مشکلات ناشی از به کارگیری رویه های حسابداری مختل
مشکلات ناشی از مقایسه نسبت ها و استاندارد های مقایسه
عملکرد صنعت
محصولات متنوع
اندازه اهداف و شرایط
مشکلات ناشی از تغییرات سطح قیمت ها (اثرات تورمی)
مشکلات ناشی از ظاهرسازی
مشکلات ناشی از عدم انعکاس اثرات غیر مالی
تاکنون معیارهای اندازه گیری عملکرد به روش های مختلفی طبقه بندی شده اند. اما در برخی از نوشته ها معیارهای اندازه گیری عملکرد را با توجه به مفاهبم حسابداری و مفاهیم اقتصادی به دو گروه زیر نمودار (۲-۳) طبقه بندی نموده اند (صفدری،۱۳۹۱،ص۲۲) :
نمودار ۲-۳ ) معیارهای اندازه گیری عملکرد
۲-۱-۱۴-۱) معیارهای حسابداری- در این معیارها عملکرد شرکت ها با توجه به داده های حسابداری ارزیابی می شود. معیارهای حسابداری به دو گروه تقسیم می شوند. یکی معیارهای مبتنی بر اطلاعات و دیگری معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازاری می باشند. طبقه بندی این معیارها مطابق نمودار (۲-۴) می باشند(صفدری،۱۳۹۱،ص۲۳) :
نمودار ۲-۴ ) معیارهای حسابداری
۲-۱-۱۴-۲) معیارهای اقتصادی - در این معیارها عملکرد شرکت ها با توجه به قدرت کسب سود دارایی های موجود و سرمایه گذاری بالقوه و با عنایت به نرخ هزینه سرمایه ارزیابی می گردد.معیارهای اقتصادی سعی می کنند با تبدیل اطلاعات حسابداری از طریق انجام برخی تعدیلات به اطلاعات اقتصادی، اطلاعات اقتصادی را مبنای عملکرد شرکت ها قرار دهند.به عبارت دیگر این معیارها عملکرد شرکت را با توجه به قدرت کسب سود دارایی های موجود و سرمایه گذاری بالقوه و با عنایت به نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه ارزیابی می کنند.از جمله بهترین معیارهای اقتصادی که در زمینه اندازه گیری عملکرد وجود دارند به شرح نمودار (۲-۵) می باشند(صفدری،۱۳۹۱،ص۲۴) :
نمودار ۲-۵ ) معیارهای اقتصادی
الف ) ارزش افزوده بازار[۱۹۲] - هدف اولیه بیشتر شرکت ها افزایش ثروت سهامدارن است. بدیهی است که این هدف منافع سهامدارن را تأمین می کند. همچنین این هدف برای اطمینان از تخصیص منابع کمیاب به طور کارا کمک می کند. ثروت سهامداران از طریق به حداکثر نمودن تفاوت بین ارزش بازار سهام شرکت و مقدار سرمایه تأمین شده توسط سهامداران به حداکثر می رسد. این تفاوت ارزش افزوده بازار نامیده می شود. ارزش افزوده بازار که عبارت از تفاضل ارزش شرکت با سرمایه ی اولیه ی آورده شده توسط سهامداران و منابع اعتباری می باشد. ارزش افزوده بازار در واقع معیار ثروت زدایی بنگاه و بیانگر عملکرد مدیریت آن نیزمی باشد (فخاریان،۱۳۷۹، ص۲۷).
