به طور کلی تعهد اخلاقی تحت تاثیر سه مولفه قرار دارد: ۱-تقدس بنیان و نهاد خانواده، ۲-وفاداری به نوع رابطه زناشویی که به ارزشها واصول اخلاقی فرد اشاره دارد و فرد میتواند مطابق با اعتقاداتش به ازدواج خاتمه دهد یا همچنان به آن متعهد باشد و ۳-احساس دین و مرهونیت نسبت به یک همسر (هین اوم[۵۲]، ۲۰۰۳، نقل ازعباسی موالید، ۱۳۸۸). جانسون و همکاران (۱۹۹۱) در پژوهش خود دریافتند که دینداری و اعتقادات مذهبی عمدتا با تعهد اخلاقی زوجین همبستگی بالایی دارد. به نظر میرسد که اعتقادات مذهبی و گرایش به معنویت از طریق ارزشگذاری روی حفظ و بقای نهاد ازدواج و همچنین از طریق فراهمسازی حمایتهای معنوی باعث تقویت و تحکیم تعهد اخلاقی زوجین در ازدواج میگردد (رابینسون[۵۳]، ۱۹۹۳؛ نقل از جانسون و همکاران، ۱۹۹۹).
۲-۱-۲-۳- تعهد ساختاری
تعهد ساختاری[۵۴] به عنوان سومین بعد تعهد زناشویی در بسیاری از مدلهای نظری با عنوان جنبه اجبارآور تعهد زناشویی با اسامی گوناگون مطرح شده است که عبارتند از: تعهد اجباری (استنلی، ۱۹۸۶)، نیروهای مانع شونده (لوینگر، ۱۹۷۶)، فشار بیرونی (گرین، ۱۹۷۳)، احساس به دام افتادگی (آدامز و جونز، ۱۹۹۹، ۱۹۹۷) و تعهد ساختاری (جانسون، ۱۹۹۹، ۱۹۹۶، ۱۹۹۱). تعهد ساختاری در ازدواج به موانع و محدودیتهای موجود در ترک رابطه زناشویی و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد (هارمون، ۲۰۰۵).
در هسته مرکزی این بعد این عقیده وجود دارد که فاکتورهای بیرونی ازدواج اعم از فاکتورهای خیالی یا واقعی ممکن است از فسخ رابطه زناشویی و اختتام ازدواج جلوگیری کنند حتی اگر انگیزه فرد برای اقدام به طلاق و جدایی قوی باشد (شیلدز، ۲۰۰۱). برعکس تعهد شخصی، تعهد ساختاری به عنوان جنبه اجبارآور تعهد زناشویی زمانی آشکار میشود که رضایتمندی وجود ندارد یا کاهش یافته است در این رابطه، فرد علارغم فقدان رضایت زناشویی همچنان تمایل دارد تا به همسر و ازدواجش متعهد بماند به دلیل اجتناب از پیامدهای طلاق و از بین رفتن سرمایههای که در ازدواج صرف شده است. علاوه بر این موارد، زوجین ممکن است در یک ازدواج نارضایت بخش بعد از طلاق نتوانند یک همسر مناسب پیدا نمایند و حتی از نظر اقتصادی نیازمند دیگران باشند (شیلدز، ۲۰۰۱، نقل از عباسی، ۱۳۸۸).
۲-۱-۳- تاثیرات نظری ساختار اجتماعی تعهد زناشویی
معیارهای تعهد در روانشناسی اجتماعی[۵۵] به ما در زمینهی فهم عوامل موثر بر متعهد شدن افراد کمک میکند اما به ندرت بین تعهد بین فردی و تعهد زناشویی تمایز قائل میشود و این فرایند و مفاهیم مربوط به ازدواج و خانواده را به طور مستقیم ارزیابی میکند. تغییرات در نقشهای خانوادگی زنان و مردان، افزایش و توسعهی فرصتهای آموزشی و تغییرات شگرف در بازار کار جوانان امروز را دچار چالش کرده و فرصتهای زیادی را پیش روی آنان قرار داده است. ابعاد زندگی مسائلی همچون فعالیت افراد، زمان، بافت و شرایط و فرایند ازدواج را برجسته میسازد. این ابعاد توجه آدمی را به نقش رویدادهای گذشته در زندگی، الزامات وضعی و ارتباط با دیگران در شکلگیری روابط فردی مرتبط با تعهد زناشویی یا مجزا از آن معطوف میکند (گایل والدر[۵۶]، ۱۹۹۸).
در الگوهای ارتباطی، تعهد زناشویی تابعی از جذابیت و مقایسه با عوامل جایگزین و موانع پیش روی طلاق است (کناستر و بوث[۵۷]، ۲۰۰۰؛ لوینگر[۵۸]، ۱۹۷۶). جذابیت شامل ارزیابی فردی پاداشها و هزینههای مرتبط با یک ارتباط خاص میشود و بنابراین خاص ارتباط نیست. عوامل جایگزین شامل تمایل در جهت تجارب و قرارهای دیگر همچون همخانگی و زندگی مجردی میشود و خاص ارتباط نیست. مرجع و منبع مقایسه امکان دارد یک شخص خاص، ارتباط یا قرار سازمانی باشد. تجربه محدودیتها و موانع پیش روی قطع ارتباط باعث ایجاد تعهد میشود (کناستر و بوث، ۲۰۰۰؛ نقل از لوینگر، ۱۹۷۶). نیازهای مادی (نبود حامی اقتصادی)، عوامل نمادین (اعتقاد هنجاری یا اخلاقی نسبت به دوام ازدواج) یا نیازهای عاطفی (پیوند عاطفی با فرزندان) از جمله موانع قطع ارتباط است. مفهوم موانع بطور خاص با تعهد ساختاری ارتباط دارد (جانسون، ۱۹۹۳).
نظریههای پیرامون هویت[۵۹] مشخص میسازد که تعهد منعکس کنندهی یک تمایل است (برک وریتزس[۶۰]، ۱۹۹۱؛ استرایکر و سرپ[۶۱]، ۱۹۹۴). شامیر[۶۲] (۱۹۸۸) بین تعهدات بیرونی و درونی تمایز قائل میشود. تعهد بیرونی در بردارندهی نیروهای اجتماعی، هنجاری، روانی و مادی است که شخص را به ادامهی یک فعالیت وامیدارد. تعهد درونی یک گرایش یا حالت انگیزشی است. مورد دوم یعنی تعهد درونی تنها تا حدی استوار و موجود میماند که فعالیت، نقش یا ارتباط برای فرد مهم باشد و این اهمیت جزئی از شخصیت و هویت او باشد و بطور مثبت موارد مذکور ارزشمند باقی بماند. این امر باعث متمایز شدن تعهدات پایدار و بادوام به خاطر اهمیت و ارزش داشتن آنها (تعهدات اخلاقی و فردی) از تعهداتی میشود که به خاطر محدودیت به وجود میآیند و پایدار میمانند (تعهد ساختاری).
عنصر عقلانی- ارزشی تعهد زناشویی (وبر[۶۳]، ۱۹۷۸) به عنوان وضعیتی اجتماعی و منبع هویت یافتن نسبت به عوامل جایگزین مطلوبیت نسبی یافته است. واکنش پاسخگران از انکار ازدواج به عنوان مرحلهای مهم در زندگی یا نمادی از تعهد نسبت به مفهوم تعهد زناشویی به عنوان هدفی شاخص در زندگی و مجزا از عوامل جایگزین و برتر از آنها متغیر است.
مذهب برای معنا بخشیدن به زندگی فرد جهانبینی منسجمی را ارائه میدهد (بلا وهمکاران، ۱۹۸۵؛ رضایی، ۱۳۸۹). مکاتب مذهبی آدمی را به انجام فعالیتهای سنتی تشویق میکند، بنابراین افراد بسیار مذهبی باید در زمینهی تعهد زناشویی اطمینان و یقین زیادی داشته باشند. موقعی که شما از منظر مذهب به وقایع مینگرید به معیارهای سنتی جامعهی امروز و معیارهای سنتی حامی تعهد در مقابل یک فرد و ازدواج برمی گردید.
۲-۱-۴- نظریهها و مدلهای مرتبط با تعهد زناشویی
دو دسته نظریه و مدل در رابطه با تعهد زناشویی وجود دارد (عام و خاص). در این پژوهش فقط به نظریههای خاص اشاره میشود.
۲-۱-۴-۱- نظریهها و مدلهای خاص در ارتباط باتعهد زناشویی
۲-۱-۴-۱-۱- مدل سرمایهگذاری رسبالت[۶۴]
مدل سرمایهگذاری برای اولین بار توسط رسبالت در سال ۱۹۸۰مطرح شد. این مدل بر فرایند تعهد زناشویی به اندازه شرایط زوال رابطه تمرکز دارد. طرفداران این الگو اعتقاد دارند که تعهد عامل پیشبینی کننده مهمی در عهد شکنی است. تعهد میزان وسوسه شدن برای عهدشکنی را کاهش میدهد و منابعی برای قادر ساختن افراد برای تغییر تمرکزشان از پیامدهای لذتخواهی بلند مدت را فراهم میکند. بنابراین افراد دارای تعهد بالا، احتمالا بیشتر از عهدشکنی زناشویی اجتناب میکنند، در حالی که افراد باسطوح تعهد پایینتر ممکن است بیشتر درگیر رروابط خارج از حیطه زناشویی شوند. مطابق با مدل سرمایهگذاری رسبالت، تعهد در زندگی زناشویی از رضایتمندی زناشویی، کیفیت جایگزینها و سرمایهگذاریها متاثر میشود (هارمون، ۲۰۰۵).
الف: رضایتمندی زناشویی
رضایتمندی نوعی ارزشیابی ذهنی از پاداشها و تنبیههای نسبی است که فرد در یک رابطه تجربه میکند. آنها تصریح میکنند که تعهد بوسیله میزان رضایتمندی ایجاد شده در رابطه تقویت میشود. برای اینکه افراد سطح رضایتمندی خود را تعیین کنند هزینهها و پاداشهای روابطشان را برآورد مینمایند. مزایا و پاداشهای بالقوه با انتظارات فرد در مورد رابطه مقایسه میشود. این استاندارهای شخصی به عنوان معیار سنجش شناخته میشود. این سطح رضایتمندی عملکردی از سنجش سطح و نتایج رابطه کنونی است: زمانی که نتیجه به دست آمده بیشتر از سطح معیار باشد، فرد از رابطه اش خشنود است، اما زمانی که نتایج به دست آمده پایینتر از استانداردهای درونی باشند، عدم رضایتمندی اتفاق میافتد (هارمون، ۲۰۰۵).
