۳-۳) تروریسم اندیشه و شخصیت
ترور روانی یا ترور شخصیت، تروریسمی است که هدف آن ازبین بردن اندیشه حاکم و ایجاد اندیشه ای جدید است. برخی اصطلاح تروریسم زبانی را نیز به آن اطلاق کرده اند. هدف از این نوع تروریسم که بعضی از رژیم های سیاسی در رویارویی با شهروندان خود و دیگران ازآن استفاده می کنند؛ رسیدن به نتایجی است که مهم ترین آنها عبارت است از:
- کنترل وحتی خاموش کردن مخالفتهای داخلی.
- تعیین خط قرمز برای سایر اندیشه ها.
- تحمیل نوع معینی از فرهنگ و ارزشها بر عقل و آگاهی شهروندان.
«عللی که سبب ایجاد تروریسم فکری می شود نبود آزادی های قانونی و مشروع و گسترش ظلم و استبداد در مورد کسانی است که بدون هر گونه ترس و واهمه می خواهند عقاید، افکار و نظراتش را اظهار نماید. عاملان این نوع تروریسم به عقب ماندگی فرهنگی و تمدنی تمایل بیشتری دارند.
پدیده تروریسم فکری نه تنها در جوامع سنتی و صاحب فرهنگ منحصر به فرد گسترش می یابد، بلکه در جوامع پیشرفته هم وجود دارد. بنابراین تروریسم فکری یک پدیده ی جهانی است. از جمله این عملیات می توان از حملات خصمانه ای که علیه متفکر فرانسوی «رژه گارودی» إعمال شد، نام برد. این حملات منجر به تهدید امنیت شخصی افراد و معرفی آنها به دادگاه های قضایی کشورشان شده است که البته این عملیات با حمایت و تشویق نیروهای سیاسی و اطلاعاتی صهیونیست انجام می پذیرد.»[۳۹]
تروریسم روانی ؛ یعنی تحت فشار قرار دادن شخصی، با انتشار مداوم دروغها و اتهاماتی که به سقوط روحیه و ازدست رفتن موقعیت او می شود. معمولا این نوع تروریسم با بررسی های بسیار دقیق صورت می گیرد. ترور شخصیت، یا ترور روانی یعنی ترساندن و تهدید افراد از طریق هدف قرار دادن روحیه ، حس شهامت و اعتبار. این نوع ترور بیش از آنکه به خشونت فیزیکی بپردازد، از خشونت نرم و فشار روانی استفاده می کند. در ترور شخصیت، هدف آسیب رساندن به جسم فرد یا ایجاد خونریزی و قتل نیست. هدف این است که از طریق لطمه وارد آوردن به حیثیت افراد و تخریب شخصیت، از وی در راستای اهداف سیاسی استفاده شود، و یا اینکه اگر وی مانعی در راه رسیدن به اهداف تروریستها باشد با بهره گرفتن از ترور شخصیت، این مانع از سر راه برداشته شود و راه برای رسیدن به اهداف تروریستها هموار شود.
۳-۴) سایبر تروریسم
با پیشرفت علم وتکنولوژی ،ابزار ارتباطی و امنیتی پیشرفته ای ساخته شده که جنبه های مختلف زندگی اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است.سرعت و دقت عملکرد را افزایش داده و هزینه ها راتا حد زیادی کاهش داده. تروریستها هم، از این پیشرفتها بهره برداری کرده اند. آنها بوسیله دهها شبکه الکترونیکى در نواحى مختلف، عملیات خود را انجام مىدهند. این شبکهها می توانند از طریق تلفن همراه،یا هر وسیله الکترونیکی دیگر فرد یا موقعیت مورد نظر را شناسایى کنند، شرایط موردنظر را بررسی کنند و حتی هواپیماها را کنترل کنند. امروزه در عملیاتهای تروریستی لزوما از سلاح استفاده نمی شود. بلکه گاهی اوقات تروریستها با ایجاد اختلالات نرم افزاری در برنامه های حساسی مانند برنامه پرواز هواپیماها و… خسارات شدیدی به بارمی آورد. به این نوع فعالیتهای تروریستی، سایبر تروریسم اطلاق می گردد. این نوع تروریسم هم مورد توجه نویسندگان قرارگرفته است.
«واژه سایبر تروریسم که در دهه ۱۹۸۰ ابداع شد، اینطور تعریف می شود: سایبر تروریسم حاصل تلاقی تروریسم و فضای مجازی می باشد. سایبر تروریسم عموما به معنای حمله یا تهدید به حمله علیه رایانه ها و شبکه های کامپیوتری و اطلاعات ذخیره شده در آنهاست که با هدف ترساندن یا مجبور کردن دولت یا گروهی برای انجام یا ترک عمل خاصی صورت می گیرد. یک حمله در فضای مجاز ی برای اینکه سایبر تروریسم شناخته شود باید به خشونت علیه اشخاص یا داراییها منجر شود.» [۴۰]همانطور که مواد منفجره و سلاحهای گرم، اصلی ترین ابزار تروریسم کلاسیک محسوب می شوند، سلاح اصلی در سایبر تروریسم کامپیوتر و نرم افزارها هستند. روش های زیادی هستند که تروریستها در فضای مجازی می توانند مورد استفاده قرار دهند. اساسی ترین روشها در سایبر تروریسم ویروسهای رایانه ای، سرقت اطلاعات و دستکاری در اطلاعات است.
در میان انواع تروریسم، سایبر تروریسم نگرانی شدیدی را در سبز فایل ایجاد کرده است. با پیشرفت علم و فناوری، شیوه های تروریستی نیز تغییر می کنند و تروریستها با مجهز شدن به فناوریهای جدید راه های جدیدتری برای دستیابی به اهدافشان ابداع می کنند. تهاجمات تروریستی با بهره گرفتن از فضای مجازی دیگر نیازی به هواپیما و مواد منفجره و اسلحه ندارند. کافی است ویروسی در برنامه های کامپیوتری که دارای اهمیت استراتژیک هستند وارد گردد. یا به منظور از کار انداختن سیستم های اقتصادی، نظامی و سیاسی یک کشور یا حتی تمام کشورها از ویروسهای کامپیوتری استفاده گردد. اینگونه عملیات می توانند در هر محلی با هزینه بسیار کمی اجرا شوند.
« این تکنولوژی - علم است که تشخیص جنگ از تروریسم را دشوار میکند. از این منظر، در مقایسه با امکانات ویرانگر و آشوبهای قیامتی که برای آینده،در مخزن شبکههای کامپیوتری جهان ذخیره شدهاند،واقعه یازده سپتامبر، از نوع نمایشهای باستانی خشونت است که هدفش تشویش اذهان عمومی است. فردا می توان؛ بی سرو صدا و به طور نامرئی، آن هم سریع و بدون خونریزی، با حمله به شبکههای کامپیوتری که همه حیات (اجتماعی،اقتصادی، نظامی و غیره) یک کشور بزرگ یا بزرگترین قدرتهای جهان به آن وابسته است، ضربه بدتری وارد کرد. روزی خواهند گفت: یازده سپتامبر مربوط به دوران خوش آخرین جنگ بود، دورهای که همه چیز عظیم، قابل رویت و سترگ بود! به چه ابعادی! به چه ارتفاعی! ولی وضع بدتر شد. از این پس، تکنولوژیهای مینیاتوری، از هر نوع و به مراتب قویتر، نامرئی و تسخیر ناپذیرتر، در همه جا، رخنه خواهند کرد.»[۴۱]
۳-۵) سایر روشها
علاوه بر موارد فوق الذکر، در طول زمان تروریستها روش های بسیار متنوعی را مورد استفاده قرار داده اند که هرچند در حال حاضر شناخته شده هستند و اقدامات بسیاری جهت پیشگیری از آنها صورت گرفته و تقریبا کنترل شده اند، اما هنوز هم می توانند خطرآفرین باشند.
۳-۵-۱) هواپیماربایی
هواپیماربایى یکی از خطرناکترین روشهاى مورد استفاده گروههاى تروریستى است، که یکى از سرویسهاى مهم حمل و نقل را تهدید مىکند. . هواپیماربایى خطرات زیاد و چند جانبهاى دارد،علاوه بر اینکه هواپیما و مسافران آن را در معرض خطر قرار مىدهد،امنیت ملی کشورهای مختلف و امنیت بین المللی را هم مختل می کند. میزان خطر و شدت تاثیر این راهکار تا حد زیادی بستگی دارد به اینکه سرنشینان هواپیما چه کسانی باشند. به هرترتیب، دولتهاى مختلف تدابیرى را براى جلوگیرى از هواپیماربایى اندیشیدهاند. هر چند که این تدابیر به طور کامل مانع از این کار نشدهاند؛ اما نوعى عمل پیشگیرانه علیه احتمال وقوع این حوادث به شمار مىروند. این تدابیر در دو دسته قابل بررسی هستند :
الف- تدابیرى مانند کنترل رفتار مسافران یا سرنشینان، بازرسى، استفاده از دستگاههاى اشعهى ایکس و علایم مغناطیسى،که در فرودگاه و قبل از پرواز هواپیما به مرحلهى اجرا درمىآیند.
ب- تدابیرى که در داخل هواپیما اتخاذ مىشود؛ مانند حضور تعدادى از افراد امنیتى مسلح، که به گونهى خاصى آموزش دیده، قدرت مقابله با هر گونه تلاش براى هواپیماربایى را دارند. برخى از شرکتها نیز اقدامات خاصى را انجام مىدهند، براى مثال؛ درکابین خلبان را طورى قفل مىکنند که تنها کادر هواپیما قادر به گشودن آن هستند. و یا فشار قسمت سرنشینان را کاهش مىدهند، که این امر به دستگیرى هواپیماربایان کمک مىکند. و یا مواد و محلولهاى بیهوشکنندهاى را به هواپیماربایان مىپاشند.
کشورها از مبارزه با سیطره غیرقانونى برهواپیماهاى مسافربرى وغیرنظامى حمایت کردهاند. بنابر اقدامات وتوصیههاى سازمانهاى بینالمللى در رابطه با هواپیمایى غیرنظامى حداقل دو توافقنامه به امضا رسیده است. این توافقنامهها عبارتند از:
- توافقنامهى جرایم و اعمالى که در داخل هواپیما رخ مىدهد. این توافقنامه در ۱۴ دسامبر سال ۱۹۶۳ در توکیو به امضا رسید؛ و پس از رسیدن به حد نصاب قانونى لازم براى اجرا (یعنى پذیرش آن توسط ۱۲ کشور)، در دسامبر ۱۹۶۹ به اجرا گذاشته شد..
- توافقنامهى سرکوب جرائم تجاوز به امنیت هواپیمایى غیرنظامى، که در ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۱ در مونترال به امضا رسید. همکارى بینالمللى در مورد مبارزه با جرایم مربوط به سیطرهى غیرقانونى بر هواپیماهاى غیرنظامى، در سطح معینى باقى نماند. بلکه سازمان بینالمللى هواپیمایى غیرنظامى، به طور مداوم و مستمر و با روشهاى گوناگون، مانند: برگزارى کنفرانسها، تحقیق و پژوهش، تشکیل کمیتههاى تخصصى به منظور تعیین و ارائهى سفارش به کشورهاى عضو، انجام تحقیقات علمى، و دیگر راهها، مىکوشد تا ارکان و پایههاى همبستگى و همکارى بینالمللى را در این زمینه تحکیم بخشد..
۳-۵-۲) آدم ربایی و گروگانگیری
گروگانگیری راه مشخصی برای چانه زنی مستقیم با دولت می باشد. تاکتیک های آن شامل ربودن هواپیماها و حتی قایقهای تفریحی، آدم ربایی و اشغال مسلحانه اماکنی چون سفارتخانه ها می شود. در تعریف آدمربایى مىتوان گفت، آدمربایى یعنى سلب آزادى فرد یا قربانى، با بهره گرفتن از روشهاى خشونتبار؛ و نگهدارى وى در محلى که تحت کنترل وسیطره ربایندگان قرار دارد، و براى رسیدن به هدف خاصى انجام مىگیرد. باید توجه داشت که خطرات آدمربایى تنها به قربانى محدود نمىشود؛ بلکه با توجه به تنشهاى شدیدى که در سطح روابط کشورهاى ذىربط به وجود مىآورد، خطرات آن در سطح کشورها بلکه جهان گسترش مىیابد. راجع به انگیزههاى این کار باید گفت که آدمربایى عوامل و انگیزههاى زیادى دارد، از جمله انگیزههاى شخصى، مانند انتقام؛ تسویه حساب، که جزو اعمال و فعالیتهاى تروریستى به شمار نمىرود. انگیزههاى مادى، که براى تأمین نیازهاى مالى فعالیتهاى رو به رشد این سازمانها صورت مىگیرد. و عوامل و انگیزههاى سیاسى.