ب) ارزش افزوده اقتصادی[۱۹۳] - در حالی که ارزش افزوده بازار تأثیر اقدامات مدیریت را از زمان شروع فعالیت شرکت اندازه گیری می کند، ارزش افزوده اقتصادی بر اثر بخشی مدیریت در یک سال معین تأکید دارد. EVA برآورد سود واقعی یک شرکت در یک سال می باشد و تفاوت زیادی با سود حسابداری دارد. EVA بیانگر باقیمانده سود پس از کسر هزینه سرمایه است. در حالی که سود حسابداری بدون در نظر گرفتن هزینه سرمایه تعیین می شود. تأمین مالی از طریق سهامداران هرینه دارد ، زیرا وجوه تهیه شده توسط سهامداران می توانست درجای دیگر با بازده مناسب سرمایه گذار شود. با سرمایه گذاری در شرکت، سهامداران فرصت سرمایه گذاری در جای دیگر را از دست می دهند. بازده سرمایه از دست رفته با ریسک مشابه ، هزینه فرصت[۱۹۴] نامیده می شود. EVA معیاری برای اندازه گیری توانایی مدیریت جهت افزایش عملکرد و ارزش افزوده به سرمایه جدید است. باید توجه داشت که EVA می تواند هم برای کل شرکت و هم در بخش های مختلف آن به کار رود. بنابراین مبنایی برای تعیین عملکرد مدیریت در تمامی سطوح ارائه می دهد (پژوهی ،۱۳۹۰، ص۲۳).
باید اشاره نمود که کارآیی اقتصادی عبارت است از نسبت میزان محصول تولیدی قابل استفاده به میزان منافع تولیدی که برای ساخت آن محصول به کار رفته است. ارزش تولیدات جامعه با پول تعیین می شود. به همین ترتیب ارزش منابع تولیدی نیز با پول سنجیده می شود.تلاش برای کسب سود ، انگیزه فعالیت های تولیدی موثر در جامعه به شمار می رود. هر قدر موسسه تولیدی کارآیی بیشتری داشته باشد ، سود آن موسسه نیز بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر کارآیی هر سیستم تولیدی بر حسب ارزش محصول به دست آمده در ازای ارزش هر واحد ار منابع تولید به کار رفته ، اندازه گیری می شود.هر قدر ارزش پولی محصول به دست آمده در ازای یک واحد پول از منبع تولید بیشتر باشد کارآیی اقتصادی نیز بیشتر خواهد بود.فارل[۱۹۵] کارآیی اقتصادی موسسات را شامل دو جز کارآیی فنی[۱۹۶] و کارآیی تخصیصی[۱۹۷] (کارآیی قیمت) می داند. کارآیی فنی منعکس کننده توانایی یک بنگاه در به دست آوردن حداکثر خروجی از ورودی های به کار گرفته شده است ، اما کارآیی تخصیصی منعکس کننده توانایی یک بنگاه برای استفاده از ورودی ها به نسبت بهینه با توجه به قیمت و فن آوری تولید است. ترکیب این دو کارآیی اقتصادی را تشکیل می دهد (مهرگان ،۱۳۹۱، ص۲۰).
۲-۱-۱۵) سایر طبقه بندی های معیار اندازه گیری عملکرد شرکت ها
برای سالیان زیادی در گذشته ، اقتصادانان تصور می کردند که اکثر گروه های ذینفع یک شرکت سهامی مثل مدیران و سهامداران[۱۹۸] برای رسیدن به یک هدف مشترک فعالیت می کنند اما از سال ۱۹۶۱ موارد بسیاری ار تضاد منافع بین این گروه ها مشاهده شد و به دنبال آن شرکت ها در پی حل این تضاد منافع برآمدند. یکی از راه حل های تضاد منافع موجود بین سهامداران و مدیران ،استفاده از نظام اندازه گیری عملکرد بوده است (پژوهی ،۱۳۹۰ ،ص۳). از این رو معیارهای اندازه گیری عملکرد شرکت ها از دیدگاه استفاده کنندگان نیز مورد توجه قرار گرفته و طبقه بندی شده است. در این طبقه بندی مطلوبیت و رجحان معیارهای اندازه گیری عملکرد از دیدگاه استفاده کنندگان مورد تأکید قرار گرفته است. بر این اساس معیارهای اندازه گیری عملکرد را می توان به شرح نمودار (۲-۶) طبقه بندی نمود (صفدری،۱۳۹۱،ص۲۵) :
