روش تراگر
روش تحریک مدارها
درمانهای دارویی و زیستی
عوامل ضداکسیدان
درمان سلولی
درمان متابولیک
اوزون، پراکسید هیدروزن
عوامل اکسیدان
ترکیبدرمانی
ابزارهای بیوالکتریکی
درمان نورآبی و روشنایی مصنوعی
طبسوزنی الکتریکی
میدانهای الکترومغناطیسی
اسپکتروسکوپی رزونانس مغناطیسی
ابزارهای تحریک الکتریکی و
تحریک عصبی مغناطیسی
طب گیاهی
گل داوودی وحشی
عصاره جنیکو
ریشه جن سینگ
آکیناسه (گل مخروطی بنفش)
فندق جادویی
ریزوم زنجبیل
مالنسکی (۱۹۹۳) لمسدرمانی را به عنوان کیفیت سازماندهی و طراحی در سلامت تعریف کرد که به وسیله آن پرستار و بیمار به طور آگاهانه در تغییر جریان میدان انرژی فرد- محیط مشارکت میکنند (به نقل از کونز و کریگر، ۲۰۰۴).
اولین بار کریگر در سال ۱۹۷۵ اصطلاح لمسدرمانی را مطرح کرد و آن را نوعی مراقبهی ترمیمی نام نهاد (کرامر، ۱۹۹۰). به عقیدهی کریگر لمسدرمانی باید در فضای ماورای پوست اجرا شود. این فضا همان میدان انرژی است که تکنیکهای تعادل مجدد و ارزیابی در لمسدرمانی بر آن متمرکز میشوند. در بحث دربارهی انرژی کریگر و دیگر نظریهپردازان معتقدند که این مفهوم نه تنها شامل انرژیهای فیزیکی میشود، بلکه هر عملکرد انسان شامل عاطفه، تفکر، هیجان و … را نیز شامل میشود. عدم تعادل میدان انرژی یا تغییر در آن ممکن است در رابطه با موقعیتهای فیزیکی، عاطفی یا شناختی فرد باشد، این تغییرات میدان انرژی توسط لمسدرمانی تسهیل میشود. زمانیکه در میدان انرژی اطراف فرد گسیختگی به وجود آید، در میدان انرژی فرد نیز آشفتگی ایجاد میشود که موجب ناهماهنگی و عدم تعادل در جسم و روان میگردد (هیل و الیور[۱۸۳]، ۱۹۹۳).
نظریههای پرستاری مختلفی میدان انرژی را به طور کامل تشریح کردهاند که در ادامه به دو مورد از آنها اشارهی مختصری میشود. راجرز(۱۸۶۵) میدان انرژی را به صورت تشکل اساسی واحد موجودات زنده و غیرزنده در یک دنیای نامتناهی به صورت یک سیستم باز شرح داد و ابعاد آن را به صورت زیر معرفی کرد: ۱- ترکیب حرکات متقابل و همزمان میادین انسان و محیط ۲- الگوهای مواج و منعکس شونده که این الگوها از تناوب کم تا تناوب زیاد تغییر میکنند. ۳- تداوم، تازگی، احتمالی بودن و افزایش اختلاف انسان و الگوی میدان محیط که به صورت ریتم غیرتکراری مشخص میگردد. لوین (۱۹۳۰) نیز اصول «بقا» را که شامل انرژی پیوستگی ساختاری، پیوستگی شخصیتی و پیوستگی اجتماعی برای بقاء فرد است را مطرح کرد( به نقل از تامسون[۱۸۴] و همکاران، ۲۰۰۲).
کریگر بیان میکند که لمسدرمانی یک مراقبهی شفادهنده است، زیرا درمانگر از تمرکز عمیق استفاده میکند. لمسدرمانی بیمار را آرام میکند و فرد به هنگام درمان، تنفس آرام و عمیق را تجربه میکند، کشش عضلانی کمتر شده و دست و پاها گرمتر میشوند. همچنین لمسدرمانی یک روش غیرتهاجمی است که ممکن است نیاز به دارو را کاهش دهد(کونز و کریگر، ۲۰۰۴)، باعث ارتقاء آرامش و کاهش درد شود و به تسریع فرایند درمان و کاهش علایم اختلالات روانتنی کمک کند (رامنرینسین، ۱۹۹۹).
فلسفه شرق ریشهی لمسدرمانی را بر پایهی اصولی میداند که از جریان انرژی جهانی شکل گرفته و انرژی ترمیمگر و حیاتبخش را در تمام موجودات زنده موجود میداند و استفاده از لمسدرمانی را تسهیل الگودهی مجدد به فرایند میدان انرژی محیط اطراف بیان میکند. درمانگران با بهره گرفتن از لمسدرمانی میتوانند زمانی که به علت کمبود، انسداد یا نابرابری در جریان انرژی فرد گسیختگی و نوسان وجود دارد، جریان انرژی ترمیمگر وی را تسهیل نمایند (تامسون و همکاران، ۲۰۰۲).
درمانگر برای اجرای لمسدرمانی باید دانش کافی در مورد دو اصل اساسی این روش که عبارتند از: ۱- شفابخشی یک استعداد ذاتی در همهی موجودات زنده است ۲- و یک اصل نظمدهی در طبیعت وجود دارد که یک نیروی ذاتی برای ایجاد تعادل مجدد در موجودات دیگر است، داشته باشد. اصل نظمدهی به طور ضمنی در فرایند بهبود زخمها و جراحات قابل مشاهده است(مازیلو و گرانوویس، ۲۰۱۱).
به طور کلی لمس درمانی یک تجربه درمانی است که در آن بدن انسان به عنوان یک میدان انرژی فرض میشود که دارای یک الگو و سازمان ذاتی است و به وجود آمدن بینظمی و نوسان در این میدان باعث اختلال و بیماری میشود. همچنین، در این درمان بدن انسان و محیط اطرافش سیستمهای بازی در نظر گرفته میشوند که ذاتاً در حال تبادل انرژی با یکدیگر هستند. گسستگی و نوساناتی که در میدان انرژی درمانجو بر اثر بیماری بوجود آمده توسط درمانگر تشخیص داده میشود. درمانگر پس از تشخیص نقطهای که دچار عدم تعادل و نوسان است از دستها به عنوان ابزاری برای درمان استفاده میکند و با حرکت دادن دستها در نزدیک بدن بیمار اقدام به ایجاد تعادل و تسهیل جریان انرژی در درمانجو کرده و به فرایند بهبودی و رفع اختلال وی کمک میکند (فرانکلین[۱۸۵]، ۲۰۰۳). در شکل ۲-۱ فرایند تبادل انرژی بین درمانگر و درمانجو قابل مشاهده است.
شکل ۲-۱ تبادل انرژی بین درمانگر و درمانجو
جونز و کرافورد (۲۰۰۳) فواید بالینی بسیار معتبری را برای لمسدرمانی مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که بیشترین موارد تأثیر لمسدرمانی به ترتیب در ایجاد پاسخ سریع آرامش (که به مدت ۴-۲ دقیقه پس از شروع لمسدرمانی ایجاد میشود) و بهبود و برطرف نمودن درد است. نیوشان (۲۰۰۳) نیز در یک پژوهش گسترده به بررسی کاربردها و فواید لمسدرمانی پرداخت. وی پس از جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدست آمده از تحقیقات متعددی که در زمینهی لمسدرمانی انجام شده بود، به این نتیجه رسید که لمسدرمانی وقتی در یک بافت درمانی به کار گرفته شود، موجب ارتقاء راحتی، آرامش و بهزیستی بیماران میشود.
لمسدرمانی در حوزه های گوناگون درمانی از قبیل؛ کاهش اضطراب، خستکی، آسم، بیخوابی، تسکین دردهای حاد و مزمن، ترمیم زخمها و عفونتها، دردهای عضلانی، شکمی، استخوانی، سردرد، کمردرد و دردهای ناشی از سوختگی به کار رفته است (جونز وکرافورد، ۲۰۰۳). همچنین بر اساس بسیاری از پژوهشها، تأثیر لمسدرمانی دربهبود درد بیماران مبتلا به استئوآرتریتزانو(گوردون و همکاران، ۱۹۹۸) ، درد بعد از عمل جراحی (مککورمک، ۲۰۰۹)، درد ناشی از بیماری فیبرومیالژیا، درد کولیکی شیرخواران و درد بعد از سزارین(عاقبتی و همکاران، ۱۳۸۶) مورد تأیید قرار گرفته است. علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، لمسدرمانی باعث کاهش اضطراب، فشارروانی و بهبود بیشفعالی کودکان با آرتریت و فیبرومیالژیا نیز میشود (هانلی، ۲۰۰۸).
