در ایران این ابزار توسط بخشی از بازار سرمایه (بانک های تجاری) بکار گرفته می شود که آن هم با توجه به عدم ثبات فضای کسب و کار و همچنین نبود بازار مالی کار امدی که قادر به رتبه بندی شرکت ها باشد بیشتر در مورد اموال غیرمنقولی که ارزش اسمی بالایی دارند اتخاذ می شود(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۱).
-
-
- حساب های دریافتنی : نوع دیگر نوع دیگر ابزار تامین مالی برای شرکت ها، استفاده از مانده حساب های دریافتنی جهت دریافت اعتبار می باشد. با توجه به اینکه در صورت های مالی، حساب های دریافتنی جزء دارایی های نسبتا بدون مخاطره محسوب می شود، معمولاً حساب های دریافتنی وثیقه مناسبی برای تضمین استقراض کوتاه مدت تلقی می شود. در این شیوه تامین مالی اعتبار دهنده تنها در صورتی متحمل زیان خواهد شد که مطالبات واحد اقتصادی وام گیرنده دچار مشکل شود. با این حال این شیوه تامین مالی زمانی صورت می گیرد که مانده حساب های دریافتنی، فروش شرکت و بدهی اشخاص در حد قابل قبولی باشد. به علاوه می بایست حساب های دریافتنی ناشی ازفروش باشد، برگشت از فروش زیادی وجود نداشته و مشتریان از وضعیت مالی نسبتا مناسبی برخوردار باشند. از جمله مزایای این روش وثیقه قراردادن حساب های دریافتنی، دستیابی به جریان نقدی دوره ای و واگذاری حساب های دریافتنی می باشد(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۲).
-
در ایران به جهت ریسک بالای وصول حساب های در یافتنی، عدم شفافیت کامل حساب های دریافتنی منعکس شده در صورت های مالی، ماهیت متنوع این نوع از دارائی ها و عدم آشنایی عاملان اقتصادی با این ابزار این نحوه تأمین مالی کمتر مورد استفاده واقع شده است. بر اساس مصوبات اخیر دولت، بانک ها مکلف شدند مطالبات شرکت های تولیدی داخلی از دولت را به عنوان وثیقه قبول و به آنها تسهیلات اعطاء نمایند(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۲).
-
- موجودی کالا: با توجه به اینکه موجودی کالا جزء آن دسته از دارائی هایی محسوب می شود که دارای قدرت نقدشوندگی بالا ی است، لذا این شیوه نیز جزء آن دسته از روش های تامین مالی محسوب می شود که جذابیت های خاص خود و در عین حال شرایط و ویژگی های منحصر به فردی را دارا می باشد. در این شیوه وام دهنده با قبول و پذیرش موجودی کالا به عنوان وثیقه مبادرت به پرداخت تسهیلات برابر با ۷۰ تا ۹۰ درصد موجودی کالای نزد انبار می نماید(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۲).
از آنجایی که موجودی کالا جنبه فیزیکی دارد(و به صورت دارایی مالی نیست) اگر قرار باشد گرو گذاشته شود در هنگام عقد قرارداد به ویژگی هایی چون قابلیت فروش، دوام، میزان موجودی و نوع موجودی (موادخام، کالای در جریان، کالای ساخته شده و قطعات یدکی) توجه می شود. بنابراین، وام دهنده با در نظرگرفتن ملاحظات فوق اقدام به اعطاء تسهیلات به واحد تولیدی با ترهین فاکتور فروش، رسید انبار و حساب های دریافتنی می نماید. مزیت عمده این شیوه برای وام گیرنده این است که هنگام سررسید، بنگاه وام بدهی خود را از محل مطالبات پرداخت می نماید (معمولاً شرکت ها برای خرید مواد خام از این شیوه استفاده می کنند) (شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۲).
با این حال قراردادی که در آن کلیه اقلام موجودی کالا و حساب های دریافتنی وثیقه وام قرار می گیرد به بانک یا سازمان وا م دهنده این حق را می دهد که نسبت به اکثر دارایی های شرکت ادعا داشته باشد (رزاقی ۱۳۸۶)
با توجه به محدود شدن نوسانات قیمت مواد اولیه و ساخته شده در کشور و ثبات بیشتر سیاست های گمرکی و ابعاد تورم محدود کنونی در صورت اتخاذ سازوکار آن در بازار سرمایه می تواند به عنوان یک ابزار تأمین مالی مورد استفاده قرار گیرد(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۳).
-
- پیش فروش محصولات(سلف): یکی از رو ش های تامین مالی کوتاه مدت پیش فروش محصولات می باشدکه عمدتا توسط شرکت های با محصول پرمتقاضی، کیفیت برتر و قیمت رقابتی تر قابل اجرا است. هزینه تامین مالی در این روش معادل تفاوت قیمت پیش فروش محصول در زمان اخذ پیش دریافت و زمان تحویل آن می باشد. تجربه تامین مالی با این شیوه به ویژه در سال های اخیر در شرکت های سازنده خودرو و سیم کارت در ایران رواج داشته است، به نحوی که این شرکت ها بخش قابل توجهی از نیازهای مالی خود را از این طریق برطرف کرده اند. با این حال، تجربه فروش کالا به صورت سلف نیز در مورد برخی از محصولات صنعتی و کشاورزی ایران در حال حاضر رواج دارد ( شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۳)
-
- رجوع به موسسات مالی تجاری: در صورت عدم امکان تامین مالی و دریافت اعتبار از هر یک از طرق ذکر شده، بنگاه های تولیدی ممکن است به مؤسسات مالی و تجاری روی آورند. وام این مؤسسات دارای بهره بالاتری از بانک بوده، عموما به وثیقه نیاز دارد که ارزش آن بیشتر از مانده وام است. این وثیقه می تواند به صورت حساب های دریافتنی، موجودی کالا یا دارائی باشد ضمن آنکه باید یاد آور شد که این مؤسسات نیز اغلب بخشی از منابع اعتباری خود را از طریق استقراض از بانک های تجاری دریافت می کنند(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۳).
۲-۲-۱۴٫ تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد مالی سازمان
جانسون و سوئنن در مطالعه ای که انجام دادند ۱۰ شاخص را به عنوان شاخص های شرکت های موفق در نظر گرفته اندکه سودآوری و نقدینگی از بین این شاخص ها مرتبط با سرمایه در گردش اند. سودآوری یکی از شاخص های مهم در ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها محسوب می شود، که با بهره گرفتن از معیار هایی همچون بازده دارائی ها و بازده ناخالص دارایی های غیرمالی و… محاسبه می گردد. نقدینگی نیز طبق نظر شلتون به توانایی سازمان برای ادای تعهدات کوتاه مدت خود مربوط می شود و سازمان باید سرمایه در گردش کافی یا دسترسی به وجوه کافی برای ادای این تعهدات را داشته باشد. پس می توان این چنین استدلال کرد که یک سطح نقدینگی بهینه می تواند به عنوان معیار مناسبی برای عملکرد مالی سازمان در نظر گرفته شود(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۰۷).
تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد مالی سازمان از دو جنبه تاثیر سیاست های سرمایه در گردش بر عملکرد و تاثیر شاخص های مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد مورد بررسی قرار می گیرد(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).
۲-۲-۱۴-۱٫ سیاست های مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد:
شرکت ها می توانند سرمایه گذاری در سرمایه در گردش خود را به حداقل برسانند یعنی یک سیاست جسورانه را در پیش گیرند یا یک سیاست محافظه کارانه را انتخاب کنند بنابراین مدیریت شرکت مجبور است قبل از انتخاب سیاست سرمایه در گردش خود در مورد موازنه ریسک و بازده تصمیم گیری نماید. حداقل کردن سرمایه گذاری در سرمایه در گردش (سیاست تهاجمی) ممکن است به طور مثبت بر روی سودآوری شرکت تاثیر بگذارد. از سوی دیگر سرمایه گذاری سنگین در سرمایه در گردش (سیاست محافظه کارانه) نیز ممکن است منجر به سودآوری گردد چرا که به عنوان مثال، نگه داشتن موجودی کالای زیاد، هزینه وقفه های احتمالی در فرایند تولید خسارات ناشی از کمیابی تولیدات را کاهش می دهد و همچنین هزینه های تامین را کاهش داده و در مقابل نوسانات قیمت از شرکت حمایت می کند. نتایج مطالعاتی که در این زمینه انجام شده نشان می دهد که شرکت هایی که سیاست سرمایه در گردش جسورانه را انتخاب نمده اند در مقایسه با شرکت های با سیاست محافظه کارانه دارای بازدهی و سودآوری بالاتری بوده اند(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).
مزایای یک سیاست تهاجمی کاهش هزینه ها و افزایش سود می باشد. چندین هزینه با بهره گرفتن از یک سیاست تهاجمی ممکن است کاهش یابد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- هزینه های موجودی کالا پایین تر و در نتیجه نگهداری کمتر موجودی ها و حرکت چرخش سریع موجودی. ۲- کاهش هزینه های بودجه بندی به دلیل استفاده از سیاست اعتباری تهاجمی. ۳-کاهش هزینه های بودجه بندی به دلیل استفاده زیاد از بدهی های کوتاه مدت(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).
لازم به ذکر است برای شرکت های کوچکتر به دلیل استفاده بیشتر از بدهی ها در مقایسه با شرکت های بزرگتر ، سیاست سرمایه در گردش تهاجمی می تواند سودآوریشان را به طور قابل ملاحظه ای افزایش دهد. اگر چه باید توجه داشت که سیاست های سرمایه در گردش تهاجمی، ریسک ناتوانی در ادای تعهدات را هم افزایش می دهد(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).
در کل می توان این چنین استدلال کرد که سیاست های سرمایه در گردش جسورانه، اگر چه ریسک زیادی را نیز دارا می باشد در مقایسه با سیاست های سرمایه در گردش محافظه کارانه دارای سودآوری بیشتری است. و شرکت ها باید از طریق موازنه ریسک و بازده که شالوده تمام تصمیم گیری های مالی است، سیاست های سرمایه در گردش مناسب را اتخاذ نمایند(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).
۲-۲-۱۴-۲٫ شاخص های مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد:
در این بخش ارتباط بین شاخص های مدیریت سرمایه در گردش یعنی مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی، مدت زمان نگهداری موجودی کالا و چرخه نقدینگی را با سودآوری و نقدینگی به عنوان دو شاخص عملکرد با بهره گرفتن از شواهد تجربی حاصل از یافته های جانسن و سوئنن در این زمینه بررسی می کنیم(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۰۹).
الف- نقدینگی و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش: سرمایه گذاری در سرمایه در گردش یک موقعیت نقدینگی خوب برای شرکت ایجاد می کند که برای بقای آن حیاتی است. نکته مهم این است که نقدینگی باید به خوبی مدیریت شود و در حد بهینه قرار گیرد. ائلجی؛ مدیریت نقدینگی کارا را شامل برنامه ریزی و کنترل دارائی های جاری و بدهی های جاری می داند به نحوی که ریسک ناتوانی در پرداخت تعهدات کوتاه مدت را کاهش می دهد و از سوی دیگر از سرمایه گذاری افراطی در این دارائی ها اجتناب کند(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۱۰).
سطح بهینه نقدینگی حداقل سطح نقدینگی است که برای پشتیبانی از فعالیت های تجاری و تولیدی ضروری است و از آنجا که عامل کلیدی سطح نقدینگی بهینه چرخش نقدینگی است، برای رسیدن به نقدینگی بهینه باید چرخه نقدینگی را در حداقل ممکن نگهداریم. یعنی در سطح حداقل بهینه ای که با سطح جاری فعالیت های تجاری و تولیدی سازمان سازگار بوده و سازمان بتواند به اهداف خود دست یابد و خود را با تغییرات بازار تطبیق دهد. بنابراین نقدینگی بیش از اندازه نمی تواند به عنوان معیاری برای عملکرد خوب باشد. پس می توان چنین نتیجه گرفت که برای رسیدن به نقدینگی بهینه به عنوان معیاری برای عملکرد، سازمان ها باید چرخه نقدینگی خود را در حداقل ممکن نگه دارند و نگه داشتن چرخه نقدینگی در حداقل بهینه مستلزم کاهش مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی و کاهش تعداد روزهای نگهداری موجودی کالا می باشد(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۱۰).
ب- سودآوری و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش: برای مشخص شدن ارتباط بین سوداوری و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش به نمونه هایی از تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است اشاره می شود. گارسیا و همکاران با مطالعه شرکت های کوچک و متوسط اسپاتیایی در طی دوره زمانی ۲۰۰۲-۱۹۹۶ انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مدیران می توانند از طریق کاهش مدت زمان نگهداری موجودی کالا و کاهش مدت زمان وصول مطالبات و در نتیجه کاهش چرخه نقدینگی ایجاد ارزش نموده و سودآوری خود رابهبود بخشند. وانگ نیز یک نمونه از شرکت های تایوانی و ژاپنی را طی دوره ۱۹۹۶-۱۹۸۵ مورد بررسی قرارداد و دریافت که چرخه نقدینگی کوتاهتر با عملکرد عملیاتی بهتر مرتبط می باشد.یافته های بوک و همکاران مبین این مسئله است که سازمان ها با نرخ موجودی کالای بالا به احتمال زیاد عملکرد مالی بدی دارند.
از مجموع شواهد تجربی اشاره شده در بالا می توان چنین استدلال کرد که ارتباط معناداری بین کاهش مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان نگهداری موجودی کالا و مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی و در نتیجه چرخه نقدینگی کوتاهتر و سوداوری شرکت ها وجود دارد و شرکت ها با نگداشتن چرخه نقدینگی و اجزای تشکیل دهنده آن در حد بهینه می توانند به سودآوری بالایی دست یابند(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۱۲).
۲-۲-۱۵٫ تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سودآوری
نتایج به دست آمده از هزینه ها و منافع سرمایه گذاری در سرمایه در گردش، یک رابطه بشکل U وارونه را بین سرمایه گذاری در سرمایه در گردش و سودآوری نشان میدهد. از اینرو، شرکت ها باید یک سطح سرمایه در گردش بهینه داشته باشند که بین هزینه ها و منافع توازن برقرار کند ، سودآوری را حداکثر نماید و هرگونه انحراف از این سطح بهینه (مثبت یا منفی) موجب کاهش سوداوری می شود(کابالرو، ۲۰۱۲، ۵۱۹).
دلاف(۲۰۰۳) بیان می کند که سطوح کم موجودی، سیاست های اعتباری معاملاتی و کاربرد اعتبار معاملاتی به دست آمده به عنوان ابزار تأمین مالی می تواند خطرات مرتبط با موجودی را افزایش داده محرکهای فروشی را کاهش و صورتحساب قابل پرداخت هزینه ها را افزایش دهد. بنابراین مدیران همیشه باید توازن نقدینگی و سودآوری را در زمان مدیریت سرمایه در حال گردش مورد بررسی قرار دهد. افزایش سریع هزینه سرمایه گذاری در سرمایه در حال گردش، مرتبط به مزایای حفظ موجودی بیشتر است و یا ضمانت اعتبار معامله برای مشتریان ممکن است باعث کاهش سودآوری شرکت شود. دلاف و چند تن دیگر، همگی رابطه منفیای را بین چرخه تبدیل پول و سودآوری شرکت پیشنهاد می دهند.
از طرف دیگر، چرخه تبدیل وجه نقد دارای سه عنصر تشکیل دهنده است. دوره تعویق پرداخت حساب دوره تبدیل مطالبات حسابها و دوره تبدیل موجودیها. شرکت میتوانند چرخه تبدیل وجه نقدشان را از طریق بهینه سازی جداگانه هر کدام از این سه عنصر تشکیل دهنده به حداقل برساند.
