تحقیقات مختلف نشان داده اند که هر ساله مالیات دهندگان هزینه سنگینی را بابت برخورداری از زندگی بیتحرک پرداخت میکنند هزینه های درمانی، افزایش حق بیمه سلامتی، حق بیمه عمر، بیمه مربوط به بیماری و از کارافتادگی از این جملهاند. مشکلات مادی و افزایش هزینه های زندگی انسان ها را به تلاش بیشتر و جدیتر واداشته است و در این میان زنان را نیز به کار گرفته و تا آنجا پیش رفته که گروهی از زنان، برخلاف ماهیت بدنی خود به کارهای سنگین مردانه میپردازند (اتقیا ۱۳۸۷، ۱۷۱-۱۵۱).
در طی چندین دهه گذشته، سلامتی به عنوان یک حق بشری و هدف اجتماعی در جهان شناخته شده است، یعنی، سلامتی برای ارضاء نیازهای اساسی انسان لازم است و باید برای همه انسان ها باشد. سلامتی انسان تحت تاثیر عوامل بسیاری مانند وراثت، فعالیت بدنی، محیط زندگی، الگوها و عادتهای فردی، مراقبتهای پزشکی و به طور کلی شیوه زندگی و سایر زمینه های خانوادگی، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع است (شکروش ۱۳۸۷، ۸۶-۶۷).
زنان دارای مشکلات روانی در معرض بروز بیماریهای ناگهانی مرتبط با نداشتن فعالیت بدنی همچون دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی هستند (پیله و همکاران ۲۰۰۳، ۱۶۵).
نتایج تحقیقات انجام گرفته در زمینه ورزش بانوان نشان دهنده فواید فعالیت بدنی و اهمیت آن برای بانوان است. ورزش کردن و فعالیتهای بدنی موجب افزایش اعتماد به نفس را در میان بانوان توسعه خواهد داد. دوری از مواد مخدر، نداشتن ناهنجاریهای جنسی، پیشرفت تحصیلی و کاهش جرایم در بانوان از دیگر مزایای فعالیتهای جسمانی می باشد. علاوه بر این فعالیتهای بدنی در دوران بارداری آثار مثبتی بر وضع حمل زنان دارد و ضامن سلامت آنان در دوران پس از بزرگسالی و دوران کهنسالی و یائسگی است (منظمی ۱۳۹۰، ۱۶۸-۱۵۱).
۲-۲-۹ ورزش بانوان در ایران
امروزه نیز در بیشتر جوامع، زنان از فرصت هایی برابر بری شرکت در فعالیت های ورزشی محروم بوده و با محدودیتهایی مواجهند، محدودیت های ساختاری و مدیریتی، محدودیتهای مالی و امکاناتی، محدودیتهای انسانی و تخصصی و محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی از جمله آن محرومیتهای میباشند. ولی این محرومیتها در کشور جمهوری اسلامی ایران به دلایل مختلف به ویژه شرایط فرهنگی اجتماعی حاکم بر کشور برجستگی بیشتری دارد (منظمی ۱۳۹۰، ۱۶۸-۱۵۱)
بررسی میزان رشد کنونی ورزش بانوان در عرصه های داخلی و خارجی، گواه پیشرفت نسبی ورزش بانوان ایرانی است، اما نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که در مقایسه با ورزش مردان یا بانوان دیگر کشورها از رشد خوبی برخوردار نبوده است. به طور مثال در مسابقات ورزشی سالهای اخیر، ورزش بانوان تنها سه شرکت کننده در بازی های المپیک، یک شرکت کننده در بازی های المپیک زمستانی و تنها در سه رشته ورزشی در مسابقات پارالمپیک سهمیه کسب کرده است. از میان ۴۴ فدراسیون فعال در بخش بانوان، تنها موفق به تصدی یک پست ریاست فدراسیون و از میان بیش از هزار هیأت ورزشی استانی تنها ۳۶ پست ریاست هیأت را کسب کرده اند، عدم کسب مدال در مسابقات المپیک و پارالمپیک، عدم کسب مدال طلا در مسابقات جام جهانی و قهرمانی آسیا، کسب تنها یک مدال در مسابقات غرب آسیا و کسب تنها یک مدال طلا از مجموع ۲۰۶ مدال طلای توزیع شده در بخش بانوان بازی های آسیایی گوانجو، از جمله موارد، در این زمینه است (منظمی ۱۳۹۰، ۱۶۸-۱۵۱).
به علاوه مطالعه و بررسی تحقیقات انجام گرفته نشان می دهد که تقریباً کلیه یافته های پژوهشی در زمینه تربیت بدنی و ورزش بانوان در کشور جمهوری اسلامی ایران بیانگر آن است که دختران و زنان ایرانی در انجام فعالیتهای ورزشی از محدودیتها و مشکلات عدیدهای مانند محدودیتهای ساختاری رنج میبرند. امروزه در جوامع مختلف، ایجاد زمینه های مناسب برای ورزش بانوان، موضوع مهم و ملی تلقی می شود و میزان حضور یا عدم حضور زنان در فعالیت های ورزشی به عنوان شاخص جهانی از وضعیت اجتماعی زنان در جامعه به شمار می آید، این موضوع در ایران اهمیت بیشتری مییابد، زیرا زنان مسلمان ایرانی نیازمند محیط و امکاناتی مستقل و اختصاصی برای انجام فعالیت های تربیت بدنی و ورزش هستند. از این رو لازم است علاه بر حمایت های برابر با مردان، از حمایت های قانونی بیشتری برخوردار شوند (منظمی و همکاران ۱۳۹۰، ۱۶۸-۱۵۱).
اگرچه کارشناسان ورزشی غیرایرانی بر این باورند که زنان کشورهای اسلامی به دلیل محدودیتهای مذهبی و پوششی از پیشرفت در ورزش عقب ماندهاند و بهطور میانگین کمتر از یک زن از پنج زن به فعالیتهای ورزشی و جسمانی به اندازه کافی و استاندارد میپردازد تا از سلامت کافی برخوردار باشد و حتی بین اقلیتهای قومی، آمار کمتر از این میزان را نشان میدهد و تنها ۱۳/۲ درصد از زنان مسلمان، به میزان توصیه شده انجام فعالیت ورزشی، یعنی روزانه ۳۰ دقیقه طی روزهای هفته (پنج روز) عمل میکنند اما ورزش بانوان در ایران شرایط کاملا ویژهای دارد. ورزش زنان ایرانی به دو دوره پیش از انقلاب اسلامی و دوران پس از انقلاب باز میگردد. سال ۱۳۶۹ با ابتکار و پیشنهاد فائزه هاشمی، نایب رییس وقت کمیته ملی المپیک ایران و با موافقت خوان آنتونیو سامارانش، ریاست کمیته بین المللی المپیک (IOC) و شیخ احمد الفهد الصباح، ریاست شورای المپیک آسیا (OCA) و حمایتهای ریاست وقت جمهوری اسلامی ایران، شورای همبستگی ورزش بانوان (فدراسیون اسلامی ورزش زنان) با هدف رفع خلأ، حضور زنان در میادین ورزشی بین المللی در دومین جلسه هیات اجرایی کمیته ملی المپیک مطرح شد و به تصویب رسید. فدراسیون اسلامی ورزش زنان با هدف برگزاری مسابقات ورزشی با حفظ و حراست از اصول و موازین اسلامی، تقویت همبستگی در میان بانوان مسلمان و تعالی هویت اسلامی زنان در میادین ورزشی، تحکیم مبانی، عدم تبعیض نژادی و طبقاتی بر طبق موازین اسلامی، ارتقای فرهنگ ورزشی و گسترش و تقویت کادر ورزشی و تشکیل دوره های آموزشی در رشته های مختلف را طبق چارچوب منشور المپیک تنظیم کرد و در برنامههای کاری خود قرار داد. اگرچه درسالهای ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حضور ورزشکاران زن در مسابقات برونمرزی تنها به رشته تیراندازی یا شطرنج محدود میشد اما امروزه با گذشت سه دهه، شرایط کاملا متفاوت است و به جز چند رشته استثنایی، زنان ایران در اکثر رشته ها حداقل یکبار در میادین بین المللی حاضر شدهاند. طبق آمار رسمی اعلام شده از سوی مریم مجتهدزاده، رییس مرکز امور زنان ریاست جمهوری، هم اکنون هشت میلیون ورزشکار زن در کشور وجود دارد و تعداد داوران زن پس از پیروزی انقلاب ۱۳۲درصد و مربیان زن ۸۴ درصد رشد یافته است (میمنت ۱۳۹۱، ۸).
۲-۲-۹-۱ دلایل ضعف ورزش بانوان در ایران
ورزش همگانی به عنوان یکی از پدیده های جامعه مدرن، همواره مورد تقاضای شهروندان بوده است. دولتها و موسسات عمومی نیز برای برآورده کردن این تقاضاها به عنوان حقوق شهروندی، امکانات متناسبی را عرضه می کنند. در ایران احداث ایستگاه های ورزش همگانی در شهرهای بزرگ و کوچک برای پاسخ به این خواست یا ایجاد چنین تقاضایی است. اما مشاهدات ساده نشان می دهد که استفاده از این امکانات آن طور که انتظار می رود مورد استقبال قرار نگرفته است. به عبارت دیگر و به زبان جامعه شناختی، شرایط اجتماعی امکان دستیابى یا استفاده از امکانات ورزش های همگانی آنچنان که انتظار می رود فراهم نشده است (سعیدی و همکاران ۱۳۹۰، ۱۷۶).
۲-۲-۹-۲ رشد ورزش بانوان در ایران
ورزش بانوان در تاریخ بعد از انقلاب، در مقاطع مختلف، مسیر متفاوتی داشته است. اوایل انقلاب به خاطر فضای خاصی که وجود داشت، اولویتها علی القاعده به مسایلی غیر از ورزش مربوط بود. به ویژه اینکه این اولویتها در زمان جنگ ایران و عراق هم بیشتر مورد توجه قرار گرفت. به همین خاطر نمیتوان گفت در آن دوران در کل چه توجهی به ورزش میشد که بخواهیم در مورد حوزه بانوان نظری بدهیم. اما بعد از جنگ به یکباره اهمیت دادن به ورزش به شکل ویژهای مورد توجه عامه مردم قرار گرفت، چرا که افزایش جمعیت در سالها ۶۰ و ۶۱ این ضرورت را ایجاد میکرد تا بچههایی که در آستانه ورود به سنین نوجوانی و جوانی هستند فضایی برای انجام فعالیتهای ورزشی داشته باشند. در خصوص بانوان هم در همان سالهای ابتدایی ایدههای متفاوتی وجود داشت. محدودیتهای عرفی، اجتماعی و بعضا شرعی، عواملی بودند که ورزش زنان را از مردان متمایز میکرد. به طور مثال بانوان ورزشکار به خاطر فقط پوشش اسلامی خود تنها قادر به این بودند که در مسابقات داخلی شرکت کنند و اجازه حضور در رویدادهای بین المللی را نداشتند. همین محدودیتها موجب شد تا از آن زمان مطالعات خوبی در خصوص نوع پوشش زنان در کلیه رشته ها صورت گیرد تا به این وسیله محدویتهای شرعی برطرف شود. تیراندازی، سوارکاری و ورزشهای رزمی از جمله رشته های انفرادی بودند که شناسایی آنها در آن دوره، مسوولان را به این نتیجه رساند که با حفظ شئونات اسلامی مشکلی برای حضور در میادین خارجی ندارند (مهرعلیزاده ۱۳۹۱، ۸).
در مقابل درخصوص رشتههایی چون شنا، دومیدانی که نوع استانداردهای پوشش آنها با مسایل شرعی مغایرت نداشت قرار بر این شد که حضور بانوان در مسابقات آنها فقط به داخل کشور محدود شود. به هر ترتیب، استارت تفکیک رشته های ورزشی برای فعالیت زنان به این شکل زده شد. رفته رفته رشد ورزش بانوان در ایران بیشتر شد و در سال ۱۳۸۰، تیمهای زنان به مسابقات آسیایی اعزام گردید. در این دوره با حفظ مسایل شرعی، تیم کاراته دختران را به بازیهای آسیایی بوسان اعزام گردید و موفق به کسب مدل نیز گردید. پس از این دوره کاروان ورزش کشورمان خدمت مقام معظم رهبری رسید، با تشویق ایشان رو به رو شد.. برخورد ایشان نشان داد که فضای اجتماعی میتواند با رعایت مسایل شرعی و عرفی، این نوع حرکتها را در ورزش زنان بپذیرد. همین موضوع نقطه آغازی شد تا براساس آن راه را برای بانوان ورزشکار باز و حداکثر امکانات را جهت حضور آنها در میادین داخلی و خارجی فراهم گردید. پس از این دوره در اکثر قریب به اتفاق فدراسیونها، انجمن مربوط به آن رشته برای زنان تشکیل شد و فدراسیونها ملزم شدند در کنار هر نایب رییس مرد، یک نایب رییس زن برای اجرای امور بانوان داشته باشند. رفته رفته بودجه فدراسیونها به دو قسمت مساوی تقسیم گردید و انجمنها به استعدادیابی در ورزش بانوان گردیدند. تحقق این موضوع موجب شد تا یکی از مهمترین اقدامات تاریخ ورزش کشور ما در آن سالها انجام شود و فعالیت ورزش بانوان از انجمنهای ورزشی به وضعیت موجود برسد. معاونت امور ورزش بانوان از دیگر تفکراتی بود که در قانون برنامه چهارم آمد تا یک جایگاه نظارتی بر ورزش زنان برای همیشه تثبیت شود.اختصاص کلیه فضاهایی مختص به بانوان ورزشکار برای انجام تمرینات آنها از جمله اقدامات مهمی بود که در این دوران شکل جدی به خود گرفت (مهرعلیزاده ۱۳۹۱، ۸).
۲-۳- پیشینه تحقیق
۲-۳-۱ تحقیقات انجام شده در داخل کشور
بررسی عوامل فرهنگی گرایش زنان به ورزش در تهران، عنوان پژوهشی بود که در آن جعفری (۱۳۸۱)، بدین نتیجه رسید که مهمترین علت روی آوردن بانوان به ورزش، اهمیت دادن به سلامت جسمی روانی و تناسب اندام است. بانوان تحت بررسی این تحقیق، محدودیت های فرهنگی و اجتماعی زنان جهت شرکت در مسابقات و فعالیتهای ورزشی عمومی، عدم اطلاع رسانی و آگاهی مردم از فعالیتهای ورزشی همگانی موجود را از مهمترین علل عدم گرایش بانوان به فعالیتهای ورزش همگانی اظهار داشتند.
مظفری و قره (۱۳۸۴)، وضعیت ورزش همگانی ایران را مورد بررسی قرار داده و آن را برخی از کشورهای منتخب مورد مقایسه قرار داده اند. نتایج نشان داده است که درصد شرکت کنندگان در ورزش همگانی ایران از قاره افریقا بیشتر و از سایر قاره ها کمتر بود.
احسانی (۱۳۸۴) در مطالعه ای با هدف مطالعه عوامل بازدارنده فعالیتهای ورزشی بانوان نشان داد که اختلاف معنی داری در مورد عوامل بازدارنده فعالیت های ورزشی مثل کمبود وقت، کمبود پول، حمل و نقل، علاقه، ناآگاهی، مهارت و توانایی و سلامتی و آمادگی جسمانی وجود دارد.
اتقیا (۱۳۸۶)، در پژوهشی به شناسایی نیازهای اقشار مختلف جامعه زنان ایرانی نسبت به ورزشهای همگانی پرداخته است. نتایج تحقیق وی حاکی از نارضایتی بانوان مورد بررسی از وضعیت موجود ورزشهای همگانی بود،به گونهای که نیازهای اصلی آنان معطوف به کمبود امکانات ورزشی ویژه بانوان، گران بودن فضاهای ورزشی برای استفاده، کمبود مربیان زن آگاه و با تجربه، کمبود تبلیغات مؤثر برای گسترش ورزشهای همگانی و عدم فرهنگسازی مناسب در میان بانوان کشور نسبت به اهمیت فعالیتهای ورزشی است.
منظمی و همکاران (۱۳۹۰)، در تحقیقی به تعیین عوامل مؤثر بر توسعه تربیت بدنی و ورزش بانوان جمهوری اسلامی ایران پرداخته اند. نتایج نشان داد که عوامل مالی و امکاناتی، انسانی و تخصصی، ساختاری و مدیریتی و فرهنگی و اجتماعی به ترتیب اولویت بر توسعه تربیت بدنی و ورزش بانوان مؤثرند.
نیازی (۱۳۹۰)، در تحقیق خود تحت عنوان مقایسه میزان سلامت عمومی زنان شرکت کننده در ورزش همگانی و زنان غیر فعال، به این نتیجه رسید که وضعیت سلامت جسمانی زنان شرکت کننده در ورزش همگانی بهتر از زنان غیر فعال است و زنان شرکت کننده در ورزش همگانی اضطراب و اختلال خواب کمتری از زنان غیر فعال دارند.
در تحقیق دیگری، نیازی (۱۳۹۰)، ارتباط بین سلامت روانی و شادکامی زنان شرکتکننده در ورزش همگانی را مورد بررسی قرا داده است. نتایج تحقیق وی حاکی از وجود رابطه مثبت بین سطح فعالیت بدنی و سلامت روانی بانوان شرکت کننده در تحقیق بود.
کاشف (۱۳۷۹) تحقیقی را بر روی ١۴ استان ایران انجام داد پی به نقاط قوت و ضعف توسعه وضعیت موجود ورزش همگانی در سطح کشور برد و راهکارهایی را به مسئولین توسعه ورزش های همگانی در سطح کشور ارائه نمود.
مظفری و قره (۱۳۸۴)، در تحقیقی به بررسی وضعیت ورزش همگانی ایران و مقایسه آن با چند کشور منتخب جهان پرداختهاند. نتایج به دست آمده نشان داد: که میزان حضور روسای هیاتهای ورزش همگانی در محل کار، برای آقایان ۲۱ ساعت و بانوان ۱۶ ساعت در هفته بوده است. ۴۲ درصد مربیان و ۴۹ درصد داوران تحت پوشش هیاتهای ورزش همگانی، دیپلم و زیردیپلم بوده اند. درصد افرادی که در ایران تحت پوشش هیاتهای ورزش همگانی آقایان و بانوان ورزش می کنند ۹۲/۵ درصد جمعیت است که در مقیاسه با ۲۳ کشور جهان از همه کمتر بود، در مورد زمان تشکیل سازمان رسمی برای ورزش های همگانی، ایران در مقایسه با ۲۰ کشور جهان در ردیف آخر قرار گرفته است. درصد شرکت کنندگان در ورزش همگانی ایران از قاره افریقا بیشتر و از سایر قاره ها کمتر بود. میانگین سرانه پرداختی از طرف فدراسیون ورزشهای همگانی در سال ۱۳۸۲ برای آقایان ۴۸۴۶۲ ریال و برای بانوان ۱۲۶۹۰ ریال در سال است و ۹۹ درصد هیاتهای ورزش همگانی (آقایان و بانوان) هیچ گونه پژوهشی در زمینه ورزشهای همگانی انجام نداده، ۸۸ درصد هیات های ورزش همگانی نیز جهت افزایش آگاهی مردم هیچ گونه سخنرانی نداشته اند و سطح تحصیلات ۶۵ درصد از روسای هیات های ورزش های همگانی کشور، کمتر از کارشناسی است.
سیدعامری، و بردی (۱۳۹۱)، در یک مطالعه موردی در ارومیه، به تبیین راهکارهای جذب و افزایش مشارکت شهروندان در برنامه های ورزش همگانی و تفریحی پرداختهاند. یافته های تحقیق نشان داد که راهکارهای تبیین شده در رابطه با رسانه های گروهی، اماکن و تاسیسات ورزشی، مسوولان و برنامه ریزان ورزشی و آموزش ورزش همگانی در جذب و افزایش مشارکت شهروندان در برنامه های ورزش همگانی و تفریحی نقش دارند. لذا اختصاص زمان بیشتری به برنامه های ورزشی در شبکه استانی، طرحریزی پارک و فضای تفریحی جهت انجام فعالیتهای غیرساختمند مانند پیادهروی و دوچرخهسواری، عدم دریافت شهریه از کسانی که برنامههای ورزشی را مورد توجه قرار میدهند و نیز استفاده از مربیان متخصص، از راهکارهایی است که میتواند مشارکت عمومی شهروندان را در برنامه های ورزش همگانی و تفریحی بهبود ببخشد.
رمضانی نژاد و همکاران (۱۳۸۸)، در تحقیقی به بررسی انگیزههای شرکتکنندگان در ورزش های همگانی در فضاهای روباز پرداختهاند. نتایج نشان داد که انگیزه کسب سلامتی و آمادگی جسمانی، لذت و نشاط از دیدگاه آزمودنیها در اولویت اول و پس از آن نیز انگیزه بهبود روابط شغلی و زندگی، پیشگیری و درمان بیماریها و تعامل اجتماعی قرار دارند. زنان در تمامی انگیزهها، امتیاز بیشتری از مردان کسب کردند و افراد متأهل نیز فقط دلایل شخصی بیشتری برای شرکت در این فعالیت ها داشتند.
رضوی و اشکوه (۱۳۸۹)، در تحقیقی به بررسی وضعیت اجتماعی – اقتصادی افراد شرکت کننده در فعالیتهای ورزشی همگانی استان مازندران به این نتیجه رسیدند که که شرکتکنندگان در فعالیتهای ورزش همگانی عمدتاً از طبقات متوسط و متوسط به پایین هستند. لذا برنامه ریزی جهت حذف موانع برای افزایش مشارکت طبقات پایین و جلب نظر افراد طبقات متوسط به بالا و بالا که حضور کمرنگتری در این عرصه دارند، به منظور ارتقای سطح بهداشت ورزشی آحاد مردم در فعالیتهای ورزش همگانی، امری ضروری به نظر میرسد.
عنبری (۱۳۹۱) در تحقیق در ارتباط با تاثیر برنامه های ورزش همگانی بر سلامت عمومی، به این نتیجه رسید که برنامه پیشنهادی ورزش همگانی موجب بهبود عوامل آمادگی جسمانی و شاخص توده بدن کارمندان میشود.
غفرانی و همکاران (۱۳۸۸)، به طراحی و تدوین راهبرد توسعه ورزش همگانی استان سیستان و بلوچستان پرداخته اند. نمونه آماری پژوهش را ۳۰ نفر از استادان تربیت بدنی مؤسسات آموزش عالی استان، مدیران هیأت علمی تربیت بدنی وزارت علوم تحقیقات و فناوری استان، مدیران و کارشناسان تربیت بدنی استان و نیز مدیران نهادهای دولتی و خصوصی استان که در زمینه فعالیت های ورزش همگانی نقش داشتند، تشکیل میدهند. یافته های پژوهش نشان داد، استان سیستان و بلوچستان با ۵/۲ میلیون نفر جمعیت، کمتر از ۰۰۷/۰ درصد مردم استان در ورزش همگانی مشارکت دارند، که با توجه به موقعیت خاص جغرافیای استان، نرخ بیکاری، قاچاق سوخت و مواد مخدر، … و نیز شیوع انواع بیماری های ناشی از کم تحرکی، می توان با تدوین راهبرد توسعه ورزش همگانی و راهکارهای اجرایی بر پایه تحلیل اطلاعات به دست آمده به مسئولان اداره کل تربیت بدنی استان، ارائه کرد تا برنامه ریزی و سازماندهی شود. علاوه بر این زمینه مناسب تقویت فرهنگ ورزش همگانی و تفریحی در استان, افزایش مشارکت و همکاری فعال دیگر سازمان ها و نهادها، تحقق اهداف ورزش همگانی و به کارگیری تمامی ظرفیت های بومی و ملی در راستای رشد و توسعه ورزش های همگانی و بومی استان ارائه شود.
۲-۳-۲ تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
مرکز ملی مطالعات ژاپن (۱۹۹۰)، نشان می دهد که گرایش مردم به ورزشهای همگانی متفاوت است. معمولاً مردم ژاپن ورزش را برای سلامتی خود انتخاب می کنند، نه به عنوان یک وسیله تفریحی. چون سلامتی را دلیل مهمتری برای ورزش کردن میدانند تا پرداختن به تفریحاتی ساده.
هریسون (۱۹۹۰) در تحقیق نشان داد که تامین عمومی رفاه اقتصادی بانوان به عنوان یکی از فاکتورهای موثر بر توسعه ورزش همگانی می باشد که نقش ویژه ای در این امر دارد.
انگیزه شرکت زنان و مردان آمریکایی در ورزش های همگانی عنوان تحقیق اورت و ساتن (۱۹۹۸)، میباشد که در میان مردان و زنان آمریکایی و با بهره گرفتن از نظر خواهی تلفنی انجام پذیرفته است. نتایج این تحقیق پنج عامل کسب آمادگی جسمانی، اجتماعی بودن، هیجان، کسب تجارب از طبیعت و فرار از کار روزمره را به عنوان انگیزه شرکت در ورزش همگانی ذکر نموده است.
در تحقیق آدامز و همکاران (۱۹۹۲) حمایت مسئولین از ورزش بانوان و توجیه سیاستگذاران در زمینه اهمیت ورزش همگانی به عنوان عاملی موثر در توسعه ورزش همگانی و توجه بانوان به این ورزش شناسایی گردید.
لیونگ (۱۹۹۸) در مطالعهای بر روی بانوان ورزشکار نشان داد که عوامل و فرآیندهای اقتصادی در نزد بانوان به عنوان یکی از فاکتورهای موثر بر توسعه ورزش همگانی میباشد و توجه به این امر و طبقه اقتصادی افراد در توسعه این ورزش را توصیه نمود.
لارسن (۲۰۰۲)، در پژوهشی نشان داد که تعداد معدودی از افراد بالای ۱۵ سال دانمارکی به ورزش رقابتی، چه به صورت شرکت کردن و چه به صورت تماشای آن از طریق تلویزیون، علاقه نشان میدهند. در حقیقت انگیزه مردم از شرکت در فعالیت ورزشی رسیدن به درجات بالا و دستیابی به شعار المپیک (سریع تر، بالاتر و قوی تر) نیست. تندرستی، نشاط و روابط عمومی، علل مهم شرکت در ورزش است. هم چنین مسابقه و برد و باخت، کم ترین نقش را در تمایل آنان به ورزش ایفا میکند.
ساماهیتو (۲۰۰۲)، با انجام پژوهشی، روش های گسترش ورزش همگانی را در تایلند مورد بررسی قرار داد. بر اساس نتایج این تحقیق، توجه دست اندرکاران علوم ورزش در دانشگاه های تایلند و بانکوک به ورزش همگانی، موجبات افزایش شرکت مردم را فراهم آورد.
پالم (۲۰۰۳)، در تحقیقی با عنوان (نقش یگانه زنان در اجتماعی شدن ورزش جهت شرکت همه شرکت کنندگان)، اظهار داشت که میزان فعالیت حرکتی بزرگسالان و شرکت آنها در ورزش، بستگی اساسی به شرایط دوران کودکی و نوجوانی و به ویژه موقعیت والدین آنها دارد.
خلف (۲۰۰۳)، در پژوهشی در کویت به این نتیجه رسید که شرکت بانوان در فعالیتهای ورزش همگانی اثرات بزرگی در بالا بردن روحیه، افزایش اعتماد به نفس و احساس آرامش و شادابی دارد.
هافمن (۲۰۰۶) برگزاری دوره های ویژه تربیت مربیان و کارآموز در ورزش همگانی را راهکاری مقتضی برای توسعه ورزش همگانی بانوان ذکر می کند.
چریساگیس و همکاران (۲۰۰۷) برنامه ورزش همگانی برای بانوان مسن را مورد مطالعه قرار داده اند. نتایج نشان داد که مهم ترین انگیزه زنان سالمند برای شرکت در فعالیت های ورزش همگانی برای بهبود خلق و خو، سلامت فیزیکی می باشد.
سیراکی و همکاران (۲۰۰۸) نشان دادن که جای دادن ورزش همگانی در زمان فراغت افراد بی نظمی آنها را کاهش داده و نقش ویژه ای در افزایش ثبات در آنها دارد.
گروه خدمات اوقات فراغت و فرهنگ هنگ کنگ[۲۳] (۲۰۰۹) در یک مطالعه مشاورهای در ورزش همگانی در جهت شناسایی الگوهای مشارکت مردم هنگ کنگ در فعالیت های بدنی انجام داده است. نتایج این تحقیق نشان داد که سبک زندگی تاثیر مستقیم بر مشارکت در ورزش همگانی دارد.
۲-۴- جمع بندی
نتایج تحقیقات مختلف نشان میدهد که به طور کلی ورزش همگانی تاثیر مثبتی بر وضعیت سلامت جسمانی زنان دارد و زنان شرکت کننده در ورزش همگانی اضطراب و اختلال خواب کمتری از زنان غیر فعال دارند. همچنین شرکت بانوان در فعالیتهای ورزش همگانی اثرات بزرگی در بالا بردن روحیه، افزایش اعتماد به نفس و احساس آرامش و شادابی دارد. برای بانوان، اهمیت دادن به سلامت جسمی روانی و تناسب اندام، لذت و نشاط، انگیزه بهبود روابط شغلی و زندگی، پیشگیری و درمان بیماری ها و تعامل اجتماعی از مهمترین عوامل انگیزاننده برای ورزش کردن میباشند. در بسیار ی از تحقیقات برنامه ریزی جهت حذف موانع برای افزایش مشارکت طبقات پایین و جلب نظر افراد طبقات متوسط به بالا و بالا که حضور کمرنگتری در این عرصه دارند پیشنهاد گردیده است. به طوری محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی زنان جهت شرکت در مسابقات و فعالیتهای ورزشی عمومی، عدم اطلاع رسانی و آگاهی مردم از فعالیتهای ورزشی همگانی موجود از مهمترین علل عدم گرایش بانوان به فعالیتهای ورزش همگانی است. یافته های تحقیقات مختلف نشان داد رسانه های گروهی، اماکن و تاسیسات ورزشی، مسوولان و برنامه ریزان ورزشی و آموزش ورزش همگانی در جذب و افزایش مشارکت شهروندان در برنامه های ورزش همگانی و تفریحی نقش دارند و اختصاص زمان بیشتری به برنامههای ورزشی در برنامههای تلویزیونی، طرحریزی پارک و فضای تفریحی جهت انجام فعالیتهای غیرساختمند مانند پیاده روی و دوچرخه سواری، عدم دریافت شهریه از کسانی که برنامههای ورزشی را مورد توجه قرار می دهند و نیز استفاده از مربیان متخصص، از راهکارهایی است که می تواند مشارکت عمومی شهروندان را در برنامه های ورزش همگانی و تفریحی بهبود ببخشد. نتایج تحقیقات در خارج از کشور نیز نشان داد فعالیتهای ورزش همگانی اثرات بزرگی در بالا بردن روحیه، افزایش اعتماد به نفس و احساس آرامش و شادابی دارد. برای افراد میانسال عواملی همانند کسب آمادگی جسمانی، اجتماعی بودن، هیجان، کسب تجارب از طبیعت و فرار از کار روزمره و برای افراد کهنسال بهبود خلق و خو و سلامت فیزیکی به عنوان مهمترین عوامل انگیزاننده برای شرکت در فعالیتهای ورزش همگانی می باشد. توجه دست اندرکاران علوم ورزش به ورزش همگانی، موجبات افزایش شرکت مردم را فراهم آورد و البته این نکته را نیز باید مد نظر قرار داد که میزان فعالیت حرکتی بزرگسالان و شرکت آنها در ورزش، بستگی اساسی به شرایط دوران کودکی و نوجوانی و به ویژه موقعیت والدین آنها دارد.
فصل سوم:
روش اجرای تحقیق
۳-۱- مقدمه
در این فصل از تحقیق، ٌمحقق در تلاش است تا با بهره گرفتن از روش پرسشنامهای اقدام به جمعآوری اطلاعات لازم از حجم نمونه آماری نماید. به همین منظور اطلاعات، حاوی مشخصات فردی و همچنین اطلاعات مربوط به راهکارهای توسعه و ارتقا ورزش همگانی میباشد.
۳-۲- روش تحقیق
مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی بود و با توجه به ماهیت موضوع، به روش توصیفی – تحلیلی و بصورت میدانی اجرا شد.