قربانیان آدمربایى و گروگانگیرى رامىتوان به چهار دسته تقسیم کرد. این چهار دسته، از حیثیت ماهیت و جایگاهى که دارند، و هدفى که تروریستها با ربودن هر دسته به طور جداگانه دنبال مىکنند، با یکدیگر تفاوت دارند؛ این چهار دسته عبارتاند از:
۱-دیپلماتها و شخصیتهاى برجستهى جامعه.
۲- کودکان، و به ویژه کودکان مدارس ابتدایى.
۳- افراد صاحب منصب که در وضعیتهاى از پیش طراحى شده ربوده مىشوند.
۴- افراد عادى که نه طى یک برنامه از پیش تعیین شده بلکه اتفاقی ربوده می شوند.
به دلیل خطر آدمربایى و گروگانگیرى و افزایش تعداد و گسترش دامنهآنها، جامعه بینالمللى جهت جلوگیرى از این اعمال ، در سطوح و جهات مختلف به فعالیت پرداخته است. در سطح بینالمللى ، سازمان ملل متحد توافقنامههایى را در این زمینه منعقد کرده است از جمله:
- توافقنامهى ۱۹۷۳ نیویورک؛ در مورد جلوگیرى و مجازات جرایمى که علیه اشخاص تحت حمایت - بینالمللى، از جمله دیپلماتها، صورت مىگیرد.
- توافقنامهى بینالمللى سال ۱۹۷۹ ، در مورد مبارزه با گروگانگیرى.
۳-۵-۳)کمین گذاری و تیراندازی
تروریستها برای نابود کردن مخالفین خود، گاهی افراد برجسته و متنفذی را که مانع اصلی اهداف تروریستها باشند به قتل می رسانند. همچنین ممکن است برای اعمال فشار یا تهدید مقامات ویا انتقامجویی ،افراد یک حزب یا گروه یا اعضای خانواده آنها را به قتل برسانند.یکی از روش های قتل که به دلیل تاثیرگذاری بیشتر، بسیار مورد توجه تروریستها است کمین گذاری و تیراندازی در مواقع حساس و مکانهای خاصی است که فرد مورد نظر در آنجا باشد. به جهت تاثیرگذاری بیشتر و افزودن بر سطح هیجان ماجرا و تشدید رعب و وحشت حاصل از قتل فرد موردنظر، تروریستها تلاش می کنند تا عملیات خود را در مکانهای شلوغ و حتی المقدور در حضور اصحاب رسانه، اجرا نمایند. ازدحام جمعیت موجب وحشت تعداد کثیری از مردم شده و از طرف دیگر موجب می شود که هریک از افراد حاضر در صحنه بمثابه یک خبرگزاری عمل نموده و اخبار مربوط به این عملیات تروریستی به صورت فراگیری در جوامع گسترده شود. اگر خبرنگاران هم این اخبار را با روش های ژورنالیستی پوشش دهند، قدرت مانور و اعمال فشار تروریستها بیشتر می شود.
مبحث دوم- انگیزه ها و اهداف
پژوهشگران و محققان درمورد اصول و انگیزه ها و اهداف تروریستها، نظریات گوناگونی ارائه داده اند. دراین تحقیق به جهت دور نشدن از مبحث اصلی، برخی انگیزه ها به صورت کلی مورد بررسی قرار می گیرند. آنچه می توان به طور کلی درباره انگیزه ها اظهار داشت، این است که این عوامل برحسب تنوع موقعیتهایی که تروریسم از آنها ناشی می شود افزایش می یابند و برحسب زمان ومکان متفاوت می شوند.