۲-۶-۱ مبانی نظری لمس درمانی
یکی از اصول اساسی در حوزهی مبانی نظری لمس درمانی این است که همهی موجودات زنده میدانهایی از انرژی هستند که جزئی از یک میدان انرژی بزرگتر محسوب میشوند. این میدانهای انرژی در حال تعامل با یکدیگر هستند. هدف لمسدرمانگران استفاده از تعامل مستقیم جهت الگودهی یا تعادل مجدد انرژی در میدان انرژی فردی است که در حال درمان وی هستند (مازیلو و گرانوویس، ۲۰۱۱). در واقع میتوان گفت لمسدرمانی حاصل ترکیب فلسفهی شرق، علم انسانی وحدتنگر راجرز و مفاهیم کشف شده در حوزهی فیزیک کوانتوم[۱۸۶] است. همچنین بسیاری از درمانگران، پژوهشگران و طرفداران لمسدرمانی معتقدند، فیزیک نوین و علم انسانی وحدتنگر راجرز پایه و اساس نظری لمسدرمانی را تشکیل میدهد.
۲-۶-۱-۱ فیزیک نوین
طبق قانون انیشتین که انرژی برابر مجذور سرعت در جرم است، انرژی در همه جا و همه چیز وجود دارد. انرژی نه تنها فیزیکی نیست بلکه طیف وسیعی از عاطفه، احساس، تصور و شاید آرزو را شامل میشود. انرژی به اندازهای در همه جا وجود دارد که بشر نسبت به اشکال سحرآمیز آن که در یک چشم بر هم زدن میتواند به چیزهای دیگری تغییر و تحول یابد، بی تفاوت شده است (جوکار، ۱۳۸۸).
دانشمندان پس از شناخت میدان انرژی در پی اندازه گیری تغییرات ایجاد شده در این میدانها برآمدند. از این رو دستگاهی به نام SQUID[187] اختراع کردند (شکل ۲-۲) که دارای یک ردیاب با حساسیت بسیار بالابوده و قادر است ضعیفترین میدانهای مغناطیسی انسان را که «میدان فراخوانده[۱۸۸]» نامیده میشوند، اندازه گیری کند. این میدانها به هنگام پاسخگویی به یک محرک بیرونی مانند صدا یا تصویر دیداری در فضای پیرامون تولید میشوند (آسکمن[۱۸۹]، ۲۰۰۰).
شکل ۲-۲ دستگاه SQUID
راویتز[۱۹۰] (۱۹۵۹) نشان داد که میدان انرژی انسان با وضعیت ذهنی و روانی او کم و زیاد میشود. وی پیشنهاد کرد که این میدان با فرایند تفکر همراه است و همچنین تنوع میدان تفکر موجب علایم روان- تنی میگردد. بیکر[۱۹۱] (۱۹۷۹) یک میدان انرژی پیچیده در انسان طرحریزی کرد که به شکل بدن و سیستم اعصاب مرکزی بود. وی دریافت که شکل و قدرت این میدان با تغییرات فیزیولوژیک و روانی تغییر میکند و همچنین ذراتی از میان این میدان میگذرد که هم اندازه الکترونها میباشند. اینوشین[۱۹۲] از سال ۱۹۵۰ تحقیقات وسیعی را در خصوص میدان انرژی انجام داد و با بهره گرفتن از نتایج این تحقیقات پیشنهاد کرد که یک میدان انرژی مرکب از یونها و الکترونهای آزاد به نام بیوپلاسمیک وجود دارد، از آنجا که این حالت از چهار وضعیت مواد جامد، مایع، گاز و پلاسما خارج میشود؛ پیشنهاد کرد که انرژی بیوپلاسمیک وضعیت پنجم مواد است. مشاهدات وی نشان داد که ذرات بیوپلاسمیک به صورت مداوم توسط فرایندهای شیمیایی در سلولها تغییر میکنند و دائماً در حال حرکت هستند. تعادل بین ذرات مثبت و منفی بیوپلاسما نسبتاً ثابت است و اگر جا به جایی شدیدی در این تعادل روی دهد، سلامت موجود زنده تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. وی دریافت که علیرغم ثبات طبیعی بیوپلاسما مقدار معینی از این انرژی به فضا ساطع میشود. ذرات بیوپلاسما که از موجود زنده به اطراف منتشر میشوند، قابل اندازه گیری هستند (برنان، ۱۹۹۸؛ به نقل از مستوفی، ۱۳۸۶).
