۳ ) توضیح تمام رویه هایی که برای او انجام می شود و فرصت دادن به کودک برای بیان سؤالات ؛
۴ ) پذیرفتن بعضی رفتارهای برگشتی[۸۶] کودک از طرف پرسنل بهداشتی ؛
۵ ) رعایت خلوت کودک ؛
۶ ) کمک به کودک برای ایجاد رابطه و ادامه ارتباط با گروه همسال و همکلاسیها ؛
۷ ) بازی با کودک.
اسچوفر و همکاران[۸۷] از جمله وظایف پرستاران را فراهم نمودن تسهیلاتی برای کودک بستری در بیمارستان می دانند تا دوران بستری وی در بیمارستان با خاطره خوشایند همراه باشد که این تسهیلات عبارتند از :
۱ ) فراهم نمودن امکانات بازی برای کودک ؛
۲ ) توضیح در مورد روش های مختلف ؛
۳ ) حمایت از کودک و والدین او در حین انجام رویه ها.
علاوه بر تأمین استراحت و مراقبت جسمی از کودکان کاملاض بدحال، پرستار باید نگرانی را در آنان شناسایی نموده و با گوش فرا دادن به شکایات و نشان توجه، آنان را تسکین دهد. » (مارلو، ترجمه مانیاسریال ۱۳۷۹).
با توجه به مطالب یاد شده در خصوص رشد و تکامل کودکان و معرفی اثرات سوء بستری شدن در بیمارستان باید به بررسی این مطلب پرداخت که چگونه می توان اثرات سوء را به حداقل ممکن کاهش داد؟ این حق مسلم هر کودکی است که در زمان بستری بودن در بیمارستان روند عادی و تکامل جسمی، روانی، اجتماعی و ذهنی، خود را ادامه داده و دچار هیچگونه رکود یا وقفه ای نگردند. زیرا در غیر این صورت شاید ضربات ناشی از بستری شدن در بیمارستان به جسم و روان کودک جبران ناشدنی باشد. بنابراین باید به عواملی که می تواند این عوارض را به حداقل ممکن کاهش دهند، توجه کافی مبذول گردد. بنا به عقیده صاحبنظران، بازی در زمره این عوامل است.
کودک بستری و بازی
مارلو ۱۹۸۸ در مورد نیاز کودکان بستری در بیمارستان به بازی عقیده دارد، اطفال همانطور که در منزل فعالیت داشته اند، در بیمارستان هم احتیاج به بازی و فعالیت دارند (کریمی، ۱۳۶۸) .
کودکان نیاز دارند که ساعات تنهایشان را پر کنند و می بایستی به وسیله بازی ضربه ای را که در اثر بستری شدن در بیمارستان به آنان وارد شده است، از بین ببرند. کودک مادامیکه در تخت بیمارستان بستری است، پرستار می تواند اسباب بازی مورد علاقه اش را در کنار او قرار دهد. اگر از نظر جسمی قادر به بازی کردن نمی باشد، باید با خواندن داستان و فراهم نمودن امکان تماشای تلویزیون و گوش دادن به نوار داستان او را سرگرم نماید.
چاین ۱۹۷۴ در این زمینه عقیده دارد، کودکان به علت بیماری حاد یا طویل المدت یا عقب افتادگی ذهنی و یا جسمی در بیمارستان بستری می گردند. بستری شدن نیز باعث می گردد که کودک در بیمارستان تجاربی کسب نماید. هر چند زمان بستری شدن ممکن است کوتاه باشد ولی اثرات مطلوب یا نامطلوب آن برای همیشه در ذهن کودک باقی می ماند. جهت آنکه اثرات منفی ناشی از بستری شدن بر کودک و خانواده تقلیل یابد، راه حلهایی از جمله فراهم نمودن امکان بازی در بیمارستان را می توان اتخاذ کرد (کریمی، ۱۳۶۸).
