فرضیههای تحقیق
۱- بین نشانه های اضطراب اجتماعی و حساسیت اضطرابی در نمونه دانشجویی رابطه مثبت وجود دارد.
۲- بین نشانه های اضطراب اجتماعی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نمونه دانشجویی رابطه مثبت وجود دارد.
۳- بین نشانه های اضطراب اجتماعی و ذهن آگاهی در نمونه دانشجویی رابطه منفی وجود دارد.
۴- حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی، و ذهن آگاهی سهم قابل توجهی از تغییرات نشانه های اضطراب اجتماعی را در نمونه دانشجویی تبیین میکنند.
۵- سهم حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی در تبیین نشانه های اضطراب اجتماعی در زنان و مردان متفاوت است.
تعاریف عملیاتی
اضطراب اجتماعی
تعریف مفهومی: بر اساس نسخه تجدید نظر شدهی چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM-IV-TR) اختلال اضطراب اجتماعی شامل ترس از آن دسته از موقعیتهای اجتماعی است که در آنها مورد ارزیابی قرار گرفتن و یا تماس با غریبهها نگرانی فرد را به دنبال دارد. آنها ممکن است ترسهای ویژهای در زمینهی فعالیتهایی مانند نوشتن، غذا خوردن و سخن گفتن در حضور دیگران داشته باشند، یا ممکن است گونهای ترس مبهم و غیر اختصاصی در زمینهی شرمسار شدن داشته باشند (سادوک و سادوک، ۲۰۰۷). تعریف DSM-5 نیز مشابه میباشد. بر اساس DSM-5 اختلال اضطراب اجتماعی ترس یا اضطراب مشخص درباره یک یا چند موقعیت اجتماعی است که در آن فرد در معرض مداقه دیگران قرار میگیرد. مثالها شامل تعاملات اجتماعی (مکالمه داشتن، ملاقات با افراد ناآشنا)، مورد مشاهده قرار گرفتن (خوردن یا نوشیدن)، عملکرد در مقابل دیگران (سخنرانی کردن)، میباشد (جست[۳۹] و همکاران، ۲۰۱۳).
اضطراب اجتماعی نیز به صورت عمومی برای نگرانیها و ترسهای اجتماعی که میزان کمتری از لحاظ شدت و آسیب را برای فرد ایجاد میکند، به کار میرود (محمدی و همکاران، ۱۳۹۲). در این پژوهش منظور از اضطراب اجتماعی، نشانگان اضطراب اجتماعی و نه اختلال اضطراب اجتماعی میباشد.
تعریف عملیاتی: اضطراب اجتماعی در این تحقیق بر اساس نمرهای است که آزمودنیها در پرسشنامه فوبیای اجتماعی (SPIN) کانور[۴۰] و همکاران (۲۰۰۰) بهدست میآورند (توضیحات تکمیلی در قسمت ابزار تحقیق ارائه خواهد شد).
حساسیت اضطرابی
تعریف مفهومی: حساسیت اضطرابی یک سازه تفاوتهای فردی است که در آن فرد از نشانه های بدنی که با انگیختگی اضطرابی (افزایش ضربان قلب، تنگی نفس، سرگیجه) مرتبط است، میترسد و اصولاً از این عقیده ناشی میشود که این نشانه ها به پیامدهای بالقوه آسیبزای اجتماعی، شناختی، و بدنی منجر میشود (دیکان و همکاران، ۲۰۰۳).
تعریف عملیاتی: نمرهای که آزمودنی در مقیاس حساسیت اضطرابی (ASI-R)که توسط تیلور و کاکس[۴۱] در سال ۱۹۹۸ ساخته شده، بهدست میآورد (توضیحات تکمیلی در قسمت ابزار تحقیق ارائه خواهد شد).
عدم تحمل بلاتکلیفی
تعریف مفهومی: عدم تحمل بلاتکلیفی به یک ویژگی شخصیتی اشاره دارد که ناشی از مجموعهای از باورهای منفی دربارهی عدم قطعیت، آستانه تحمل پایین برای موقعیتهای نامطمئن و مبهم، و پیشبینی عواقب ناگوار برای این شرایط است (داگاس و رابی چاوود، ۲۰۰۷).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق عدم تحمل بلاتکلیفی دربرگیرنده نمرهای است که آزمودنی از “مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی” (IUS) (فریستون[۴۲]، و همکاران، ۱۹۹۴) بهدست میآورد (توضیحات تکمیلی در این باره در قسمت ابزارهای تحقیق ارائه خواهد شد).
