تعریف مفهومی سود بخشی[۱۶] : انجام تولیدات شرکت و ارائه محصولات جدید به بازار تاچه اندازه میتواند هزینه های ثابت و متغیر را جبران کند و سود دریافتی شرکت به لحظ تولید محصولات به چه میزان است(رضائیان و نجفی، ۲۰۱۲).
تعریف مفهومی رقابت[۱۷]: منظور از رقابت به این معنی است که محصولات تولید شده شرکت از لحاظ کیفیت و کمیت تا چه حد و مرزی می تواند با رقبای خود در بازار رقابت کند و شرکت هم با توجه به رقبای موجود در بازار استراتژیهای مناسب را تدوین کند(رضائیان و نجفی، ۲۰۱۲).
فصل دوم:
مبانی نظری پژوهش
۲-۱-مقدمه:
کارآفرینی استراتژیک ترکیبی از رفتارهایی است که به طور همزمان به جستجوی فرصت وجستجوی مزیت رقابتی میپردازند (ایرلند و وب[۱۸]،۲۰۰۳). مدیریت استراتژیک عمدتا با بهینه سازی کاربرد منابع موجود، اخذ تصمیمات عاقلانه جهت تخصیص اعتبار و کنترل و بهره برداری صحیح از آنها میپردازد. این در حالی است که فرهنگ کارآفرینانه در شرکت های نوپا، بر شناسایی نیازها و ارائه پیشنهاد و راه حل، تاکید دارد. تا کنون تحقیقات اندکی در حوزه کارآفرینی استراتژیک به انجام رسیده است. بنابراین انجام تحقیقات گسترده در این زمینه ضروری به نظر میرسد. نتیجه مطالعات اخیر در حوزه کارآفرینی نشان می دهد که نداشتن دیدگاه استراتژیکی در فعالیتهای کارآفرینانه، باعث وارد آمدن صدمات جبران ناپذیر سرمایه ای و معنوی به کارآفرینان در برخی فعالیتهای کارآفرینانه، بالاخص فعالیتهای کارآفرینانه نوپا شده است. بر این اساس شرکت های نوپا می بایست برای پیشی گرفتن از رقبا در ایجاد کسب و کار کارآفرینانه، به صورت استراتژیک عمل نمایند. صاحبان کسب و کارهای نوپا عموما در شناسایی فرصتها موفق عمل میکنند، اما در توسعه مزیت های رقابتی متناسب با آن فرصت ها موفقیت کمتری داشتهاند. در مقابل، شرکتهای باثبات بزرگ اغلب در تثبیت مزیت های رقابتی نسبتاً موفق هستند، اما موفقیت کمتری در تشخیص فرصتهای جدید دارند. بنابراین شرکتها با دارا بودن فرصتهای محدود برای تاثیر گذاشتن بر ساختار بازار، میبایست در شروع فرایند کسب و کار جدید، خلاقانه و بادیدگاه استراتژیک وارد بازار شوند(زهرا و همکاران[۱۹]، ۱۹۹۹؛ مسم[۲۰]، ۲۰۰۳). در طول دو دهه گذشته، در محیط کسب و کاری که شرکتها در آن رقابت میکنند تغییرات شگرفی رخ داده است. امروزه، بسیاری از شرکتهای پرنفوذ مزیت رقابتی خود را از منابعی به دست می آورند که متفاوت از منابع سنتی ایجاد ثروت هستند(بارتلت و گوشال[۲۱]، ۲۰۰۵).