به عنوان مثال حسابهای قابل پرداخت می تواند منبع قابل تغییر و کم هزینه تأمین مالی شرکت ها باشد. تأخیر در پرداخت تأمین کننده های شرکت چرخه حسابهای قابل پرداخت را افزایش میدهد که هرکدام به صورت کار آمدی طول ccc را کاهش داده و سرمایه در حال گردش را پر بازده تر می کنند. تحقیقات قبلی نشان میدهد که این بازده افزایش یافته سرمایه در حال گردش موجب افزایش سودآوری می شود. به عبارت دیگر، موجودیهای اضافی و چرخه طولانی تر حساب های دریافتنی، چرخه تبدیل وجه نقد را افزایش میدهد و سودآوری و بازده را افزایش یافته نشان میدهد. بازده سرمایه در حال گردش بر مبنای اصول سرعت بخشیدن به مجموعه های پول و کاهش پرداخت پول است. در نتیجه شرکت هایی که با موجودیهای کم عمل می کنند و مطالباتشان را سریعاً جمع آوری می کنند دارای ccc کمتری بوده و میتوان آنها را به عنوان مواردی پربازدهتر مشاهده کرد که بصورت مثبت بر سودآوری تاثیر می گذارد(انکوئست، ۲۰۱۴، ۳۹).
۲-۳٫ مفاهیم سود
آدام اسمیت از اقتصاد دانان برجسته سود را مبلغی تعریف نموده که می توان بدون وارد نمودن آسیب بر سرمایه ثابت و سرمایه در گردش مصرف نمود.
سود دارای مفاهیم متفاوتی است که از بین آن می توان به سود اقتصادی و سود حسابداری اشاره نمود. اما به طور کلی می توان گفت سود حسابداری شامل تفاوت درآمد کل و هزینه کل یک بنگاه اقتصادی می باشد. اما سود اقتصادی شامل سود حسابداری منهای هزینه های ناپیدای آن بنگاه است.
معمولا حسابداران در تعریف سود به دو مفهوم اقتصادی تغییر در میزان رفاه و به حداکثر رساندن سود اشاره نموده و دو تعریف برای سود ارائه می نمایند. تعریف اول بیان می دارد که سود جامع عبارت است از تغییر در حقوق صاحبان سهام یک واحد تجاری در طی یک دوره که بیانگر مفهوم نگهداشت سرمایه است و تعریف دوم اظهار می دارد که برای آزمون موفقیت آمیز بودن یا نبودن فعالیت های واحد تجاری باید به بیشتر یا کمتر بودن وجه نقد دریافتی نسبت به وجه نقد مصرفی در بلند مدت توجه نمود(هندریکسون، ۱۳۸۵).
به طور کلی سود به عنوان مبلغ مازاد پس از حفظ رفاه (ثروت یا سرمایه)تعریف می شود. در مورد واحدهای انتفاعی، رفاه به منزلع ارزش این واحدها تلقی می گردد. به بیان دیگر، سود سهامداران را می توان به عنوان خالص گردش وجه نقد (سود سهام منهای سرمایه جدید) به علاوه تغییر در ارزش سهام واحد انتفاعی تعریف نمود(شباهنگ، ۱۳۸۶).
۲-۳-۱٫ شاخص های سودآوری
۲-۳-۱-۱٫ حاشیه سود ناخالص
این نسبت از تقسیم سود ناخالص بر فروش به دست می آید. این نسبت کارایی سیاست قیمت گذاری و کارایی تولید را منعکس می کند. اگر صورت کسر به دلیل افزایش قیمت محصولات، افزایش یابد؛ ممکن است در دراز مدت به دلیل کاهش قدرت خرید مشتریان و یا قدرت رقالت محصولات شرکت باعث متضرر شدن شرکت گردد. طریقه محاسبه این نسبت به قرار زیر است:
حاشیه سود ناخالص =
۲-۳-۱-۲٫ نسبت سود عملیاتی خالص
این نسبت از تقسیم سود عملیاتی بر فروش به دست می آید و خود سود عملیاتی از تفاوت فروش خالص از بهای تمام شده کالای فروش رفته و کل هزینه های عملیاتی به دست می آید.
سود عملیاتی خالص نسبت =
۲-۳-۱-۳٫ بازده ناخالص دارایی های غیرمالی
این نسبت از تقسیم سود ناخالص به تفاوت بین دارایی های کل و دارایی های مالی به دست می آید و نشان دهنده عملکرد اجرایی شرکت است. بوسیله این نسبت ما می توانیم موفقیت یا شکست فعالیت های عملکردی را اندازه بگیریم(انکوئیست، ۲۰۱۴).
GOI =
۲-۳-۱-۴٫ حاشیه سود فروش
این نسبت از تقسیم سود خالص بر فروش به دست می آید.