علی بابها در باب او فرمود پیغمبر به علم ظاهر و باطن چنان مشکل گشای آمد |
بدین منصب که را دانی جز او شایسته و اولی؟ که بی او بود بس مشکل، اگر مشکل شدیحلها ( ابن حسام، ۱۳۸۲: ۷۷ ) |
۴-۲-۵ افضلیت امیرالمؤمنین (ع)
یکی از بحث ها در بین مسلمین این بوده است که افضل بعد از پیامبر (ص) کیست؟ براساس احادیث بسیاری پیامبر نشان می دهد که افضل بعد از رسول از هر جهت امیرالمؤمنین (ع) است: «علی در آسمان هفتم چون خورشید درخشان روز است در زمین و در آسمان دنیا چون ماه تابان شب است در زمین خدا، به علی سهمی از فضیلت داده که اگر بر اهل زمین بخش شود همه را فرا گیرد،نرمش لوط و خلق یحیی و زهد ایوب و در سخاوت به ابرهیم ماند، خرّمی او چون خرّمی سلیمان بن داوود است و توانایی او چون توان داوود و نامش بر همه پرده های بهشت نگاشته است.» ( ابن طقطقی،۱۳۵۰: ج۱،۹۹ )
بسیاری از فضائل و مناقبی را که شیعیان در باره علی بن ابی طالب نقل می کنند دارای سند و مدارک واقعی است که در کتاب های صحیح و مورد اطمینان اهل سنّت هم نوشته شده است و نه تنها از یک راه بلکه ازراه ها و سند های گوناگون نقل شده است که دیگر جایی برای دو دلی باقی نمانده است. بسیاری از اصحاب، روایت های بی شماری را در فضائل امام علی نقل کرده اند تا آن جا که ابن حنبل می گوید: «هیچ یک از اصحاب رسول خدا، دارای آنقدر فضائل زیاد نیست جز علی بن ابی طالب»(سیوطین، ۱۴۰۴:ج ۱، ۹۹ )
قلب مبارک علی (ع) محلّ حفظ قرآن می باشد و همین طوری که پیغمبر مخترع و آورندۀ قرآن است علی (ع) هم مفسّر و مبیّن قرآن است و همین طوریکه پیغمبر (ص) متکلم به کلمات قرآنست، علی (ع) هم مقوّم اسرار ونکات قرآن می باشد. خلاصه مطلب آن که، قرآن ظهور ونزولش به وجود مبارک پیغمبر خاتم (ص) و قوّام و فعلیتش به وجود مبارک علی (ع) واگر به واسطه وجود حضرت امیر(ع) نبود. وجود قرآن کالعدم بود یعنی فایده ای برای او متصور نمی شد،بلکه خود حضرت امیر(ع) در معنی و حقیقت قرآنست و ( کلام الله ناطق است ) یعنی زبان گویای حق تعالی است.
۴-۲-۵-۲- علی در قرآن چه زیباست گفتار پیامبر در حقّ علی آنگاه که فرمود:
«عَلِی ُّ مَعَ القرآنِ وَ القرآنُ مَعَ عَلی، لن یَفتَرِ فاحتی یَرِدا عَلَیَ الحوضَ» ( ابن عبد ربّه،۱۴۰۹:ج۳، ۴۱۴ ) علی با قرآن است و قرآن باعلی و این دو از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر برمن وارد آیند.
آنگونه که از اخبار و احادیث موجود برداشت می شود، سیصد آیه از آیات قرآن مجید، بر اساس مآخذ و مدارک قابل استناد،دربارۀ علی بن ابیطالب (ع) نازل شده است و علاوه بر بیانات علما ودانشمندان شیعه، بزرگان اهل سنّت نیز در کتاب های خود به این حقیقت اعتراف کرده اند. آیات مزبور گواه روشن و استواری بر این است که ولایت مطلقۀ آن حضرت ، آسمانی، و خلافتش از ناحیۀ خدا بوده است.
ما دراین جا ازبین آیات مربوطه،تنها به ذکر پنج آیه اکتفا می کنیم.
آیۀ ولایت
«إِنَما وَلیّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الذینَ آمنوا الذینَ یُقیُمُونَ الصلوهَ وَ یُؤتوُنَ الزکوَهَ وَهُم راکِعونَ» ( سوره مائده:۵۵ )
به درستی که ولی شما، خدا و رسول او وکسانی هستند که ایمان آورده اند؛ وآنان که نماز را برپای داشته و زکوه و صدقه می دهند، در حالی که در رکوع هستند.
«تمامی مفسّران گفته اند: این آیه هنگامی نازل شد که علی (ع) در مسجد مشغول نماز بود. فقیر وارد مسجد شد و در صف های نماز گشت واز مردم تقاضای کمک نکرد، ولی چون هیچ کس مرهم احسانی بر جراحاتش نگذاشت، رو به آسمان کرد وگفت: «الهی تو می دانی که به مسجد آمدم ومحروم می روم.» در این هنگام علی انگشت مبارکش را به جانب آن فقیر حرکت داده، فقیر متوجّه اشارۀ حضرت شد و انگشتر را از انگشت او بیرون آورد واز مسجد خارج شد. سپس این آیه در شأن علی (ع) نازل شد.» ( مسلم ابن حجاج،۱۳۳۴: ۴۱ )
آیۀ تطهیر
«إنَما یُریُدُ اللهَ لِیَذهبَ عَنکُمُ الرِجَسَ اهلَ البیتَ وَ یُطَهَرُکُم تَطهیرا» (سورۀاحزاب: ۳۲) به درستی که خدا اراده کرد تا هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت رسول (ص) ببرد و شما را پاک و مطّهر سازد. تمامی مفسّران گفته اند: این آیه زمانی نازل شد که رسول خدا در خانۀ ام سلمه خوابیده بود. امام حسن (ع) و امام حسین (ع) آمدند و نزدیک پیامبر نشستند. پس از آن حضرت فاطمه (ع) و سپس علی (ع) به جمع آنان پیوستند. رسول خدا بیدار شد و آنان را در کنار یکدیگر دید و خوشحال شد. آنگاه امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را بر زانوی راست و چپ خود نشانید، وعبای حصیری را که در آنجا بود گرفته و همگی خانواده را با آن پوشانید و کنار عبا را در زیر زانوی خود گذاشت و دست به درگاه حق تعالی برداشت و گفت «خدایا هر پیامبری را اهل بیتی بوده واین ها اهل بیت من هستند، در این هنگام، آیۀ تطهیر نازل شد؛ آیه ای که دلالت بر عصمت اهل بیت از گناه و اشتباه دارد.» (مناوی،۴۹:۱۲۸۶)
آیۀ لیله المبیت
«وَمِنَ الناسِ مَن یَشتَری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتَ الله وَاللهِ وَاللهُ رَؤوفٌ بالعِباد» (بقره: ۲۰۷)
و از میان مردم، کسانی هستند که جانشان را به خاطر خشنودی خدا عرضه می کنند و خداوند نسبت به این گونه بندگان بسیار مهربان است.
کافران قریش پس از نا امیدی از تعبیر رویۀ پیامبر در دعوت به اسلام، سرانجام تصمیم گرفتند آن حضرت را به قتل برسانند، نقشۀ آنان این بود که گروهی از مردان قبایل مختلف قریش به خانۀ پیامبر یوروش برند و آن حضرت را در بستر خواب غافل گیر و با ضربات نیزه و شمشیر تکّه تکّه کنند. حضرت جبرئیل فرشته وحی، پیامبر را از تصمیم نا جوانمردانه و وحشیانه کافران آگاه کرد و از سوی خداوند دستور آورد که همان شب از مکّه خارج شود و برای فریب کافران، علی(ع)را در بستر خود خواباند.پیامبر، موضوع را با علی (ع) در میان گذاشت و از او خواست که در بستر بخوابد تا کافران از آن حضرت غافل بمانند و او بتواند با بهره گرفتن از فرصت در محّل مناسب، دور از دسترس کافران مخفی شود و سپس به یثرب برود.علی (ع) با کمال خرسندی پذیرفت که جانش را سپر بلا سازد تا آسیبی به رسو ل خدا (ع) نرسد علی آن شب را در بستر خوابید و همان طور که پیامبر فرموده بود، کافران پنداشتند این پیامبر است که خوابیده است.امّا نخواستند در تاریکی شب به خانه هجوم آورند، چون ممکن بود با اشتباه افراددیگری را در تاریکی بکشند. برای همین تا سپیده دم خانه را زیر نظر گرفتند. هنگامی که هوا کمی روشن شد، به خانه حمله بردند و باشمشیر های آخته بر بستر یورش آوردند، در حالی که یقین داشتند پیامبر کشته خواهد شد.امّا همین که به بستر نزدیک شدند با کمال حیرت و حسرت دیدند این علی است که در بستر پیامبر آرمیده است.
به پاس این جانبازی و فداکاری، خداوند آیه ای نازل فرمود و درآن از این حادثه شورانگیز یاد کرد تا این ماجرا جاودانه بماند.آن شب درتاریخ به لیلت المبیت معروف شده است؛ یعنی شبی که حضرت علی در بستر پیامبر خوابید.
آیۀ تبلیغ
«یَا ایَُّها الرَسولُ بَلَُغ ما اُنزِلَ إلَیَکَ مِن رَّبکَ وَ إن لَم تَفعَل فّما بَلّّغت رِسالَتهَ واللهُ یََعصِمُکَ مِنَ الناسِ إنَّ الله َ لا یََهدِیَ القومَ الکافریَنَ» ( مائده:۶۷ ) ای رسول ابلاغ کن آنچه از جانب پروردگارت مأموری، که اگر ابلاغ نکنی رسالتت را انجام نداده ای، خدا ترا از مردم حفظ می کند، که خدا گروه کافران را هدایت نمی کند. رسول خدا در بخشی از خطبۀ غدیر چنین فرمود: از جانب پروردگار به من ابلاغ شده که اگر آنچه به من دستور داده شده است به مردم نرسانم رسالتم را انجام نداده ام.خداوند ضمانت فرموده که مرا از حوادث (احتمالی ) حفظ فرماید، که او کافی و کریم است. «ای مردم، من در تبلیغ این امر مهم کوتاهی نکردم و سبب نزول این آیه را برای شما بیان می کنم.بارها جبرئیل بر من وارد شد و پیغام پروردگار را رسانید که در این مکان معیّن آن پیام را برسانم صاحب هر نژاد بداند که علی بن ابیطالب برادر من، وصی و جانشین من است. او امام بعد ازمن و نازل منزلۀ من همانند هارون در کنار موسی است؛ مگر آنکه علی بعد از من پیامبر نیست، بلکه او سر پرست شما بعد از خدا و رسول است.
آیۀ اولو الامر
«یَا ایَُّهَا الذَّیَنَ آمَنوا اطیَعوا اللهَ و اطیَعوا الرَسُولَ و اولِی الامرِ مِنکُم» (نساء:۵۹ ) ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را. ابن بابویه از جابربن عبد الله انصاری روایت می کند: وقتی آیۀ «یَا ایَُّهَا الذَّیَنَ آمَنوا اطیَعوا اللهَ و اطیَعوا الرَسُولَ» بر پیغمبر نازل شد، گفتم یا رسول الله ! خدا و رسول را شناختیم؛ اولی الامر که خداوند اطاعتشان را همراه اطاعت تو قرار داده، چه کسانی هستند؟ فرمود: ای جابر آنان جانشینان من هستند، و پیشوایان مسلمین پس از من، اوّل ایشان علی بن ابیطالب است وپس از وی حسن وحسین و علی بن حسین و فرزند علی بن الحسین محمّد که در تورات به باقر معروف است و تو وی را خواهی دید و وقتی وی را دیدی سلام مرا به او برسان. در مطالبی که ذکر شد با چهرۀ درخشان علی و عظمت شأن آن حضرت از دیدگاه روایات و قرآن کریم تا حدی آشنا شدیم، در این جا نگاهی کوتاه به افضلیت و منزلت والای آن بزرگوار در دو منظومه علی نامه و خاوران نامه داریم.
منظومۀ علی نامه
چو شد کشته عثمان مروان نخست مدینه چو دریای پر شور شد برآمد بهم برسپاه عرب بد اندر عقیق آن بحق رهنمای یکی گفت عباس شاید امام ابردین تقی ونقی به امام سخی باید و عالم وچیره دست دگر آنک زال پیامبر بود ولیکن چنین کس بعالم درون |
ابا عمرک عاص پنهان نشست |