در زیارت امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا میخوانیم: «فأَسأَلَکَ أن تُصّلیَ علی محمّد و آله الطاهرین و أن تجعَل رزقی به هم دارّاً و عیشی قارّاً و زیارتی به هم مقبولهً و حَیاتی به هم طیبهً. خدایا از تو درخواست مینمایم که درود بفرستی بر محمد و خاندان پاک او بهواسطهی آنان روزی مرا زیاد گردان وزندگی مرا ثابت و برقرار و آن را پاکیزه گردان.
امام صادق (ع) نیز حیات طیبه را از خداوند مسألت میدارد: «وَالرزقنا، اللهم دیناً قیّماً و شکراً دائماً و صبراً جمیلاًو حیاهً طیبهً و وفاهً کریمهً.
همچنین ایشان در فضیلت قرائت سورهی مزمّل میفرمایند: «مَن قرأ سورهَ المُزمّلِ … و أحیَاهُ اللهُ حیاهً طیبهً و أمَاتُه مِیتهً طیبهً.
در دعای شب عرفه میخوانیم: «أحیینی حیاهً الطیبهً وتَوفّنی وفاهً طیبهً.
در دعای روز ولادت پیامبر اکرم (ص) نیز آمده است: «تُحیِیَنا حَیاهً طَیبهً فی الدّنیا و الاخرهِ.»
همچنین در دعاهای روز غدیر میخوانیم: «و الجعلنی من اولیائک و انصارکَ الذینَ تعزبهم دینک و تَنتَقِمُ به هم من عدوک و تختم لَهُم بالسعاده و الشهادهِ تحییهم حَیاهً طیبهً. خدایا مرا ازجمله دوستان ویاران خود قرار ده که بهوسیلهی آنان دینت را عزت بخشیدی و بهوسیلهی آنان از دشمنانت انتقامگیری، کسانی که خاتمه عمر آنان را سعادت و شهادت درراه خودت قراردادی و آنان را به زندگی پاکیزه زنده گردانیدی.»
علامه مجلسی در باب اینکه پیامبر و ائمه اطهار (ع) پدران حقیقی انسانها هستند و اطاعت آنان واجب است، میگوید: آنان دو نوع حق حیات بر گردن انسانها دارند:
۱ ـ حق حیات طبیعی؛ زیرا آنان علت غایی برای ایجاد جمیع مخلوقات هستند و بهواسطهی آنان باران میبارد و روزی میرسد و بلاها دفع میگردد.
۲ ـ حق حیات طیبه؛ که بهواسطهی ایشان انسانها را به راه حق هدایتشده و رهنمون حیات طیبه میگردند.
امام صادق (ع) نفس طیبه و ویژگیهای آن را چنین بیان میدارد: «خدایا از تو مسألت دارم که به من جانی پاک عطا کنی که به دیدار تو مؤمن و مشتاق باشد و بهروزی تو قانع و به قضای تو راضی باشد.»
در نهجالبلاغه هم این ویژگی قناعت، بهعنوان حیات طیبه آمده است: «وَ سئَل (ع) عن قوله تعالی: «فلنحیینه حیاهً طیبهً»، فقال: «هی القناعهُ»
حسین بن علی (ع) زندگی در سایه «حیات طیبه» را آز رو میکند و از خداوند میخواهد که پرتو این حیات را بر او بگستراند: «فطهرنی بتطهیرک و تقبلَ صلاتی و دعائی به قبول حسنٍ و طیّب بقیَّه حیاتی و طیب وفاتی. پروردگارا، به پاکی خودت مرا پاک ساز و نماز و نیایشم را به بهترین پذیرش بپذیر، ادامه زندگی من را پاکیزه قرار ده و مرگ پاک و پاکیزه به من ببخشا.»
امام زینالعابدین (ع) نیز آنگاهکه به درگاه حی قیوم به دعا میایستد از ذات اقدسش چنین حیاتی را درخواست میکند: «خداوندا مرا تا وقتی زنده بدار که عمرم در طاعت تو به کار رود و چون بخواهد عمرم چراگاه شیطان شود جانم را بستان.»
