میپردازد و در فصل آخر به بررسی عقل و دیگر عرصه های میپردازد.
فصل اول
مفاهیم و کلیات طرح تحقیق
۱-۱- بیان مسأله
روشن بودن ابعاد عنوان پژوهش، مهمترین گام در تحقیق است و نقطهی آغازین هر پژوهشی با یک پرسش، چهره می کند؛ از این رو شایسته است آن پرسش، روشن و سوگیرانه باشد، اگر چه پاسخ آن مبهم باشد، آدمیدست کم باید بداند به دنبال چیست و گم شده اش کدام است؟ اگر چه نداند کجاست! یکی از عواملی که میتواند به شفافیت عنوان پژوهش، کمکی شایان کند، روشن بودن واژگان عنوان است که آشکار میکند در جست و جوی چه چیزهایی بوده و کجا میتوان آنها را یافت و پاسخ چیست؟
تبیین عنوان، پژوهشگر را از بی راهه و گاه از کج روی باز در داشته و راه را هموار می سازد. برای نمونه، جست و جوی ریشهی لغوی واژه و پس از آن، بررسی روند دگرگونیهای احتمالی آن در قلمروهای متعدد و پیوند معنای لغوی با آن دگرگونیها و از سوی دیگر، بررسی واژگانی که نزدیک به کلمههای به کار رفته در موضوع پژوهش است، میتواند خواستهی پژوهشگر را شفاف کرده، او را آسانتر و دقیق تر به مقصد برساند.
جست و جوهای علمی نشان داده، نگاه تاریخی به هر مسأله، امر شایسته و در برخی موارد گریز ناپذیر است. پارهای پرسشهای علمی، بسان بیماری روانی است که درمان و چارجویی آن، در گرو گزارش گذشته آن است، زیرا پارهای از مسائل، پرورده نیازهای هستند که در گذر زمان سر بر آوردهاند و آگاهی از پیشینه آنها میتواند فروزنده روشنایی، فرا روی اکنون قرار گیرد و راه گشای بن بستها باشد.
مسئله نقش عقل در دست یابی به احکام، در شمار این گونه مسائل است، زیرا پناه آوردن به نیروی خرد و اندیشه بدست آوردن زمان است و بدین رو نیز در پیشینه خود فراز و فرودهایی را به همراه داشته است. چنانکه لغت شناسان برای واژه عقل معانی گوناگونی ذکر کردهاند ؛ مثلاً خلیل بن احمد میگوید: « العقل نقیض الجهل» (خلیل بن احمد، کتاب العین، ص۵۶۵)، یا محمد باقر مجلسی میگوید: «عقل به بند کشیدن جهل است» (مجلسی، بحار الاانوار، جلد ۱، ص۱۱۷).
در این نوشتار سعی بر آن است تا گزارشی از روند نقش آفرینی عقل، از گذشته تا کنون از دیدگاه اهل تسنن و تشیع، ارائه دهیم و به رخدادهای فکری اهل سنت، به ویژه عقل آشنا شویم و تفاوتش با مفهوم دلیل عقل نزد شیعه آشکار شود و هم چنین به رویدادهای اندیشهای تشیع و جایگاه عقل در فقه امامیه می پردازیم تا روشن شود آنچه پیش رو داریم از کجا و چرا پدید آمده است ؟
این نوشتار جایگاه عقل در فقه امامیه و تفاوت آن با نظرات اهل سنت بیان میکند و با نظر به اهمیت موضوع و پیشینه کاربرد آن به پژوهش می پردازد.