۲-۲-بیان مسئله:
شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونهای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را طلب میکند. تحقیقات نشان داده که بین رشد اقتصادی و تعداد کارآفرینان در یک کشور رابطه همبستگی مثبت وجود دارد، زیرا کشوری که دارای تعداد زیادی کارآفرین باشد از محرکهای تجاری و اقتصادی قویتری برخوردار است(وارث، ۱۳۷۸). برای حل مسائل و پیش بینی آینده سازمانها با استراتژی های سنتی نمی توان موفق بود، و مشکلات آتی را حل نمود، بلکه باید برای پیش سازی آینده اقدام کرد. سازمانها باید به قدرکافی منعطف باشند تا بتوانند پاسخگوی تمام شرایط ممکن باشند. ایجاد کارآفرینی در سازمان ها کمک میکند تا این انعطاف پذیری را به دست آورند و نیز کمک میکند تا سازمان برای هر وضعیتی یک ایده داشته باشد تا خلاقیت در سازمان نهادینه شود. نیاز امروز جوامع به کارآفرینی سازمانی در پاسخ به چند مشکل به وجود آمده است که از آن جمله میتوان به: رشد سریع تعداد رقبای پیچیده و جدید، حس بیاعتمادی نسبت به روش های سنتی در مدیریت شرکتها، خروج جمعی بهترین و درخشان ترین کارمندان از شرکت جهت تبدیل شدن به کارآفرینان کوچک، رقابت بین المللی، کوچک کردن شرکت های بزرگ و میل عمومی به بالا بردن بازدهی و بهره وری، اشاره داشت. بسیاری از سازمانهای بزرگ هم اکنون از کارآفرینی سازمانی به عنوان روشی که در بلندمدت به آنها مزیت رقابتی بیشتری میدهد، استفاده میکنند. کارآفرینی سازمانی دو هدف اصلی دارد: خلق و پیگیری فرصتها جهت ایجا د کسب و کارهای مخاطره آمیز جدید و نوسازی بازسازی استراتژیک کارآفرینی سازمانی نوعاً بر توسعه کسب و کارهای مخاطره آمیز جدید بصورت درونی تمرکز دارد. خصوصیات فردی نیز نقش مهمی در بروز کارآفرینی ایفا می کند که می تواند شامل نیاز به استقلال کاری، مرکز کنترل درونی، ریسک پذیری، تسلط بر سرنوشت خود، پر انرژی بودن، پافشاری و انگیزه کسب موفقیت باشد. استراتژی کارآفرینی سازمانی دلالت بر وجود توجه آگاهانه و مستمر بر فرصتهای کارآفرینانه در بنگاه است که برای دستیابی به رشد وپیشرفت در سازمان تلاش میکند(شان و ونکاتارامن[۲۲]، ۱۹۸۹؛ هامل وپراهالد[۲۳]، ۲۰۰۰).
امروزه در فضای رقابتی، کسب و کارها در تلاشند تا با ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق ارتقای عملکرد سازمانی، رونق یابند و خود را با تغییرات انطباق دهند. بیشتر مطالعات گذشته در زمینهی عملکرد سازمانی بر مبنای عملکرد مالی شرکت بر اساس کاهش هزینهها بودهاند، اگرچه شاخص های مالی چندان با اهداف بلندمدت یک کسب و کار، همبستگی ندارند و نمیتوانند در شرایط حاد رقابتی، مزیت برای سازمانها ایجاد کنند. تغییرات و پیشرفتهای تکنولوژیکی سالهای اخیر موجب تغییر شکل محیط رقابتی سازمانها شده است و این تغییرات، شرکتها را با چالشها و فرصتهای جدیدی مواجه ساخته است. چالشها به حدی است که حتی شرکت های موفق، دیگر نمیتوانند با تکنولوژی و تولید همیشگی، موفقیت را به آسانی تکرار کنند(ازمی[۲۴]، ۲۰۰۸). ازاین رو نیازمند استراتژیهای جدیدی هستند تا علاوه بر اینکه بتوانند به چالشها پاسخ مناسبی دهند، قادر به استفاده مطلوب از فرصت ها باشند(کی یو[۲۵]، ۲۰۱۱). دراین پژوهش هر سه متغیر کارآفرینی استراتژیک، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار میگیرد که در کمتر پژوهشی به این مسئله توجه شده است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی رابطه بین متغیرهای پژوهش است.