« اونس[۸۸] ۱۹۸۸ در مورد نقش بازی در سازگاری کودک با محیط بیمارستان معتقد است که اتاق بازی، به علت جو طبیعی و راحتی که در آنجا حکمفرماست برای کودک به عنوان محیطی امن و پناهگاه صلح و و امنیت به حساب می آید. کودک در آنجا به ترسهای ناشی از جدایی فائق می آید، در نتیجه اثرات سوء ضربه های جسمی و روانی ناشی از بستری شدن کاهش می یابد.
مارلو می افزاید : در اتاق بازی، کودکان آزادانه تکامل ذهنی، حرکتی و مهارتهای اجتماعیشان را افزایش می دهند و عواطف و احساسات خود را نشان می دهند (کریمی، ۱۳۶۸).
ویلیامز[۸۹] ۱۹۸۷ در این باره عقیده دارد، کودک به علت بستری بودن در بیمارستان با ترسهای ناشناخته رو به رو می شود، از طریق بازی و به کارگیری انرژی ذهنی جسمی می توان ترسها و تنیدگی های کودک را کاهش داد، همچنین کودک به وسیله بازی می تواند شدت درد خویش را بیان نماید (ویلیامز، ۱۹۸۷).
بازی درمانی
بازی درمانی روشی است که به وسیله آن، ابزارهای طبیعی بیان حالت کودک، یعنی بازی، به عنوان متد درمانی روی به کار گرفته می شوند تا به کودک کمک کنند فشارهای احساسی خویش را تحت کنترل قرار دهد. پزشکانی که از بازی درمانی استفاده می کنند، معتقدند این روش به کودک اجازه می دهد جهان را در مقیاس کوچکتر با دستان خود بسازد و تحت نفوذ خود درآورد، کاری که در محیط پیرامون هر روز کودک امکان پذیر نیست (فخریان، ۱۳۸۵).
همگان درمانگری به نام هرمان هوگ – هلموت[۹۰] را اولین کسی می شناسند که بازی را در درمان روان تحلیل گرانه کودکان به کار برد. با این حال، این ملانی ملاین بود که برای کاوش عمیق ذهن ناهشیار کودکف استفاده گسترده از بازی را در سال ۱۹۱۹ آغاز کرد. بازی برای کلاین، به معنای معادلی برای تداعی آزاد در کودکی بود. او احساس می کرد که کودکان در حین بازی همه اسرار خود، از جمله احساسات خود درباره افراد مهم در زندگی شان، چیزهایی را که دوست دارند و دوست ندارند، ترس ها، شادی ها، و علت خصومت هایشان را افشا می کنند. از آنجا که او باور داشت که بازی، ساده ترین زبان برای کودکان در بیان کردن خودشان است، اتاق درمان خود را با اسباب بازیهای بسیار متنوع تجهیز کرده بود، به ویژه اسباب بازیهایی که بیان حال[۹۱] را ترغیب می کردند، بسیاری از این اسباب بازیها (نظیر پدر و مادر عروسکی، عروسکهای بچه، اسباب و اثاثیه خانه ) تعامل های خانوادگی را به ذهن می اورند و یا به نوعی به آنها مربوط می شدند (هیوز، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴ ).
هنگامیکه کودک باری می کرد، کلاین به دقت توجه می کرد که او به راستی چه می گوید و سپس به معنای نمادین نهفته در بازیها را بیرون می کشید. اگر پسر بچه کوچکی با خانواده ای از عروسکها به بازی می پرداخت و مرتب عروسک پدر را در زیر ماسه ها دفن می کرد، کلاین پی می برد که آن پسر نسبت به پدر خود خشمگین است، اگر بچه دیگری مرتب با کامیون هایی که با آنها بازی می کرد، تصادف می نمود، کلان بیان می کرد که این عمل به تصویر کودک از یک رابطه جنسی که در زندگی اش از اهمیت برخوردار است اشاره می کند. کوتاه سخن اینکه هر عملی دربر دارنده معنایی نمادین است.
این واکنش کودک نسبت به تفسیرهای کلاین بود که به او می گفت نوع تفسیرش درست بوده است یا خیر. برای مثال، اگر پسر بچه ای که عروسک پدر را در زیر ماسه ها دفن می کرد، به صورت معناداری به او نگاه می کرد یا در پاسخ به گفته او درباره تنفر از پدرش لبخند می زد، یا اگر دختر کوچولوی بیمار، این گفته کلاین را که تصادفهای کامیون وی معنای جنسی دارند، به شدت انکار می کرد، درست بودن نظر وی مشخص می شد. درمانگر می تواند فرض کند که انکار شدید کودک، حاکی از این است که کودک عصبی شده است.
