اما به اعتبار وجه شبه: تشبیه به اعتبار وجه شبه دارای سه قسم است:
تشبیه یا تمثیل است یا غیر تمثیل، تمثیل آن است که وجه شبه در آن صفتی باشد منتزع از چند چیز مثل تشبیه ثریا بعنقود ملاحیّه منوّر و تشبیه «نقع مثار» به «لیل تهاوی کواکبه» و تشبیه «شمس» به «مراه در کف اشل» و مانند این اشعار منوچهری در وصف تاریکی شب:
شبی گیسو فرو هشته بدامن
بکردار زن زنگی که هر شب
کنون شویش بمرد و گشت فرتوت
پلاسین معجر و قیرینه گر زن
بزاید کودکی بلغاری آن زن
از آن فرزند زادن شد سترون
تشبیه یا مجمل است یا مفصل: مجمل آن است که وجه شبه در آن ذکر نشده باشد و این بر دو قسم است اول آن که وجه شبه بر همه کس واضح و هویدا باشد چون زید مثل شیر است. تشبیه مفصّل آن است که وجه شبه یا ملزوم آن یعنی آن چه مستلزم وجه شبه است در کلام ذکر شده باشد قسم اول مثل: و ثغرهُ فی صفاء وَ ادمعی کالّلالی و مثل قول سلمان ساوجی:
لغزد خرد ز لعل تو چون از شراب پای
لرزد دلم ز چشم تو چون از خمار دست
وجه شبه در مصراعین لغزیدن و لرزیدن است
قسم دوم: مانند: الکلامُ الفصیح کالعسل فی الحلاوه پیداست که حلاوت وجه شبه نیست زیرا حلاوت از خواص مطعومات است و در کلام فصیح متحقق نگردد بلکه وجه شبه که جامع بینالطرفین باشد میل طبع است که لازمه حلاوت خواهد بود.
تشبیه یا قریب مبتذل است یا بعید غریب: قریب مبتذل آن است که بر اثر شدت ظهور وجه شبه در بادی نظر ذهن بدون تأمل و دقت از مشبه به مشبهٌ به منتقل گردد مثل تشبیه زید در شجاعت که فوراً شیرپ
به ذهن میرسد یا هنگام تشبیه رخساره معشوق در لطافت که فوراً برگ گل به نظر میآید.
و اما تشبیه غریب بعید: آن است که بر اثر خفا و عدم ظهور وجه شبه در بادی نظر انتقال از مشبه به مشبه حاصل نشود مگر با تأمل و دقت مانند: تشبیه شمس به آئینهای که در دست شخص اشّل باشد در قول ابوالنجم عجلی: الشمس کالمراه فی کف الاشل… الخ
آن که حضور مشبه به مطلقاً در ذهن نادر باشد و ندرت حضور مشبه به در ذهن یا بواسطه این است مشبه به نادر الوقوع است و کمتر دیده میشود مثل مراه در کف اشّل .
تشبیه به اعتبار ادات بر دو قسم است:
تشبیه مرسل
تشبیه مؤکد
تشبیه مرسل آن است که ادات تشبیه در آن ذکر شده باشد مانند بسیاری از مثالهایی که عرض شد.
تشبیه مؤکد آن است که ادات در آن حذف شده باشد و این بر دو گونه است اول آن که تنها ادات را حذف نمایند و دیگر در آن تصرفی نکنند. دوم آن که مشبهٌ به را به مشبه اضافه کنند.
و اما به اعتبار غرض: تشبیه به اعتبار غرض یا مقبول است یا مردود، تشبیه مقبول آن است که وافی باشد به افاده غرض و تشبیه مردود تشبیهی است که در جهات و شرایط مذکور ناقص و از افاده غرض قاصر باشد.[۲۷]
۲-۳- مجاز مرسل
تعریف حقیقت و مجاز: حقیقت عبارت است استعمال لفظ برای همان معانی که وضع شده است مانند استعمال دست در فارسی و ید در عربی به معنای عضو خاص.
و مجاز عبارت است از استعمال لفظ در غیر معنای اصلی و حقیقی خود مانند: ألانَ حَمِیَ الوطیسُ «هم اکنون تنور(آتش افروخته) سخت شد» و طیس در لغت به معنای تنور است که این جا به صورت مجاز در معنای جنگ استعمال شده.
مجاز بر دو قسم است لغوی (مجاز در کلمه) و عقل (مجاز در کلام)
مجاز لغوی هم بر دو قسم است: مُرسل و غیرمرسل
مجاز لغوی غیرمرسل، مجازی است که علاقه و ارتباط میان معنای حقیقی و مجازی علاقهی مشابهت باشد و به این نوع مجاز، مجاز استعاری نیز گفته میشود که مفصلاً در این خصوص در قسم استعاره بحث خواهیم داشت.
مجاز مرسل، مجازی است که علاقه بین معنای حقیقی و مجازی، غیر از علاقهی مشابهت باشد. زیرا در استعمال مجاز وجود دو امر ضروری است علاقه و قرینه.
علاقه همان ارتباط و مناسبتی است که میان معنای حقیقی و مجازی وجود دارد مانند استعمال لفظ شیر خدا در معنای مجازی امام علی (ع) به کار میرود که علاقه میان معنای حقیقی و مجازی، شجاعت و رشادت است. یا مثلاً استعمال لفظ ثعلب (روباه) برای شخص حیلهگر.
قرینه، علامت و نشانهای است که بیانگر عدم ارادهی معنای حقیقی است.
قرینه گاه لفظی است، مانند رأیتُ اسداً یَرمی؛ دیدم شیری (مرد شجاعی) را که تیراندازی میکرد. و گاه غیرلفظی است مانند به کار بردن لفظ دکتر برای دانشجوی پزشکی.[۲۸]
علاقه های مجاز مرسل
همان طور که اشاره شد در مجاز مرسل علاقه بین معنای حقیقی و مجازی غیر از علاقهی مشابهت است که مهمترین آنها عبارتند از: