۱-۲) شرح و بیان مساله پژوهشی
اقتصاد به عنوان علم تخصیص بهینه منابع به موضوعات مرتبط با تولید، توزیع و مصرف میپردازد. یکی از عناصر مهم در مباحث علم اقتصاد، تحلیل رفتارهای اقتصادی انسان است؛ از این رو که تحلیل رفتار اقتصادی انسان و بررسی ابعاد فردی و اجتماعی این رفتارها از اهمیت بالایی برخوردار است. در واقع موضوع اصلی علم اقتصاد، تحلیل رفتارهای عوامل اقتصادی (از جمله انسان) در زمینههای مصرف، توزیع و تولید کالاها و خدمات است. در این راستا، شاخه اقتصاد خرد، به بررسی رفتارهای فردی انسان- به عنوان مصرف کننده، تولید کننده – میپردازد و موضوع شاخه اقتصاد کلان، تحلیل رفتارها و ویژگیهای تجمعی اقتصاد، ناشی از رفتارهای جمعی انسانهاست. بدین جهت جمعیت[۳]- به معنای کمیت تجمعی انسان- همواره از موضوعات مهم علم اقتصاد بوده و تاثیر آن بر متغیرهای اقتصادی از جمله رشد اقتصادی[۴] که به معنای توسعه و گسترش امکانات و ظرفیتهای اقتصادی در یک افق زمانی است، در آرا و نظرات اندیشمندان اقتصادی در ادبیات اقتصادی مورد تحلیل قرار گرفته است(عبدالملکی، ۱۳۸۹).
از چالش برانگیزترین نظریات اقتصادی سنتی در خصوص حد جمعیت و اثرات آن، نظریه بدبینانهی مالتوس است. وی در سال ۱۸۰۳ موضوع رشد هندسی جمعیت، در مقابل رشد حسابی غذا و احتمال کمبود غذا را در نتیجه این تفاوت مبنایی در نرخ رشد، مطرح کرد. در نظریه مالتوس، تولید کل در طول زمان افزایش مییابد. این افزایش موجب رشد بیشتر جمعیت خواهد شد، رشدی که ناشی از زاد و ولد بیشتر و مرگ و میر کمتر است؛ اما با توجه به ثابت بودن زمین به عنوان عامل اساسی تولید (لااقل در آن زمان) بهرهوری نهایی عامل اساسی دیگر، یعنی انسان، کاهنده خواهد بود (اوری[۵]، ۲۰۰۵).
تفکر و نگرانی در مورد اثرات وجود افراد به اصطلاح اضافی، برروی عرضهی زمین، غذا و دیگر منابع مورد نیاز و محیطزیست حتی در دوران باستان نیز دارای توجه و اهمیت بوده است، قبایل اولیه به وسیلهی سقط جنین و کودککشی( به ویژه کشتن دختران) سعی در مبارزه با این ترس از اضافه شدن جمعیت در سطح خانواده و قبیله داشتند (دلالی اصفهانی،۱۳۸۶). و حتی بزرگانی نظیر افلاطون، سنت آگوستین[۶]، لاکریتوس[۷] و دیگران در مورد افزایش تخلیه خاک و مواد معدنی، جنگل زدایی و مسائلی از این دست نگران بودند(شومپیتر[۸]، ۱۹۵۴).
با گذشت زمان، پژوهشهای جدید در این موضوع عملا با نظریهی اقتصادی کلاسیکها در قرن هفدهم وسعت یافت. در این زمان که ویلیام پتی[۹] به عنوان پدر علم اقتصاد مطرح میشود، مسائلی را مورد بررسی قرار داد که حتی بنیان عقاید بسیاری از افراد مشهور بعد از وی شد. از آن جمله میتوان به مثال ساخت یک ساعت وی اشاره نمود که استنباط کرده بود با افزایش جمعیت هر صنعتی راحتتر و آسانتر شده و محصول نیز با کیفیتتر و ارزانتر خواهد شد(پتی، ۱۶۸۲). نظریهی آدام اسمیت[۱۰] درمورد تقسیم کار در مورد کارخانه سوزن مشهور است. او عقیده داشت که هجده کار تولیدی در طول تولید یک سوزن میتواند شکل بگیرد، که البته این موضوع به طور تلویحی نیاز به اندازه جمعیت را در خود دارد (آدام اسمیت، ۱۷۷۸).