در ادبیات روان درمانی کودک موارد پژوهش متعددی آمده است که نشانگر سودمندی بازی در موقعیت مشاوره هستند. درمانگرانی که از بازی با عروسک خیمه شب بازی (جیمز و مایر[۹۲]، ۱۹۸۷) ماسه بازی (آلان وبری[۹۳]، ۱۹۸۷) شعر و موسیقی عامیانه (مازا، ۱۹۸۶) و قصه گویی دو جانبه (کستنبام[۹۴]، ۱۹۸۵ ) استفاده کرده اندف نتایج موفقیت آمیزی را گزارش کرده اند (هیوز، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴).
برنامه های بازی در بیمارستان
از آنجا که بازی بخش طبیعی از زندگی هر کودک است و چون این واقعیت معمولاً مورد پژوهش بزرگسالان بوده، به نظر می رسد در هر جایی که کودکان هستند، بازی هم رخ می دهد. هنگامیکه کودکان در بیمارستان بستری می شوند، در بیمارستان بازی وجود دارد.
بلسون در مورد تاریخچه بازی و مورد توجه قرار گرفتن آن در بیمارستان می گوید، اولین برنامه بازی در بیمارستان بروک در جنوب لندن واقع است، در ۲۴ سال پیش توسط کارکنان آن اجرا شد و پس از آن سازمان بهداشت و تأمین اجتماعی [۹۵]D.H.S.S در سال ۱۹۷۶ گروه متخصص و ورزیده ای برای بازی با کودکان در همه بخشهای بیمارستان انتصاب نمود (کریمی، ۱۳۷۸).
با وجود این، تا قرن ۲۰ برنامه های رسمی سازمان یافته بازی در بیمارستان های ایالات متحده مشاهده نمی شد. برخی از اولین برنامه ها در طول دهه ها ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به وجود آمدند. اما بیشترین میزان گسترش در سالهای اخیر در طول دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به وقوع پیوست (هیوز، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴).
برنامه های بازی در بیمارستان به لحاظ آنچه بر آن تأکید دارند، و همچنین براساس روشها و هدفهای خاص، تا حدقابل توجهی متفاوت هستند. نوع برنامه موجود، به عوامل متعددی بستگی دارد که اولین آنها میزان حمایت سازمانی از این گونه برنامه هاست. آیا از نظر رئیس بیمارستان، بازی بخش مهمی از زندگی کودک است؟ آیا آنها تمایل دارند مانند کارمندان عادی، کارمندانی هم برای برنامه های بازی استخدام کننده و فضای کافی برای این کار فراهم آورند و وسائل ضروری بازی را تهیه کنند؟
در حین عامل موثر در برنامه بازی در بیماستان، پیشینه تحصیلی کارکنان است. آیا کارکنان بیمارستانی با اصول اساسی رشد کودک آشنا هستند؟ به بیان دقیقتر، آیا آنها از فایده های جسمانی، ذهنی، اجتماعی و عاطفی بازی آگاهند؟ آیا آنها نحوه تشویق و حمایت از بازی کردن را می دانند، یا اینکه آموزش آنها به کلی در حیطه مسائل پزشکی بوده است؟
در برنامه های درمانی بازی[۹۶] به کودکان وسائلی داده می شود که برای ترغیب بیان احساسها طراحی شده اند، برای مثال، عروسکها، عروسکهای خیمه شب بازی، وسائل دکتربازی[۹۷]، و لوازم هنر آفرینشی. با بهره گرفتن از این وسائل کودکان می توانند یا ترسها و خصومتهای خود روبرو شوند و با آنها مقابله کنند (هیوز، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴).
