۴- کار و تلاش
نگرش انسان به کار، برابر با نگرش وی به جهان هستی است، آن کس که همه موجودات را منحصر در قلمرو ماده میداند و در بخش شناخت شناسی، راهی جز راه حس و تجربه را به رسمیت نمیشناسد، کار را در حد تولید مادی و مصرف مادی مینگرد؛ ولی آن کس که با فرهنگ قرآن آشناست، میداند که قرآن ، هستی را به غیب و شهادت تقسیم کرده است.از ین روشناخت نیز به دو شعبه تقسیم میشود؛ چنان که کار نیز این دو شعب را دارد. بر این اساس، کسی که هستی را فراتر از ماده میبیند، به کار نیز به دید وسیع تری می نگرد و با تقدس بشیدن به آن از راه معنوی ، عرصه فعالت را گسترده می سازد.[۵۵۵]
به اذعان غیرمسلمانان: «شخص مسلمان احساسی جدی نسبت به تاریخ دارد… مسلمانان همیشه میکوشند تا واقعیت زندگی را در محدوده آن جریان دهند و از همین جاست که شخص مسلمان همیشه در تلاش فردی یا اجتماعی است… و تاریخ در نظر مسلمان شناسنامه تلاش پیگیر انسان در جهت تحقق بخشیدن به حکومت خدا در زمین است ؛ زیرا زمان حال نتیجه گذشته است و آینده نیز بر حال تکیه دارد…»[۵۵۶]
تلاش اسلام برای نمود ارزش فراوان فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی تا به آن حد میرسد که احکام و ضوابط فوقالعاده گستردهای برای تسهیل ارتباطات در معامله، شرکت، اجاره، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضمانت، وقف، مزارعه، مساقات، جعاله و … وضع و به اجرا گذارد.[۵۵۷]
اسلام مشوّق کار است. این مسئله را مى توان در روایات سیره ى معصومین مشاهده کرد که چه زحمتی را برای امور زندگی خود و مسلمین متحمل میشدند. چنان که: امیرمؤمنان على(علیه السلام( با دست رنج خود، هزار برده خرید و آزاد کرد.»[۵۵۸]
۱) کرامت کارگر در اسلام
ارزش کارگر زمانی مشخص میشود که اهتمام به احترام کارگر را در بلندمرتبه ترین شخص آن دین ببینیم. یکی از موارد که در تاریخ معروف است، هنگام بازگشت پیامبر از جنگ تبوک اتفاق افتاد؛ که سعد انصاری به استقبال آن حضرت رفت و پس از مصافحه حضرت از خطوط کف دست وی پرسید،که در اثر چیست؟ سعد گفت با ریسمان و بیل کار می کتم تا مخارج عایلهام را تتامین کنم. حضرت کف دست وی را بوسید و گفت« هذه ید لاتمسها النار»[۵۵۹]
کار در اسلام سبب کسب عزت میشود و آموزههای فراوانی در این باره وجود دارد. امام صادق به یکی از اصحاب خود که سوال داشتند، در این صبح زود به کجا میروی، فرمودند: « اغدوا الی عزک»[۵۶۰]
۲) کارگر در صف مجاهد
کارگران در دید اسلامی به مثابه سربازانی محسوب می شوند که در راه خدا مجاهدت می کنند:
مجاهدان در راه خدا با جان فشانی و جهاد خود، امنیت سیاسی- اجتماعی را بر جامعه اسلامی حاکم میکنند و کرگزان با کوشش خود امنیت و استقلال اقتصادی و بهبود معیشتی را برای امت اسلامی به ارمغان میآورند؛ شاید از این رو بوده که امام صادق کارگر را در ردیف جادگر در راه خدا قلمداد کرده: کسی که کار و کوشش مینماید تا نیازهای عایله خود را تامین کند مانند مجاهد در راه خداست[۵۶۱]
و به واقع کارگر نه تنها برای خود عزت میخرد که با تلاش خود موجبات عزت تمام کیان اسلامی را فراهم میآورند.
د- علمی
سدههاى نخستین اسلامى، به ویژه قرن دوم تا پنجم، عصر طلایى جهان اسلام است. مسلمانان با محوریت قرآن و با الهام از تعالیم پیامبر(صلى الله علیه وآله)و با کمک اندوختههایى که از غرب و شرق گرفته و با آموزههاى اسلام آمیخته بودند، به پیشرفتهاى علمى و فرهنگى خوبى دست یافتند. شهرهاى مهم دنیاى اسلام به صورت مراکز علم و فرهنگ درآمدند و دانشمندان ابتکارات خود را عرضه نمودند.[۵۶۲]
علم، اساسیترین رکن و لایه تمدن، از مهمترین دستاورد انبیای الهی، و فرهنگ نیز در ابعاد مختلف آن، فرایند بعثت انبیای الهی بوده است. و وحی دستاوردی مهم و زیربنایی به نام و علم الهی برای بشریت داشته و به تناسب درک و کشش انسانها و مقتضای زمان خود، به ترویجِ انواع علوم در عصر خویش پرداختهاند و قرآن نیز پیامبران را، معلم معرفی نموده است: (کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَیُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ).[۵۶۳]
در اسلام، علم فریضهای است که نه از لحاظ متعلم و نه از لحاظ زمان و نه از لحاظ مکان محدودیت ندارد، و این عالیترین و بالاترین توصیهای ست که میتوانسته بشود و شده است.[۵۶۴] و علوم دینی و غیر دینی را تحت پوشش دستورات خویش قرر می هد.
اسلام با علوم جدید و «افکار آزادیخواهانه و عقاید تازه» نیز سازگاری دارد، حتی فارغ از مشکلاتی که امثال لوتر (پیشوای جنبش پروتستانتیسم) با آن مواجه بودهاند.[۵۶۵]
۱- اسلام دین علم و خرد
سر پذیرفته شدن اسلام در مجامع علمی و پیشرفت کنونی آن در میان دانشمندان، پیوند جاودانه آن با دانش و خرد میباشد متون دینی اسلام به ویژه اصیلترین و معتبرترین آنها قران کریم، بستگی این آئین مقدس را با علم و عقل پایهریزی و تأیید مینماید. عقل نظری، عقل عملی و عقل ابزاری، سه اصطلاح مهم و رایجی هستند که در واقع، هر یک بعدی از ابعاد این قوّه شناختی را توضیح میدهند.[۵۶۶]
روایات اسلامی عقل را در عرض انبیاء حجت الهی ما بین خداوند و بندگانش قرار داده و آنرا محبوبترین مخلوق خدا و وسیله امتیاز انسان از سایر حیوانات و علت ثمربخش شدن عبارت و مدار کیفر و پاداش میداند[۵۶۷]
اسلام با نگاهی معرفت گرایانه ضمن ستودن سطوح سهگانه عقل، انسان را به بهرهگیری هرچه بیشتر از این نعمت الهی فرامیخواند و کسانی را که از آن استفاده نمیکنند با شدیدترین عبارتها مذمّت میکند تا جایی که آنها را از حیوان هم پستتر میداند: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرا مِنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ»[۵۶۸]
عقلانیت اسلامی برخلاف عقلانیت مدرن غرب که تنها به ساحت ابزاری بودن عقل محدود می گردد،از هر سه سطح برخوردار بوده و در یک موالات و ترتیب منطقی، ابتدا در یک پرسش اصلی و کلان، از انسان و حیات می پرسد و وقتی سنگ بنای عقلانیت را گذارد و مختصاتو اهداف و مبانی آنرا معلوم کرد به تنظیم اخلاقیات مینشیندو عاقبت به روشها و ابزار تأمین اهداف مادی و معنوی بشریت می پردازد.[۵۶۹]
عقل اسلامی ساختار ویژهای دارد و در ذیل راهنمایی آموزههای دینی معنا مییابد و لذا میتواند از دیگر قوای آدمی از قبیل خشم و شهوت و احساسات رهانیده شده و در جایگاهی فوق آنها، مهار و کنترل دیگر قوا را دراختیار بگیرد. مبتنی با این نگاه است که عقل در جایگاه “ماعبد به الرحمن واکتسب به الجنان»[۵۷۰] .این عقل حجت الهی است و به فرموده امام صادق علیهالسلام میفرماید: “الْعَقْلُ دَلیِلُ الْمُؤْمِنِ.»[۵۷۱]
تولید و توسعه علم در تمدن اسلامی مورد عنایت خاص قرار گرفته؛ دراسلام از سویی، کلیه طبقهبندیها در عرصه دانشاندوزی را برانداخت و همه را به تدبّر در احوال کائنات و تأمّل در آیات الهی دعوت کرد.[۵۷۲] اسلام امر کرد، حتی در برابر کفار زانوی تلمّذ بزنید،[۵۷۳] ازتنپروری و تنآسایی بپرهیزید و برای فراگیری علوم سختترین گردنهها را پشت سر بگذارید[۵۷۴] و به دورترین نقاط عالم سفر کنید،[۵۷۵]
در واقع مهمترین نقشی که اسلام در ایجاد تمدن اسلامی ایفا کرد زمینهسازی مناسب برای رشد و شکوفایی علم است. بر این اساس، لازم است نشان دهیم که اسلام با چه شیوههایی عناصر گوناگون تمدن اسلامی را میسر ساخته است
۲-قرآن و دعوت به تجربه و حس
قران به عنوان رکن اندیشه و تحرک مسلمین در جای جای قرآن و به هر مناسبتی از انسان خواستار تعقل می باشد، آدمى به اندیشیدن و بهره جستن از اندیشۀ خویش براى پىبردن به اسرار جهان دعوت شده است: افلا تعقلون، لعلّهم یتذکرون، افلایتذکرون، فانظروا و…. نظایر فراوان اینها، که در قرآن کریم آمده، همه دستورهایى است که افراد مسلمان را به تفکر و تدبّر در هر چه آفریده شده است، مىخواند و این خود آغاز علم و دانش است. در قرآن، برترى دانشمندان بدین زیبایى توصیف شده باشد که «هل یَستوىِ الّذینَ یعلمونَ و الّذینَ لا یَعلمونَ» و یا در ستایش حکمت و فرزانگى چنین نغز گفتارى آمده که “ومن یؤت الحکمه فقداوتى خیراًکثیراً.»[۵۷۶]
علّامه طباطبائى دربارۀ تأثیری که اسلام و قرآن در پیشرفت مسلمین داشت آورده اند: «و به جرئت مىتوان گفت که عامل اصلى اشتغال مسلمانان به علوم عقلى از طبیعیات و ریاضیات و غیر آنها به صورت نقل و ترجمه در آغاز کار و به نحو استقلال و ابتکار در سرانجام، همان انگیزه فرهنگى بود که قرآن مجید در نفوس مسلمانان فراهم کرده بود… و معلوم است که مدنیّت وسیع اسلامى که کمى بعد از هجرت و رحلت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله( قسمت معظم معموره را تحت تسلط خود گرفت و در آن حکومت نمود و بالاخره امروز در حدود ششصد میلیون از جمعیت کره زمین را به نام اسلام مىدارد، یکى از آثار بارزه قرآن مجید بود… و بدیهى است چنین تحولى که یکى از حلقه هاى بارز سلسله حوادث جهان مىباشد در حلقههاى بعدى تأثیر بسزایى خواهد داشت و از این رو، یکى از علل و مقدمات تحول امروزى و بسط و پیشرفت فرهنگ جهان، قرآن مجید خواهد بود.»[۵۷۷]
اسلام و قرآن با طرح موارد حسی و دقت ستور دادن به دقت در آن امور عقل را به کنکاش طبیعت دعوت می کند. از آسمان و ستاره و فجر دم میزد، از آفرینش و صورتگری در رحم سخن میگفت، خلقت شتر را به یاد میآورد، زندگانی مورچگان و زنبوران عسل را تذکر میداد، به چگونگی پرواز پرندگان اشاره میکرد، از شکفتن دانه در زمین و از خوشه گندم و خرما و. . . این دانشها بجز علوم فقهی و تفسیری و قرآنی و حدیثی و ادبی بود که پایهگذار اصلی آنها نیز کتاب خدا بود.[۵۷۸]
اسلام با قرار دادن عباداتی که احتیاج به وقت در مسایل نجومی دارد، وخواهان مشاهدات دایمى تغییرات است و چون براى اداى نماز، اوقات خاصى تعیین گردیده، سبب شد دانشمندانى همچون بیرونى، خواجه نصیر، ابن یونس و دیگران ابزارى براى تعیین اوقات نماز اختراع کنند. افزون بر نماز، شروع و پایان ماه رمضان و زمان طلوع و غروب خورشید در آن، و همچنین لزوم مشاهده خورشید و ماه گرفتگى براى اداى نماز آیات و مهمتر از همه تعیین جهت قبله، به پیشرفت این علم در دنیاى اسلام کمک نمودند. از این جهت است که یکی از دانشمندان بزرگ جهان اسلام می گوید: هر مسلمان پس از آموختن اصول دین و قوانین مذهبی، باید از علم نجوم بهره مند گردد، چون به وسیله آن ست که به وحدانیت و به عظمت جهان و عالی ترین دانش و بزرگترین قدرت و کمال صنعتش پی می بریم». البته باید توجه داشت که مسلمانان موهومات مربوط به تنجیم (تأثیر اوضاع کواکب در احوال مردم روى زمین از حیث سعد و نحس بودن) را رد کردند و بىاساس بودن آن را اعلام داشتند، اما آن دانش را باطل نساخته و رصد و زیج ایجاد کردند.[۵۷۹]
دانش جغرافی، در پرتو این وجهه نجومی در پرتو فرهنگ اسلامى رشد چشمگیرى کرد. بسیارى از کتب «مسالک و ممالک» با محور قرار دادن مکّه و مدینه، که هر ساله میزبان زائران بیت اللهالحرام بوده اند، به نگارش درآمدند و در این دانش پیش گام دیگر ملت ها شدند. نقشه جهانى، که ابوعبدالله ادریسى، مؤلف کتاب نزهه المشتاق فى اختراق الآفاق اختراع نمود، مدت ها مرجع اروپاییان بود.[۵۸۰]
۳- کسب علم و عبادت
زیگرید هونکه، کسی است که در جای جای کتابش از اسلام تمجید می کند. وی نه تنها آموزهای مترقی اسلام را می ستاید بلکه با کنایه زدن به غرب ضعف آنها را نیز به رخشان می کشد و می گوید: «آیا محمّد(ص) با گفتن این جمله که «مدادُ العلماء افضلُ من دماءِ الشهداءِ» چیزى نگفته که اگر آن زمان در رُم کسى این حرف را مى زد، او را در دادگاه به عنوان ضدّ دین محاکمه مىکردند»[۵۸۱]
وی در بحثى با عنوان «طلبُ العِلم عبادهٌ » مى نویسد: «دنبال علم رفتن را محمّد(صلى الله علیه وآله( چنان جدّى به مردان و زنان توصیه مى کند که شباهت به دستورات مذهبى و عبادات دارد….. طرز فکر اسلامى این است که همه دانش ها از جانب خدا مى آید و به او راه مى برد. به خاطر همین، دستور مىدهد: «دانش را از هر سرچشمهاى هست، بدست آور!» آرى به خاطر خدا دانش را حتى از منابع و لسان بىدینها و لامذهبها هم بیاموز.»[۵۸۲]
از سوى دیگر، اسلام یک ساعت تفکّر و اندیشیدن را برتر از یک سال عبادت به شمار آورده است;[۵۸۳] زیرا در پرتو تفکر صحیح است که مى توان ره چند ساله را یک شبه پیمود. چه زیباست که اسلام تملّقگویى و چاپلوسى را به شدت محکوم مىکند، اما این امر مذموم را در طلب دانش جایز مىشمارد.[۵۸۴]
۴- عقل ابزاری اسلامی
روایات فراوانی مسلمان را به بهرهگیری از عقل در تامین معاش تشویق میکنند؛ من جمله روایات مربوط به اهمیت کار و تلاش، محاسبه، مشاوره، دوراندیشی، استفاده از تجربه دیگران و عبرت گرفتن از حوادث و رخدادها، تأمین زمینه زندگی شرافتمندانه برای اعضای جامعه از سوی دولت و تأمین زندگی مرفّه برای خانواده از سوی سرپرست خانواده، خواست اکید اسلام است. امام صادق (ع) فرمود: مؤمن در مصرفْ کمهزینه، در برخورد با مردم کمککار آنان و در امور زندگی خود دوراندیش و زیرک است: “الْمُؤْمِنُ حَسَنُ الْمَعُونَهِ خَفِیفُ الْمَئُونَهِ جَیِّدُ التَّدْبِیرِ لِمَعِیشَتِهِ لَا یُلْسَعُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْنِ»[۵۸۵] و نیز روایاتی که به سنجش سود و زیان در کارها و بهرهگیری از فرصتها تأکید دارند: “إذا أمکنت الفرصه فانتهزها فإن إضاعه الفرصه غصه.»[۵۸۶] ممنوعیت راکد گذاشتن سرمایه و به کار نگرفتن آن “تَرْکُ التِّجَارَهِ یَنْقُصُ الْعَقْلَ»[۵۸۷] و تأکید به در نظر گرفتن وسایل مناسب برای رسیدن به اهداف در کلیه کارهای فردی و اجتماعی و روایات فراوان دیگری از این دست، ناظر به سطح ابزارشناسی عقل میباشند.
۵- ترغیب به علم آموزی
فرهنگ دینى “طلب العلم فریضهٌ علی کل مسلم»،[۵۸۸] جستجوى دانش را بر هر مسلمانى لازم شمرد و در نتیجه آن صدها دانشمند همچون فارابى، ابن سینا، خوارزمى و خواجه نصیر پدید آمدند؟[۵۸۹]
اسلام کسب علم را مستحب اعلام کرد و در برخی موارد، بر عوام و خواص واجب ساخت و با همگانی کردن دانش در میان تمام مسلمانان، آن را از انحصار طبقه ای خاص درآورد و فرمود: “هر کس به راهی برود که به کسب علمی بینجامد، خدا برای او راهی به سوی بهشت میگشاید. »[۵۹۰]
باید اذعان کرد، آنچه مایه ترقیات علمی و پیشرفت های مادی را برای مسلمین میسر ساخت در حقیقت، آموزههای اسلام بود که با تشویق مسلمین به علم و ترویج نشاط حیاتی، روح معاضدت و تساهل را جانشین تعصبات دنیای باستانی کرد و در مقابل، رهبانیت کلیسا، که ترک و انزوا را توصیه میکرد، با توصیه مسلمین به راه وسط، توسعه و تکامل صنعت و علم انسانی را تسهیل کرد
قرآن نیز به عنوان کتابی مشوق عقل و جهل ستیز عالم را همچون اهل ایمان مراتب والائی میبخشد و ایمان و علم را مایه سرافرازی و بلند مرتبگی انسان میداند و میفرماید:”یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»[۵۹۱]
رسول خدا(صلى الله علیه وآله با“اُرسلتُ بالتعلیم»[۵۹۲] هدف از بعثتش را تبیین کرد. جامعه را به فراگیرى هر دانشى که براى روح و جسم انسان سودمند باشد، فرا خواند
ویل دورانت هم با بیان احادیثی در این مورد، بر تاثیر تشویق و ترغیب اسلام به علم اندوزی صحه میگذارد و زمینه های اجتماعی را، که بر اثر این تشویقات منجر به رشد علم و دانش گردید، ذکر میکند: «به طوری که از احادیث نبوی معلوم میشود، پیامبر مردم را در طلب علم تشویق میکرد و این کار را محترم می دانست و از این جهت، با مصلحان دینی تفاوت داشت"… »[۵۹۳]
انتشار دین اسلام، که مسلمانان به آن مامور بودند، مستلزم پیکار با بیسوادی بود; «زیرا آیات قرآن کریم نوشته می شد و کسی که توانایی داشت آن ها را برای دیگری میخواند. . . پس از جنگ بدر، برای رهایی هر اسیری آموختن دو طفل از اهالی مدینه مقرر شده بود و این یک نمونه روشن از طرز فکر بنیانگذار اسلام است. پیامبر اسلام برای بعضی یاران خود، حتی یادگرفتن زبان بیگانه را لازم شمردند و زیدبن ثابت را مامور یادگرفتن زبان یهود نمودند. . . عده دیگری را نیز حضرت وادار کرد زبان سریانی بیاموزند. »[۵۹۴]
۶- توصیه به استفاده از علوم سایرین
دین اسلام نه تنها با علم و تمدن تعارضی ندارد وحتی.اسلام با تشویق و تحریک مسلمانان به علم اندوزی زمینه را برای توسعه علمی آنها فراهم نموده و اجازه استفاده از پیشرفتهای علمی سایر تمدن ها را داده است
چنانکه در احادیث نبوى به این فراگیری علم در هر کجا و از هر کسی ، توجه داده شده است که رسول اکرم فرمود: «کلمه الحکمه ضاله المومن فحیث وجدها فهو احق بها» [۵۹۵]
بدینسان، اسلام فرهنگ تساهل در علمآموزی را میان مسلمانان ترویج کرد. با این فرهنگسازی، مسلمانان در مدت یک قرن و اندی مطالب و علومی به زبان عربی ترجمه کردند که رومیان در مدت چندین قرن از انجام آن عاجز بودند. آری، مسلمانان در ایجاد تمدن شگفتآور خود در غالب موارد به همین سرعت پیش رفتهاند.[۵۹۶]
۷- احترام به دانشمندان
علاوه بر سنّت گفتارى پیامبر اکرم(ص)، که مشوّق مسلمانان در فراگیرى علوم بود سیره عملی و رفتاری پیامبرفراگیری علم و دانش را تأئید می نماید؛ در جنگ بدر، بهاى آزادى هر اسیر را آموزش خواندن و نوشتن به ده مسلمان قرار داد،[۵۹۷] و در پىروى از همین سیره نبوى است که مسلمانان شرط آزادى اسیران جنگى چینى را، که در شهر سمرقند آورده بودند، ادامه شغل سابقشان قرار دادند; چون اسرا در کارخانه کاغذسازى کار مىکردند. همین سبب شد که در شهر سمرقند، صنایع کاغذسازى مهمّى رشد کرد.[۵۹۸]
ب- باورها در انحطاط
باید اذعان کرد که دین اسلام با آموزه های مترقیاش هیچ آموزۀ اصلی که باعث پسرفت انسان ها شود ندارد منتها گاها برخی آموزه هایش گرفتار بدفهمی و نافهمی گردیده و از اصل کارایی خود دور شده است.