف از ترس امام واجب را انجام دهد و حرام را ترک نماید.در نتیجه امام از مصادیق لطف نیست.
۱-۵-۷-۱٫ پاسخ محقق طوسی:
محقق طوسی در جواب این شبهه میگوید: «المفاسد معلومه الانتفاء»؛ یعنی این که عدم ترتب مفسده بر وجود امام بر صاحبان خرد روشن است.
قوشچی این عبارت را شرح نکرده است، ولی علامه حلی در شرح این عبارت دو دلیل بر انتفاء مفاسد ذکر میکند:
۱٫مفاسد محصور و مضبوط است و دلیل معلومیت هم آن است که بر ما واجب است که از همه مفاسد و قبائح اجتناب کنیم و اگر علم به آنها نداشتیم خداوند حکیم ما را به اجتناب از آنها ملزم نمیساخت چون تکلیف بما لا یطاق بود پس هیچ مفسده ای در امامی که شیعه بر آن اعتقاد دارد وجود ندارد، بنابراین عدم العلم نیست، بلکه علم به عدم مفسده است در نتیجه امامت دارای مصلحت و جهت حسن است و دارای مفسده نیست و چنین لطفی بر خداوند واجب است.
۲٫این مفسده محتمل، از دو حال خارج نیست:
الف.یا از عوارض لازمه امامت است یعنی مفسده ای است که قابل انفکاک از امامت نیست. این قسم باطل است چون خداوند میفرماید: «انّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماًً»[۸۴] اگر امامت مفسده لاینفک داشت، خداوند کار قبیح نمیکرد.
ب.یا این مفسده از عوارض مفارقه است. شیعه برای امام شرایطی؛ چون عصمت و افضلیت و … قائل است که با وجود این شرایط، بی تردید مفسده ای اتفاق نخواهد افتاد. و شیعه امامی را واجب میداند که این اوصاف را داشته باشد[۸۵].
و هم چنین روشن است که اداء کامل واجب و ترک حرام به نحو کامل بدون وجود امام ممکن نیست و نیز ثواب بیشتر داشتن انجام واجبات و خالصانه بودن اعمال در صورت نبود امام هم صحیح نیست، زیرا احتمال ریا و ترس از مردم هم بر فرض نبود امام، وجود دارد.
۶-۷-۱٫ اشکال دوم[۸۶] (اشکال کبروی):
بر فرض این که امام از مصادیق لطف باشد لکن این لطف در صورتی واجب میشود که لطف دیگری مانند عصمت، جانشین آن نشود، زیرا ممکن است زمانی فرا رسد که مردم در آن زمان معصوم و بی نیاز از امام باشند.
۱-۶-۷-۱٫ پاسخ محقق طوسی:
در جواب این شبهه محقق طوسی میگوید: «انحصار اللطف فیه معلوم للعقلاء»؛یعنی این که منحصر بودن لطف و جایگزین نداشتن آن برای خردمندان روشن است. قوشچی این جواب را نیز شرح نکرده است.
علامه حلی در شرح این عبارت و بیان وضوح این انحصار مینویسد: به علت همین انحصار لطف در امام است که مردم هر زمان و مکانی به نصب رؤسا اقدام میکنند تا جلوی مفاسدی را که منشأ آن اختلاف است را سد کنند[۸۷].
۲-۶-۷-۱٫ اشکال قوشچی بر این پاسخ:
انحصار لطف در امام ادعایی بیش نیست.
۳-۶-۷-۱٫ رد قوشچی:
فرض عصمت برای عموم مردم مردود است، زیرا قرآن بارها از عدم ایمان و عدم شکر افراد کثیری یاد میکند. قرآن به عدم عدالت بسیاری از مردم تصریح میکند حال با این وضعیت چگونه ممکن است که مردم معصوم باشند. هم چنین بالوجدان مییابیم که مردم معصوم نیستند. پس باید گفت سخن قوشچی ادعایی بیش نیست.
۷-۷-۱٫ اشکال سوم[۸۸] (اشکال صغروی):
نصب امامی که شیعه به آن معتقد است، لطف نیست هنگامی وجود امام لطف است که ظاهر باشد، متصرف در امور باشد، امر و نهی کند و اجرای حدود نماید ولی شیعه وجود چنین امامی را لازم نمیداند و معتقد است که ممکن است امام وجود داشته باشد ولی حاضر نباشد و تصرف فعلی نداشته باشد بنابر این امامی که شیعه به آن باور دارد لطف نیست و آن امامی هم که لطف است به نظر شیعه واجب نیست.
۱-۷-۷-۱٫ پاسخ محقق طوسی:
خواجه طوسی به این شبهه این طور جواب میدهد:
«وجوده لطف و تصرفه آخر و عدمه منا»[۸۹]