ذهن آگاهی
تعریف مفهومی: ذهن آگاهی نوعی آگاهی است که از طریق توجه به یک تجربه به شیوهای خاص به دست میآید؛ در این حالت توجه متمرکز بر هدف (توجه به شیوهای آگاهانه بر قسمتهای ویژهای از یک تجربه متمرکز میشود)، متمرکز بر حال (زمانی که ذهن در افسوس گذشته و ای کاش آینده فرو می رود، آن را به لحظه حال باز میگردانیم) و غیرقضاوتی (این ویژگی حس پذیرش هر آنچه در مرکز آگاهی قرار می گیرد را در پی دارد) است (کابات زین، ۱۹۹۴؛ به نقل از کرین[۴۳] ، ۲۰۰۹)
تعریف عملیاتی: نمرهای که آزمودنی در پرسشنامه پنج وجهی ذهنآگاهی(FFMQ) که توسط بائر[۴۴]و همکاران (۲۰۰۶) ساخته شده است، بهدست میآورد (توضیحات تکمیلی در قسمت ابزار تحقیق ارائه خواهد شد).
مروری بر پیشینه های نظری و پژوهشی
فصل دوم:
مروری بر پیشینههای نظری و پژوهشی
مقدمه
در این فصل ابتدا به تاریخچه تحولی، علائم و ملاکهای تشخیصی و زیرگونههای اختلال اضطراب اجتماعی میپردازیم و در ادامه همهگیرشناسی، اثرات و پیامدها و علتشناسی این اختلال به تفصیل توضیح داده خواهد شد. و سپس هر یک از متغیرهای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی شرح داده میشود و رابطه آنها با اضطراب اجتماعی بر اساس دیدگاه های نظری و نیز شواهد پژوهشی در خارج و داخل کشور مطرح میگردد.
مروری بر تاریخچه اختلال اضطراب اجتماعی
مفهوم فوبی به عنوان یک الگوی رفتاری همراه با ترس و حفاظت از خود قدمتی طولانی دارد. واژه فوبیا از لغت یونانی فوبوس[۴۵] (به معنای پسر ارس یا خدای جنگ[۴۶]) گرفته شده که به معنای ترس، وحشت و هراس است. فوبوس قادر است تا ترس و وحشت را در قلب دشمنان یونانیان القا کند (هافمن و اتو، ۲۰۰۸). بقراط[۴۷] اعتقاد داشت که ترس و وحشتهای روزمره به افزایش دمای مغز و ازدیاد صفرا در مغز منجر میشود. در قرون وسطی از ترسهای غیر منطقی همراه با خُلق غمگین تحت عنوان ملانکولی[۴۸] یاد میشد (هافمن و اوتو، ۲۰۰۸). ترس و اضطراب در فرهنگ اروپا تا پیش از قرن هجدهم عمدتاً به عنوان درد و رنج روحی در حوزه علایق نظریهپردازان و فلاسفه بود. برای نمونه، باور مسیحی شایع این بود که چنین ترسی ناشی از ارتکاب به گناه است (استراوینسکی، ۲۰۰۷).
قرن هجدهم شاهد سرآغاز «طبی نگری»[۴۹] تجارب ناهنجار ترس بود. لذا برای نمونه مقاله های پزشکی مربوط به قلب و احشاء داخلی، توصیف آنچه امروزه تحت عنوان شکایات اضطرابی از آن یاد میشود (دردهای شکمی، خشکی دهان، احساس فشار در قفسه سینه) را آغاز کردند. تپش قلب نشانه بیماری قلبی و تنفس سریع علامت بیماری ریوی قلمداد میشد. به دنبال این دوره، نیمه دوم قرن نوزدهم شاهد فرایند «روانی انگاری[۵۰]» پدیده های طبی بود (استراوینسکی، ۲۰۰۷؛ به نقل از رضایی، ۱۳۸۹).