در تفسیر حیات طیبه مفسران مختلف به روایات گوناگونی از معصومین (علیهمالسلام) اشارهکردهاند. ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمودهاند: «مراد از زندگانی پاکیزه رزق و روزی حلال است که خداوند برای او مقرر میدارد تا در دنیا از سختی معیشت راحت و آسوده بوده و در آخرت از عقوبت آن فارغ بشود». در روایت دیگری فرمودهاند: «مقصود از حیات طیبه زندگانی عالم آخرت و بهشت جاوید است چنانچه میفرماید: «یا لیتنی قدمت لحیاتی». بعضی دیگر از صحابه گفتند: پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «منظور از زندگانی پاکیزه راضی و خشنود بودن به آنچه خداوند به او قسمت نموده و مناعت طبع داشتن است».
امام صادق (ع) در ذیل آیهی ۹۷ سوره نحل که سخن از حیات طیبه است فرمود: «منظور قناعت است». این اصل اخلاقی، اقتصادی بهاندازهای بار ارزشی و تربیتی داردکه میتواند موازنه زندگی را برقرار کند و آدمی را در عین برخورداری صحیح از مزایای مشروع و پاک طبیعت در مرز اصلی انسانی، اخلاقی، ایمانی پایبند و استوار نگه دارد و از افتادن در دام حرص و طمع و فخرفروشی، تجملگرایی، تکاثر و فزونطلبی، تعرض به حقوق مردم، پایمال کردن اصول خلاقی، شکستن مرزهای ظریف عدالت، حفظ نماید؛ بنابراین جلوهگاه حیات شیرین در بوستان ایمان و عمل صالح آراسته شدن به صفت زیبای قناعت است.
اگر مجموعه عمر وزندگی در راستای خدمت به خلق برای خشنودی پروردگار باشد، حیات طیبه در جامعه بشری رخ می کند و اگر جز این باشد چراگاهی از چراگاههای شیطان خواهد بود که نتیجهای جز خواری و زبونی به دنبال نخواهد داشت.
حیات طیبه در نهجالبلاغه
برای درک مفهوم حیات طیب از دیدگاه حضرت علی (ع) با توجه به سخنان ایشان در نهجالبلاغه، لازم است ابتدا چند نمونه از وجوه مختلف حیات در نهجالبلاغه را بررسی کنیم. برای نمونه امیر مؤمنان (ع) در بخشی از خطبهی ۳۴ میفرمایند: «آه بر شما که دنیا را در عوض آخرت گرفتید و ذلت و خواری را و از عزت و بلندمرتبگی پشت کردید.» در سخن حکیمانه فوق امام علی (ع) حیات را به معنای زندگی دنیوی و اخروی میدانند و حیاتی را عزتمند میدانند که انسان در آن عزت و سربلندی و حفظ شخصیت یا به تعبیری کرامت انسانی دارد. همچنین میفرماید شما بدبختی و ذلت را برگزیدهاید یعنی حیات طیب و پاک را با حیات ذلت و خبیث معاوضه کردهاید.
از آنجائی که زندگی حضرت علی (ع) سراسر حیاتی معقول و طیب بوده است، همواره خلاف مسیر خودش را حیاتی نامعقول میداند. حضرت علی (ع) در روایتی حیات را به دو قسم تقسیم میکنند و میفرمایند: «جسم شش حالت دارد؛ سلامت، مرض، موت، حیات، خواب، بیداری و روح نیز این شش حالت را دارد. حیات روح، عالم بودن و مرگ روح، جهالت اوست. مریضی روح مردد بودن و سلامتی آن یقین داشتن اوست. خوابش غافل بودن و بیداریاش متذکر بودن است. امام علی (ع) میفرماید: علم یکی از دو حیات است. در حدیث دیگری میفرماید: توحید حیات نفس است یعنی کسی که مشرک باشد از حیات نفس برخوردار نیست. از امام علی (ع) پرسیدند منظور ازجملهی «فلنحیینه حیاه طیبه» چیست؟ فرمودند: قناعت است. بدون شک مفهوم این تفسیر محدود ساختن حیات طیبه به قناعت نمیباشد بلکه بیان مصداق بسیار روشن است چراکه اگر تمام دنیا را به انسان بدهند ولی روح قناعت را از او بگیرند، همیشه در آزار و رنج و نگرانی به سر میبرد؛ و بهعکس اگر روح قناعت داشته باشد و از حرص و آز و طمع برکنار گردد همیشه آسودهخاطر و خوش است.
