شرایط لازم برای شرکت پرستاران در دوره های آموزش مداوم را فراهم کند.
به منظور حل معضلات اخلاقی حین مداخلات پرستاری در صورت نیاز از مشورت افراد متخصص در زمینه اخلاق حرفه ای استفاده کند.
بر اساس سلسله مراتب در راستای منافع مددجو/بیمار همپای دیگر همکاران تلاش کند.
با هدف ارتقای کیفیت خدمات،حداکثر تلاش خود را در جهت حفظ فضای مناسب کاری و افزایش انگیزه حرفه ای پرستاران به انجام رساند.
در فرایند ارزشیابی و ارتقای حرفه ای پرستاران، ضمن رعایت استانداردهای حرفه ای و اصول اخلاق پرستاری، در مجموعه خود منصفانه عمل کند.
۵- پرستار، آموزش و پژوهش
مدرس پرستاری باید بیشترین تلاش خود را در جهت آگاه بودن از دانش روز و ارتقاء دانش و عملکرد اخلاقی خود بعمل آورد.
رابطه استاد و دانشجو در محیطهای علمی، آموزشی و تحقیقاتی،باید مبتنی بر شان و اخلاق حرفه ای توام با احترام باشد.
مدرس پرستاری باید در راستای ارتقاء دانش و مهارت دانشجویان و ارتقاء عملکرد اخلاقی و حرفه ای آنان تلاش کند.
در موارد استفاده از بیمار در آموزش دانشجویان،حقوق بیمار و ملاحظات اخلاقی مرتبط،باید بطور دقیق و کامل رعایت شود.
در صورت عدم همکاری مددجو/بیمار یا خانواده وی در آموزش دانشجو، نباید روند ارائه خدمات به او تحت تاثیر قرار گیرد.
در راستای ارتقاء خدمات سلامت، کیفیت دوره های آموزشی، پرستاران، راهنماها و استانداردهای موجود باید بطور مستمر مورد بررسی و بازنگری قرار گیرد.
در صورت فعالیت در حوزه پژوهش، پرستار باید ضمن گذراندن دوره های آموزشی لازم، از اصول و قواعد پژوهش مطلع و با راهنماهای اخلاق در پژوهش عمومی و اختصاصی کشوری آشنا و به آنها ملتزم باشد.
پرستار نباید از جایگاه حرفه ای خود برای متقاعد کردن مددجو/بیمار برای شرکت در تحقیق استفاده کند.
عدم پذیرش مشارکت در تحقیق از سوی بیمار یا خانواده او نباید روند ارائه مداخلات پرستاری را تحت تاثیر قرار دهد.
پرستار بالینی باید برای ارتقاء مهارتها و ظرافتهای بالینی دانشجویان پرستاری و مامایی تلاش کند.
در نهایت با توجه به پژوهشهای علمی اندک پیرامون تقلب و فریبکاری تحصیلی در داخل ایران، کمبود پژوهش پیرامون شیوع و نگرش به تقلب در دانشگاههای دولتی، عدم توجه به دو نوع اصلی تقلب در محیط آموزشی و محیط بالینی به طور همزمان ، در این پژوهش ضمن بررسی شیوع تقلب، تفاوتهای جنسیتی در انجام و نگرش به تقلب که گام اولیه و اساسی در جهت کشف علل، انگیزه ها و راهکارهای بازدارنده از این رفتار نابهنجار می باشد مورد بررسی و پژوهش قرار خواهد گرفت.
مروری بر مطالعات انجام شده:
در مطالعه ای که در سال ۲۰۰۹ توسط مک کرینک[۸۵] و با هدف آگاهی از فراوانی ارتکاب رفتار های فریبکارانه و دیدگاه دانشجویان پرستاری نسبت به فریبکاری علمی[۸۶]، رفتارهای خنثی کننده[۸۷]، کدهای اخلاق پرستاری[۸۸] و مراقبت اخلاقی[۸۹] در حرفه پرستاری صورت گرفت، تعداد ۱۹۳ دانشجوی پرستاری بعنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. این مطالعه از نوع مقطعی بود.ابزار بررسی برای این مطالعه توسط عبارات خود ساخته محقق و عباراتی که از روند مروری بر مطالعات وسیع بدست آمده بود تشکیل می یافت. روایی محتوایی توسط ۵ مربی تمام وقت پرستاری بدست آمد، در نهایت پرسشنامه اصلی شامل دو قسمت A و B شد. قسمت A شامل ۸ عبارت درباره اطلاعات دموگرافیک ( جنس، سن، وضعیت تاهل ، معدل اخیر دوره ، زبان مادری، نژاد، کشور محل تولد و هویت فرهنگی) و قسمت B شامل ۶۴ عبارت بود که خود از ۲ زیر مجموعه تشکیل شده است. عبارات ۱ تا ۴۵ با مقیاس ۵ بخشی لیکرتی ( از قویاً مخالف تا قویاً موافق) که جهت جمع آوری اطلاعات پیرامون دیدگاه دانشجویان نسبت به رفتارهای خنثی کننده( با ۱۶ عبارت)، کدهای اخلاق پرستاری( با ۱۶ عبارت) و مراقبت اخلاقی(با ۱۳ عبارت) ساخته شده بود، جزء دوم قسمت B پرسشنامه عبارات ۴۶ تا ۶۴ پرسشنامه بود که از دانشجویان می خواست تا فرآوانی ارتکاب رفتارهای فریبکارانه را گزارش دهند ( با ۱۹ عبارت)، محدوده پاسخ ها شامل : هرگز، بندرت، گاهی، زیاد و خیلی زیاد بود، همچنین در این قسمت جهت سنجش دیدگاه دانشجویان نسبت به رفتارها فریبکارانه از مقیاسی ۵ بخشی لیکرتی شامل :غیر اخلاقی نیست، تا حدودی غیر اخلاقی، غیر اخلاقی، خیلی غیر اخلاقی و بی نهایت غیر اخلاقی استفاده شد. این مطالعه به دانشجویان سال ۲ پرستاری محدود می شد، موافقت جهت انجام مطالعه از کمیته بازنگری اخلاق پژوهشی بدست آمد. شرکت در مطالعه بصورت داوطلبانه بود. پرسشنامه های بی نام در کلاس ها توزیع شد و دانشجویان می توانستند در هر مرحله که بخواهند از ادامه روند صرف نظر کنند.تعداد ۲۲۴ پرسشنامه در میان دانشجویان توزیع شد که از این میان ۱۹۳ پرسشنامه (۸۶%) تکمیل شده و در پاکتهای جداگانه قرار داده شد. داده ها توسط نرم افزار۱۳SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.محدوده سنی دانشجویان از ۲۰ تا ۵۶ سال (میانگین ۵/۳۳ سال) و شامل ۱۷۲ زن (۱/۸۹%) و ۲۱ مرد(۹/۱۰%) بود، از ۱۹۳ شرکت کننده ۹۵ نفر متاهل (۸۴/۵۰%)، ۷۸ نفر مجرد (۴/۴۰%) و ۱۶ نفر مطلقه (۳/۸%) و ۱ نفر نیز وضعیت تاهل خود را مشخص نکرده بود. میانگین معدل دانشجویان ۳۸/۳ بود. اکثریت شرکت کنندگان (۱۵۵ نفر (۳۹/۸۰%)) زبان مادری انگلیسی، ۱۶ نفر(۳/۸%) فرآنسوی، ۱۳ نفر(۷/۸%) اسپانیایی و ۷ نفر (۶/۳%) بقیه زبانها را داشتند، ۲ نفر نیز زبان مادری خود را مشخص نکرده بودند. ۱۹۰ نفر از ۱۹۳ شرکت کننده نژاد خود را مشخص کرده بودند، بطوریکه ۱۰۲ نفر قفقازی، ۳۸ نفر امریکایی- افریقایی، ۲۲ نفر حوزه اقیانوس آرام،۶ نفر آسیایی و ۲۲ نفر سایر موارد را مشخص کرده بودند. هویت فرهنگی شامل ۴ گزینه بود که ۱۲۳ شرکت کننده (۷/۶۳%) امریکایی،۲۸ نفر (۵/۱۴%) حوزه دریای کارائیب و ۲۱ شرکت کننده (۹/۱۰%) سایر موارد( ۶ نفر آسیایی، ۵ نفر شرق اروپا، ۴ نفر آفریقایی، ۲ نفر هندی و ۱ نفر فیلیپینی بودند. ۳ شرکت کننده نیز هویت فرهنگی خود را مشخص نکرده بودند. میانگین نمره فرآوانی ارتکاب رفتارهای فریبکارانه ۵۸/۲۱ ( دامنه ۱۹ تا ۹۵ با انحراف معیار=۴۶/۳) بود. شایعترین رفتار غیر اخلاقی، «صحبت کردن درباره مددجو در مکانهای عمومی و یا با افراد غیر تیم پزشکی بود» (۳/۳۵%)، «کپی از منابع دیگر بدون ذکر منبع» (۲/۳۵%)، «کارکردن با دانشجویان دیگر برای انجام تکالیف در مواردی که اجازه این کار داده نشده است» (۳/۲۴%)، «بدست آوردن سوالات آزمون از دانشجویان دیگر» (۸/۲۱%) و «ثبت و یا گزارش علائم حیاتی بصورت کاذب» (۱۳%)، «گزارش و یا ثبت درمانهایی که انجام نشده و مشاهده نشده است» (۸/۸%)، «گزارش و یا ثبت پاسخ به درمانها و داروها بدون بررسی آن» (۷/۶%)، «گزارش و یا ثبت تجویز داروها به مددجو درحالیکه آن داروها در واقع تجویز نشده بود» (۱/۲%). میانگین نمره برای دیدگاه نسبت به رفتارهای فریبکارانه ۵۴/۸۱ (دامنه ۱۹ تا ۹۵ با انحراف معیار=۹۸/۱۳) بود. نتایج نشان می داد که اکثر شرکت کنندگان رفتارهای فریبکارانه علمی را غیر اخلاقی تا بی نهایت غیر اخلاقی می دانستند. با این وجود۴۲ شرکت کننده(۷/۲۱%) «کار کردن با دیگر دانشجوها در انجام تکالیف درسی زمانیکه اجازه اینکار را ندارند» ، غیر اخلاقی نمی دانستند. ۳۷ نفر (۲/۱۹%) «گرفتن سوالات آزمون از دیگر دانشجویان» و ۳۲ نفر (۶/۱۶%) «کپی بدون ذکر منبع» را غیر اخلاقی نمی دانستند. در ارتباط با گزارش و یا ثبت غیر واقعی علائم حیاتی ۲۵ نفر(۱۳%) گزارش کردند که مرتکب این رفتار شده اند و ۱۹۳ دانشجو (۱۰۰%) آنرا به درجات مختلف غیر اخلاقی گزارش نمودند. علاوه بر این ۱۷ نفر نیز (۸/۸%) بیان نمودند که اقدام به ثبت و یا گزارش درمانهایی نموده اند که انجام نداده و یا مشاهده نکرده اند، در این باره ۱۹۱ نفر (۹۹%) این رفتار را به درجات مختلف غیر اخلاقی دانستند. میانگین نمره ۳۰/۱۷ (دامنه از ۱۳ تا ۶۵ و SD=71/5) برای دیدگاه نسبت به رفتارهای خنثی کننده نشان دهنده آن بود که اکثریت پاسخ دهندگان نسبت به استفاده مکانیسم خنثی سازی جهت توجیه رفتارهای فریبکاری علمی، دیدگاه منفی داشتند. میانگین نمره ۲۴/۶۴ (دامنه از ۱۴ تا ۷۰ و انحراف معیار=۲۴/۵) برای دیدگاه نسبت به کدهای اخلاقی نشان داد که اکثریت پاسخ دهندگان دیدگاه مثبت نسبت به کدهای اخلاق پرستاری داشتند. میانگین نمره ۵۸/۲۱ (دامنه از ۵ تا ۲۵ و انحراف معیار=۱۸/۲) برای دیدگاه نسبت به مراقبت اخلاقی در حرفه پرستاری نشان داد که اکثریت پاسخ دهندگان دیدگاه مثبت نسبت به مراقبت اخلاقی در حرفه پرستاری داشتند. آنالیز واریانس هیچ اختلاف معناداری را میان چهار گروه (آمریکایی، کارائیبی، غرب اروپا و موارد دیگر) از حیث فرآوانی ارتکاب رفتارهای فریبکارانه علمی و دیدگاه آنها نسبت به این رفتارها ، رفتارهای خنثی کننده، کدهای اخلاق پرستاری و مراقبت اخلاقی در حرفه پرستاری نشان نمی داد. آنالیز رگرسیون مرحله ای[۹۰] نشان داد که ترکیب خطی ابعاد دیدگاه دانشجویان نسبت به متغیرهای مورد مطالعه با تعهد نسبت به مراقبت اخلاقی در ارتباط می باشد. داده ها حاکی از آن بود که دیدگاه نسبت به کدهای اخلاق پرستاری، قویترین نقش را در پیش بینی تعهد نسبت به مراقبت اخلاقی در حرفه پرستاری داشت، این یافته ها نشان می دهد همچنانکه دیدگاه نسبت به کدهای اخلاق پرستاری قویتر می شود، تعهد نسبت به مراقبت اخلاقی نیز قویتر می شود. دیدگاه نسبت به فریبکاری علمی رتبه دوم را از نظر بالاترین نقش در پیش بینی تعهد نسبت به مراقبت اخلاقی در حرفه پرستاری دارد.دیدگاه نسبت به رفتارهای خنثی کننده کمترین نقش را در پیش بینی تعهد نسبت به مراقبت اخلاقی در مدل رگرسیون داشت. فرآوانی ارتکاب رفتارای فریبکارانه هیچ ارزش پیش بینی کننده ای در مراقبت اخلاقی نداشت. محدودیتهای این مطالعه شامل شیوه نمونه گیری در دسترس و روند خودگزارش دهی شرکت کنندگان بود. که اعتبار پاسخ ها را محدود می ساخت. با این وجود یافته ها نشان دهنده حیطه های مهم و اساسی برای مربیان پرستاری در مواجه با موضوع فریبکاری علمی است. در این زمینه نگرانی مربیان باید در مورد دانشجویانی باشد که این رفتارها را غیر اخلاقی نمی دانند. ادامه رفتارهای فریبکارانه در میان دانشجویان پرستاری و گسترش آن ممکن است تاثیرات منفی بر مددجویان و حرفه پرستاری داشته باشد(۲۰).
در همین راستا و جهت تعیین فرآوانی شیوع رفتارهای فریبکارانه در میان دانشجویان پرستاری، در سال ۲۰۰۸ پژوهشی توسط مک کاب با عنوان” فریبکاری علمی در مدارس پرستاری” صورت گرفت، این پژوهش دنباله مطالعات محقق در زمینه اخلاق دانشجویان در دانشکده ها و دبیرستانهای کشور امریکا بود، نوع پژوهش از نوع مطالعات طولی[۹۱] بود. بیش از ۱۶۵ مدرسه پرستاری در ایالات متحده امریکا و کانادا بعنوان نمونه انتخاب شدند،از این میان۴۶ مدرسه دارای رشته پرستاری بودند که از این میان نیز در ۲۲ مدرسه دانشجویان پرستاری با دیگر دانشجویان علوم سلامت ممزوج بوده و بعنوان واحدی مجزا نبودند. از تعداد۲۴ مدرسه باقیمانده ۲ مدرسه کانادایی و۲ مدرسه امریکایی فقط دارای دوره کارشناسی بودند. تعداد۲ مدرسه نیز از طرف پژوهشگر جهت حفظ یکپارچگی نمونه از مطالعه حذف شدند، در نهایت ۱۸ مدرسه(۱۲ مدرسه دولتی و ۶ مدرسه خصوصی) در ۱۵ ایالت مورد پژوهش قرار گرفتند.حجم نمونه اول این پژوهش شامل۱۰۹۸ دانشجوی پرستاری(۹۰۲ دانشجوی مقطع کاردانی،۱۸۷ دانشجوی مقطع کارشناسی و ۹ دانشجو نیز در مرحله تعیین سطح بودند)، نمونه دوم شامل۲۰۹۷۵ دانشجوی شاغل به تحصیل در رشته های دیگر بودند(۱۶۰۲۵ در مقطع کاردانی، ۴۷۶۲ در مقطع کارشناسی و۱۸۸ دانشجو که مقطع آنها در پرسشنامه مشخص نشده بود). ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ای ۱۷ عبارتی بود که بارها توسط محقق در پژوهشهای گذشته مورد استفاده قرار گرفته بود. نتایج حاصل از این پژوهش با نتایج حاصل از مطالعه سال۲۰۰۷ محقق که بر روی دانشجویان پرستاری ۱۲ مدرسه پرستاری در ترم بهار و پاییز صورت گرفته بود مقایسه شد. یافته ها نشان می داد که بیش از نیمی از دانشجویان کاردانی و تقریباً نیمی از دانشجویان کارشناسی در هر دو مطالعه در یک مورد یا بیشتر از رفتارهای فریبکارانه شرکت کرده اند. در قسمت دیگر نتایج حاصل از این پژوهش با نتایج بدست آمده بر روی دانشجویان دیگر رشته ها در همان دانشکده مقایسه شد. یافته ها نشان داد که دانشجویان مقطع کاردانی پرستاری بیش از دانشجویان کاردانی دیگر رشته ها مرتکب فریبکاری علمی می شوند در حالی که دانشجویان مقطع لیسانس پرستاری به میزان برابر با دانشجویان مقطع لیسانس دیگر رشته ها مرتکب فریبکاری علمی می شوند، نتایج بدست آمده از مطالعه سال۲۰۰۷ محقق نشان دهنده آنست که۴۷% دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و تنها۲۵% دانشجویان مقطع دکتری در رفتارهای فریبکارانه شرکت می کنند که این مورد نشان دهنده اهمیت فرایند اجتماعی شدن حرفه ای در این رشته است(با توجه به این نکته که حجم نمونه ها در این دو گروه کوچک بود).از سوی دیگر هیچ اختلاف معناداری بین جنس و میزان تقلب در دانشجویان پرستاری وجود نداشت بطوری که۷۲% زنان و ۷۶% مردان یک یا بیشتر از یک رفتار فریبکارانه را گزارش کرده بودند. نکته حائز اهمیت آنکه کپی برداری اینترنتی رواج بیشتری میان دانشجویان پیدا کرده است به نحوی که۸۷% دانشجویان اینترنت را بعنوان منبع اولیه و اصلی کپی برداری،۸% هم اینترنت و هم نوشته های متنی و ۵% کپی از نوشته های متنی را منبع تقلب خود می دانستند. دلیل اصلی مطرح شده از سوی دانشجویان برای بروز این رفتارها حجم بالای تکالیف و آزمون ها می باشد. یافته مهم آنکه اکثر دانشجویان کپی برداری اینترنتی را از لحاظ غیر اخلاقی بودن در سطحی خفیف طبقه بندی کردند.در مورد مربیان پرستاری یافته ها حاکی از ان بود که نسبت به آموزگاران دیگر رشته ها موارد بیشتری از تقلب را در دانشجویان گزارش می کردند و این شاید بدلیل دوره های آموزشی بالینی و آزمایشگاهی بیشتر دانشجویان پرستاری باشد. از سوی دیگر حساسیت بیشتر مربیان پرستاری به صداقت و ارزشهای اخلاقی باعث دقت بیشتر آنها در کشف موارد فریبکاری علمی می باشد بنحوی که۳۸% آموزگاران رشته های غیر پرستاری گزارش کردند که بعضی موارد تقلب را نادیده می گیرند در حالی که این رقم در مربیان پرستاری۲۵% بود. ۷۵% مربیان پرستاری و ۶۳% آموزگاران سایر رشته ها اعلام نمودند که اطلاعات لازم را درباره موارد تقلب و کپی برداری به دانشجویان آموزش داده اند. ۴۳% مربیان پرستاری و ۳۷% آموزگاران سایر رشته ها بیان نمودند که از روش های متفاوت آزمون برای کمک به کاهش تقلب استفاده می کنند. ۶۲% مربیان پرستاری و ۴۱% آموزگاران سایر رشته ها خط مشی دانشکده را در مورد رفتارهای اخلاقی برای دانشجویان خود بازگو کرده بودند. ۷۲% مربیان پرستاری و ۶۸% آموزگاران سایر رشته ها دانشجویان را در جلسه آزمون از لحاظ بروز تقلب بشدت پایش می کنند. در مجموع نتایج این پژوهش نشان دهنده میزان بالاتر رفتارهای فریبکارانه در میان دانشجویان پرستاری نسبت به دانشجویان دیگر رشته ها می باشد. محدودیتهای این پژوهش شامل میزان پاسخ دهی کم شرکت کنندگان و روند مبتنی بر خودگزارشدهی آنان بود. اما با توجه به حجم بالای نمونه ها، مشابهت نتایج در میان دانشجویان کاردانی، کارشناسی و مربیان پرستاری و روند مقایسه ای بین رشته ها، یافته های این پژوهش حائز اهمیت می باشد(۲۲).
در زمینه دیدگاه دانشجویان نسبت به فریبکاری علمی نیز مطالعات گسترده ای صورت گرفته که از آنجمله پژوهشی است که در سال ۲۰۰۷ توسط راکووسکی و لوی[۹۲] و با هدف تعیین دیدگاه و رفتارهای دانشجویان تجارت نسبت به فریبکاری علمی صورت گرفت و تعداد ۱۲۵۵ دانشجو بعنوان نمونه انتخاب شدند. علاوه بر هدف فوق، اهداف زیر نیز مد نظر قرار گرفت :
دیدگاه دانشجویان نسبت به اهمیت رفتارهای فریبکارانه. ۲)آیا تنبیه نمودن دانشجویان مرتکب فریبکاری رفتار مناسبی است؟ ۳) فرآوانی بروز رفتارهای فریبکارانه در دانشجویان به چه میزان می باشد؟
ابزار مورد استفاده پرسشنامه ای ۱۵ عبارتی بود که نظر دانشجو در مورد تنبیهات- شدت فریبکارانه بودن رفتار و فرآوانی شرکت دانشجو در رفتارهای فریبکارانه مختلف را می سنجید، نظر دانشجو در مورد تنبیهات مقیاسی ۵ رتبهای داشت که از ۱= عدم تنبیه تا ۵= دادن نمره پایین برای دوره جاری تحصیلی دانشجو متفاوت بود. شدت فریبکاری از دیدگاه دانشجو مقیاسی ۱۰ نمرهای از ۱= به هیچ عنوان فریبکارانه نیست، تا ۱۰= بالاترین حد فریبکاری،متفاوت بود. برای فرآوانی شرکت دانشجو در رفتارهای فریبکارانه ذکر شده در پرسشنامه از مقیاس ۵ رتبهای که از ۱= هرگز تا ۵= هر زمان که ممکن باشد، استفاده شد. پرسشنامه ها توسط پست الکترونیک در میان ۵۳۱۷ دانشجو توزیع شد که از این میان ۱۲۶۹ پاسخ نامه بصورت تکمیل شده بازگشت داده شد. دادههای بدست آمده توسط نرم افزار ۱۳SPSS تجزیه و تحلیل شد. جهت بررسی خطاهای ایجاد شده از روش تجزیه و تحلیل عاملی استفاده شد که در نهایت ۷ پاسخ نامه بعلت شباهت در پاسخ به تمامی عبارات و ۷ پاسخ نامه نیز بعلت از دست دادن دادهها از حجم نمونه کنار گذاشته شد و در نهایت حجم نمونه به ۱۲۵۵ عدد رسید. نتایج بدست آمده از این پژوهش تائید کننده فرضیات تحقیق بود. پاسخ دهندگان ابراز داشتند که شدیدترین تنبیهات را باید برای تقلب در جلسه آزمون و تقلب در انجام تکالیف و پروژه ها در نظر گرفت و تنبیهات خفیف تر را برای رفتارهای غیر فعال نظیر اجازه دادن به دیگران برای کپی کردن از تکالیفشان و اجازه دادن به دیگران جهت تقلب در آزمون بیان نمودند. پاسخ های مربوط به شدت فریبکاری درک شده بسیار شبیه پاسخ های مربوط به تنبیهات بود. بیشترین شدت درک شده مربوط به دزدیدن سوالات آزمون و کمترین آن مربوط به کمک دادن و کمک گرفتن در موارد نمره دار بود. در مورد فرآوانی شرکت کردن دانشجویان در رفتارهای فریبکارانه،کمترین میانگین گزارش شده مربوط به دزدین سواات آزمون، ارائه تکالیف دیگران، آگاهانه اجازه دادن به دیگران جهت تقلب، تقلب از برگه دیگران و استفاده از یادداشتهای کوچک برای تقلب،و بیشترین میانگین نمرات مربوط به اجازه دادن به دیگران برای کپی برداری، کپی کردن تکالیف،کمک دادن و کمک گرفتن در تکالیف نمره دار و کپی از اینترنت بدون ذکر منبع بود.وجود همبستگی مثبت میان تنبیهات و شدت فریبکاری درک شده، وجود همبستگی منفی میان تنبیهات و فرآوانی شرکت در رفتار فریبکارانه و همبستگی منفی میان شدت فریبکاری درک شده و فرآوانی شرکت در این رفتارها، همگی (فرض شماره ۲ و ۳) محقق را تائید می کرد. در این مطالعه دانشجویان نشان دادند که رفتارهای فریبکارانه جدی تر باید تنبیهات سنگین تری داشته باشد و این عامل سبب مشارکت کمتر دانشجویان در این رفتارها می گردد. از سوی دیگر در مورد رفتارهایی که بصورت عام توسط تمامی دانشجویان استفاده می شود بهتر است مجازات کمتری لحاظ گردد. گزارش دانشجویان از درک خود نسبت به میزان صداقتشان توسط مقیاسی ۴ رتبه ای( خیلی باصداقت، صادق، بیصداقت،خیلی بی صداقت) سنجیده شد.۵۷% گزینه خیلی صادق و ۴۲% گزینه صادق را انتخاب کردند. جهت بررسی صحت پاسخ دانشجویان از روش تجزیه و تحلیل عاملی استفاده شد،بدین صورت که ۱۵ عبارت به دودسته رفتارهای بسیار فریبکارانه(۸ عبارت) و رفتارهای فریبکارانه خفیف(۷ عبارت) تقسیم شد. و میزان شرکت دانشجویان در رفتارهای بسیار فریبکارانه بعنوان محک صداقت آنها مورد بررسی قرار گرفت و دانشجویان در ۵ گروه بر اساس فرآوانی شرکت در این رفتارها دسته بندی شدند. در نهایت ۵۷% در گروه ۱ و ۱۵، ۸% در ۴ گروه دیگر قرار گرفته و میزان شرکت کردن آنها در ۸ رفتار بسیار فریبکارانه مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی تاثیر عوامل دموگرافیک بر رفتارهای فریبکارانه نتایج زیر بدست آمد: در ارتباط با رشته تحصیلی یافته ها تنها در مورد رشته های مدیریت و حسابداری معنادار بود بطوری که دانشجویان رشته مدیریت بی صداقت ترین (۰۱/۰=P)و دانشجویان رشته حسابداری صادقترین(۰۳/۰=P) بودند. متغییرهای سن و معدل تحصیلی در این دو گروه نیز اختلاف معناداری را نشان نمی داد. هیچ اختلاف معناداری از لحاظ پایه تحصیلی و فرآوانی فریبکاری علمی در دانشجویان سالهای اول تا چهارم وجود نداشت. یافته ها نشان دهنده بروز کمتر رفتارهای فریبکارانه در دانشجویان فارغ التحصیل نسبت به دانشجویان در حال تحصیل بود(۰۰۷/۰=P). در رابطه با تاثیر جنس، مردان بیش از زنان در رفتارهای فریبکارانه شرکت می کردند(۱/۰=P) حتی این میزان در مورد ۸ رفتار بسیار فریبکارانه از سطح معناداری بیشتری نیز برخوردار بود(۰۱/۰=P). میان دانشجویان تمام وقت و پاره وقت نیز از نظر شرکت در رفتارهای فریبکارانه اختلاف معنادار وجود داشت به نحوی که دانشجویان مسن تر که اکثریت افراد فارغ التحصیل و پاره وقت را تشکیل می دادند کمتر از دانشجویان تمام وقت مرتکب فریبکاری می شدند(۰۰۰۱/۰=P) . از نظر بومی و یا خارجی بودن اختلاف معناداری در بروز رفتارهای فریبکارانه وجود نداشت اما (۲۵%) دانشجویان خارجی در مقابل (۱۸%) دانشجویان بومی در گروه ۴ و ۵ دسته بندی از لحاظ شدت شرکت در رفتارهای فریبکارانه قرار می گرفتند. در نهایت همانطور که انتظار می رفت دانشجویانی که معدل خود را بالاتر اعلام کرده بودند، کمتر در رفتارهای فریبکارانه شرکت می کردند(۰۰۱/۰=P) در مجموع یافته های این مطالعه ۳ فرضیه نخست تحقیق یعنی (دانشجویان اعمال فریبکارانه فعال را از اعمال فربیبکارانه غیر فعال و فریبکاری در جلسه آزمون را از فریبکاری در طول دوره آموزشی جدی تر تصور می کنند). ( دانشجویان مجازات سنگین تر را برای اعمالی که از نظر فریبکاری جدی تر تصور می کنند خواستار هستند)و( دانشجویان در اعمالی که از نظر فریبکاری جدی تر تصور می کنند کمتر شرکت می کنند). در مورد فرضیه(تاثیر عوامل دموگرافیک بر بروز فریبکاری تنها در مورد رشته تحصیلی، جنس، پاره وقت یا تمام وقت بودن، سن و معدل با فرآوانی بروز فریبکاری) ارتباط معنادار وجود داشت. محدودیتهای این پژوهش شامل روند خودگزارش دهی دانشجویان و تفاوت در سطوح آگاهی آنها از کدهای اخلاقی بود. از نقاط قوت این پژوهش می توان به پایایی و روایی پاسخ ها بر اساس پایایی درونی و مقایسه با تحقیقات قبلی و حجم بالای نمونه از گروه های مختلف دانشجویی اشاره کرد که نتایج آنرا قابل تعمیم ساخته است. در آخر این مطالعه بیانگر آنست که با درک بهتر نگرش و رفتار دانشجویان نسبت به فریبکاری علمی از سوی برنامه ریزان، بهتر می توانند رشد اخلاقی دانشجویان را شکل دهند([۹۳]).
مطالعه دیگر در این زمینه و در ارتباط با دانشجویان پرستاری توسط آرهین[۹۴]در سال ۲۰۰۹،در ناحیه جنوب شرقی امریکا، تحت عنوان مطالعه ای درباره درک دانشجویان پرستاری از فریبکاری علمی صورت گرفت،۶۵ دانشجوی مقطع لیسانس پرستاری با روش نمونه گیری در دسترس[۹۵] انتخاب شدند، این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی بود و منبع مورد استفاده در آن ابزار استفاده شده در انگلستان توسط باتز، دیویس ، مورفی و بون[۹۶] در سال ۲۰۰۵ بود. این پرسش نامه ۱۲ عبارت داشت، ۴ پرسش نخست آن مربوط به رفتارهای متقلبانه در سر جلسه آزمون، ۵ پرسش بعدی مربوط به تقلب در انجام تکالیف کلاسی و ۳ سوال آخر مربوط به رفتارهای متقلبانه در فعالیتهای آزمایشگاهی بود. بعد از هر دسته از سوالات ۳ سوال مطرح می شد:۱-دانشجویان به این رفتارها بعنوان، تقلب، عدم تقلب می نگرند یا نسبت به این رفتارها نامطمئن هستند؟۲-آیا رفتارهای مشابهی را در طول دوره آموزشی خود بروز داده اند؟۳-آیا دانشجویان نسبت به بروز این رفتارها در محیط آموزشی خود آگاهی دارند؟دانشجویان برای پاسخ به این سوالات از گزینه های، بلی، خیر و نامطمئن استفاده می کردند. جهت اطمینان از شفافیت و روایی صوری پرسشنامه از یک گروه مربیان پرستاری، جهت بازنگری پرسشنامه استفاده شد و در نهایت پرسشنامه با همان تعداد سوالات تعدیل شد. پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک شامل سن و جنس دانشجویان بود. در مجموع (۶/۶۷% )دانشجویان (۴۴نفر) اقدام به تکمیل پرسشنامه نمودند. میانگین سنی پاسخ دهندگان ۲/۲۴ سال و( ۶/۸۸%) پاسخ دهنده گان مونث بودند. (۵۹%) افریقایی-امریکایی و (۴۱% )سفید پوست(قفقازی) بودند.رفتارهای فریبکارانه در سر جلسه آزمون:(۹۳%) دانشجویان «نگاه کردن به برگه های تقلب از قبل نوشته شده در سر جلسه آزمون» ،(۹۰%) دانشجویان «نوشتن اختصارات مطالب درسی بر روی دست در جلسه آزمون» و( ۴۵% )دانشجویان «نشان دادن برگه امتحانی توسط دو دانشجو به یکدیگر» را مصداق فریبکاری دانستند و( ۲۵% )به این سوال پاسخ «خیر» دادند.فریبکاری در انجام تکالیف درسی: تعداد زیادی از دانشجویان جهت تعیین رفتارهای فریبکارانه در رابطه با انجام تکالیف درسی مشکل داشتند. (۸۰% )دانشجویان به سوال «قرض گرفتن تکالیف دیگر دانشجویان به منظور الگوبرداری» را فریبکارانه دانستند. در مورد فریبکاری در محیط آزمایشگاه، با وجود اینکه شرکت کنندگان در این پژوهش۴ دوره یا بیشتر دوره های آزمایشگاهی را گذرانده بودند اما در پاسخ به سوالات این دسته بسیار مشکل داشتند. سوال اول در مورد نوشتن نتایج دروغین آزمایشگاهی از طرف دانشجویی بود که آزمایشات او نتیجه ای نشان نداده بود. (۵۴%) دانشجویان این رفتار را فریبکارانه، (۱۶% )غیر فریبکارانه و (۲۹.۵%) نامطمئن بودند. مشخص نمودن نوع رفتار دو سوال آخر برای دانشجویان بسیار مشکل بود.تنها (۳۴%) دانشجویان گرفتن کمک از فرد بغل دستی را در هنگام آزمون آزمایشگاهی فریبکارانه دانستند، بطور مشابه تنها( ۲۷% )دانشجویان دادن پاسخ ها به دانشجویان سال پایینی را بعنوان فریبکاری تعیین نمودند.بدست آمدن این نتایج شاید به دلیل ویژگی های شخصیتی دانشجویان نسل جدید باشد که رفتارهای فریبکارانه را برای آنها تبدیل به رفتارهای نرم و طبیعی نموده است. در این میان مربیان بخصوص مربیان پرستاری باید برنامه آموزشی را طوری تدوین نمایند که در آن موضوعات اخلاقی و ارزشها گنجانیده شده و دانشجویان را بر اساس کدهای پذیرفته شده حرفه ای هدایت کند. با وجود اینکه کدهای اخلاقی در کاهش فریبکاریهای اخلاقی موثر بوده اما این راهبرد جهت تمامی حیطه های مرتبط با رفتارهای فریبکارانه علمی کافی نبوده و باید راهبردهای دیگری نیز جهت کاهش فریبکاری های علمی اندیشیده شود.اکثریت شرکت کنندگان در این پژوهش مونث بودند و روش نمونه گیری ، روش در دسترس بود که با حجم نمونه ۴۴ دانشجوی سال بالای پرستاری انجام شد. پژوهش های بعدی بهتر است با روش نمونه گیری تصادفی، با حجم نمونه زیاد و با بررسی تاثیر جنس و سال تحصیلی دانشجویان انجام شود(۴۹).
دیدگاه دانشجویان نسبت به کدهای اخلاق پرستاری و میزان موافقت آنها با این اصول اخلاقی متغییر دیگری است که با بروز رفتارهای فریبکارانه در ارتباط میباشد، در سال ۲۰۰۴ وندهی، دیخوف و لابف[۹۷]،تحقیقی را با هدف تعیین رفتارها- دیدگاه ها و اعتقادات مرتبط با فریبکاری علمی انجام دادند، دادههای این پژوهش مربوط به سالهای ۱۹۸۴،۱۹۹۴ و ۲۰۰۴ بود. هدف این پژوهش ارزیابی وسعت فریبکاری علمی در طی ۲۰ سال، جهت بررسی تغییرات در دیدگاه دانشجویان نسبت به فریبکاری جهت تعیین متغییرهای متمایز کننده میان متقلبان و سایر دانشجویان و همچنین بررسی تاثیر متغییرهای باز دارنده فریبکاری بود.دادههای این پژوهش در سال ۱۹۸۴ از مطالعه در دانشگاهی کوچک در جنوب غربی امریکا که ۴۹۰۰ دانشجو داشت بدست آمد. پرسشنامهای ۴۹ عبارتی جهت استفاده در مرحله اول این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت که در بین دانشجویان جامعه شناسی و روانشناسی با بهره گرفتن از پرسشنامه های بی نام توزیع شد که توسط ۳۸۰ دانشجو بازگردانده شد. ۱۰ سال بعد در سال ۱۹۹۴ دادهها با روش یکسانی در همان دانشگاه و در همان کلاسها با تعداد ۴۷۴ دانشجو از میان ۵۷۰۰ دانشجوی دانشگاه جمع آوری شد. در پژوهش حاضر که ۱۰ سال بعد در بهار ۲۰۰۴ صورت گرفت دادهها با همان روش از ۴۰۱ دانشجو از میان ۶۱۰۰ دانشجوی دانشگاه بدست آمد، ابزار مورد استفاده همان پرسشنامه ۲۰ سال پیش بود. در سال ۱۹۹۴ دو سوال باز پاسخ و در سال ۲۰۰۴ قسمت فریبکاری اینترنتی و ۶ عبارت جدید که دانش و دیدگاه دانشجویان را درباره کدهای اخلاقی دانشگاه که در سال ۲۰۰۳-۲۰۰۲ تدوین شده بود می سنجید اضافه شد، متغییرهای سن، جنس و دستهبندی آماری دانشجویان جهت تعیین تاثیر عناصر دانشگاهی بر این متغییرها مورد مقایسه قرار گرفتند. در مقایسه با نمونه کل، نمونه تحقیق اخیر از لحاظ سنی جوانتر بود (میانگین =۰۹/۲۱ و انحراف معیار=۹۲/۴)در مقابل میانگین کل نمونه که برابر ۹۷/۲۶ بود(۰۱/۰>P،۵۲/۲۳(۴۰۰)T)، هیچ اختلاف معناداری از لحاظ جنسیتی میان نمونه تحقیق و جمعیت کل وجود نداشت۴۴% مرد و ۵۴% زن در نمونه پژوهش در مقابل ۴۲% مرد و ۵۸% زن در جمعت کل(۳۶/۰=(۴۰۱=N،۱)X2،۰۱/۰>P) بود، وجود نتایج مشابه در پژوهش ۱۹۸۴ و ۱۹۹۴ نشان دهنده تعمیم نتایج مطالعه برای دانشجویان جوانتر در کلاسها میباشد. میانگین سنی بطور معنادار و پیوستهای در طول سالهای پژوهش کاهش یافته بود (۹۵/۸=(۱۲۵۲،۲)F،۰۱/۰>P) طبقه بندی کلاس بطور ثابتی به نفع سالهای اول و دوم دانشجویی انحراف پیدا کرده بود (۱۴/۷=(۱۲۵۵=N،۲)X2،۰۱/۰>P) افزایش پیوسته ای در دانشجویان پسر نسبت به دختر در طی این سالها وجود داشت اما از نظر آماری این اختلاف معنادار نبود. در این پرسشنامه در ارتباط با تقلب در آزمون، کوئیز و یا تکالیف کلاسی سوال پرسیده شد.( ۴/۵۷%) دانشجویان در سال ۲۰۰۴ در مقایسه با( ۱/۵۴%)در ۱۹۸۴ و( ۲۱/۶۱% )در ۱۹۹۴ مرتکب تقلب شده بودند. سطح اطمینان ۹۵% بعنوان سطح معناداری در نظر گرفته شد. آزمون Z جهت بررسی معناداری تغییرات در نسبتهای آماری دانشجویان بکار گرفته شد. از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۴ میزان فریبکاری علمی در تمامی حیطه ها بجز در جلسه آزمون افزایش معنادار پیدا کرده بود. برعکس از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ کاهش اندک ولی غیر معناداری در فریبکاری وجود داشت. درحالی که این افزایش در مورد کوئیزها و تکالیف درسی بطور معناداری افزایش یافته بود. هم در سال ۱۹۸۴ و هم در سال ۱۹۹۴ دانشجویان متقلب نسبت به دیگر دانشجویان از مکانیسم های خنثی سازی بیشتری استفاده می کردند. این یافته ها در سال ۲۰۰۴ نیز تکرار شد(میانگین ۴۱ و انحراف معیار۵۰/۹ در مقابل میانگین۴۴/۴۷ و انحراف معیار۶۷/۷ و۰۰۱/۰>P،۸۱۷/۶-=(۳۹۵)t) کدهای اخلاقی دانشگاه در کتابچه ها و کاتالوگ هایی در دسترس دانشجویان قرار گرفته و بر روی تابلویی در دانشکده نصب شده بود. در زمینه آگاهی از این کدها میان دانشجویان متقلب و دانشجویان دیگر تفاوتی وجود نداشت. در پاسخ به این سوال که کدامیک از کدها بر رفتارهای متقلبانه آنها تاثیر گذار است مقیاسی ۵ رتبه ای(۱= بی تاثیر، ۵= بی نهایت تاثیر گذار) استفاده شد که در این مورد نیز اختلاف معنادار نبود. از لحاظ درجه موافقت و تائید کدها توسط دانشجویان، میان دانشجویان متقلب و دیگر دانشجویان اختلاف معناداری وجود داشت، برای سنجش این ویژگی از مقیاسی ۵ رتبه ای(۱= کاملاً مخالف ، ۵=کاملاً موافق) استفاده شد، به نحوی که دانشجویان غیر متقلب(میانگین =۱۸/۴ و انحراف معیار=۹۸/۰) نسبت به دانشجویان متقلب(میانگین =۸۴/۳ و انحراف معیار=۹۳/۰) موافقت بیشتری با کدها داشتند. بنابراین این کدها احساس صداقت بیشتری در دانشجویان غیر متقلب ایجاد می کرد. جهت بررسی تاثیر عوامل بازدارنده از مقیاسی ۳ قسمتی(۰=بی تاثیر،۱= تاحدودی موثر و ۲= بسیار موثر) استفاده شد. بازدارنده ها شامل ترس از تنبیه ،ملاحظات اجتماعی و احساس گناه بود. تاثیر عوامل تنبیهی موثرتر از ملاحظات اجتماعی توسط هر ۲ گروه از دانشجویان تعیین شد. تاثیر بازدارندگی ناشی از احساس گناه در دانشجویان غیر متقلب بطور معناداری بیشتر از دانشجویان متقلب تعیین شد. جهت بررسی متغییرهای وابسته متمایز کننده متقلبان و غیر متقلبان از آزمون تی مستقل و جهت بررسی متغییرهای اسمی وابسته از آزمون کای دو استفاده شد.متغییرهای متمایز کننده دانشجویان متقلب از دانشجویان دیگر شامل: سن( متقلبان جوانتر بودند)، وضعیت تاهل(متقلبان بیشتر مجرد بودند)، معدل نمرات(معدل کمتر برای متقلبان)، کمک والدین( وابستگی مالی بیشتر متقلبان به خانواده)، فرقه ها(عضویت بیشتر متقلبان در انجمن های برادری و خواهری)،خنثی سازی(متقلبان به میزان بیشتری فریبکاری خود را توجیه می کردند)، آگاهی از تقلب دیگران(دانشجویان غیر متقلب گزارش بیشتری از رویت موارد تقلب در اطراف خود را می دادند)، تائید توسط دیگر دانشجویان(متقلبان معتقدند اکثریت دانشجویان تقلب کردن را تائید می کنند)، ضرورت تقلب( متقلبان تقلب را برای حفظ توانایی علمی، ضروری می دانند). میزان تائید کدهای اخلاقی متغیر جدیدی بود که در پژوهش حاضر جهت افتراق دانشجویان متقلب از دانشجویان دیگر به پرسشنامه اضافه شده بود، دانشجویان متقلب موافقت و تائید کمتری نسبت به کدهای اخلاقی نسبت به دانشجویان دیگر داشتند. استفاده از یک ابزار مشترک در طی ۲۰ سال سبب شد تا یافته های این پژوهش بدرستی تغییرات ایجاد شده در رفتارها، اعتقادات و نگرش ها را ثبت کند. همچنین نشان می دهد بعضی از اشکال فریبکاری در طی ۲۰ سال گذشته افزایش یافته در حالی که برخی دیگر کاهش یافته است. برخلاف پژوهش مک کب در این مطالعه تاثیر کدهای اخلاقی بر میزان تقلب از دیدگاه دانشجویان اندک گزارش شده شده است، جالب آنکه دانشجویان متقلب نیز تا حدودی کدهای اخلاقی را تائید می کردند اما تقلب را لازمه بقا در محیطی آکنده از فریبکاری می دانستند. با توجه به تاثیر بارز عوامل تنبیهی در بازدارندگی از تقلب، توسعه استدلال اخلاقی می تواند مهمترین هدف برای آماده سازی دانشجویان جهت ورود به جامعه باشد.محدودیتهای این پژوهش شامل اجرای آن در یک دانشگاه، جوان و کم تجربه بودن نمونه ها و سطح بالای گرایشات مذهبی این دانشگاه نسبت به دانشگاههای دیگر بود که می تواند در تعمیم نتایج و روند گزارش دهی موارد تقلب توسط دانشجویان تاثیرگذار باشد. استراتژی های پیشنهادی در این پژوهش شامل تمرکز بر عوامل تنبیهی متناسب با شدت رفتار فریبکارانه، ایجاد نگرش ضد فریبکاری، آموزش کدهای اخلاقی به دانشجویان و اتخاذ راهکارهایی جهت کاهش فریبکاری در جلسات آزمون نظیر استفاده از ناظرین، آزمونهای انشایی به جای چهارگزینه ای، استفاده از برگه های سوال مختلف در یک جلسه آزمون، تغییر جای سوالات و … می باشد. پیشنهاد می شود تا پژوهش های بعدی در زمینه عوامل موثر بر بروز فریبکاری توسط دانشجویان انجام شود([۹۸]).
در زمینه فریبکاری علمی اکثر پژوهش های انجام شده مربوط به کشورهای توسعه یافته بوده و مطالعات اندکی در کشورهای توسعه یافته صورت گرفته است، یکی از این پژوهش ها، پژوهشی توصیفی-مقطعی است که در سال ۲۰۱۰ توسط نظیر و اسلام[۹۹] تحت عنوان «فریبکاری علمی و درک دانشجویان پاکستانی» در چند دانشگاه ایالت پنجاب پاکستان و با هدف تعیین درک دانشجویان از فریبکاری علمی و راه های دستیابی به امنیت و مجازات فریبکاران بر روی ۹۵۸ دانشجوی در حال تحصیل یا فارغ التحصیل رشته تجارت و دیگر رشته ها صورت گرفت. داده ها توسط پرسشنامه ای ساختاریافته که توسط خود محقق توزیع شده بود جمع آوری گردید. این پرسشنامه دوقسمتی بوده که قسمت اول شامل اطلاعات دموگرافیک شامل جنس،سن،سطح برنامه مورد آموزش دانشجو، رشته تحصیلی و عملکرد تحصیلی(معدل کل) و قسمت دوم مشتمل بر ۱۳ عبارت در ارتباط با رفتارهای فریبکارانه رایجی بود که دانشجو امکان شرکت در آنها را داشت. از دانشجویان خواسته شده بود تا فراوانی بروز این رفتارها،شدت آنها و مجازاتهای پیشنهادی خود را بازگو نمایند. فرآوانی شرکت دانشجویان در رفتارهای فریبکارانه توسط یک مقیاس ۵ رتبه ای لیکرتی (۱=هرگز تا ۵=همیشه) سنجیده می شد.در مورد نحوه پر کردن پرسشنامه در کلاسهای درس توضیح داده شد و تکمیل پرسشنامه ها توسط دانشجویان ۱۵ دقیقه زمان برد. جهت تعمیم یافتن و مثمرثمر بودن پژوهش، نمونه ها از میان دانشجویان سالهای پایین تر در حیطه های حرفه ای نظیر: تجارت،مدیریت عمومی، و مهندسی انتخاب شدند. تعداد ۱۰۰۰ پرسشنامه توزیع شد که از این میان ۹۸۵ پرسشنامه بصورت تکمیل شده و مناسب بازگردانده شد. میزان پاسخگویی موثر (۹۵% )بود. پایایی درونی توسط آلفا کرونباخ به میزان ۸۵/۰ که مناسب علوم اجتماعی بود، محاسبه شد. آمار توصیفی و ضرایب همبستگی جهت بررسی فرآوانی،شدت درک شده و مجازاتهای پیشنهادی توسط دانشجویان مورد استفاده قرار گرفت. داده ها توسط نرم افزار ۱۶SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.از ۹۵۸ پاسخ دهنده ۶۳۸ (۶۷%) مذکر و ۳۲۰ (۳۳%) مونث بودند. از حیث فعالیت علمی میانگین نمرات پسرها (۵/۳-۵/۲) در مقابل میانگین دخترها (۴-۳) بود که نشان دهنده فعالیت علمی و نمرات مطلوب تر در میان دخترها بود. بیشتر پاسخ دهندگان دانشجویان در حال تحصیل مقطع کارشناسی بودند، همچنین اکثریت پاسخ دهندگان در محدوده سنی ۲۵-۲۱ سال قرار داشتند. ۹۰% دانشجویان ابراز داشتند که تقریباً هرگز و یا ندرتاً در رفتارهایی نظیر تقلب، ارائه تکالیف دیگران به اسم خودشان و مهمتر از همه دزدیدن سوالات آزمون شرکت کرده اند و این رفتارها را فریبکارانه تر دانسته و تنبیهات سنگین تری را برای آنها خواستار بودند، اما رفتارهای فریبکارانه ای نیز وجود داشت که توسط (۶۰%) دانشجویان سبک انگاشته شده و ابراز می کردند که تقریباً همیشه و یا اکثر اوقات در این اعمال شرکت می کنند، این رفتارها شامل: کمک به دیگران جهت تقلب در آزمون، کمک به دیگران جهت کپی کردن تکالیف، اجازه دادن به دیگران جهت استفاده از گزارش پروژه شخص دیگر برای استفاده خودشان، کپی کردن از مطالب اینترنت با ذکر منبع و کمک دادن و کمک گرفتن در انجام تکالیف انفرادی بود، دانشجویان این رفتارها را کمتر فریبکارانه دانسته و خواستار عدم مجازات و یا مجازاتهای خفیف برای آنها بودند. سایر رفتارهای فریبکارانه نظیر: نوشتن از برگه امتحانی فرد دیگر، کپی کردن از گزارش پروژه و یا تکلیف دیگران و کپی کردن از اینترنت بدون ذکر منبع بود که توسط دانشجویان در سطح متوسطی از لحاظ شدت فریبکاری دسته بندی شده و خواستار مجازاتهای متوسطی برای این رفتارها بودند. فرآوانی شرکت کردن دانشجویان در اعمالی نظیر کپی کردن از اینترنت بدون ذکر منبع اطلاعات و کمک دادن و کمک گرفتن از دیگران در انجام تکالیف انفرادی بیشتر از بقیه موارد بود. جهت دسته بندی دانشجویان متقلب، دانشجویانی که همیشه یا اغلب اوقات مرتکب فریبکاری می شدند بعنوان متقلبان حرفه ای ، آنهایی که هرگز یا بندرت مرتکب این اعمال می شدند را بعنوان غیر متقلب و موارد دیگر را بعنوان متقلب در نظر گرفته شدند. نتایج همچنین نشان دهنده این موضوع بود که دانشجویان در رفتارهای فریبکارانه ای که از نظر آنها شدیدتر درک می شود کمتر شرکت می کنند. در مورد تقلب در جلسه آزمون و کپی کردن گزارشات پروژه دیگران، تعداد متقلبان و غیر متقلبان یکسان بود و حدود (۹۰%) شرکت کنندگان در این دسته بندی قرار می گرفتند که از این میزان (۵۰%) را متقلبان و (۵۰% )بقیه در دو گروه متقلبان حرفه ای[۱۰۰] و غیر متقلبان قرار می گرفتند. بقیه موارد شامل کمک به دیگران جهت تقلب از برگه شما، کمک به دیگران جهت انجام تکالیف، استفاده از پروژه های شما برای انجام پروژه توسط دیگران، کپی برداری از اینترنت بدون ذکر منبع اطلاعات و کمک دادن و کمک گرفتن در انجام تکالیف انفرادی می شد که (۸۰%) نمونه ها در این زمینه را دانشجویان متقلب و متقلبان حرفه ای تشکیل میدادند(اکثریت با متقلبان ). در نهایت شدت فریبکاری هر کدام از عبارات مطرح شده در پرسشنامه توسط روش تجزیه و تحلیل عاملی[۱۰۱] سنجیده شد. بر طبق نتایج بدست آمده از روش تجزیه و تحلیل عاملی کپی از روی برگه تقلب، کپی گزارشات پروژه دیگران، کپی تکالیف دیگران، کمک به دیگران جهت کپی از برگه امتحانی و تکالیف شما، ارائه تکالیف دیگران به اسم خود، اجازه دادن به دیگران جهت استفاده از گزارشات پروژه شما، کپی از اینترنت بدون ذکر منابع اطلاعات و کمک دادن و کمک گرفتن از دیگران در کارها و تکالیف انفرادی، بعنوان رفتارهای کمتر فریبکارانه تعیین شد. در مطالعات بعدی بهتر است در دانشگاههای دیگر و با حجم بیشتر نمونه انجام شده و تاثیر عوامل دموگرافیک بر دیدگاه دانشجویان در مورد فریبکاری صورت علمی نیز بررسی شود. همچنین تاثیر تیپ شخصیتی(A/B) دانشجویان در بروز فریبکاری نیز می تواند در مطالعات بعدی مورد بررسی قرار گیرد([۱۰۲]).
با توجه به نیاز اساسی در زمینه مقایسه رفتارهای فریبکارانه در دانشجویان رشته های مختلف ،آرهین و جونز[۱۰۳] پژوهشی مقطعی را در سال ۲۰۰۹ با هدف تعیین اینکه آیا دیدگاه دانشجویان پرستاری متفاوت از دیگر دانشجویان می باشد یا نه، در دانشگاه گرامبلینگ[۱۰۴] کشور امریکا انجام دادند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ای برگرفته از پژوهش آگارال ۲۰۰۲ و بتز ۲۰۰۵[۱۰۵] بود که توسط گروهی از اساتید پرستاری مورد روایی صوری[۱۰۶] قرار گرفته و پایایی آن توسط پژوهشی پایلوت بر روی گروه کوچکی از دانشجویان تائید شده بود. این پرسشنامه از دو قسمت اطلاعات دموگرافیک پیرامون سن و جنس و ۱۲ سوال پیرامون فریبکاری علمی تشکیل شده بود. ۴ سوال ابتدایی آن در ارتباط با رفتارهای فریبکارانه در جلسه آزمون، ۵ سوال در ارتباط با تقلب در انجام تکالیف درسی و ۳ سوال آخر در ارتباط با فریبکاری در فعالیتهای آزمایشگاهی بود، در انتهای هر سوال از دانشجو خواسته شده بود تا در مورد متقلبانه بودن رفتار با گزینه بله، غیر متقلبانه بودن با گزینه خیر، و در غیر اینصورت با گزینه نامطمئن پاسخ دهند.تعداد ۲۰۰ پرسشنامه بی نام در بین دانشجویان که از رشته های جامعه شناسی، حقوق قضایی، پرستاری و مددکاری اجتماعی بودند توزیع شد. از این تعداد ، ۱۶۱ پرسشنامه بصورت کامل تکمیل شده بود که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسه میانگین نمرات گروه ها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه[۱۰۷] استفاده شد که نشان دهنده اختلاف معنادار بین گروه ها بود (۰۲۱/۰=P،۳۳۶/۳=(۱۵۷،۳)F)، با آزمون بن فرونی پست هوک[۱۰۸] تفاوت معنادار(۰۳۶/۰=P) بین گروه دانشجویان پرستاری( میانگین =۴۱/۱۹ و انحراف معیار=۲۷/۴) و دانشجویان رشته حقوق قضایی(میانگین =۴۸/۲۲ و انحراف معیار=۰۸/۶) وجود داشت تجزیه و تحلیل انفرادی عبارتها توسط آزمون کای دو صورت گرفت. اکثریت دانشجویان پرستاری شرکت کننده در این پژوهش رفتارهای فریبکارانه خود در محیط آزمایشگاه را توجیه می کردند (۳۵% )از آنها «جعل کردن و دادن پاسخ های ساختگی برای آزمون آزمایشگاهی» را فریبکارانه نمی دانستند، (۷۵% )«پرسیدن پاسخ ها از فرد بغل دستی را در حین آزمون» را مبنی بر عدم صداقت خود نمی دانستند و (۶۶%) «دادن برگه ها و گزارشات آزمون آزمایشگاهی خود به دانشجویان ترم های پایین تر برای استفاده آتی» را فریبکارانه ندانستند.یافته ها حاکی از آن بود که دانشجویان در تعیین رفتارهای فریبکارانه در محیط آزمایشگاه و تکالیف درسی با مشکل مواجه بودند اما رفتارهای فریبکارانه در جلسه آزمون را براحتی مشخص می نمودند، نکته جالب اما نگران کننده این بود که اکثر دانشجویان دسترسی به نوشته های مخفی در جلسه آزمون را فریبکارانه نمی دانند. یافته مهم دیگر تفاوت آشکار در درک دانشجویان رشته های مختلف درباره فریبکاری علمی بود به نحوی که دانشجویان رشته پرستاری از قدرت تمایز بیشتری برای رفتارهای فریبکارانه نسبت به دیگر دانشجویان برخوردار بوده و ۶ عبارت از ۱۲ عبارت پرسشنامه را فریبکاری تشخیص دادند، با این حال در (۵۰%) بقیه موارد ناتوان بودند. متاسفانه با وجود تجارب آزمایشگاهی بالای دانشجویان پرستاری، آنها در تشخیص رفتارهای فریبکارانه در محیط آزمایشگاه با مشکل مواجه بودند.عباراتی که از دیدگاه دانشجویان رشته های مختلف بالاترین درصد فریبکاری را به خود اختصاص می دادند در رشته های مختلف متفاوت بود بنحوی که در رشته پرستاری:عبارات۱-«رفتن به سرویس بهداشتی و نگاه به کاغذهای تقلب»، ۳-«نوشتن تقلب بر روی دست و استفاده از آن»، ۴-« نوشتن اختصارات جهت تقلب»، ۵-« قرض گرفتن تکالیف دوستان جهت پیداکردن ایده برای تکالیف خود» ۶-«کپی کردن قسمتهایی از تکالیف دوستان بدون اطلاع آنها» ، ۱۰-«گزارش دروغین درباره نتایج آزمایشگاهی». در مورد رشته مددکاری اجتماعی: ۹-«نوشتن تکالیف با بهره گرفتن از کپی کردن مطالب مجلات بدون ذکر منبع» ، ۱۲-«دادن تکالیف و پاسخ ها توسط دانشجویان سال بالایی به دانشجویان سال پایینی» و برای رشته حقوق قضایی:۱۱-«پرسیدن جوابها از بغل دستی در یک آزمون آزمایشگاهی»، بالاترین درصد فریبکاری را به خود اختصاص می داد.این یافته ها پیشنهاد کننده آنست که دانشجویان باید در مورد رفتارهای فریبکارانه در محیط های آزمایشگاهی، آموزش دیده و استراتژی هایی جهت جلوگیری از این رفتارها بکار گرفته شود. تاکید بر کدهای اخلاقی در محیط های آزمایشگاهی راهبردی مهم در این زمینه می باشد. این پژوهش خاطر نشان می سازد که مربیان و دست اندر کاران با چالشهای زیادی در ارتباط با شرکت دانشجویان در اعمالی نظیر تقلب، کپی برداری، و اعمال غیر اخلاقی در محیطهای بالینی مواجه بوده و فریبکاری علمی سدی در برابر برقراری توانایی، دانش و موفقیت دانش جویان در آزمونهای استاندارد می باشد. آگاهی از درک دانشجویان از فریبکاری علمی گام اولیه مهم در موفقیت برنامه های کاهش فریبکاری علمی می باشد. محدودیتهای این پژوهش بررسی فریبکاری در تنها چهار رشته دانشگاهی و در یک دانشگاه بود. پژوهش های بعدی بهتر است در رشته های مختلف و دانشگاههای گوناگون صورت پذیرد. از سوی دیگر تاثیر متغییرهای دموگرافیک نظیر جنس و یا پایه تحصیلی در آن بررسی نشده بود،اکثریت شرکت کنندگان نژاد افریقایی-امریکایی داشتند که لازم است پژوهش های بعدی در ملیتها و فرهنگهای مختلف صورت پذیرد(۴۹).
جهت تعیین تاثیر فرهنگهای مختلف بر نحوه بروز و ماهیت رفتارهای فریبکارانه در طی سالهای ۲۰۰۵-۲۰۰۴ پژوهشی توسط مک کب و فقالی[۱۰۹] در ۷ دانشکده بزرگ امریکا با تعداد ۱۲۷۹۳ و ۳ دانشکده در لبنان با تعداد ۱۳۱۷ دانشجو جهت مقایسه فریبکاری علمی در این دو کشور صورت گرفت. جهت انجام پژوهش از مدلی که مک کب و دیگران در سال ۲۰۰۲ بکار برده بودند استفاده شد. دانشجویان سال اول بدلیل عدم داشتن تجربه کافی در امتحانات و تکالیف درسی از پژوهش کنار گذاشته شدند. دانشگاههای امریکا و لبنان از نظر اعضاء هیئت علمی، رشته های تحصیلی و کلاسهای درسی با یکدیگر شباهت داشتند. این مطالعه از ۳ جنبه با پژوهش ۲۰۰۲ مک کب تفاوت داشت:۱- تاکید بیشتر این پژوهش بر متغییر درک دانشجو از رفتار همکلاسی ها ۲- حذف متغییر کدهای اخلاقی و ۳- اضافه کردن کشور بعنوان متغییر زمینه ای. بر اساس مدل سال ۲۰۰۲ مک کب در این پژوهش نیز ۴ پیش فرض مطرح می شود، پیش فرض۱: فریبکاری علمی ارتباط مثبت معناداری با چگونگی درک دانشجو ازرفتار همکلاسی هایش دارد. پیش فرض ۲: فریبکاری علمی ارتباط معکوسی با درک و پذیرش دانشجو و مربی نسبت به خط مشی های عملکرد صادقانه دارد. پیش فرض ۳: فریبکاری علمی بطور معکوس با احتمال لو رفتن توسط همکلاسی ارتباط دارد. پیش فرض ۴: فریبکاری علمی بطور معکوس با شدت مجازات درک شده توسط دانشجو ارتباط دارد.پیش فرض۴: فریبکاری علمی بطور معکوس با شدت مجازات درک شده توسط دانشجو ارتباط دارد. با توجه به نتایج پژوهش های قبلی، اکثر دانشجویان لبنانی از لحاظ فرهنگی تفکری جمع گرایانه دارند، درحالی که فرهنگ دانشگاههای امریکا بر فردگرایی استوار بوده و عقایدی مانند استقلال،خودمحوری و آزادی انتخاب را تشویق می کند. از نقطه نظر فرهنگ جمع گرا تقلب در صورت کمک کردن به دیگران بیشتر مورد پذیرش می باشد. از اینرو فرض شماره ۵ مطرح می شود: فریبکاری علمی در میان دانشجویان دانشگاههای لبنان بیش از دانشجویان دانشگاههای امریکا خواهد بود. از میان ۵ دانشگاه واقع در امریکا ،۲ دانشگاه دارای معیار پذیرش اختصاصی و ۵ دانشگاه دارای معیارهای عمومی بودند که همگی آنها از شمال تا جنوب امریکا را در بر می گرفتند. برای دانشجویان دانشگاهها دعوتنامه ای ایمیل شدتا در پژوهش شرکت نمایند و از آنها خواسته شده بود تا با کلیک کردن بر روی لینک مربوطه نسبت به تکمیل پرسشنامه اینترنتی اقدام نمایند. از آنجایی که برخی از دانشکده ها اقدام به تکمیل پرسشنامه در ترم پائیز کرده بودند ازاینرو دانشجویان سال اول جهت حفظ قابلیت قیاس، از مطالعه حذف شدند. همچنین دانشجویان فارغ التحصیل نیز از پژوهش کنار گذاشته شدند. میزان پاسخگویی(۳/۱۴%) بود، که با وجود کم بودن بدلیل روند یکسان اتخاذ شده در دوکشور حجم نمونه ها جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات کافی بوده است. تعداد پاسخ های زنان(۵۸%) در مقابل مردان(۴۹%) بود. دانشگاههای مورد پژوهش در کشور لبنان دارای دوره های آموزشی ۴ ساله بر پایه زبان انگلیسی و با پذیرش ۷۰۰۰-۵۰۰۰ دانشجو در سال بود. مدل آموزش امریکایی در این دانشگاهها اجرا شده و از لحاظ جنسیتی تعداد دانشجویان دختر و پسر در آنها برابر بوده و ترکیبی از دانشجویان مسلمان و مسیحی در آنها مشغول به تحصیل بودند. دانشجویان برای ثبت نام در این دانشگاهها باید ابتدا در سایتی اینترنتی ثبت نام می کردند که اصول صداقت حرفه ای را از طریق کدهای اخلاقی به آنها آموزش می داد و محققین نیز از طریق همین وب سایت اقدام به توزیع پرسشنامه ها و جمع آوری اطلاعات نمودند. از میان ۱۵۴۳ پرسشنامه ای که در طی ماه سپتامبر تا ماه می ۲۰۰۶ میان دانشجویان توزیع شد. ۱۳۱۷ پرسشنامه بعد از حذف دانشجویان فارغ التحصیل و سال اولی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان احتمال لو رفتن توسط دانشجویان دیگر هنگام تقلب در آزمون توسط مقیاس ۴ رتبه ای لیکرتی(۱= خیلی بعید تا ۴= بسیار زیاد) اندازه گیری شد. میزان درک و پذیرش خط مشی های دانشگاه توسط اساتید و دانشجویان توسط ۴ عبارت در پرسشنامه و با مقیاسی ۵ رتبه ای(۱=خیلی کم تا ۵= خیلی زیاد) توسط دانشجویان امتیاز داده می شد. ضریب آلفا کرونباخ برای نمونه امریکا ۷۹۷/۰ و برای لبنان ۷۷۹/۰ بود. شدت مجازات درک شده توسط دانشجویان نیز توسط مقیاسی ۵ رتبه ای(۱= خیلی کم تا ۵= خیلی زیاد) سنجیده می شد. که نمرات کم نشان دهنده این بود که دانشجویان شدت مجازاتهای اعمال شده برای رفتارهای فریبکارانه را ناچیز احساس می کردند و بالعکس. درک رفتار همکلاسی ها توسط این سوال که آیا آنها تقلب دانشجویان دیگر را در جلسه آزمون مشاهده کرده اند یا نه؟ با مقیاسی ۵ رتبه ای(۱= هرگز تا ۵= بارها) اندازه گیری شد. کشور محل تحصیل نیز بعنوان متغیر مستقل توسط عدد ۱ و ۲(۱= امریکا و ۲= لبنان) در پرسشنامه مشخص گردید. فریبکاری علمی توسط ۱۰ عبارت در پرسشنامه با ۴ گزینه (هرگز، یکبار، بیش از یکبار و نامرتبط ) اندازه گیری می شد. گزینه نامرتبط بعنوان داده از دست رفته در نظر گرفته شد. ضریب آلفا کرونباخ برای این ۱۰ عبارت ۷۶۹/۰ بود و در مورد کشورها، برای امریکا ۷۴۳/۰ و برای لبنان ۸۲۹/۰ بود. یافته های این تحقیق تائید کننده پیش فرض ۱ تا ۴ در هر دو کشور بود. ارتباطات تمامی متغیرها با فریبکاری علمی دارای سطح معناداری ۰۰۰۱/۰>P، بود، مورد استثناء احتمال لو رفتن توسط دیگر دانشجویان بود که در کشور لبنان دارای سطح معناداری ۰۵/۰>P بود. در مورد فرضیه شماره ۵ که تاثیر کشور(فرهنگ) را بر فریبکاری بررسی می کرد از آزمون تی ساده[۱۱۰] استفاده شده. میانگین فریبکاری علمی در امریکا ۸۵/۱۱ در مقابل ۵۲/۱۴ لبنان بود. که تفاوت بشدت معناداری را نشان می داد(۰۰۱/۰>P) و این ارقام نشان دهنده سطح بالای فریبکاری علمی در کشور لبنان بود. احتمال لو رفتن، درک و پذیرش خط مشی دانشگاه، شدت مجازات درک شده و درک رفتار همکلاسی ها توسط مدل رگرسیون[۱۱۱] در دو کشور مورد بررسی قرار گرفت، مدل سوم نتایج نمونه ادغام شده را در ارتباط با کشور، بعنوان یک متغیر مستقل می سنجید. از میان این متغیرها «رفتار درک شده از همکلاسی ها» بیشترین سهم را در مدل رگرسیون داشت. بقیه متغیرهای زمینه ای فقط در نمونه امریکا و نمونه ادغام شده، از سطح معناداری برخوردار بودند و در نمونه لبنان معنادار نبودند. انتظار می رفت متغیرهای« احتمال لو رفتن و شدت مجازات درک شده» دارای ارتباط معکوس با بروز فریبکاری علمی باشند اما «شدت مجازات درک شده» دارای ارتباط مثبت با فریبکاری علمی در نمونه امریکا و نمونه ادغام شده بود.بر طبق تفسیر محقق دلیل منطقی این امر وجود همبستگی بالای متغیر «شدت مجازات درک شده» و «پذیرش و درک خط مشی دانشگاه» می باشد، به نحوی که حضور متغیر «پذیرش و درک خط مشی» در مدل، احتمالاً سرکوب کننده تاثیر شدت «مجازات درک شده» می باشد. نکته جالب توجه دیگر، ارتباط قوی تر بین «رفتار درک شده همکلاسی» و بروز فریبکاری علمی در میان نمونه لبنانی نسبت به نمونه امریکا بود. و این موضوع علت اینکه، چرا هیچ یک از دیگر نمونه های متغیر مستقل ارتباط معناداری را با فریبکاری علمی در مدل لبنانی ایجاد نمی کنند را توجیه می کند. از سوی دیگر میانگین تقلب در جلسه آزمون در میان دانشجویان لبنانی ۳ برابر(۶۶%) بیشتر از دانشجویان امریکایی(۲۱%) در طول سال گذشته بود. همچنین ۱۸% دانشجویان امریکایی ابراز کردند که شاهد تقلب توسط دیگر دانشجویان در جلسه آزمون بوده اند، درحالیکه نیمی از دانشجویان لبنانی شاهد این رفتار بوده اند که همگی این موارد توجیه کننده عدم معناداری متغیر های مستقل دیگر، یعنی«پذیرش خط مشی دانشگاه» و «شدت مجازات درک شده» در نمونه لبنانی می باشد زیرا زمانی که بسیاری از افراد در اطراف شما مرتکب تقلب می شوند پذیرش خط مشی ها و مجازات سخت می باشد. همچنین نتایج مطالعه نشان می دهد که نه تنها میزان بروز فریبکاری در تمامی ۱۰ عبارت پرسشنامه در میان دانشجویان لبنانی بیش از امریکایی ها است، بلکه این ارقام در مورد فریبکاریهای مشارکتی(کپی از برگه امتحانی دانشجوی دیگر با اطلاع وی و یا کمک به او در جلسه آزمون) در میان دانشجویان لبنانی بمراتب بالاتر است که تائید کننده فرضیه شماره۵ بوده و قویاً تائید کننده تبعیت دانشجویان لبنانی از هنجارهای یک جامعه جمع گرایانه در مقابل جامعه فرد گرای امریکایی است. در انتها پژوهشگر اعتقاد دارد که ملاک فریبکاری علمی در هر جامعه باید با توجه به نرم های حاکم بر جامعه تعریف شود و این امر مستلزم بازنگری کلی در سیستم آموزشی با توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه می باشد. بعنوان مثال جایگزینی سیستم ارزشیابی فردگرایانه با سیستم ارزشیابی جمع گرایانه و طراحی آزمونها و تکالیف بر این اساس است که حتی می تواند از لحاظ ارزش یادگیری در سطحی بسیار بالاتر از سیستم فردگرایانه باشد. اما آنچه که حیاتی است، آشنا ساختن دانشجویان و مربیان با کدهای اخلاقی مختص دانشگاه و اتخاذ سیاست«یک اندازه، مناسب برای همه نیست.» می باشد([۱۱۲]).
گام بعدی در زمینه فریکاری علمی، تعیین عوامل تاثیر گذاراز جمله دیدگاه نسبت به فریبکاری، بر میزان شیوع و بروز رفتارهای فریبکارانه علمی توسط دانشجویان می باشد از اینرودر سال ۲۰۰۳ آستین[۱۱۳] و همکاران پژوهشی را تحت عنوان « تاثیر دیدگاه نسبت به برنامه آموزشی بر بروز رفتار فریبکارانه علمی» و با هدف تعیین ارتباطات احتمالی میان رفتارهای گزارش شده توسط دانشجویان و اعتقادات آنها نسبت به فریبکاری علمی با نگرش آنها نسبت به برنامه آموزشی و شیوه های تدریس در رشته داروسازی صورت گرفت. این مطالعه در ۴ دانشکده از ۹ دانشکده داروسازی کشور کانادا انجام شد. بنابراین تقریباً( ۵۰%) تمامی دانشجویان داروسازی کشور کانادا را در بر می گرفت. ابزار مورد استفاده شامل دو قسمت بود. در قسمت اول از دانشجویان خواسته می شد تا ۱۸ سناریو مطرح شده در پرسشنامه را خوانده و سپس به چهار سوالی که بعد از هر سناریو مطرح می شد پاسخ دهند، این سوالات شامل این موارد بود.:۱- «آیا این سناریو یک رفتار فریبکارانه علمی را نشان می دهد؟» (بلی/خیر) ۲- «اگر پاسخ شما «بلی» است میزان جدی بودن این رفتار به چه میزان است؟» که توسط مقیاسی چهار رتبه ای شدت این رفتار را می سنجید. ۳- «آیا شما تا بحال در این رفتار شرکت کرده اید؟» (بلی/خیر) و ۴- «آیا شما شاهد شرکت کردن دیگر دانشجویان کلاستان در این رفتار بوده اید؟» (بلی/خیر). در قسمت دوم پرسشنامه از دانشجویان خواسته می شد تا ۳۵ عبارت را که در ارتباط با تجارب آنها نسبت به برنامه آموزشی ، تدریس و ارزیابی بود را خوانده و هر عبارت را با مقیاس ۵ رتبه ای (۱=قویاً مخالف تا ۵= قویاً موافق) رتبه بندی کنند. این عبارت میزان رضایت از تدریس، روش های ارزیابی، روابط استاد-شاگردی و علاقه به حرفه داروسازی را مورد بررسی قرار می داد. جمع عبارتهای«قویاً موافق و موافق» بعنوان نگرش مثبت و جمع عبارتهای « قویاً مخالف و مخالف» بعنوان نگرش منفی در نظر گرفته شد، شاخص نمرات هر شرکت کننده با تبدیل مقیاس ۵ رتبه ای به اعداد صحیح(معکوس نمودن مقیاس برای عبارات منفی) محاسبه شده و سپس توسط حداکثر نمره ممکن بدست آمده توسط ۴ عبارت قسمت اول پرسشنامه تقسیم می شد. نمره شاخص کل با بهره گرفتن از میانگین نمرات ۴ شاخص فردی محاسبه شد سپس هم برای نمرات شاخص اختصاصی فردی و هم برای نمره شاخص کل، نتایج از ۰۱/۰(نشان دهنده بیشترین نارضایتی از شیوه آموزش) گزارش می شد. همبستگی میان نگرش به برنامه آموزش و رفتارهای مرتبط با فریبکاری علمی توسط ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شد. نمرات شاخص مختص به حیطه افراد با تعداد فریبکاری گزارش شده توسط هر دانشجو همبستگی داشت.طول دوره آموزشی برای رشته داروسازی در این دانشکده ها ۴ سال بود. با وجود معیارهای زیاد جهت پذیرش دانشجو در این دانشکده ها، هیچ معیاری جهت سنجش صداقت، مسئولیت پذیری و اخلاق برای پذیرش دانشجو در این مراکز وجود نداشت. در این پژوهش ۵ مطالعه همگروهی[۱۱۴] مجزا در مورد دانشجویان سال آخر در ۴ دانشگاه(تورنتو، مانیتوبا، ساسکاچوان و آلبرتا)[۱۱۵] بعلاوه یک مطالعه بر روی دانشجویان خارجی که در برنامه آموزش داروسازی شرکت می کردند انجام گرفت. مجوز اخلاقی از کمیته اخلاق تحقیق، کسب و پرسشنامه ها بصورت بی نام و با حداقل اطلاعات دموگرافیک(تعداد سالهای تحصیل بعد از دبیرستان و جنس) تهیه گردید. دانشجوها توسط یک ایمیل یا اطلاعیه، از تحقیق حاضر آگاهی یافته و توسط مربیان و اساتید محقق این مطالعه جهت شرکت در پژوهش تشویق شده و از اهداف و روش اجرا اطلاع حاصل می کردند. شرکت در پژوهش داوطلبانه بود. پرسشنامه ها در طی پاییز ۲۰۰۳ و بهار ۲۰۰۴ بر اساس جدول زمانبندی هر دانشکده ارائه شد. داده ها در تابستان و پاییز ۲۰۰۴ با بهره گرفتن از برنامه اکسل[۱۱۶] ۲۰۰۰ جمع آوری شد و در بهار ۲۰۰۵ با بهره گرفتن از اکسل ۲۰۰۰ و ۱۱SPSS تجزیه و تحلیل گردید. ۲۶۳ دانشجو از میان ۴۱۱ دانشجو که جزء مطالعه همگروهی بودند مورد ارزیابی قرار گرفتند، میزان پاسخگویی ۶۴% بود. از این تعداد ۲۰۸ نفر آنها دانشجوی سال ۴ رشته داروسازی و ۵۵ نفر دانشجوی خارجی در رشته داروسازی در دانشگاه تورنتو بودند. ۷۰% شرکت کنندگان در این پژوهش را زنان تشکیل می دادند. دانشجویان سال آخر میانگین سنوات تحصیلی معادل ۷۵/۶ سال از دوره دبیرستان و دانشجویان خارجی میانگین سنوات تحصیلی ۳/۱۱ سال از دوره دبیرستان داشته و قبل مهاجرت به کانادا در رشته داروسازی فارغ التحصیل شده بودند. در این مطالعه همبستگی های میان نگرش به برنامه آموزشی داروسازی و رفتارهای فریبکارانه توسط ضریب هم بستگی پیرسون[۱۱۷] مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از عدم هم بستگی معنادار میان نگرش به برنامه آموزشی و شیوه های ارزیابی با بروز رفتارهای فریبکارانه بود. ضرایب همبستگی نشان دهنده آنست که برخی دانشجویان با وجود رضایت زیاد از شیوه آموزش همچنان در رفتارهای فریبکارانه شرکت می کنند. همچنین بر طبق عقیده نویسنده، حتی مشاهده رفتارهای فریبکارانه نیز می تواند سبب نگرش منفی نسبت به برنامه آموزشی شود که این مسئله نیازمند پژوهش های اکتشافی[۱۱۸] است. نتایج مطالعات همگروهی نشان دهنده ارتباط سطح بالای رضایت از برنامه آموزشی، شیوه تدریس و ارزیابی با میزان تناسب برنامه آموزشی داروسازی در عمل بود. دانشجویان خارجی موافقت و تائید بیشتری با برنامه آموزشی داشته و شاخص نمرات بالاتری داشتند و این شاید بدلیل تفاوت برنامه آموزشی آنها با برنامه آموزشی دانشجویان بومی باشد. ارزشهای اخلاقی بیش از آنکه در تمامی دانشجویان عمومیت داشته باشد، مختص گروهی است که دانشجو در آن قرار می گیرد. بعنوان مثال دانشجویان خارجی رفتارهای مرتبط با دزدی متون را بیشتر بروز می دهند در حالیکه این رفتارها در گروه دانشجویان سال آخر بومی کمتر بروز می کند. در عوض در این گروه از دانشجویان رفتارهای مرتبط با جعل و داده های ساختگی بیشتر بروز می کند و این مورد در گروه دانشجویان خارجی کمتر مورد پذیرش می باشد. همگی این یافته ها نشان دهنده آنست که«فرهنگ تقلب» گروهی و یا خاص محل وقوع می باشد. بطور کلی تنوع در پاسخ های داده شده توسط دانشجویان به اندازه کافی جهت یک نتیجه گیری معنادار وجود نداشت اما بطور کلی وجود یک ارتباط ضعیف میان رضایت از برنامه آموزشی و بروز رفتارهای فریبکارانه را نشان می دهد که تجدید نظر در برنامه آموزشی به تنهایی نمی تواند موضوع را حل کند. پژوهش های بیشتری جهت درک اینکه چرا فریبکاری علمی پدیده ای رایج در آموزش نوین می باشد مورد نیاز است. در انتها پژوهشگر اینطور تفسیر می کند که در جامعه کنونی کمتر بر ملاکهای اخلاقی تاکید می شود و تقلب نمودن به امری عادی و طبیعی تبدیل شده و یافتن پاسخ برای این سوال که چه عواملی در کاهش میزان جدی بودن تقلب و ایجاد اشکال شدیدتر فریبکاری در دانشجویان دخیل است می تواند موضوع پژوهش های بعدی باشد. بدلیل ماهیت شخصی و محرمانه بودن تقلب برای افراد، نتایج حاصل از خودگزارش دهی دانشجویان مورد سوال بوده و شیوع حقیقی از میزان آنرا منعکس نمی کند. از سوی دیگر استخراج اطلاعات دموگرافیک تعیین کننده و مهم مانند نژاد،فرهنگ و… که می توانست در تعیین زیرگروههای اصلی شرکت کننده در فریبکاری کمک کننده باشد توسط کمیته اخلاق ممانعت شد. محدودیت دیگر این پژوهش وجود دانشجویان نظام قدیم در میان دانشجویان نظام جدید بود، سن و تجارب دانشجویان نظام قدیم می توانست بر نگرش آنها نسبت به رفتارهای فریبکارانه تاثیر گذاشته و نتیجه کلی پژوهش را تحت تاثیر قرار دهد. در نهایت موضوع فریبکاری علمی همچنان بعنوان چالشی برای آموزگاران،برنامه ریزان و چامعه بعنوان واحدی بزرگتر باقی مانده و بدون انجام مطالعات بیشتر در این زمینه کشف و رفع عوامل زمینه ساز، اعتقاد عمومی نسبت به سیستم های بهداشتی به مخاطره خواهد افتاد([۱۱۹]).
مطالعه دیگر در این زمینه در سال ۲۰۰۵ توسط رابی و همکاران[۱۲۰] با هدف« تعیین عوامل تاثیر گذار بر تمایل دانشجویان داروسازی جهت تقلب، تعیین نگرش و درک دانشجویان نسبت به روش های مختلف فریبکاری، بررسی شیوع رفتارهای فریبکارانه در این دانشجویان و تعیین شرایط محیطی بازدارنده نسبت به بروز فریبکاری علمی» انجام شد. دانشجویان سال سوم رشته داروسازی از میان ۴ دانشگاه ایالات متحده امریکا برای شرکت در این پژوهش دعوت شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ای ۴۸ عبارتی بود که فریبکاری علمی را می سنجید. دانشجویان سال سوم بعلت دسترسی آسان و مدت زمان بیشتری که در دانشکده مشغول به تحصیل بودند بعنوان نمونه انتخاب شدند. ۳ دانشکده از ۴ دانشکده مورد بررسی خصوصی بودند، از میان ۴ دانشکده، ۲ تای آنها گرایشات مذهبی داشتند، میزان پاسخ دهی به پرسشنامه از (۲۰%) تا (۸۰%) متغیر بود. این پرسشنامه ۴ قسمتی بوده، قسمت اول شامل ۵ سناریو درباره فریبکاری علمی بود که درک دانشجو را نسبت به سناریو ارائه شده می سنجید. همچنین دانشجو پاسخ می داد که آیا در دوره دانشکده در این رفتار شرکت کرده و یا بروز آنرا در دیگران مشاهده کرده یا نه؟ قسمت دوم شامل ۱۹ عبارت بود که دانشجو توسط یک مقیاس لیکرتی(از قویاً موافق تا قویاً مخالف) عقیده خود را در ارتباط به فریبکاری علمی بیان می کرد. قسمت سوم شامل ۱۰ عبارت کوتاه بود که میزان شرکت دانشجو را در رفتارهای فریبکارانه می سنجید با ۳ پاسخ( من طی تحصیل مرتکب این رفتار شده ام، من بروز این رفتار را در هم کلاسی هایم دیده ام و نه من و نه هم کلاسی هایم در طی تحصیل مرتکب این رفتار نشده ایم) اکثر عبارات پرسشنامه از مروری بر مطالعات گذشته بدست آمده بود و بقیه موارد خودساخته بود. در نهایت قسمت آخر پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک را جمع آوری می کرد. تمامی پرسشنامه ها از طریق پست به دانشکده ها تحویل داده شده بود و پاسخ ها نیز از طریق پست جمع آوری می شد. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و داده ها توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده و روابط متغیرها از طریق آزمون کای دو[۱۲۱] سنجیده می شد.تقریباً (۴۰%) افرادی که پرسشنامه ها را پر کرده بودند اظهار داشتند که در دوران دبیرستان مرتکب تقلب شده اند،( ۳/۲۶%) در دوران آموزش داروسازی قبل ورود به دانشکده و (۱۶%) در دوران تحصیل در دانشکده داروسازی مرتکب تقلب شده بودند. بیش از (۵۰% )دانشجویان پذیرفتند که تکالیف فردی خود را با کمک یک دوست انجام داده اند. تقریباً( ۴۳% )دانشجویان بیان نمودند که هم آنها و هم همکلاسی هایشان از برگه های تقلب در سر جلسه آزمون استفاده نموده اند. بعلاوه (۳/۴۹% )پذیرفتند که آنها یا همکلاسی هایشان اقدام به کپی برداری مستقیم از یک منبع بدون ذکر نام آن و( ۱/۴۸% )نیز اقدام به کپی برداری از اینترنت بدون ذکر نام سایت آن نموده اند. (۵%) نیز بیان نمودند که آنها یا همکلاسی هایشان اقدام به تغییر دادن نمرات در دفاتر ثبت نمرات نموده اند.( ۲۴%) دانشجویان گرفتن پاسخ از افرادی که قبلاً در آزمون شرکت کرده اند را مصداق فریبکاری نمی دانستند، این در حالی بود که نیمی از دانشجویان شاهد این رفتار در دوران تحصیل بودند و (۷/۲۸% )نیز پذیرفتند که در طی دوران تحصیل در دانشکده مرتکب این عمل شده اند.( ۲۴%) کپی تکالیف یک دوست را مصداق فریبکاری نمی دانستند، در مورد این رفتار (۱/۵۸%) دانشجویان شاهد این رفتار در دوران تحصیل بودند و( ۳/۲۴%) نیز پذیرفتند که مرتکب این عمل شده اند. تنها (۸/۳۷%) پاسخ دهندگان اجازه دادن به دوستان جهت کپی برداری از تکالیف را فریبکارانه می دانستند. (۱۰% )دانشجویان اظهار نمودند که شاهد دزدیدن سوالات توسط دانشجویان دیگر از استاد مربوطه بودند. کمی بیش از (۱۰% )دانشجویان اعتقاد داشتند کپی اطلاعات دارویی از برگه دوستان فریبکارانه نیست.(۵۵% )دانشجویان معتقد بودند که افراد متقلب باید تنبیه شوند، (۵۳% ) گزینه قویاً موافق و موافق را برای این عبارت که«هیچ آزمونی بدون تقلب خاتمه نمی یابد» انتخاب کردند بعلاوه( ۶/۵۴%) گزینه قویاً موافق و موافق را برای عبارت « تقلب جزئی از زندگی امروزی است» برگزیدند. (۳/۶۸% )تقلب را ناشی از شیوه تدریس ضعیف استاد می دانستند، (۶۱%) معتقد بودند اگر اساتید در جلسه آزمون حاضر باشند احتمال تقلب کمتر خواهد بود و (۸۰%) نیز حضور مراقب را در کاهش تقلب موثر می دانستند. نتیاج حاصل از آزمون کای دو نشان داد که دانشجویانی که در دوره دبیرستان و قبل از دوره داروسازی مرتکب فریبکاری شده بودند با احتمال بیشتری در دانشکده مرتکب فریبکاری می شدند(۰۰۰۱/۰=P)، از سوی دیگر دانشجویانی که قبل از پذیرش در دانشکده داروسازی دوره کارشناسی گذرانده بودند کمتر مرتکب تقلب می شدند(۰۰۰۱/۰=P).هیچ اختلاف معناداری از لحاظ جنسیتی در میزان فرآوانی فریبکاری در دوجنس وجود نداشت(۱۱۷/۰=P)، هیچ ارتباط معناداری میان معدل کل دانشجو با میزان تقلب(۴۴۳/۰=P) و میان سن و میزان تقلب(۱۱۸/۰=P) وجود نداشت.نکته جالب در این پژوهش آن بود که دانشجویان، بسیاری از رفتارهای ذکر شده را مصداق فریبکاری نمی دانستند و این رفتارها را جزئی از زندگی امروز می دانستند، این یافته ها نشان دهنده ضعف دید حرفه ای دانشجویان نسبت به صداقت علمی بعنوان جزئی از اخلاق حرفه ای است. از سوی دیگر این اعتقاد دانشجویان می تواند ناشی از تاثیر همکلاسی ها باشد، بسیاری از دانشجویان خود را نسبت به همکلاسی ها متعهد تر می دانند تا نسبت به حرفه. یافته های این پژوهش نشان می دهد که جو کلاس بر روی رفتارهای فریبکارانه تاثیر می گذارد، اساتید می توانند با ایجاد محیطی مناسب میزان تقلب را کاهش دهند که این امر توسط طرح سوالات متنوع در دوره های مختلف آموزشی، استفاده از مراقبین در آزمون و در دسترس بودن اساتید در هنگام برگزاری آزمون بدست آید. در نهایت این پژوهش نشان می دهد که فریبکاری علمی نگرانی عمده ای برای آینده دانشکده های داروسازی و حرفه داروسازی می باشد([۱۲۲]).
در کشور ایران نیز در مطالعه ای پیمایشی که توسط نخعی و سید حسینی در زمستان ۸۲ و بهار ۸۳ بر روی ۳۰۲ دانشجوی پزشکی سال اول تا ششم انجام شد از پرسشنامه ای ۱۲ عبارتی که نمایانگر انواع تقلب متداول در جلسات امتحان بود استفاده گردید. عبارات مذکور با بهره گرفتن از منابع معتبر و همچنین طی دو جلسه بحث گروهی با برخی کارورزان پزشکی تهیه گردید و به استناد منابع معتبر و تجارب دانشجویان متبحر در این امر، از نظر روایی محتوی در حد مطلوب ارزیابی شده بود.پایایی پرسشنامه با بهره گرفتن از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ در حد مطلوب(۰۹۴/۰=α) بود. در تنظیم پرسشنامه با توجه به اینکه سوالات تا حدی حساسیت برانگیز بودند سعی گردید از روش های علمی به منظور کاهش حساسیت نمونه مورد بررسی استفاده شود. به این طریق که ابتدا پس از اطمینان خاطر دادن به واحدهای مورد پژوهش از بدون نام بودن پرسشنامه ها، در عبارات توجیهی ابتدای پرسشنامه چنین القا شد که پدیده تقلب از شیوع بالایی در سراسر دنیا برخوردار است، بعلاوه سعی گردید در تخمین شیوع، از افراد آگاه استفاده شود، بطوری که گزینه «اطلاعی ندارم» نیز در پرسشنامه لحاظ گردید. نظرات دانشجویان در قالب مقیاس ۵ رتبه ای لیکرت از «۱=کاملاً مورد تائید است» تا «۵= کاملاً مردود است» سنجیده میشد. پرسشنامه ها بصورت خودایفا تکمیل و بصورت دسته جمعی جمع آوری میشدند، جهت تخلیص فراوانی نسبی ارتکاب هر یک از موارد تقلب، با توجه به عدم برخورداری داده ها از توزیع نرمال، از میانه و دامنه بین چارکی و جهت مقایسه میانگین نمره نظرات در بین دو جنس از آزمون تی مستقل استفاده شد. تمامی افراد نمونه پرسشنامه ها را تکمیل کردند، ۲۰۴ نفر(۶۸%) از آنان زن و مابقی مرد بودند. دانشجویان پزشکی سالهای اول تا ششم پزشکی از حداقل ۳۱ نفر(سال سوم) تا حداکثر ۸۵ نفر(سال ششم) نمونه مورد مطالعه را تشکیل میدادند. در پاسخ به ۱۲ پرسشی که در مورد انواع تقلب مرتبط با امتحانات پرسیده شده بود، « در جریان قرار ندادن استاد هنگامی که به اشتباه در تصحیح ورقه به دانشجو زیاد نمره داده شده باشد» بیشترین درصد را به خود اختصاص داد و کمترین فراوانی مربوط به مورد ۱۰ «حضور فردی دیگر در جلسه امتحان» بود که به ترتیب مورد تاییدترین (میانگین = ۶۳/۲)و مردودترین (میانگین = ۱۳/۴) انواع تقلب را از نظر دانشجویان تشکیل میدادند. از دیدگاه تعداد قابل توجهی از دانشجویان(تا حد ۵۰ درصد) برخی از انواع تقلب مورد تایید بود(کاملاً مورد تایید و تا حدی مورد تایید) و فراوانی نسبی بعضی از انواع تقلب تا حد ۵۰ درصد تخمین زده شد. مقایسه میانگین نمره کل نظرات در دو جنس تفاوت معناداری را نشان نداد(۰۶/۰=P). در این مطالعه به منظور جلوگیری از ایجاد حساسیت در دانشجویان و پرهیز از سوگیری ناشی از پذیرش اجتماعی بجای آنکه بطور مستقیم در مورد ارتکاب تقلب توسط خودشان پرسیده شود، از شیوع آن در همکلاسی ها سوال شد. در این پژوهش نشان داده شد که کمترین فراوانی نسبی ارتکاب تقلب مربوط به مواردی است که نوعاً خلاف های نامتداول، انفرادی و در عین حال سنگین تری محسوب می شوند، یعنی دو عبارت « تبانی با پرسنل آموزشی» و « حضور فردی دیگر در جلسه امتحان» که میانه وقوع پاسخ هر دو صفر درصد بود. این درحالی است که شایعترین نوع تقلب در جلسه امتحان« دریافت یا ارسال پاسخ سوالات از طریق ایما و اشاره» بود و پس از آن نیز « نگاه کردن از روی دست دیگران و یا در معرض دید قرار دادن برگه ها» در مرتبه دوم قرار داشت، « دریافت و یا ارسال پاسخ سوالات بصورت شفاهی » نیز از شیوع هشدار دهنده ای برخوردار بود. در مجموع « در جریان قرار ندادن استاد هنگامی که به اشتباه در تصحیح ورقه به او نمره زیاد داده باشد»، « نگاه کردن از روی دست دیگران و یا در معرض دید قرار دادن برگه ها» و « دریافت و ارسال پاسخ سوالات از طریق ایما و اشاره» با (۷/۵۰%)، (۴/۵۲%) و (۴/۴۹%) مورد تاییدترین انواع تقلب از نقطه نظر دانشجویان بود. در انتها محقق چنین نتیجه گیری می کند که با در نظر گرفتن نتایج بدست آمده، اولویت دادن فوری به مهار پدیده تقلب در بین دانشجویان ضرورت دارد، از محدودیت های این پژوهش عدم حضور برخی دانشجویان در کلاس درس در هنگام توزیع پرسشنامه ها بود که امکان دسترسی به همه نمونه ها را محدود می نمود([۱۲۳]).
فصل سوم
روش پژوهش
این فصل مشتمل بر مباحث روش پژوهش و ملاحظات اخلاقی است و مطالبی که تحت عنوان روش پژوهش، حجم نمونه و روش نمونه گیری، محیط پژوهش، ابزار گردآوری داده ها،روایی و پایایی عملی، روش گردآوری و تجزیه و تحلیل داده های می باشد.
نوع پژوهش
پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که در آن نگرش دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گیلان نسبت به عدم صداقت علمی، رفتارهای خنثی کننده، کدهای اخلاقی والتزام به مراقبت اخلاقی در سال ۹۱-۱۳۹۰، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
جامعه پژوهش
جامعه این پژوهش کلیه دانشجویان پرستاری، بجز دانشجویان سال اول پرستاری مشغول به تحصیل در دانشکده های شهید بهشتی و شرق گیلان، در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ می باشد.
نمونه های پژوهش و روش نمونه گیری
نمونه های پژوهش در این تحقیق که به روش سرشماری از واحدهای مورد پژوهش انتخاب شدند، شامل ۱۴۶ دانشجوی پرستاری سال دوم الی چهارم مشغول به تحصیل در دانشکده شهید بهشتی و ۷۲ دانشجوی پرستاری سال دوم الی چهارم مشغول به تحصیل در دانشکده شرق گیلان بود که در مجموع از تعداد ۲۱۸ دانشجوی پرستاری واجد شرایط شرکت در پژوهش تعداد ۱۹۳ نفر پرسشنامه های توزیع شده را تکمیل نمودند تعداد ۲۵ نفر باقیمانده شامل کسانی بود که در پژوهش شرکت نکرده بودند .
مشخصات واحدهای مورد پژوهش
کلیه واحدهای مورد پژوهش جهت شرکت در این مطالعه باید واجد شرایط زیر می بودند:
دانشجوی سال دوم تا چهارم پرستاری باشد ( دانشجویان سال اول پرستاری بعلت نداشتن تجربه تحصیلی و بالینی کافی از مطالعه حذف شدند).
محیط پژوهش
محیط پژوهش در این مطالعه، دانشکده های پرستاری شهید بهشتی و شرق گیلان (لنگرود) شهر رشت می باشد. این محیط بعلت سهولت دسترسی به واحدهای مورد پژوهش جهت تکمیل پرسشنامه ها انتخاب گردید.
ابزار و روش گردآوری داده ها
ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ای برگرفته از پرسشنامه مک کرینک در پایان نامه ای که در دانشکده داوولینگ شهر نیویورک در سال ۲۰۰۸ ارائه نمود می باشد. این ابزار پس از ترجمه به فارسی توسط یکی از اساتید زبان انگلیسی(بدون رویت پرسشنامه اصلی)، دوباره به انگلیسی برگردانده شد تا مشکلات ترجمه ای آن برطرف گردد.
این پرسشنامه از سه قسمت اطلاعات دموگرافیک(قسمت اول) ، سوالات مربوط به بررسی نگرش دانشجویان نسبت به رفتارهای خنثی کننده، کدهای اخلاقی و التزام به مراقبت اخلاقی(قسمت دوم) و عبارات مربوط به نگرش دانشجویان نسبت به عدم صداقت علمی و میزان رفتارهای عدم صداقت علمی از دیدگاه همکلاسی ها (قسمت سوم) تشکیل شده است. قسمت اول مشتمل بر سوالاتی پیرامون متغییرهای دموگرافیک(سن، جنس، معدل ، وضعیت تاهل،ترم تحصیلی،آشنایی دانشجویان با کدهای اخلاق پرستاری و منبع این آشنایی) است.
طرح های پژوهشی دانشگاه ها در مورد بررسی نگرش دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گیلان نسبت به ...