۲-۳-ضرورت انجام پژوهش:
سازمانها و شرکتها در برههای از زمان که تحت عناوین مختلف از جمله عصر دانش، عصر فرا صنعتی، عصر جامعه اطلاعاتی، عصر عدم تداوم، عصر جوامع موقت و عصر سرعت و بالاخره عصر خلاقیت و نوآوری مطرح شده است، خود را در جهت مدیریت تغییرات شتابان و دگرگونیهای ژرف جهانی آماده میسازند. انباشتگی دانش پیرامون موضوع کارآفرینی سازمان با سرعت بالایی در حال روی دادن است، بسیاری از سازمان ها به طور فزاینده ای به کارآفرینی سازمانی، به عنوان روشی برای مقابله با ایستایی و بوروکراسی که شر کت ممکن است به آن دچار شود، می نگرند. فشارهای رقابتی وارد به شرکت های بزرگ باعث شده تا آنها خصوصیات سازمانهای کوچک و چابک را دارا شوند که این امر به بقاء آنها کمک شایانی کرده است بسیاری از آن ها کوچکتر و چابکتر شده، لایهای مدیریتی شان کمتر شده، وابستگی شان به روابط افقی و ساختارهای گروهی بیشتر شده و به طور فزایندهای نیز از تکنولوژی بهره میبرند که تمامی این موارد در زیر سایه یک استراتژی هدفمند و متناسب با تغییرات روز اتفاق میافتد(ناهید وگلابی، ۱۳۹۱). تحولات پر شتاب جهانی در علم، تکنولوژی، صنعت و مدیریت و به طور کلی ارزشها و معیارها، بسیاری از سازمانها و شرکتهای موفق جهان را بر آن داشته است تا اهداف، گرایش و علایق خود را در جهت به کارگیری خلاقیت و نوآوری هدایت کنند. سازمانها، مؤسسات و شرکتهای دولتی و خصوصی با توجه به عرصه رقابت سخت و شدید جهانی، بودجه واحدهای پژوهش و تحقیقات خود را نسبت به سالهای گذشته افزایش دادهاند. افزون بر آن برای محیطی که خلاقیت و نوآوری را ترغیب و استعدادهای افراد را در این سو متبلور کند اهمیت قابل ملاحظهای قایل شده اند مطالعات در زمینه کارآفرینی روز بهروز افزایش مییابد امروزهکارآفرینی استراتژیک نقش مهمی در توسعه صنایع و تولیدات دارد و ایجاد مزیت رقابتی یکی از ابزارهای تجارت و تولید در دنیایی امروزی است.
همچنین بقاء و تداوم فعالیتهای سازمان ها و مؤسسات به چگونگی عملکرد کارکنان بستگی دارد در هر اداره ای نقش نیروی کار در تمام عرصه های فعالیت مهم شناخته شده است، بنابراین مهم ترین مؤلفه کار و فعالیت انسانها هستند که تصمیمات را اتخاذ میکنند، سپس آن را به اجرا درمی آورند و بر پایه آنها تداوم فعالیتهای آینده را پیش بینی میکنند. شواهد تجربی نشان میدهد زمانی که عملکرد کارکنان پایین باشد مشکلات بسیاری در سازمانها و ادارات به وجود میآید، بنابراین در حیطه مشاغل گاهی فرصتها به گونهای فراهم میشوند که فرد بتواند اولویت های شغلی خود را بدون تغییر مسیرهای شغلی خود بیان کند(دیویس،۱۳۷۶). با شتاب روز افزون تحولات و دگرگونیها در دنیای کنونی که عصر اطلاعات و ارتباطات است و به دلیل بی ثباتی و تغییر پذیری و نیز غیر قابل پیشبینی بودن این تغییرات، آنچه که کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را در جهت افزایش بهرهوری و پیشرفت و ترقی آنها مدد میرساند، همانا استفاده از فرصتها در رقابت با سایر کشورهاست و این امر میسر نمیگردد مگر با بهبود و نوآوری مستمردر سازمان ها.
۲-۴-پیشینه پژوهش:
۲-۴-۱-پژوهش های داخلی
-
- رضاییان و نجفی(۲۰۱۲) در پژوهش تحت عنوان برسی رابطه کارآفرینی استراتژیک و مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی در شرکت فولاد مبارک به مرحله اجرا درآمده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که بین کارآفرینی استراتزیک و مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی رابطه مثبت و معنادرا وجود دارد.
-
- عباس زاده و همکاران (۱۳۹۰)در پژوهشی تحت عنوان الگوی گرایش به کارآفرینی در نظام بانکی ایران به مرحله اجرا درآمدلذا هدف این مقاله، تبیین الگوی استراتژی گرایش به کارآفرینی و ارائه آن به سیاستگذاران و مدیران نظام بانکی کشور است تا تمهیدات لازم را برای توسعه استراتژی گرایش به کارآفرینی در بانکها فراهم نمایند. جامعه آماری این پژوهش، ۱۲۰۰ نفر از مدیرانعالی، میانی و عملیاتی (رؤسای شعب) بانکهای خصوصی در شهر تهران است. پرسشنامه پژوهش، به صورت تصادفی، به ۳۵۰ نفر از مدیران تحویل داده شد که از این تعداد، ۲۸۴ پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که استراتژی گرایش به کارآفرینی، عوامل فرهنگی و در بین عوامل سازمانی برقراری روابط سازنده بین واحد سازمانی، حمایت مدیریت عالی از وضعیت مناسبی برخوردار بوده و نیز وجود تعارض سازمانی، سیستم پاداش نامناسب، وضعیت مناسبی ندارند.
