۲-۵۶-۲ نشانه های شمایلی نمادین شده:
مانند اسلیمی:نشانه ای نگارینی هستند که در اثر کثرت و استعمال برای یک مدلول مشابه یا نشانه های نمادین تبدیل شده.
به عنوان مثال در محراب الجایتو نقوش اسلیمی نمودی است که مدلول آن خداوند است.هنرمند تجلی وحدت هستی شناسانه عالم را در آرامش و سادگی به مکانی برای عبادت مانند می کند و خود به صراحت مدلول را در رنگ ساده آن به تصویر می کشد که بیانگر فقر انسان در برابر وحدت الهی است.
تکرار نمادین نقوش اسلیمی در محراب نوعی استذکار به نمازگزار بوده که همواره«رها شدن از عالم اسفل»و عروج به ملکوت و به سوی حق تعالی را به یاد بیاورد و به سخنی تکرار همان ذکر است.(اشاره به فلسفه نور و نماد نور)(پورجعفر،موسوی لر،فصلنامه علوم انسانی دانشگاه الزهرا شماره ۴۳،۱۳۸۱،ص۱۸۵).
در تصویر گنبد مسجد شیخ لطف الله از طریق نشانه ها،نگاه تماشاگر در هیچ جا ثابت نمی ماند و در همه جا سیر می کند،از حاشیه به درون طرح و از درون به برون.گاه کنگره برگ ها از سرعت دیدن او می کاهند و گاه فرم های حلزونی اسلیمی آن را به چرخش وا می دارند،در اثر این نوع حرکات تند و کند و رنگ های شاداب و شکل های آشنا در این گنبد است که بعضی ها می گویند«هدف از این گونه تزئین در سطح کاشی ایجاد باغی است در سطح خشک معماری،باغی که با خطوط سیال و یا نشانه هایی از گیاهان آشنا ،نوید باغ های بهشت را بدهد»(اشاره به نماد آب)(هزاوه ای ،فصلنامه هنر شماره ۶،۱۳۶۳،ص۹۱).
در هر دوی این تصاویر گل ها و پیچک های به هم پیچیده شده به عنوان نشانه های شمایلی به کاربرده شده که موضوع تصویر آن گل است.شباهت تصویر گل با نام آن گل در بهشت که مدلول است،خود مجدداً دالی است که مدلول آن این است که گل ها پیوسته نشانی از بهشت خداوند است.این مدلول دوباره به دال تازه ای بدل می شود که مدلول آن این است که همه موجودات نشانه خداوند هستند.
۲-۵۶-۳ نشانه های نمایه ای
یافتن نشانه های نمایه ای دشوارتر است؛ولی با تامل در این نشان ها می توان به دریافت های تازه ای از متن هنری دست یافت.نشانه های نمایه ای در مساجد را می توان به دو دسته تقسیم کرد
الف)کتیبه ها:دالی را به عنوان نمایه برای مدلولی خاص به کار برده اند.
به عنوان مثال در مسجد جامع اصفهان که نوشته شده محمد رسول الله ،این کلمه دربرگیرنده دو اصل اساسی در اعتقادات مسلمانان است که اصطلاحاً توحید و نبوت نامیده می شود.
کتیبه ها به این علت جزء نشانه های نمایه ای می توانند قرار بگیرند که،بازنمونی هستند که دلالتشان به موضوعشان،نه از طریق قیاس،و نه به دلیل پیوند آن با ویژگی های عامی که موضوع آن ممکن است داشته باشد بلکه به دلیل ارتباط پویایی و همچنین فضایی است که از یک سو با موضوع دارند و از سوی دیگر به افراد،و واحد های منفرد دلالت دارند.
ب)دسته دگر نشانه های نمایه ای،نشانه هایی هستند که مخاطب خود باید با دقت و تامل آن ها را بیابد.در این نشانه های ،سویه ی پراگماتیک حائز اهمیت فراوان است؛زیرا باید به کل متن نگریست.مانند مقرنس درزیر پوشش اصلی طاق ها و گنبد ها که مدلول آن وحدت زمان و مکان است(بورکهارت،۱۳۸۶،ص۱۱۳).در تصویر مقرنسکاری زیر مقرنس ها نمایه ای هستند که به چیزی اشاره دارند،آن ها نشانگر کثرت در امر واحد هستند در این جا دال توسط مدلول خود تاثیر می پذیرد.مقرنس به طور واقعی به موضوع خود به پیوستگی میان زمین و آسمان متصل است.
مقرنس ها به صراحت و بدون ابهام به مدلول خود دلالت می کنند هنگامیکه نمازگزار در این فضا قرار می گیرد آرام آرام از خود مادی جدا و وارد یک قلمرو معنوی می شود این دوار بودن مقرنس ها و قوس محراب اورا از محدودیت به یک استعلای روحی می کشاند.
کتیبه ها و مقرنس ها از طریق قرار دادهایی که به آن چه به تصویر می کشند نیز دریافت می شوند،چنین به نظر می رسد که این ها نه فقط نمایه ای بلکه نمادین نیز هستند چون به نقل از پیرس«همیشه عنصری از قرار دادهای فرهنگی دخیل هستند»(چندلر،۱۳۸۷،ص۷۰۹،اگر چه این نشانه ها به دلیل این که اولاً،هیچ شباهت قابل توجهی به موضوعشان ندارند و ثانیاً به افراد،واحد های منفرد،مجموعه های منفرد از واحد ها،با پیوستارهای منفرد دلالت می کنند،و ثالثاً آن ها(نمایه ها)توجه از طریق نوعی اجبار کور به موضوع هایشان جلب می کنند؛جزء نشانه های نمایه ای به حساب می آیند ولی کیفیت نشانه های نمادین را هم ارند.
۲-۵۶-۴ نشانه های نمادین
در پرداختن به مدلول یا تفسیر نشانه های نمادین ،باید زمینه را در نظر داشت.انواع نشانه های هنر اسلامی به مدلول مورد نظر ارجاع دارندو در خارج از چنین متنی ارجاعی را نشان نمی دهند.
نشانه های به کار رفته در مساجد را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف)نماد های عرفانی:نمادهایی مانند «رنگ»،«نور»و.. که در زمینه عرفانی،معنای خاصی دارد.اگرچه این نشانه ها در همه متون هنر اسلامی دیده می شود؛ولی مدلول آن در نزد هنرمندان کاملاً یکسان نیست.به عنوان نمونه نور یکی از نمادهای مهم عرفانی است و می توان آن را یک نشانه نمادین در نظر گرفت که در بیشتر متون اسلامی به کار رفته است.با این حال کاربرد آن برای هنرمندان متفاوت است«هنرمندان مسلمان به خوبی می دانند که نور را جگونه جذب کنند و به هزاران طریق مختلف درخشان و متشعشع سازند»(بورکهارت،۱۳،ص۱۱۴).
یکی از نکاتی که توسط معماران ایرانی مورد توجه قرار گرفت ،توجه به رعایت سلسله مراتب نور است.می توان به تبیین و توصیف این نماد عرفانی(نور)در مسجد شیخ لطف الله پرداخت
۲-۵۷ نتیجه گیری:
در هنر دوره اسلامی نشانه های شمایلی کمتر به کار رفته و در مواردی هم که این نشانه ها حضور دارد،هنرمند آن را از دلالت تشابه آزاد می کند و گستردگی معنایی به آن می بخشد.همچنین توجه به رابطه ای که هنرمند میان دال و مدلول برقرار می کند،می تواند دیدگاه هنری وی را نشان دهد..
الگوی پیرس ،علاوه بر توجه به رابطه دال و مدلول ،با بهره گرفتن از عنصر تفسیر،راهگشای فهم اشارات و تجربیاتی است که در متون هنری بیان شده است.در این الگو،می توان در کنار تعیین نوع نشانه به کار رفته ،به شرح و تفسیر آن پرداخت،در صورتی که در مطالعات بلاغی یا تحلیل محتوا،بررسی این دو بخش از یکدیگر جدا می گردد.همچنین،حضور دو عنصر مصداق و تفسیر،به صورت مجزا،می تواند به درک کامل تری از پیام منجر شود.در واقع از راه نشانه می توان به متن نزدیک شد و آن را تجربه کرد.
هنر اسلامی متناسب با تجربه های اسلامی ،متفاوت و تبیین آن همانند خود تجربه ها دشواری هایی را در پی دارد.همان گونه که دانش پژوهان دین بر این باورند که کارکرد عمده هنر دینی این است که اشخاص را قادر سازد تا تجربه های خود را بفهمند و تفسیر کنند.
اگرچه در باب تجربه هنری و تفسیر آن نظریات گوناگونی ارئه شده است؛ولی هیچ کدام نمی تواند به تنهایی راهگشای تفسیر دقیق و کامل تجربیات هنری در دوران اسلامی باشد.برای تفسیر و تبیین تجربه ها دو رویکرد متفاوت شکل گرفت:روش پراگماتیک و روش هرمنوتیک.پراگماتیست ها بر این باورند که نظریه ها و فرضیه های ضمنی ما از پیش،نقشی سازنده در احکام حسی که تجربه ما را تشکیل می دهد ایفا می کند.در حقیقت،تجربه ها متضمن مفاهیم ،عقاید،فرضیه ها،و نظریه هایی درباره ما و جهان است(دینه سن،۱۳۸۰،ص۱۰۶).از این رو ،با تفسیر تجربه های هنری آن دوران بر اساس باورهای صاحب تجربه می توان به یک نتیجه قطعی دست یافت.در برابر این عقیده،رویکرد هرمنوتیک قرار دارد.پیروان این رویکرد معتقدند:تفسیر با فرضیه علمی متفاوت است و فهم آن مستلزم احساس همدلی انسان با مولف و تجربه وی است.بنابراین،هر تفسیری تنها حدس و گمان است خواهد بود.(بارت،۱۳۷۰،ص۷۶)اگرچه دیدگاه پراگماتیست ها در باب تجربه با پیروان رویکرد هرمنوتیک تفاوت های اساسی دارند؛ولی نظریه نشانه شناسی پیرس مورد توجه همگان قررا گرفت در بررسی متون به کار رفت.
۲-۵۸ نشانه شناسی نماد آب
«آب در نزد عرفا رمز نور هستی است که در هر لحظه در سراسر جهان نفوذ و جریان دارد،و بستر نهر مثال هایی است که تعیین کننده جهت کل جریان آب است»(امین زاده،۱۳۸۲،ص۶۸)
علاوه بر موارد ذکر شده ،آب در باب معرفت و تعبیرات عرفا نیز معانی دیگری می یابد،به این صورت که مراد از آب معرفت است،چنان که مراد از حیات نیز معرفت است…اصولاً پاک و پاک کنندگی،شفافیت روانی و جاری بودن ،زندگی بخشی و دیگر خصوصیات آب ها،دست آویز مهمی در شرح و بیان حالات و عوالم عرفانی عرفا و علمای ایرانی و اسلامی بوده،به طوری که در جای جای ادبیات متعالی و عرفان ایران،مکرر مضامین ظریف و تشبیه های لطیفی از نمود های آن به چشم می خورد(بنیادلو،۱۳۷۹،صص ۲۴ تا ۲۵).
نماد های هندسی آب بر روی سفال های پیش از تاریخ نماد سود بخشی آب بود،هم چنین وحدت بخشی،خنثی کردن جادوی خشکی ،وحدت جهان پائین و بالا و جاودانگی بود.
نبرد بین تیتر و دیو اپوش نماد مبارزه علیه خشکسالی.
آیین هایی که نماد گرامی داشت و تقدس آب و هم چنین باروری و برکت بخشی هستند:جشن آبریزگان،جشن تیرگان و آبانگان(گرامی داشت آناهیتا).
در معبد آناهیتا ستون ها تداعی گر روئیدن گیاه و حرکت به سوی بالا درواقع نمادی است که مدلول آن خداوند است.
حوض هم چون آئینه نیایشگاه بیشاپور نماد تداوم برکت آناهیتا ،پیوند زمین و آسمان و وحدت بخشی است.(مدلول تداوم برکت و وحدت بخشی)
طاق بستان نماد بهشت است(باغ ها نماد بهشت و درختان نماد خدایان (مدلول خدایان))
اهدای حلقه مقدس به شاه در طاق بستان توسط اهورامزدا نماد،اهدای برکت و فراوانی و هم چنین فره و آگاهی به شاه است.
آب در طاق بستان نماد بخشش فره به راست کرداران است.
آناهیتا نماد آب های آسمان،فیض الهی است هم چنین بارور کننده خاک و بخشنده فره به بزرگان.
زن بودن آناهیتا نماد باروری و برکت بخشی است.
نبرد گاو و شیردر تخت جمشیدنشانه های نمادین ماه ومهر می باشد که پس از کشته شدن گاو توسط شیر برکت بر می خیزد.شیر نماد تابستان و گاو نماد زمستان است و پیروزی شیر بر گاو حاکی از رسیدن نوروز و شروع برکت می باشد.(در خواست حاصلخیزی را مجسم می کند)
در تخت جمشیدمبارزه با خشکی مطرح است نقوش گیاهی نشانه ی شمایلی هستند که دلالت بر حیات و مبارزه با خشکی دارند.گل های نیلوفر در تخت جمشید نماد تکرار و تداوم و ازدیادو برکت هستند.
تخت جمشید نماد برکت آب.
سرو و کاج مظهر جاودانگی هستند(تمایل به جاودانگی).همواره نمادهای حیات به صورت نقش های نباتی و حیوانی مانند گل و بوته و گاو در مقابل نماد های جدال با خشکی به صورت نمادین ظاهر می شوند.
شاه اهورامزدای روی زمین بود و مظهر برکت بخشی به زمین.
کنگره های زیگورات مانند تخت جمشید نشانه نمایه هایی کوه مقدس است و توسلی امیدوار به قدرت های کوه را توصیف می کند.
ستون های تخت جمشید نماد درختان مقدس اند و کل ستون ها نماد باغ مقدس اند.و سر ستون ها به شکل سر شیر و گاو و عقاب مظهری از ماه و برکت بخشی است ،شیر مظهر مهر و خورشید و عقاب مظهر قدرت است.
درخت سرو نمادی از زندگی،شادابی،سرسبزی جاودانگی و سربلندی است.
سیمرغ نماد باروری،عنایت،لطف و ادامه ی حیات بر گیاهان می باشد.
بلند مرتبه سازی در معماری نماد سر به سوی آسمان داشتن و ارتباط با جهان بالا.
آب در مساجد نماد پلی بین دنیا زمینی و عالم متافیزیکی است.
تطهیر با آب تمثیلی از زایش مداوم آفرینش است.
طهارت با آب :دلالت بر پاک کردن بدن از آلودگی های مادی و ظاهری،دوری از گناه ،دور کردن اندیشه های شیطانی از دل و زدودن دل از هرچه غیر از خداست.
آب در مساجد نماد دنیای دیگری است که خالص و پاک و شفاف است و جسم قادر به گذر از آن نیست.
وجود آب در ورودی مساجد (پیش خان و پادری هشتی ورودی)نمادی از تطهیر روح و ورود به دنیای خالص و شفاف است.
دانلود فایل های پایان نامه با موضوع بررسی عناصر نور و آب در تاریخ هنر ایران و ...