این روایت در کتب عامه و خاصه نقل شده است[۳۳۰].
۱۴-۱-۲-۴٫ پشیمانی ابوبکر از هجوم به خانه حضرت فاطمهI:
ابوبکر هنگام مرگش میگفت: ای کاش به خانه فاطمه وارد نمیشدم. این سخن ابوبکر دلالت بر خطای وی میکند.
۱-۱۴-۱-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:
جریان کشف خانه فاطمهI از افراد موثق نقل نشده است[۳۳۱].
۲-۱۴-۱-۲-۴٫ رد قوشچی:
این جریان در منابع معتبر اهل سنت روایت شده است[۳۳۲].
۲-۲-۴٫ مطاعن عمر:
۱-۲-۲-۴٫ مخالفت عمر با احکام شرعی
الف.زن زناکاری را که حامله بود نزد عمر آوردند. او دستور داد وی را سنگسار کنند. حضرت علیA عمر را متوجه اشتباهش کرد و فرمود: تو تنها بر خود زن میتوانی حکم زنا را جاری کنی، ولی درباره جنین او چنین حقی نداری، لذا عمر از سنگسار کردن آن زن دست کشید و گفت: اگر علی نبود عمر هلاک میشد.
ب. زن دیوانهای را که مرتکب زنا شده بود، پیش عمر آوردند. عمر به سنگسار شدن آن زن حکم کرد. هنگامی که حضرت علیA از این ماجرا باخبر شد به عمرفرمود: قلم تکلیف از مجنون و دیوانه برداشته شده است تا هنگامی که بهبودی یابد. عمر از اجرای حکم منصرف شد و گفت: اگر علی نبود عمر هلاک میشد.
کسی که مرتکب این گونه اشتباهات فاحش در احکام شرعیه شود، صلاحیت امامت و خلافت اسلامی را ندارد.
۱-۱-۲-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:
قوشچی میگوید: عمر از حامله بودن زن اول و دیوانه بودن دومی اطلاع نداشت. این سخن عمر که گفت: «اگر علی نبود عمر هلاک میشد» به این اعتبار است که عمر درباره وضعیت آن دو زن تحقیق کافی نکرده بود و ممکن بود در اثر عدم تحقیق کافی، آن دو زن سنگسار شوند و وی دچار تاسفی که بدتر از هلاکت است شود، ولی حضرت علیA او را متوجه حامله و مجنون بودن آن دو زن کرد[۳۳۳].
۲-۱-۲-۲-۴٫ رد پاسخ قوشچی:
آن چه از جواب قوشچی روشن میگردد، این است که وی بر خلاف برخی از اشاعره متقدم بر او؛ مانند تفتازانی[۳۳۴]، در صحت این اخبار تردید و تشکیک نکرده است و تنها جهل عمر را توجیه کرده است.
این سخن قوشچی که میگوید: عمر حامله بودن یا دیوانه بودن زن را نمیدانست، نه تنها پاسخ مفیدی نیست بلکه بدتر نیز هست، زیرا نشانگر این است که عمر به احکام الاهی و جان مردم چندان اعتنایی نداشته است و بدون تحقیق و بررسی کامل حکم اعدام صادر میکرده است.
۲-۲-۲-۴٫ منع از ازدیاد مهریه
روزی عمر در بالای منبر گفت: هر که مهریه دخترش را زیاد تعیین کند، آن مهریه را به بیت المال خواهم داد. زنی این سخن عمر را شنید و گفت: آیا چیزی را که خدا در کتاب خود در آیه «اگر خواستید زنی را رها کرده و زنی دیگر به جای او اختیار کنید و مال بسیاری مهر او کردهاید، البته نباید چیزی از مهر او بگیرید..»[۳۳۵] حلال کرده است، حرام میکنی؟! عمر در پاسخ گفت: همه حتی زنان داخل خانه، از عمر فقیه تر هستند.
۱-۲-۲-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:
قوشچی در جواب میگوید: این نهی، نهی تحریمی نبوده است، بلکه مقصود عمر این بود که با توجه به وضعیت اقتصادی مردم، ترک مهریه زیاد اولی است، هر چند که شرعا جایز است.
و این که عمر گفت: همه حتی زنان پرده نشین از عمر فقیه تر هستند، از باب تواضع و شکسته نفسی بوده است[۳۳۶].
۲-۲-۲-۲-۴٫ رد پاسخ قوشچی:
نهی عمر ظهور در نهی تحریمی دارد و این که گفت: مهریه بیشتر را در بیت المال قرار خواهم داد، نمیتواند معنایی جز نهی تحریمی داشته باشد.
