۲-۲-۷-۲. تعریف اضافه وزن
سازمان بهداشت جهانی براساس دستورالعملهای موجود، افراد بزرگسال با شاخص توده بدنی(BMI)
۲۵ یا بیشتر را به عنوان افراد دارای اضافه وزن و افراد با شاخص توده بدنی ۳۰ یا بیشتر را به عنوان افراد چاق تعیین و معرفی نموده است. این نقاط مرجع حدودی مرتبط با خطرات تندرستی در بزرگسالان میباشد. شاخص توده بدن یک شاخص کاربردی آسان از وزن نسبی است و تا حد زیادی با اندازه گیری مستقیم چاقی رابطه دارد. اما یکی از محدودیتهای استفاده از شاخص توده بدن به عنوان میزان چاقی بدن این است که شاخص توده بدن هر دوی تودههای چربی و خالص بدن را نشان میدهد. از آنجایی که شاخص توده بدن در کودکان و نوجوانان نسبت به بزرگسالان پایینتر است، تعاریف فوقالذکر برای گروه های سنی کودکان و نوجوانان مناسب نخواهد بود. شاخص توده بدن در دوران کودکی تغییر می کند و بین دختران و پسران نیز متفاوت میباشد. بنابراین، وجود داده های مرجع بر حسب سن و جنسیت ضروری خواهد بود(۳۴). همچنین، کاربرد شاخص تودهی بدنی برحسب جنسیت و سن افراد متفاوت است. بدین معنی که در کودکان و نوجوانان، چونکه در سنین رشد و بلوغ هستند، تفسیر BMI آنها از لحاظ میزان چربی بدن با هم و با بزرگسالان و نیز در افراد عادی و ورزشکاران متفاوت است. این ملاحظات در مورد تعیین BMI کودکان و نوجوانان ۲ تا ۲۰ سالهی دختر در نمودار شکل ۲-۱ ارائه شده است.
شکل۲-۱: نمودار محاسبه ی BMI در دختران ۲ تا ۲۰ ساله(به نقل از میناسیان و همکاران، ۱۳۹۱)
سازمان بهداشت جهانی براساس دستورالعمل های موجود، افراد بزرگسال با شاخص توده بدنی(BMI) 25 یا بیشتر را به عنوان افراد دارای اضافه وزن و افراد با شاخص توده بدنی ۳۰ یا بیشتر را به عنوان افراد چاق تعیین و معرفی نموده است. این نقاط مرجع حدودی مرتبط با خطرات تندرستی در بزرگسالان می-باشد. شاخص توده بدن یک شاخص کاربردی آسان از وزن نسبی است و تا حد زیادی با اندازه گیری مستقیم چاقی رابطه دارد. اما یکی از محدودیت های استفاده از شاخص توده بدن به عنوان میزان چاقی بدن این است که شاخص توده بدن هر دوی توده های چربی و خالص بدن را نشان می دهد. از آنجایی که شاخص توده بدن در کودکان و نوجوانان نسبت به بزرگسالان پایین تر است، تعاریف فوق الذکر برای گروه های سنی کودکان و نوجوانان مناسب نخواهد بود. شاخص توده بدن در دوران کودکی تغییر می کند و بین دختران و پسران نیز متفاوت می باشد. بنابراین، وجود داده های مرجع بر حسب سن و جنسیت ضروری خواهد بود. نقاط مرجع تقریبی برحسب سن و جنسیت از ۲ تا ۱۸ سالگی براساس تعریف چاقی در دوران کودکی و منابع اطلاعات بین المللی برای شاخص توده بدن کودکان، با نقاط مرجع حدودی ۳۰ و ۲۵ برای چاقی بزرگسالان که بطور گسترده استفاده می شود، مطابقت دارد. در جدول ۲-۱ به تناسب سن و جنسیت نمونه در این تحقیق، حدود مرزی BMI پیشنهادی کمیته تخصصی سازمان بهداشت جهانی(۱۹۹۵) برای دختران ۱۴-۱۲ ساله ارائه شده است. براین اساس، دامنه ی تخمینی برای اضافه وزن دختران ۱۲ تا ۱۴ ساله، بین ۱۷/۲۲ و ۹۸/۲۷ می باشد.
جدول۲-۱.حدود مرزی BMI برای تعیین اضافهوزن دختران در سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی
سن (سال) | حداقل | حداکثر |
۱۲ | ۱۷/۲۲ | ۹۵/۲۵ |
۱۳ | ۰۸/۲۳ | ۰۷/۲۷ |
۱۴ | ۸۸/۲۳ | ۹۷/۲۷ |
۲-۲-۸. تأثیر ورزش بر چربی بدن
ورزشهای هوازی میتوانند باعث کاهش چربی بدن شوند. دویدن، راهپیمایی و دوچرخه سواری، اثر مشابهی در تغییر ترکیب بدن دارد. همچنین، ۳ تا ۴ جلسه ورزش در هفته، تغییرات مفیدی در ترکیب بدن به وجود می آورد. برای کاهش چربی بدن ورزش های هوازی با شدت کم، موثرتر از ورزش های شدید است. تمرین قدرتی با وزنه های سنگین، ضمن کاهش چربی بدن، توده ی بدون چربی (عضلانی) را نیز افزایش می دهد(۲۷).
به منظور طراحی منطقی کاهش وزن، ابتدا لازم است با توجه سن، قد و چهارچوب استخوانی، وزن مطلوب و سپس سرعت کاهش وزن معین شود. سرعت کاهش وزن می تواند از ۲۰۰ گرم تا حد اکثر ۹۰۰ گرم در هفته با توجه به میزان اضافه وزن، متغیر باشد. دستور العمل های ذیل که دانشکده ی طب ورزش امریکا توصیه کرده است، به طراحی یک برنامه ی منطقی برای کاهش وزن کمک خواهد کرد.
- برنامه ی غذایی بسیار کم انرژی به مدت طولانی، از نظر علمی جایز نیست و ممکن است خطرناک باشد.
- برنامه ی غذایی بسیار کم انرژی ، باعث کاهش مقدار زیادی آب، املاح، مواد معدنی، ذخایر گلیکوژن و دیگر بافت های بدون چربی بدن ( شامل پروتئین های موجود در بافت های بدون چربی) می شوند و کاهش چربی را به حد اقل می رساند.
- محدودیت دریافت انرژی در اندازه ی متوسط(۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلو کالری از رژیم معمول روزانه) باعث کاهش کمتر آب، املاح، مواد معدنی و دیگر بافت های بدون چربی بدن می شود و احتمال ابتلای شخص به سوء تغذیه را نیز کاهش می دهد.
- ورزش پویا در نواحی عضلات بزرگ بدن، به حفظ بافت بدون چربی شامل توده ی عضلانی و تراکم استخوانی کمک می کند و باعث کاهش وزن بدن می شود. این کاهش وزن که بر اثر افزایش هزینه انرژی در بدن رخ می دهد، مربوط به وزن چربی است.
- یک رژیم غذایی با انرژی متوسط که با یک برنامهی ورزش استقامتی همراه شود و همزمان با آن عادتهای غذایی نیز اصلاح شود، مفیدترین روش برای کاهش وزن است به هر حال میزان کاهش وزن نباید بیش از یک کیلو گرم در هفته باشد.
۲-۲-۹. اختلال افسردگی[۷۴]
افسردگی به عنوان یک حالت خلقی بهنجار، تجربهای متداول در زندگی است. در افسردگی خفیف،
فرد به نشخوار فکری در مورد مسائل منفی می پردازد و اکثر اوقات احساسهایی مثل ملال، تحریکپذیری و خشم را تجربه می کند، درحالی که برای خود متأسف و غصهدار است و به گرفتن اطمینان خاطر از دیگران شدیداً نیازمند میباشد. در این رابطه، افرادی که افسردگی خفیف را تجربه می کنند، در مورد گذشته مشغلهی ذهنی دارند و به آینده بدبینهستند(۱۲). از این منظر، افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است. عدم موفقیت در تحصیل یا کار، از دست دادن یکی از عزیزان و آگاهی از این که بیماری یا مشکل دیگر توان ما را تحلیل میبرد، از جمله موقعیتهایی هستند که اغلب موجب بروز افسردگی میشوند.
از طرفی، اختلال افسردگی با شیوع و بروز گستردهای با حدود ۲۵-۱۰درصد برای زنان و۱۲-۵ درصد برای مردان در طول عمر به عنوان سرماخوردگی روانی از سالها پیش به خود اختصاص داده است(۶۵). سیلیگمن[۷۵](۱۹۹۹) افسردگی را به به دلیل شیوع آن به عنوان سرماخوردگی روانی معرفی کرده است. بنابراین، اختلال افسردگی علاوه بر تنوع آن، نسبتاً شایع هست. بدین معنی که حدود ۱۷% مردم در طول زندگی یک دوره افسردگی حاد پیدا می کنند(۴). آنچه مورد توافق است اینکه افسردگی اگر جدّی و اساسی باشد، یکی از مهم ترین بیماری های ناتوان کننده است که در صورت ابتلاء عملکرد، تفکر و احساس فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. نماد بارز افسردگی، کاهش عزت نفس فردی است. در این رابطه، اصطلاح افسردگی برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بی حوصلگی، و برای پزشک، گروه وسیعی از اختلالات خلقی با زیر شاخه های متعدد را تداعی می کند(۱۰). در زمینه تبیین افزایش قابل ملاحظه شمار دختران افسرده نسبت به پسران که تقریباً دو برابر است، در سنین نوجوانی فرضیه های بسیاری ارائه شده است، اما غالب مؤلفان بر این باورند که در کنار مسائل زیست شناختی احتمالی، فشارهای روانی وابسته به جنس و مکانیزم های دفاعی افسردگی زا، نقش مهمی در این میان ایفا می کنند.
از بعد تاریخی، اختلال افسردگی از قدیم الایام در نزد دانشمندان شناخته شده بود. هرچند، استرس های ناشی از زندگی پیچیده و ماشینی امروز بر میزان شیوع آن افزوده است. از بعد سبب شناسی نیز، در زمانهای دور اعتقاد بر این بود که در اختلال روانی، شیطان به درون فرد رسوخ کرده و باعث تغییر رفتار وی می شود. بنابراین، برای از بین بردن اختلال، دستور میدادند که فرد را شلاق بزنند یا اینکه جمجمه های او را سوراخ کرده تا دیو و شیطان از جسم و روان آنها خارج گردد. همچنین آنچه که امروزه اختلالات خلقی از آن یاد می شود، یونانی ها و رومیان باستان از اصطلاحات ملانکولیا و مانی[۷۶] بهره گرفته و رابطه این دو مورد را مورد تأکید قرار دادهاند. در آن زمان فرض بر این بود که یک علت مزاجی برای این نوع اختلالات خلقی وجود دارد(۶۵). در ایران نیز ابن سینا در کتاب قانون، افسردگی را یک نوع بیماری روانی عنوان کرده که فرد را از مسیر مستقیم خارج کرده و مشکلات فراوانی برای وی و اطرافیان ایجاد می کند.
در اوایل قرن بیستم، زیگموند فروید[۷۷] در رساله ای به نام غم و ملانکولی که به سال ۱۹۱۷ چاپ شد، تئوری های سایکو دینامیک افسردگی را بیان کرد. فرضیه ی او این بود که افسردگی و غم واکنشی برای از دست دادن فرد یا شیئ دلخواه است، یعنی چیزی که اهمیت و ارزش فراوانی برای شخص داشته و در شرایط خاص آنرا از دست رفته می بیند. از نظر گیلبرت(۱۹۹۹)، افسردگی صرفاً به معنای احساس دلتنگی و غمگینی نیست. بلکه، بسیار فراتر از آن است. در حقیقت افسردگی نه تنها بر چگونگی احساس ما بلکه بر نحوه ی تفکرما درباره چیزها، سطوح ،انرژی، تمرکزحواس، خواب و حتی علایق جنسی ما تآثیر می گذارد(۳۰). بک[۷۸](۱۹۷۶) نیز عنوان کرد که افسردگی بالینی را میتوان نوعی اختلال مرضی تعریف کرد که شامل تغییراتی در پنج حوزه ی رفتاری عمده می باشد و علائم مرضی این تغییرات ممکن است همه یا هریک از تظاهرات مربوط به عواطف منفی، شناخت های منفی، انگیزش منفی، تغییرات رفتاری و تغییرات نباتی(اشتها و جنسی)را دربرگیرد(۱۰). به عقیدهی بک (۱۹۷۶) افسردگی بالینی را میتوان نوعی اختلال مرضی تعریف کرد که شامل تغییراتی در پنج حوزه رفتاری عمده می شود. علائم مرضی این تغییرات ممکن است همه یا هریک از تظاهرات زیر را در برگیرد:
۱- عواطف منفی: معمولاً شامل غم، ناشادی، احساس گناه با فراوانی کمتر، حساسیت ، بی حوصلگی و عواطف و احساسات منفی دیگر.
۲- شناخت های منفی: معمولاً شامل برداشت از خود یا خویشتن پنداری منفی، بدبینی و نظری نومیدانه در مورد محیط اطراف.
۳- انگیزش منفی: مشتمل بر فقدان یا از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که فرد معمولاً آنها را ترجیح می داده و نیز افکار خودکشی.
۴- تغییرات رفتاری: که معمولاً شامل کاهش در نرخ انجام کارها و فعالیت های رفتاری عادی فرد است.
۵- تغییرات نباتی: که معمولاً شامل بی خوابی، کاهش اشتها و از دست دادن علاقه به فعالیت های جنسی می باشد.
امروزه، در تعریف افسردگی، آن را حالت روانی ناخوش معرفی می کنند که با دلزدگی، یأس و خستگیپذیری مشخص می شود و در بیشتر مواقع با اضطرابی کم و بیش شدید همراه است(۶). البته علائم افسردگی دامنه وسیعی از علائم بدنی، عاطفی و روانی را دربر میگیرد. با وجود این، خلق افسرده و فقدان علاقه و لذت از علائم کلیدی در اختلال افسردگی اساسی هستند. در این اختلال، بیمار ممکن است اظهار کند که احساس غم، یأس، پوچی و بی ارزشی می کند. در سبب شناسی اختلال افسردگی نیز، امروزه به عوامل گوناگونی در سبب شناسی اختلال افسردگی مانند عوامل زیست شناختی، عوامل روانی و اجتماعی، وراثت، جنسیت، سن، تیپ شخصیتی، محیط خانواده، استرس و اتفاقات زندگی، بیماری های جسمی، داروها و مواد مخدر و شغل اشاره می شود. متناسب با سبب شناسی این اختلال، شیوه های درمانی گوناگونی هم پیشنهاد شده است(۱۰). البته در سبب شناسی افسردگی، الگوهای شناختی-رفتاری جایگاه خاص خود را دارند. افسردگی در این الگوها نتیجه مجموعه طرحوارههای شناختی منفی، درماندگی آموخته شده و سبک اسناد منفی، فقدان تقویت کننده های مثبت، نقص در خودگردانی و عدم خودکارآمدی فرض شده است.
به طور کلی، نتایج پژوهشها حاکی از آن است که اختلال های افسردگی در خلال کودکی نسبت به بزرگسالی از فراوانی کمتری برخوردارند. اما در نوجوانی شاهد افزایش چشمگیر این فراوانی هستیم(۶). هرچند افسردگی نوجوانان ممکن است از نظر تشخیصی بسیار متفاوت با افسردگی بزرگسالان باشد. نتیجه اینکه، مفاهیم و پژوهشهای موجود در افسردگی نوجوانان، اعم از نشانه شناسی بالینی، پدیدار شناسی و درمان، همچنان دارای محدودیت است.
۲-۲-۹-۱. انواع افسردگی