ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱ رهبری
رهبری یکی از فرآیندهای مهم در مدیریت منابع انسانی است. رهبری کارآمد باعث بهبود عملکرد، ایجاد انگیزه و رضایت زیردستان میشود. بنابراین هر مدیری میبایست درک دقیقی از مفهوم رهبری در سازمان داشته باشد (چلادوری، ۱۹۹۹).
رهبری فرآیندی اساسی در هر سازمان یا گروه است. پیروزی یا شکست هر سازمان یا تیم ورزشی را به رهبری آن نسبت میدهیم. هنگامی که یک مؤسسه، یک دانشگاه، یا یک تیم ورزشی قرین موفقیت گردد، اغلب مدیر یا مربی آن به کسب امتیاز نایل میشود (شکرشکن، ۱۳۷۳).
در طول تاریخ ثابت شده است که موفقیت یا شکست در جنگها، امور تجاری، مسابقات ورزشی و … تا حدود زیادی به رهبری آنها مربوط میباشد و پدیدهی رهبری تأثیر شگفتانگیزی بر عملکرد و رفتار انسانها دارد. رهبری مؤثر در ورزش، تابعی از اجزا، نقشها و سبکهای گوناگونی است تا نیازهای ورزشکاران را برآورده سازد و به هدفهای تیم دست یابد (مسدد، ۱۳۸۰).
بسیاری از مربیان، رهبری ورزشی را خصیصهای ذاتی و به ودیعه نهاده شده در وجود فرد میدانند، ولی مربیگری چیزی جز نحوهی تلفیق و ترکیب مهارتهای پیچیده و کسب شدهی دیگر با هم نیست. رهبران زاده نمیشوند بلکه پرورش مییابند (مرتضوی، ۱۳۷۰).
۲-۲-۱ تعریف رهبری
برای رهبری تعریفهای زیادی ارائه شده است ولی هیچ یک از آنها مورد پذیرش عام قرار نگرفته است. رهبری به عنوان یک فرایند، به معنی استفاده از نفوذ بدون زور برای هدایت و هماهنگی فعالیتهای اعضای یک گروه در جهت تحقق هدف و به عنوان یک صفت، به معنی مجموعهای از ویژگیهاست که به کسانی که چنین نفوذی را با موفقیت به کار میبرند نسبت داده میشود (الوانی و معمارزاده، ۱۳۷۷).
فیدلر[۱۴] رهبری را بدین گونه تعریف میکند: «فردی در گروه که فعالیتهای گروهی را هدایت و هماهنگ میکند یا کسی که در نبود رهبر تعیینشده، به گونهای خودکار این وظایف را در گروه انجام میدهد» (فیدلر، ۱۹۶۷).
به نظر یک گروه رهبری عبارت است از اقدام برای ترغیب دیگران به تلاش مشتاقانه برای نیل به اهداف معین. به دیگر سخن، رهبری عبارت است از تحت تأثیر قرار دادن دیگران برای کسب هدف مشترک (مرادی، ۱۳۸۵).
همه تعاریف رهبری به سه جزء مهم اشاره دارند: رهبری یک فرایند است، رهبری یک مهارت بین فردی است، هدف از رهبری، تأثیر و ایجاد انگیزه در اعضا در جهت تحقق اهداف گروه یا سازمان است (چلادوری، ۱۹۹۹).
رهبری با اختصار، ترسیم نقشهی کار و آگاهی دادن به دیگران در دنبال کردن اهداف میباشد. تیم ورزشیِ بدون رهبر، مانند کشتی بدون سکان است. لازمهی رهبری ایجاد محیطی مناسب است که جذابیت لازم، برای ادامهی کار، در آن موجود باشد؛ در این محیط، باید چنان جوی ایجاد شود که از آن به عنوان فرهنگ تیمی یاد کنند و نقش مهمی در تعقیب اهداف تیم دارد (هژیر، ۱۳۷۲).
۲-۲-۲ ماهیت رهبری در ورزش
پیش از آغاز بحث لازم است در ابتدا با شباهتها و تفاوتهای بین دو اصطلاح مربی و مدیر آشنا شویم. مربی در مقام و موقعیتی قرار دارد که میتواند برای ورزشکاران خود تصمیمات ویژهای اتخاذ نماید. به بیان دیگر یک مربی برای ادارهی تیم خود دارای قدرت قانونی است. اما این موضوع بیانگر این حقیقت نیست که شخصی به صرف مربی بودن به طور خودکار مدیری مؤثر و شایسته نیز باشد. مربی لایق و کارآمد، شخصی است که مافوق قدرت قانونی خود بتواند بر افراد تأثیر گذارد؛ یعنی فردی که بتواند از ورزشکاران خود تلاش بیش از حد انتظاری را طلب کند، به عبارت دیگر مربی باید قدرت رهبری داشته باشد (مرادی، ۱۳۸۵).
به همان اندازه که جامعه به سوی دوران مشارکت در عرصهی ورزش پیش میرود، تعریف روشن و صریحی از رهبری، اهمیت حیاتی مییابد. تردیدی نیست که برای برخورد با هر فرد، کیفیت رهبری از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین به صورت مدیریت سازمانهای ورزشی و مربیگری در سرتاسر دنیای ورزش گسترده شده و از این طریق میتوان میزان کیفیت تجارب به دست آمده را افزایش داد و نهایتاً به افراد کمک کرد تا به موفقیت شایستهی خویش دست یابند. با این حال در عرصهی فعالیتهای ورزشی، جایگاههای مدیریت و رهبری به صورت متفاوت و متنوعی وجود دارد و هر جایگاه نیز بر حسب ماهیت کار و فعالیت آن مستلزم سلیقهها و شیوههای خاصی است و نیل به هدف، در موقعیتهای متفاوت به شیوههای مختلفی نیاز دارد. لذا موفقیت یک رهبر در یک موقعیت به مفهوم موفقیت وی در یک جایگاه دیگر و در موقعیت دیگر نخواهد بود؛ زیرا هر نوع کار و رشته ورزشی مستلزم شرایط رهبری ویژهای است که توفیق در آن، بستگی به دارا بودن آن شرایط خواهد داشت. به عنوان مثال، با این که اصول اخلاقی حاکم بر مربیگری در رشتههای ورزشی مختلف، ممکن است مثل هم باشد، لیکن جریان رهبری در هر رشته ورزشی به دلیل ماهیت ویژهی آن، از دیگر رشتهها متفاوت میباشد. از سوی دیگر حتی اگر یک مربی در یک رشته ورزشی با یک تیم در مکانی معین به موفقیتهای زیادی دست یافت، این امر به مفهوم توفیق همیشگی او در این رشته و یا در دیگر مکانها نخواهد بود. لذا لازم است رهبران ورزشی شرایط متنوع حاکم بر محیط ورزشکاران را همواره مورد توجه قرار دهند چرا که رهبریِ کارآمد، نتیجهی روابط متقابل سه عامل رهبر، پیروان و شرایط محیطی فعالیت، میباشد (محرم زاده، ۱۳۸۲).
۲-۲-۳ نظریههای رهبری
در سالیان گذشته مطالعات و تحقیقات متعددی در زمینهی شناسایی عوامل مؤثر در رهبری موفق و اثربخش انجام شده است که هر یک به نوعی عامل یا عوامل ثابتی را معرفی نمودند که برای همه موقعیتهای رهبری به یک شکل به کار گرفته میشد و در نتیجه از دیدگاه صاحب نظران هر یک از این نظریهها، رهبرانی موفق به حساب میآیند که نتایج و پیشنهادات نهایی نظریههای مربوط را در همهی شرایط به کار برند. برخی نویسندگان مدعی هستند که رهبری مؤثر آموختنی است. با این وجود، برخی دیگر بر آنند که ترکیبی از تواناییهای طبیعی و محیطی که این تواناییها را پرورش میدهد، برای رهبری مؤثر ضروری است (مرادی، ۱۳۸۵).
در اینجا به طور خلاصه به نتایج برخی از مطالعات متعدد در مورد رهبری که به سه زمینهی کلی خصوصیات و صفات ویژهی رهبری، رفتار رهبری و رهبری اقتضایی پرداختهاند، اشاره میشود.
۲-۲-۳-۱ خصوصیات و صفات ویژه رهبری
برخی بر این باورند که رهبران از صفات ویژه و ممتازی ( نظیر هوش، بلوغ فکری یا وسعت نظر، انگیزه توفیق طلبی و…) برخوردارند. این گروه، صفاتی را فهرست میکنند و معتقدند که رهبران از حیث اتصاف به این صفات از بقیهی افراد متمایزند. فهرست اینگونه صفات به تدریج به فهرستی طولانی تبدیل شده است؛ به گونهای که حتی خود محققان و پژوهشگران در مورد یک فهرست جامع و مانع اتفاق نظر ندارند، ضمن اینکه برخی نتایج به دست آمده، نشان میدهد که رهبران از حیث میزان برخورداری از صفات و خصوصیات ویژه، با سایر مردم چندان تفاوتی ندارند و برتری نسبی آنها از پانزده درصد تجاوز نمیکند (رضائیان، ۱۳۸۱)
سالهاست که نظریهی مبتنی بر خصوصیات رهبر، به دلیل محدودیتهای ذاتی و علل نامبردهی ذیل موقعیت خود را (در حوزهی ورزش) از دست داده است:
- این خصوصیات، احتیاجات ورزشکاران یا افراد پیرو را نادیده میگیرد.
- خصوصیات مورد نظر عوامل موقعیتی را نادیده میگیرد.
