در یک دیدگاه اعتقاد بر این است که ساختمان های بلند مرتبه بایستی به دلایل زیر جانشین ساختمان های تک واحدی گردند:
کنترل توسعه شهری
کمبود اراضی شهری
امکانات تکنولوژی برای بهره برداری سریعتر
سرویس دهی آسانتر
پاسخگویی به نیاز شدید مسکن
تقویت موجودیت شخصیت عمودی در مراکز شهر و … .
بررسی تجربه زندگی
Toa Payoh شهر جدید واقع شده در حدود ۸ کیلومتری از مرکز شهر سنگاپور می باشد. که همچنین اولین مسکن عمومی ۴۰ طبقه در سنگاپور است. این شهر توسط شبکه گسترده ای از جاده ها، حمل و نقل عمومی و سریع به تمامی نقاط سنگاپور متصل می گشت. در اصول واحد سنت محله، شهر جدید طیف گسترده ای از واحدهای مسکونی را فراهم می آورد (اندازه های مختلف برای پاسخگویی به نیازهای مختلف خانواده ها) و امکاناتی ( مانند زمین بازی کودکان، استخر شنا، مغازه ها، بازارها، سینما، کتابخانه و مدارس) در فاصله مناسب پیاده روی ساکنان، شعاع پیاده روی به طور کلی در حدود ۵ دقیقه بوده است. همانطوری که Blair and Hulsbergen (1993) اشاره می کنند، وجود امکانات عمومی می تواند زندگی همسایگی و اجتماعی را تشویق کند.
با وجود تراکم بالا، آپارتمان هایی با استانداردهای بین المللی نسبتاً بزرگ ساخته شدند. در مقایسه با ازدحام تجربه شده در انواع مسکن گذشته (۳ تا ۸ متر مربع برای هر نفر در دهه ۱۹۶۰ میلادی)، مجتمع های مسکونی بلند مرتبه با بسیاری از خدمات ارائه داده شده به بهبود یک محیط زندگی کمک می کند. ارائه امکانات محله و مسکن با کیفیت به عنوان جبران خسارت در زندگی در مجتمع های بلند مرتبه پیش بینی می شود.
همچنین خانواده ها با عوامل مختلفی که تحت عنوان سلامت محله و روابط اجتماعی، موقعیت، امکانات و خدمات اجتماعی می باشد تمرکز دارند. (Belinda Yuen, 2006)
عوامل فرهنگی – اجتماعی دخیل در بناهای مرتفع
اجتماع و فرهنگ نقش کلیدی را در پذیرفتن یا نپذیرفتن توسعه ساختمان های بلند بازی می کند. در جوامعی که زندگی در بناهای مرتفع یک قاعده اساسی است، فرهنگ محلی بدون هیچ مشکلی با اضافه کردن ساختمان های بلند جدید شکل می گیرد. مردمی که متولد و در ساختمان های بلند تربیت می شوند معمولاً هیچ مشکلی برای ادامه زندگی در این محیط ندارند. در مقابل، مردم در برخی از جوامع سنتی که برای قرن ها در ساختمان های با ارتفاع کم زندگی کرده اند ممکن است در ابتدا احساسی از ناراحتی در زندگی در بناهای مرتفع داشته باشند تا زمانی که آن ها خود را با شیوه جدید زندگی تطبیق دهند. در واقع، نوعی از روابط اجتماعی در بناهای مرتفع ایجاد شده که متفاوت است از آن چه در ساختمان های کوتاه مرتبه تجربه می شود. (Belinda Yuen, 2006)
ساختمان های مسکونی بلند، به طور خاص، به اثرات اجتماعی مرتبط است. بسیاری از محققان در مورد اثرات اجتماعی و روانی زندگی در مسکن بلند مرتبه ابراز نگرانی کرده اند. در حالی که بناهای بلند ممکن است برای مردم تنها و زوج های جوان؛ و برای یک خانواده با کودکان کمتر مطلوب باشد.
