استراتژی سیستم های اطلاعاتی، با فرایند گردش اطلاعات در ارتباط بوده و به سوال “چه چیزی؟” پاسخ میدهد. در حالی که استراتژی فناوری اطلاعات با فناوری ساختار درونی و مهارت های وابسته در ارتباط بوده و به سوال “چگونه؟” پاسخ میدهد.(ارل ، ۱۹۹۲،۱۳). این رابطه در شکل ۲-۲ نشان داده شده است.
شکل۲-۲: رابطه ی بین کسب و کار ، استراتژی سیستم های اطلاعاتی و استراتژی فناوری اطلاعات
می توان نتیجه گرفت که مدیریت باید با فناوری اطلاعات همانند دیگر بخش های کسب و کار ،مانند بازاریابی ،تولید و خرید رفتار کند. فناوری اطلاعات نیز باید با شایستگی و به طور مؤثر برای کسب و کار مورد استفاده قرار گرفته تا برای سازمان ایجاد ارزش افزوده کند. در عین حال فناوری اطلاعات میتواند به فراهم کردن نفوذ استراتژیک و رقابتی برای سازمان بپردازد و به این صورت، روشی برای پیشرفت استراتژیک در سیستم های اطلاعاتی و فناوری و ترکیب مناسب آن با دیگر مؤلفه های استراتژی کسب و کار، ایجاد کند (اسمادی سمان و جوهانا سلیم ،۲۰۱۳ ،۶۶).
سازمان در برخورد با فناوری اطلاعات باید اول اثرات و کاربردهای ممکن را مشخص کرده و بعد برآورد کند که به چه اطلاعات و سیستمی برای اجرای استراتژی نیاز است. در مرحله بعد باید مشخص شود که چطور ، به بهترین نحو ، می توان به سیستم های اطلاعاتی ، از طریق فناوری ، دست پیدا کرد.
یک پیچیدگی دیگر، این واقعیت است که اطلاعات در تمام فعالیت های سازمانی نفوذ کرده و توسط تمامی کارکنان سازمانی از مدیریت عالی تا کارکنان رده پایین مورد استفاده قرار میگیرد. باوجود اینکه سازمان ها تمایل بر برنامه ریزی منابع دارند ، تلاش کمی در زمینه طراحی نوع اطلاعات لازم ، زمان استفاده از ان ها، محل جمع آوری و ذخیره آن ها، چگونگی استفاده از آن ها و شخصی که مسئول آن میباشد، صورت گرفته است.
احتمالا ، مدل مطرح شده در شکل۲-۲ برای پوشش دادن کسب و کارهای پیچیده و محیط پویا و متغیر آن ها بسیار ساده و خلاصه است اما نقطه شروع خوبی برای مشخص کردن روابط و مسائل کلیدی میباشد.
۲–۲-۴- استراتژی فناوری اطلاعات وسیستم های اطلاعا تی به چه معنا است؟
تا به حال مفهوم استراتژی فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعات به دفعات اشاره شده است. در اینجا لازم است به تعریف دقیقی از این موضوع برسیم. شکل۲-۲ مؤلفه های اساسی استراتژی فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی را از دیدگاه کلی نشان میدهد. به طور کلی استراتژی فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی از دو قسمت تشکیل شده است(وارد ،پپارد ،۲۰۰۸،۴۴):
سیستم های اطلاعاتی:استراتژی سیستم های اطلاعاتی ، نیاز سازمان ، مبنی بر اطلاعات و سیستم هایی که از استراتژی کلی کسب و کار حمایت میکنند را مشخص میکند.به طور کلی این موضوع سرمایه گذاری های لازم برای دستیابی به سبد برنامه های مفید ، سود های پیشبینی شده ،تغییرات لازم برای به دست آوردن ارزش افزوده ، محدودیت های منابع و وابستگی های متقابل سیستم ها را مشخص کرده و به آن ها اولویت می بخشد.
فناوری اطلاعات:استراتژی فناوری اطلاعات ،نیاز سازمان به اطلاعات و سیستم ها را از طریق فناوری حمایت میکند. این استراتژی به طور کلی با منابع فناوری اطلاعات در ارتباط بوده و بر سهم توانایی ها، قابلیت ها و منابع فناوری اطلاعات(شامل سخت افزار، نرم افزار و شبکه) تمرکز داشته و خدماتی از قبیل فرایند های فناوری اطلاعات ، توسعه سیستم ها و پشتیبانی از کاربران را در بر میگیرد.
استراتژی فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی تعیین میکند که چگونه یک کسب و کار مورد انتظار،در محیط یک شرکت یا سازمان در اینده تحقق پیدا میکند.همچنین این استراتژی مأموریت ها و اهداف کسب و کار سازمان و چگونگی پشتیبانی آن ها توسط فناوری را توصیف
میکند. یک برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات کلیه تغییراتی که سازمان درآینده چه در داخل و چه در خارج با آن مواجه خواهد شد و نیز فرصت های بالقوه فناوری اطلاعات را در نظر میگیرد. تدوین استراتژی فناوری اطلاعات یک فرایند است و نباید به آن به دید یک مستند و گزارش وزین نگریست.این برنامه همانند یک فرایند است که به پشتیبانی، رد گیری و نیز بروز رسانی نیازمند
میباشد.
در این قسمت باید به اهمیت نقش همسویی بین استراتژی فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی و استراتژی کسب و کار توجه داشت که در آینده به تفصیل در مورد آن صحبت خواهد شد.
۲-۲- ۵- چرا به استراتژی فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی نیاز است؟
تا به اینجا صحبت های زیادی درباره ی لزوم بهره مندی سازمان ها از استراتژی فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی کرده ایم. تحقیقات زیادی وجود داردکه نشان میدهد،عواقب نداشتن استراتژی فناوری اطلاعات به ضرر سازمان است تعدادی از این ضرر ها به شرح زیر است(پمبرنون و دیگران ،۲۰۰۱،۶۳):
نبود روشی برای تصمیم گیری راجع به چگونگی استفاده بهینه از منابع و عدم شناخت ابزار مناسب برای فراهم ساختن سیستم ها.
نبود اطلاعات یا اطلاعات ضعیف ، نامنسجم و نادرست مدیریتی و همچنین دسترسی کند به اطلاعات.
سوء تفاهم بین کاربران ومتخصصان فناوری اطلاعات که منجر به ختلاف و نارضایتی می شود.
استراتژی در مورد فناوری ، نامربوط بوده و انتخاب ها را محدود میکند.
سرمایه گذاری های زیر بنایی ناکافی است.
“