بر این اساس فرایند برنامهریزی استراتژیک دربرگیرنده، خطمشی کلی و تعیین جهت، ارزیابی عوامل داخلی و خارجی، توجه به ذینفعان اصلی، تشخیص و تعیین مسائل کلیدی، تدوین استراتژیهای مناسب برای برخورد با هریک از مسائل، تصمیمگیری، اقدام و نظارت مستمر بر نتایج حاصل میباشد(برایسون[۳۳]، ۱۳۸۳: ۶۶-۶۵). همچنین از نظر کافمن و هرمن، برنامهریزی استراتژیک را میتوان فرایندی پویا دانست که با دورنگری نسبت به واقعیات کنونی، راهبردهای موثری را در جهت حرکت به سوی آیندهای بهتر ارائه می کند. بر این اساس چهار حیطه عمده شامل دورنگری، گردآوری دادهها، برنامهریزی و اجرا و ارزیابی را دربرمیگیرد و بدین لحاظ برنامهریزی استراتژیک را میتوان برنامهریزی فراکنشی دانست و نه واکنشی(کافمن و هرمن، ۱۳۸۵). بنابراین برنامهریزی استراتژیک فرایند تغییر سازمانی مستمر و پیچیدهای است که اگر ویژگیهای زیر ترکیب شوند فرایند برنامهریزی موفق و جامعی را تعریف میکند.
۱- نگاه به آینده دارد و با تمرکز بر آینده پیشبینی شده درصدد خلق آینده سازمان بر مبنای آن چیزی است که احتمال میرود در آینده ایجاد شود.
۲- بر مبنای تجزیه و تحلیل روندها و سناریوهای پیشبینی شده، به دنبال گزینههای ممکن در آینده است و نیز بر مبنای تجزیه و تحلیل دادههای داخلی و خارجی است.
۳- منعطف و متمایل به ایجاد تصویری بزرگ از آینده سازمان است. برنامهریزی استراتژیک سازمان را با محیطش تطبیق میدهد. زیرا برای دسترسی به اهداف ایجاب میکند که جهتی را در سازمان به کار برد که به آینده دلخواه خود برسد.
۴- چارچوبی به وجود میآورد که با تجزیه و تحلیل کامل سازمان، محیط داخلی و خارجی و پتانسیل سازمان در آن چارچوب، به مزیتهای رقابتی دست یابد. این امر سازمان را قادر میسازد تا به روندها، اتفاقات، چالشها و فرصتهای به وجود آمده از طریق چارچوبی از بینشها و مأموریتها ایجاد شده توسط فرایند برنامهریزی استراتژیک پاسخ دهد.
۵- فرایند نظری و کیفی است. برنامهریزی استراتژیک دادههای نرم مانند تجارب، نیات و ایدههای موجود در گفتگوهای روزانه سازمان را ترکیب میکند و درصدد ارائه یک بینش و هدف سازمانی روشنی میباشد.
۶- فرایند یادگیری مستمر
۷- وقتی موفقیتآمیز باشد، تمامی نواحی عملیاتی را تحت تأثیر قرار داده و به عنوان قسمتی از فلسفه و فرهنگ سازمان درمیآید(آدینهوند، ۱۳۹۰).
جدول(۲-۲): ویژگیهای سیستم برنامهریزی استراتژیک
ویژگیها | توضیح |
درونگرایی | توجه عمیق به تاریخ سازمان، موقعیت فعلی، عملکرد گذشته و تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف |
برونگرایی | توانایی کسب اطلاعات تحلیلی به موقع و قابل اطمینان به منظور شناخت فرصتها و تهدیدهای محیطی |
یکپارچگی وظیفه | میزان همسانی موجود بین نواحی وظیفهای با دید مشترک که موجب همسویی الزامات وظیفهای متفاوت با دیدگاه کل مدیریت میشود. |
مشارکت افراد کلیدی | میزان مشارکت و درگیری مدیریت عالی، اعضای هیأت مدیره و مدیران صف و ستاد در فرایند برنامهریزی |
استفاده از تکنیکهای تحلیلی | میزان اعتماد به تکنیکهای مناسب برنامهریزی به منظور حل مسائل استراتژیک ساختار |
خلاقیت در برنامهریزی | میزان تأکید تلاش برای برنامهریزی بر شیوههای تفکر جدید |
تمرکز بر کنترل | میزان تأکید بر شیوههای برنامهریزی به عنوان وسیلهای برای کنترل سازمان |
منبع:(پکسنل[۳۴]، ۱۹۹۶؛ به نقل از آقازاده، ۱۳۸۱: ۲۱)
برنامهریزی استراتژیک قبل از آنکه یک فن و تکنیک باشد، یک نحوه تلقی و باور است که مدیران را به تفکر درازمدت و آیندهنگر و پیشبینی افقهای دوردست ترغیب میکند. در سازمانی که این باور و اعتقاد وجود نداشته باشد، بستر مناسبی برای رشد برنامهریزی استراتژیک وجود نخواهد داشت. برنامهریزی استراتژیک چون چتری بر سازمان و عملیات و اقدامات آن سایه میگسترد و مدیران و مسئولان ردههای پایین را از وظیفه اصلیشان که برنامهریزی عملیاتی است، بینیاز میسازد. آنان باید با الهام از استراتژیهای تعیین شده و با توجه به اهداف کلی سازمان به برنامهریزیهای عملیاتی بپردازند و اهداف جزئی شده را در واحد خود تحقق بخشند.
اگر بخواهیم در محیط پویا، پیچیده و متحول برنامهریزی نماییم، صرفاً نمیتوان به قلمرو مدیریت در درون سازمان تکیه کرد و تحولات بیرونی و تأثیرگذار بر سازمان و مأموریت آن و یا دستیابی به چشمانداز را نادیده انگاشت. بنابراین میتوان برنامهریزی استراتژیک را نوعی برنامهریزی در محیط پویا قلمداد نمود که از طریق مدیران ارشد اجرایی و تیمهای برنامهریزی به صورت گروهی تهیه میگردد. برنامهریزی استراتژیک از یک سو توجه خود را به مأموریتهای سازمانی و ارزشهای بنیادی و مدیران ارشد اجرایی و ذینفعان استراتژیک معطوف نمود و از سوی دیگر باید به تحولات محیطی و نقاط کلیدی و بحرانهای محیط درونی و بیرونی و تجزیه و تحلیل و ارزیابی آنها بپردازد. بنابراین اگر برنامهریزی استراتژیک را به عنوان یک سیستم تلقی نماییم(اگرچه خود یک زیرسیستم از مدیریت استراتژیک میباشد) آنگاه اجزای این سیستم شامل:
۱- ورودیهای فرایند برنامهریزی استراتژیک عبارتند از:
الف- مأموریتها[۳۵] و فلسفه ایجاد سازمان
ب- ارزشهای[۳۶] بنیادی سازمان و مدیران ارشد اجرایی