-
- رضائیان و نائینی(۱۳۹۱) در پژوهشی تحت عنوان هوش فرهنگی در تعامل با کارآفرینی استراتژیک به مرحله اجرا در آمده است. در این مقاله برای ارزیابی هوش فرهنگی، ابزار سنجشی متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی تدوین شده است که آن را مقیاس ایرانی هوش فرهنگی مینامیم. همچنین رابطه ابعاد هوش فرهنگی با کارآفرینی استراتژیک نیز بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق را آن دسته از مدیران و کارشناسان صنایع نفت، گاز و پتروشیمی تشکیل میدهند که سابقه حداقل سه سال تعاملات بین المللی فرهنگی و دو مسافرت خارج از کشور را داشته باشند، که نهایتاً ۴۱۳ نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق شناخته شدند. دادههای بدست آمده با تحلیل عاملی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج بیانگر این است که هوش فرهنگی مشتمل بر سه بعد ادارکی، ارتباطی و انطباقی میباشد. همچنین، نتایج تحقیق نشان میدهد که در جامعه ایران، متغیرهای جمعیت شناختی مانند جنسیت، سن، سطح تحصیلات و سابقه تعاملات فرهنگی، با برخی جنبه های هوش فرهنگی ارتباطی قوی دارند. در نهایت، نقش هوش فرهنگی به عنوان یکی از عوامل کلیدی موثر بر کارآفرینی استراتژیک شناسایی شد که این امر، بیانگر لزوم توجه به قابلیتهای هوش فرهنگی در مدیران برای انجام فعالیتهای کارآفرینانه در محیطهای چندفرهنگی میباشد.
-
- رضویان(۱۳۸۸) در پژوهش تحت عنوان بررسی نقش واسط گرایش به کارآفرینی در رابطه بین تاکید مدیریت عالی و عملکرد بانکهای دولتی به مرحله اجرا درآمده است. هدف تحقیق حاضر بررسی نقش واسطه ایی گرایش به کارآفرینی در رابطه بین نگرش مدیریت عالی بر عملکرد بانکهای دولتی با توجه شواهد موجود میباشد. لذا برای این منظور به بررسی مدل و فرضیههای تحقیق با بهره گرفتن از نرم افزار Smart PLSپرداخته شد. نتایج، واسطهگری گرایش به کارآفرینی در رابطهی بین تاکید مدیریت مدیریت و عملکرد سازمانی تایید گردید. و در انتها پیشنهاداتی جهت بهبود عملکرد سازمانی ارائه گردیده است.
۲-۴-۲-پژوهشهای خارجی
-
- ایرلند و همکاران (۲۰۰۳) در پژوهشی توسعه یک مدل SE استدلال میکند که چگونه این ساختار می تواند ثروت ایجاد کند. نتایج تحقیق نشان میدهد که کارآفرینی استراتژیک میتواند به مزیت رقابتی و ایجاد ارزش در سازمان از طریق ایجاد تعادل بین اکتشاف و بهره برداری از فرصتها کمک کند.
-
- انتونیک و اسکارلت (۲۰۰۵) در پژوهشی تحت عنوان توصیف ارتباط بین کارآفرینی و عملکرد عناصر و بین اتحاد و سازمان. نتایج تحقیق حاکی از این است که فعالیتهای کارآفرینی و جهتیابی اهمیت عملکرد سازمانی هستند.
-
- وانگ و وانگ(۲۰۰۸) توسعه یک ابزار ارزیابی برای کارآفرینی استراتژیک و شناسایی تأثیرات توسعه شغلی و کارآفرینی استراتژیک در مدیریت عملکرد در زمینه چینی به مرحله اجرا درآمده است. یافتهها استدلال میکند که چهار بعد استراتژیک کارآفرینی متفاوت بر عملکرد تاثیر گذار هستند. مخصوصا تغییر پیشروی و پیش بینی خطر برای عملکرد یافت میشود. در حالی که نتایج نشان میدهد که قابلیتهای تطبیقی و مدبر نوآوری روی شاخص های عملکرد موثر نیستند.
