سطح خرد: در این سطح از سرمایه اجتماعی، بر روابط فردی و شبکه های ارتباطی بین افراد و هنجارها و ارزشهای غیر رسمی حاکم بر آنها و بطور کلی کنشهای متقابل چهره به چهره که در درون واحدها و گروه ها گسترش می یابد، تاکید می گردد. بر اساس، سرمایه اجتماعی موضوعاتی از قبیل شدت و کیفیت روابط و تعاملا ت بین افراد را شامل می شود(مبارکی، ۱۳۸۳: ۶۶). سرمایه اجتماعی در سطح خرد، بر اساس میزان صمیمت حاکم بر روابط افراد، به دو نوع درون گروهی و میان گروهی تقسیم می شود:
سرمایه اجتماعی درون گروهی: این نوع سرمایه اجتماعی میان افرادی که ارتباط نزدیک و صمیمی با هم دارند، وجود دارد؛ مثل اعضای خانواده، دوستان نزدیک و همسایگان. در برخی مطالعات، از این سطح سرمایه اجتماعی، با عنوان غیر رسمی یاد می شود، چون این سطح از سرمایه اجتماعی، به روابط غیر رسمی و روزمره میان کسانی می پردازد، که روابط آنها، به صورت غیر رسمی شکل گرفته و تداوم دارد. این نوع سرمایه اجتماعی نقش مهمی در انباشت سرمایه انسانی، خصوصا در خانواده ایفا می کند.
سرمایه اجتماعی میان گروهی: این نوع سرمایه اجتماعی در میان افرادی رواج دارد که روابط دوستانه و خصوصیات مشترک کمتری میان آنها حاکم است؛ مثل اعضای گروه های اجتماعی و سیاسی یا عموم مردم که لزوما از یک اندیشه و گروه فکری خاصی پیروی نمی کند. برخی، این سطح از سرمایه اجتماعی را با عنوان تعمیم یافته معرفی می کنند؛ چرا که سطح تحلیل را از افراد نزدیک و صمیمی، به کل افراد اجتماع تعمیم می دهد. به طور کلی، این نوع سرمایه اجتماعی، در سطح کل جامعه اعتمادساز است(علمی و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۵۲).
سطح میانی(انجمنها و سازمانهای رسمی و غیر رسمی): در این سطح سرمایه اجتماعی به عنوان یک واحد مشترک جمعی در نظر گرفته شده است که باعث سازماندهی سرمایه انسانی می شود و همچنین به عنوان یک واحد طبقهبندی شده، تمایزات اجتماعی ایجاد می کند که چگونگی عملکرد اعضای جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. بر این اساس سرمایه اجتماعی، ارتباطات افقی و عمودی را شامل می شود و سازمانها و روابط بینابینی(اعم از باشگاهها، انجمنها، شرکتها و احزاب سیاسی) در زمره آن قرار می گیرند. نظریه سرمایه اجتماعی کلمن را می توان در این سطح قرار داد(خوشفر، ۱۳۸۷: ۶۱ و۶۱).
سطح کلان: آخرین و فراگیرترین جنبه سرمایه اجتماعی، جنبه کلان است که شامل رسمی ترین روابط و ساختارهای نهادی می شود. به همین لحاظ در برخی مطالعات، این سطح از سرمایه اجتماعی، با عنوان نهادی هم معرفی می شود. این بخش از سرمایه اجتماعی به محیط اجتماعی و سیاسی می پردازد که به ساختارهای اجتماعی شکل می دهد و هنجارها را قابل توسعه میکند. رژیم سیاسی، سلطه قانون، نظام قضایی و آزادی های سیاسی و مدنی، نهادهایی است که از طریق آنها، سرمایه اجتماعی کلان شکل می گیرد(علمی و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۵۴).
۲-۲-۴-انواع سرمایه اجتماعی
نظریهپردازان سرمایه اجتماعی میان دو نوع سرمایه اجتماعیِ ساختاری و شناختی تمایز قائل شدند؛ به طور کلی، ساختاری ناظر بر کمیت سرمایه اجتماعی است و شناختی ناظر بر کیفیت آن. عناصر ساختاری به عنوان نمونه بارز رفتاری سرمایه اجتماعی تلقی میشود و اشاره به مشارکت در گروه، فعالیتهای اجتماعی و مدنی و همچنین شبکه های اجتماعی، نقشها و هنجارها دارد. عناصر شناختی به نگرشها، ارزشها، گرایشها و عقاید مشترک اشاره دارند. به همین خاطر، بیشتر امری ذهنی و مفهومی نامحسوس است. اعتماد به سایر اعضای جامعه نمونهای از سرمایه اجتماعی شناختی است.
آپهوف[۲۰] سرمایه اجتماعی را در شکل ساختاری آن با شکلهای گوناگون سازمان اجتماعی پیوند میزند، مواردی مانند نقشها، قواعد، روش های قبلی یا رسوم و رویه ها به همراه دامنه وسیعی از شبکههایی که به همکاری یا تعاون و به ویژه کنش جمعی دو طرفه سودمند کمک میکنند. آپهوف اعتقاد دارد که این جریان منافعی است که از سرمایه اجتماعی نتیجه میشود. طبقهبندی شناختی از فرآیندهای ذهنی مشتق میشود و نتیجه آن ایدههاست، و فرهنگ و عقاید آن را تقویت میکنند، به ویژه هنجارها، نگرشها، و باورهایی که به رفتار مبتنی بر همکاری و تعاون و کنش جمعی دو طرفه سودمند کمک میکنند (آپهوف، ۲۰۰۰).
عناصر سازمان اجتماعی در طبقهبندی ساختاری کنش دو طرفه سودمند را به وسیله کاهش هزینه ها، ایجاد الگوهای کنش متقابلی که نتایج پر حاصل را بهواسطهی همکاری به وجود میآورد، تسهیل میکند. ایدههای ناشی از طبقهبندی شناختی زمینه را برای مردم جهت کنش دو طرفه سودمند فراهم میآورد، که بخشی از دلایل آن عبارت است از آنکه وقتی آنها به گونهای گسترده در یک موضوع سهیم باشند، خیلی بهتر و با خواست خود همکاری میکنند. هنجارها، ارزشها، نگرشها و باورهای سازنده سرمایه اجتماعی شناختی رفتار مبتنی بر همکاری و تعاون را منطقی و قابل احترام میکنند. آپهوف از این نکته صحبت میکند که هر چند، به طور انتزاعی میتوانیم سرمایه اجتماعی ساختاری را بدون سرمایه اجتماعی شناختی متصور شویم و بر عکس، ولی در عمل در نظر گرفتن این دو بدون هم نامحتمل و مشکل است. بهطور کلی ساختاری ناظر بر کمیت سرمایه اجتماعی و شناختی ناظر بر کیفیت آن است. نکته دیگری که آپهوف در این مورد مطرح میکند، بیرونی و قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی ساختاری و درونی و غیر قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی شناختی است. اما او بر این نکته تاکید میگذارد که این هر دو قلمرو در عمل با هم متصل میباشند؛ او اینگونه مطرح میکند که در نظریات علوم اجتماعی نیز این دو از طریق پدیده رفتاری ذهنیای مانند انتظارات با یکدیگر پیوند دارند. سازمانهای رسمی یا غیررسمی با نقشها، قواعد، رسوم و رویه ها، موازی با شبکه های رسمی یا غیر رسمی کنشهای متقابل، بههمراه هنجارها، ارزشها، نگرشها، و با باورهایی که یک جمعیت در آن سهیماند، میتواند به اثرات حاصله نیرو و توان بدهد(همان).
آپهوف میگوید این دو طبقهبندی از سرمایه اجتماعی در سطح بالایی بههم وابستهاند، به گونهای که هر کدام از شکلها (ساختاری یا شناختی) به یکدیگر کمک میکنند؛ هر دو از طریق سازوکار انتظارات بر رفتار تاثیر میگذارند. هر دو پدیده از طریق تجارب شرطی میشوند و فرهنگ و روحیه یا طرز فکر یک دوره و دیگر عوامل تاثیرگذار آنها را تقویت میکنند. هر دو شکل ساختاری و شناختی سرمایه اجتماعی در تحلیل آخر پدیده های فکری به شمار میروند. دسته ساختاری با اشکال مختلف سازمانهای اجتماعی، به خصوص نقشها، قواعد، سنن و رویه ها، در ارتباط است. سرمایه اجتماعی ساختاری مربوط به امور بهنسبت عینیتر و بهطور خارجی قابل مشاهده مانند شبکه ها، تشکلها، نهادها، قوانین و تشکیلات شکلگرفته توسط آنها است (همان).
جدول شماره ۱: انواع سرمایه اجتماعی
|
ساختاری |
شناختی |
منابع و تجلی گاه ها |
وظایف و آداب( اعم از اجتماعی،سیاسی، مذهبی و …)،،سنن و تشریفات(اعم از اجتماعی، سیاسی، مذهبی و…)، شبکه ها و دیگر روابط فردی |
هنجارها ارزشها گرایشها باور ها |
دامنه ها |
سازمان اجتماعی |
فرهنگ مدنی |
عوامل پویا |
پیوندهای عمودی/ پیوندهای افقی |
اعتماد، اتحاد،همکاری، بخشندگی |
عناصر مشترک |
انتظارات، که رفتار جمعی را تشویق می کند و منافع متقابل را در پی می آورد |
(آپهف، ۲۰۰۰).
تعامل اجتماعی وقتی می تواند به سرمایه تبدیل شود که بتواند اثرات خود را استمرار بخشد. این اثرات هم در سطح ساختاری و هم در سطح شناختی فراهم می آید. به عنوان مثال یک تشکل ورزشی، به عنوان مجموعه ای ساختاری در پی آن است که به یک سری اهداف دست پیدا کند. این تشکل ممکن است با پایان فصل مسابقات منحل شود، اما ارزش ها و هنجارهای آن توسط اعضایش دنبال شود. به طور کلی، اثرات پایدار سرمایه اجتماعی شناختی، که در حقیقت با تکرار تعاملات اجتماعی شکل می گیرد، معمولا در بین اعضا باقی می ماند و حتی فراتر هم می رود(علمی و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۵۶).
۲-۲-۵-نظریه های سرمایه اجتماعی
۲-۲-۵-۱-جمیز کلمن[۲۱]
جیمز کلمن سرمایه اجتماعی را نوعی خاصی از ذخایر و مفاهیمی می داند که در دسترس کنشگر قرار می گیرد. و در کتاب «بنیادهای نظریه اجتماعی»(۱۳۷۷) بر وجه سرمایه ای بودن سرمایه اجتماعی صحه می گذارد. با این تعببیر سرمایه اجتماعی به عنوان دخیره و منبعی سودمند باعث تسهیل کنش های کنشگران می گردد. سرمایه اجتماعی کنشهای معین کنشگران را بارور و مستعد می سازد، مانند اشکال دیگر سرمایه مولد است و امکان دسترسی به اهداف خاصی را فراهم می کند؛ اهدافی که بدون وجود این سرمایه قابل تحقق نخواهد بود. سرمایه اجتماعی نیز مانند انواع دیگر سرمایه(سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی) خاص فعالیت های معینی بوده و بدیلی ندارد. چرا که شکل خاصی از سرمایه اجتماعی که در کنشهای خاصی با ارزش است ممکن است در کنشهای دیگری بی فایده و حتی ضربه زننده باشد. سرمایه اجتماعی از نظر جیمز کلمن منبعی اجتماعی-ساختاری است که دارایی و سرمایه افراد محسوب می شود. این دارایی شیء واحدی نیست بلکه ویژگیهایی است که در ساختار اجتماعی وجود دارد و باعث می شود افراد با سهولت بیشتری وارد کنش اجتماعی شوند. بدین ترتیب از نظر کلمن سرمایه اجتماعی جنبه ای از ساختار اجتماعی برای کنشگران است که می تواند به عنوان منبع و سرمایه باعث تحقق علائق ایشان شود(خوشفر، ۱۳۸۷: ۷۹ و ۸۰ ).
از نظر کلمن، روابط اجتماعی هنگامی بوجود می آیند که افراد کوشش می کنند از منابع فردی خود بهترین استفاده را به عمل آورند، و نباید تنها به عنوان اجزاء ساختارهای اجتماعی در نظر گرفته شوند. آنها را می توان منابعی برای افراد نیز در نظر گرفت. من این منابع اجتماعی-ساختاری را دارایی سرمایهای برای فرد، یعنی سرمایه اجتماعی در نظر می گیرم(کلمن، ۱۳۷۷: ۴۵۸ و ۴۶۲). کلمن در تعریف سرمایه اجتماعی به کارکرد آن توجه دارد:« سرمایه اجتماعی با کارکردش تعریف می شود. سرمایه اجتماعی شیء واحد نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند. ۱) همه آنها شامل جنبه ای از یک ساخت اجتماعی هستند؛ ۲) کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند اعم از اشخاص حقیقی یا عاملان حقوقی، تسهیل می کنند و دستیابی به هدفهای معین را که در نبود آن دست نیافتنی خواهند بود امکان پذیر می سازند(همان، ۴۶۲).
کلمن معتقد است که سرمایه اجتماعی ویژگیهای معینی دارد که آن را از کالاهای خصوصی تقسیمپذیر و انتقال پذیر، که در نظریه اقتصاد نئوکلاسیک بحث شده است، متمایز می سازد. سپس ویژگیهای این کالای عمومی را چنین بر می شمرد: ۱٫ به آسانی مبادله نمی شود اگر چه این سرمایه منبعی است که ارزش استفاده دارد. ۲٫ سرمایه اجتماعی دارایی شخصی هیچ یک از افرادی که از آن سود می برند نیست. ۳٫ نتیجه فرعی فعالیتهای دیگر است و معمولا شخص خاصی آن را به وجود نمی آورد زیرا انگیزه برای سرمایه گذاری در آن وجود ندارد. نتیجه این می شود که بیشتر شکلهای سرمایه اجتماعی به شکل نتیجه فرعی فعالیتهای دیگر ایجاد یا نابود می شود. ۴٫ نهایتا اینکه سرمایه اجتماعی در صورت استفاده بیشتر بر خلاف بعضی اشکال دیگر سرمایه نه تنها مستهلک نمی شود بلکه افزایش می یابد(کلمن، ۱۳۷۷: ۴۸۲-۴۹۰). کلمن اشکال سرمایه اجتماعی یا ویژگی روابط اجتماعی که منبع سرمایه سودمندی برای افراد است را در پنج مورد خلاصه می کند: ۱- نظام تعهدات و انتظارات؛ ۲- ظرفیت بالقوه اطلاعات؛ ۳- هنجارها و ضمانتهای اجرایی موثر؛ ۴- روابط اقتدار؛ سازمان اجتماعی انطباق پذیر(کلمن، ۱۳۷۷: ۴۶۵).