۱-دور،می وساغر تناسب./دور فلک برمراد کسی چرخیدن، کنایه از مساعد بودن بخت واقبال./
۲-ریش، زخم./ ریش دل، کنایه از غم عشق./ مرهم و ریش، تضاد./ غمزه ، ناز وکرشمه ی معشوق.رجوع کنید به غزل۳۲۹/
۳-لب تشنه، کنایه از مشتاق وصفت عاشق است./ دیده پرخون، کنایه از نهایت سختی ومشکلات./مفهوم بیت، همرته بودن زندگی با سختی ها ومشکلات./
۴- جان سخت من چو سنگ خاره است، تشبیه بلیغ اسنادی./مرجع ضمیر وی، معشوق است./
۵-بیت دارای تشبیه مرکب است./آتش ونی تناسب است./
۶-ابرو کمان، کنایه از معشوق./ ناوک، تیر نگاه مراد است./مفهوم بیت همراه بودن خوشی ها با ناخوشی ها در زندگی./
غزل ۵۲۷
شاید که پرده زان رخ، باد صبا گشاید ما را ز بوی یوسف نگشود هیچ کاری زان آفتاب خوبان یک ذره کم نگردد این ناز و سر بلندی کاین سرو ناز دارد اهلی منال از آن بت کز ناز بر تو در بست |
روی گشاده ی او کار مرا گشاید شاید که آن سهی قد بند قبا گشاید گر چشم التفاتی بر حال ما گشاید کی نرگسش سوی ما چشم رضا گشاید یک در اگر به بندد صد در خدا گشاید |
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی: سختی ها ومشکلات راه عشق وتحمل کردن آن ها برای نیل به وصال وبیان احوال شخصی وعواطف مربوط به خود
غزل مردّف با ردیف فعلی
۱-باد صبا، باد خنک صبحگاهی. صبا نماد پیام رسانی است در ادب فارسی./ پرده، حجاب ومانع./روی گشاده، کنایه از روی شاد وخندان./
۲-نگشودن کار، کنایه از برطرف نشدن مشکل./ سهی قد، استعاره از معشوق./ بند قبا گشودن، باز کردن بند قبا./
۳-آفتاب خوبان، استعاره از معشوق./ ذرّه وآفتاب، تضاد./چشم التفات، اضافه اقترانی./ مفهوم بیت استغنای معشوق در برا بر عاشق./
۴-سرو ناز، استعاره از معشوق./ ناز صفت سرو است./نرگس، استعاره از چشم./ رضا، خشنودی ویکی از اصطلاحات عرفانی است. رضا ضدّ سخط، رضاست وآن عبارت است از ترک اعتراض بر مقدّرات الهیّه در باطن و ظاهر، قولاً و فعلاً .صاحب مرتبه ی رضا،پیوسته درلذّت وبهجت وسرور و راحت است؛زیرا تفاوتی نیست درنزد او میان فقروغنا ،راحت وعنا، بقا وفنا،عزّت وذلّت،مرض وصحّت وموت وحیات.
(نراقی،۱۳۷۴ :۷۶۷)
درمقدمه ی کشف المراء در تعریف رضا آمده است :« وَ بَهجَه بِما قَضی اللهُ رضا وَ ذو الرّضا بِما قَضی ما اِعتِرَضا »یعنی :خشنودی به خواست خدا ،مقام رضا است و کسی که دارای مقام رضا بوده باشد به آنچه خدا بخواهد اعتراضی ندارد .(طوسی،۱۳۷۰ :۱۹)
حضرت علی فرمودند :« عَلامَهٌ رَضیِ اللهِ سُبحانَهُ عَنِ العَبدِ رِضاهُ بما قضی بِهِ سُبحانُه لَهُ وعَلَیه »
نشانه ی رضا و خشنودی خدای سبحان از بنده ،خشنود بودن ان بنده است بدان چه خدا برای او مقدر فرموده ،چه به سودش باشد و چه بر زیان او (آمدی ،۱۳۷۷،ج ۲ :۳۰۹)
۵-اشاره به این بیت شعر دارد که: خدا گر زحکمت ببندد دری / به رحمت گشاید در دیگری./
غزل ۵۲۸
جایم به روز واقعه پهلوی او کنید نخلی بر آورید بلند و به سایه اش محراب وار بر سر سنگ مزار من در بیستون برید مرا پیش کوهکن بوی وفا اگر نشنیدید از کسی زنار بت پرستی خود می برم به خاک در شیشه ای کنید گلاب سرشک من تلقین من که هندوی زنار بسته ام تعویذ دوستی است که اهلی نوشته است |