الف ) افشاء اجباری:
شامل تمامی اطلاعاتی است که طبق قوانین و مقررات باید در اختیار استفاده کنندگان از صورتهای مالی قرار گیرد.
ب ) افشاء داوطلبانه[۱۷۵]:
افشای فراتر از قوانین و استانداردها میباشد. استانداردها حسابداری اگرچه حداقل میزان افشاء را تعیین کردهاند ولی برای افشای اضافی اطلاعات محدودیتی قائل نمیشوند. در صورتی که مدیریت بتواند با افشای اطلاعات اضافی و داوطلبانه رهنمودهای بهتری را در ارتباط با اهداف و چشم انداز آتی شرکت و استفاده بهینه از منابعی که در اختیار دارد ارائه کند و تصویر شفافتری از وضعیت موجود نشان دهد در این صورت سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان از صورتهای مالی میتوانند از تدابیر مدیریت آگاه شوند و انتقادات آنها نسبت به عملکرد موسسه برطرف میشود و به آینده موسسه امیدوار میشوند. (حسنی و حسینی، ۱۳۸۸).
۳-۶-۳-۲- انگیزههای افشاء داوطلبانه
افشای اختیاری اطلاعات، مزایایی را به همراه دارد که انگیزهی افشای داوطلبانه اطلاعات را در مدیران بر میانگیزاند. منافع حاصل از این نوع افشاء، هم برای تأمین شونده و هم برای تأمین کننده سرمایه وجود خواهد داشت)هیلی و پالیپو،۲۰۰۱)[۱۷۶] طبق نظریه هزینه و منفعت افشاء اطلاعات مدیران هنگامی اقدام به افشاء اطلاعات شرکت یا بنگاه اقتصادی میکنند که منافع حاصل از افشاء اطلاعات را بیشتر از هزینه تهیه و گزارش اطلاعات بدانند. حال آن که در ادبیات مالی نظریه عدم تقارن اطلاعاتی، نظریه علامت دهی، فرضیه هزینه مالکانه، فرضیه هزینه دعاوی حقوقی از جمله مواردی تلقی میشوند که تأثیر ژرفی در شناسایی میزان افشاء داوطلبانه دارند.
۴-۶-۳-۲- هزینه مالکان[۱۷۷] و افشاء اطلاعات
هزینهای است که سازمان به خاطر افشاء اطلاعات محرمانه خود و به کار گیری بالقوه آن توسط رقبا، متحمل خواهد شد. از یک طرف، مدیر انتظار دارد که از طریق افشاء حجم مشخصی از اطلاعات در بازار سرمایه، سهم بیشتری از بازار را در اختیار بگیرد و بدین ترتیب هزینه سرمایه را کاهش دهند و از طرف دیگر، تأمین کننده سرمایه نگران بازده مورد انتظار خود از سرمایه گذاری خواهد بود. حال، با افشاء داوطلبانه اطلاعات از سوی مدیر، عدم اطمینان سرمایه گذار در خصوص بازده مورد انتظار شرکت از یک طرف و هزینه تأمین سرمایه شرکت از طرف دیگر، کاهش پیدا خواهد کرد. در نتیجه، میزان سرمایه گذاری در شرکت افزایش مییابد و مدیر از این طریق، منابع مالی مورد نیاز شرکت را با هزینه کمتر تأمین میکند.
