2-4) تأثیر مثبت رضایت بر تبلیغات دهان به دهان
49/0
**87/3
38/0
تأیید فرضیه
فرضیه اصلی دوم: تأثیر غیرمستقیم کیفیت خدمات به واسطه ارزش درک شده و رضایت بر تمایلات رفتاری
02/0
23/0
35/0
رد فرضیه
فرضیه اصلی سوم: تأثیر غیرمستقیم هویت برند به واسطه ارزش درک شده و رضایت بر تمایلات رفتاری
61/0
**95/3
تأیید فرضیه
** معناداری در سطح اطمینان ۹۹درصد. * معناداری در سطح اطمینان ۹۵ درصد میباشند.
فرضیه اول: کیفیت خدمات تأثیر مثبتی بر ارزش درک شده دارد.
H0:کیفیت خدمات تأثیر مثبتی بر ارزش درک شده ندارد.
H1: کیفیت خدمات تأثیر مثبتی بر ارزش درک شده دارد.
بر طبق نتایج به دست آمده از آماره t، متغیر کیفیت خدمات در سطح اطمینان ۹5 درصد بر متغیر ارزش درک شده تأثیر معنیداری ندارد (آماره t در بازه 96/1- تا 96/1+ قرار گرفته است). بنابراین، بر خلاف بانکهای دولتی، نمی توان به این نتیجه رسید که با بهبود کیفیت خدمات بانکهای خصوصی، ارزش درک شده مشتریان از این بانکها نیز افزایش مییابد و برعکس. بنابراین فرضیه اصلی اول مورد تأیید قرار میگیرد.
فرضیه دوم: هویت برند تأثیر مثبتی بر ارزش درک شده دارد.
H0: هویت برندتأثیر مثبتی بر ارزش درک شده ندارد.
H1: هویت برندتأثیر مثبتی بر ارزش درک شده دارد.
بر طبق نتایج به دست آمده از آماره t، متغیر هویت برنددر سطح اطمینان ۹9 درصد بر متغیر ارزش درک شده تأثیر معنیداری دارد (آماره t در خارج از بازه 58/2- تا 58/2+ قرار گرفته است). همچنین می توان گفت که نوع این رابطه مثبت و مستقیم است. بنابراین، میتوان به این نتیجه رسید که با بهبود هویت برند بانکهای خصوصی در نزد مشتریان، ارزش درک شده مشتریان از این بانکها نیز افزایش مییابد و برعکس. بنابراین فرضیه اصلی دوم مورد تأیید قرار میگیرد.
با توجه به ضریب مسیر مربوط به این فرضیه نیز می توان به این نتیجه رسید که هویت برند به میزان 97/0 بر ارزش درک شده اثر دارد. یعنی اگر متغیر هویت به میزان 1 واحد افزایش یابد به احتمال 99 درصد مقدار متغیر ارزش درک شده به میزان 97/0 واحد افزایش مییابد.
ضریب تعیین حاصل از تأثیر کیفیت و هویت بر ارزش
ضریب تعیین مربوط به تأثیر کیفیت خدمات و هویت برند بر ارزش درک شده نیز برابر 91/0 است. این مقدار نشان میدهد که دو مفهوم کیفیت خدمات و هویت برند با هم توانسته اند 91 درصد از تغییرات ارزش درک شده مشتریان بانکهای خصوصی را پیش بینی یا تبیین کنند. 9 درصد باقیمانده نیز توسط سایر متغیرها که در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار نگرفتند، تبیین میگردد.
فرضیه سوم: ارزش درک شده تأثیر مثبتی بر رضایت مشتری دارد.
H0: ارزش درک شده تأثیر مثبتی بر رضایت ندارد.
H1: ارزش درک شده تأثیر مثبتی بر رضایت دارد.
بر طبق نتایج به دست آمده از آماره t، متغیر ارزش درک شدهدر سطح اطمینان ۹9 درصد بر متغیر رضایت تأثیر معنیداری دارد (آماره t در خارج از بازه 58/2- تا 58/2+ قرار گرفته است). همچنین
می توان گفت که نوع این رابطه مثبت و مستقیم است. بنابراین، میتوان به این نتیجه رسید که با بهبود و توسعه ارزش درک شده مشتریان بانکهای خصوصی، رضایت مشتریان از این بانکها نیز افزایش مییابد و برعکس. بنابراین فرضیه اصلی سوم مورد تأیید قرار میگیرد.
با توجه به ضریب مسیر مربوط به این فرضیه نیز می توان به این نتیجه رسید که ارزش درک شده به میزان 78/0 بر رضایت مشتریان اثر دارد. یعنی اگر متغیر ارزش درک شده به میزان 1 واحد افزایش یابد به احتمال 99 درصد مقدار متغیر رضایت مشتری به میزان 78/0 واحد افزایش مییابد.
ضریب تعیین حاصل از تأثیر ارزش بر رضایت
ضریب تعیین مربوط به تأثیر ارزش درک شده بر رضایت مشتری نیز برابر 64/0 است. این مقدار نشان میدهد که ارزش درک شده توانسته64 درصد از تغییرات رضایت مشتریان بانکهای خصوصی را پیش بینی کند. 36 درصد باقیمانده نیز توسط سایر متغیرها که در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار نگرفتند، تبیین میگردد.
فرضیه چهارم: رضایت مشتری تأثیر مثبتی بر تمایلات رفتاری دارد.
H0: رضایت تأثیر مثبتی بر تمایلات رفتاری ندارد.
H1: رضایت تأثیر مثبتی بر تمایلات رفتاری دارد.
بر طبق نتایج به دست آمده از آماره t، متغیر رضایتدر سطح اطمینان ۹9 درصد بر متغیر تمایلات رفتاری تأثیر معنیداری دارد (آماره t در خارج از بازه 58/2- تا 58/2+ قرار گرفته است). همچنین
می توان گفت که نوع این رابطه مثبت و مستقیم است. بنابراین، میتوان به این نتیجه رسید که با بهبود و توسعه رضایت مشتریان بانکهای خصوصی، تمایلات رفتاری مشتریان این بانکها شامل مراجعه یا رجوع مجدد و تبلیغات دهان به دهان نیز افزایش مییابد و برعکس. بنابراین فرضیه اصلی چهارم نیز مورد تأیید قرار میگیرد.
با توجه به ضریب مسیر مربوط به این فرضیه نیز می توان به این نتیجه رسید که رضایت به میزان 80/0 بر تمایلات رفتاری مشتریان اثر دارد. یعنی اگر متغیر رضایت به میزان 1 واحد افزایش یابد به احتمال 99 درصد مقدار متغیر تمایلات رفتاری به میزان 80/0 واحد افزایش مییابد.
ضریب تعیین حاصل از تأثیر رضایت بر تمایلات رفتاری
ضریب تعیین مربوط به تأثیر رضایت بر تمایلات رفتاری مشتری نیز برابر 61/0 است. این مقدار نشان میدهد که متغیر رضایت مشتریان توانسته61 درصد از تغییرات تمایلات رفتاری مشتریان بانکهای خصوصی را یا تبیین کند. 39 درصد باقیمانده نیز توسط سایر متغیرها تبیین میگردد.
مدلهای تحقیق در حالت تخمین ضرایب مسیر و معنیداری ضرایب (t-value) به منظور آزمون فرضیه های اصلی تحقیق در بانکهای خصوصی به ترتیب در نمودارهای زیر آمدهاند.