پاسخهای عاطفی
پیشرفت و توسعه بیمه با توسعه اقتصادی کشورها متقارن است. بهبود وضعیت اقتصادی، افزایش مبادلات و بهبود سطح استانداردهای زندگی موجب پیشرفت وتوسعه بیمه خواهد شد و متقابلاً پیشرفت و اشاعه بیمه نیز در بهبود وضع معیشت افرادو توسعه اقتصادی کشورها مؤثر خواهد بود و اگر اقتصاد یک کشور متکی به بیمه وتأمین ناشی از آن نباشد قطعاً در معرض تهدید و خطرهای بیشماری قرار خواهد گرفت. از طرفی دیگر امروزه شاهد تغییرات بسیاری در ارزشها و فرهنگ مصرف کنندگان هستیم. در گذشته مصرف کنندگان اغلب به محصولات و یا نام و نشانهای تجاری خاصی وفادار بودند و از آنها برای ارضای نیازهای زیستی خود استفاده میکردند و فقط در صورت ایجاد نارضایتی از آن محصولات دست به تعویض آنها میزدند. همچنین جنبه های مربوط به ارزشهای لذت جویانه، سرگرمی، هیجان و …هنگام استفاده از محصولات اهمیت چندانی نداشت. اما در دنیای رقابتی امروز، این ارزشها و انتظارات تغییر یافته است (حیدرزاده و حسنیپارسا، ۱۳۹۱).
لذت
محرک بهعنوان یک پیش بینیکننده پاسخهای عاطفی، مانند لذت یا برانگیختگی و همچنین عامل مهمی در پیش بینی رفتار مصرف کننده میباشد (نوربخش، ۱۳۹۱). امروزه ارزشهای لذت جویانه در خرید محصولات برای مصرف کنندگان اهمیت ویژهای پیدا کرده است. این ارزشها بر رفتار مصرف کنندگان و انتخاب محصولات و نام و نشانهای تجاری توسط آنها تاثیر بسزایی داشته است. باتوجهبه اینکه ارزشهای مصرفی شامل هر دو ارزش لذت جویانه و فایده باور میباشد، تفاوت افراد در انتخاب این ارزشها و اهمیت آنها هنگام خرید محصولات قابل توجه میباشد. مطالعات گذشته مصرف لذتجویانه را بهعنوان بخشی از رفتار مصرف کننده که با احساسات، توانایی خیالپردازی و جنبه های احساسی از تجربه فردی از محصولات یا خرید کردن ارتباط دارد، تعریف کرده اند. اغلب مصرف کنندگان دلایل لذت جویانه خرید را نسبت به دلایل فایده باور آن ترجیح دادهاند که این مطلب در مورد نسل جوان به راحتی قابل مشاهده میباشد (حیدرزاده و حسنیپارسا، ۱۳۹۱). بدون شک رضایت مشتری یکی ازموضوعات بسیار راهبردی در دهه اخیر میباشد. محققان بیان می کنند که رضایت با ارزیابی محصولات و ارزشهای لذت جویانه وفایده باور در ارتباط است. این محققان نشان دادند که ارزیابی محصولات لذت جویانه (چه مقدار مورد علاقه، مثبت و جذاب است) به تاثیر مثبت منجر می شود واحساس مصرف مثبت یک نتیجه از قضاوت اولیه در ارتباط با ویژگیهای یک محصول است که اگر مصرف کننده ازویژگیهای محصول کسب رضایت کند، احساس مصرف مثبت به دنبال خواهد داشت و اگر ناراضی شود، احساس مصرف منفی بههمراه می آورد (وانگ و همکاران، ۲۰۰۰). در دنیای رقابتی امروز این مهم بهنظر میرسد که توجه به مشتری و نیازها و سلایقش یک امر ضروری تلقی نمود. افرادی که بر ارزشهای لذتجویانه تمرکز می کنند، مصرف کنندگان مدرنی هستند که تمایل دارند درآمد اضافه خود را بهمنظور لذت بردن، رضایت و رسیدن به مطلوبیتهای جدید از مصرف کردن، به مصرف برسانند. به همین دلیل مصرف کنندگان با ارزشهای لذتجویانه قویتر ممکن است فقط از ارزش عملکردی محصولات رضایت نداشته باشند. در مقابل آنها بیشتر از کیفیت و قیمت محصولات به ارزش احساسی آنها مانند نام تجاری، طراحی، ظاهر و بسته بندی محصولات علاقهمند میباشند که این موارد از لذت آنی ایجاد شده از تجربه خرید لذتجویانه توسط آنها ناشی می شود. محققان تاثیرات متفاوت انواع محصول بر رفتار مصرف کننده را تشخیص دادهاند و راههای متنوعی برای طبقه بندی محصولات توسعه دادهاند. از نظر هلبروک و هیرشمن، محصولات لذتجویانه، که دارای ویژگیهای ذهنی و غیرمحسوس است و یک واکنش لذتبخش را برای مصرف کننده ایجاد می کند. مصرف لذتجویانه بهدنبال تفریح، سرگرمی، خیال و توهم، برانگیختگی، انگیزش حسی و لذت میباشد. مصرف محصولات لذتجویانه ابتدا به وسیله یک تجربه موثر مشخص می شود (حیدرزاده و حسنیپارسا، ۱۳۹۱).
نفوذ
کارشناسان فعال در صنعت بیمه بر این نکته تاکید می کنند که شرکتهای بیمه برای جذب مشتری و فروش بیشتر باید بر تبلیغات بیشتر از گذشته متمرکز شوند. اکثر مردم در کشورهای در حال توسعه هنوز به اهمیت داشتن بیمهنامههای متعدد پی نبردهاند و بر این باورند که داشتن بیمه درمان کفایت می کند؛ این باور در کشورهای خاورمیانه و به ویژه شهروندان در جهان عرب بیشتر دیده می شود و آنان تنها تن به خرید بیمهنامههایی میدهند که از سوی دولتها اجباری شده است. کارشناسان معتقدند که نقطه ضعف اصلی که سبب پایین بودن ضریب نفوذ بیمه در کشورهای جهان سوم شده است، نا آشنایی مردم باصنعت بیمه است و بیشک وظیفه اصلی شرکتهای بیمه شناساندن این صنعت به جامعه است. آنان تاکید می کنند با پایان رکود اقتصادی و رشد تجاری در اکثر کشورهای جهان، مردم با خوشبینی بیشتری به زندگی و فعالیت اقتصادی میپردازند و به صنعت بیمه احساس نیاز نمیکنند (درودی، ۱۳۹۱). تبلیغات یکی از عوامل اساسی در برقراری ارتباط است که توسط آن پیامهای دیدنی و شنیدنی به اطلاع مردم رسانیده می شود تا از طریق نفوذ در ذهن مخاطب، آنان را وادار به خرید کالا یا خدمات نماید. تبلیغات، توجه، تمایل و علاقه افراد را نسبت افکار، نظرات، اعتبار و اشخاص مورد نظر بوسیله رسانه ها، فراهم مینماید. یکی از علل کم بودن ضریب نفوذ بیمه، نبود برنامه های صحیح بازاریابی و تبلیغات است. نفوذ با فروش به دست می آید و فروش نیز بدون بازاریابی حرفهای و تخصصی ممکن نیست (صحت و همکاران، ۱۳۹۱).