با وجود اینکه در زمان بقراط توصیفهایی از اضطراب اجتماعی شده بود. هیپنوتیزم کننده معروف فرانسوی پیرژانه نیز مجدداً از فوبی در موقعیتهای اجتماعی در سال ۱۹۰۳ نام میبرد (هیمبرگ و بکر، ۲۰۰۲). ژانه چهار نوع فوبی را مطرح میکند که عبارتند از فوبی موقعیتی، بدنی، اشیاء و عقاید. او فوبیهای موقعیتی را به دو نوع ترس از مکانهای باز یا بسته و ترس از موقعیتهای اجتماعی تقسیم کرد. ژانه مکرراً بر نقش و ماهیت اجتماعی ترسهای فوبیک تأکید میکرد و معتقد بود فوبی اجتماعی، ترس از سرخ شدن و صمیمیت (و رابطه جنسی) ، ترس از سخنرانی در جمع و ظاهر شدن در نقش منبع قدرت است (استراوینسکی، ۲۰۰۷).
در ابتدای قرن بیستم توصیفهای دقیق دیگری هم از اروتوفوبیا[۵۱] (ترس از سرخ شدن) و مفاهیم مرتبط مطرح و منتشر شد. برای مثال یک روانشناس سوئیسی بهنام کلاپارد[۵۲] ضمن اشاره به ماهیت اجتماعی این اختلال، به کاربرد الکل، تریاک و هیپنوتیزم برای درمان آن تأکید نمود (استراوینسکی، ۲۰۰۷). به عقیده هارتنبرگ (۱۹۰۱)، فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی کسی است که جرأت شروع تعامل اجتماعی را ندارد، نسبت به دیگران بیمناک، و فاقد هرگونه اطمینانی در خودش است و از این که دیگران را عصبی سازد میترسد و احساس خجالت میکند (فیربرودر[۵۳] ،۲۰۰۲). هارتنبرگ توصیف جامعی از علائم قلبی، تنفسی، معدی-رودهای، عضلانی و روانشناختی اضطراب اجتماعی ارائه داد و ویژگی افرادی را که اصطلاحاً دچار ترس از صحنه هستند توصیف کرد. به نظر وی اضطراب اجتماعی هنگامی که تعمیم یافته و مزمن تجربه میشود، شکل مرضی مییابد. او از تشویق به آزادی و پیشقدم شدن به عنوان کلید درمان یاد میکند (استراوینسکی، ۲۰۰۷). به عقیده هارتنبرگ (۱۹۰۱) اضطراب اجتماعی از دو هیجان اصلی تشکیل میشود؛ ترس و شرم. این مفهوم پردازی تشابه خیلی نزدیکی با ملاک «الف» راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV) برای هراس اجتماعی دارد، که شامل احساس ترس از حقارت، و خجالت است. هارتنبرگ ترس و شرم افراد مبتلا به هراس اجتماعی را به عنوان «ترس کاذب» و «شرم کاذب» توصیف میکند، اگر چه افراد مبتلا احساس وحشتزدگی و شرمساری دارند، اما در حقیقت خطر واقعی وجود ندارد. از این گذشته، او معتقد است که احساسهای ترس و شرم فقط در حضور دیگران رخ میدهند (در موقعیتهای اجتماعی)، بنابراین افراد مبتلا به این اختلال از موقعیتهای اجتماعی اجتناب میکنند. این توضیحات شبیه به ملاک DSM-IV از ترس و اجتناب است که به وسیله موقعیت اجتماعی فراخوانده میشود (فیربرودر، ۲۰۰۲).
در سال ۱۹۶۶ مارکس و گلدر[۵۴] با تدارک شواهد حمایت کننده، مجدداً اصطلاح فوبی اجتماعی را بهکار برده و ضمن توصیف جامع سندرم، آن را بر اساس سن ظهور از آگورافوبی و فوبیهای خاص متمایز کردند (هافمن و اتو، ۲۰۰۸). تحقیق آنها مبنی بر اینکه، هراس اجتماعی از نظر سن شروع از سایر هراسها متفاوت است تأثیر بهسزایی در تثبیت این واحد تشخیصی به عنوان یک اختلال مستقل داشت. تا زمان ارائه ویرایش سوم راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSM-III) این اختلال به عنوان نشانگان خاصی قلمداد نمیشد اما از سال ۱۹۸۰ تا کنون سیمایههای اساسی این اختلال با روشنی بیشتری تعریف شده است (کلارک و فیربورن، ۱۹۹۷؛ به نقل از حسنوند عموزاده). همگام با تلاش برای کاهش ناهمگونی محتوای روانشناختی گسترده فوبی اجتماعی، در DSM-III-R دو زیر گونه از اختلال (تعمیم یافته[۵۵] و خاص[۵۶]) بر اساس شدت علائم پیشنهاد گردید. کار گروه[۵۷] DSM-IV در اختلالات اضطرابی با این استدلال که ماهیت ناتوانساز و آسیبرسان این اختلال، شدیدتر از آن است که توسط مفهوم فوبی اجتماعی منتقل شود، عنوان «اختلال اضطراب اجتماعی» را جایگزین فوبی اجتماعی نمود. لیکن برخی متخصصین از جمله کلارک[۵۸] و بک[۵۹] (۲۰۱۰) همچنان بر کاربرد اصطلاح فوبی اجتماعی پافشاری میکنند زیرا معتقدند که این اصطلاح، تمایل قدرتمند اجتناب از موقعیتهای برانگیزاننده اضطراب را که ویژگی عمده اختلال میباشند بهتر توصیف میکند (رضایی، ۱۳۸۹).
اختلال اضطراب (فوبی) اجتماعی به صورت امروزی نخستین بار با انتشار DSM-III مطرح شد (استراوینسکی، ۲۰۰۷). هرچند مارکس و گلدر (۱۹۶۶)، برای نخستین بار سندرم فوبی اجتماعی را توصیف کردند، این تشخیص به عنوان یک طبقه متمایز تا معرفی DSM-III در سال ۱۹۸۰ شناخته نشد.
زمانی که اختلال اضطراب اجتماعی اولین بار وارد DSM-III شد، تصور میشد که این اختلال تنها سبب اخلال حداقلی در نقشهای عملکردی میشود (ترک و همکاران، ۲۰۰۸). در پی وارد شدن اختلال اضطراب اجتماعی بهDSM-III تحقیقات اندکی تا آن زمان بر روی این اختلال صورت گرفته بود، ولیکن، از آن زمان تا حال، تعداد اثرات علمی در مورد اضطراب اجتماعی سال به سال و به سرعت در حال افزایش بوده است و در طی دو دهه گذشته، اختلال اضطراب اجتماعی بهتدریج بهعنوان یکی از شایعترین اختلالهای روانپزشکی مزمن و شایعترین اختلال اضطرابی در غرب شناخته شده است (هافمن و بارلو، ۲۰۰۲).
تعریف و ملاکهای تشخیصی اختلال اضطراب اجتماعی
مشخصه اصلی اختلال اضطراب اجتماعی، ترس آشکار و مستمر از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی که در آنها ممکن است خجالت و شرمندگی اتفاق بیافتد، میباشد. (DSM-IV-TR؛ انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰). هرچند احساس اضطراب برای بیشتر افرادی که در شرایط جدید، ناآشنا یا تحت ارزیابی اجتماعی مثل مصاحبه شغلی قرار میگیرند رایج است. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی به طور مداوم ترس و وحشت را تجربه میکنند حتی وقتی که احتمال مواجهه با موقعیتهای اجتماعی را پیشبینی میکنند. اضطراب ناشی از قرار گرفتن در معرض توجه و موشکافی دیگران است که به احساس خجالت، تحقیر و شرمساری منجر میشود (بک و همکاران، ۲۰۰۵).
ملاکهای تشخیصی اختلال اضطراب اجتماعی بر اساس DSM-IV-TR
الف: ترس آشکار و مستمر از یک یا چند موقعیت اجتماعی یا عملکردی که شخص در معرض دید اشخاص ناآشنا یا احتمالاً در معرض توجه دیگران قرار میگیرد. فرد از این واهمه دارد که کاری انجام دهد (یا نشانه های اضطراب را ظاهر کند) که موجب تحقیر یا شرمندگی او شود.
تذکر: در کودکان باید شواهدی از ناتوانی برای برقراری روابط اجتماعی متناسب با سن، با افراد آشنا وجود داشته باشد و اضطراب باید در برخورد با همسالان، نه این که صرفاً در تعامل با بزرگسالان روی دهد.
ب: مواجهه با موقعیتهای اجتماعی ترسآور تقریباً همیشه به اضطراب منجر میشود که ممکن است به شکل حمله هراس وابسته به موقعیت یا با زمینه موقعیتی ظاهر شود.