نمودار ۲-۶ ) سایر طبقه بندی های معیار اندازه گیری عملکرد
الف ) دیدگاه مدیران – از دیدگاه مدیران معیار اندازه گیری عملکرد شامل موارد زیر می باشد :
تجزیه و تحلیل عملیاتی شامل سود خالص ، اهرم عملیاتی و تجزیه و تحلیل مقایسه ای
مدیریت منابع شامل گردش دارایی ها ،مدیریت سرمایه در گردش ، گردش موجودی کالا وبهره وری نیروی کار
سودآوری شامل بازده دارایی ها با توجه به ارزش بازار ، ارزیابی طرح های سرمایه گذاری ،بازده قبل از بهره و مالیات و دوره برگشت وجوه نقد
ب) دیدگاه سهامداران- سهامداران به عنوان یکی از مهم ترین ذینفعان شرکت دارای دیدگاه های متفاوتی نسبت به معیار اندازه گیری عملکرد به شرح زیر می باشند:
سودآوری شامل بازده حقوق صاحبان سهام ، سود هر سهم، درآمد نقدی هر سهم و بازده مجموع دارایی ها
ارزش بازار شامل نسبت قیمت به سود و نسبت Q توبین[۱۹۹]
ج) دیدگاه اعتباردهندگان - از دیدگاه اعتباردهنگان شرکت معیار اندازه گیری عملکرد شامل موارد زیر می باشد:
نقدینگی شامل نسبت حاری و نسبت آنی ، سرعت تبدیل دارایی جاری به نقد و سرمایه در گردش
اهرم مالی شامل بدهی به دارایی ها ، بدهی به حقوق صاحبان سهام و نسبت سود پرداختی به سود تقسیم شده
۲-۱-۱۶) اندازه گیری عملکرد مالی
همان طور که در این فصل گفته شد عملکرد اشاره به ماهیت و کیفیت عملی دارد که شرکت برای هدایت مأموریتش به سمت سودآوری انجام می دهد. توانایی مالی یک شرکت در بهره وری و سودآوری ، عملکرد مالی نامیده می شود. عملکرد مالی در شرایط و متغیرهای مختلفی مورد بررسی قرار می گیرد. بسیاری از نظام های اندازه گیری عملکرد ، عملکرد مالی شرکت (سود ، هزینه ، بازده سرمایه گذاری ، سهم بازار و رشد فروش) را اندازه گیری می کنند.این روش های اندازه گیری عملکرد بیشتر بر نتایج قبلی فعالیت ها تأکید دارند و شرکت ها از آن ها برای درک و تشخیص تأثیر استراتژی ها و برنامه هایی که اجرایی شده اند ، استفاده می کنند (Shahin,2011,p107).
ارزیابی موقعیت مالی یک شرکت در فرایند تصمیم گیری امری حیاتی و ضروری است ، چرا که عملیات یک شرکت ممکن است با وجود تولید محصول خوب ، کنترل کیفیت منظم و ساختار تشکیلاتی منسجم و هماهنگ ، به خاطر بحران مالی دچار ورشکستگی شود (حسن زاده وهمکاران،۱۳۸۸، ص۱۹۰).
معیار مطلوب اندازه گیری عبارت است از شاخص یا شاخص هایی که در یک نگاه کلی بتوان آن را بر مبنای اندازه گیری عملکرد قلمداد کرد. معیار مطلوب ، وضعیت شرکت یا سازمان را به صورت کمی و کیفی برای ذینفعان بیان می کند. استفاده از معیارهای مطلوب ، همان روش اندازه گیری عملکرد بر اساس شاخص ها ی تعریف شده علمی است. لازم به ذکر است که در لیست رتبه بندی صد شرکت برتر کشور که هر ساله توسط سازمان مدیریت صنعتی ارائه می گردد، از شاخص های اصلی زیر برای مقایسه عملکرد شرکت ها و رتبه بندی آن ها استفاده می گردد که عبارتند از (افجه و همکاران،۱۳۸۸، ص۱۱) :
جدول ۲-۳) شاخص های اصلی جهت مقایسه عملکرد شرکت ها
رشد فروش |
بازده فروش |
رشد سود |