در ادامه این روند و در دیدگاههای بعدی، احتمال بروز اثرات مثبت در نتیجهی افزایش جمعیت مطرح گردید. در این دیدگاهها، بروز اقتصاد مقیاس، شتاب بیشتر رشد فنآوری ، تغییرات نهادی پیش رونده، ارتباطات و حمل و نقل ارزانتر و توسعه آسانتر سرمایههای اجتماعی به عنوان برخی نتایج مثبت افزایش جمعیت مطرح شدند.
مثلا گادوین[۱۱] (۱۸۲۰) به نهادهای اجتماعی اعتقاد داشت و در مقابل نظریه مالتوس میگفت اگر جامعه وضعیت خود را به خوبی بشناسد، قوانین طبیعی موجب محدودیت نخواهد شد. اورت[۱۲] هم به ضعف نظریهی مالتوس با توجه به شواهد تجربی در ایالات متحده اعتقاد داشت، وی عقیده داشت که افزایش جمعیت در یک منطقهی خاص سبب تقسیم کار فوری میشود که به نوعی، خود موجب ایجاد راهکارهایی جدید میشود که در ادامه منجر به بهبود روشهای مختلف صنعتی و پیشرفت سریع در شاخههای مختلف علم و هنر میشود، این اثر در واقع حاصل از بهبود بهرهوری ناشی از تقسیم کار است (اورت،۱۹۷۰).
نظراتی بدین مفهوم تا آنجا پیش رفت که در دیدگاه گروه دیگری از اقتصاددانان همچون لوکاس، کرامر، مکنیکول و غیره هیچ نقش اقتصادی منفیای برای جمعیت قابل تصور نیستند. در نظریههای مختلف مرتبط با نیروی کار، بازار کار و اشتغال، نظریهای که افزایش بیکاری را منبعث از افزایش جمعیت بداند وجود ندارد. از سوی دیگر با افزایش باروری و زاد و ولد، افزایش تقاضایی اتفاق میافتد که موجب تحریک طرف عرضه، افزایش تولید و در نتیجه کاهش بیکاری می شود(دلالی اصفهانی، ۱۳۸۵).
علاوه بر مسائل و نظرات ذکر شده، در تحلیلهای اقتصادی مربوط به جمعیت، در کنار اهمیت پرداختن به موضوع جمعیت از دیدگاه تاثیر مثبت یا منفی بزرگ شدن حجم جمعیت بر رشد و توسعهی اقتصادی، موضوعات دیگری نیز وجود دارد که از اهمیت برخوردارند و لازم است که مورد توجه قرار گیرند.
یکی از این موضوعات مهم، تحلیل اثرات ساختار سنی[۱۳] و تحولات آن بر متغییرهای اقتصادی است. به عبارتی به نظر میرسد رشد جمعیت به تنهایی بازگوکنندهی بسیاری از حقایق موجود در زمینهی جمعیت شناختی نباشد. از این رو برای دستیابی به حقایق بیشتر و نتایج مفیدتر در زمینهی رشد اقتصادی، توجه به ساختار سنی جمعیت نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است، به طوری که بیتوجهی به آن میتواند باعث بروز ناهماهنگیها و ایجاد مشکل در برنامهریزیها شده و در نهایت به عدم تعادل در بخشهای مختلف اقتصادی منجر شود (مهرگان، ۱۳۸۸).
از موضوعات بسیار مهم دیگر، آهنگ تغییر جمعیت و دستیابی به نرخ بهینه رشد جمعیت[۱۴] است. در واقع تحلیلها و نظریات مربوط به نرخ بهینه رشد جمعیت، به دنبال یافتن نرخ رشدی از جمعیت هستند که با توجه به ساختارهای موجود در هر اقتصاد، متغیرهای حائز اهمیت از جمله رشد اقتصادی، پس انداز، سرمایه گذاری و غیره را به سمت وضعیت بهینه این متغیرها هدایت میکند. همچنین در این مطالعات، شرایطی که امکان تحقق این نرخ رشد را فراهم میکند، تحلیل و بررسی می گردد.
در این راستا، پژوهش حاضر از یک سو در پی تحلیل اثرات اندازه جمعیت بر رشد و توسعه اقتصادی است. برای دست یابی به این هدف، مدلهای “اثر مقیاس” و “اثر اندازه بازار” تبیین و تحلیل میگردند، که بر تاثیر جمعیت و مقیاس اقتصاد، بر فرایند کشف نوآوریها در بهبود کیفیت کالاها و فنآوریهای جدید و همچنین بر تاثیر جمعیت بر پیشرفتهای فنآوری و انتشار فنآوری در گستره اقتصاد تاکید دارند که این فرآیندها باعث شتاب در رشد اقتصادی میشوند. از سوی دیگر، این پژوهش در پی تحلیل نظریه نرخ بهینه برای جمعیت است که توسط ساموئلسون[۱۵] (۱۹۵۸و ۱۹۷۵) مطرح شده است. در این راستا، در قالب تحلیلهایی از جنبه اقتصادی و ریاضی، به تحلیل نظریه مذکور پرداخته شده و از این رهگذر، به پاسخ گویی به این پرسش میپردازد که اندازه بهینه نرخ رشد جمعیت برای یک جامعه چه مقدار است.
در نهایت، بر اساس یکی از مدلهایی که در قالب آن، نقدی بر نظریه ساموئلسون مطرح شده است، برای اقتصاد ایران، مدلی کالیبره خواهد شد و اثر رشد جمعیت، بر رفاه و مصرف بین زمانی، در قالب نمودار به تصویر کشیده میشود.
۱-۳) اهمیت و ارزش پژوهش
با توجه به اینکه جمعیت یکی از مهمترین متغیرهای اقتصادی و چه بسا اساسیترین آنها محسوب میشود و مشخص کردن جهت حرکت و تعین اندازهی آن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و همچنین از آنجا که در بسیاری از مدلهای رشد اقتصادی، نرخ رشد جمعیت به صورت برونزا در نظر گرفته شده است، در این پژوهش با دید وسیعتری و با تکیه بر نظرات گذشته و حال و مخصوصا نظرات ساموئلسون، به بررسی و تعیین نرخ بهینه رشد جمعیت در چارچوب یک مدل پویا پرداخته میشود.
۱-۴) اهداف پژوهش
۱- تعیین مقدار مطلق و تحلیل شرایط اندازه بهینه جمعیت
تعیین اثر رشد جمعیت بر رشد و رفاه طولانی مدت اقتصادی
تعیین بهینه اندازه و رشد جمعیت
تعیین اثر اندازه جمعیت بر رشد اقتصادی
۱-۵) کاربرد نتایج پژوهش
نتایج این پژوهش میتواند در سیاستگذاری کلی جمعیتی با توجه به شرایط تعریف شده اقتصادی در این پژوهش موثر واقع شود. در این راستا، وزارت اقتصاد، وزارت کار و امور اجتماعی، سازمان تامین اجتماعی و وزارت بهداشت و درمان میتوانند از این نتایج در برنامهریزیهای بلندمدت خود استفاده نمایند. هم چنین نتایج این پژوهش در جهت روشنتر ساختن و معکوس نمودن افکار بدبینانه نسبت به بزرگ شدن جمعیت و رشد آن کمک خواهد نمود و همچنین میتواند امعان نظر تدوین کنندگان الگوی بشریت اسلامی قرار گیرد.
۱-۶) سوالها و فرضیههای پژوهش
آیا رشد بهینهای برای جمعیت وجود دارد؟
حداقل و حداکثر رشد بهینه برای جمعیت چه مقدار است؟
آیا اندازه و رشد جمعیت با معادلهی لجستیک حد میخورد؟
تاثیرات اندازه جمعیت بر رشد اقتصادی چگونه است؟
۱-۷) روش پژوهش
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوهی پژوهش و بررسی سوالها، به صورت توصیفی- تحلیلی است. در بخش ادبیات موضوع از روش کتابخانهای و برای این منظور از کتب، مجلات، مقالات و پایاننامهها استفاده خواهد شد. طراحی و تدوین مدل با توجه به مبانی نظری و مطالعات تجربی مربوطه صورت خواهد گرفت. بنابراین، متناسب با اهداف رساله و با بهره گرفتن از مقالات پایه در زمینهی موضوع پژوهش، به بررسی سوالهای پژوهش پرداخته میشود. در ادامه، سعی میشود قضیه خوشاقبالی را که ساموئلسون برای اولین بار در سال ۱۹۷۵ بیان نمود، طرح و نهایتا به نقد بکشیم.
دیاموند و ساموئلسون، مدل سولو را که در آن سرمایه نقشی محوری ایفا میکند با مدل نسلهای همپوشان ۱۹۵۸ ساموئلسون ترکیب نمودند و به وسیلهی آن نشان دادند که نرخ رشد بهینهای برای جمعیت وجود دارد، و طلاییترین وضعیت قانون طلایی که رفاه فرد و یا نسل نماینده را حداکثر میکند. اتفاق میافتد.