برانگیختگی
تاثیر نافذ واکنشهای هیجانی از قبیل تبلیغات تجاری، مصرف محصول و خرید، در متون مختلف توسط پژوهشگران بازاریابی مورد شناسایی واقع شده است. بویژه پژوهش خرده فروشان پیشین نشان میدهد که جو فروشگاه می تواند واکنشهای هیجانی خریداران را بدنبال داشته باشد. به طور مشابه میتوان در مورد احساسات تجربه شده توسط یک فرد در قبال مشاهده وب سایت یک فروشنده الکترونیکی صحبت کرد. آگاهی از هیجانات مثبت تحت عنوان برانگیختگی[۶] از آن یاد می شود. برانگیختگی به نوبه خود منجر به دو هدف رفتاری میگردد:
-
- تمایل به بازگشت[۷]: به واسطه کسب محصولات، خدمات و اطلاعات، منجر به انجام خرید بهتر شده و در نتیجه ارزش خرید مبنی بر سود افزایش مییابد. از طرفی دیگر هم تمایل به بازگشت در ارتباط با ارزشهای لذتبخش را نیز بهدنبال خواهد داشت.
-
- ارتباطات شفاهی مثبت[۸]: ارتباط کلامی فرد با فرد، بین یک گیرنده و فرستنده پیام، که فرد گیرنده درک غیرتجاری در ارتباط با نشان تجاری، محصول یا خدمت دارد. به طور کلی برانگیختگی مصرف کننده می تواند پیامهای مهمی برای ارتباط کلامی مثبت به همراه داشته باشد.
مطالعات نشان داده است که اشتیاق بیشترین عامل اثرگذار بر برانگیختگی مصرف کننده میباشد (نوربخش، ۱۳۹۱).
تداعی برند
تداعی (یادآوری) برند، که هویت برند را تشکیل میدهد، به چیزی اطلاق می شود که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در ذهن مشتری با برند مرتبط است و یک دارایی است که می تواند دلایل متمایز برای خرید ایجاد کند، بر احساسات درباره یک محصول تأثیر بگذارد و پایه های گسترش برند را ایجاد کند. تداعیگرهای برند شامل کیفیتهای عملکردی، مزایا، وضعیتهای خرید و مصرف است (رومانییوک و ننیز، ۲۰۱۱). این الگو تقریباً تازه توسعه پیدا کرده است و هنوز به بلوغ نرسیده است. در این الگو تعلق احساسی و تداعی برند به عنوان عامل اصلی در توسعه روابط بین برند و مصرف کننده معرفی می شود (سای، ۲۰۱۱). در این الگو رابطه عاطفی یک جزء اصلی دلبستگی مشتری به اراده دهنده خدمت است و دلبستگی کارکنان نیز می تواند به سطح دلبستگی به شرکت ارتقاء یابد. پیوندهای عاطفی می تواند طی برخوردهای رودررو یا طی برخوردهای با واسطه تکنولوژی نیز ایجاد شوند (لییو و همکاران، ۲۰۱۱). ویژگیهای لمسی و حسی محصول، فواید درک شده و هم چنین نمادها و تصاویری که در ذهن مصرف کننده تداعی می کند، به طور گستردهای مهم هستند و ممکن است یک وابستگی و دلبستگی عمیق احساسی در مصرف کننده وجود داشته باشد (سیلورا و همکاران، ۲۰۰۸). تداعی اشاره به ارتباط بین برند و استفاده شامل میل به خرید مصرف کنندگان و توصیه به دیگران دارد. نیرویی که باعث می شود برند در افکار مصرف کنندگان نشیند و تحت تاثیر قرار دهد بیشتر در اثر تجربه استفاده میباشد. هر چه فرد در زمینه اطلاعات مرتبط با یک محصول عمیقتر بیندیشد و میان این اطلاعات با دانسته های فعلی خود از برند، نزدیکی و رابطه برقرار کند، تداعیات قدرتمندتری از آن برند در ذهنش شکل میگیرد. دو عاملی که تداعیات از اطلاعات گوناگون را در ذهن فرد تقویت می کنند، رابطه این اطلاعات با جزییات زندگی فرد و میزان سازگاری میان آنها در طول زمان است. به گونه ای دیگر، بازشناسی برند و وفاداری بستگی به تداعی برند مصرف کننده دارد. گرایش به خرید مجدد یا وفاداری ابزاری مهم برای اندازه گیری ارزش ویژه برند است بهعبارت دیگر منحصربفرد بودن برند شرکت و یا مزایای رقابتی بادوام دلیل خوبی برای خرید برند مزبور میباشد (کیا، ۱۳۹۱).
پاسخهای محیطی
محیط عامل مهم در روانشناسی مصرف و رفتار مصرف به شمار می آید. محیط نه تنها می تواند واکنشهای عاطفی (لذت، انگیختگی) و پاسخهای رفتاری مصرف کننده را تحت تاثیر قرار دهد، بلکه او را وادار به پاسخهای شناختی یا ادراکی مینماید، که پاسخها به سه حالت برای مصرف کننده رخ میدهد: اگر محیط از حد انتظار ذهنی مشتری بالاتر باشد تصورات ذهنی مثبت و رضایت ایجاد می شود و اگر پایینتر از حد انتظار ذهنی مشتری باشد تصورات ذهنی منفی و نارضایتی ایجاد می شود و اگر منطبق با انتظارات ذهنی باشد حالت تایید و خنثی ایجاد میگردد (روی و هان، ۲۰۱۰). نگرشهای محیطی از لحاظ تئوری نگرشی مفهومسازی می شود چون آنها از اعتقادات تشکیل شده اند. ارتباط محیطی بهعنوان یک اعتقاد خاص ظاهر می شود که جمعیت زیادی در ساختار ادراکی تنظیم می شود و باید بهعنوان یک ایده در نظر گرفته شود تا یک نگرش. متغیرهای محیطی میتوانند بر رفتارهای خرید مصرف کننده تاثیر بگذارند (ابیدین و سلیم، ۲۰۱۱). محرک محیطی منجر به واکنش عاطفی و آن نیز به نوبه خود پاسخ رفتاری مشتریان را تحت تاثیر قرار میدهد. ویژگیهای متعددی از محیط شرکت یا سازمان، خرید مشتری را تقویت می کند. بسیاری از مطالعات بر مبنای فرض آنان نشان داد که محیط پیش بینیکننده پاسخهای هیجانی است، همچنان که لذت یا برانگیختگی پیش بینیکننده رفتارهای مشتریان است. مهمترین عاملی که اثربخشی پیام وابسته به آن است، یعنی همان چیزی که عامل نهایی کارا بودن هر پیامی است، میزان اطلاعاتی است که به مخاطب پیام انتقال داده می شود، تا بر اساس آن تصمیم رضایتآمیز و خشنودکننده را اتخاذ کند. ارتباطات نه تنها وظایف مدیر را آسان میکند، بلکه وسیلهای است که سازمان را با محیط خارج مربوط میسازد. از راه تبادل اطلاعات، مدیران از نیازهای مراجعهکنندهها یا مشتریان، در دسترس نبودن مواد اولیه، ادعاهای سهامداران، مقررات دولتی و مسائل موردعلاقه جامعه آگاه میشوند. باید گفت که، از راه ارتباطات، هر سازمانی به صورت سیستمی باز در میآید و با محیط خارج تعامل برقرار میکند. در واقع بدون ارتباطات مؤثر، انجام وظایف سازمان و ادامه حیات آن امکانپذیر نخواهد بود (نوربخش، ۱۳۹۱). از این عوامل در این پژوهش شبیهسازی و میزان اطلاعات بیان شده است.
شبیهسازی و میزان اطلاعات
شبیهسازی می تواند نوعی مکانیزم کنترل برای رفتار مشتریان باشد. افراد از طریق شبیهسازی نیز اطلاعاتی از محصول به دست میآورند که میتوانند مکانیزم های خود کنترلی را کاهش دهند که این می تواند توانایی مصرف کنند گان در برابر مقاومت وسوسه در درگیری در لحظه ی خواستن را ممانعت کند یا حتی کاهش دهد (عابدین و سلیم، ۲۰۱۱). مصرف کننده بهمنظور خرید یک محصول یا خدمت، مجموعه اقداماتی را تحت عنوان فرایند تصمیم گیری انجام میدهد. او پس از تشخیص نیاز خود، به جمعآوری اطلاعات می پردازد و بر اساس این اطلاعات گزینه های خرید را ارزیابی کرده و در نهایت اقدام به تصمیم گیری مینماید (بحرالعلومی و همکاران، ۱۳۹۰). خریدارانی که برای خرید محصولی برنامه ریزی می کنند ممکن است درباره ویژگیهایی که میخواهند تصمیم نگرفته باشند اینها بهعنوان انگیزه اطلاعاتی در نظر گرفته میشوند (عابدین و سلیم، ۲۰۱۱). انگیزه اطلاعاتی است که برخاسته از نیاز واقعی است و با پردازش اطلاعات در رابطه است و در صورت داشتن اعتبار در شکل گیری نگرش به محصول اثر می گذارد. تفکر مخاطب، به عنوان متغیر اصلی برای متقاعد شدن در نظر گرفته می شود و هرگونه متقاعد شدن به شیوه تفکر و نحوه پردازش اطلاعات بستگی پیدا می کند. هر چه کوشش برای پردازش اطلاعات بیشتر باشد، مخاطبان برای رسیدن به نتیجه دقت بیشتری می کنند تا با نگرش مستقل، متقاعد گردند (درودی، ۱۳۹۱). مشتری و مخاطب باید با بررسی و یا در معرض قرار گرفتن تولیدات و تبلیغات مرتبط با آنها، احساس جدید بودن و متفاوت بودن را در محصولات بیابند. ولی مهمترین عاملی که اثربخشی پیام وابسته به آن است، یعنی همان چیزی که عامل نهایی کارا بودن هر پیامی است (پاداش در نظر گرفته شده برای توجه و عمل بر اساس آن) میزان اطلاعاتی است که به مخاطب پیام انتقال داده می شود، تا بر اساس آن تصمیم رضایتآمیز و خشنودکننده را اتخاذ کند (احمدیپور، ۱۳۸۶). شییهسازی و میزان اطلاعاتی مدل روانشناسی محیطی را به وجود می آورد که عبارتند از: صدا ، بصری و لمسکردن که میتوانند بر تجربه کاربر تاثیر بگذارند. نسبت اطلاعات می تواند به کاربر برای به دست آوردن یک آگهی از تبلیغات تاثیر بگذارد. مدل روانشناسی محیطی یک محیطی پیشنهاد می دهد مثل فروشگاههای خرده فروشی که یک حالت احساسی در یک شخص به وجود میآورند که می تواند بهعنوان لذت، تحریک یا تسلط در شرایط خرید دسته بندی شوند (عابدین و سلیم، ۲۰۱۱).
تبلیغات و رفتار مصرف کنندگان
تا سالیان متمادی توجه اصلی مدیران به مسئله تولید و فروش محصول انبوه بود .اما در دهههای اخیر تاکید بیشتر روی مشتری و رفتار مصرف کننده قرار گرفته است. در این راستا، تبلیغات برای معرفی محصول، آگاهی دادن و ارائه اطلاعات صحیح و کامل در خدمات بازاریابی و جلب مشتری مورد توجه قرار گرفته است. تبیغات از ابزار های مهم پیشبرد فروش است که هزینه هایی را هم برای شرکت به امغان می آورد. با توجه به رقابت شدید بین شرکتها تغییرات سریع در رفتار مصرف کننده در جامعهای که جامعه مصرف است، تبلیغات به عنوان ابزار اصلی در ایجاد آگاهی در مصرف کنندگان مورد توجه قرار میگیرد. با توجه به هزینه های گزاف تبلیغات، صحیح مصرف نمودن اعتبارات تبلیغات، از اهمیت خاصی برخوردار می شود. اثربخشی تبلیغات، یکی از مهمترین مفاهیمی است که کمک می کند به درک شناخت مشتری و اهدافی که برای آن در نظر گرفته می شود، تا در ذهن مصرف کننده تاثیر مطلوبی داشته باشد. همچنین نشان میدهد بودجهای که برای تبلیغات صرف شده است تا چه حد برای نیل به اهداف مورد نظر مفید واقع شده است. بنابراین برای اثرگذاری بیشتر تلیغات بر روی رفتار مصرف کننده، میبایستی، به مطالعه و بررسی بیشتر بر روی عواملی که در تبلیغات تاثیرگذار هستند پرداخت تا شرکتها بتوانند در این زمینه به هدف خود برسند (درودی، ۱۳۹۱).