گفتار اول- انگیزه ها و اهداف سیاسی
بسیاری از تروریستها، چه علیه قدرت دست به ترور بزنند چه درجهت منافع آنها ویا با حمایت آنها عمل کنند، انگیزه سیاسی دارند. انگیزه های سیاسی را می توان به انواع دیگری تقسیم کرد :
بند اول- جدایی طلبی و نژاد پرستی
این انگیزه ها نسبت زیادی از انگیزه های تروریسم معاصر را تشکیل می دهند و منشاء بسیاری از فعالیتهای تروریستی بوده اند. جدایی طلبی به خصوص در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ علیه امپراطوریهای آن زمان مانند بریتانیا، اطریش- مجارستان و عثمانی به وقوع پیوسته است. جهان در دوره پس از جنگ جهانی دوم نیز شاهد افزایش فعالیتهای تروریستی بود که توسط جدایی طلبان قومی و ملی جهت برپایی هویت مستقل، به ویژه در ایرلند شمالی، اسپانیا، کانادا، هند و سریلانکا صورت می گرفت.[۴۲] انگیزه های نژادپرستانه زمانی واقع می شود که بعضی طوایف وگروهها نسبت به عناصر نژادی یا دین معینی احساس تنفر می کنند. البته شدت و قدرت این انگیزه ها متفاوت است ودر اهداف آنها بسیار تاثیرگذار. اگر انگیزه آنها صرفا حفظ حقوق نژاد خاصی باشد بیشتر به جدایی طلبان شبیه می شوند و عملیات خود را فقط علیه دولت یا گروهی که به حقوق آنها تجاوز کرده انجام می دهند. اما اگر انگیزه های آنها توسعه طلبانه و درحد حذف و تحقیر سایر نژادها باشد؛ دامنه عملیات آنها نیز گسترده تر و شدت عملیات بیشتر خواهد بود.
بند دوم- توسعه طلبی و قدرت طلبی
در اکثر ترورهای دولتی و ترورهایی که ریشه در سیاستهای قدرتمندان دارد، انگیزه اصلی حفظ وضع موجود از یک طرف و توسعه قدرت و نفوذ از طرف دیگر است.حتی در ترورهای داخلی که توسط رقبای سیاسی مختلف علیه یکدیگر صورت می گیرد، انگیزه اصلی همین دستیابی به قدرت یا توسعه آن است. «تروریسم سیاسی داخلی، ویژه رژیم های دیکتاتوری وفاشیستی است که بدون مشارکت وسیع ملّی و موسسه ها و ادارات حکومتی فعالیت می کنند. این فعالیت ها منجر به تحمیل یک تفکّر و روش سیاسی و تعمیم فرهنگ استبدادی و استعماری می شود که از نشانه های آن، تحقیر آزادی های سیاسی و پارلمانی و عدم مشارکت هم وطنان در انتخاب نمایندگان مجالس حکومتی و محلی است. در این روش هم وطنان نمی توانند از اشتباهات و نواقص ناشی از بدی سیاست آنها انتقاد کنند. این نوع تروریسم در کشورهای تحت سلطه ی موسسه های نظامی همچنین در کشورهایی که حیات سیاسی و پارلمانی جریان نداشته باشد، شدّت بیشتری دارد. مردم این کشورها همواره در حالتی از ترس، نگرانی، وحشت و عدم امنیت و ثبات زندگی می کنند و اظهار نظر و یا فعالیت در چارچوب احزاب سیاسی _ ملی امری غیر قابل دسترس است که در صورت تخطی، منجر به بروز شدیدترین انواع بلاها و شکنجه ها در مورد کسانی خواهد شد که سعی در محقق کردن آن را داشته باشند.»[۴۳]
تروریسم سیاسی داخلی سبب ایجاد و گسترش بسیاری از صفات رذیله چون دروغگویی، افترا، نفاق، کینه، انزجار و انتقام جویی در سطح جامعه می شود. تروریسم سیاسی داخلی موجب بروز تهدیدهایی علیه صلح اجتماعی و نیز گسترش زمینه های بروز جنجال ها و درگیری های مذهبی و گروهی و ملی می شود که این امر خود شرایط تغییر ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه و تضعیف احساسات ملّی را فراهم کرده، سبب تضعیف کشورها شده و آنها را در معرض غارت متجاوزان قرار می دهد و در این هنگام این کشورها بدون هیچ گونه مقاومتی، غارت می شوند. علاوه بر این دشمنی افراد یک جامعه با یکدیگر و صرف شدن انرژی آنها در جهت مقابله با هم و تخریب طرف مقابل،امکان رشد و توسعه کشور را کمتر کرده و موجب از بین رفتن نیروهای فعال و بالقوه سودمند جامعه می شود.