به مفهوم دیگر، افشاء اطلاعات مالی شرکت برای رقبا مفید است؛ زیرا آنها با بهره گرفتن از این اطلاعات میتوانند به استراتژی شرکت پی برده و از این رو چشم انداز آتی شرکت را با خطر مواجه سازند و به کاهش احتمالی در جریانهای نقد آتی سازمان منجر بشوند. بنابراین، با وجود مطلوب بودن اطلاعات مدیران تمایلی به افشاء آن ندارند. ولی اگر رقابت در بازار وجود داشته باشد سرمایه گذاران در تعیین ارزش گذاری سهام هزینههای مالکانه را در نظر گرفتهاند بنابراین، دیگر نگهداری اطلاعات برای مدیر توجیه نخواهد داشت. (روهنی،۲۰۰۱).ولی ورکچیا[۱۷۸] (۱۹۶۸)بیان میدارد که افشاء اطلاعات اضافی در مورد شرکت، خواه مطلوب و خواه نامطلوب، میتواند برای سرمایه گذاران، رقابت کنندگان و سایرین مفید باشد. ولی این افشاء ممکن است چشم انداز و وضعیت رقابتی شرکت را تهدید کند و باعث کاهش جریانهای نقدی آتی شود. این تهدید بالقوه ممکن است باعث شود مؤسسات سطح افشاء را محدود کنند تا هزینه مالکیت افزایش پیدا نکند.هیلی و پالیپو [۱۷۹](۲۰۰۱)بر اساس تحقیقی که انجام داند نتیجه گرفتند زمانی که هزینه مالکیت افزایش پیدا میکند مؤسسات انگیزه لازم را برای عدم افشاء اطلاعات به دست خواهند آورد تا بدین وسیله وضعیت رقابتی آنها در بازار متزلزل نشود.
۷-۳-۲- نظریه علامت دهی[۱۸۰]
یکی از انگیزههای مدیران برای افشاء اطلاعات مربوط به نظریه علامت دهی میباشد این نظریه فرض میکند که مؤسسات اطلاعاتی دارند که سرمایه گذاران آن اطلاعات را در اختیار ندارند. اگر سرمایه گذاران در مورد مؤسسه خاصی اطلاعات لازم را نداشته باشند اما یک دیدگاه کلی نسبت به بازار داشته باشند در این صورت برای همه مؤسسات قیمت یکسانی در نظر خواهند گرفت. در این حالت، مدیران مؤسسات دارای کیفیت بالاتر، در صورت عدم افشاء اطلاعات کافی در مورد مؤسسهشان متحمل یک زیان فرصت[۱۸۱] خواهند شد، زیرا قیمت این مؤسسات در صورتی که سرمایه گذاران اطلاعات بیشتری در مورد اعتبار و کیفیت بالای آنها داشته باشند بیشتر ارزیابی خواهد شد و این در حالی است که مدیران شرکتهای دارای کیفیت پایین، سود فرصت[۱۸۲] بدست خواهند آورد. در این حالت مؤسسات دارای کیفیت و ارزش بالاتر، انگیزه فعالیت در بازار را از دست خواهند داد مگر اینکه ارزش بالای مؤسسه خود را به سرمایه گذاران مخابره کرده و باعث افزایش قیمت سهام مؤسسه خود شوند. این مخابره به وسیله علامت ده یا افشاء اطلاعات انجام میشود. این فرایند علامت دهی تا زمانی ادامه مییابد که سود بدست آمده ناشی از افزایش قیمت سهام بیشتر از هزینه علامت دهی باشد (موریس[۱۸۳]،۱۹۸۷)
۸-۳-۲- نظریه هزینه دعوای حقوقی
از منظر هیتزمن و همکاران (۲۰۰۸) دعاوی حقوقی سهامداران ممکن است به دو طریق بر تصمیمات افشاء مدیران مؤثر واقع شود.
اقدامات قانونی علیه مدیران برای افشاء ناکافی یا دیرهنگام میتواند به ترغیب مدیران در جهت افزایش افشاء داوطلبانه بیانجامد
دعاوی حقوقی به طور بالقوه منجر به کاهش انگیزه مدیران در جهت افشاء به خصوص در رابطه با اطلاعات آینده نگر میشود، زیرا اگر مدیران بر این باور باشند که سیستم قانونی، اقدام به جریمه پیش بینیهای خوش بینانه میکند صرفاً به این دلیل که در این پیش بینی قادر به تفکیک خطاهای عمدی و غیر عمدی نیست در این صورت انگیزه مدیران برای افشای اطلاعات مربوط به آینده کاهش مییابد(خدامی پور و محرمی،۱۳۹۰ )
۹-۳-۲- معیارهای سنجش عدم تقارن اطلاعاتی
در ادبیات مالی برای اندازه گیری عدم تقارن اطلاعاتی در بازار معیارهای متعددی مطرح شده است. از آن جا که سطح عدم تقارن اطلاعاتی به طور مستقیم قابل مشاهده نیست از این رو محققین از برخی متغیرهای شاخص برای سنجش آن استفاده نمودهاند. این معیارها در سه طبقه کلی قرار میگیرند. برخی مطالعات تجربی از معیارهای فرصت رشد به عنوان شاخص اندازه گیری عدم تقارن اطلاعاتی یک شرکت استفاده نمودهاند، استدلال آنها این است که شرکتهای با فرصتهای رشد بیشتر، محیط اطلاعاتی نامتقارنتری دارند. پارهای دیگر از تحقیقات دریافتند که افزایش سطح اطلاعات مرتبط با یک شرکت منجر به همگرایی در انتظارات مربوط به سودهای مورد انتظار آتی شرکت میگردد. این تحقیقات معمولاً از معیارهای منتج از توافق میان پیش بینیهای سود هر سهم تحلیل گران به عنوان شاخصی برای سطح عدم تقارن اطلاعاتی استفادهامی کنند. دسته سوم از مطالعات از یک سری از معیارهای مبتنی بر ادبیات ساختار بازار استفاده نمودهاند که در مقایسه با دو گروه قبلی شایعتر میباشند کلارک و شستری (۲۰۰۰)و ایکر و همکاران(۲۰۰۶) استفاده از معیارهایی کیفیت سود را برای بررسی عدم تقارن اطلاعاتی مناسب میدانند از این رو در ادامه این بخش هر یک از این معیارها به تفصیل معرفی میگردد.
نگاره ۲-۲- انواع معیار های سنجش عدم تقارن اطلاعاتی
۱-۹-۳-۲- معیارهای مبتنی بر ساختار بازار
۱-۱-۹-۳-۲- معیار شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش
یکی از مهمترین مشخصههایی که سرمایه گذاران در بازارهای مالی در جستجوی آن هستند نقدشوندگی سهام است. نقدشوندگی، توانایی خرید و فروش مقادیر قابل توجه از یک سهم را به صورت فوری و با حداقل اثر قیمتی (اثر دسترسی به اطلاعات محرمانه) امکان پذیر میسازد از این رو دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام یک معیار اندازه گیری نقدشوندگی اوراق بهادار شرکت است که نخستین بار توسط دمستز[۱۸۴] (۱۹۶۸) مطرح شد.وقتی یکی از طرفین معامله نسبت به طرف دیگر معامله دارای مزیت اطلاعاتی باشد، تغییرات غیر عادی در جریان عرضه و تقاضای سهام به وجود آمده و منجر به شکاف قیمت خرید و فروش سهام میگردد (اسکات و همکاران ۲۰۰۸) و بدین ترتیب بازدهی اضافی برای افرادی که به اطلاعات محرمانه دسترسی دارند را فراهم میآورد. بدین ترتیب که هنگام وجود اطلاعات محرمانه بد،عرضه سهام زیاد و قیمت پیشنهادی فروش کاهش مییابد و هنگام اطلاعات محرمانه خوب تقاضا خرید زیاد و قیمت پیشنهادی خرید افزایش مییابد از این رو برخی از محققان از رابطه زیر که مبین شکاف قیمتی خرید و روش میباشد به عنوان معیار عدم تقارن اطلاعاتی استفاده مینمایند.