برخی از جامعه شناسان استدلال می کنند که محیط زیست ساختمان های بلند باعث می شود که ساکنان احساس ترس و تنگی به وسیله ایجاد یک ذهنیت موش در قفس داشته باشند. استدلال این است که زندگی در بناهای کوتاه مرتبه به طبیعت نزدیک تر است و زندگی اجتماعی قوی تر جامعه گرا را تسهیل می بخشد. به عنوان ساختارهای قابل رشدی که بلندتر و بلندتر می شود. یک برنامه ریز شهری و معمار معتبر (Constantine Doxiades)، خلاصه این احساس بدبینانه را چنین عنوان می کند که ساختمان های بلند مرتبه در برابر انسان و جامعه کار می کنند، زیرا انسان را از دیگران منزوی می کند و این انزوا یک عامل مهم در افزایش نرخ جرم و جنایت است. کودکان حتی بیشتر رنج می برند، زیرا آن ها تماس مستقیم خود را با طبیعت و بچه های دیگر از دست می دهند؛ زیرا آن ها واحد های از اهمیت شکل گیری اجتماعی، خانواده، محله و غیره جلوگیری می کنند. (Mir M. Ali, 2012)
پیامدهای ساختمان های بلند مرتبه بر ساکنان
ساختمان های بلند مرتبه با پیامدهای منفی در ارتباطند. حداقل هشت عاملی که در ساختمان های بلند مرتبه شکل می گیرند در پایین عنوان می شود که ضرورت نگاهی اجتماعی را به موضوع بر می انگیزد و بررسی اجتماعی موضوع را لازم و ضروری عنوان می کند. (Ali yaran, 2008)
رضایت: رضایت یا عدم آن تنها یک پیامد از زندگی در ساختمان های بلند است، اما آن بسیار حائز اهمیت است، و به عوامل بسیاری بستگی دارد. شواهد نشان می دهند که بلند مرتبه ها رضایت کمتری را نسبت به دیگر اشکال مسکن از خود نشان می دهند. البته، شیوه زندگی ساکنین باید با آن چه در بلند مرتبه ها ارائه می شود مطابقت کند. (Mir M. Ali, 2012)
فشار، اضطراب و سلامت روانی: فشار قطعاً از نارضایتی سبب می شود، عدم تطابق بین نیازها و اولویت ها در یک ساختمان بلند شکل می گیرد. جدای از این عوامل، شواهد نشان می دهد که فشار اغلب در ساختمان های بلند و مسکن های متراکم شکل می گیرد، که می تواند منجر به ازدحام شود، و این اثرات ممکن است برای زنان و مردان متفاوت باشد. مردان ممکن است مشکلات بیشتری در بناهای بلندمرتبه نسبت به زنان را تجربه کنند، اما بهتر است که در طبقات فوقانی ساختمان زندگی کنند. تراکم ممکن است در طبقات فوقانی کمتر باشد، شاید به این دلیل که دیدهای گسترده تری وجود دارد.
خودکشی: خودکشی ممکن است در بلند مرتبه ها بیش از کوتاه مرتبه ها اتفاق بیافتد؛ مسئله این است، اگر آنها به پنجره های بالا دسترسی نداشته باشند اتفاق نمی افتد. آیا افزایش ارتفاع سبب بالا رفتن افزایش خودکشی می شود؟ این شواهد یک صدا نیستند، اما پیشنهاد می دهد که بلند مرتبه ها با نرخ بالاتری از خودکشی همراه هستند، و ممکن است علت برخی از خودکشی ها باشد.
مشکلات رفتاری: هر مطالعه مورد بررسی نشان می دهد که کودکانی که در بلند مرتبه ها زندگی می کنند مشکلات رفتاری بیشتری نسبت به دیگر کودکان دارند. و شامل مطالعاتی است که برای برخی از توضیحات جایگزین بالقوه که آشکار می شود، مانند وضعیت اجتماعی و اقتصادی تلاش می کند. یک فرض این است که این نتایج از یک ترکیب عجیب از محدودیت فعالیت ها درون محل اقامت است و نظارت نسبتاً کمی از فعالیت های خارجی آن صورت می گیرد. (Ali yaran, 2008)
جرم و ترس از جرم: ترس از جرم اغلب نرخ جرم و جنایت واقعی را پیش می اندازد. دلیل اول برای برخی که به دنبال زندگی در بلند مرتبه ها هستند ترس از جرم و جنایت در خیابان وجود دارد. با این حال، اگر ساختمان ها هیچ گیت نگهداری از اشخاص و وسایل را ارائه ندهند، به مسئولیتی بزرگتر نسبت به مسکن های کوتاه مرتبه تبدیل می شود. دلیل این است که بلند مرتبه ها دارای خواص فضای قابل دفاع ضعیف و بی ملاحظه هستند: سهولت در پرسه زدن غریبه ها، دید کم، مکان های مخفی.
بنابراین، ترس از جرم و جنایت در بلند مرتبه ها که شواهد نشان می دهد متفاوت است، ممکن است به شدت بستگی به این داشته باشد که ورودی ساختمان به خوبی کنترل شود. جرم و جنایت واقعی به نظر می رسد که در بلند مرتبه ها بیش از کوتاه مرتبه ها اتفاق می افتد.
رفتار اجتماعی: تحقیقات به اتفاق آرا نشان می دهد که میزان کمک به دیگران در ساختمان های بلند مرتبه کمتر است. طبیعت اجتماعی بلند مرتبه ها از گمنامی و زوال شخصیتی همسایگان حمایت می کنند، به طوری که زندگی در بناهای مرتفع تمایل به داشتن هر دو مزیت مانند حفظ حریم خصوصی بیشتر و آزادی از تعاملات اجتماعی ناخواسته دارند و معایبی چون تعاملات اجتماعی فاقد صمیمیت و مراقبت کمتر در مورد افراد ناشناس به خصوص در شهرهای بزرگ اتفاق بیافتند. (Ali yaran, 2008)
روابط اجتماعی: جان کلام از شواهد در مورد روابط اجتماعی این است که ساکنان بناهای بلند با بسیاری از ساکنان دیگر روبرو، یا سبب آشنایی بیشتر می شود. اما دوستی در این ساختمان، برای هر جمعیتی، نسبت به ساختمان های کوتاه کمتر است. تعاملات اجتماعی برای ساکنین خیلی سخت تر تنظیم می شود. این می تواند منجر به ترک گفتن آنجا شود که می تواند منجر به از دست دادن حمایت اجتماعی و جامعه شود. ساختار بلند مرتبه ها معمولاً (اما نه همیشه) به گونه ای است که به احتمال زیاد برای دیدار با ساکنان طبقه های دیگر به جز در آسانسور و لابی رخ نمی دهد، که این رابطه به سختی در خیابان اتفاق می افتد. بنابراین، یک زندگی به طور فیزیکی نزدیکی را با دیگر مردم شکل می دهد، اما در عمل محدود به برخوردهایی است که در یک طبقه شکل می گیرند که می تواند منجر به دوستی شود. مانند قرض دادن غذا یا صحبت کردن با یکدیگر درحالی که کودکان بازی می کنند.
کودکان در بناهای بلند: هیچ مدرکی پیدا نمی شود که نشان دهد بناهای بلند برای کودکان خوب هستند. این ادبیات شامل مطالعات متعددی است که درصد بالایی از نارضایتی در میان والدین در مورد سازگاری بناهای بلند برای کودکانشان را پیشنهاد می دهد. هر مطالعه مشکلات رفتاری در میان کودکان در بناهای مرتفع را در می یابد. شواهدی وجود دارد که کودکان در طبقات پایین بناهای بلند، که سر و صدای ترافیک برجسته است، یادگیری به آهستگی صورت می گیرد. کودکان در بناهای بلند ممکن است برخی از مهارت های عملی را به آهستگی توسعه دهند. (Robert Gifford, 2007)
احساس تعلق به مکان: عاملی که در نظر گرفتن آن در مجتمع های مسکونی نادیده گرفته می شود، وضع انسان است. خانه هایی که برای شهروند امروزی ساخته می شود صرفاً مکان هایی است که آن ها را از عوامل مهاجم خارجی - از قبیل آب و هوا و دزد و راهزن - در امان نگاه می دارد. اما به ندرت این اتفاق می افتد که به حس فضا توجه شود. (Mir M. Ali, 2012)
سلسله مراتب دسترسی: سلسله مراتب دسترسی از میان رفته است و مستقیماٌ از شهر پرهیاهو وارد فضایی می شویم که متعلق به هیچ کس نیست و هیچ تعریف مشخصی ندارد. در مجتمع های مسکونی اولین چیزی که انسان از دست می دهد، فردیت است. خانه های ما جز پلاک های شهرداری متمایز، هیچ تفاوتی با هم ندارند. (Mir M. Ali, 2012)
امکانات و تسهیلات عمومی: به دلیل حاکم شدن اقتصاد بر معماری تمامی توجه به فضایی است که در ازای آن پولی دریافت می شود. بنابراین توجهی به فضاهای عمومی، راه های دسترسی، تراس های جمعی و بام ها و دیگر مظاهری که می تواند سیمای یک محله و در نهایت یک شهر را بسازد، مبذول نمی شود و این امر موجب می شود که هیچ احساس تعلقی به محیط در ساکنان آن ایجاد نشود.