هدف اصلی تبلیغ کننده رسیدن به مصرف کنندگان آتی و تاثیر بر آگاهی آنها، نگرششان و عملکرد خرید آنها میباشد. آنها پول زیادی برای حفظ علاقه افراد (بازار ها) به محصولاتشان انجام می دهند. برای موفقیت، آنها نیاز دارند تا بفهمند چه چیزی باعث می شود تا مصرف کنندگان بالقوه به روشی که آنها انجام می دهند، رفتار کنند. در دنیای متحرک امروز، تقریباً برای تبلیغکنندگان غیرممکن است تا پیام و اطلاعات تبلیغات را بدون استفاده از تبلیغات به خریدار تحویل دهند. یقیناً این می تواند بهخاطر جهانیسازی و در دسترس بودن صدها کانال برای بینندگان این سبز فایل باشد. این روزها بهخاطر اقتصاد جهانیشده که بخش عظیمی از محرکهای بازاریابی را برای مصرف کنندگان مدرن در دسترس قرار می دهند. غالباً مصرفگرایی روش برابرسازی شادی شخصی با خرید دارایی های مادی و مصرف در فزونی نیاز شخص را توصیف می کند. بنابراین، مصرف کننده به احتمال زیاد با تبلیغات آن برندهایی ارتباط برقرار می کند که پیغامها و ارزشهای احساسی دارند. چون جاذبه احساس مثبت نیز یک راهنمایی قوی برای برندی به وجود می آورد و پردازش بر اساس دستهبندی را تحریک می کند که اگر فرایند دستهبندی موفقیتآمیز باشد سپس احساسات و عقاید مرتبط با این دسته به خود شیء منتقل می شود (عابدین و سلیم، ۲۰۱۱). در سادهترین تعریف، رفتار مصرف کننده، بهعنوان مطالعه واحدهای خرید و فرایندهای مبادله که شامل اکتساب، مصرف و کنارگذاری کالا و خدمات، تجارب و ایده میباشد، تعریف میگردد. بخشی از فعالیتهای معطوف به رفتار مصرف، ایجاد آگاهی در مصرف کنندگان محصولات، نسبت به ویژگیها و مزایای کالای تجاری است. در این راستا ترویج یک پیام و ایده در غالب تبلیغات تجاری درباره کالا و خدمات بوسیله وسایل ارتباط جمعی در میان مصرف کنندگان بالقوه، نقش مهمی در ایفای این وظایف دارد (مینور و موون، ۱۳۹۰).
با افزایش اهمیت تبلیغات، بررسی رفتار مشتریانی که در معرض تبلیغات هستند، برای مدیران به ویژه متخصصان بازاریابی مفیدتر شده است. تبلیغات می تواند مثبت یا منفی باشد و از دامنه وسیعی از منابع ناشی می شود. بهطورکلی، ثابت شده این حجم عظیم اطلاعات بر رفتار مصرف کننده تأثیر می گذارد. پژوهشهای دیگر نشان دادند که تبلیغات می تواند نیروی قابل ملاحظهای باشد که وفاداری مصرف کننده و تصمیمهای خرید را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش سنکال و نانتل (۲۰۰۴) نیز نشان داد، تبلیغات راجع به محصول بر انتخابهای آنلاین مصرف کننده مؤثر است. با آسان کردن روش گسترش نظرات مصرف کننده بهوسیله اینترنت و تسهیل دسترسی به چنین نظراتی، وبسایتهای مختلف تأثیر عمیقی بر تصمیمهای خرید مصرف کننده داشته اند (ژانگ و همکاران، ۲۰۱۰). در رابطه با اثرگذاری بر پویایی رفتار انسان مدیران تبلیغات تلاش می کنند مصرف کنندگان را از طریق تبلیغات به خرید محصولات خود ترغیب نمایند. آنها بعضی از عوامل تحریککننده مخاطبان مانند ویژگیهای محصول یا سلیقه مصرف کننده و یا نیازهای مصرف کننده را در نظر گرفته و کار تبلیغی خود را بر آن عوامل متمرکز مینمایند. اما عوامل محسوس و نامحسوس بسیاری وجود دارند که اولاً وابستگی درونی با یکدیگر دارند، یعنی هر عامل بر عوامل دیگر تأثیر دارد یا از آنها تأثیر میپذیرد و ثانیاً بر کل رفتار مصرف کننده برای انتخاب یک کالا یا مارک تجاری تأثیر می گذارد. مصرف کنندگان برای انتخاب کالای مورد نیازشان از یک سری عوامل معین تأثیر میپذیرند. این عوامل هرکدام سهم جداگانه ای در پذیرش و یا رد تصمیم خریدار دارند. در رابطه با اثرگذاری بهتر تبلیغات بر روی رفتار مصرف کننده، مدلهای متعددی توسط متخصصین ارائه گردید که به طور مختصر به چند مورد اشاره می شود: محققان برای سازماندهی نحوه تصمیم گیری، مدلهایی ارائه کرده اند که مطالعهشان کمک بسزایی به شناخت فرایند نحوه انتخاب مشتریها خواهد کرد. مدلهای رفتار مصرف کنندگان در قالب مدل نیکوزیا، مدل هوارد شث، مدل انگل - گولاک - بل کول، مدل تصمیم گیری خانوادگی شث، مدل پردازش اطلاعات بتمن معرفی شده اند.
مدل نیکوزیا
مدل نیکوزیا بر ارتباط بین شرکت و مصرف کننده بالقوهاش تمرکز دارد. بهطورکلی، شرکت از طریق پیامهای بازاریابی و تبلیغات با مصرف کنندگان ارتباط برقرار می کنند و در عوض مصرف کنندگان نیز با پاسخهای خریدشان به شرکت مرتبط میشوند. بنابراین، مدل نیکوزیا در طرح، یک الگوی تعاملی است. شرکت می کوشد مشتریها را تحت تأثیر قرار داده و آنها نیز به نوبه خود با عمل یا عکسالعمل خود بر شرکت اثر میگذارند. مدل نیکوزیا، در کاملترین حالت، یک نمودار تفصیلی از فرایند تصمیم گیری مصرف کنندگان ارائه میدهد. این مدل به چهار حوزه اصلی تقسیم می شود: ۱) فاصله بین منبع پیام و عکس العمل مصرف کننده ۲) جستوجو و ارزیابی ۳)عمل خرید ۴)بازخور.
مدل هوارد-شث
در مدل هوارد - شث، نظریه مصرف کنندگان بسیار عمقی بررسی شده است. در زیر به تفکیک هر سه مرحله توضیح داده می شود:
-
- حل مسأله گسترده: علم و دانش مصرف کنندگان درمورد کالاها عمدتاً کم و محدود است؛ در این حالت، خریدار هیچ کالایی را بر کالای دیگر ترجیح نمیدهد؛ بنابراین، به طور فعال به جستوجوی اطلاعات درمورد انواع گوناگون یک کالا می پردازد. براساس این مدل، پس از اثرگذاری عوامل مؤثر خارجی و درونی، ادراک افراد ساختار لازم را یافته و قصد و تمایلش نسبت به خرید شکل میگیرد.
