تدریجی بودن تربیت
نکته دیگری که از مطالب گذشته نتیجه میشود، این است که پیمودن مسیر تکامل انسانی و به تعبیر دیگر تربیت و تزکیه نفس، تدریجی و مرحلهای است. همانطوری که انجام بعضی از کارهای بدنی و فعالیتهای روزمره که توسط بدن و نیروهای حیوانی انجام میگیرد، احتیاج به آمادگی و رشد قوای جسمی دارد. همانطور نیز، انجام و رسیدن به بعضی از مراحل بالاتر نفس، احتیاج به رشد و تقویت و آمادگی مراحل قبلی دارد.
همانگونه که اگر قبل از رشد و آمادگی کودک، غذاهای لذیذ به او بخورانید، نه تنها برای او مفید نیست، بلکه به مانند سمّ قاتل است.
تحمیل مراحلی که قوای معنوی انسان آمادگی آن را ندارند؛ نه تنها موجب ایمان و تزکیه نمیشود بلکه موجب سقوط بیشتر خواهد شد.
یک نمونهی روشن از نزول تدریجی احکام الهی مسأله حرمت شراب میباشد که نه به یک بار یا دو بار، بلکه در طی چهار مرحله که به ترتیب در سورههای نحل آیه۶۷، بقره آیه ۲۱۹، نساء آیه ۴۳، مائده آیه ۹۰ و ۹۱ حرمت شراب اعلان میگردد.[۱۸۸]
متناسب بودن اصول تربیتی با رشد افراد
تذکر این نکته ضرورت دارد که اصول تربیتی، باید متناسب با استعداد و حتّی با توجه به فعلیّت درجه رشد افراد مختلف، در نظر گرفته و به آنها ارائه شود. نمیتوان اصول تربیت انسانی را به طور مثال، برای کودکی که هنوز آمادگی چندانی ندارد تحمیل کرد و باز نمیتوان، مراحل بالای تقوی و ایمان و خلوص را از بسیاری مردم کوچه و بازار یا حتی اهل علم توقع و انتظار داشت. این توقعات نابجا و حسابنشده، نه تنها نتیجهای نمیبخشد و زحمتها را هدر میدهد، بلکه زیانهای جبرانناپذیری خواهد داشت، چه بسیار زیانهایی که جامعه مذهبی ما در طول تاریخ از عدم رعایت این مسأله تحمل نموده است.[۱۸۹]
به این روایت که مرحوم کلینی آورده است دقت کنید:
«عَن عَبدُالعَزیزِ القَراطیسی قالَ: قالَ لِی اَبوُعَبدِالله عَلَیهِ السَّلام: یَا عَبدُالعَزیز اِنَّ الایمان عَشرَ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَهِ السَّلمِ یَصعَدُ مِنهُ مَرَقاتٍ بَعدَ مَرقاه فَلا یَقُولَنَّ صاحِبُ الاِ ثنَینِ لِصاحِبِ الواحِد: لَستَ عَلی شَیءٍ، حَتّی یَنقَهی اِلی العاشِر، فَلا تَسقَط مِن هُوَ دوُنِکَ…».[۱۹۰]
اصول تربیت
اصول تربیت مجموعه قواعدی است که با توجه به مبانی(ویژگی های عمومی انسان) و اهداف تربیت کشف شده و در جریان تربیت راهنمای عمل قرار میگیرند. اصولی که در این گفتار بر آنها تأکید شده بر مبانی مبتنی هستند که از دعاهای اهل بیت (علیهمالسلام) استخراج شده است. این اصول به نوبه خود زمینهی کشف روشها را فراهم ساختهاند.
روشهای تربیت
روشها، دستورالعملهای جزئی است که برای ایجاد تغییرات مطلوب در متربی (انسان) به کار گرفته میشود. هر دسته از این دستورالعملها در دامنهی یک اصل تربیتی قرار گرفته و مبتنی بر آن است. در کشف روشها توجه به مبانی و اهداف تربیت و ارتباط با آنها ضرورت دارد.
اهداف تربیت در دعاهای ائمه علیهمالسلام
چنانکه پیشتر گفته شد، اهداف در تعلیم و تربیت به دو دستهی غایی و واسطهای تقسیم میشوند. اهداف واسطهای نسبت به هدف غایی رابطهی معلولی دارند و مطلوبیت آنها به قرار گرفتن در خط سیر هدف غایی وابسته است، به طوریکه ارزش خود را از هدف غایی کسب میکنند. این اهداف همگی در کنار یکدیگر قرار گرفته و ناظر به شؤون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، جسمی، فکری و اخلاقی انسان میباشد.[۱۹۱]
هدف غایی
فلسفه اسلامی و علماء علم اخلاق و عرفا، هر کدام به تناسب موضوع خویش، راجع به هدف خلقت یا نقطهی نهایی کمال انسانی یا به تعبیری، هدف غایی بحث کرده مطالبی ابراز داشتهاند. و هر کدام نیز، آن را تحت عنوانی درج نمودهاند، به طور مثال، برخی از آنها در بحث خیر و شر وقتی به بحث خیر مطلق رسیدهاند به این مطلب پرداختهاند. گروهی دیگر در مسأله سعادت و شقاوت آن را مطرح کردهاند. عرفا تحت عنوان «انسان کامل» یا «هدف خلقت» یا «آخرین منزل سلوک» به بحث پیرامون آن پرداختهاند.[۱۹۲]
به طور مثال، صدرالمتألهین میفرمایند: «سعادت عقلیه و لذت معنویهی اخرویه، قابل مقایسه با لذّات حسّیه آغشته به نقایص و آفات نخواهد بود».[۱۹۳]
لفظ دعا، خود تربیت کننده و جهت دهنده است. دعا به خودی خود موجب طهارت روح میگردد و راه را به سوی رفتن به فراترها آسان و میسر میسازد. ائمه علیهمالسلام در دعاهای مختلف از خداوند در خواست نزدیکی به او را دارند و کسانی را که به تقرب او دست مییابند برندهی میدان میدانند: «وَ یا مَنْ تَنْقَطِعُ دُوْنَ رُؤْیَتِهِ الاَبْصارُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ وَ آلِهِ، وَ اَردْنِنا اِلی قُرْبِکَ[۱۹۴] و ای آنکه چشمها بدون آن که به رؤیت ذاتش، نایل شوند از کار افتاده و منقطع شوند، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را به قرب خود نزدیک فرما.»
بر این اساس، تمام اهداف واسطهای نیز که ناظر بر شؤون مختلف آدمی است، باید به هدف نهایی بیانجامد وگرنه بیحاصل و بینتیجه خواهد ماند. این کوشش و تلاش برای رسیدن به لقای پروردگار باید شوق انگیز و مشتاقانه باشد[۱۹۵] «شوقاً الی لقائِکَ[۱۹۶] میل مرا در چیزهایی که نزد توست قرار بده که به دیدارت اشتیاق پیدا کنم.»
جایگاه شادیآفرین، وقتی حاصل خواهد شد که متربی از همه چیز حتی حال و دارایی دنیا قصد قربت کند و آن را وسیلهی رسیدن به جوار رحمت الهی و پیوستن به قرب او گرداند. متربی هرگامی که به سوی معبود خویش، هرچند کوتاه بردارد، به درجهای از قرب نائل شده که نسبت به وضعیت قبلی رشد و تربیت بیشتری یافته است، امًا نسبت به وضعیت و مرتبه بالاتر در ضعف قرار دارد.
در تعلیم و تربیت اسلامی کوشش مربی آن است که متربی را همواره به درجهای بالاتر از قرب برساند.[۱۹۷]
اهداف واسطهای
۱- تربیت عقلانی
۲- شناخت خدا
تربیت عقلانی
آنچه متربی را در مقابل موانع تربیت، مقاوم ساخته و با نظر به هدف غایی تربیت او را برای رسیدن به موقعیت مطلوب کمک میرساند به کارگیری قوهی عقلانی است. تربیت عقلانی به عنوان یکی از اهداف مهم واسطهایی است که متربی را در رسیدن به خودفرمانی عقلانی و در نهایت وصول به مقام قرب الهی یاری میرساند و بدون آن حرکت در مسیر، سخت و ناممکن خواهد بود زیرا شیطان به عنوان مهمترین مانع در فرایند تعلیم و تربیت، با فراهم آوردن ناآرامیهای روانی در درون انسان، مانع بروز استعدادهای آدمی خواهد شد. امام سجاد «u» در دعای مکارم الاخلاق بر این نکته تأکید میورزد: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مایُلْقِی الشَّیْطانُ فی راوُعی مِنَ التَّمَنّی وَ التَّغَلّنی، … وَ تَدبیراً عَلی عَدُوکْ [۱۹۸]بار خدایا آنچه شیطان از دروغ و گمان و رشک در دل من میافکند به یاد بزرگیت و اندیشه در تواناییت و عاقبت اندیشی بر دشمنت، مبدل گردان.»
از دیدگاه امام سجاد u، در فرایند تربیت عقلانی سه مرحله قابل تصور است:
الف) ذکر «ذکرالعظمتک»
ب) تفکر«تفکرا فی قدرتک»
ج) تدبیر «تدبیرا علی عدوک»
مرحلهی اول که حضرت u آن را ذکر مینامند؛ یادآوری علم متربی است. متربی به عنوان یک انسان به طور طبیعی در معرض فراموشی یا غفلت واقع میشود. از آنجا که تذکر از جانب مربی و ذکر(از سوی متربی) با ملاحظهی هدف واسطهی تربیت عقلانی و در راستای وصول به هدف غایی تربیت به عنوان یک اصل مهم در تعلیم و تربیت اسلامی مورد توجه است مربی در اولین مرحلهی تربیت عقلانی در مواجه با مسئله، ذهن متربی را تحریک کرده، دانستههای فطری و اکتسابی او را مورد عظمت و بزرگی خدا به یادش آورد «ذکرالعظمتک» یادآوری، خود انگیزهی تفکر و تعقل پیرامون مسأله را در او ایجاد میکند. بنابراین مربی باید او را به تفکری جهتدار در قدرت الهی «تفکرا فی قدرتک» رهنمون سازد. نتیجهی این دو مرحله تدبیر را به دست خواهد داد. «تدبیرا علی عدوک»، متربی پس از ذکر و تفکر، به قدرتب عقلانی دست مییابد که میتواند به تدبیر و دور اندیشی در برابر مانع تربیت(شیطان) پرداخته و مسأله را خود حل کند و البته این امر جز با درخواست توفیق از خدا و یاری او ممکن نخواهد بود.[۱۹۹]
شناخت خدا
از جمله اهداف واسطهای تربیت د ر صحیفه(دعاهای اهل بیت علیهمالسلام) معرفت خدا است. این هدف که کلید دستیابی به هدف نهایی است، نقش مهمی در تقرب به درگاه حق تعالی دارد. بدون شناخت خداوند، تقرب به او امکان پذیر نیست. تقرب و نزدیکی به او،تخلق به اخلاق حق، کسب ایمان،توکل و تقوا همه در سایه شناخت کامل و عمیق خدای متعال ممکن است.
شناختهای سطحی به ارتباط ضعیف بین عبد و معبود می انجامد و هرچه در معرفت گسترده و عمیقتر باشد، ارتباط مستحکم و شدیدتر خواهد بود.[۲۰۰]
امام سجاد«u» در دعاهای متعدد به خداشناسی و معرفت الهی پرداخته و با اشاره به موضوعاتی چون توحید و مراتب آن، ذات خداو صفات او به تقویت و تعمیق شناخت آدمی پرداخته است. در دعاهای نخست، ضمن حمد و سپاس خداوند به شناساندن ذات باری تعالی میپردازد.
«اَلَّذی قَصُرَتْ عَنْ رُؤیَتِه اَبْصارُ النّاظِرینَ وَ عَجَزَتْ َعنْ نَعْتِهِ فی سَبیلِ مَحَبَّتِه[۲۰۱] خدایی که دیدههای بینندگان از دیدنش ناتوانند و اندیشههای وصفکنندگان از عهده وصفش برنیایند، به قدرت و توانایی خود آفریدگان را آفرید و آنان را به اراده و خواست خویش به وجود آورد، بیآنکه از روی مثال و نمونهای باشد. سپس آنان را در راه خواست خود روان گردانید و در راه محبت و دوستی به خودبرانگیخت.»
مبانی تربیت در دعاهای ائمه علیهمالسلام
با دقت نظر در صحیفهی سجادیه، میتوان برخی از ویژگیهای عمومی انسان را کشف و به عنوان مبانی تربیت ارائه کرد. برخی از مهمترین مبانی از دیدگاه امامسجاد«u» عبارت است از: خداجویی، غفلت و خودپرستی.[۲۰۲]
خداجویی
خداجویی خداخواهی و خدادوستی به عنوان ویژگی عمومی انسانها یکی از مبانی مهم تعلیم و تربیت در صحیفه است. این حس مشترک در همهی انسانها، حتی کسانی که در یافتن مصداق حقیقی خدا به انحراف رفتهاند، وجود دارد. حضرتسجاد«u» در دعای بیستم از خداوند درخواست میکند که «اَلَّلهُمَّ اجعَلنِی اَوَّلَ بِکَ عِندَ الضَّرُورَه…عِندَ المَسکَنَه وَ …[۲۰۳] خداوندا! مرا چنان قرار ده که هنگام اضطرار به یاری تو بر دشواریها حمله آورم و به هنگام نیازمندی از تو بخواهم و هنگام تندرستی به درگاه تو تضرع و زاری کنم.»
این فراز دلالت دارد بر این که نیرویی درونی انسان را به سوی خدا میکشاند و هنگام گرفتاری و نیازمندی رو به سوی او میکند.
غفلت
از دیگر مبانی تربیت که در صحیفه و دعاهای ائمه علیهمالسلام بر آن تأکید شده غفلت است. البته این مبنا را میتوان با مبنای پیشین، یعنی خداخواهی و خداجویی انسان، یک جا مورد بحث و بررسی قرار داد.[۲۰۴] غفلت جزء خصلتهای وجودی انسان است و زمانی که ایمان ضعیف باشد، انسان نیز از راه اصلی به واسطه فراموشی دور میشود. در فراز زیر این دو ویژگی انسان در کنار هم ذکر شده است: «وَ لا تَسُمْنا الغَفْلَهَ عَنْکَ، اِنّا اِلَیْکَ راغِبوُنَ وَ مِنَ الذُنوبِ تائِبوُنَ[۲۰۵] ما را از جانب خود به غفلت گرفتار مکن چون ما به سوی تو خواهان و از گناهان توجه کنندهایم.»
با تعمق در دعاهای صحیفه دربارهی خداخواهی و غفلت انسان، چند نکته انسان را متوجه میکند که:
اول: انسان خداخواه و خداجو است.
دوم: غفلت از ویژگیهای انسان است.
سوم: این دو گزاره میتوانند به عنوان مبانی تربیت، پایه برخی از اصول تربیت مانند بازگشت و تذکر قرار گیرد.[۲۰۶]
خود دوستی
منشأ بسیاری از محبتها و گرایشهای عاطفی انسان خود دوستی اوست. این امر را میتوان سومین مبنای تربیت تلقی کرد و برخی اصول و روشهای تربیت را از آن استخراج نمود. این عنوان به طور واضح در دعاها ذکر نشده، اما با توجه در برخی از دعاها میتوان جلوههایی از این ویژگی را مشاهده کرد. به طور مثال: دعاهای حضرت امام سجاد u برای خود و نزدیکان که در هفتمین فراز از صحیفهی سجادیه مطرح شده است. یا دعا و نیایش حضرت در مورد درخواست حاجتهایشان که در فراز سیزدهم ذکر گردیده و بسیاری از دعاهای دیگر که در آن درخواست سعادت، کمال، قدرت، نعمت و….از خداوند دارد. این موارد همگی حاکی از روح خود دوستی انسان است. اگر خود دوستی یا حب ذات به عنوان یک مبنای تربیتی به نیکی مورد توجه قرار گیرد، به یقین منشأ عزت و کمال، نیکبختی و سرافرازی متربی میگردد و چنان چه این غریزهی درونی به انحراف کشیده شود روح تکبر و استکبار، طغیان و عصیان بر او چیره خواهد شدو آگاهی را به گرداب خودخواهی، خودپرستی، عجب، غرور و حرص میکشاند. از این مبنا میتوان اصل عزت را کشف و در تدابیر تربیتی مورد استفاده قرار داد.[۲۰۷]
اصول تربیت در دعاهای ائمه علیهمالسلام
اصول تربیت قواعدی است که با نگاه به مبانی و اهداف، کشف و در فرایند تعلیم و تربیت راهنمای عمل قرار میگیرد.
بر اساس مبانی تربیت، اصل بازگشت، اصل تذکر و اصل عزت را میتوان به سه اصل مهم از اصول تربیت ارائه نمود.
اصل بازگشت یا تغییر رفتار
از اصل بازگشت یا تغییر رفتار مبنای خداجویی استخراج میگردد، در دعاهای ائمه علیهمالسلام از بازگشت و تغییر رفتار به انابه تعبیر شده است. «ان یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکْ اِنابَهً فَاَنَا اَوَّلَ الْمُینبین[۲۰۸] اگر ترک معصیت و نافرمانی تو، انابه و بازگشت است پس من اولین بازگشت کنندگان هستم.»
بازگشت متربی و عطف توجه او به این موضوع اساسی با کمک اصل دیگری از اصول بنیادین تربیت به عنوان اصل تذکر امکانپذیر خواهد بود. در جریان تعلیم و تربیت گاهی متربی نعمتها و نیکیهای مربی را به فراموشی میسپارد لذا دست به عصیان میزند و از مسیر تربیت خارج میگردد. این جا بر عهده مربی است که به یادش آورد، بازش گرداند و در آغوش خویش نیکش بپروراند.[۲۰۹]