۱-۲- سؤالات تحقیق
الف- سؤالات اصلی
۱-مفهوم و ماهیت عقل فقهی چیست؟
۲-آیا از نظر امامیه عقل توانایی استنباط احکام را دارد و اگر داشته باشد قلمرو آن تا کجاست ؟
۳-منظور از عقل نزد اهل سنت چیست؟
۴-آیا عقل به عنوان منبع استنباط حکم نزد اهل تسنن و تشیع پذیرفته شده است ؟
ب- سؤالات فرعی
۱- مقصود از قیاس و استحسان چیست؟
۲- با تو جه به گستردگی مباحث قیاس و استحسان در فقه اهل سنت، آیا این دو منبع در فقه شیعه به طور کلی مطرودند؟
۱-۳- سابقه تحقیق
مسأله تحقیق در فقه شیعه و تفاوت آن با اهل سنت تا کنون در کتابی جداگانه یا پایان نامهای به این عنوان تألیف نگردیده است. البته در پارهای موارد کتب و مقالاتی در این رابطه تألیف شده است که در ذیل به برخی از عناوین آن کتب و مقالات اشاره میشود :
۱-در کتاب کافی (اصول) آمده است : عقل در استنباط احکام شرعی دو نقش استقلالی و غیر استقلالی دارد به اعتبار نقش استقلالی در کنار کتاب و سنت و اجماع منبعی مستقل است و به لحاظ کار برد غیر استقلالی، ابزار استنباط احکام از سایر منابع شمرده میشود (کلینی. اصول کافی، جلد ۱، ص۱۹).
۲-در کتاب المدخل الی اصول الفقه آمده است : دلیلهای عقلی که امروزه در نوشتههای اصولی اهل سنت به کار می رود، نام تازه رأی است که در گذشته به چهره قیاس، استحسان و غیره در می آمده است و اکنون نیز چنین است (محمد معروف، کتاب المدخل،۱۳۵۹، ص۲۰).
۳-در کتاب شرح اصول کافی آمده است : این معانی به تباین و مراتبی که دارند. در این که عقل جسم، یا صفت جسمانی نیست، شریکند و به همین جهت اشتراک، صحیح است که واژه عقل عملی مستقل قرار گیرد و بر آن کتابی جداگانه از خصوصیات اقسام و عوارض ذاتی عقل بحث کند نوشته شود
(شیرازی، شرح اصول کافی، ص۲۰).
۴-در کتاب العقل عندالشیعه الامامیه آمده است : در سدههای آغازین اسلام مسلمانان با بهره گرفتن از عقل در استنباط احکام شرعی در قالب منبع مستقل و جدا از قرآن و سنت یا به شکل ابزار تفسیر دیگر منابع توجه نشان دادند؛ این توجه گاه شکل افراطی یافت و آنچه در واقع عقل محض به شمار نمی آمد و نوعی ظن شخصی بود عقل خوانده شد (رشدی، العقل عندالشیعه الامامیه،۱۴۰۴، ص۹۲).
۱-۴- فرضیه تحقیق
۱-عقل در نزد امامیه به عنوان منبع اصلی فقه محسوب میشود.
۲-اهل سنت و امامیه در مورد جایگاه عقل در فقه و اجتهاد اختلاف اساسی دارند.
۳- عقل در نزد اهل سنت دلایل عقلی چون قیاس، استحسان و… است.
۱-۵- ضرورت و اهداف تحقیق
سرنوشت عقل، بهتر از کتاب و سنت در بستر تاریخ و بالندگی فقه نیست. با آنکه در شریعت اسلام، ارزشی بالا و مقامی والا برای عقل که حجت باطن است قرار داده شده و در فقه اسلامی برای عقل، این توانایی در نظر گرفته شده که با فهم مصالح و مفاسد و کشف آنها در افعال و اشیاء به حکم شرع برسد. (بحارالانوار، ج۲، ص۶۲) در گذرگاه رشد دستگاه اجتهاد، چنین مکانتی به عقل داده نشد.
با همه بیمهریهایی که منابع و متون اصیل اسلامی با آن روبهرو شدند، در طول تاریخ اسلام، عالمان دلسوز و خستگیناپذیر دینی، این پاسداران مرزهای فرهنگ و تمدن اسلامی، در فهم، بیان، ابلاغ احکام الهی، گسترش فرهنگ اسلامی و حاکمیت دین بر جوامع بشری تلاشی سترگ را متحمّل شدند و در این راه، رنجها کشیده، زحمتها برده، جانها نثار کردند و هرگز لحظهای در ادامه دادن این راه سخت و صعب درنگ نکرده، لختی نیاسودند.
