آن شخص خیالست ولی غیر عدم نیست
( دیوان کبیر،بیت۳۴۳)
۲۶) آن خیالاتی که دام اولیاست
عکس مه رویان بستان خداست
(بیت ۷۲)
انقروی :
چنین میگوید : « مراد از مهرویان انبیای عظاماند که در نفس الامر با نور خدا منور گشتهاند .
ومراد ازعکسشان علوم واحکامیاست که ازآنان به ظهور میرسد واین احکام وعلوم دام اولیاست.»(انقروی، ۱۳۸۹: ۶۶)
نیکلسون:
عقیده دارد که «مه رویان صفات جمال حق است که بر دلهای ولی منعکس میشود.»
(نیکلسون ،۱۳۸۴: ۳۳)
فروزانفر :
فروزانفر مینویسدکه تشبیه: « معانی قلبی به خیال یا ازآن جهت است که مانند خیال دیر نمیپاید وچون برف میجهد ودر دم فرومینشیند ویا به منا سبتی دربرابر صوفی مصور میشود وبه صورت کسی که دوست میدارد مثل خضر شیخ ممثّل میگردد. مثل ظهور جبرئیل برحضرت رسول به شکل دِحیه بن خلیفه الکلبی »( فروزانفر ، ۱۳۸۲: ۶۹)
به عقیدهی فروزانفر ا ین بیت میتواند اشارهای باشد به اینکه مولانا به احوال آن گروه ازصوفیه که جمال پرستی را مبنای خود قرار دادهاند نظری داشته است . وی اضافه می کند که، اگر هم فرض کنیم ظهور کرامات ومعانی غیبی بردست و دل اولیا دامی است برای صید نومریدان هم مناسبت دارد. ازقول یوسف بن ایوب همدانی (متوفی ۵۳۵ هـ.ق ) گفته است که :«تلک خیالات تربی بها اطفال الطریقه »( زمانی به نقل از جواهر الاسرار :۱۲۵)
زمانی :
زمانی همان توضیحات استعلامیرا نوشته است. فقط اضافهی برآن اذعان میدارد که «چون این معانی موجب ارضا و رضایت خاطر اولیاست چه بسا دلبستگی بدین امور دام آنان گردد وبه این اندازه قناعت کند ومتوقف شود.» (زمانی ، ۱۳۷۸: ۸۰)
استعلامی:
استعلامی معتقد است که « مه رویان همان معانی غیب است که سبب سکون خاطر میشود وچون گاه مرد راه حق این معانی را دریک فردمجسم میبیند واین خطر گمراهی دارد.»
(استعلامی ،۱۳۸۷: ۲۸۷ )
گولپینارلی :
عقیدهی او براین است که آن خیالات چیزی جز تلألؤ رخسار زیبا رویان بستان الهی نیست. آنان که ازطریق اسما به حق راه میجویند ، از ذوق اسما و دلبستگی بدان اسیر خیالاتی میگردند ومجذوب رؤیاها میشوند واز راه اصلی باز میمانند وشاید ازبارگاه الهی طرد شوند واز این گونه خیالات به عنوان دام راه اولیاء یادشده است.»(گولپینارلی، ۱۳۸۴: ۹۶)
از آنجا که بیت ازجمله بیتهایی است که اکثر شارحان برروی آن بحث وگفت گو کردهاند، دراین جا جای دارد که شرح چند شارح دیگر را ذکر کنیم:
زرّین کوب:
زرّین کوب میگوید: «گرچه مردم دردام خیال گرفتار آن خیالاتی که اولیای حق رامقید میدارد وآنها رابه دام خویش میاندازد وازجنس خیال ورؤیاهای عامه نیست ،عکسی ازجمال مطلق وتصویری از آن زیباییهای بستان خداست که درقلوب اهل حقیقت جلوه دایم دارد.» (زرین کوب ،۱۳۸۶: ۳۴).
اکبرآبادی :
محمّد کریم اکبر آبادی مینویسد :«خیالات اولیا پرتو ذات حق است وخیال این طایفه باحقیقت باشد وهرچه که در خیال آنها نمودار شود درحسّ مطابق آن صورت میبندد . معنی بی تکلّف وصریح این است که آن خیالات که اولیاء در آن میباشند، عکس مه رویان بستان خداست ومه رویان عبارتاند از: اسماء الهی وبستان خداکفایت ازمرتبهی احدیت که تعیین ثانی است ومرتبهی ثبوت اسماء وصفات است . یعنی در هرچه نظر کند آن را مظهر اسمیازاسماء حق بینند بلکه عین اسم ذات حق » وشاهد مثالی را ازمثنوی ذکر کرده است :
ظــــل اعـــــیـــا نند ارواح همه
ظل ارواحاند اشباح همه
باز اعیان ظـــل اسمـــاء حــقاند