دامنه قیمت پیشنهادی فروش و خرید در دوره t برای سهام i
میانگین قیمت پیشنهادی فروش برای هر ماه
میانگین قیمت پیشنهادی خرید برای هر ماه
۲-۱-۹-۳-۲- معیار دفعات گردش سهام
یکی دیگر از معیارهای مهم نقدشوندگی در بازار، گردش سهام است که بیانگر تمایل و آمادگی سرمایه گذاران برای خرید و فروش سهام یک شرکت است. این تمایل و آمادگی، به طور معکوس با سطح عدم تقارن اطلاعاتی موجود در بازار مرتبط است. شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی بالا، گردش سهام کمتری خواهند داشت زیرا معامله گران ناآگاه با علم به این که آنها در معامله با معامله گران آگاه متحمل زیان خواهند شد با احتمال کمتری اقدام به معامله در سهام این شرکتها خواهند نمود (کاشانی پور و مومنی،۱۳۹۰).
۲-۹-۳-۲- معیارهای مبتنی بر پیش بینی سود تحلیل گران
معیارهای مبتنی بر پیش بینی سود تحلیلگران شامل میزان دقت سود پیش بینی تحلیلگران و پراکندگی پیش بینیهای سود تحلیلگران میباشد. لانگ و لاندهلم[۱۸۵] (۱۹۹۶ ) نشان میدهند که با افزایش میزان شفافیت اطلاعاتی، دقت پیش بینی سود افزایش و پراکندگی پیش بینیها کاهش مییابد (لی و ژائو[۱۸۶]، ۲۰۰۸).
شواهد تجربی همواره بر این نکته تأکید دارند که بین عدم تقارن اطلاعاتی و میزان پی گیری شرکت از سوی تحلیل گران رابطه معکوسی وجود دارد. تحلیل گران مالی، به عنوان افراد حرفهای که همواره در جستجوی اطلاعات شرکتها میباشند نقش مهمی را در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی ایفا مینمایند، این امر با ارائه دو نوع عمده خدمات از سوی آنها به شرکت کنندگان در بازار تحقق مییابد نخست این که آنها اطلاعات پیچیده شرکتها را به گونهای گردآوری و پردازش مینمایند که به آسانی توسط سرمایه گذاران بی تجربه قابل فهم است از سویی دیگر آنها اطلاعاتی را فراهم مینمایند که هنوز به طور گسترده در بازار انتشار نیافته است (کاشانی پورو مومنی ۱۳۹۰).پراکندگی پیش بینی سود تحلیلگران و دقت پیش بینی سود هر سهم تحلیلگران از جمله معیارهای عدم تقارن اطلاعاتی مبتنی بر پیش بینی سود به شمارمی رود.
ریچاردسون[۱۸۷] (۲۰۰۰) برای محاسبه پراکندگی پیش بینی سود تحلیلگران از رابطه زیر استفاده نمود:
در این معادله DISP بیانگر پراکندگی پیش بینیها ، بیانگر انحراف معیار پیش بینی های سود سود واقعی گزارش شده می باشد. همچنین کریستی[۱۸۸]( ۲۰۱۰)برای محاسبه خطای پیش بینی سود هر سهم از رابطه زیر استفاده نمود
در این معادله FE بیانگر خطای پیش بینیها ، بیانگر میانگین پیش بینی های سود سود واقعی گزارش شده می باشد.
۳-۹-۳- ۲- معیارهای مبتنی بر کیفیت گزارشگری مالی
(لیوز و وایسوکی، ۲۰۰۸) مدعی شدند که بین محققان مختلف یک توافق کلی وجود دارد مبنی بر اینکه گزارش مالی و افشا داوطلبانه بر روی محیط اطلاعاتی (واکنش افراد) تأثیر میگذارد. با این وجود معیار مشترکی برای اندازه گیری محیط اطلاعاتی وجود ندارد ولی اغلب از کیفیت سود و رشد سود به عنوان معیارهای محیط اطلاعاتی استفاده میشود. همچنین (ایکر و همکاران، ۲۰۰۶). استفاده از چنین معیارهایی را برای بررسی عدم تقارن اطلاعاتی مناسب میدانند آنها استدلال میکنند که اصلاح و تغییر اقلام تعهدی از طریق شناسایی جریان نقد در طول زمان صورت میگیرید و با توجه به اینکه اقلام تعهدی به عنوان مبنایی برای برآورد و اندازه گیری استفاده میشود بنابراین ممکن است خطا پیش بینیها (به عنوان نمونه خطای پیش بینی تحلیلگران) از این عامل نشأت بگیرد. به طور کلی میتوان گفت که عدم تقارن اطلاعاتی رابطه معکوسی با کیفیت سود دارد.