بی تردید اعتراف به نقصان حتی از زنان پرده نشین، نشانه تواضع و شکسته نفسی نیست.
هم چنین هضم نفس در امور دینی موجه نیست، زیرا در صورت جواز، اعتماد به هیچ کلامی حاصل نخواهد شد، چون همواره احتمال هضم نفس داده خواهد شد و قصد واقعی فرد روشن نخواهد شد[۳۳۷].
۳-۲-۲-۴٫ مخالفتهای دیگر:
الف. عمر از بیت المال به زنان پیامبر اکرم۶ میبخشید، ولی به حضرت فاطمه و اهل بیتF خمسشان را نیز نمیداد.
ب.درباره ارث جد، صد حکم مختلف داد.
د.در تقسیم بیت المال مساوات را مراعات نمیکرد و برخی را بر بعضی دیگر تفضیل میداد.
ه. حج تمتع و متعه نساء را که در زمان پیامبر اکرم۶ جایز بود، تحریم کرد و گفت: «دو متعه در زمان رسول خدا۶ جایز بود ولی من شما را از آن دو نهی میکنم و هر کس آن دو را انجام دهد مجازات خواهم کرد»[۳۳۸].
۱-۳-۲-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:
قوشچی در پاسخ چهار مورد اخیر میگوید: «این موارد به خلافت عمر آسیب نمیرساند، زیرا مخالفت مجتهد با غیر خود در مسائل اجتهادی بدعت نیست»[۳۳۹]؛ یعنی عمر چون مجتهد بوده است، طبق اجتهاد خود عمل کرده است.
۲-۳-۲-۲-۴٫ رد پاسخ قوشچی:
قوشچی یا معنای اجتهاد را نمیداند یا تجاهل میکند، زیرا اجتهاد به معنای مخالفت کردن با منابع اصلی احکام و نصوص قرآن و احادیث نبی اکرم۶ نیست. اجتهاد به معنای مراجعه به منابع اصلی احکام و استنباط و اخراج احکام شرعی با بهره گرفتن از آنهاست. آیا میتوان در جایی که سخن پیامبر اکرم۶ به صورت نص وجود دارد، سخن ایشان را رها کرد و به اجتهاد عمر عمل نمود؟!
روایت کردهاند که «مردی شامی از فرزند عمر عبدالله ابن عمر درباره متعه حج سؤال کرد؟عمر پاسخ داد: متعه حلال است. مرد شامی به عبدالله گفت: پدرت آن را ممنوع کرده است. عبد الله جواب داد: به من بگو اگر پدرم از یک چیزی نهی کرد، ولی رسول خدا آن را انجام داد، آیا باید سنت پیامبر را انجام داد یا حرف پدرم را اطاعت کرد؟!»[۳۴۰]
در فصل روش شناسی قوشچی بیشتر در این باره بحث شد.
ح. عمر در تعیین خلیفه پس از خود با رسول خدا۶ مخالفت کرد، زیرا بنابر نظر اهل سنت پیامبر خدا۶ تعیین خلیفه خود را به مردم واگذار کرد، ولی عمر این کار را ننمود و اختیار خلیفه را به شورای شش نفره واگذار کرد.هم چنان که با این کار خود با ابوبکر نیز مخالفت کرد، زیرا ابوبکر فرد خاصی را برای پس از خود مشخص کرد.
۳-۳-۲-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:
این عمل عمر، مخالفت با رسول خدا به شمار نمیآید، همان گونه که تعیین ابوبکر فرد خاصی را مخالفت با رسول اکرم۶ به شمار نیامد[۳۴۱].
۴-۳-۲-۲-۴٫ رد پاسخ قوشچی:
پاسخ این شبهه پیش از این در مطاعن ابوبکر گذشت[۳۴۲].
۴-۲-۲-۴٫ تردید عمر در وفات پیامبر اکرم۶
هنگامی که رسول اکرم۶ رحلت کردند، عمر شک کرد و گفت: «سوگند به خدا که محمد۶ نمرده است، بلکه او غیبت کرده است». زمانی که ابوبکر به وسیله آیه «إنَّکَ مَیِّتٌ و إنّهُم مَیِّتُونَ»[۳۴۳] متوجه اشتباه خود ساخت، عمر گفت: گویی تا اکنون این آیه را نشنیده بودم. اکنون به وفات رسول خدا۶ یقین کردم.