-
- کیرجداو و هیوز(۲۰۱۰) انجام بررسی ادبیات به منظور گسترش مفهوم SE و پیشنهاد مدل غیر خطی آنها. نتایج تحقیق حاکی از این است که کارآفرینی استراتژیک شامل شش اجزاء است: شناسایی فرصت و رشد و چشم انداز و انعطاف پذیری، پذیرش خطر و نوآوری بر اساس مدل اولیه امکان پذیر است.
-
- کراوس و همکاران(۲۰۱۱) در پژوهشی تحت عنوان بررسی مفاهیم کارآفرینی استراتژیک به منظور ایجاد یک چارچوب نظری متفاوت و همچنین به عنوان مدل به درک چگونه شرکت میتواند ایجاد ارزش آنها پیشنهاد شش حوزه مرتبط برای مدل مفهومی جدید از: SE منابع قابلیت های استراتژی کارآفرین محیط و ساختار سازمانی با همدیگر رابطه معنادار دارند.
-
- هایت و همکاران (۲۰۱۱) در پژوهشی توسعه مدل فرایند کنترل متغیرهای ورودی بین کارافرینی استراتژیک و مزیت رقابتی بررسی شد. نتایج تحقیق حاکی از این است متغیرهای جنوب شرقی از جمله عوامل محیطی، منابع سازمانی و منابع منحصر به فرد میتواند به بهبود فرایند منابع ارکستراسیون کمک کند و این فرایند منجر به مزیت رقابتی و ارزش بیشتر برای مشتریان می شود.
۲-۵-کارآفرینی استراتژیک:
۲-۵-۱-تعریف کارآفرینی:
-
- امروزه کارآفرینی به عنوان حلقه واصل ارز شآفرین شناخته میشود، به گونهاى که تحقق و اجرایی شدن آن رشد اقتصادى، بازسازى و نوسازى فرآیندهاى تجارى و اشتغالزایی را به همراه میآورد(تانگ و کو وس[۲۶]، ۲۰۰۴؛ زامپتاکیس و همکاران[۲۷]، ۲۰۰۹).
-
- وقتى ریچارد کانتیلون در سال ۱۳۷۴ اولین بار واژه کارآفرینی را تعریف نمود، بر روى نقش افراد در بازارهاى تجارى متمرکز بود که با هدف کسب سود با قبول ریسک تجارى، اجناس ارزان قیمت را خریده و به قیمت گران به فروش میرساند. یک قرن بعد جین بابتیس کارآفرینان را افرادى معرفى نمود که در زما نهاى متغیر و نامطمئن منابع موجود را در شرایط بهینه به کار گرفته و سهم بازار و سود بیشترى را کسب می نمایند(بویت[۲۸]، ۱۹۹۶). این اولین تعاریفی بود که در رابطه با کارآفرینی ارائه شد. در عصر حاضر نیز از کارآفرینی تعاریفی ارائه شده است.
-
- در یکی از این تعاریف کالینز و همکارانش کارآفرین را افرادى نامیدند که که از هیچ، چیز با ارزشى بیافریند(راپوسو[۲۹]، ۲۰۰۸).
-
- گارتنر، تعریف جهانى از کارآفرینی را پدیدهاى با اجزاء چند منظوره میداند(بویت،۱۹۹۶). بنابراین میتوان کارآفرینان را افرادى دانست که به شکل دایمى، خلاق و نوآور بوده و ارزش فرصتهاى در دسترس را به خوبى تشخیص میدهند(تامپسون و دونینگ[۳۰]، ۲۰۰۷).
-
- لیب ناشتاین کارآفرین را فردى میداند که فقدان و کمبودها را شناسایی کرده و با خلق نوآورى از این کمبودها براى ورود به بازار استفاده می کند(بویت،۱۹۹۶).
