عنصر طبیعی آتش به صورت برق حرکت میکند و هر جا را بخواهد میسوزاند.
حذر ز فتنهی ما و منی که این آتش
جج
مرا به جز من اگر اوفتد تو را گیرد
(همان: ۳۵)
۴-۲-پادشاهان اساطیری
در این جستار به بنمایههای اساطیری پادشاهان میپردازیم ولی پرداختن به دیگر پادشاهانی که در شعرشان از آنها یاد نشده است در خور این جستار نمینماید.
به نقل از آموزگار آمده: «شجرهنامهی اعقاب مشیه و مشیانه اصل و مبدأ بسیاری از نژادهای گوناگون را در بر میگیرد. شاخهای که در خونیروس و در ایران ویج اقامت کردند نژاد ایرانیان را به وجود میآورند. با کمی تفاوت در متنها، این نژاد از زوجی است که سیامک نامیده میشود. از سیامک نشاک زوج فِرَواک- فِرَواگین به وجود میآید و از فرو آگین زوج هوشنگ- روایت پیش نمونهای انسان و نخستین زوج بشر در شاهنامه با دگرگونیهایی دیده میشود.
و تاریخ اساطیری ایران در شاهنامه با کیومرث شروع میشود و پسر او سیامک نام دارد، سیامک با دیو مقابله میکند و دیو بر سیامک پیروز میشود. بعد از سیامک فرزندش هوشنگ بر جایگاه او مینشیند و دورهی پیشدادی از این جا آغاز میشود.» (آموزگار،۱۳۸۱ :۵۰)
بعد از هوشنگ تهمورث و بعد از تهمورث جمشید شاه میشود. بعد از جمشید ضحاک و بعد کاوه و فریدون و …
اسطورهی شاهان در شعر شاعران مذکور بازتاب یافته است.
۴-۲-۱-جمشید
«جمشید یا جم نام نخستین پادشاه اساطیری ایران است که در سنسکریت «یم» و درگاتها «ییم» تنها و بدون صفت و در سایر قسمتها با سه صفت «شید» روشن و درخشان، خوب، رمه و سریره «زیبا» توصیف شده است. صفت «شید» یا «خشئت» که صفت «خور» نیز هست. به این دلیل به جمشید نسبت داده شده که او در آغاز رب النوع آفتاب بوده است.»(یاحقی، ۱۳۸۶: ۲۹۱)
جمشید در اوستا پسر «و یونگهان» خوانده شده و نخستین کسی است که گیاه مقدس هوم را به اهورامزدا عرضه داشت و پیش از زردشت با او سخن گفت و اهورامزدا پیامبری را به او پیشنهاد کرد که او نپذیرفت سیصد سال که از سلطنت جمشید گذشت زمین بر موجودات تنگ شد و جمشید به سوی فروغ روی نمود و با نگین زرین خود زمین را بسود. پس زمین دامن بگشود و یک ثلث فراخ گردید. جمشید این کار را سه بار انجام داد؛ و زمین بر موجودات تنگ شد و جمشید به سوی فروغ روی نمود و با نگین زرین خود زمین را بسود. پس زمین دامن بگشود و یک ثلث فراخ گردید. جمشید این کار را سه بار انجام داد؛ و زمین را فراخ کرد. خدایان در انجمن خود طوفانی را پیش بینی کردند و به او گفتند که باید «وری» باغی بسازد. جمشید به اشارات ایزدان، وری ساخت از هر چهار طرف به بلندی یک میدان است و در آنجا تخم چارپایان و آدمیان و مرغان و دیگر جانوران بیاورد و برای آنها جایگاهی نیکو بساخت تا از گزند طوفان و برف و سرما در امان باشند. «به روایت بندهشن این «وَر» در میانهی پارس قرار دارد و سرزمین سعادت و شادکامی و بهشتی است که از دیدهی عالمیان پنهان است و نشانهی یادگارها و خاطراتی است که ایرانیان از قدیمترین زادگاه خود داشتند. وَرِ جمشید و مشابهت آن با کشتی سفینهی نوح گاه سبب شده است که برخی او را با حضرت نوح اشتباه کنند. شاید به دلیل همین کوششها بود که برخی جمشید را با «پرومته یونانی همانند یافتهاند؛ زیرا هر دو برای نجات والایی انسان کوشیدهاند. جمشید پس از پدر به روایت بلعمی بعد از برادرش تهمورث در سلسله پیشوایان به جای او نشست، برای نخستین بار سلاح و شمشیر و کرباس و ابریشم و رنگهای الوان را به کار گرفت، دیوان را به اطلاعت خود درآورد و آنها را به قطع درختان و ساختمان آجر و بنای خانه و گرمابه واداشت. مردمان را به چهار گروه، لشکریان و دانایان و رهبران، کشاورزان و پیشهوران تقسیم کرد و نخستین روز که به مظالم نشست. اور مزد روز بود از ماه فروردین، از آن پس آن روز را نوروز نام کردند و این جشن از جمشید یادگار ماند. در مدت سیصد سال پادشاهی جمشید هیچ بدی در جهان نبود و کسی از مرگ رنجه نمیشد. مرغان در برابر تخت افسانهای او صف زده و آدمیان و دیوان به اطلاعت او درآمده بودند. ولی ناگهان به وسوسهی ابلیس ادعای خدایی کرد و به همین دلیل فرکیانی از او جدا شد.»(همان: ۲۹۳)
نمودگاری جمشید:
شهریار در بیت زیر پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را نگین ملک سلیمان فرض کرده است و اینکه جمشید نمادی برای امام (ره) است که جام اسلام و انقلاب را باز گردانده است.
نگین ملک سلیمان ستادهایم از دیو
دوباره جام به جمشید باز میگردد
نگین گم شده اینک حکومت اسلام
ج
که با مراجع تقلید باز میگردد
ج
(شهریار،۱۳۸۶: ۱۱۵۳)