الگوی گذراندن اوقات فراغت (Car, و غیره ۱۹۹۲) (به نقل از: دانشپور و چرخچیان ۱۳۸۶, ۲۳)
مطالعات نظری گستردهای در این حوزه صورت گرفته است. در میان اندیشمندان علوم رفتاری که به موضوعات شهری توجه کردهاند، ایموس راپاپورت (۱۹۶۹) چهره شاخصی است که با طرح موضوع کنش متقابل انسان و محیط زمینه مباحث جدیدی را در برنامه ریزی و طراحی شهری گشوده است. از نظر وی، هر محیط گروهی و اجتماع محلی مجموعهای از ارتباطات متقابل میان عناصر محیطی و مردم است، ارتباطی که از الگوهای معینی پیروی میکنند و به این اعتبار معمولاً قابل پیش بینی و سازماندهیاند. اینچنین است که نقش عرصههای گروهی و زندگی جمعی در پایداری اجتماعی محله متجلی میشود. راپاپورت دو ویژگی بر این گونه محیطها قائل میشود:
«۱ - تعداد محیطها: هر محیط گروهی و اجتماع محلی مجموعهای از محیطهای فیزیکی، اجتماعی، فرهنگی و … است.
۲- پیوند میان تغییرات محیط فیزیکی با دیگر محیط: با کسب چنین شناختی، در گام بعدی، راپاپورت لزوم آگاهی از چگونگی کنش متقابل انسان و محیط رابه هنگام سازمان دهی هر گونه محیط گروهی و اجتماع محلی متذکر میشود و برای سهولت چنین مطالعهای بافت محیط گروهی و اجتماع محلی را به اجزای ساختاری اش تجزیه کرده و آنها را در قالب چهار سازمان طبقه بندی و معرفی میکند:
سازمان فضایی محیط: به اعتقاد او روابط متقابل در محیطهای فیزیکی، در وهله اول فضاییاند، زیرا اصولاً مردم و اشیا از طریق جدایی توسط فضا (یا در فضا) با یکدیگر ارتباط دارند. وی تحت عنوان سازمان فضایی، انواع فواصل، بستگیها و جدائیها میان مردم و مردم، مردم و اشیا، و اشیا و اشیا را گرد میآورد (مانند قلمرو خصوصی و عمومی) و آگاهی از آن را عنصر کلیدی بررسی محیطهای شهری میداند؛
سازمان مفهومی محیط: که با مفاهیمی که از طریق فرم ها، جنسها و اجزای کالبدی محیط درک میشوند ارتباط دارد. در اینجا تأثیرات نشانه ها، رنگ ها، دورنماها، مصالح و … مورد توجه قرار میگیرند؛
سازمان زمانی محیط: به معنی شدت و ریتم فعالیتهای انسانی و سازگاری یا عدم سازگاری آنها با یکدیگر است. به اعتقاد راپاپورت، مردم همان طور که از نظر فضایی از یکدیگر جدا هستند، از نظر زمانی هم میتوانند مجزا باشند.
سازمان ارتباطی محیط: شامل ارتباط محیط و مردم و ارتباط مردم و مردم در محیط است. از نظر راپاپورت در محیطهای شهری، این سازمان از دو راه قابل درک است: پیوستگی با سیستمهای جابه جایی و ابزارهای ارتباطی (مثل تابلوها…) و همچنین روابط انسانی رو در رو …» (Stilwell, 2000, 18: 2, 205 – ۲۱۷)
دستاوردهای پژوهش نشاندهنده آن است که برای طراحی محله پایدار، بایستی نسبت به توسعه عرصههای گروهی در مجتمعهای مسکونی اهتمام کرد، توسعهای که نیازمند به توجه به نقش پایداری اجتماعی در طراحی محله پایدار است.
جدول : الگوی توسعه عرصههای گروهی در مجتمعهای مسکونی بر اساس توسعه پایداری اجتماعی
اصول طراحانه | اهداف کلان | اهداف خرد | سیاستها و برنامههای اجرایی |
عدالت اجتماعی در مجتمعهای مسکونی | ایجاد فرصتها مساوی برای همه ساکنین به خصوص فقیرترین و آسیبپذیرترین قشر جامعه در جهت کاربرد عرصههای گروهی | شرایط فضاهای جمعی در سکونتگاهها | - توجه به فضای داخلی و خارجی از نظر اندازه، کیفیت (مصالح، آکوستیک، شرایط فیزیولوژیک آسایش) - استفاده از زمینهای مجتمع برای فضاهای جمعی - توجه به تراکم و فشردگی متناسب برای توسعه فضاهای جمعی |
وجود خدمات و امکانات مورد نیاز | - توجه به سنین و اقشار مختلف از نظر نوع خدمات و نحوه دسترسی فضاهای جمعی - شرایط دسترسی مناسب پیاده و دوچرخه به فضاهای جمعی - ایجاد امکانات مناسب حمل و نقل عمومی و توجه به مسافت محل خدمات تا محل زندگی - ایجاد و بهبود کاربریهای مختلط در فضاهای جمعی |
||
بستر به وجود آمدن فرصتهای اجتماعی مناسب | - نغییر کاربری برخی فضاها متناسب با نیاز حال در فضاهای جمعی - ایجاد و بهبود کاربریهای مختلط و دادن خدمات و امکانات آسایش به فضاهای جمعی - استفاده از سمبلهای فرهنگی و اجتماعی و جذب کننده مردم به فضاهای جمعی |
||
توسعه تعاملات اجتماعی | ایجاد ساختاری که ارتباط درون و بیرون خانه، مجتمع مسکونی و فضاهای جمعی را بهبود ببخشد | ایجاد انسجام در مجموعه | - استفاده از سمبلهای اجتماعی و جذب کننده جمعیت - مکانیابی عناصر اصلی محله و استفاده از فضاهای انعطافپذیر و چند منظوره |