۱-۳-۹-۳-۲- معیار نوسانات سود (EV)
(لویز و همکاران ۲۰۰۶ به نقل از مانول ۲۰۱۱) معتقد است که نوسانات سود معیاری برای مدیریت سود است. این معیار بیانگر این مهم است که میزان از تغییرات سود به وسیله جزء حسابداری سود کاهش مییابد (اقلام تعهدی).این معیار از طریق تقسیم نمودن انحراف معیار سود عملیاتی بر روی انحراف معیار جریان نقد عملیاتی محاسبه میگردد. کوچکتر بودن این معیار بیانگر آن است که سود گزارش شده بیشتر هموار شده است و بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عدم تقارن اطلاعاتی ناشی از اعمال مدیریت بیشتر است. از این رو در این پژوهش از این معیار به عنوان یکی از متغیر های کنترلی عدم تقارن اطلاعاتی برای استفاده شده است.
۲-۳-۹-۳-۲- معیار کیفیت اقلام تعهدی
کیفیت اقلام تعهدی از نظر سرمایه گذاران به معنی نزدیکی سود حسابداری به وجه نقد میباشد. کیفیت سود عمدتاً از طریق سودهایی تعیین میشود که متشکل از مجموع جریانهای نقدی و عملیاتی و اقلام تعهدی میباشد حال آنکه خطای اندازه گیری در تعیین اقلام تعهدی که شامل خطاهای عمدی در بر آورد (ناشی از انگیزش مدیریتی برای دستکاری سودها) میتواند به طور بالقوه، توانایی اقلام تعهدی برای پیش بینی جریانهای نقدی آینده یا انعکاس جریانهای نقدی گذشته و جاری را با مشکل مواجه نماید. با وجود اهمیت اقلام تعهدی در حسابداری مالی برای مطالعه کیفیت اقلام تعهدی در ادبیات مالی مدلهای محدودی وجود دارند.مطالعات اولیه برای اندازهگیری اقلام تعهدی از معیارهای ساده همچون مجموع اقلام تعهدی و تغییرات در مجموع اقلام تعهدی (دی آنجلو-۱۹۸۱)استفاده میکردند.اما امروزه از رگرسیون اقلام تعهدی و متغیرهای مالی مربوط به اقلام تعهدی استفاده میشود به طوری که باقیمانده رگرسیون بیانگر اقلام تعهدی غیر عادی است و اقلام تعهدی غیر عادی شاخصی برای کیفیت سود است ..محققانی همچون دیچاو-۱۹۹۵،فرانسیس-۲۰۰۵ در مدلهایی جهت ارزیابی کیفیت اقلام تعهدی از اقلام تعهدی سرمایه در گردش به عنوان تابعی از فعالیتهای فروش واحد تجاری و گردش نقدی عملیاتی گذشته ،حال و آینده استفاده شده است .که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
الف) مدل دیچاو (۱۹۹۵)
دیچاو و همکاران (۱۹۹۵) مدل اصلاح شده جونز (۱۹۹۱) به عنوان معیاری برای مدیریت سود در یک دوره ۵ ساله بکار گرفت و سپس به کمک مدل رگرسیونی زیر، قدر مطلق متوسط اقلام تعهدی اختیاری را محاسبه نمود.
کل اقلام تعهدی شرکت i در سال t که از معادله زیر محاسبه میگردد.
جمع کل دارایی شرکت i درپایان دوره t-1
تغییر فروش شرکت i در دوره t
ارزش ناخالص دارایی ثابت شرکت i در دورهt
سود خالص شرکت i در دورهt