چنانچه بیمارستان اطاق خاصی برای این کار نداشته باشد می توان از کالسکه بزرگی که حاوی اسباب بازی می باشد استفاده نمود. چنانچه اطاق بزرگی، برای این کار در دسترس باشد برحسب موقعیت، می توان بیماران را با برانکار یا صندلی چرخدار به اتاق بازی برده تا در فعالیتهای بازی شرکت نمایند و در برخی دیگر که استراحت مطلق دارند باید ترتیبی داده شود که بتوانند در تخت خود به اسباب بازی دسترسی داشته باشند.
در اطاق بازی کودکانی که اجازه حرکت دارند باید مهارتهای فکری، حرکتی، اجتماعی را توسعه داده و با دستیابی به انواع هنرها مثل نقاشی کردن یا خمیربازی، عکس العملهای خود را ابراز نمایند. حتی در بیمارستان کودکان از بازی با وسائل منزل لذت می برند. کودکان غالباً اسباب بازیهایی نظیر پزشک و پرستار عروسکی، سرنگهای بازی و گوشی های پزشکی انتخاب نموده و فعالیتهای مشابه را تقلید می نمایند. از پارچه می توان برای مهار کردن حرکات عروسک، تهیه ملافه و باندهای نواری یا تهیه پارچه سه گوش برای اندام شکسته استفاده کرد. از عروسکها می توان برای نشان دادن رویه ها استفاده نمود. این گونه فعالیتها، نوعی بازی درمانی تلقی شده چونکه می تواند احساسات کودکان بستری در بیمارستان را نشان دهد. کودکان از وجود وسائلی مانند مواد ساده هنری، جداول، کتابهای داستان، عروسک، خانه های عروسکی و نوار ضبط صوت، تلفن، سه چرخه، کالسکه و واکسنها لذت می برند. چونکه می توانند با بهره گرفتن از آنها عضلات خود را رشد داده و عضلات بزرگ را وادار به تمرین کنند (مارلو، ترجمه مانیاس، ۱۳۷۹).
وسائل بازی مناسب
وسایل بازی باید متنوع باشند تا برای کودکانیکه در سطوح رشدی متفاوت هستند و علاقه مندیهای گوناگونی دارند، مناسب باشند. این وسائل عبارتند از : لوازم هنری، هواپیما، کتاب، انواع بازیها، وسائل موسیقی، و تجهیزات الکترونیکی مانند فیلم، ضبط صوت، رادیو، تلویزیون و بازیهای ویدئویی. در صورتیکه فعالیتهای خارج از ساختمان امکان پذیر باشد، کودکان بستری شده باید از تجهیزات بازی در فضای باز نیز بهره مند شود. وسائل بازی بیمارستان باید به طور حتم شامل اسباب بازیهای باشند که ویژه امور پزشکی هستند، گوشی، سرنگ، نوار زخم بندی، دستگاه فشار خون، لباس دکتر و پرستار، آمبولانس اسباب بازی، و مجموعه ای از عروسکها و عروسکهای خیمه شب بازی که بتوان نقشهای گوناگون را در تئاتر بیمارستانی به آنها اختصاص داد (هیوز، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴ ).
کودکان با تمرین اعمالی پزشکی که فکر می کنند بر روی آنها اجرا خواهد شد، می توانند آنها را بهتر درک کنند و و ترنشان کاهش یابد.
سرانجام، هنگامیکه کودکان، گروه پزشکی و والدین با یکدیگر درگیر بازی نمایش می شوند، حس مشترکی به وجود می آید – این حس که کودک به تنهایی در معرض درمان نیست. در واقع، همان گونه که برای کودک پیش دبستانی مفید است، والدینی که در این گونه بازیها مشارکت می کنند نیز در محیط بیمارستان راحتر می شوند و به طور فزاینده ای حس تندرستی در تجربه بیمارستانی را به کودکان خود انتقال می دهند. همانگونه به وسیله اندازه گیری ها فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب، حرارت بدن و فشار خون نشان داده می شود، کودکان معمولاً سریعتر بهبود می یابند، و والدین در فرایند درمان بیش از آنکه تنها یک تماشاچی حمایت کننده باشند، یک شریک به حساب می آیند (هیوز، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴).
مطالعات انجام شده
در سالهای اخیر مطالعات و تحقیقات نسبتاً وسیعی درباره کودکان بستری در بیمارستان و نحوه سازگاری آنها صورت گرفته و به صورت مقالات و مجلات مختلف بستری شده است. از طرف دیگر درباره بازی نقش آن در تکامل کودک نیز تحقیقاتی صورت گرفته است و در کتب مختلف روان شناسی و پرستاری از آن به عنوان یک راه مفید جهت کاهش مشکلات روحی روانی کودکان یاد شده است.
ولی در زمینه تأثیر بازی بر بهبودی کودکان بستری شده، تحقیقات چندانی در کشور ما انجام نشده است. تعدادی از این تحقیقات که در این زمینه مسائل جانبی در کشورهای مختلف شده است مورد مطالعه قرار گرفته و به مواردی که برای این منظور به نظر می رسد اشاره می گردد.
باقر کلانتری ۱۳۷۶ در بیمارستان تهران تحقیقی به منظور آرامسازی بر اضطراب قبل از عمل جراحی کودکان سن مدرسه بستری در بخش جراحی بیمارستان انجام داد. تعداد کل نمونه ۶۰ کودک سن ۱۲ – ۶ سال بود که در دو گروه، ۳۰ نفری مورد مشاهده قرار گرفتند. دو گروه از نظر متغیرهایی چون سن، جنس، تعداد خواهر و برادر، رتبه تولد، واقف بودن به اینکه می خواهند عمل شوند و تعداد روزهای بستری قبل از عمل جراحی همگون شدند. ابزار مورد استفاده چک لیست مشاهده رفتاری، برگه آزمون هفت تصویر (پی یری) و ابزار کنترل علائم حیاتی بود. سپس برای گروه، ۳ جلسه آرامسازی توانسته است میزان اضطراب کودکان را قبل از عمل جراحی کاهش دهد (ممی یانلو، ۱۳۷۹).
پهلوان حسینی ۱۳۶۰ پژوهشی درباره اثر تربیتی بازی، بر روی کودکان ۵ – ۳ ساله مهد کودکهای (خصوصی، مراکز رفاهی، وزارتخانه ها) استان تهران انجام داده است، وی نظر ۹۰ نفر از مربیانی را که در مهدکودک مشغول به کار هستند. از جنبه های مختلف نقش بازی بر روی رشد جسمی، تکامل اجتماعی، ارزش درمانی، ارزش آموزشی و ارزش اخلاقی مورد بررسی قرار داده است. نتایج سؤالات فوق نشان می دهند که اکثر مربیان معتقد بودند که بازی علاوه بر اینکه منبع و وسیله یادگیری است می تواند در مداوای کودکان نقش مؤثری داشته باشد.
تحقیقی به وسیله انصاری ۱۳۶۴ تحت عنوان « عواملی که از دیدگاه کودکان دبستانی به هنگام بستری شدن در بیمارستان، در آنها ایجاد ترس و نگرانی می کند » انجام گرفته است. در این پژوهش تعداد ۱۰۰ کودک شرکت داشته اند که از نظر جنس، سن، میزان تحصیلات، نوع بیماری، روزها و دفعات بستری شدن در رده های مختلفی قرار داشتند. یافته ها و نتایج بررسی نشان داده است که رفتن به اتاق عمل و ماندن در یک اتاق به تنهایی، در میان کودکان شرکت کننده، بیشترین درصد ترس و نگرانی را به همراه داشته است. بعد از این عوامل، خوابیدن در بیمارستان به خاطر عمل جراحی، عقب ماندن از درسها در طول بستری شدن در بیمارستان و تحمل اقامت شبانه در بیمارستان، در کودکان مورد بررسی، احساس ترس و نگرانی را ایجاد نموده است. در میان عوامل ایجاد کننده ترس و نگرانی در میان کودکان، عواملی چون، بستری کردن کودکان توسط پدر و مادر به منظور تنبیه کردن آنها از حداقل درصد برخوردار بوده است.
مارلو ۱۹۸۸ می نویسد، براساس تحقیقات انجام شده، به وسیله بازی می توان به درک کودک در پذیرش روش های دردناک درمانی و جراحی و بیان تخیلات، ترسها و هیجانات ناشی از بستری شدن در بیمارستان کمک نمود (کریمی، ۱۳۶۸).
