دارایی های سازمان را به سه دسته عمومی،انحصاری و قابل تشخیص تقسیم بندی می کنند.براساس این تقسیم بندی:
دارایی های عمومی سازمان مانند زمین،ساختمان،ماشین آلات،تجهیزات،پول نقد و موجودی کالا که مشابه دارایی های سایر سازمان ها است.
دارایی های انحصاری سازمان که سازمان های دیگر مثل و مشابه آنها را نداشته باشند.مانند مهارت،توانایی،دانش،نوآوری،امتیازات انحصاری،نام تجاری،کپی رایت و فرایندهای اطلاعاتی خاص هر سازمان را شامل می شود.این دارایی ها علاوه بر اینکه منحصر به فرد و یگانه هستند؛امکان الگو برداری و کپی برداری از آنها نیز برای سازمانهای دیگر امکان پذیر نیست.
دارایی های قابل تشخیص که در برخی موارد منحصر به فرد و یگانه هستند ای دارایی ها چون رویه های تولید و توزیع که در صورت مقایسه دو سازمان هرچند ممکن است در بخشهایی با یکدیگر تفاوت هایی داشته باشند،اما در واقع به لحاظ ماهیت و شکل ظاهری مشابه یکدیگرند.
دارایی های نامشهود و سرمایه فکری را می توان در هر دو دسته دارایی های انحصاری سازمان و دارایی های قابل تشخیص مورد شناسایی قرار داد(توکلی،۱۳۹۰).
۲-۵- اجزای سرمایه فکری
الف)سرمایه انسانی[۲۷]:
سرمایه انسانی نشان دهنده “موجودی دانش افراد یک سازمان” است که به مثابه یک منبع نوآوری و نوساری استراتژیک از اهمیت خاصی برخوردار است(بنتیس،۱۹۹۹).
روس و همکارانش (۱۹۹۷) نیز بحث می کنند که کارکنان سرمایه فکری را از طریق شایستگی،نگرش و چالاکی فکریشان ایجاد می کنند.
سرمایه انسانی شامل تمامی قابلیت های فردی،استعدادها،دانش و تجربه کارکنان سازمان و مدیران می باشد.مواردی نظیر شایستگی ها،قابلیتها،ارتباطات و ارزش کارکنان(جعفری ۲۰۰۶).
به بیان دیگر دانش،مهارت،تجربه و نگرشهای فرد مشغول در سازمان است(منتظرقائم،۱۳۸۷).
سرمایه انسانی زمانی شکل می گیرد و بکار برده می شود که کارکنان بخش بیشتری از زمان و استعداد خود را به فعالیت هایی اختصاص دهند که منجر به نوآوری می شود.سرمایه انسانی می تواند به دو طریق رشد کند:وقتی سازمان بیشتر از آنچه که افراد میدانند استفاده می نماید یا زمانی که افراد بیشتر آنچه را می دانند که برای سازمان مفید باشد(استوارت،۱۹۹۷).
سرمایه انسانی پایه سرمایه فکری و عنصر اساسی در اجرای وظایف آن محسوب می شود(چن و همکاران،۲۰۱،۲۰۰۴).
این سرمایه می تواند به عنوان مولد ابداع قلمداد شود،چه این ابداع مربوط به محصول یا خدمت جدید باشد و چه در زمینه بهبود فرایندهای تجاری(ریاحی بلکویی،۲۰۰۳).
سرمایه انسانی به عنوان ارزش افزوده سرمایه گذاری در آموزش و تربیت کارمندان یک سازمان تعریف می شود(ادوینسون و مالون،۱۹۹۷).همچنین زامبون[۲۸](۲۰۰۲)اضافه می کند که سرمایه انسانی شامل دانش بدست آمده،خلاقیت و ابداعات افراد موجود در درون یک سازمان می باشد.
سرمایه انسانی قابلیت های ترکیبی کارکنان یک سازمان را تشکیل می دهد که در حل مسایل کسب و کار به کمک سازمان می آیند.سرمایه انسانی سرمایه درونی در میان افراد بوده و سازمان قادر به اکتساب و تملک آنها نیست.بنابراین این خطر برای سازمان وجود دارد که با ترک افراد این سرمایه نیز از سازمان خارج می گردد.از این رو سرمایه انسانی بستگی مستقیمی به نحوه بکارگیری این سرمایه ها توسط سازمان و توسعه خلاقیت و نوآوری برای بهبود این سرمایه ها دارد.
ب) سرمایه ساختاری[۲۹]:
سرمایه ساختاری به تمام مواردی که از کارکنان سازمان(سرمایه انسانی)پشتیبانی می کند،اطلاق می گردد.سرمایه ساختاری زیر ساخت های پشتیبان کننده ای است که سرمایه های انسانی را به مرز عملیاتی شده هدایت می کند.این سرمایه ها در مالکیت سازمان بوده و با آمدن و رفتن افراد به سازمان در آن تغییراتی ایجاد نمی شود.سرمایه های ساختاری شامل موارد سنتی چون سخت افزار،نرم افزار ،فرایندها،سامانه اطلاعاتی،پایگاه های داده اختصاصی امتیازات انحصاری و نام تجاری سازمان است.
به خاطر گوناگونی این مؤلفه ها لیف ادوینسون و میشل مالون سرمایه ساختاری را به سه مؤلفه سرمایه سازمانی،سرمایه فرایندی و سرمایه نوآوریتقسیم بندی می کنند.براین اساس سرمایه سازمانی عبارت است از سامانه ها و فلسفه سازمان که با هدف بکارگیری قابلیت های سازمانی به کار می روند.سرمایه فرایندی:شامل تکنیک ها،رویه ها و برنامه هایی که برای پیاده سازی و ارتقا سامانه های خدمت رسانی و توزیع کالا به کار می روند.سرمایه نوآوری متشکل از دارایی های مرتبط با مالکیت فکری و زیر ساخت های نامشهود است.