-
- حل مسأله محدود: مصرف کننده اطلاعات اندکی داشته و میخواهد توسط عوامل بیرونی به طور مؤثری راهنمایی شود تا بتواند کالای مورد نیازش را تهیه و استفاده کند . خریدار، مقداری اطلاعات درمورد کالا به دست آورده است، اما هنوز به اندازهای اطلاعات ندارد که بتواند کالایی را ترجیح دهد. در این حالت، خریدار به جستوجوی اطلاعات از گزینه های مشابه میپرازد، اگرچه معیار انتخاب تقریبا برایش مشخص شده است.
-
- رفتار پاسخ تکراری: در این حالت، علم و آگاهی مصرف کننده درمورد کالاها کافی است. به عبارت بهتر، مشتری از کارکردهای دیگر خود تأثیرات بیشتری خواهد پذیرفت؛ به طور مثال، منفعت آتی کالا رنگ بیشتری در نگرش مشتری به خود میگیرد. خرید مشتری از عوامل دیگری همچون ارزشهای وی متأثر است.
مدل پردازش اطلاعات بتمن در مورد انتخاب کالا توسط مصرف کنندگان
مدل بتمن درمورد انتخاب مصرف کنندگان دقیقاً دیدگاه پردازش اطلاعات و شناختی را ارائه میدهد. در این دیدگاه، مصرف کننده به عنوان فردی تلقی می شود که ظرفیت محدودی برای پردازش اطلاعات دارد. هنگامی که مصرف کننده با امر انتخاب مواجه می شود، به ندرت به تحلیل پیچیده جزئیات کالاهای در دسترس می پردازد. در عوض، همان گونه که در این مدل مطرح شده است، استراتژی های تصمیم گیری مصرف کننده بسیار ساده یا استقرایی است. مدل بتمن در کاملترین حالت شامل تعدادی از نمودارهای به هم پیوسته است که ابعاد متعدد فرایند انتخاب مصرف کنندگان را دربرمیگیرد. این مدل هفت جزء اساسی دارد که عبارتند از:
ظرفیت پردازش، انگیزش، توجه به رمز درآوردن ادراکی، کسب اطلاعات و ارزیابی آنها، به حافظه سپردن، پردازش تصمیم، فرایند یادگیری و مصرف.
براساس مدلهای تصمیم گیری، فرد نگرش خود را بر پایه عوامل اثرگذار درونی، بیرونی و سازمانی نظام میبخشد؛ بنابراین، هر زمان که بخواهد تصمیم به انجام کاری بگیرد، تأثیر هریک از عناصر گفته شده، متفاوت خواهد بود. آنچه در تمامی مدلهای اشاره شده مشترک است، این است که فرد در فرایند تصمیم گیری از محرکهای متعددی متأثر می شود که از مهمترین آ نها میتوان به محرک درونی دانش اشاره کرد. مشتریها برای انتخاب یک کالا از بین کالاهای دیگر، از دانش خود بهره میگیرند. در مدلهای اشاره شده حتی میزان مشارکت افراد در تصمیم گیریها نیز از میزان آگاهیشان به مسائل نشأت میگیرد. به عبارت دیگر، نگرش فرد تحت نفوذ دانش شخصی، تجربیات مستقیم و تجارب دیگران است (سالمون، ۲۰۰۲)
جدول ۲- : مدلهای مؤثر بر نگرش مصرف کنندگان و ارتباط آنها با مطالعه حاضر
نام مدل | ویژگی اساسی مدل | متغیر اثرگذار بر نگرش مصرف کننده | پیامدهای رفتاری |
نیکوزیا | بررسی پیامهای ارسالی شرکتها به مشتری | متغیرهای محیطی و بازاریابی شامل ویژگی کالا، رسانه و پیامهای ترفیع |