تئوری مبتنی بر خصوصیات و صفات ویژهی رهبری، میتواند موارد استفادهای نیز داشته باشد. از قبیل اینکه خصوصیات مورد نظر، ویژگیهایی را عرضه میکند که ورزشکاران، در ارزشیابی مربیان شایسته، مورد لحاظ قرار میدهند (کوزه چیان، ۱۳۸۰).
۲-۲-۳-۲ نظریههای رفتار رهبری
عدم توانایی در درک صحیح نظریهی شیوهی مبتنی بر خصوصیات رهبری، پژوهشگران را وادار نمود به مطالعهی رفتارهایی بپردازند که مدیران و رهبران به طور اختصاصی از خود بروز میدهند. به طور کلی دو نوع رفتار رهبری در این مطالعات بررسی شد؛ رفتار آمرانهی مبتنی بر وظیفه و رفتار مبتنی بر روابط انسانی. در این مطالعات فرض بر این بود که انتخاب هر سبک، توسط رهبر (مربی)، به چگونگی طرز تفکر وی درباره منشأ قدرت رهبری و طبیعت و فطرت انسانها بستگی دارد. به این تربیت که اگر رهبر (مربی)، قدرت خود را ناشی از مقام خودش بداند و انسان را ذاتاً تنبل و غیرقابل اعتماد تصور کند، رفتاری آمرانه و وظیفه گرا خواهد داشت؛ در حالی که اگر قدرت خود را ناشی از حمایت پیروانش (بازیکنان)، بداند و آنها را موجوداتی مسئولیتپذیر و قابل اعتماد تصور کند، رفتاری مشارکتجویانه و انسانگرا خواهد داشت (رضائیان، ۱۳۸۱).
بهترین نکتهای که در رابطه با نظریههای رفتاری میتوان گفت این است که تئوریها در مورد رفتارها، ایدههایی را به ما میدهد که دیگران در ارزیابی خود از مدیریت ما، خیلی مهم میدانند. ورزشکاران ممکن است مربی خود را مدیری شایسته و مؤثر بدانند، منوط به این که مربی:
- نقش مربیگری خود و ورزشکارانش را در نیل به هدف، طراحی و مشخص نماید.
- در مورد همهی ورزشکاران رفتاری دوستانه و به دور از تبعیض داشته باشد و به آنان نشان دهد که مشکلات و معضلات شخصیشان را حل میکند (کوزه چیان، ۱۳۸۰).
مطالعات دانشگاه میشیگان[۱۵]:
این مطالعات یک برنامهی تحقیقی در مورد رفتار رهبری بود که تحت هدایت «رنسیس لیکرت[۱۶]» در دانشگاه میشیگان انجام گرفت. هدف از این مطالعه، دست یافتن به یک الگوی رفتار رهبری بود که حاصل آن عملکرد و اثربخشی گروهی باشد. در این تحقیقات دو نوع رفتار اساسی برای رهبر شناسایی شد، که عبارتند از:
- رفتار وظیفه گرا: در این رفتار، توجه بیشتر رهبر به کار و عملکرد زیردستان است. در واقع توجه رهبر معطوف به انجام اثربخش وظیفه است.
- رفتار انسان گرا: رهبر علاقمند است یک گروه کاری منسجم به وجود آورد و اطمینان حاصل کند که کارکنان از کار خود رضایت دارند. توجه بیشتر رهبر معطوف به رفاه کارکنان است (پارسیان و اعرابی، ۱۳۷۷).
مطالعات دانشگاه اوهایو[۱۷]:
این مطالعات بر اساس پرسشنامهای است که ادراک زیر دستان از رفتار واقعی رهبران را مورد ارزیابی قرار میدهد. در این مطالعات دو عامل برای رفتار رهبر شناسایی شد:
- رفتار مراعات: رهبر به احساسات زیردستان توجه دارد و به عقاید آنها احترام میگذارد، همچنین رابطهی رهبر و زیردست بر اساس اعتماد، احترام متقابل و ارتباط دوجانبه استوار است.
- رفتار ساختدهی: رهبر رابطه خود و زیر دستان را به وضوح تعریف میکند و پیروان میدانند که از آنها چه انتظاری میرود. رهبر علاقه مند به ایجاد تغییر است (پارسیان و اعرابی، ۱۳۷۷).
سبک سنجش مدیریت[۱۸]
سبک سنجش مدیریت ارائه شده توسط بلیک و موتون[۱۹]، درجات مختلف میزان تمایل رهبر به انسانگرایی و وظیفهگرایی را در ۸۱ حالت ترکیبی نشان میدهد. این سبکسنج روی یک محور مختصات شکل میگیرد که در یک بعد آن میزان توجه رهبر به وظیفه و در بعد دیگر میزان توجه به کارکنان مورد نظر قرار میگیرد. در روی هر محور ۹ درجه نسبی تعریف شده است که در مجموع ۸۱ سبک یا شیوه رهبری ایجاد میکنند (رضائیان، ۱۳۸۱).
۹-۹ | ۱-۹ | |||||||