داگلاس[۹۸] ۱۹۸۵ در یک تحقیق توصیفی تعدادی از پاسخهای منفی بعد از بستری شدن را در کودکان بیان نمود. این پاسخها شامل مشکلات خوردن، اختلال خواب، افزایش اضطراب به علت جدایی از خانواده و دوستان، بیمارستان و پرسنل بهداشتی، ترس، افزایش توجه به بدن، رفتارهای بازگشتی و علائم سوماتیک مثل شب ادراری و تیک می باشد. واضح است که انجام مداخلاتی جهت کاهش عوارض منفی بستری شدن در کودکان می تواند به بهبودی سریعتر کودک کمک شایانی کند (زند شهری، ۱۳۸۴).
ریسلند[۹۹] ۱۹۸۳ از بخش روانشناسی تجربی دانشگاه آکسفورد در پژوهشی که بر روی کودکان ۵ و ۱۳ – ۵ و ۴ ساله انجام داد رشد شناختی[۱۰۰] و تجربه ترس و درد را در بیمارستان مورد توجه قرار داد. نتیجه چنین بوده است که رشد شناختی کودکان عامل مهمی در تعیین چگونگی فهم و درک تجربه بیمارستانی می باشد و کودکان با توجه به آن عکس العمل های مختلف نشان می دهند. بچه های خردسال که از رشد شناختی پایین تری برخوردارند، حتی در بهترین شرایط بستری شدن برای پذیرش مداخله ها و مراقبتهای پرستاری نسبت به کودکان بزرگتر، توانایی کمتری دارند. علت واکنشهای منفی کودکان خردسال را نه صرفاً در شرایط بستری شدن، بلکه بیشتر در رشد ذهنی و انگیزش کودکان باید جستجو کرد (میانجی، ۱۳۶۸).
کلاتوری[۱۰۱] ۱۹۸۱ تحقیقی تحت عنوان تأثیر برنامه بازی بر کودکان بستری شده انجام داد. آزمودنیها ۱۱۴ کودک سن ۱۲ – ۵ سال بودند که در بخش کودکان یک بیمارستان آموزشی بستری می شدند. این کودکان به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند که ۵۵ نفر در گروه آزمون و ۵۹ نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. طول مدت پژوهش ۴ سال بوده است. خصوصیات نمونه شامل :
۱ ) طول مدت بستری شدن از ۳ روز به بالا باشد ؛
۲ ) سلامت ذهنی و جسمی ؛
۳ ) تعداد پذیرش قبلی بیشتر از ۳ بار نباشد ؛
۴ ) تمام خانواده از نظر بعد خانوار، وضعیت اقتصادی، بستری شدت قبلی همگون بودند. و توزع آنان از نظر جنس، ماهیت بیماری، تشخیص طبی یا جراحی یکسان بوده است.
ابزار گردآوری اطلاعات شامل سری کارتهای میسوری[۱۰۲] بود که شامل ۲۳۸ کارت است که روی آنها فعالیتهای روزمره کودک نقاشی شده است. هر کودک کارتها را به ۲ گروه بر طبق اولویت داشتن یا نداشتن یک فعالیت جدا می کند. این کارتها برای هر یک از ۸ مورد زیر درجه بندی شده است :
۱ ) راحتی ۲ ) ارتباط خانوادگی ۳ ) بلوغ ۴ ) پرخاشگری ۵ ) محدودیتها ۶ ) سطح فعالیت ۷ ) اختلال خواب
گروه آزمون هر روز به مدت نیم ساعت تحت مداخله (انجام برنامه بازی) قرار می گرفتند. برنامه بازی، استفاده از عروسکها، ماشینها، کتابهای داستان، وسائل پزشکی، نقاشی و … بود، سطح اضطراب کودکان در ۲۴ ساعت اول پذیرش و در هنگام ترخیص مورد بررسی قرار می گرفت نتایج شامل موارد زیر بود :
طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره تأثیر اسباب بازی در بهبود کودکان پیش دبستانی بستر ...