۳) نگاه سرسختانه به زن ۲۴۰
۴) سختگیری بی جا در طلاق ۲۴۱
۵) تحسین تجرد ۲۴۱
ب- احکام عملی ۲۴۲
۳- علمی ۲۴۳
عقاید کلیسا، عامل افو ل علم ۲۴۳
۱) الهی نمایاندن انجیل ها ۲۴۴
۲) جدایی دنیا و آخرت ۲۴۴
۳) تصویر غیر صحیح از خداوند ۲۴۵
۴) قرار دادن مسایل علمی و آموزه های فلسفی در ردیف اصول عقاید مذهبی ۲۴۵
۴- اقتصادی ۲۴۶
۱) قبح ثروت ۲۴۶
۲) قبح تجارت ۲۴۷
خاتمه: جمعبندی و نتیجه گیری ۲۴۸
مقدمه
متاسفانه انسان امروز، تمام آمال و آرزوهایش را در چیزی میبیند که از دستگاههای تبلیغاتی غرب، برایش پردازش میشود. رسانههای گستردۀ غرب، حصارهای افکار تمام مردم روی زمین را به تسخیر خود درآورده و میخواهد با ترویج انسانپرستی غربی، از انسانیت، همانند ماشینی برای رسیدن به افکارش بهرهبرداری کند.
گر چه تاریخ مغرب زمین بیانگر تمدنی که کاملا متاثر از مسیحیت و آموزههای آن باشد نیست؛ ولی با آغاز گرایشات فکری و علمی نوین مغرب زمین، همان پیروان راستین مسیحیت هم، دچار سردرگمی و تحول فکری فراوان گشت؛ چنان که مروجین دین مسیحیت در مقابل این هجوم علم و پیشرفت ظاهری که با مضامین دینی سازگاری نداشتند؛ ناچارا گاهی حوزه دین را از همۀ امور دنیوی سوا کردند و به صومعه ها پناه بردند تا در مقابل این سیل بنیان کن علوم به ظاهر ضد دینی مصون بمانند و گاه نیز با نظریه های تفریطی راه را برای ورود سکولاریسم در زندگی مردم آماده کردند و به هر طریق دین را به نوعی از زندگی واقعی انسان خارج نمودند.
اینک که غرب در رأس قله پیشرفتهای تکنولوژیکی واقع شده است، با ابزارهای مختلفی که در دست دارد به فکر جهانی سازی افکار افتاده؛ و قصد دارد، ذهن جهانیان را با فریاد « ما بیدینی اختیار کردیم و پیشرفت کردیم؛ پس ای جهانیان، بی دین باشید تا پیشرفت کنید» پر کرده است. دراین طرف دنیا، گروهی از مسلمین تحت تأثیر القائات آنها قرار گرفتهاند و ابزاری برای ترویج سکولاریسم غربی شدند و مروج افکار ضد دینی غرب گردیدند. کتابها چاپ کردند و مقالات فراوان در زیبایی فرهنگ اومانیستی غرب نوشتند تا از مسلمانان، محصولی غربی بسازند.
از سویی، عدهای از اندیشمندان اسلامی، برای روشنگری اسلامی برخاستند، تا پیامهای فراموش شدۀ اسلام را برای بیداری مسلمین از خواب تاریخیشان، بیان کنند. این عده در میان موج تبلیغات ضد دینی، کمکم شعاعهای روشن حقایق دینی را به مردمی که افکارشان غبارآلود شده بود، رساندند؛ و امیداست که، نه تنها مسلمین از زیر سایه حجاب تبلیغات ضد دینی بیرون بیایند، بلکه انعکاس آن مردم مغرب زمین را هم از ظلمت عصر صنعت و روشنگری بیرون بیاورد.
بهترین کار برای نشان دادن کارایی دین، کنجکاوی در تاریخ گذشته و بیان آموزههای است که در راه پیشرفت انسانیت و تمدن نقش ایفا کردهاند؛ لذا همراه ذکر این آموزههای تمدن ساز، باید نگاهی به تاریخ انداخت و با بیان مواردی از کارکردهای عملی این آموزهها، روحیه از دست رفتۀ بشریت را برای دریافت مجدد آموزه های دینی احیا نمود.
فصل اول:
کلیات و مفاهیم
بیان مساله
به گواه اکثر اندیشمندان حوزه های مختلف فکری، دین و عقاید دینی یکی از مهمترین عوامل پیشرفت و انحطاط در جوامع مختلف بوده است؛ آموزههای صحیح، توانسته جوامع را نه تنها در زمینههای اخلاقی و عرفانی و زمنیه های خاص دینی به تکامل برساند، بلکه موتور محرک برای پیشرفت های علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز بوده و البته عقاید انحرافی نیز توانسته جوامع را به انحطاط بکشاند.
بیگمان، بهترین شاهد در این زمینه، مسلمین و مغرب زمین محسوب می شوند؛ مسلمین با اتکا به دستورات اسلامی نه تنها خود به تعالی رسیدند که چراغ کمنور علمی مغربزمین را با نور درخشان علمی خود روشن کردند؛ و مغرب زمین نیز گرچه تاثیرات آموزههای دینشان به وضوح تاثیر اعجاز گونه دستورات دینی مسلمین نیست؛ اما برخی از آموزهها را میتوان در سیر پیشرفت و انحطاط مغرب زمین مورد توجه قرار داد.
مقایسه ظاهری این دو جامعه نشان می دهد که مسلمین در زمینههای اخلاقی، اجتماعی، خانواده و عواطف انسانی بالنده تر از غرب اند؛ و مغرب زمین از لحاظ تکنولوژیکی و نظم و انضباط گوی سبقت را از مسلمانان که خود از بنیان گذاران علم در تاریخ بوده ، ربودهاند. اما برای دستیابی به حقیقت امر باید حیطه و ابعاد گوناگون مسأله مانند بعد فرهنگی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از نظر رشد و انحطاط بازکاوی گردد و تاثیر باورهای دینی در هر یک از امور فوق مورد بررسی قرار گیرد.
برای نیل به این مقصود باید این سوال پاسخ داده شود که:
در مورد باورهای موثر بر رشد و انحطاط مسلمین و مغرب زمین چه نظرات و نقدهایی وارد است؟
گفتار اول: کلیات
روش تحقیق:
ابزارهای گردآوری مطالب این پژوهش بیشتراز طریق کتابخانهها، نرمافزارها، معاجم، اینترنت و نمایهها است؛ و روش استفاده شده به صورت تحیقیقی، توصیفی و تحلیلی و مقایسهای می باشد.
سوال اصلی:
نقش باورهای دینی در رشد و انحطاط مغرب زمین و مسلمین چیست و چگونه ارزیابی می شود؟
سوالات فرعی:
مردا از رشد و انحطاط چیست و اقسام آن کدامند؟
حیطه های رشد و انحطاط مسلمین کدام اند؟
حیطهای رشد و انحطاط مغرب زمین کدام اند؟
کدام باورهای دینی دررشد و انحاط مسلمین موثر بوده است و چگونه ارزیابی می شود؟
کدام باورهای دینی در رشد و انحطاط مغرب زمین موثر بوده اند و چگونه ارزیابی می شوند؟
هدف تحقیق:
این تحقیق بر آن است تا با کاوش در تاریخ به شناخت حیطههای رشد و بالندگی در بین مسلمین و مغرب زمین برسد و همچنین باورهای تاثیرگذار بر رشد و انحطاط در هر یک از حیطههای فوق در اسلام و مغرب زمین را شناسایی کرده و به نقد آنها بپردازد.
جهت نوآوری:
پژوهش پیش رو، در مقایسه با منابع و مطالبی که ارتباطی با موضوع این پایان نامه دارند، با توجه به طرحی که تصویب شده، هم از نحوه چینش مطالب، هم از لحاظ رویکردی که به مبحث دین، در مغرب زمین و مسلمین دارد و هم از زاویه دیدی که به تاریخ و پیشرفتهای این دو جامعه ارائه میکند دارای زاویه دیدی جدید، به این مقوله است.
قلمرو تحقیق:
با توجه به طرح مصوب شده؛ قلمرو مکانی این تحقیق،تمدن اروپا و جهان اسلام را در بر می گیرد؛ از لحاظ قلمرو زمانی محدوده بعد از قرون وسطی در مغرب زمین و بعد از ظهور اسلام در سرزمینهای اسلامی را پوشش خواهد داد. و باید توجه داشت که برای ایجاد سهولت و محدود کردن دایره تحقیق، دامنه تاثیر باورهای دینی در رشد و انحطاط مسلمین و مغرب زمین تاریخی نبوده و بیشتر پیشینی می باشد و البته با توجه به ارائه مثال های گوناگون و ارائه باورهای کلی تاثیر گذار می توان در لابلای فصول به مثال های تاریخی گوناگون که هر یک از آموزه ها توانسته بر ایجاد و تدوام امری موثر باشد دست یافت.
گفتار دوم: مفاهیم
الف- تمدن
مفهوم تمدن تا به حال بحث و اختلافنظر بسیاری از پژوهشگران را برانگیخته است. واژه تمدّن مانند دیگر دریافتها و دانستههای علوم انسانی از دانستهها و دریافتهای انتزاعی است که بنا به اختلاف دیدگاه ها، تعریفهای گوناگون برای آن بیان شده است.
۱- معنای لغوی
تمدن یک واژهی عربی است که از ریشهی «مُدُن» گرفته شده و معنای متبادر آن پذیرش مدنیت، شهرنشینی، خو گرفتن به آداب و اخلاق شهریان، پذیرش نظم و قانون و سایر شئون اجتماعی و همکاری افراد اجتماع با یکدیگر در امور مختلف اجتماعی و سیاسی، اقتصادی، فرهنگی وغیره است.[۱]
در زبانهای انگلیسی و فرانسوی، اصطلاح تمدن با واژههای Civilizationو Civilisation برگردان میشود که تقریبا در تلفظ با هم متفاوتند و هر دو برگرفته از ریشه کلمه انگلیسی Civil «مدنی» و “با تربیت اجتماعی” میباشند. این کلمه، در فرهنگهای انگلیسی مترادف با کلمات مؤدب، بانزاکت، نجیب، مبادی آداب، قابل احترام، شهرنشین و آمده [۲] بنابراین، هم در زبان شرقی وهم در زبان لاتین، انتساب به شهر و شهرنشین را ملاک تمدن گرفته اند. [۳]
ویل دورانت، تمدن را چنین تعریف میکند: « تمدن به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی است که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکانپذیر میشود و جریان پیدا میکند».[۴]