ب: کیفیت جایگزینها
دومین عامل موثر بر تعهد، خصوصیات جایگزینها است که به ارزیابی ذهنی فرد از پاداشها و هزینههایی اشاره دارد که فرد جدا از رابطه کنونی بدست میآورد، مانند گذراندن وقت با دوستان و خانواده یا گذراندن وقت در خلوت و تنهایی. اساسا، خصوصیت جایگزینها با احساس شادمانی بالقوه خارج از رابطه زناشویی رابطه دارد. متعاقبا، داشتن جایگزینهای جذاب نیروی بالقوه برای کاهش تعهد زناشویی است (لی و آگنینز[۶۵]، ۲۰۰۳).
ج: سرمایهگذاریها
شکل سوم تعهد، دربردارنده سرمایهگذاری ارتباطی است. سرمایهگذاریها منابع بدست آمده ملموس یا واقعی هستند که احتمال زوال رابطه را به شدت کاهش میدهد. نمونههایی از سرمایهگذاریهای ارتباطی شامل وقت گذاشته شده، دلبستگی عاطفی، دوستان دو طرفه و مالکیتهای مادی است. بر طبق مدل سرمایهگذاری همه این سرمایههای با ارزش در نیرومند کردن تعهد سهیم هستند (لی و آگنینز، ۲۰۰۳).
۲-۱-۴-۱-۲- نظریه سه وجهی عشق [۶۶] استرنبرگ
استرنبرگ[۶۷] (۱۹۸۷) در نظریهی مثلثی عشق خود، عشق را به سه بخش قسمت میکند الف-اشتیاق[۶۸] ب-صمیمیت[۶۹] و ج-تعهد. [۷۰]
صمیمیت شامل خودابرازی (بیپرده گویی از خود) و احساسات مرتبط و هیجانات مربوط به همدیگر است، اما شور و شهوت شامل علاقه عاشقانه به یکدیگر است. انرژی منتهی به عشق رمانتیک، جاذبه بدنی و احساسات جنسی میتواند بعنوان شور و شهوت توصیف شود. میل جنسی ممکن است برای بعضی از زوجین سریعا بوجود آید، اما میتواند در یک رابطه طولانی مدت کاهش یابد. صمیمیت در طول رابطه گسترش مییابد و اغلب شامل وفاداری به رابطه است. بعد تصمیم- تعهد اشاره به تصمیم برای بودن با یک شریک و پرهیز از رابطه با هر فرد دیگر و حفظ رابطه قوی در مقابل سایر روابط است (یانگ و لانگ، ۱۹۸۸؛ رضایی، ۱۳۸۹).
صمیمیت به رفتارهایی اطلاق میشود، که نزدیکی عاطفی را افزایش میدهد. نزدیک بودن عاطفی را افزایش میدهد. نزدیک بودن عاطفی شامل حمایت و درک متقابل، ارتباط برقرار کردن و سهیم کردن خود، فعالیتها و داراییهایمان با دیگری است.
اشتیاق به انگیزههایی اشاره دارد که به عشق رهنمون میشوند (مانند جذابیت و تمایلات جنسی). و به نیازهایی شامل عزت نفس، نزدیک بودن و خودشکوفایی هم اشاره دارد. اشتیاق هیجانهایی از قبیل (آرزو، شرم، تحسین واشتیاق) را نیز در برمیگیرد.
مطابق با این تئوری، مولفههای مذکور در گونههای مختلف عشق با هم ترکیب میشوند و به هم میآمیزند. ویژگی عشق رمانتیک، صمیمیت همراه با شور و شهوت است. ویژگی عشق ابلهانه یا ملاحت آمیز، تعهد است که تنها شور و شهوت به آن دامن میزند و عشق کامل یا تمام عیار آمیزهای از همه این مولفههای سه گانه است.
استرنبرگ بر اساس سه مولفهی تشکیل دهندهی عشق، هشت نوع عشق را تعریف کرده است که عبارتند از:
فقدان عشق
در این رابطه هیچ یک از عناصر عشق حضور ندارد.
عشق دوستانه[۷۱]
در این ارتباط اشتیاق و تعهد کمتر است اما صمیمیت در حد بالایی حضور دارد.
عشق شهوانی[۷۲]
اشتیاق در این عشق بیشتر حضور دارد، اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارد.
عشق پوچ[۷۳]
در این نوع از عشق تعهد در سطح بالا، اما میل و صمیمیت در سطح پایینی قرار دارد یا اصلا وجود ندارد.
عشق خیال انگیز[۷۴]
عشق و صمیمیت در این نوع از عشق بالا است اما تعهد در حد ضعیف است.
عشق مشفقانه[۷۵]
در این عشق صمیمیت و تعهد شدید است اما اشتیاق ضعیف است.
عشق ابلهانه
در این عشق اشتیاق و تعهد بالاست اما صمیمیت ضعیف است.
عشق کامل
این عشق سه عنصر را به طور سخاوتمند در خود جای داده است.
۲-۱-۵- نقش کاربردی تعهد زناشویی
تعهد زناشویی نه فقط به عنوان وضعیتی ارزشمند بلکه به عنوان وضعیتی در نظر گرفته میشود که باید عملی شود اگرچه به ندرت به عنوان عملی ساده در نظر گرفته میشود. انجامپذیری به میزان قابلیت دستیابی به تعهد زناشویی اشاره دارد. تعهد حاصل دو فرایند ذهنی اساسی است: موانع دستیابی به تعهد زناشویی و احتمالات غلبه بر این موانع. این مفاهیم با ایدههای مربوط به تعهد بازدارنده و تعهد ساختاری ارتباط دارد و توجه شخص را به نقش موانع معطوف میکند اما یک تفاوت مهم هم دارد. همانگونه که لوینگر[۷۶] (۱۹۷۶) توضیح میدهد"نیروهای باز دارندهی حاصل از موانع موجود بین افراد آنها را از هم جدا میکند و موانع پیرامون ارتباط افراد را به هم نزدیک میسازد.
موانع پیش روی تعهد ممکن است بیرونی یا درونی، واقعی یا خیالی باشند. توجه به دیدگاه های درونی (سارا وهاگز[۷۷]، ۱۹۹۷) به معنای تمرکز بر تصورات شخصی از موانع تعهد زناشویی است که ممکن است از نظر محققان عوامل مهمی باشندالبته عکس آن هم ممکن است روی دهد. (پرویتی و آماتور[۷۸]، ۲۰۰۳) موانع تهعد شامل چهار دسته: مادی، اجتماعی، روانی- عاطفی و جسمی.
موانع مادی عبارتند از نگرانی در مورد عدم ثبات شغلی و اجتماعی و همچنین کمبود امکانات مادی از قبیل خانه و ماشین. تعداد زیادی از مردان (۸۵/.) به عوامل مادی اشاره میکنند اما بیشتر از نیمی از زنان (۵۳/.) این نوع مانع را در اظهاراتشان پیرامون موانع ازدواج خودشان و دیگران ذکر میکنند. موانع اجتماعی یکی دیگر از موانع تعهد زناشویی است. این مانع به دو دسته تقسیم میشوند: موانع دسته اول شامل: جنس (مردان به سختی محبت خودشان را نشان میدهند). تمایلات جنسی، سن (هر چه سن افراد بالاتر رود سختتر به ازدواج وتعهد تن میدهند). مذهب، طبقهی اجتماعی، نژاد و قومیت. دومین مانع اجتماعی به ارتباط با دیگران ارتباط دارد و فشارهای اجتماعی، الگوهای مخالف ازدواج، تصور عدم حمایت از سوی افراد مهم خانواده و تاریخچه و پیشینه خانوادگی به خصوص طلاق از جمله موانع اجتماعی نوع دوم هستند. همچنین بالای ۹۰ درصد از افراد موانع تعهد را روانی-عاطفی ذکر کردهاند، این عوامل شامل عاطفه و شخصیت (کمبود عاطفه و عدم آمادگی روانشناختی) میشوند.
۲-۲- گفتار دوم: تابآوری
۲-۲-۱- تعریف تابآوری[۷۹]
روانشناسی مثبت نگر به جای توجه به آسیبهای روانشناختی و ترمیم آنها به سوی بهینه کردن کیفیت زندگی است (سلیگمن[۸۰]، ۲۰۰۲؛ نقل از جوکار). در این میان تابآوری جایگاه ویژهای در حوزههای روان شناسی تحول، روانشناسی خانواده، بهداشت روانی یافته است به طوری که هر روزه برشمار پژوهشهای مرتبط به این سازه افزوده میشود (سامانی و همکاران، ۱۳۸۶). تابآوری ظرفیت بازگشتن از دشواری پایدار و ادامهدار و توانایی در ترمیم خویشتن است. این ظرفیت انسان میتواند باعث شود تا او پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و علیرغم قرار گرفتن در معرض تنشهای شدید، وابستگی اجتماعی، تحصیلی و شغلی او ارتقا یابد. تابآوری نوعی ویژگی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است و میتواند به مرور زمان رشد کند یا کاهش یابد و بر اساس خود اصلاحگری فکری و عملی انسان، در روند آزمون و خطای زندگی شکل میگیرد. استامفر[۸۱] (۲۰۰۱) تابآوری از دیدگاه روانشناختی بعنوان الگویی از فعالیتهای روانشناختی توصیف می کند که انگیزهای قوی را برای مواجهه با ایجابهای بیاندازه را فراهم میکند و انرژی دهنده رفتارهای هدفمند برای سازگاری و بازگشت به حالت نخستین است و با هیجانها و شناختها همراه میگردد. استامفر تاکید داشت تابآوری یک خصیصه شخصیتی نیست، باله تابآوری بر الگوی ثابتی از رفتار اشاره دارد که به یک موقعیت و بافت خاص مربوط میباشد. به نظر استامفر تابآوری در نتیجه تعامل پیچیده بین فرد و سیستم خانوادهاش، جامعه، محیط وخلاصه جهانی میباشد. محققان تابآوری و آسیبپذیری را دو قطب متضاذ یک پیوستار میدانند. آسیبپذیری به افزایش احتمال پیامدهای منفی در برابر خطرات اطلاق میشود. (فرگوسن و زمیرمن[۸۲]، ۲۰۰۵؛ نقل ازجوادی). گارمزی و ماتسن[۸۳] (۱۹۹۱) تابآوری را یک فرایند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز علی رغم شرایط تهدید کننده، تعریف نمودهاند. تابآوری صرف مقاومت منفعل در برابر آسیبها یا شرایط تهدید کننده نیست بلکه فرد تابآور، مشارکت کننده فعال و سازنده محیط پیرامونی خود است. تابآوری قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی- معنوی، در مقبل شرایط مخاطرهآمیز میباشد (کانر و دیویدسون[۸۴]، ۲۰۰۳). اصطلاح تابآوری موضعگیری مثبت افراد را به استرس و بحران توصیف میکند و آن را به صورت قابلیت فرد برای سازگار شدن با استرسهای شخصی و عوامل خطرزا در سطح محیط خانواده و جامعه نظیر فقر و جنگ تعریف کردهاند (ورنر و اسمیت[۸۵]، ۱۹۸۲؛ فروغی؛ ۱۳۸۹). با وجودی که تعاریف تابآوری ممکن است متنوع باشند، اکثر محققان معتقداند که افراد در عوامل مشابهی مشترکاند. برخی از این عوامل مشترک عبارتند از: هوش بالاتر، تازهجویی پایینتر، تعلق کمتر به همسالان بزهکار و عدم سوء مصرف مواد و بزهکاری. محققان ویژگیهای مشترک دیگری نیز در افراد تابآور بررسی کردهاند که عبارتند از: خود مختاری بالاتر، استقلال، همدلی، تعهد به کار، جدیت، مهارتهای حل مسئله خوب و روابط خوب با همسالان (ایساکسون[۸۶]، ۲۰۰۲). تابآوری به عنوان توانایی عبور از دشواریها و غلبه برشرایط سخت زندگی تعریف شده است (جکسون[۸۷]، ۲۰۰۷). نیومن و همکاران[۸۸] (۲۰۰۳) بیان میکنند که افراد تابآور میتوانند به انواع شرایط استرسزا چیره شوند و سلامت روانی خود را حفظ نمایند. تابآوری محدودهی تحقیقی جالب توجهی است که به بررسی توانایی ذاتی فرد میپردازد. استعدادی که باعث میشود شخص در مواجهه با بحران مسیر رشد و شکوفایی را بپیماید. (ریچاردسون، ۲۰۰۲؛ نقل از فروغی)
گارمزی، ورنر و اسمیت (۲۰۰۵؛ نقل از قمرانی، ۱۳۸۹) عوامل موثر بر تابآوری را به سه دستهی عوامل کلی تقسیم کردهاند.
عصاره آبالون (Abalone) Hde
Fire fly squid
Quillaja saponin (soap tree)
عصاره سیر Garlic extract
ادجوان ناقص فروند
افزودنی های غذایی
ویتامین C و ویتامین E
برخی مواد معدنی
هورمونها، سایتوکاین ها و مواد دیگر
هورمون رشد، لاکتوفرین، پرولاکتین
اینترفرون ها
مواد محرک ایمنی مقاومت در برابر بیماریهای عفونی را با تقویت سیستم ایمنی غیر اختصاصی ماهی افزایش میدهند. پس حافظه ایمنی در چنین مواردی بسیار کوتاه بوده و مدت کوتاهی بعد از قطع مصرف، اثر آن از بین میرود. تحقیقات در مورد محرکهای ایمنی ماهی در حال رشد روز افزون بوده و مواد بسیاری با این عنوان به صنعت آبزی پروری معرفی شدهاند. استفاده از محرکهای ایمنی بعنوان جایگزین یا تقویت کننده داروهای شیمیائی و واکسنها شدیداً توسط آبزی پروران مورد توجه واقع شده است.
محرکهای ایمنی در تقویت ایمنی غیر اختصاصی بطور کلی نقش ایفا مینمایند. بدین معنی که بازوی غیر اختصاصی دفاع ایمنی در تمامی جهات از مرحله تشخیص و شناسایی آنتی ژن تا مراحل فاگوسیتوز و حذف آنتی ژن مورد نظر تقویت میگردد. اما این افزایش قدرت مقابله، اختصاص به آنتی ژن خاصی ندارد و حتی سیستم ایمنی در برابر شرایط نامساعد محیطی نیز تقویت میگردد. بطوریکه اثبات شده است که استفاده از محرک های ایمنی قدرت مقابله ماهی در برابر استرس های محیطی مانند دما، شوری، حمل ونقل، کمبود اکسیژن و استرس های تغذیه ای را نیز افزایش میدهد(Sakai, 1999).
در بین محرک های ایمنی انواع مشتق شده از گیاهان و حیوانات از نظر زیست محیطی جایگاه مناسب تری دارند. بخصوص اخیراً با پیشرفت در زمینه گیاهان دارویی بسیاری از گیاهان با اثرات درمانی به فارماکوپه کشورها معرفی شده اند. در کشور ما نیز اخیراً داروهای با منشاء گیاهی در درمان بیماریهای انسانی و دامی کاربرد یافته اند. از آنجا که صنعت آبزی پروری در کشور ما صنعتی جوان است، تا بحال بررسی در مورد نقش امکان استفاده از گیاهان دارویی در آبزیان خیلی مورد توجه واقع نشده است(Iwama et al., 1996; Sakai, 1999 ;علیشاهی، ۱۳۸۳).
۱-۴٫ عصاره های گیاهی
۱-۴-۱٫ گیاهان دارویی و ارزش آنها
طی سالیان متمادی داروهای طبیعی، خصوصاً گیاهان دارویی تنها طریق درمان محسوب میشد و در عین حال مواد اولیه موجود در آنها در صنعت داروسازی مورد استفاده قرار میگرفت. بهم خوردن توازن جمعیت و احتیاجات از یک طرف و نا هماهنگی عرضه، تقاضا و گرانی از طرف دیگر موجب شد که بشر به این فکر بیفتد که آیا میتواند ازمنشا دیگری دارو وترکیبات مورد نیاز خود را تهیه کند بر این اساس شروع به ساخت ترکیبات شیمیایی نمود. با گذشت زمان بر تعداد گیاهان دارویی شناخته شده افزوده شده و زمینه های کاربرد آنها نیز گسترده تر شد.کشف گیاهان جدید از بین نمونه های آورده شده از سرزمینهای دور، دستیابی به کاربرد های جدید بعنوان داروهای کمکی در درمانهای شیمیایی یا آنتی بیوتیکی، پی بردن به ارزش بهداشتی گیاهان و بالاخره کشف مواد جدیدی نظیر ویتامین ها، هورمونها، مواد ضد میکروبی، ضد ویروسی، ضد توموری در میان گیاهان شناخته شده و یا گیاهانی که به تازگی کشف شده اند، کمک شایانی در پیشرفت طب کردند(قاسمی دهکردی و طالب، ۱۳۸۰).
در چند دهه اخیر استفاده از گیاهان دارویی با توجه به مزیت های متعدد، ازجمله خطرات جانبی کمتر بر موجود زنده و محیط زیست، عدم ایجاد مقاومت دارویی، ارزان، پایدار و در دسترس بودن، توجهات زیادی را در سطح جهان بویژه کشورهای پیشرفته به خود جلب نموده است(رجحان، ۱۳۸۷)، از این رو در بین آنها، محرکهای ایمنی با منشاء گیاهی دارای ارجحیت میباشد.(Iwama et al., 1996)
۱-۴-۲٫ گیاهان مورد استفاده در تحقیق حاضر
۱-۴-۲-۱٫ مرزه خوزستان Satureja khuzestanica
یک گونه بومی بوده که به طور گسترده در جنوب ایران پراکنده شده است و استفاده های دارویی دارد. جنس Satureja به خانواده Lamiaceae، زیر خانواده Nepetoideae تعلق دارد. یکی از ویژگیهای زیر خانواده Nepetoideae آن است که نمونه های آن دارای بیش از ۵/۰% روغنهای ضروری میباشند. گزارش شده است که تفاوتهای مشخصی در بین زیر گونه های Satureja از لحاظ ترکیبات روغنهای ضروری وجود دارد. در طول سالهای اخیر اثرات ضد ویروسی، ضد التهاب، ضد باکتریایی، ضد قارچی، ضد تشنج، ضد اسهال و … برای زیر گونه های مختلف Satureja که در قسمتهای مختلف جهان میرویند گزارش شده است ولی مطالعات کمی در مورد روغنهای ضروری این گونهSKEO))[11] انجام شده است(Haeri et al., 2006).
Oliveria decumbens vent1-4-2-2. لعل کوهستان
از جمله گیاهان بومی ایران، میتوان به گیاه لعل کوهستان اشاره نمود که گیاهی بوته ای و متعلق به خانواده چتریان (Umbelliferae) میباشد. در ایران یک گونه به نام O.decumbens وجود دارد که به زبان محلی به آن “دن"، “دنک” و “موشکورک” میگویند و در مناطق گرمسیری استانهای خوزستان، ایلام و کرمانشاه میروید. مردم این مناطق به طور گسترده ای از قسمتهای هوایی این گیاه در درمان بیماریهای عفونی استفاده میکنند. این گیاه علاوه بر ایران در جنوب شرق ترکیه، سوریه و عراق نیز پراکنده است(مظفریان، ۱۳۸۲). مطالعات مختلفی روی ترکیب شیمیایی اسانس حاصل از گلهای این گیاه انجام گرفته است(Amin et al., 2005; Sajadi & Hosseini, 2002; نجف پور نوایی و میرزا، ۱۳۸۱).
تا کنون دو مطالعه روی خاصیت ضد میکروبی آن انجام شده است; Amin et al., 2005)محبوبی و همکاران، ۱۳۸۱). بازده اسانس استخراج شده از این گیاه در مناطق مختلف ایران متفاوت بوده بطوریکه در شیراز ۶% و در کرمانشاه ۱/۰% گزارش شده که شامل ترکیبات: تیمول، کارواکرول، گاما-تریپنن و پاراسیمن میباشد
(Sajadi & Hosseini, 2002; Amin et al, 2005).
شکل ۲۵: نمودار مقایسهای زیرساخت تکنولوژیکی ICT همدان، ایران و سایر کشورها
همانطور که از جدول و نمودار مشخص میگردد، شاخص زیرساخت تکنولوژیکی در کشورهایی پیشرو به طور میانگین ۰٫۷۱ و در کشورهای همسایه ایران به طور میانگین ۰٫۱۳ میباشد. در مقابل این شاخص برای کشور ما ۰٫۱۷ و برای همدان ۰٫۲۸ محاسبه شده است. با توجه به این موضوع میتوان گفت وضعیت زیرساخت فناوری اطلاعات در کشورهایی که از لحاظ فناوری اطلاعات و ارتباطات، توسعه یافته محسوب میشوند، ۴ برابر بهتر از کشور ما و ۲٫۵ برابر بهتر از شهر همدان و در کشورهای همسایه ایران، نزدیک به شاخص زیرساخت ایران میباشد. بنابراین میتوان اینگونه بیان نمود که اگرچه وضعیت زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات در شهر همدان از میانگین کشوری بالاتر است اما در مقایسه با کشورهای پیشرو وضعیت خوبی ندارد.
برای اطمینان بیشتر از وضعیت زیرساخت فناوری اطلاعات در کشور، از گزارش موسسه اکونومیست در زمینه آمادگی الکترونیکی ۷۰ کشور منتخب جهان، منتشر شده در سال ۲۰۰۸ نیز استفاده شد.
تعیین شاخص آمادگی الکترونیکی در این گزارش به کمک محاسبه پنج شاخص زیرساخت فناوری و اتصال[۷۲]، محیط تجاری[۷۳]، محیط فرهنگی- اجتماعی[۷۴]، محیط (زیرساخت) قانونی[۷۵]، خط مشی و نگرش دولت[۷۶] و نهایتاً پذیرش مشتری و بنگاه[۷۷] انجام میپذیرد. با توجه به این موضوع وضعیت شاخص زیرساخت کشورهای پیشرو و ایران و همچنین برخی دیگر کشورهای همسایه ایران در جدول ۱۹ ارائه شده است.
جدول ۱۹: وضعیت زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشورهای منتخب و مقایسه با ایران
آمار موسسه اکونومیست[۷۸] (پایش ۷۰ کشور)
کشور | رتیه آمادگی الکترونیکی | شاخص زیرساخت (از ۱۰) |
ایالات متحده | ۱ | ۸٫۵۰ |
هنگ کنگ | ۲ | ۹٫۰ |
سوئد | ۳ | ۸٫۸ |
استرالیا | ۴ | ۸٫۶۰ |
دانمارک | ۵ | ۸٫۷۰ |
سنگاپور | ۶ | ۷٫۷۰ |
هلند | ۷ | ۹٫۲۰ |
مواد جابجا نشده مجاور پهلوهای سطح گسیختگی که در صورت نگاه از تاج لغزش به سمت جلو، با پهلو راست و پهلو چپ معرفی میشوند و در غیر این صورت توسط کمپاس با بهره گرفتن از جهات جغرافیایی معرفی میشوند.
۱-۴-۲-۱- ابعاد زمین لغزش
طول صفحه گسیختگی [۲۲]Lr
این طول شامل مسافت بین پنجه صفحه گسیختگی تا تاج لغزش است.
طول توده جابجا شده Ld[23]
فاصله بین قله تا نوک لغزش را نامند.
طول کلی لغزش L[24]
فاصله بین تاج لغزش تا نوک لغزش میباشد.
شکل۱- ۱- اجزای مختلف زمین لغزش
پهنای توده جابجا شده Wd1
بیشینه پهنای توده جابجا شده که بر Ld عمود باشد.
عمق صفحه گسیختگی Dr2
بیشینه مقدار عمق گسیختگی که بر سطح اولیه زمین عمود است.
عمق توده جابجا شدهDd[25]
بیشینه عمق توده جابجا شده که به سطح توده جابجا شده عمود است.
۱-۴-۳-۱- علل وقوع زمین لغزشها
لغزش عبارت است از پایین افتادن و یا حرکت یکپارچه و اغلب سریع حجمی از مواد رسوبی در امتداد دامنه ها . این پدیده بیشتر در سنگهای منفصل دانه دانه عمل می کند و حضور آب در پیدایش آن الزامی است چنانچه سنگها از طبقات سخت و سست تشکیل شده باشند نفوذ آب در لایهی سست حجم عظیمی از سنگ های سخت و یکپارچه فوقانی آنها را جا به جا می نماید (محمودی، ۱۳۷۴). در طـبیعت نمونههای فراوانی از لغزش وجود دارد و در ابعاد بسیار متفاوت کوچک یا بزرگ عمل می کنند .همانند تمام حرکات یکپارچه، جابجایی مواد و در امتداد سطح لغزش، به علت وجود آب دخالت نیروی جاذبه را آسان میسازد. گاهی در رسوبهای منفصل دانهریز این پدیده ها آنچنان آرام و غیر قابل پیش بینی عمل می کنند که عوارض انسانی داخل محدوده آن بدون آسیب چندانی پا برجای میمانند. نمونه مشخص آن در غرب ایران در جنوب غربی کامیاران است. تودهی لغزشی اغلب خشک است اما سطح لغزش همیشه مرطوب و حالت کلی دارد. بنابراین متناسب با لایه های تشکیل دهنده سنگها، آبهای نفوذی میتوانند یکی از عوامل مهم در پیدایش آن باشند در این حالت غالبا سطح لغزش نیمرخ کاو و خمیده دارد. این خمیدگی اغلب حرکتی چرخشی به توده لغزنده تحمیل می کند. به طور کلی دلایل وقوع زمین لغزش را میتوان به سه دسته کـلی عوامل زمین شناسی ، عوامل ریخت شناسی و عوامل انسانی دسته بندی نمود. که در زیر تقسیم بندی مربوط به هر دسته ذکر شده است .
۱-۴-۳-۱-۱- عوامل زمین شناسی
الف) وجود موادحساس یا ضعیف
ب) وجود مواد هوا زده
ج) حضور مواد برش یافته، درز دار یا ترک خورده
د) ناپیوستگی با جهت یافتگی مخالف) لایه بندی، شیستوزیته، گسل، سطوح تماس ( و…
ه) تفاوت در نفوذ پذیری و یا سختی مواد
۱-۴-۳-۲-۱- عوامل ریخت شناسی
الف) بالا آمدگی ناشی از فعالیت های تکنوتیکی یا آتشفشانی
ب) حذف فشار سر بار ناشی از ذوب یخچال ها
ج) فرسایش رودخانه ای، موجی یا یخچال در پنجه دامنه یا حاشیه کناری آن
د) فرسایش زیر زمینی(انحلال، جوشش)
ه) بارگذاری رسوبی بر روی دامنه یا بالای آن
و) حذف پوشش گیاهی و آتش سوزی، خشکسالی
ز) ذوب شدن برفها
ح) هوازدگی ناشی از یخ زدن– ذوب شدن
ط) هوازدگی ناشی از انقباض – انبساط
۱-۴-۳-۳-۱- عوامل انسانی
الف) حفاری بر روی دامنه یا پنجه آن
ب) بارگذاری بر روی دامنه یا پنجه آن
ج) افت سطح آب زیر زمینی
د) قطع درختان جنگلی
ه) آبیاری
و) معدن کاری
ز) نوسانات لرزهای مصنوعی
ه) نشت آب از تاسیسات
بارش باران به صورت مداوم و طولانی یا کوتاه مدت و شدید، مهمترین عامل اقلیمی ایجاد کننده زمین لغزشهاست. تاثیر این عامل را میتوان در مناطق و موقعیتهای مختلف به شکلهای زیر در نظر گرفت:
۱- زمینلغزشهای ناشی از بارندگیهای شدید در مناطق مرطوب؛ مثل زمین لغزشهای ناشی از بارندگیهای شدید در منطقه زاگرس.
۲- زمینلغزشهای ناشی از بارندگیهای شدید درمناطق خشک؛ وقوع این زمینلغزشها هنگام بارندگیهای استثنایی قابل انتظار است.
۳- زمینلغزشهای ناشی از بارندگیهای مداوم در مناطق مرطوب، مثل زمینلغزشهای سال ۷۲ در نقاط مختلف گیلان و مازندران.
۴- در بعضی مناطق با بارندگی کم، وجود جریان آب زیرزمینی در مناطق دور دست از طریق درزهها، گسلها و سطوح لایهبندی و جذب آنها در لایه های بالای جریان آب زیرزمینی، ایجاد ناپایداری می کند. نمونههای این نوع گسیختگی در مجاورت چشمههای کارستیک در زاگرس وجود دارند.
۵- عمل رودخانهها در مواقع سیلابی که از طریق فرسایش پیچه شیبها موجب ناپایداری کنارههای خود میشوند(معماریان، ۱۳۷۷).
در این زمینه، بررسیها نشان میدهد که قریب ۸۰ درصد زمینلغزشها به دنبال بارندگی های اواخر زمستان و اوایل بهار به وقوع میپیوندند و نزدیک به ۶۰ درصد در کنار جریانهای آبی رخ دادهاند که می توانند بار رسوبی رودخانهها را افز ایش داده، در نهایت موجب بروز سیلاب های گل آلوده شوند که علاوه بر وارد نمودن خسارات مالی و جانی از عمر مفید سازههای آبی مستقر بر روی رودخانهها نیز کاسته شود(زمردیان، ۱۳۷۳).
مطالعات گستردهای نیز در زمینه علل وقوع زمینلغزش صورت گرفته که از جمله آنها میتوان به نکتههای زیر اشاره کرد:
کلارستاقی(۱۳۸۱) عواملی مانند دامنه و فاصله از گسل و فاصله ازشبکه هیدروگرافی را دارای تاثیر کم در زمین لغزشها عنوان نمود .
دومهری(۱۳۸۲) شرایط زمین شناسی و وضعیت توپوگرافی و آب و هوا و جهت دامنه را ازعوامل مهم لغزش دانسته است .
گرائی(۱۳۸۵) عوامل موثر در لغزش را شیب و جهت دامنه و فاصله از گسل و کاربری اراضی و بارندگی بیان نموده است .
زیزیر[۲۶](۱۹۹۹) مهمترین عوامل موثر در لغزش را ساختار زمین شناسی و سنگشناسی کاربری زمین و وجود لغزشهای قدیمی و فعالیتهای انسانی عنوان نموده است .
ود و همکاران[۲۷](۲۰۰۱) بافت سنگین خاک و شیب بالای دامنهها را از عوامل اصلی زمینلغزشها بیان نموده است .
کوماک و همکاران[۲۸](۲۰۰۶) شیب، سنگشناسی و نوع پوشش را عامل مهم زمینلغزشها عنوان نموده است.
حسنی(۱۳۷۳) عوامل موثر در ناپایداری دامنه، بافت و رطوبت خاک و شیب دامنهها را عنوان نمود .