شکل ۲-۳ امواج ثبت شده دست درمانگر قبل و در خلال لمسدرمانی (زیمرمن، ۱۹۹۰)
زیمرمن[۱۹۳] (۱۹۹۰) میدانهای مغناطیسی یک لمسدرمانگر و بیمار را با دستگاه SQUID مورد بررسی قرار داد. شکل۲-۳ امواج ثبت شده دست درمانگر را قبل و در خلال لمسدرمانی نشان میدهد. ابتدا درمانگر دستهای خود را نزدیک بدن بیمار قرار داد و خط پایه میدان مغناطیسی وی ثبت شد، سپس درمانگر در حالت تمرکز و درمان قرار گرفت و شروع به لمسدرمانی کرد. در این وضعیت SQUID به طور ناگهانی یک میدان مغناطیسی زیستی را که از دستهای درمانگر ساطع میشد، ثبت کرد. این میدان بسیار قویتر از درجهبندی دستگاه SQUID برای سنجش یک میدان مغناطیسی بود. زیمرمن گزارش کرده است که این میدان قویترین میدان مغناطیسی بوده که در طول سالهای مطالعه بر روی میدانهای مغناطیسی با SQUID ثبت کرده است. فراوانی نوسانها در لمسدرمانی متغیر است و دامنه ۳/. تا ۳۰ هرتز را شامل میشود. در حالی که بالاترین فعالیت ثبت شده در حالت طبیعی در دامنه ۸-۷ هرتز قرار دارد. در بررسی زیمرمن، فرد غیر درمانگر قادر به ایجاد نوسانات در میدان مغناطیسی نبود (آسکمن، ۲۰۰۰).
میدان انرژی انسانی، تظاهری از انرژی جهانی است که با زندگی انسان در ارتباط است. این میدان انرژی را میتوان به عنوان بدن درخشان شرح داد که جسم را احاطه نموده و در آن نفوذ کرده است. این حوزهی انرژی مشخصاً پرتوهایی از خود بیرون میدهد که معمولاً «اورا[۱۹۴]» نامیده میشود. اورای انسانی یا میدان انرژی انسان آن قسمت از میدان انرژی جهانی است که همراه با انسان است. محققین و درمانگران معتقدند که اورا دارای چندین لایه است که در هم نفوذ کرده و همدیگر را احاطه نمودهاند. نظامهای مختلف اورا را به لایههایی تقسیم کرده و آنها را بر اساس؛ محل، رنگ، شفافیت، شکل، تراکم و عملکردشان نشان میدهند(اوماسنا[۱۹۵] و همکاران، ۲۰۰۲). لایه های مختلف اورا با هم متفاوت بوده و هر کدام عملکرد خاصی دارند. هر یک از لایه های اورا با یک چاکرا مشترک است برای نمونه، اولین لایه با اولین چاکرا، دومین لایه با دومین چاکرا و … مشترک میباشد (میهن، ۱۹۹۸). در ادامهی این قسمت چاکراها و لایه های میدان زیستی یا لایه های مربوط به «اورا» را که از مفاهیم مهم و اساسی لمس درمانی است بیان میشوند.
۲-۶-۱-۲ چاکراها
ریشهی چاکراها به سنن شفا بخشی هزاران سال پیش بر میگردد. لغت چاکرا در زبان لاتین به معنی چرخش یا گرداب است و به هفت مرکز انرژی در خط میانی بدن از فرق سر تا دنبالچه اشاره دارد. شکل ۲-۴ جایگاه چاکراهای هفتگانه را بر روی بدن نشان میدهد. هر یک از چاکراها بسته به موقعیتشان دارای عملکرد مختص به خود هستند، در ادامه هر یک از چاکراها و عملکرد مربوط به آن را به طور مجزا مورد بررسی قرار می دهیم: