نقاط ضعف
نادیده گرفتن کارایی، اثر بخشی و ملاحضات آتی.
نیازمند سرمایه گذاری چشمگیر در زمینه منابع و افزایش اختمال بروز تعارض
جدول (۲-۱) مقایسهی روش بودجه ریزی افزایشی و برنامهای
۲-۳-۲- تعریف مباحث نظری
۲-۳-۲-۱- خاستگاه بودجه ریزی عملیاتی:
مفهوم بودجه ریزی عملیاتی دارای تاریخچه دیرینه ای است . به رغم اینکه عناصر نظام بودجه ریزی برنامه ای پیش از جنگ جهانی دوم در ایالات متحده امریکا به چشم می خورد، بودجه ریزی عملیاتی بیشتر به اصلاحات دهه ۱۹۵۰ در امریکا باز میگردد. هدف از این اصلاحات ایجاد اطلاعات عملکردی برای نظام بودجه ریزی و تغییر رویکرد فرایند بودجه دولت از تمرکز بر ورودیها به خروجی ها بود . این رویکرد از سوی کمیسیون هوور که در ترکیب دولت قرار داشت در سال ۱۹۴۹ ترویج شد و اجرای گسترده آن مورد توجه قرار گرفت. قانون روش های بودجه و حسابداری مصوب ۱۹۵۰ رؤسای دستگاه های اجرایی را موظف ساخت تا با همکاری اداره بودجه، پیشنهادهای بودجه ای خود را با پشتوانه اطلاعات عملکردی و هزینه های برنامه ها در واحدهای ۱۹۵۱ اولین بودجه ای سازمانی ارائه دهند . بودجه ایالات متحده امریکا بر ای سال مالی ۱۹۵۰ بود که اثرهای این تغییر رویکرد ر ا در خود جای د اد . در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که از همان ابتدا کمیسیون هوور اصطلاحات بودجه ریزی برنامه ای و بودجه ریزی عملیاتی ر ا تقریبا مترادف به کار میبرد. ( حسن آبادی و صراف،بهار ۱۳۸۶)
در این ایام، بودجه ریزی عملیاتی به عنوان یک تغییر اساسی در فرایند تصمیمات بودجه ای محسوب نمی شد بلکه بیشتر به عنوان یک عنصر مفید اما فرعی در مورد برخی خدمات و فعالیتهای دولت در نظر گرفته می شد. این اصلا حات به دلایل زیر به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و ناکام ماند:
سیستمهای حسابداری نامناسب که قادر به شناسایی تمامی هزینه های عملیات و اقدامات دولت نبودند.
نبود شاخصهای عملکرد مناسب
عدم تمایل تصمیم گیرندگان به استفاده از اطلاعات عملکردی
بودجه ریزی، مورد توجه کمیسیون های بودجه در مجلس نیز قرار نگرفت ، زیرا برای آنان کنترل دقیق اقلام هزینه راحتتر از تخصیص اعتبارات یکجا در قبال عملکرد مورد انتظار بود. دستگاه های اجرایی نیز غالباً ترجیح می دادند که اطلاعات مربوط به اهداف عملیاتی، حجم کار و استانداردهای عملکرد شفاف نشوند و در بین مواد هزینه ای پنهان بمانند .( حسن آبادی و همکاران،۸۲:۱۳۸۵)
تعریف و اهداف بودجه ریزی عملیاتی:
” بودجهریزی عملیاتی، در واقع عبارت است از برنامهی عملکرد سالانه به همراه بودجهی سالانه که رابطه میان میزان وجوه تخصیص یافته به هر برنامه با نتایج به دست آمده از اجرای آن برنامه را نشان می دهد.”
این بدان معناست که با هر میزان مخارج انجام شده در چارچوب هر برنامهای می بایست مجموعهی معینی از اهداف تامین شود. در این شیوهی بودجه ریزی، بودجهی هر برنامه یا دستگاه اجرایی همراه با نتایج پیش بینی ارائه می شود و به روشنی ارتباط بین بودجهی هزینه شده توسط دولت و نتایج حاصله برای مردم مشخص می گردد و تشریح دقیق این رابطه، کلید مدیریت صحیح برنامه هاست. در صورت بروز مغایرت بین برنامه و آنچه در عمل تحقق می یابد، مدیران باید به بررسی منابع به کار گرفته شده در برنامه و نحوهی ارتباط آنها با نتایج حاصله بپردازند تا میزان اثر بخشی و کارایی برنامه ها مشخص گردد. در تعریف دیگر، بودجهریزی عملیاتی به معنای شیوهی تدوین و نهایی سازی درخواست یک سازمان برای تخصیص منابع است که از طرح راهبردی آن سازمان نشات می گیرد و بر وظایف قانونی آن استوار است. بودجهریزی عملیاتی منابع را بر مبنای تحقق اهداف سنجش پذیر تخصیص می دهد که به نوبهی خود با رسالت و آرمانهای سازمان ارتباط دارد. در بودجهریزی عملیاتی، تمامی فعالیتهای مستقیم و غیر مستقیم مورد نیاز برای رسیدن به اهداف یک برنامه و هزینه دقیق هر کدام از فعالیتها مدنظر قرار می گیرد. بدین ترتیب، در چارچوب بودجهریزی عملیاتی هر مدیر دولتی، در هر سطحی، باید اطلاعات دقیق و به هنگامی در خصوص هزینه و عملکردهای سازمان تحت امر خود داشته باشد تا بتواند منابع تحت کنترل خود را به کارآمدترین شیوه اداره کند.
البته بودجهریزی عملیاتی، نظام پاداش و تنبیه مبتنی بر سطح عملکرد محسوب نمی شود، بلکه رویکردی به تصمیم گیری مبتنی بر شواهد است. مزیت اصلی مورد نظر، تغییر کانون توجه و بحث از سطح ورودیهای برنامه به سمت نتایج است. اگر سطح کنونی نتایج قابل قبول نباشد، دلایل ضعف عملکرد باید بررسی شوند و اگر راهبردهای کنونی اثر بخش نباشند، ممکن است تغییر برنامه ضروری باشد.
از طرف دیگر بودجهریزی عملیاتی استفاده نظام مند از اطلاعات عملکردی است که از طریق سیستم های اطلاعات عملکرد تولید می شود و در این سیستم ها تلاش میشود نتایج به یکی از عوامل تعیین کننده اصلی تصمیمات بودجهای مرتبط شود. بدین ترتیب، بودجه ریزی به ابزاری قدرتمند برای پیشینه سازی اثر بخشی و کارایی حکومت تبدیل می گردد. مدلهای بودجهریزی عملیاتی به دنبال نیل به دو هدف هستند. نخست تدوین بودجهای اثر بخش و دوم بهبود عملکرد سازمان. هدف نخست به بهبود کارایی تخصیصی از طریق اولویت بندی نخارج اشاره دارد که در خود بودجه نهفته است و هدف دوم به استفاده اثربخش تر هر سازمان از منابع مالی تخصیص یافته اشاره دارد. در بسیاری از مدلهای بودجهریزی عملیاتی بهبود عملکرد سازمان به عنوان محور اصلی مورد تاکید قرار می گیرد و ایدهی بنیادی این است که تامین مالی سازمان باید با نتایج آشکاری همراه باشد. این اندیشه در سیستمهای مختلف بودجهریزی عملیاتی، به شیوه های متفاوتی ظاهر می شود.
یکی دیگر از اهداف اصلی بودجهریزی عملیاتی ( همچون سایر شیوه های بودجه ریزی )کاهش فشار اعمال نفوذهای سیاسی بر فرایند تخصیص منابع به بهره گیری از ارزیابی عقلایی اقلامی است که با منابع عمومی خریداری می شوند. بارها نمایندگان و موکلان آنها خواستار تصویب قوانینی می شوند که الزاما به کارایی هزینه ها یا اثر بخشی منابع عمومی منجر نمی شوند. این نوع نارضایتی در خیلی از کشورها، علاقه به سنجش عملکرد را به عنوان راهی برای اینکه به شهروندان اثبات شود که وجوه مالیاتی از نظر حاصل کار و اثر بخشی صرف چه مواردی می شود، افزایش داده است.
اندیشهای که در وراء بودجهریزی عملیاتی قرار دارد این است که اگر سیاست گذاران تصمیمات بودجهای را به گونهای عینی و بر مبنای کارایی و اثر بخشی استوار سازند، آنگاه هم آن ها و هم مردم می توانند در بارهی عملکرد دولت قضاوت روشن تری داشته باشند. بودجهریزی عملیاتی، با مرتبط ساختن تصمیمات بودجه و عملکرد دولت، راه برای تقویت پاسخگویی دولت ارائه می دهد.( پناهی،۶۶:۱۳۸۶)
در نهایت، باید گفت بودجهریزی عملیاتی، به دنبال افزایش درک تصمیم گیراناز پیوندهای موجود میان منابع درخواستی و نتایج عملیات مورد نظر است. این مسئله برای حفظ و نهادینه کردن اصلاح مدیریت عملیات اهمیتی حیاتی دارد. اگر نتیجه این یکپارچه سازی، اطلاعات عملکرد بهتر و قابل اتکاتر باشد می توان بر فرایند بودجهریزی به عنوان یکی از وظایف اصلی دولت که به بررسی و بازبینی منظم برنامه ها و فعایت ها می پردازد نیز تاثیر مثبت بگذارد. بودجهریزی عملیاتی در طی فرایند خود بر دو محور اصلی زیر متکی است:
بهبود کارایی فنی از طریق تعیین میزان کارایی و بهره وری سازمان ها برای مدیران آنها.
بهبود اثر بخشی از طریق مطلع ساختن مدیران از میزان تحقق اهداف و مقاصدمورد نظر سازمان. .( پناهی،۶۷:۱۳۸۶)
۲-۳-۲-۲- مزایای بودجهریزی عملیاتی
بودجهریزی عملیاتی، نسبت به سایر شیوههی بودجه ریزی دارای مزایای زیر می باشد:
افزایش پاسخگویی عمومی
مدیریت برای عملکرد بهتر
بهبود نحوه تخصیص منابع
ارائه یک ابزار تشخیصی ارزشمند
کمک به توجیه بودجه. یک بودجه عملیاتی اثربخش، نسبت به بودجه ریزی سنتی، شفافیت بیشتری را به عملکرد عملیاتی می دهد. بودجه ریزی عملیاتی با بهره گرفتن از مقیاس های واضح، هزینه کلی فعالیت را به عنوان مبنایی برای چارچوب نتایج برنامه ها و اهداف عملکرد می سنجد و ابزار ارزشمندی برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات در مخارج بر نتایج را تأمین می کند
به عنوان مبنایی برای نظام مدیریت عملکرد عمل می کند
اجازه می دهد برنامه ها اهداف دوجانبه داشته باشد
از تصمیم های آگاهانه و ملموس تر حمایت می کند
۲-۳-۲-۳- ویژگیهای بودجهریزی عملیاتی
بودجهریزی عملیاتی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که از جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
سیاست گذاران، مدیران و در اکثر موارد شهروندان را از طریق توسعه برنامه های راهبردی، شناسایی اولویتهای هزینهای و ارزیابی عملکرد در تصمیمات بودجهای مشارکت میدهد.
دارای چشم اندازی بلندمدت است و با شناسایی ارتباط میان برنامه ریزی راهبردی و تخصیص منابع، بیشتر به افق های باندمدت می نگرد.
بر نتایج تاکید می کند. بخشها در برابر استاندارهای مشخص عملکردی پاسخگو هستند. در چارچوب این شیوه آگاهی از خدماتی که مالیات دهندگان در مقابل پرداخت مالیات در یافت می کنند بیشتر است.
انعطاف پذیر است. در این شیوه اعتبار به صورت یکجا تخصیص می یابد و در همین بهترین شیوه نیل به نتایج، به مدیران آزادی عمل بیشتری می دهد.
بر برنامه ریزی از طریق برنامه ریزی راهبردی و استفاده از ساختار برنامه تاکید دارد.
سطوح مورد انتظار عملکرد برای هر سطح از مخارج و تعیین اولویت های هزینه ها در بودجه را تعیین می کند. ( پناهی،۶۹:۱۳۸۶)
مشارکت سیاستگذاران مدیران و شهروندان
چشم انداز بلندمدت
تعیین اولویت هزینه
ویژگیهای بودجهریزی عملیاتی
تاکید بر نتایج
تاکید بر استفاده از ساختار برنامه
افزایش آکاهی مالیات دهندگان