اینجا بود که لازم دیدم نمایی از نقش و جایگاه عقل در فقه امامیه و تفاوتهای که با اهل سنت دارد به بحث و بررسی بپردازم.
۱-۶- روش کار تحقیق
روش تحقیق. روش کتابخانهای است. در ضمن از کتب، مجلات و اینترنت نیز استفاده شده است.
فصل دوّم
کلیاتی در باره عقل
۲-۱- ماهیت عقل
این بخش شامل دو گفتار میشود که به بررسی واژههای کلیدی میپردازد:
گفتار اول: مقایسهی عقل را با برخی عناوین، مانند معرفتهای فطری، بنای عقلا و… بر عهده دارد تادر پی آن، نمایان شود، مقصود از عقلی که در پژوهش به کار رفته چیست و دامنهی آن تا کجاست؟ آیا در بردارندهی عناوین یاد شده است یا جدای از آنهاست؟
۲-۱-۱- تعریف عقل
۲-۱-۱-۱- عقل در لغت
لغت شناسان برای واژهی «عقل» معانی گوناگون ذکر کردهاند: مثلاً خلیل بن احمد میگوید: «العقلُ نقیض الجهل» (خلیل بن احمد ، کتاب العین ، ص۵۶۵) او«جهل» را چنین معنا کرده است: «الجهل نقیض العلم» (همان ص۱۵۸).
با مقایسه این دو جمله نشان میدهد که این لُغت شناس عرب عقل را علم میداند. جوهری عقل را «حجر» (اسماعیل بن حماد جوهری: الصالح، جلد ۵ ص۱۷۶۷) معنی میکند. بنابراین معنای دیگر عقل رشد و خرد در مقابل حماقت و ابلهی است.
لغت شناسان عرب همچنین به استعمال عقل در معانی، «قلب»، «تمییز»، «تأمل در کارها» و استعدادی که با آن آگاهی و علم تحقق یابد تصریح کردهاند.(خلیل بن احمد، کتاب العین،بی تا، ۵۶۵)
به نظر میرسد همهی معانی یاد شده از عقل، به یک معنای کلی باز میگردد، که عبارت است از: چیزی مانند «توقف»، «ایست» و معانی یاد شده، جلوههای آن معانی کلی اند. نیروی تمییز و فهم نیز از آن رو عقل نامیده شده که تمییز و فهمیدن با نوعی ایست و تأمل همراه است و آنان ممیز غالباً در کارها، ایست و تثبّت دارد.
در لغت فارسی. عقل معادل خرد است که به معنای دریافت، ادراک، تدبیر، فراست و دانش به کار میرود. همانطوریکه بی خرد؛ یعنی بی ادب (علی اکبر دهخدا، لغت نامه).
۲-۱-۱-۲- عقل در قرآن و سنت
خصوص واژهی عقل در قرآن به کار نرفته است، ولی مشتقانی مانند تعقلون و یعقلون حدود پنجاه بار در این کتاب مقدس به کار رفته است. در هر صورت ستایش عقل و فراخوانی به سوی تعقّل، از جمله برجستگیهای است که در جاهای قرآن و سنت دیده میشود و عقل، ارزشمندترین و سودآورترین سرمایهی انسان شمرده شده (محمد باقر، بحار الانوار، جلد ۱ ص۸۹، حدیث ۵) و یک اصل محوری در ارزشمندی شخصیت انسان و یک فرد مسلمان محسوب میشود (همان، ص۹۱، حدیث ۲۲). در سخنان بسیاری که ازمعصومین (ع) رسیده، انسان عاقل به عنوان کسی که بهره مند از سرمایهی عقل است، سر سلسلهی درک خوبیها و آراسته شدن آنها انگاشته شده است.
چنانکه امام صادق (ع) می فرماید: خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجت آشکار و حجت پنهان. حجت آشکار رسولان، پیامبران و امامان(ع) هستند و حجت پنهان عقول مردم (محمدبن یعقوب کلینی، کافی جلد ۱، ص۱۹).
راهنمای نگارش پایان نامه درباره عسکری-نهایی-کامل- فایل ۵