دیدگاههای مختلف دربارهی قلمرو حیات طیبه
پس از بیان دیدگاههای مختلف در باب توصیف و بیان جایگاه «حیات طیبه» در قرآن کریم، پرسشی در اینجا مطرح است که: این حیات طیبه در کجا تحقق مییابد؛ در دنیا یا آخرت؟ در آخرت نیز در برزخ و یا در قیامت و بهشت؟ که مفسران قرآن نظرهای متفاوتی را در این رابطه بیان کردهاند.
تحقق حیات طیبه در دنیا: برخی از مفسران تحقق حیات طیبه را در دنیا دانسته و هریک مصداق خاصی از آن را بهعنوان حیات طیبه معرفی کردهاند. بعضی آن را به معنای رزق و روزی حلال (واعظ کاشانی، ج ۲: ۳۹۳) برخی به معنای قناعت و خشنودی از قسمت الهی (طوسی، ج ۶: ۴۲۶؛ طبرسی، ج ۱۴: ۱۱۴؛ قمی، ج ۱: ۳۸۹؛ شریف لاهیجی، ج ۲: ۷۵۱؛ مراغی، ج ۱۴: ۱۳۶) عدهای زندگی در طاعت خداوند و حلاوت و شیرینی عبادت (علوی حسینی، ج ۱۲: ۱۹۴) را حیات طیبه دانسته و تعدادی استغنا و بینیازی از غیر خدا و رضا به قسمت الهی را بهعنوان حیات طیبه تفسیر کردهاند. (کاشانی، محمد بن مرتضی، ج ۲۰: ۶۸۷) و عدهای تنها به نقلقول از دیگران پرداخته و نظر خاصی ارائه ندادهاند. (سیوطی، ج ۴: ۲۴؛ فخر رازی، ج ۲۰: ۲۶۸؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج ۳: ۴۸۳) برخی دیگر این نوع زندگی را در دنیا و بهرهمندی از نعمتهای دنیوی دانستهاند. (طبرسی، ج ۲: ۳۰۶؛ فیض کاشانی، ج ۳: ۱۵۴؛ قرشی، احسن الحدیث، ج ۵: ۴۹۶، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۱: ۳۹۵) برخی تفاسیر به نقل روایت از پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) پرداختهاند که به ذکر چند نمونه میپردازیم. از پیامبر (ص) نقلشده که مراد از «حیات طیبه» قناعت و رضا به قسمت الهی است. (طبرسی، مجمعالبیان، ج ۳: ۴۸۳؛ قرشی، احسن الحدیث، ج ۵: ۴۱۶) صاحب تفسیر برهان روایت امام صادق (ع) را بیان کرده که فرمودهاند: «مراد از زندگانی پاکیزه قناعت است»(بحرانی، ج ۳: ۳۸۳) در نهجالبلاغه نیز از امیرالمؤمنین در مورد معنی «فلنحیینه حیاه طیبه» سؤال کردند، فرمودند، همان قناعت است.
تحقق حیات طیبه در آخرت: عدهای میگویند که حیات طیبه در آخرت محقق میشود. (فضلالله، ج ۱۳: ۳۶۲؛ مغنیه، ج ۴: ۵۵۰) زیرا معتقدند حیات طیب، حیات بهشتی است که مرگ ندارد و فقر و بیماری و هیچ آفت و شقاوت دیگری آن را تهدید نمیکند. (التفسیر الکبیر، ج ۲۰: ۱۱۳)
تحقق حیات طیبه هم در دنیا و هم در آخرت: برخی تحقق حیات طیبه را هم در دنیا میدانند و هم در آخرت (نجفی، محمدجواد، ج ۹: ۲۸۸؛ عاملی، ج ۵: ۳۶۷) و دلیل سخن خود را چنین بیان میکنند که کلمه «لنحیینه» فعل مضارع است که دلالت بر استمرار میکند و هیچگونه قید و شرطی ندارد.