یکی از اشکالات عمده در مجتمع های مسکونی این است که ما مجموعه تولید می کنیم، اما استفاده یک جامعه را نمی بریم. حال آنکه جامعه یک ارگان پویاست و هریک از اجزا تشکیل دهنده این جمع در حکم یکی از اجزای یک پیکره واحد می باشند که یک روح واحد دارند و یک زندگی جمعی در آن جاری است. دلیل این امر آن است که به عناصر پیوند دهنده و مفاصل بین توده های حجمی توجهی نمی شود و به دلیل سلطه اقتصاد بر معماری، فضاهای باز و نیمه باز که نقش پیوند دهنده بین اجزا را دارا هستند، ارزش خود را از دست داده اند (Mir M. Ali, 2012). یکی دیگر از عواملی که کمبود آن در طراحی امروز ایجاد مشکل می کند، عدم وجود قوانین موثر و کارآمد برای طراحی است. قوانین موجود، استانداردهای فیزیکی محدود به ابعاد و اندازه ها می باشد که موجب ابعادی قوطی مانند برای فضای زندگی می شود.
ضرورت بررسی کیفیت محیط سکونت در مجتمع های مسکونی بلند
محیط سکونت در مجتمع های زیستی مرتفع فقط به فضای داخل واحدهای مسکونی محدود نمی شود. بلکه فضاهای بین ساختمان ها و لابی ها و راهروهای درون آن ها، محوطه های بیرون از ساختمان ها و دسترسی های سواره و پیاده موجود در مجتمع را نیز در بر میگیرد. آنچه پرداختن به بحث کیفیت در این محیط های سکونتی را ضروری می سازد، تبعات و پیامدهای نامطلوب احتمالی ناشی از سطح بالای تراکم در این مجتمع ها است که اگر چه لزوماً و همواره به افت کیفیت محیط زندگی نمی انجامد، ولی دارای مسائل و پیچیدگی های خاصی است که غفلت از آنها می تواند موجد ناهنجارهای کالبدی و اجتماعی باشد. مجموع این ناهنجاری ها که در بعد اجتماعی در اشکال مختلف آشوبگری، خرابکاری، جرم و جنایت و در بعد کالبدی در قالب پدیدارهایی چون دیوار نوشته ها و کنش هایی نظیر ریختن زباله در راهروها، آسانسورها و لابی ها مجتمع تبلور می یابد، منجر به احساس فراگیر عدم امنیت و بیگانگی با محیط زندگی در میان ساکنین می شود که نقش مهمی در زوال تدریجی و در پارهای موارد تخریب نهایی این مجموعه های مسکونی دارد. (Strebel & Jacobs, 2005)
در استرالیا، هری سیدلر طراحی ساختمان های بلند با میادین عمومی که منجر به کیفیت زندگی شهری شده است را طراحی کرده است. باغ ها در ارتفاع در کوالالامپور و باغی باز در طبقه همکف در مرکز بین المللی در سیدنی استرالیا، نشان می دهد که چگونه فضاهای سبز را می توان در ساختمان های بلند گنجاند، حتی در سایت های مرکزی شهرهای تنگ و شلوغ، می توان در نتیجه به پایداری این شهرها کمک کرد. (Mir M. Ali, 2012)
جمع بندی
در قرن حاضر نیز تشدید مسایلی از قبیل افزایش جمعیت، نیاز به اسکان در شهرها و جلوگیری از گسترش شهرها و … جز عواملی محسوب می شوند که ساخت بناهای بلند را به عنوان یکی از اشکال غالب در شهرهای بزرگ جهان مطرح نموده است. پس به طور کلی با توجه به شرایط خاص قرن حاضر استفاده مناسب و البته مشروط از ساختمان های بلند را می توان راه حلی واقع گرایانه و مطلوب جهت اسکان مردم و تامین نیازهای مرتبط با فعالیت های اجتماعی در شهرهای بزرگ دانست.
ساختمان های بلند براساس ارتفاع، تاثیرگذاری بر محیط اطراف یا تاثیر عمده بر خط آسمان تعریف و شکل می گیرند. اگر بنایی یکی از این شرایط را داشته باشد، ساختمانی بلند مرتبه محسوب می شود.
برنامه ریزان و طراحان شهری در ایران، اشاره می کنند که آنچه به عنوان یک ساختمان بلند در تهران شناخته می شود شامل ۲۰ تا ۳۰ طبقه با حداکثر ارتفاع ۹۰ متر می باشد. ساخت و ساز ساختمان های بلند در ایران به سال ۱۹۷۰ بر می گردد و شامل دو فاز است: فاز (۱) در این مرحله، ساختمان های مسکونی، به وسیله دولت طراحی و ساخته می شوند؛ ساختمان های این دوره دارای تاسیسات مناسب و امکانات کافی است. فاز(۲) با آغاز سال ۱۹۹۰، دوره اغتشاش در ساخت و ساز ساختمان های بلند آغاز شد و مکان نامناسب و عدم امکانات شهری مانند فضاهای اجتماعی، پارکینگ و سایر خدمات، مشکلات عمده ای را ایجاد می کند.
با این حال، چنین تفاسیر نادرستی از معماری های عمودی در حال تغییر است. بهبود در طراحی ساختمان های بلند و روش آن ها در ارتباط با محیط اطراف در نسل جدیدی از ساختمان های انسانی نتیجه می شود که هماهنگ با بافت شهری خود هستند.
بطور کلی ساختمان های بلند مرتبه بر اساس نوع استفاده به سه دسته مسکونی، اداری، تجاری و مختلط تقسیم می شوند. سه دیدگاه عمده در ارتباط با ساختمان های بلند وجود دارد:
دیدگاه موافق با احداث ساختمان های بلند که برای پاسخگویی به مشکلات روز افزون مسکن و زمین در شهرها و بهترین راه حل استفاده از ساختمانهای بلند می باشد.
دیدگاه مخالف با احداث ساختمان های بلند که احداث ساختمانهای بلند تأثیرات سوئی بر فضاهای شهری گذاشته و کیفیت زندگی را به انواع گوناگون پائین می آورند. این تاثیرات که ناشی از عدم رضایت؛ فشار، اضطراب و سلامت روانی؛ خودکشی؛ مشکلات رفتاری؛ جرم و ترس از جرم؛ رفتار اجتماعی؛ روابط اجتماعی؛ کودکان در بناهای بلند؛ احساس تعلق به مکان؛ سلسله مراتب دسترسی؛ امکانات و تسهیلات عمومی به دلیل تراکم و عدم توجه به مسایل اجتماعی اینگونه بناها می باشد.
آنچه پرداختن به بحث کیفیت در این محیط های سکونتی را ضروری می سازد، تبعات و پیامدهای نامطلوب احتمالی ناشی از سطح بالای تراکم در این مجتمع ها است که اگر چه لزوماً و همواره به افت کیفیت محیط زندگی نمی انجامد، ولی دارای مسائل و پیچیدگی های خاصی است که غفلت از آنها می تواند موجد ناهنجارهای کالبدی و اجتماعی باشد.
مجتمع مسکونی بلند مرتبه و شهر، محیط، انسان
با وجود ۱۳۰ سال از توسعه طراحی ساختمان بلند، به خصوص در زمینه زیست محیطی/ پایداری، به شکل رضایت بخشی پیش نمی رود. اکثر ساختمان های بلند به نظر می رسد که به شکلی تاریخی چون بیرون آمدگی های عمودی با یک پلان طبقاتی کارآمد (رویکرد تجاری)، یا به عنوان قطعه بلند مرتبه با هویتی مجسمه گونه ( رویکرد نمادینی) شکل می گیرند. (Mir M. Ali, 2006)
ساختمان های بلند وقتی درست مکان یابی و طراحی شوند عناصر قابل قبولی در فرم های شهری هستند. طراحی و کیفیت معماری این گونه از توسعه ها باید به دنبال یک هویت منحصر به فرد با در نظر گرفتن زمینه طراحی صورت گیرد. این بخش به توضیح دستورالعمل هایی می پردازد که به برنامه ریزی و طراحی ساختمان های بلند کمک می کند.
ارتباط ساختمان بلند با محیط شهری
طراحی ساختمان های بلند باید کمترین اثر منفی را بر همسایگی اطراف داشته باشد. این اثرات منفی شامل سایه اندازی ها، دید و حریم ها و ایجاد تونل باد می باشد (عزیزی، محمد؛ ۱۳۹۱). از این رو ارتفاع ساختمان و حجم ساختمان باید متناسب با همسایگی های اطراف باشد. گره ها و تقاطع های اصلی نقاط مناسبی برای جایگذاری ساختمان های بلند می باشند. (مختاباد، مصطفی؛ ۱۳۸۸)