تذکر: در کودکان، اضطراب ممکن است به شکل گریه کردن، قشقرق، بیحرکت شدن یا کنارهگیری و بیزاری از موقعیتهای اجتماعی که در آن افراد ناآشنا حضور دارند، ابراز شود.
ج: شخص میداند که ترس او مفرط یا بیدلیل است.
تذکر: در کودکان این ویژگی ممکن است وجود نداشته باشد.
د: شخص از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی ترسآور اجتناب کرده یا آنها را با اضطراب و پریشانی شدید تحمل میکند.
ه: اجتناب، اضطراب انتظاری یا پریشانی در موقعیت (یا موقعیتهای) اجتماعی یا عملکردی بهطور قابل ملاحظهای با فعالیتهای عادی، کارکرد شغلی(تحصیلی)، یا موقعیتها یا روابط اجتماعی تداخل میکند یا پریشانی آشکاری درباره ابتلا به فوبی وجود دارد. و در افراد زیر ۱۸ سال، طول مدت نشانه ها حداقل ۶ ماه است.
ز: ترس یا اجتناب، ناشی از اثرات فیزیولوژیایی مستقیم مواد (مانند سوء مصرف دارو یا دارو درمانی) یا یک بیماری جسمی نیست و بر حسب اختلال هراس یا بدون آگورافوبی، اختلال اضطراب جدایی، اختلال بد شکلی بدن، اختلال فراگیر رشد یا اختلال شخصیت اسکیزوئید توجیه بهتری ندارد.
ح: اگر یک بیماری جسمی یا اختلال روانی دیگر وجود داشته باشد، ترس موجود در ملاک تشخیصی الف با آن مرتبط نیست. برای نمونه این ترس ناشی از لکنت زبان، لرزش در پارکینسون یا رفتار ناهنجار غذا خوردن در بیاشتهایی عصبی یا پرخوری نیست (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰).
انواع اختلال اضطراب اجتماعی
الف- تعمیم یافته: در این نوع، ترس با اکثر موقعیتهای اجتماعی درآمیخته است (نظیر آغاز کردن یا ادامه دادن گفتگوها، شرکت کردن در گروه های کوچک، قرار ملاقات عشقی[۶۰]، صحبت کردن با مراجع قدرت، حضور در مهمانیها). افراد مبتلا به هراس اجتماعی تعمیم یافته معمولاً هم از موقعیتهای عملکردی در جمع و هم موقعیتهای روابط اجتماعی میترسند. چون مبتلایان به هراس اجتماعی اغلب گستره کامل ترسهای اجتماعیشان را به طور خود انگیخته گزارش نمیکنند، بنابراین تهیه فهرستی از موقعیتهای اجتماعی و عملکردی به کمک فرد بیمار، برای متخصص بالینی سودمند است (استارسویچ، ۲۰۰۵).
ب- غیر تعمیم یافته: افرادی که نمود بالینی آنها متناسب با تعریف تعمیم یافته نیست گروهی ناهمگون را تشکیل میدهند (که گاهی در ادبیات تحت عناوین محدود، یا مشخص از آنها یاد میشود) که دربرگیرندهی اشخاصی است که از یک موقعیت عملکردی منفرد میترسند و افرادی که از چند موقعیت اجتماعی، اما نه زیاد، میترسند را شامل میشود (استارسویچ، ۲۰۰۵).
اکثر افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی که در جستجوی درمان هستند (نمونه های بالینی) با ملاکهای زیرگونه تعمیم یافته انطباق دارند. حال آنکه اضطراب اجتماعی خاص ممکن است در جمعیت غیر بالینی شیوع بالاتری داشته باشد (ویچن و همکاران، ۱۹۹۹). افراد مبتلا به هراس اجتماعی تعمیم یافته بیشتر احتمال دارد که کاستیهایی را در مهارتهای اجتماعی نشان دهند و مشکلات اجتماعی و شغلی شدید داشته باشند (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۳۸۱). شیوع نوع غیر فراگیر این اختلال در نمونه های بالینی زنان و مردان مشابه بوده و ظاهراً در نوع فراگیر تعداد مردان بیشتر از زنان است (استارسویچ، ۲۰۰۵).
راهنمای نگارش مقاله درباره پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس مؤلفه های ...