مالکیت فکری نیز به نوبه خود شامل مواردی چون حقوق و امتیازات انحصاری مثل کپی رایت و نام تجاری است.و زیر ساخت های نامشهود تمامی استعدادها و فلسفه ای که سازمان بر مدار آنها استوار استرا شامل می شود(توکلی،۱۳۹۰).
سرمایه ساختاری شامل سرمایه ای است که و قتی کارکنان به خانه می روند در سازمان باقی می ماند، و قابلیت های سازمان مشتمل بر سیستم های فیزیکی مورد استفاده جهت انتقال و بکارگیری سرمایه فکری را شامل می شود.مواردی نظیر ذخیره دانش و اطلاعات(جعفری،۲۰۰۶).
سرمایه ساختاری یک سازمان باید نقشه و راهنمایی برای دارایی های سرمایه فکری ایجاد کند.برای مثال کجا به دنبال دانش بگردیم؟ و یا چه فردی بهترین مهارت را داراست؟
تنها دانش سازمان که باید به عنوان راهنما استفاده شود،دانشی است که مستقیما با استراتژی های اصلی سازمان مرتبط است.این دانش باید منجر به نتایج عملکرد بهتر شود.اگر به دنبال یافتن چیزی باشید،با انبوهی از اطلاعات بی معنا مواجه خواهید شد که نیازمند مرتب سازی برای یافتن هدف مورد نظر است(براون،۲۰۰۲)[۳۰].
ج) سرمایه ارتباطی(مشتری)[۳۱]:
سرمایه ی مشتری عبارت است از : قوت و پایداری روابط با مشتریان بر این اساس ، رضایت مشتریان ، تکرار معاملات ، رشد مالی و میزان حساسیت قیمت می تواند به عنوان شاخص هایی برای سرمایه ی مشتری در نظر گرفته شود . تمایز برقرار شده میان سرمایه ی مشتری و سرمایه های ساختاری و انسانی به سبب تاثیری است که سرمایه ی مشتری بر ارزش سازمانی می گذارد(توکلی،۱۳۹۰).
سرمایه مشتری شامل ارزش ارتباطات با مشتریان می باشد،مواردی نظیر پایگاه مشتری،ارتباطات مشتری و پتانسیل مشتری(جعفری،۲۰۰۶).
همچنین سرمایه مشتری در قالب قابلیت بازاریابی،شرایط بازار و وفاداری مشتری طبقه بندی می شود.این نگرش بر نقش خدمات و تاثیر آن بر روابط علی بین رضایت کارکنان،رضایت مشتریان و وفاداری مشتریان و عملکرد مالی تاکید دارد(چن و همکاران،۲۰۰۴).
به طور کلی سرمایه مشتری که نقش یک پل واسطه را در فرایند سرمایه فکری ایفا می کند،در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازاری و در نتیجه عملکرد کسب و کار سازمان عامل تعیین کننده اصلی است.بدون سرمایه مشتری ارزش بازاری یا عملکرد کسب و کار سازمان نمی تواند تحقق شود.بنابراین رشد سرمایه مشتری به حمایت از سرمایه انسانی و ساختاری بستگی دارد(زمانی،۱۳۹۰).
۲-۶- انواع طبقه بندی اجزای سرمایه فکری
در مورد طبقه بندی اجزاء سرمایه فکری دیدگاه ها و نظریات متفاوتی وجود دارد و تاکنون نظر واحدی برای اجزای سرما یه فکری ارائه نشده است.از مهمترین نظریه ها در مورد اجزای سرمایه فکری:
۲-۶-۱- طبقه بندی از دیدگاه آنی بروکینگ
بیشتر تاکید تحقیقات آنی بروکینگ بر فرآیندهای تعریف و شناسایی ، مستندسازی و سنجش سرمایه ی فکری متمرکز است . بروکینگ یک مدل ممیزی با هدف ایجاد چارچوب مناسب سنجش و مدیریت سرمایه ی فکری در سازمان به منظور دست یابی به اهداف سازمانی پیشنهاد داده است . بروکینگ بر این باور است که سرمایه ی فکری را می توان در قالب چهار مولفه : دارایی های بازار ، دارایی های مرتبط با مالکیت فکری ، دارایی های با محوریت انسان و دارایی های زیر ساختی تقسیم بندی کرد . دارایی ، بازار ، متشکل از مواردی چون :برند ها ، مشتریان ، کانال ها ی توزیع و همکاری های کسب و کاری سازمان ، است . دارایی های مرتبط با مالکیت فکری ، شامل : حقوق انحصار معنوی ، کپی رایت ها و رموز تجاری ، و دارایی ها با محوریت انسان ، شامل مواردی چون : تحصیلات ، دانش مرتبط با کار و قابلیت ها و توانایی ها است . دارایی های زیر ساختی نیز، عبارت است از : فرایند های مدیریت، سامانه های فناوری اطلاعات ، شبکه سازی و سامانه های مالی است.
جدول شماره ی ۲-۳ : مولفه های تشکیل دهنده ی سرمایه ی فکری در دیدگاه آنی بروکینگ۱
دارایی های بازار | دارایی های با خصیصه ی فکری | دارایی های زیر ساختی | دارایی های با محوریت انسان |
بنده های خدمات | حقوق و امتیازات انحصاری معنوی | فلسفه ی مدیریت | تحصیلات |
برندهای تولید | فرهنگ مشارکتی | شایستگی های شغلی |