پس از ارائه مدل توسط ساموئلسون، یک سال بعد، دردورف (۱۹۷۶) در قالب مدلی به نقد و تحلیل نظریات ساموئلسون پرداخت. در این پژوهش، با ارائه و تشریح مدل دردورف و همچنین با ارائه نقدهایی از جنبه اقتصادی و ریاضی، به تحلیل نظریه نرخ بهینه جمعیت ساموئلسون پرداخته میشود و در ادامه، مدل دردورف برای اقتصاد ایران کالیبره خواهد شد و اثر تغییرات نرخ رشد جمعیت بر مصرف و رفاه بین زمانی به تصویر کشیده میشود. همچنین، برای دستیابی به هدف تحلیل اثر اندازه جمعیت، مدلهای اثر اندازه بازار و اثر مقیاس به دقت تشریح و تحلیل میگردند.
۱-۸) واژگان کلیدی
رشد اقتصادی [۱۶]: افزایش ظرفیت اقتصاد برای ارضا کردن نیازهای کالایی و خدماتی اعضای جامعه(کندریک ، ۱۱۱:۱۹۶۱).
قضیه خوش اقبالی[۱۷] : در هر نرخ رشد بهینهی جمعیت، پسانداز بخش خصوصی دوران زندگی، طلایی ترین قانون طلایی دوران زندگی را میتواند فراهم کند (ساموئلسون[۱۸]،۵۳۵:۱۹۷۵).
قانون طلایی انباشت سرمایه[۱۹] : مسیر رشدی را توضیح میدهد که وقتی اقتصاد به آن مسیر دست یافت، برای همیشه مصرف سرانهی بیشتری را نسبت به همهی مسیرهای دیگر ارائه خواهد داد(برانسون[۲۰]،۵۱۵:۱۹۷۹).
الگوی نسلهای همپوشان[۲۱] : الگوی نسلهای تداخلی الگویی است که در آن گردش جمعیت در نظر گرفته میشود، به عبارتی در این الگو افراد عمر محدودی دارند و به طور مستمر افرادی به دنیا آمده و افراد دیگری میمیرند(رومر[۲۲]،۲۰۰۱). الگوی نسلهای همپوشان ساموئلسون(۱۹۵۸)، دیاموند[۲۳] (۱۹۶۵)، آلیس (۱۹۷۴) و بلانچارد (۱۹۸۵) یکی از دو الگوی پایهای است و آحاد نسلهای مختلف همزمان زندگی میکنند که در اقتصاد کلان به طور وسیعی به کار گرفته میشود:
الف) الگوی نسلهای همپوشان با زمان گسسته : دیاموند این الگو را بر مبنای کارهای اولیه ساموئلسون طراحی نمود. افراد عمر دو دورهای دارند، در دورهی جوانی کار میکنند و درآمد حاصل از کار را کسب مینمایند و در دورهی پیری بازنشسته میشوند و پسانداز دوره جوانی را مصرف میکنند.
ب) الگوی نسلهای همپوشان با زمان پیوسته : این الگو منسوب به بلانچارد (۱۹۸۵) است و ساختار الگو به گونهای است که ادعا میشود الگوی رمزی حالت خاصی از آن میباشد (بلانچارد و فیشر، ۱۹۸۹).
نرخ بهره حیاتی[۲۴] : نرخ بهره ای است که ناشی از رشد جمعیت است و تغییرات این نرخ ناشی از تغییر در نرخ رشد جمعیت انسانی است و تنها عامل آن باروری (تولید مثل) مادران انسانی است (ساموئلسون، ۴۷۲:۱۹۵۸).
اثر اندازه بازار : اثر اندازه بازار در واقع بیانگر این حقیقت است که افزایش در تعداد کارگران ماهر، اندازه بازار را برای فنون تولیدی مکمل مهارت، افزایش میدهد. به عبارت دیگر عرضه نسبی بزرگتر یک عامل میتواند منجر به مکمل شدن سریعتر فنون تولید با این عوامل گردد(عاصم اغلو[۲۵]، ۴:۱۹۹۸).
اثر مقیاس : اثر مقیاس بیان میکند که افزایش در موجودی نیروی کار یک اقتصاد، به نرخ رشد بالاتر بهرهوری منجر میشود(پرتو[۲۶]، ۲:۲۰۰۶).
۱-۹ ) خلاصه فصل
از موضوعات بسیار مهم جمعیت که نقش تعیین کنندهای در برنامهریزیها و سیاستهای اقتصادی دارد ، آهنگ تغییر جمعیت و دستیابی به نرخ بهینه رشد جمعیت است. در واقع تحلیل ها و نظریات مربوط به نرخ بهینه رشد جمعیت، به دنبال یافتن نرخ رشدی از جمعیت هستند که با توجه به ساختارهای موجود در هر اقتصاد، متغیرهای حائز اهمیت از جمله رشد اقتصادی، پس انداز، سرمایه گذاری و غیره را به سمت وضعیت بهینه این متغیرها هدایت میکند. همچنین در این مطالعات، شرایطی که امکان تحقق این نرخ رشد را فراهم میکند، تحلیل و بررسی میگردد.
از این رو در این پژوهش سعی خواهد شد ضمن تحلیل نوع اثر (اثر مثبت یا منفی) متغیر رشد جمعیت بر توسعه و رشد اقتصادی، به این مهم نیز پرداخته شود که نرخ مطلوب رشد جمعیت در یک اقتصاد چه مقدار است و چه عواملی در زمینه نرخ بهینه رشد جمعیت دارای اثر و اهمیت هستند و آیا اصلا میتوان برای آن مقدار بهینهای تعیین نمود یا خیر.
فصل دوم
مروری بر ادبیات موضوع و پیشینه پژوهش
۲-۱) مقدمه
پژوهش حاضر در پی تحلیل محاسبه نرخ رشد بهینه جمعیت در چارچوب مدل ساموئلسون است. دراین راستا، در فصل اول کلیات مربوط به پژوهش، اعم از شرح مساله پژوهش، اهداف، سوالات و همچنین روش پاسخگویی به سوالهای پژوهش بیان گردید. در ادامه مطالب در فصل حاضر ادبیات موضوع پژوهش و مطالعات مرتبط با آن معرفی میگردد.
با توجه به مطالب ارائه شده در شرح و بیان مساله، این پژوهش دو محور و هدف کلی دارد. یکی از آنها تحلیل تاثیر رشد جمعیت بر رشد اقتصادی و دیگری تحلیل نظریات و اندیشهها در باب نرخ بهینه جمعیت در قالب مدل پل ساموئلسون و تحلیل امکان وجود مقدار بهینهای برای این نرخ در اقتصاد است. از این رو مطالب این فصل در شش قسمت ارائه خواهد شد. در بخش اول مفاهیم مربوط به موضوع مورد پژوهش اعم از مفاهیم جمعیت و نرخ رشد بهینه جمعیت، رشد اقتصادی، مدلهای رشد جمعیت، نظریه ساموئلسون و قضیه خوشاقبالی توضیح داده خواهد شد. در بخش دوم، نگاهی اجمالی به تاریخچه نظرات و اندیشهها مطرح شده در مورد جمعیت از ابتدا تاکنون در ادبیات اقتصادی خواهیم داشت. در بخش سوم برخی از مهمترین مدلهای رشد اقتصادی با حضور متغیر جمعیت معرفی میگردد. در بخش چهارم از فصل حاضر تاریخچهای از نظرات مطرح شده درباره نرخ بهینه رشد جمعیت مطرح میشود و در بخش پنجم، مطالعات داخلی و خارجی انجام شده بیان میشود و سرانجام در بخش ششم نیز نتیجهگیری و جمعبندی از مطالب ارائه شده فصل ارائه میگردد.
۲-۲) معرفی مفاهیم مربوط به جمعیت
توسعه اقتصادی از مفاهیمی است که اغلب با مفهوم رشد اقتصادی مرتبط میشود. با این تفاوت که رشد اقتصادی دربرگیرنده شاخصهای کمی اقتصادی است ولی توسعه اقتصادی تغییرات انواع متفاوت محصول نسبت به گذشته و نیز تغییرات فنی و ساختاری موثر در تولید و توزیع را شامل میشود که اگر دقیقتر بیان شود توسعه اقتصادی به مفاهیمی چون تغییر و تحولات اقتصادی نزدیکتر است تا به مفهوم رشد اقتصادی. چون متضمن فرایندهای پیچیدهتری بوده و علاوه بر ابعاد کمی که رشد اقتصادی دارد، توسعه یک فرایند کیفی است.
رسیدن به رشد بالا و بهبود توسعه اقتصادی از جمله اهداف مهمی است که همه اقتصادها در پی آن هستند، اما دستیابی به این مهم نیازمند شناخت عوامل و امکانات بالقوه و به کارگیری درست آنهاست. یکی از مهمترین عوامل در این راستا مساله جمعیت است.
جمعیت به اجتماعی از افراد مقیم در یک مکان اطلاق میشود، اعم از اینکه اقامتشان مستمر باشد یا موقت. در جمعیت شناسی معمولاً منظور از جمعیت، تجمعی است از افراد انسان که در یک منطقه مثل شهر ور روستا به طور مستمر و معمولاً به شکل تجمعی از خانوار و خانواده زیست می کنند.