بند سوم- انگیزه های میهن پرستانه و انقلابی
این دسته از تروریستها دارای ایدئولوژی خاصی هستند و درعین حال فاقد قدرت سیاسی می باشند و درپی دستیابی به قدرت و تغییر حکومت هستند؛ وبه دلیل عدم توازن قدرت و ضعف آشکار درمقابل قدرت موجود، دست به عملیات تروریستی می زنند.
انگیزه های این دسته بسیار شبیه به انگیزه های انقلابی است با این تفاوت که اینها اصولا درپی تغییر حکومت و انقلابی بنیادین نیستند و حتی ممکن است ایدئولوژی خاصی نیز نداشته باشند اما فرد یا گروه هدف را مانع پیشرفت و توسعه میهن خود می دانند. اکثر ترورهایی که قبل از انقلاب درایران انجام می شده دارای یکی از این دو انگیزه اخیر بوده اند. هرچند معضلات ناشی از اینگونه تروریسم کمتر از انواع قبلی است اما مانند هر بی نظمی و هرج و مرج دیگری که امنیت افراد غیرنظامی و معمولی جامعه را به خطر می اندازد، امکان رشد و توسعه کشور را به حداقل می رساند.
گفتاردوم- انگیزه ها و اهداف دینی و مذهبی
اختلافات دینی و مذهبی یکی از انگیزه های فعالیتهای تروریستی هستند. درصورتیکه اقلیتهای دینی معینی در منطقه ای باشند و به گونه ای متفاوت و یا متضاد با شعائر دینی اکثریت به انجام فعالیتهای دینی بپردازند؛ تعصبات حاکم بر برخی محافل باعث می شود که رفتار آنها انگیزه و توجیهی شود برای عملیات تروریستی برعلیه آنها. این اقلیتها نیز به نوبه خود برای حفظ یا دفاع از موجودیت و عقاید خویش به تشکیل گروه های تروریستی اقدام کنند. در سطح وسیع تر نیز امروزه گروه های مذهبی افراطی مانند القاعده به عملیات تروریستی دست می زنند.
القاعده ، نام تشکیلات بینالمللی تروریستی بنیادگرایی اسلامی است که متشکل از شبکههای تروریستی اسلامی مختلفی است که همگی با شعار کاهش دادن تأثیرات و دخالتهای غیر مسلمانان بر دنیای اسلام و گسترش اسلام در جهان مبارزه میکنند.« اکثریت اعضا شبکه القاعده را پیرو مسلک سلفی میدانند. از سال ۱۹۹۵ نام این سازمان در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفته است. رهبر این سازمان اسامه بن لادن است. تشکیلات القاعده در سال ۱۹۸۸ توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه (یا به لفظ اسلامی: غزو) با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان تأسیس شد. القاعده از سازمان “مکتب الخدمه” که هدف آن مسلح نمودن و آموزش مجاهدین اسلامی برای جنگ با شوروی بود توسعه و پیشرفت یافت. این سازمان از حمایت و پشتیبانی دولتهای اسلامی به ویژه پاکستان و همچنین ایالات متحده آمریکا برخوردار بود. وجه نامگذاری سازمان القاعده برگرفته از توصیف این سازمان در یکی از متنهای آن است که تشکیلات القاعده را “قاعده الجهاد” (اساس و بنیان نبرد اسلامی) توصیف میکند. این در حالی است که خود اعضا این سازمان آن را “جبهه بینالمللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان” مینامند.»[۴۴]
طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره ریشه های اقتصادی تروریسم با تاکید بر تروریسم مرتبط ...