خوب، به نظرت در هنگام مواجه شدن با این پیشامدهای منفی و موقعیت های پر خطر چه باید کرد؟ بهتر است آنچه را که در حال انجامش هستی متوقف کنی و به آن توجه کنی. وقتی که احساس کردی که تمرکز خوبی داری، آن موقعیت پر خطر و پیشامد منفی را به این صورت مرور کن:
وقتیکه پیشامد منفی شروع شد کجا بودی ؟
در محیط اطرافت چه اتفاقی داشت می افتاد ؟
چه کسی با شما بود ؟
در هنگام پیشامد منفی چه افکار ، احساس و واکنش بدنی داشتی ؟
پرسیدن این سوالات می تواند باعث شود که موقعیت پر خطر و پیشامد منفی را به خوبی بفهمی. پاسخ به این سوالات به شما کمک می کند تا برنامه ی خاصی را در این وضعیت ها دنبال کنی. مثلا می توانی از دیگران کمک بگیری، با یک دوست صحبت و درد دل کنی. مخصوصا اگر روز سختی را داشته ای، می توانی دوست یا یکی از اعضای فامیل را بیابی که به شما کمک کند و این باعث احساس دلگرمی ات می شود. حالا می توانی به من بگویی هنگام مواجه شدن با این پیشامدهای منفی چه برنامه ای را در نظر گرفته ای؟ در نهایت، صبر و کار سخت به شما کمک می کند حتی با وجود پیشامدهای منفی به مسیر خود ادامه دهی. آنچه که در اینجا می خواهم به تو بگویم این است که باید منتظر پیشامدهای منفی باشی. در آینده زمان هایی خواهد بود که چیزها آن طور که می خواهی پیش نمی رود. همان طور که ممکن است تاکنون متوجه شده باشی، پیشامدهای منفی و مشکلات بخشی از این زندگی انسانی هستند. اینکه آنها اتفاق بیفتد یا نیفتد ممکن است مساله مهمی نباشد: چگونگی پاسخ ما به آنهاست که اهمیت دارد (ولز و سورل، ۲۰۰۷).
خوب، حالا به عنوان تمرین نهایی تعهدات از تو می خواهم که در مورد یکی یا تعدادی از ارزشمندیهایت با من صحبت کنی (ولز و سورل، ۲۰۰۷) هم چنین از تو می خواهم که راجع به کارهایی که انجام می دهی، کارهایی که تو را به ارزشمندی ها نزدیک و کارهایی که تو را از ارزشمندی ها دور می کند، صحبت کنی و آنها را مرور کنیم می توانی آنها را روی تخته بنویسی (مورل و ویلسون، ۲۰۰۲).
خداحافظی : افرادی که درد مزمن دارند، برای مدت زمان زیادی این تجربه را احساس می کنند یعنی تجربه ی درد آنها خیلی طولانی است. به نظرت چه چیزهای خوبی از این درمان به دست آورده ای؟ چطور می توانی از این چیزهایی که در درمان یاد گرفته ای، برای زندگی بهتر و افزایش آنچه که می توانی انجام دهی، استفاده کنی. قرار دادن قسمت های مختلف درمان در کنار هم، به شما کمک خواهد کرد. برخی افراد انتظار دارند که بتوانند برای همیشه از درد مزمن رها شوند. همان طور که از چند جلسه اول به یاد داری، حذف درد از زندگی ممکن است امکان پذیر نباشد. درد، چیزی است که هر کسی در زندگی اش آن را یکبار یا بیشتر تجربه کرده است. نکته ی آخری که می خواهم بگویم این است که برخی افراد برای اینکه خوب مهارت هایشان را یاد بگیرند، به زمان زیادی نیاز دارند یعنی باید خیلی تمرین کنند تا بتوانند به خوبی مهارت پیدا کنند. اگر آنچنان پیشرفتی که می خواستیم به دست نیاوردیم نگران نباشیم. باید به خاطر داشته باشی که این موضوعات تا حدودی سخت است. ممکن است برای ماه ها یا حتی سال ها بعد از امروز همچنان پیشرفت کنی. از شرک تو در این جلسات متشکرم. امیدوارم که این جلسات به تو کمک کرده باشد که چیزهای جدیدی در مورد دردت یاد بگیری (ولز و سورل، ۲۰۰۷) خوب حالا با توجه به این جلساتی که با هم داشتیم حرفی و نظری داری که به من بگویی؟ یا چه کارهایی دوست داشتی در این جلسات انجام بشود و در موردش صحبت شود؟
۴-۱-۱-۲ طراحی کتاب کارکودک
کتاب کار کودک
جلسه اول
خلاصه جلسه اول :
ما در این جلسه یاد گرفتیم که نسبت به درد (یا همان آدم ولگرد)، واکنش هایی را نشان می دهیم. این واکنش ها به چند دسته تقسیم بندی می شوند که عبارتند از فکر، احساس، رفتار و واکنش های بدنی. همه ی این واکنش ها باعث می شوند که ما از کارهایی که درد آور است اما در عین حال ممکن است اهمیت زیادی برایمان داشته باشد، دوری کنیم. این کارهای همان کارهایی هستند که تو از جادوگر می خواستی که با عصای جادویی اش برایت انجام دهد. ما در این جلسه گفتیم که به شما کمک می کنیم که به این کارهای ارزشمند نزدیک شوی و گفتیم که لازمه ی رسیدن به این کارهای ارزشمند، تلاش و پشتکار سخت است و این تلاش و پشتکار سخت را هم با مثال لیوان گل آلود و ورزش کردن به تو نشان دادیم.
تکلیف جلسه اول ( کودک ) :
تکلیف اول :
یک نقاشی از درد بکش.
تکلیف دوم :