تحقق حیات طیبه در برزخ و قبر: برخی دیگر حیات طیبه را حیات برزخی دانستهاند. (روح المعانی، ج ۱۴: ۲۲۶)
علامه طباطبایی پس از نقل این قول میافزاید: شاید وجه تخصیص حیات طیبه به برزخ این است که صاحب این قول، ذیل آیه را حمل کرده به جنّت آخرت؛ بنابراین برای ظرف تحقق حیات طیبه جز برزخ چیزی به نظرش نرسیده است. گروه سوم، ظرف تحقق حیات طیبه را همین دنیا دانستهاند؛ لیکن در ویژگیها و شاخصههای آن نظرات گوناگونی ابراز داشتهاند. برخی حیات دنیوی توأم با قناعت و رضا را مصداق آن دانسته و آن را پاکیزهترین زندگی شمردهاند. (همان:۲۲۷)
منشأ این قول شاید دو روایت است که از رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) در تفسیر حیات طیبه در آیه ۹۷ سوره نحل نقل کردهاند. از رسول خدا (ص) نقل است که: «إانّها القَناعهُ وَالرِضا به قسم اللهِ»؛ حیات طیبه عبارت است از قناعت و رضا به نصیب و قسمت الهی و امیر مؤمنان (ع) در پاسخ کسی که از معنای حیات طیبه در آیهی یادشده پرسید، فرمود: «هِیَ القَناعهُ؛ آن قناعت است». برخی دیگر شاخصهی آن را رزق حلال دانستهاند که در قیامت عقابی بر آن نیست. (روح المعانی، ج ۱۴: ۲۲۷)
صاحب کتاب الطیب البیان نیز تحقق حیات طیبه را در عالم برزخ و قیامت میداند و میگوید کلمهی «لنحیینه» احیاء است و احیاء بعد از موت صورت میگیرد. پس مراد آن حیات ابدی است، چه در عالم برزخ و چه در قیامت. چنانکه در آیاتی از قرآن کریم اشاره به این موضوع است. (بقره:۱۴۹، آلعمران:۱۶۷، فجر:۲۵)
آیا حیات طیبه در دنیا هم امکانپذیر است؟
برخی گفتهاند دنیا جای حیات طیبه نیست و حیات طیبه بعد از مرگ خواهد بود اما آنچه از آیات و روایات برداشت میشود این است که حیات طیبه در این دنیا نهتنها امکانپذیر بوده بلکه چون این دنیا مقدمه زندگی اخروی است و برای اینکه حیات اخروی، طیبه باشد باید حیات دنیوی هم طیبه بوده باشد؛ بنابراین سه گونه حیات طولی که قرآن مطرح میکند، عبارتاند از حیات دنیوی، حیات برزخی و حیات اخروی، هر سه با حیات طیبه قابلجمع بوده و درعینحال ممکن است کسی به حیات دنیوی زنده باشد اما حیات طیبه نداشته باشد و «ذالک مَیّتُ الاحیاءِ. (نهج البلاغه، خطبهی ۸۷) و ممکن است به حیات دنیوی مرده باشد اما به حیات طیبه زنده باشد «و لا تحسبّنَ الذین قُتِلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. [ای پیامبر] هرگز گمان مبر کسانی که درراه خدا کشته شدند، مردگاناند بلکه آنان زندهاند و نزد خدا روزی میخورند.»(آلعمران:۱۶۹)
اگر خدا فرمود، انسان پاک، با کلمهی طیبه به سمت الله صعود میکند نه به آن معناست که دیگر در جهان ملک نیست و اشرافی ندارد و نه به آن معناست که تا نمیرد و قفس تن را رها نکند و عالم دنیا را پشت سر نگذارد نمیرسد، نه با مرگ اختیاری هم میتوان رسید با رها کردن تعلق هم میتوان سفر کرد، باکم کردن وابستگی و پیوستگی به جهان ماده هم میتوان کوچ کرد. (جوادی آملی، ج ۱: ۱۸۴)
علامه مجلسی هم این موضوع را مورد تأیید قرار دادهاند: «همانا انسان دارای دو نوع حیات است: یکی حیات بدنی و طبیعی و دیگری حیات ابدی که بهوسیلهی ایمان و علم و کمالات و فضایل بهدستآمده و موجب سعادت ابدی است و خداوند در قرآن کافران را چنین توصیف نموده که آنان مردگانی هستند که حیات حقیقی ندارند و در مقابل انسانهای کامل از مؤمنان را به حیات حقیقی و ابدی توصیف نموده، گرچه فاقد حیات دنیوی باشند فرمود کسانی که درراه خدا کشتهشدهاند گمان مبرید که مردهاند، بلکه زندهاند. (مجلسی، ج ۳۶: ۱۳)
اینکه برخی روایات، حیات طیبه را در مقابل وفات طیبه مطرح نمودهاند دلیل آن است که حیات طیبه در زندگی دنیوی امکانپذیر است و حتی حدیث شریف «تُحییَنا حیاه طیبه فی الدنیا و فی الاخرهِ» صریح در این مطلب است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ضمن بیان اینکه حیات طیبه در این دنیا وزندگی دنیوی امکانپذیر است این نکته را تأکید میکند که حیات طیبه حیاتی جدا از حیات دنیوی نیست بلکه مرتبهای قوی و بالاتر از حیات دنیوی است. ایشان میفرماید: «این حیات جدید و اختصاصی جدای از زندگی سابق که همه در آن مشترکاند نیست، در عین اینکه غیر آن است، با همان است. تنها اختلاف بهمراتب است نه به عدد. پس کسی که دارای آنچنان زندگی است دو جور زندگی ندارد، بلکه زندگیاش قویتر و روشنتر و واجد آثار بیشتر است. (طباطبایی، ج ۱۲: ۳۴۳)
از دقت در آیات و روایات چنین به نظر میرسد که جایگاه احیای مؤمن در همین حیات دنیاست یعنی آنها بااینکه در دنیا زندگی میکنند و بهظاهر در حصار مادی تن محصورند اما به جهت استمرارشان در ایمان و عمل صالح و راسخ شدن صفات نیک و پسندیده در آنان، بهجایی رسیدهاند که حیات معنوی آنان در همین مرحلهی دنیا از پلیدیهای شرک و کفر و اخلاق رذیله پاکشده است.
درواقع باید گفت که آنچه در تفسیر حیات طیبه ذکرشده است، هر یک مصادیقی از آن به شمار میرود زیرا مفهوم حیات طیبه بسیار وسیع و گسترده است و همهی اینها و غیر اینها را دربرمی گیرد؛ و اما اینکه چنین حیاتی تحققش در این دنیا است یا آخرت، شاید بتوان به جملهی پایانی آیه «وَ لَنَجزِیَنَّهُم اَجرَهُم به احسن ما کانوا یَعمَلون» استناد نمود که در آن به نحو احسن از جزا و پاداش الهی سخن به میان آورده است و از چنین استنتاج نمود که حیات طیبه مربوط به دنیا و جزای احسن مربوط به آخرت است.
درمجموع میتوان چنین گفت که انسان علاوه بر حیات توأم باشعور و عقل و اراده که همانند آن در حیوانات نیز یافت میشود، میتواند از حیاتی دیگر برخوردار شود که عاری از لهو و لعب و لغو و گناه است، زندگی که در آن انسان جز با نور ایمان و روح بندگی سیر نمیکند و فضای حاکم بر آن طهارت، پاکیزگی و پاکی و نشاط و زیبایی است. از ویژگیهای چنین حیاتی اختیاری بودن آن است و ازآنجاییکه رسالت اصلی پیامبران الهی هدایت و راهنمایی انسان بهسوی کمال و دستیابی او به زندگی پاک و دور از هرگونه گناه آلودگی و لهو و لعب است خداوند دعوت به چنین حیاتی را در برنامهی پیامبران خود قرار داده است و انسانها را به اجابت از آن فراخوانده است.
۴ ـ ۲ سؤال دوم
جایگاه حیات طیبه بهعنوان هدف جریان تربیتی در مبانی نظری سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت ایران چیست؟
در پاسخ به سؤال دوم پژوهش و برای بررسی جایگاه «حیات طیبه» بهعنوان هدف جریان تربیتی در مبانی نظری تحول بنیادین در تعلیم و تربیت ایران، ابتدا تعریف حیات طیبه در مبانی نظری تحول بنیادین در تعلیم و تربیت بیان و سپس به بررسی ابعاد و شئون مختلف حیات طیبه در سند تحول، ویژگی حیات طیبه در سند و زمینه و راه تحقق حیات طیبه در سند تحول پرداخته شده است.
همچنین جایگاه حیات طیبه در مبانی دینی سند تحول بهطور خاص بررسی و ضمن بیان تعریف تربیت و تعریف تربیت رسمی و عمومی در سند تحول به تحقق حیات طیبه بهعنوان هدف جریان تربیت و همچنین شئون مختلف حیات طیبه با توجه به ساحتهای تربیت پرداخته شده است. در پایان نیز با عنایت به اینکه برای درک جایگاه حیات طیبه در مبانی نظری سند تحول در تعلیم و تربیت ایران، توجه به کاربرد و فراوانی واژهی «حیات طیبه» در بخشهای مختلف سند و همچنین واژهی «جامعهی صالح» بهعنوان جلوه اجتماعی حیات طیبه دارای اهمیت است به تحلیل محتوای سه بخش مختلف سند پرداخته و میزان کاربرد این واژهها استخراج و ارتباط آنها بیانشده است.
نوع اهداف تربیت با توجه به عقاید انسانها و نوع نگرشها و جهانبینی آنها متفاوت است. مکاتب و گروههای مختلف، اهداف گوناگونی برای فعالیتها و نظام تربیتی خود قائلاند. هدف نهایی تربیت در دیدگاه اسلام، الهی شدن آدمی است؛ بنابراین غایت تربیت در سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت ایران که برگرفته از مبانی تعلیم و تربیت اسلامی است در راستای غایت زندگی انسان قرب الی الله و حرکت بهسوی خدا عنوانشده است. نیل آدمیان به قرب الی الله نیز مستلزم تحقق اختیاری نوعی زندگانی شایسته انسان بر اساس نظام معیار دینی است که “حیات طیبه"نام دارد.
اصطلاح حیات طیبه برگرفته از قرآن کریم (آیه ۹۷ سوره نحل) و مفهومی تعالیبخش و انسانساز قرآنی است که بر “ایمان"و “عمل صالح"استوار است.
بنابراین بر اساس بنیانهای نظری تحول بنیادین آموزشوپرورش، هدف و غایت زندگی دنیوی بر مبنای معارف اسلامی و مکتب اهلبیت علیهمالسلام “دستیابی به حیات طیبه"و رسالت خطیر آموزشوپرورش فراهم آوردن زمینه و ایجاد آمادگی برای دستیابی به مرتبهای از حیات طیبه توسط دانش آموزان ومتر بیان میباشد. در حقیقت این مفهوم قرآنی هستهی مرکزی فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران بهحساب میآید و تحقق آن در سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت بهعنوان هدف نهایی نظام تعلیم و تربیت و باعث دستیابی بهغایت اصیل زندگی انسان، یعنی قرب الی الله بیانشده است.
لذا در راستای اهداف پژوهش در پاسخ این سؤال به بیان جایگاه حیات طیبه در مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران و جنبههای مختلف آن میپردازیم.
تعریف حیات طیبه در مبانی نظری سند تحول تعلیم و تربیت
در مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران در ضمن بیان مبانی اساسی تربیت، در بخش مبانی ارزش شناختی تربیت در صفحه ی ۹۲ به تعریف مفهوم «حیات طیبه» پرداخته شده و اینطور بیانشده است که:
«حیات طیبه وضع مطلوب زندگی بشر بر اساس نظام معیار ربوبی است که با انتخاب و التزام آگاهانه و اختیاری این نظام معیار در همین زندگی دنیایی و در جهت تعالی آن از سوی خداوند به انسان اعطا میشود و تحقق آن باعث دستیابی بهغایت اصیل زندگی انسان، یعنی قرب الی الله خواهد شد.»
برای دستیابی به هریک از مفاهیم غایی آفرینش انسان در دیدگاه دینی، باید تحقق «حیات طیبه» را بهمثابهی مقدمهای ضروری و پیشنیاز به شمار آوریم. اینگونه زندگانی در حقیقت، حاصل ارتقا و استعلای حیات طبیعی انسان با صبغهی الهی بخشیدن به آن است که مستلزم ارتباط آگاهانه و اختیاری با حقیقت هستی (ایمان به خداوند متعال) و تشدید رابطهی با او در همهی شئون فردی و اجتماعی زندگی انسان بر اساس آئین زندگی الهی (دین حق) است.
طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره : بررسی جایگاه حیات طیبه در سند تحول بنیادین تعلیم ...