در این میان سهم کارآفرینان قابل توجه بوده ، برای نمونه ایجاد مشاغل ، محصولات جدید و فرآیندهای نوآوری و ا اختراعات سهمی ازکارآفرینی بوده است(بارون و شان[۳۱]، ۲۰۰۸). کارآفرینی درون سازمانی، فرایندی است که در آن محصولات یا فرایندهای نوآوری شده از طریق القاء و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده به منظور دستیابی به نتایج نوآورانه برخودار هستند(صمدآقایی،۱۳۸۷). این فرایند نیازمند یک عمل کارآفرینانه و یک عامل کارآفرینانه است(داوید سون[۳۲]، ۲۰۰۸).
عمل کارآفرینانه به مفهوم سازی و پیاده سازی یک ایده، فرایند، محصول، خدمت یا یک کسب و کار جدید دلالت دارد. عامل کارآفرینانه، فرد یا گروهی است که مسئولیت شکوفا سازی و به بار نشستن عمل کارآفرینانه را بر عهده میگیرد(میلرو و فریسن[۳۳] ،۱۹۸۲). بر این باورند که کارآفرینی به اقدامات مربوط به ایجاد،احیا یا نوآوری سازمانی اطلاق می شود که در داخل یا مستقل از سازمان موجود رخ می دهد .فعالیت کارآفرینی که در مرزهای موجود در سازمان رخ میدهد، کارآفرینی سازمانی نامیده میشود. کارآفرینی مستقل دربرگیرندهی فعالیتهای خلاقانهی سازمانی است که توسط افرادی که مستقل از سازمان موجود عمل می کنند شکل میگیرد .واژه ی کارآفرین به افرادی اطلاق میشود که درگیر فعالیتهای مستقل یا کارآفرینی سازمانی میگردد(کریسمن[۳۴]، ۲۰۰۶).
کارآفرینی را موتور محرک رشد و توسعه همه جانبه کشورها نام نهادهاند. سه دلیل مهم توجه به موضوع کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و ایجاد اشتغال مولد است. بنابر اعتقادی که در جوامع امروزی لازم است انقلاب کارآفرینی رخ دهد بگونهای که این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد. کار آفرینی نیرو محرکه توسعه اقتصادی کشورهاست. راهی برای ایجاد مشاغل جدید و افزایش ثروت ملی است تمام کشورها واحد اقتصادی از بخش های مختلف جامعه مثل اقلیتها ، زنان و گروههای محروم را به عنوان راهی برای توسعه کارآفرینی در نظر گرفتهاند(لاکا و کازان[۳۵]، ۲۰۰۱). اگر چه توافق همگانى بر روى تعریف کارآفرینى و افراد کارآفرین وجود ندارد، اما به نظر میرسد بر روى ویژگیهاى فردى کارآفرینان توافقاتى وجود دارد(داویدسون[۳۶]، ۱۹۸۹؛ بیورلند و لوک شین [۳۷]، ۲۰۰۱؛ بویدستون و همکاران[۳۸]، ۲۰۰۰؛ راپسون و همکاران[۳۹]، ۲۰۰۸). بر این اساس در طول دهه هاى اخیر حجم عمدهاى از این پژوهشها بر روى شناسایی و بررسى ویژگیهاى فردى در قیاس با افراد غیر کارآفرین کارآفرینان متمرکز بوده است(بلاک و تیمون،۱۹۹۲). کارآفرینان خلاق تر و نوآورتر به نظر مىرسند. آنها تمایل به شکست قوانین موجود داشته و نیازى به ساختار، حمایت و حتى یک سازمان براى راهنمایى تفکرات شان ندارند. آ نها قادرند پدیدهها، سیستمها و ایدهها را در حالات مختلف تصور کرده و به ارزش آنها فراتر از یک رابطه خطى بیافزایند. آ نها مصمم به قبول ریسکهاى شخصى و تجارى بوده و در جستجوى را ههاى آشکار و پنهان براى دستیابى به اهداف مى باشند. در مجموع از ویژگىهاى بارز آنها مىتوان به حادثه جو و مخاطره طلب، جاه طلب، پرانرژى، سلطه جو و برخوردار از اعتماد به نفس بالا اشاره نمود. کارآفرینان همواره بر خود کنترل داشته و در آنچه انجام میدهند استقلال دارند(ستامپ و تیمون، ۲۰۰۱). همچنین بررسى این ادبیات نشان مىدهد کارآفرینان و تی مهاى کارآفرینی مهم ترین اثر را بر روى ایجاد و خلق سرمایههاى جدید دارند(شوک و همکاران[۴۰]، ۲۰۰۳؛اندرسون و اونگ لیستا[۴۱]، ۲۰۰۶).
کارآفرینی را میتوان یک فرایند پویا نامید؛ که شامل آرمان، تحول، دگرگونی وخلاقیت میشود. این فرایند به کاربرد و استفادهی نیرو و انگیزهی افراد در جهت خلق و اجرای ایدههای نو و هم چنین راه حل های کاربردی احتیاج دارد . اجزای اصلی این فرایند شامل موارد زیر است:
-
- میل به خطرپذیری حساب شده براساس زمان
-
- ارزش خالص یا فرصت شغلی
-
- توانایی تشکیل یک تیم در ارتباط با انجام یک کار پرخطر
-
- داشتن مهارت خلاق در نظم بخشیدن به منابع مورد نیاز
-
- داشتن مهارت اساسی در پیریزی و طراحی یک طرح منسجم و پایدار شغلی
-
- داشتن چشم اندازی برای یافتن فرصت هایی که دیگران نمیتوانند در یک موقعیت به هم ریخته و پرآشوب دریابند(کاراتکو و هودگست[۴۲]، ۲۰۰۷).
۲-۵-۲-مفهوم کارآفرینی استراتژیک:
کارآفرینی استراتژیک حاصل ایجاد تعادل میان دو اقدام مرتبط و پیوسته یعنی رفتارهای فرصت طلبانه و رفتارهای مزیت طلبانه است(کیتچن و همکاران[۴۳]، ۲۰۰۷). مفهوم کلیدی کارآفرینی استراتژیک این است که برای کسب مزیت رقابتی و خلق ارزشهای پایدار، شرکت باید تعادلی میان جستجوی فرصتهای جدید در بازار که موضوع بحث کارآفرینی است با حفظ مزیتهای رقابتی موجود که تمرکز مدیریت استراتژیک است، برقرار کند(هیت و همکاران[۴۴]، ۲۰۰۱؛ وانگ و وانگ[۴۵]، ۲۰۰۸). بنابراین، مفهوم کارآفرینی استراتژیک را میتوان به عنوان توسعه تدوین استراتژی کارآفرینانه به عنوان یکی از حالتهای استراتژی تلقی کرد که در آن، توانایی تصمیمگیری سریع متناسب با تغییرات محیط بیرونی در نظر گرفته شده است. تاکنون چندین مطالعه در خصوص کارآفرینی استراتژیک صورت گرفته است که نتایج آنها میتواند در آشنایی با کارکردهای مفهومی و عملیاتی این نوع کارآفرینی مفید باشد(ایرلند وهمکاران، ۲۰۰۳)، کارآفرینی استراتژیک را یک سازه چهار بعدی معرفی کردهاند که شامل تفکر کارآفرینانه، فرهنگ و رهبری کارآفرینانه، مدیریت استراتژیک منابع و بکارگیری خلاقیت جهت توسعه نوآوری در سازمان می باشد. آنها معتقدند سازمانی که از این چهارچوب به خوبی استفاده کند، به راحتی می تواند به مزیت رقابتی و توانایی خلق ارزش دست یابد. همچنین کارآفرینی استراتژیک میتواند به افزایش قابلیتهای سازمان برای نوآوری مستمر و تسهیم دانش سازمانی منجر شود. ایرلند در مقاله دیگری، با توجه به دو بعد شناسایی فرصتها و بکارگیری فرصت ها، سه دسته راهکار مختلف در قالب ویژگی های عملیاتی، ساختاری و فرهنگی برای استقرار کارآفرینی استراتژیک در سازمان ها پیشنهاد کرده است (ایرلند وهمکاران، ۲۰۰۷). برای مثال، در بعد ساختاری، بر انعطاف پذیری و استقلال عمل در کار و غیرمتمرکز کردن تصمیم گیری ها و در بعد فرهنگی بر پذیرش نیاز به تجربه کردن، داشتن انگیزه برای غلبه بر ناکامی ها، هدف گذاری کوتاه مدت و بازار محور بودن، تاکید شده است.
۲-۶-مبنای تئوریک کارآفرینی استراتژیک که توسط(رضائیان و نجفی، ۲۰۱۲)مطرح گردیده به شرح ذیل می باشد: