از مزایای ضمنی تعدیل، برای کارکنان این است که ساعات فراغت آنها بیشتر میشود و زمان زیادتری را در کنار خانواده خود میگذارنند و در صورت نیاز نیز میتوانند یک شغل جنبی انتخاب نمایند. از طرفی هزینههای رفت و آمد به محل کار نیز کاهش میباید و این اقدام نیز به نوبه خود به بهبود ترافیک شهری کمک میکند. اخیراً در بعضی از کشورها سعی شده از طریق تعدیل کار هفتگی و در نتیجه ایجاد رضایت کارکنان، عملکرد و بازدهی آنان را افزایش دهند (نایلی، ۱۳۷۳، ۲۵).
- شناور ساختن ساعات کار
از دیگر استراتژیهای بهبود شرایط کیفی کار، شناور ساختن ساعتهای کار به دلخواه کارکنان است. در سالهای اخیر، نوآوریهایی در بعضی از کشورها به وجود آمده است که برنامه ثابت هفتگی را دگرگون کرده است. یکی از این دگرگونیها برنامه کار انعطافپذیر است که ساعتهای کار را برای کارکنان شناور میسازد. با این اقدام کارکنان کنترل ساعات کار خود را به دست میگیرند و این افزایش کنترل و انعطافپذیر ساعات کار دارای مزایایی است. از جمله اینکه اجازه میدهد تا کارکنان به کارهای شخصی خود سر و سامان بدهند.
- هدفگذاری
مدیران زمانی در برانگیختن کارمندان موفق میباشند که محیط را به گونهای فراهم سازند که هدفهای مناسبی برای ارضای نیازها در آن محیط وجود داشته باشد.
- اشتراک مساعی
اشتراک مساعی به این معنی است که کارکنان در هر رده سازمانی میتوانند در تصمیمگیریهای مربوط به شغل خود شرکت کنند و با توجه به تخصص و تجربهای که درباره شغل خود دارند، قادر باشند تصمیمهایی برای افزایش بهرهوری بگیرند. در نتیجه، اشتراک مساعی منجر به انگیزش میشود. علاوه بر این، اشتراک مساعی یک وسیله شناخت و قدردانی از کارکنان نیز محسوب میشود.
- اصلاح رفتار
در این نگرش اعتقاد بر این است که تقویت رفتار مطلوب سبب تکرار آن میشود و هر چه این تقویت مثبت به زمان و وقوع رفتار نزدیکتر باشد، احتمال تکرار رفتار نیز بیشتر است. به سبب وجود فاصله زمانی بین رفتار مطلوب و عامل تقویت کننده مانند پول، دانشمندان علوم رفتاری استفاده از تقویت کنندههای دیگری از قبیل تحسین کردن، شناخت و قدردانی کردن و سایر روشهای کلامی را توصیه کردهاند (ایراننژاد پاریزی و ساسان گهر، ۱۳۷۳، ۴۱۴).
- عدالت در پرداختها
بر مبنای این تئوری کارکنان کوششها و پاداشهای خود را برای کار مشابه، با کوششها و پاداشهای دیگران مقایسه میکنند. به عبارت دیگر، همه ما دادههای خودمان را به سازمان مانند تجربه، تحصیل، کوشش با آنچه از سازمان دریافت میداریم مانند حقوق، مزایا و پاداش با اشخاص دیگری که در سازمان کار میکنند، مقایسه کرده و اگر برابر باشد احساس برابری میکنیم (استیفن پی رابینز، ۱۳۷۷، ۴۰۷).
از آنجا که یکی از وظایف مهم مدیران در سازمانها، کشف استعدادهای بالقوه کارکنان و فراهم نمودن زمینههای رشد و شکوفایی آنان است، مدیران ناگزیرند تا محیط درونی و بیرونی حاکم بر سازمان را به گونهای ترتیب دهند تا اهداف مناسب برای ارضای نیاز کارکنان را انتخاب نموده و برای ایجاد انگیزش در کارکنان گام بردارند. برای ایجاد انگیزش، لازم است که نیازها شناسایی و در جهت ارضای آنها تلاش شود و از مسائل اصلی یک سازمان ایجاد تعادل میان اهداف کلی و مشخص آن سازمان و ارزشهای شخصی کارکنان است. بنابراین انگیزش حاصل مشارکت و نتیجه رابطه متقابل (تعامل) فرد با موقعیتی است که در آن قرار میگیرد.
هر یک از تئوریهای ارائه شده فایده بالقوهای برای مدیریت دارد و میتوان آنها را در یک مدل تلفیقی بکار برد. طبق این نظریهها، از وظایف مدیر، ایجاد یک محیط کاری است که جوابگوی نیازهای افراد باشد. از جمله نتایج نیازهای مسدود شده یا نیازهای ارضا نشده کارکنان، عملکرد ضعیف، رفتار نامطلوب و کاهش رضایت آنها است. از ارزش انگیزشی پاداشها نیز تحت عنوان زمینههای فعال قابل ارزیابی یاد میشود که نهایتاً نظریههای محتوایی توصیههایی به شرح زیر ارائه میکنند:
- درک تفاوتهای فردی از نظر نیازهای.
- سعی در ارائه پاسخ به این نیازها را.
- بدانید که چگونه میتوان محیط کاری را ایجاد کرد که فرصت ارضای نیازهای افراد را به خوبی فراهم کند که به عملکرد واحد و سازمان کمک کند.
علاوه بر این تئوریهای برابری و انتظار، تواناییهای خاصی دارند. انگیزش فردی مستقیماً تلاش کاری و مهارت مدیریت را در ایجاد و محیط کاری متناسب با نیازها و اهداف افراد تعیین میکند، هر چند که امکان فراهم کردن انگیزش کاری، با میسر بودن پاداشها ارتباط مستقیم دارد. هنگامی که فردی پاداش درونی را تجربه میکند، انگیزش مستقیماً و به طور مثبت تحت تأثیر قرار میگیرد. به طور کلی از بررسی نظریههای فوق برداشتهای زیر حاصل میشود:
- انگیزش مبحث پیچیدهای است و به راحتی قابل تبیین نمیباشد.
- نیازهای کارکنان تحت تأثیر تفاوتهای فردی افراد است.
- از عوامل مؤثر بر انگیزش کارکنان، محیط داخلی سازمان است.
- محیط کار مساعد و پاداش سنجیده، رضایت شغلی و عملکرد بالای کارکنان و انگیزش آنها را در پی دارد.
با توجه به اینکه عوامل متعددی در انگیزه کاری نقش دارند، به همین دلیل مدیران باید در جستجوی راهها و تکنیکهایی باشند که بتوانند انگیزههای کارکنان خود را افزایش دهند. در ذیل بکارگیری برخی از این تکنیکها توصیه میشود:
۱-یکی از مهمترین عوامل در بهرهوری نیروی انسانی، توجه به تفاوتهای فردی هر یک از کارکنان و نیز یکی از شرایط مهم و اساسی برای رسیدن به هدف در هر کاری، برانگیختن و ایجاد انگیزه در افرادی است که کار را انجام میدهند. بنابراین آگاهی از چگونگی این تفاوت فردی میتواند به مدیر کمک کند تا کارکنان خود را بهتر بشناسد و در راستای آن، اقداماتی انجام دهد که هدف از آن فراهم آوردن نیازهای ضروری کارکنان باشد.
۲-از دیگر عناصر مهم موفقیت در سازمان، انتخاب صحیح و به جای کارکنان میباشد. متخصصان امور نیروی انسانی باید مشاغل را به گونهای طراحی کنند که کار در محیط سازمان برای کارکنان مطلوب و رضایتبخش باشد. بر اساس دانش، مهارت، تجربه، علاقه و خصوصیات و توان فرد، شغل مناسب در انجام یک وظیفه معین برا وی تعریف میشود و لازم است بر پایه تواناییهای فردی تفکیک شغلی و تقسیم کار تخصصی صورت گیرد.
۳-محرکهای مادی از عوامل مهم در ایجاد انگیزه هستند. در این رابطه میتوان برنامههای زیر را در سازمان اجرا کرد:
- برنامههای مبتنی برحقوق متغیر: که شامل مشارکت کارکنان در سود، دادن پاداش و جایزه است. بر اساس این برنامه، میزان دریافتی به موازات تغییر عملکرد تغییر میکند. با گذشت زمان، دستمزد و حقوق اندکی برای کسانی که عملکرد ضعیف دارند، تعلق خواهند گرفت و در عوض کسانی که عملکرد بالایی دارند، شاهد افزایش دستمزد خود در مقایسه با افزایش درآمد شرکت خواهند بود.
- برنامههای پرداخت بر اساس مهارت و شایستگی: این برنامه کارکنان را تشویق میکند تا مهارتهای زیادی را آموزش ببینند و در انجام بسیاری از امور مهارت پیدا کنند.
- برنامههای مزایای انعطاف پذیر: این طرح به این صورت است که کارمند میتواند از بین مزایای موجود حق انتخاب داشته باشد و هدف این است که به هر کارمند یا کارگر فرصت داده شود با توجه به نیاز و شرایط یا وضعیتی که در آن قرار دارد، مجموعهای خاص از مزایای را که میخواهد از آنها بهرهمند شود را انتخاب کند.
۴-شیوههای ترفیع شغلی و سازمانی یکی دیگر از مسائل حائر اهمیت در ترغیب و تشویق کارکنان به ارائه کار بهتر و ایجاد انگیزه در آنان است که اغلب بر پایه ارشدیت است. مطالعات نشان میدهد ترفیعاتی که بر مبنای ملاحظاتی غیر از توانایی و لیاقت است، اغلب به نتایج نادرستی می انجامد. بنابراین توجه به اندازهگیری صحیح توانمندیها و شایستگیهای کارکنان در هر مرحله شغلی و بررسی راههای پیشرفت آنان و ارزیابی مستمر از عملکرد کارکنان یک سازمان طی دوره کاری ضروری به نظر میرسد. از اطلاعاتی که در نتیجه ارزیابی عملکرد کارکنان به دست میآید، میتوان در برنامهریزی نیروی انسانی، کارمندیابی و انتخاب، آموزش و تربیت کارکنان، تعیین مسیر شغلی، حقوق و مزایا و شناخت استعدادهای بالقوه کارکنان استفاده نمود.
۵-یکی دیگر از ابزار ایجاد انگیزه در کارکنان، استقرار مدیریت مبتنی بر هدف در سازمان است. تحقیقاتی که در زمینه این روش انجام شده است، نشان میدهد که در حال حاضر بسیاری از سازمانهای بزرگ عمومی و دولتی در کشورهای غربی به صورت رسمی از برنامه مدیریت مبتنی بر هدف برای ایجاد انگیزش در کارکنان خود استفاده میکنند. طبق این برنامه هر فرد در واحد خود نقش مشخص و معینی ایفا خواهد کرد و اگر همه افراد سازمان به اهداف خود دست یابند، در آن صورت اهداف واحد مزبور تأمین شده و در نهایت سازمان به اهداف کلی خود خواهد رسید.
۶-استفاده از برنامههای مدیریت مشارکتی موجب میشود افراد در تصمیمگیریها مشارکت نموده و در نتیجه برای رسیدن به اهداف و تصمیمات اتخاذ شدهای که خود در آن سهیم بودند با انگیزه بیشتری تلاش کنند، زیرا این عمل باعث خواهد شد که بازدهی فرد و تعهد او نسبت به کار و انگیزش و رضایت شغلیاش افزایش یابد.
۷-فرایند آموزش یکی دیگر از محرکهای انگیزه در کارکنان سازمان است. هدف از آموزش این است که با افزودن دانش شغلی کارکنان، رفتار و نگرش آنها را در جهت رسیدن به اهداف سازمانی سوق داد و هر سازمان با در اختیار داشتن نیروهای لایق و کارآمد به اهدافش میرسد. از اینرو لازم است افرادی که به استخدام سازمان در میآیند، علاوه بر برخورداری از آموزش رسمی و همگانی، از آموزش تخصصی و حرفهای نیز برخوردار باشند.
۸-بین عملکرد و پاداش باید رابطه مشخصی برقرار باشد و کارکنان این رابطه را به روشنی ببینید و درک نماید.
علاوه بر موارد فوق، میتوان به عوامل زیر به عنوان راههای افزایش انگیزش نیز اشاره نمود:
- تقسیم کار صحیح
- غنیسازی شغل
- جابجایی و چرخش شغلی
- تواناسازی کارکنان
- توجه به جنبههای روانی کار و کارکنان
- ایجاد زمینههای خلاقیت فکری و تقویت روحیه کارکنان
- توجه به نظم و انضباط در کار
- توجه کافی به محیط کار و رعایت اصل برابری
۲-۱– چرخه انگیزشی
چرخه انگیزشی به این معنا است که افراد چگونه به دنبال ارضای یک نیاز احساس شده میروند. اگر نیاز شما به اندازه کافی قوی باشد؛ مانند تشنگی یا گرسنگی شدید، تا نیازتان برآورده نشود نمیتوانید بر چیز دیگری تمرکز کنید. مهاتما گاندی بیان داشت: “حتی خدا هم نمیتواند با آدم گرسنه صحبت کند". پنج گام در چرخه انگیزشی وجود دارد. حضور یک نیاز به اندازه کافی قوی (گام ۱) تنش به وجود میآورد (گام ٢)، که در عوض باعث میشود که فرد برای ارضای نیاز وارد عمل شود (گام ٣). هنگامی که هدف به دست آمد (گام ۴)، حس خشنودی و کاهش تنش به وجود میآید (گام ۵). برای مثال فرض کنید شما در طی دو هفته باید گزارشی را ارائه دهید. گزارشی که دیگران برای اتخاذ یک تصمیم مهم روی آن حساب میکنند. این امر موجب ایجاد تنش میشود و همه فعالیتهای شما بر تکمیل گزارش متمرکز میشود- شدیدترین نیازِ احساس شدۀ شما در زمان- و حتی ممکن است بعد از ظهرها و حتی تعطیلات آخر هفته هم کار کنید و دعوت به بیرون رفتن با دوستان را رد کنید. در نهایت پس از چند روز کار سخت، شما به هدفتان میرسید و گزارش تمام شده است. شما حس بزرگی از فراغت از تنش را تجربه میکنید که شما را در شغل نگه میدارد. شما اکنون برای استراحت و ارضای دیگر نیازهایتان آزاد هستید.
گام ۱: نیاز: نیاز به تکمیل گزارش در دو هفته
۳۳۲٫۵
۷۰٫۲
۵٫۷
۷٫۱
۷٫۱
۷۷
۱
۸۰
۵۵۰
۵۵۰۰۰
۹۹
۱۳۹۲
شکل۱۴-۴٫نمودار مقایسه ای میزان تولید و ظرفیت اسمی مجموع واحدهای تولیدی کاشی و سرامیک کشور در سال های۱۳۸۳-۱۳۹۳
تا پایان سال۱۳۷۹،صنعت کاشی و سرامیک ایران با رشد معقول و متوازن ظرفیت خود را تا مرز ۸۰میلیون متر مربع در سال رسانده است.آغاز دهه ۸۰به دلیل تسهیلات دولتی،اعتبارات صندوق ذخیره ارزی،صدور موافقت اصولی و پرداخت تسهیلات بانکی با رشد سریع صنعت کاشی و سرامیک همراه بوده است. علاوه بر افزایش میزان تولید در سال های اخیر،رشد ظرفیت تولید نیز بسیار بالا بوده است و فاصله ظرفیت تولید و تولید افزایش پیدا کرده است.با بررسی طرح های در حال اجرا اعم از واحدهای جدید و طرح های توسعه واحدهای در حال کار پیش بینی می شود روند افزایش ظرفیت در چند سال آینده ادامه داشته باشد و ظرفیت اسمی واحدها در سال ۱۳۹۳ به ۵۰۰میلیون متر مربع برسد.
شکل ۱۵-۴٫نمودار مقایسه ای مازاد و مازاد انباشته کاشی و سرامیک کشور در سال های۱۳۸۳تا۱۳۹۳
صنعت در نیمه دوم سال ۱۳۸۲ با پدیده عرضه مازاد بر مصرف مواجه شده و در سال ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ روندی فزاینده پیدا کرده است و اگر چه در سال های ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ این روند سیر نزولی داشته است ولی پیش بینی های صورت گرفته در خصوص مازاد انباشته به وقوع پیوسته بطوریکه بارشد فزاینده تولیدکاشی و سرامیک در سال های اخیر شاهد مازاد انباشته فراوانی هستیم که خود باعث شدت رکود در تعدادی از واحدهای تولیدی خواهد شد.
شکل ۱۶-۴٫نمودار مقایسه ای سرانه ظرفیت نصب شده ،تولید و مصرف کاشی و سرامیک کشور در سال های.۱۳۸۳تا۱۳۹۳
بررسی تقاضا نشان می دهد که تقاضای این محصول دارای ثبات روند افزایشی قابل توجهی است و ادامه این روند با توجه به نرخ رشد جمعیت کشور از یک سو و کاهش متراژ سرانه مسکونی هر خانوار که ازدیاد واحدهای مسکونی را به دنبال خواهد داشت از سوی دیگر،به همراه رشد عمده ساختمان سازی برای توسعه شهرها و وسعت دادن به مناطق شهری قابل پیش بینی است.باآزاد شدن واردات از سال۱۳۸۰محصولات وارداتی بخشی از بازار داخلی را به خود اختصاص داده اند لیکن با تغییر سیاست های قانونی از آن جمله افزایش تعرفه واردات و ممانعت از انجام ثبت سفارشات عملا فرصتی جهت جایگزینی محصولات داخلی با کیفیت مشابه محصولات خارجی بوجود آورد.
۳-۴٫معرفی شرکت صنایع کاشی و سرامیک الوند
نام شرکت : صنایع کاشی وسرامیک الوند
سال تاسیس : سال ۱۳۷۰
تولیدات : کاشی های دیوار – کف و پرسلانی در سایزهای مختلف
ظرفیت تولید : ۵/۱۳ میلیون متر مربع
تعداد پرسنل ” حدودا” ۱۰۰۰ نفر
محل کارخانه : قزوین – شهر صنعتی البرز
محل دفتر مرکزی : تهران – خیابان آفریقا – خیابان شهید سعیدی پلاک ۶۰ ساختمان الوند
گواهینامه های کیفی اخذ شده : آرم استاندارد ایران ۱۳۷۳ به همراه لوح طلایی استاندارد از موسسه استاندارد و تحقیقات ایران
اخذ گواهینامه استاندارد جهانی ایزو ۹۰۰۲ در سال ۱۳۷۵
اخذ تندیس طلایی تعهد به کیفیت از مدیریت کیفیت فراگیر ژنو
اخذ تندیس طلایی کیفیت از کشور فرانسه
اخذ گواهینامه استاندارد EN159 اروپا
اخذ گواهینامه استاندارد جهانی ISO9001-2000
در حال اخذ استاندارد مدیریت کیفیت اروپا EFQM
پیشینه :
تولید کاشی دیواری به میزان ۲/۲ میلیون متر مربع در سایزهای ۱۵*۱۵ و ۲۰*۱۵ سال ۱۳۷۰
نوآوری در سایز کاشی های دیواری ۲۵*۱۵ و ۲۵*۲۰ و ۳۰*۲۰ سال ۱۳۷۱
راه اندازی خط تولید جدید کاشی دیواری به میزان ۲/۲ میلیون متر مربع سال ۱۳۷۶
راه اندازی خط تولید جدید کاشی کف به میزان ۸/۱ میلیون متر مربع سال ۱۳۷۸
تاسیس کارخانه شماره ۲ با تولید سالانه ۴ میلیون متر مربع کاشی لعاب دار کف سال ۱۳۸۳
تاسیس کارخانه شماره ۳ با تولید سالانه ۳ میلیون متر مربع کاشی پرسلانی سال ۱۳۸۴ از سایز ۴۰*۴۰ تا ۹۰*۶۰
۱- پیشینه شرکت کاشی الوند .
شرکت صنایع کاشی و سرامیک الوند به منظور تولید انواع کاشیهای دیواری در سال ۱۳۶۳ با سرمایه گذاری سازمان صنایع ملی ایران در زمینی به مساحت ۱۰ هکتار در شهر صنعتی البرز قزوین تاسیس و عملیات اجرائی احداث کارخانه از اواخر سال ۱۳۶۴ با همت مهندسین و کارشناسان ایرانی آغاز و در تیر ماه ۱۳۷۰ کارخانه به تولید آزمایشی رسید و همزمان با خجسته میلاد پربرکت پیامبر اکرم (ص) و ولادت امام جعفر صادق (ع) در مهر ماه ۱۳۷۰ با ظرفیت اسمی ۵/۲ میلیون متر مربع کاشی دیواری در ابعاد ۱۵×۱۵ و ۲۰×۱۵ مورد بهره برداری قرار گرفت و پس از گذشت یک سال از شروع تولید توانست با الطاف خداوند متعال و همت و تلاش بی وقفه مدیران و کارکنان خود به ترتیب اندازه های ۲۵×۱۵ , ۲۵×۲۰ و ۳۰×۲۰ که برای اولین بار در صنعت کاشی دیواری در ایران تولید می گردید را به بازار عرضه نماید .
همچنین با تلاش مضاعف در سال ۱۳۷۶ خط تولید کاشی دیوار جدیدی افتتاح که نهایتا” با تکمیل و اصلاح خط تولید جدید در سال ۱۳۷۸ , بمیزان ۰۰۰ر۲۵۰ر۲ مترمربع کاشی کف به محصولات شرکت افزوده و کاشی الوند در سال ۱۳۸۱ با اضافه تولید ۰۰۰ر۸۲۰ر۱ متـر مربع کاشـی دیوار توانست تولیـد خود را در محل کارخانه شماره یـک خود به حدود ۵/۶ – ۷ میلیون متر مربع افزایش دهد ۰ و ضمنا” کاشی الوند با اجرای دو طرح و توسعه بسیار مهم که طرح توسعه اول در سال ۱۳۸۳ با بهره برداری ۴ میلیون مترمربع کاشی لعاب دار کف در محل کارخانه شماره ۲ و در سال ۱۳۸۴ با بهره برداری ۳ میلیون مترمربع کاشی گرانیتی پرسلانی توانست در مجموع میزان تولیدات سه کارخانه خود را به حدود ۵/۱۳ - ۱۳ میلیون مترمربع افزایش دهد ۰
کاشی الوند مفتخر است که با ارائه طرحهای متنوع و زیبا که عمدتا” در واحد طراحی این شرکت تهیه می شود در ابعاد مختلف در صنعت کاشی ایران تحول عظیم ایجاد کند۰ لازم بذکر است بدلیل کیفیت بالای محصولات و رعایت استانداردهای بین المللی بعد از چند ماه از شروع تولید , شرکت موفق به اخذ آرم استاندارد ایران و سپس در سال ۱۳۷۳ موفق به اخذ لوح طلایی استاندارد از موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران گردید و پس از حصول امر فوق به منظور رسیدن به استانداردهای جهانی اقدام به آموزش های وسیع کارکنان و برگزاری دوره های مختلف آموزش جهت بالابردن سطوح آگاهی مدیران و کارکنان خود نمود و در اسفند ماه ۱۳۷۵ موفق به دریافت گواهینامه استاندارد جهانی ایزو ۹۰۰۲ که این گواهینامه استاندارد جهانی سیستم تضمین کیفیت بوده و برای اولین بار در صنعت کاشی و سرامیک در ایران توسط این شرکت اخذ گردیده است , همـچنین بـه لطـف خـداوند مـتعال و هـمت و تـلاش مـدیران و کارکنان دلسوز و متعهد در سال ۱۳۷۶ مـوفق به دریـافت تنـدیس بهتـرین نام تجـاری سال ۱۹۹۷ از کشور ایتالیا و همچنین در همین سال موفق به دریافت تندیس طلایی تعهد به کیفیت از مدیریت کیفیت فراگیر ژنو و تندیس طلایی کیفیت در کشور فرانسه و نیز موفق به دریافت گواهی استاندارد EN 159 اروپا از مرکز تحقیقات سرامیک دانشگاه بلونیا در مورد کیفیت محصولات خود شد. در حال حاضر بلحاظ کیفیت بالای محصولات افتخار تولید مشترک با یکی از معتبرترین شرکتهای کاشی سازی دنیا با نام امیل سرامیکا را داشته و محصولات مشترک ایران و ایتالیا با نام تجاری امیل سرامیکا – الوند در حال حاضر در بازار داخلی توزیع گردیده است .
۲- انواع محصولات تولیدی شرکت کاشی الوند
کاشـی الوند تولیـدکننده انواع کاشی دیواری تا سایز۶۰×۳۳, کاشی کف لعابدار تا سایز ۶۰×۶۰ و سنگ مصنوعی یا کاشی پرسلانی تا سایز ۱۲۰×۶۰ می باشد .
گسترش ناتو به شرق و ایجاد پایگاه ها و رادارهای موشکی در منطقه سبب شده، اشتراک منافع مسکو با تهران شده است که سبب ایجادیک محور شمالی- جنوبی(روسیه و ایران) در مقابل یک محور غربی-شرقی ( آمریکا و ترکیه) گردیده است. هرگونه بی ثباتی و بحران در منطقه باعث حضور هرچه بیشتر قدرت های مداخله گر می شود، که این در تضاد سیاست خارجی ایران است.
از آنجا که جمهوری چچن یک یکی از جمهوری های خودمختار در حاکمیت روسیه است، هر گونه دخالت خارجی از جانب ایران،در تضاد با عرف بین المللی است. مواضع تندروانه سیاست خارجی ایران در این بحران، علاوه بر اینکه سبب واگرایی با روسیه می شد،ایران هراسی را در کشورهای منطقه که تازه از سلطه شوروی خارج شده بودند، افزایش می داد .
دریای خزر نیز در گرایش سیاست خارجی ایران در قبال بحران چچن نیز تاثیر گذار است.اگرچه چچنستان جز نواحی ساحلی دریای خزر واقع نشده است ولی از آنجا که تمایلات جدایی طلبان چچنی تنها به چچنستان محدود نمی شود،بلکه کلیه مناطق مسمان نشین قفقاز شمالی را در بر می گیرد. مثل آنچه که در داغستان اتفاق افتاد که در آن گروههای مسلح چچنی در اوت ۱۹۹۹ با هدف آزادی مردم داغستان از سلطه روسیه، به رهبری شامل باسایف به این جمهوری حمله کردند.در نتیجه در صورت استقلال چچن ،امکان اینکه داغستان که جز نواحی نفت خیز و جز حوزه ساحلی خزر است، با چچن متحد شود وجود دارد. با چنین شرایطی امکان اینکه کشور جدیدی به حوزه ساحلی خزر اضافه شود ، وجود دارد، که نتیجه آن کاهش سهم ایران بهره برداری از منابع دریای خزر می باشد.
۸-چنین سیاستی( یعنی گرایش به روسیه) را نیز می توان در چارچوب رهیافت واقع گرایی نیز ارزیابی کرد. در حالی که مواضع اولیه ایران در اوایل انقلاب اسلامی ، مبتنی بر رویکردهای ایدئولوژیک مثل دفاع از مسلمانان و جنبشهای آزادی خواه و استقلال طلب بود، در جنگ دوم چچن مواضع وسیاستهای ایران تعدیل شد ومبتنی بر حقوق بین الملل و سیاست حسن همجواری، عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها، منافع بلند مدت و در چارچوب ژئوپلیتیک منطقه ای بود.« شاید اگر این بحران در سالهای اولیه انقلاب و قبل از فروپاشی شوروی ، اتفاق میافتاد، خط مشی انقلاب اسلامی غیر از آن چیزی بود که حکومت جمهوری اسلامی در سالهای سرکوب استقلالخواهی مسلمانان چچن توسط روسیه در پیش گرفت. سیاستی که در تابعیت محض حفظ روابط با فدراسیون روسیه، تنظیم شده بود»[۲۲۳] با این حال مواضع انفعالی تهران در قبال اشغال چچن حتی با واکنش رسانه ها و مردم چچن نیز مواجه شد ، به طوری که یک وب سایت چچنی سیاست های ایران را این گونه بررسی می کند که ایران در اشغال چچن توسط روسیه توجیه می کند و هرگز روابط نظامی و اقتصادی خود را با روسیه به خاطر چچن در معرض تهدید قرار نداده است .[۲۲۴]
۶-۵- نتیجه گیری :
شکلبندی قدرت در حوزه قفقاز با ناپایداریهای قابل توجهی همراه میباشد. منطقه قفقاز با سطح گستردهای از جدالهای سیاسی، منازعات نظامی و تعارضات محیطی روبرو میباشد. از طرفی تعامل با کشورهای بحرانی از اهمیت ویژهای برای امنیت ملی ایران برخوردار است .ضرورتهای امنیت ملی ایران ایجاب میکند که فضای بین المللی برای بازسازی محیط بحرانی را در دستور کارخود قرار دهد. در شرایطی که محیط امنیتی با شاخصهایی از جمله بحران، ستیزش و چالشهای چند جانبه روبرو باشد، ضرورت مدیریت بحران امری اجتناب ناپذیر است.[۲۲۵] اگر به فرایند تصمیم گیری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نگاه کنیم،متوجه خواهیم شد که این فرایند نسبتا طولانی است و در مواقع بحرانی که کمبود زمان از مشخصات اصلی آن است، این پروسه ناکارآمد خواهد بود. سیاست خارجی ایران پس از فروپاشی شوروی، زمانی که با قدرتهای جهانی و منطقهای در رابطه با قفقاز به رقابت افتاد، تا حدود زیادی از سیاست آرمانگرایی به سیاست واقعگرایی متمایل شد. علیرغم برخی اقدامات اولیه در دهه ۱۹۹۰ برای حمایت از بنیادگرایی اسلامی در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، ایران به طور کلی، حمایت خود را از این دیدگاه برداشته و به جای آن بر توسعه اقتصادی و امنیت ملی خود تمرکز کرده بود. در مورد بحران چچن نیز با توجه به مواضع ج.ا.ایران، با توجه به محدودیت های زمانی و نارسایی های اطلاعاتی، چنین ناکارآمدی هایی در سیاست خارجی ایران وجود داشت. درحالی که در بحران های دیگر منطقه ای مثل جنگ داخلی تاجیکستان ایران یکی از بازیگران اصلی میانجیگر بود، در بحران چچن یک سیاست ابهام آمیز وبی ثبات و در عین حال منفعلانه را در پیش گرفت .اگردر بحرانهای دیگر منطقه ای ، ایران تاحدودی سیاستی مستقل بدون در نظر گرفتن منافع روسیه را در پیش می گرفت، در بحران چچن، به دلیل اینکه این منطقه در حوزه حاکمیتی روسیه قرار داشت، به غیر مواردی که طور غیر مستقیم بر ثبات و صلح منطقه ای اشاره شد؛ سیاست خارجی خاصی در پیش نگرفت.این سیاست برای ایران منافعی نیز در پی داشت و باعث شد درقبال مسئله هسته ای تا یک سال برای تهران مشکل بزرگی(تحریم) ایجاد.نشود ودر زمانی که چچن در اشغال بود، سطح تجارت با روسیه رونق بسیار گرفت.[۲۲۶] به گفته یکی از کارشناسان منطقه: «در واقع مسئلهای که امروز ایران نیازمند آن است داشتن نوعی استراتژی مشترک با روسیه در منطقه است. تهران در جریان بحران چچن نیز نشان داد که در پی گسترش جنگ در منطقه قفقاز نیست و در عرصه عمل در تلاش است که آرامش منطقه حفظ شود.» .[۲۲۷] از طرفی استراتژی مشترک،مصالح ملی که در تعاملات بین المللی به ویژه با همسایه قدرتمند شمالی خود یعنی روسیه،است گاهی اوقات نمیشود یک مسئله را آن چنان زیاد پیگیری کرد تا موجب واکنشهای منفی شود. به طوری که همین امر بعد بحران گروگان گیری در داغستان که توسط چچنی ها صورت گرفت، یلتسین رئیس جمهور وقت روسیه، ایران را به ارتباط داشتن در این قضیه، متهم کرد که این قضیه سریعاً از سوی مسئولان ایران رد شد. دیدگاه دولت آقای خاتمی با توجه به مواضعشان که مبتنی بود بر “گفتگوی تمدن ها” ،بر حل مسالمت آمیز این بحران بود.از طرف دیگر نمی توانست مواضعی خصمانه نسبت به اقدامات سرکوب گرایانه مسکو نسبت به چچنی های بگیرد. بنابراین سیاست این دوره نه به صورت واحد بلکه ،استفاده از ظرفیتهای سازمانی از جمله ،سازمان کشورهای اسلامی که ریاست آن را به عهده گرفت، صورت گرفت.
فصل هفتم :
نتیجه گیری ، ارزیابی کلی و ارائه الگو
۷-۱- مقدمه :
مناطق آسیای مرکزی و قفقاز به دلیل شرایط خاصی که در دوران بلشویک ها داشت مثل واگرایی های قومی،.ناهمگنی جمعیتی مناطق،اختلافات ارضی و مرزی،نابرابری درتوزیع منابع ملی و… و همچنین به دلیل خلا قدرت ناشی از فروپاشی شوروی،دخالتهای خارجی،نفوذ قدرت های منطقه ای و منطقه ای و سیاست های اقتدار گرایانه رهبران این جمهوریها سبب شده بود که این دو منطقه با بحران های بسیاری چون بحران های قومی،جدایی طلبانه و ارضی و… که با خشونت همراه بود، مواجه شوند. جمهوری اسلامی ایران از بدو استقلال ضمن شناسایی و تلاش گسترده ای که برای برای برقراری روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انجام داد، با میانجیگری خود در برخی از منازعات این مناطق،طرفین درگیر را به اتخاذ روش های مسالمت آمیز دعوت می کرد. ایران سیاست خود را بر پایه اصولی چون حسن همجواری،ثبات منطقه ای،تنش زدایی،مخالفت با نفوذ قدرت های فرا منطقه ای بنا نهاد . عده ای اعتقاد دارند که قفقاز مکمل ژئوپلیتیک ایران محسوب می شود، که صلح و ثبات قفقاز نقشی مثبتی در رشد و امنیت در بر دارد و برعکس هرگونه بی ثباتی عاملی منفی در گسترش روابط خارجی و امنیت ایران را سبب می گردد.ایران با اتخاذ سیاست های میانجیگری در این دو منطقه چند هدف را راهبردی می کرد.
۱-دفع تهدیدات و چالشهای امنیتی ناشی از جنگ از طریق جلوگیری از گرایشات تجزیه طلبی در کشور.۲-جلب اعتماد کشورهای تازه تاسیس و روسیه از طریق رفع نگرانی ها۳- ارائه تصویری جدید از ایران به عنوان یک کشور صلح طلب و عمل گرا که جهت صدور انقلاب در منطقه عمل نمی کند.[۲۲۸]
با توجه به اینکه اساس سیاست خارجی ایران در دو منطقه در این تحقیق را بر پایه نظریه رئالیسم نئو کلاسیک بنا نهاده شده است.در نتیجه براساس این نظریه هرگونه رفتار سیاست خارجی در حوزه بین المللی بایستی بر پایه آنارشی و محدودیت های ساختاری صورت می گیرد. ولی این محدودیت ها به طور مستقیم بر رفتار بازیگران تاثیر نمی گذارد،بلکه باید از کانالها و متغیرهای داخلی و ملی عبور کند. سیاست خارجی ایران نسبت به بحرانهای منطقه نیز در راستای این دوعامل(ملی و ساختاری) قابل تبیین است. از آنجا که سیاست خارجی در خلا صورت نمی گیرد، هرگونه رفتار خارجی بایستی در چارچوب ساختارهای سیستمیک باشد ولی ساختارها تنها متغیرهای تعیین کننده نیستند،بلکه عوامل داخلی نیز در تاثیرگذار اند .در رابطه با سیاست خارجی و دیدگاه های ج.ا.ایران نسبت به بحرانهای منطقه نیز هردو عامل موثر بودند. به طورمثال ایران نسبت به بحران چچن با شدت و ضعف مبتنی بر همین دو عامل بود.از یکطرف ایران رفتارش را می بایست بر اساس محدودیتها سیستمی بعد از جنگ سرد یعنی نظام تک قطبی هژمونی(یا چند قطبی به رهبری آمریکا )تنظیم می کرد واز طرف دیگر متغیرهای ملی مثل فشار افکار عمومی، اشتراکات دینی و… این رفتار را تعدیل می کرد. فروپاشی شوروی و پیدایش جمهوریها نیز مسائل فراوانی را پیش آورد که یک بخش آن به ضرورت اعطای کمکهای فوری به روسیه برمیگشت که نبود این کمکها سبب بحران اقتصادی بعضی از کشورها شده بود. اثر دیگر آن بروز تمایلات ملیگرایانه و تجزیهطلبانه بود که در مرزهای شمالی کشور ما مناطق متعددی از درگیری، زد و خورد و ناامنی را فراهم آورد و ما را بر آن داشت که بخشی از منابع و انرژی خود را، به جای پرداختن به امر سازندگی کشور، مصروف ایمنسازی اوضاع در این مناطق کنیم.بحران آذربایجان، بحران تاجیکستان، جنگ در چچن، بحران گرجستان در کنار بحران افغانستان، منطقه را به طور کلی ناآرام و متشنج ساخته و بسیاری از نیروها و انرژیها را مصروف خود کرده بود.[۲۲۹]
۱-اهداف و منافع سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز :
برای آنکه بتوانیم یک الگوی جامع در رابطه با سیاست خارجی ایران در این دو منطقه را به دست آوریم ،لازم است که ابتدا اهداف و منافع ایران در این دو منطقه بررسی شود، یعنی اولویتهای ایران در آسیای مرکزی و قفقاز ،اهداف و راههای رسیدن به این اهداف در آسیای مرکزی و قفقاز و همچنین باید راهکارهای عملی و ابتکاری برای پیشبرد همکاریها در منطقه ارائه گردد.
منافع ملی ایران در آسیای میانه و قفقاز و شرایط جدید پس از فروپاشی شوروری و پایان جنگ سرد نگرانی های جدی و جدیدی را برای امنیت ملی ایران به وجود آورد، از جمله:فروپاشی شوروی موجب خالی شدن عرصه بین المللی برای بزرگ ترین دشمن ایران یعنی ایالات متحده آمریکا شد. وجود منابع سرشار نفت و گاز موجب توجه شدید قدرت های منطقه ای و غیرمنطقه ای به این نقطه شد. ناامنی مرزهای شمالی وجنگ آذربایجان و ارمنستان و بحران های دیگر منطقه ای در خارج از مرزهای ایران تأثیرات نگران کننده جدی برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.[۲۳۰]به علاوه گسترش تجارت مواد مخدر ،فعالیتهای تروریستی،(نفوذ تروریستها در مرز با جمهوری آذربایجان)،نفوذ و ورود اسرائیل در مرزهای شمالی،کنار گذاشتن ایران از طرحهای اقتصادی انرژی، گسترش ناتو به شرق،اقدامات یکجانبه این کشورها در قرارداد با کشورهای فرامنطقه ای و گسترش نظامی گری و مسلح شدن بیشتر این کشورها به سلاحهای پیشرفته، از جمله چالشهایی است که ایران در این دو منطقه با آن روبه رو بوده است. از آنجا که استقلال این کشورها تقریبا با پایان جنگ تحمیلی ایران و آغاز ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و سیاست تنش زدایی همزمان بود.برای دستیابی به چنین سیاستی،نیاز سرمایه گزاری خارجی،بازسازی اقتصادی، نگاه ایران به این مناطق به ابعاد اقتصادی در گفتمان ژئوپلیتیک متمرکز شده بود. در این نگاه اولا ؛رویکردهای ایدئولوژیک در منطقه قفقاز تقریبا کنار زده شد.ثانیا؛ با توجه به تنشهای قومی در این کشورها به خصوص آذربایجان و امکان سرایت این تنشها به داخل مرزهای ایران رویکرد های ژئوپلیتیک و امنیت محور مورد توجه قرار گرفت. با این حال رویکردهای ایران نسبت به دو منطقه به نظر می رسد متفاوت اقتصادی و امنیتی بوده است. رویکرد ایران به آسیای میانه بعد از استقلال این کشورها اغلب اقتصادی بوده است و بیشترین مشارکت و سرمایه گذاری اقتصادی در بخشهای دولتی و خصوصی و با اجرای سیاست تنش زدایی،اعتماد سازی،شفاف سازی و پذیرش نقش محوری دولت ها و با هدف ادغام و همگرایی اقتصادی در غالب سازمان اکو و مشارکت در طرحهای زیربنایی(انرژی و حمل و نقل) در اولویت دیپلماسی ج.ا.ایران قرار گرفت.[۲۳۱] و در کنار اقتصاد، مناسبات سیاسی، نظامی(اعزام وابستگان نظامی به کشورهای ترکمستان و تاجیکستان و خرید و فروش تسلیحات نظامی با ازبکستان) و امنیتی(امضای سند همکاری با ترکمنستان و تاجیکستان) نیز در دستور کار مسئولان ایران قرار گرفت.در این بین آنچه که برای ایران در اولویت امنیتی قرار گرفت، جلوگیری از نفوذ اسرائیل و آمریکا در مرزهای خود با ترکمستان است. ولی در قفقاز بیشترین اولویت ایران در این منطقه امنیت ملی و جلوگیری از حضور قدرتهای فرامنطقه ای مثل آمریکا و اسرائیل در همسایه شمالی خود(آذربایجان) بوده است. به علاوه با توجه به اشتراکات فرهنگی، قومی و مذهبی که با آذربایجان دارد روابط سلبی – ایجابی بود یعنی،نخست، نفوذ و قدرت خود را در این حوزه ها در این کشور افزایش دهد و دوم، با توجه به رویکردهای پان ترکیستی که از جانب آذربایجان وترکیه تقویت می شود، مانع از نفوذ اندیشه های جدایی طلبانه و قوم گرایانه این دو کشور در استان های آذری خود شود.
۲-رویکرد ج.ا ایران نسبت حل و مدیریت بحران های منطقه ای :
همان طور که در بالا به آن اشاره شد در حالی در مدیریت بین المللی در قبل از جنگ سرد بر پایه دو قدرت جهانی یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی سابق استوار بود. یعنی این دو کشور هم ایجاد کننده بحرانها و هم در مدیریت آن نقش داشتند. ولی بعد از جنگ سرد کشورهای متوسط و پیرامونی مثل ایران نیز در مدیریت بحران ها نقش داشتند.ایران به عنوان یک کشور قدرتمند منطقه ای با سابقه غنی تمدنی که با اشتراکات فرهنگی و دینی با کشورهای منطقه برخوردار است، سبب شده که نسبت به بحران های این مناطق بی تفاوت نباشد. چون اولا؛ این بحرانها امنیت و تمامیت ارضی ایران را تهدید می کرد.ثانیا ؛ مداخلات ایران موجب می گردید اعتبار و پرستیژ بین المللی ایران افزایش یابد.ثالثا ؛ چون اکثر این کشورها مسلمان بودند،مداخلات ایران جنبه اسلامی و انسانی نیز داشت.
مدلی که جمهوری اسلامی ایران برای مدیریت بحران های داخلی و منطقه ای در کشورهای حوزه قفقاز جنوبی ارائه داده است، فرمول موسوم به ۳+۳ است که شامل ۳ کشور قفقاز یعنی ارمنستان، آذربایجان و گرجستان و ۳ قدرت همسایه یعنی روسیه، ایران و ترکیه است. البته در این مدل اتحادیه اروپا نیز تحت شرایطی در این الگو قرار دارد.ایران با حضور دیگران بعد از ایجاد ترتیبات امنیتی به شرطی که مخرب نباشد و در راستای ایجاد صلح و ثبات در منطقه باشد، مخالفتی ندارد. از سوی دیگر، از نظر ایران برقراری صلح و ثبات سیاسی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی تنها در سایه دستیابی به سطح مطلوبی از رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی امکان پذیر است.[۲۳۲] پیشنیاز دستیابی به چنین الگویی، مبتنی است بر همکاری های دو جانبه و چند جانبه با هر یک این کشورهاست که نیاز به اعتماد سازی و تنش زدایی این کشورها در راستای ائتلاف منطقه ای، فارغ از نفود قدرتهای فرا منطقه ای قابل ازریابی است. سیاست خارجی ایران نیز در عمل نیز در منطقه بر همین اصول استوار بود که اولا ؛ مخالف دخالت خارج از منطقه بود.ثانیا ؛ در مدیریت بحران ها سعی می شد منافع روسیه که یکی از اعضای این مدل است حفظ شود.ثالثا ؛خواهان حل بحران ها در غالب روابط دیپلماتیک و سیاسی بود.
در آسیای میانه نیز ایران حفظ امنیت و مدیریت بحران را در غالب سازمان های بین المللی مثل سازمان شانگهای و اکو پی گیری می کند.اگر چه ایران در شانگهای عضو ناظر است و اکو نیز سازمانی اقتصادی فرهنگی است ولی از قابلیت حفظ ثبات را برخوردارند.اکثر مناسبات ایران با ااین کشورها نیز در همین دو حوزه است.
۳-الگوی کلی سیاست خارجی ج.ا.ایران نسبت به بحرانهای منطقه عاملی که رفتار سیاست خارجی را تعیین می کند، نوع نگرش به محیط پیرامونی است و موفقیت کشورها در یک حوزه به میزان دستیابی آنها به اهدافشان در آن حوزه سنجیده می شود. در راستای استراتژی واهداف بلند مدت نیاز به دستیابی به یک الگوی و مدلی است که بتوان بر اساس آن سیاست خارجی و تصمیم گیری های کشورها را تبیین کرد. به خصوص در موارد بحرانی که مدت زمان محدودی برای تصمیم گیری وجود،دستیابی به چنین الگویی تصمیم گیرندگان را در شرایط مطلوب تری همراه می سازد. راهکار چنین الگویی بررسی اطلاعات مربوط به موارد عینی سیاست خارجی و انتخاب گزینه های مطلوب و رد گزینه هایی که مخالف منافع ملی است. ۱-محدودیت ها و نقصانهای سیاست خارجی ج.ا. ایران در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز: ۱-ضعف شناخت نهاد ها و مسئولان سیاست خارجی نسبت به این دو منطقه. ۲ -عدم سرمایه گذاری لازم در این مناطق برای گسترش روابط خارجی.
۳-فقدان یک استراتژی جامع و کامل که بر اساس آن در یک چشم انداز بلند مدت در این مناطق اجرا شود.
۴- عدم توجه کافی نهادهای سیاست خارجی به موقعیت ژئوپلیتیک ایران و تاثیری که می تواند این موقعیت بر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز داشته باشد.
۴ -سیاست نگاه به روسیه :
یکی از ابعاد فرضیه این تحقیق گرایش سیاست خارجی ایران به روسیه است. در گرایش سیاست خارجی ج.ا.ایران در منطقه بعد از جنگ سرد به روسیه عواملی مختلفی از جمله ساختار های سیستمی دخیل بوده اند. برای بررسی این موضوع ابتدا بایستی رویکردها و سیاست روسیه نسبت به آسیای مرکزی و قفقاز را مورد بررسی قرار داد. پس از فروپاشی شوروی،روسیه به عنوان میراث دار شوروی سیاست خارجی خود را در دو محور “خارج نزدیک و"خارج دور” قرار داد.در این بین کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جز خارج نزدیک این سیاست قرار داشتند، که مبتنی بود بر محورهای زیر:
۱-گسترش همکاری های سیاسی،نظامی و اقتصادی با کشورهای تازه استقلال یافته.۲-توسعه و تقویت ساختار کشورهای مشترک المنافع.۳-حمایت دسته جمعی از مرزها.۴-تشکیل نیروهای حافظ صلح[۲۳۳]. از طرفی در داخل روسیه نیز گرایشهای مختلفی در رابطه سیاست خارجی وجود دارد. از جمله آنها “آتلانتیک گرایان اند.اهداف این گروه طرفداری از اصلاحات غرب گرایانه،تمایل به ادغام اقتصاد روسیه در اقتصاد جهانی ، پیوستن به نهادهای غربی و… بود.گروه دیگر اسلاو گرایان یا ملی گرایان افراطی بودند که خواهان احیای قدرت جهانی روسیه،وحدت و یکپارچگی روسیه و عدم همکاری با غربیها بودند.گروه سوم نیز اوراسیا گرایان یا ملی گرایان محافظه کار بودند.آنها نیز مخالف مدل آزادی خواهانه غربی در اقتصاد و سیاست بودند، از طرفی نیز حفظ منافع قوم روس را در جمهوریهای پیرامونی مورد توجه قرار می دادند.
با غلبه دیدگاه اوراسیا گرایی منافع روسیه در این دو منطقه در موارد زیر تبیین می شود. ۱-بهره برداری از منابع انرژی۲-حفظ و حمایت از حقوق اقلیتهای روس ساکن این مناطق۳-مسئله تسلیحات هسته ای در قزاقستان.۴-کنترل حرکتهای بنیادگرایی و افراطی.۵-تداوم و گسترش نفوذ اقتصادی وسیاسی. [۲۳۴]
یلتسین دیدگاه آتلانتیک گرایی را در سیاست خارجی خود به کار برد.در این دوران جنگ تاجیکستان اتفاق افتاد، روسها را متوجه بنیاد گرایی اسلامی کرد. با به قدرت رسیدن اسلام گرایان تاجیک،خطر ائتلاف دول تاجیکستان و افغان(دولت ربانی) برای روسیه به وجود آمده بود .بحران قره باغ نیز در دوران یلتسین اتفاق افتاد که به حمایت نظامی و مالی از ارامنه صورت گرفت.به علاوه جنگ اول چچن نیز توسط یلتسین صورت گرفت که او با حرکت سرکوب گرایانه خود نسبت به جدایی طلبان چچنی ،سیاستهایش را به پیش برد. با روی کار آمدن پوتین در سال۲۰۰۰ او دیدگاه اوراسیا گرایی را در سیاست خارجی خود به کار برد.در این دوران که همزمان شده بود با ۱۱ سپتامبر،موضوع تروریسم بهانه ای شد برای مسکو برای مشروعیت بخشیدن به همگرایی نظامی در این دو منطقه. جنگ دوم چچن نیز در اوایل روی کار آمدن پوتین اتفاق افتاد که او با اقدامات اقتدار طلبانه خود نسبت به مناطق جدایی طلب این بحران پشت سر گذاشت.در دوران نخست وزیری او نیز بحران گرجستان اتفاق افتاد، که پوتین با همراهی مدودف(رئیس جمهور) با حملات نظامی خود به گرجستان این مسئله را نیز فیصله داد.
در حالی که سیاست خارجی ج.ا.ایران در جنگ سرد تحت محدودیت های ساختاری قرار نگرفت اما پایان نظام دو قطبی و فروپاشی نظام جنگ سرد،موجب تغییر در سیاست خارجیجمهوری اسلامی ایران گردید.به عبارت دیگر،هرچند در فاصله سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱که نظامدو قطبی همچنان پا برجا بود و به رغم پیشبینی نظریه واقعگرایی ساختاری ، ج.اایران به اتخاذ سیاست خارجی مبتنی بر کنارهگیری تحت عنوان سیاست نهشرقی و نه غربی را در پیش گرفت با فروپاشی شوروی که شرایط خودیاری جدیدی که در اثر ظهور ساختار تک قطبی یا چند قطبی معطوف به تک قطبی به وجود آمده بود،باعث شد تا ایران در رفتار خارجی خویش تغییر ایجاد کند و به جای سیاست کناره گیری مبتنی بر «نه شرقی و نه غربی »به سیاست اتفاق یا اتحاد روی آورد. هرچند سیاست خصومت آمیز نسبت به ایالات متحده آمریکا تداوم یافت ،اما ایران تلاش کرد که تا جهت پیشبد سیاست خارجی مقابله گرایانه خود،به نوعی همکاری استراتژیک با فدرت های رقیب امریکا به ویژه روسیه دست پیدا کند.[۲۳۵]
پایان جنگ تحمیلی ۸ ساله ایران ونیاز به بازسازی ایران که تقریبا همزمان شده بود با پایان جنگ سرد، باعث شده بود که ایران دریافته بود که برای مقابله با دشمنان خود یعنی اسرائیل و آمریکا ، بایستی به ائتلاف با سایر قدرت ها از جمله همسایه شمالی دست بزند. در نتیجه در راستای این هدف، از سیاست های ایدئولوژیک خود( دولت-ملت) نسبت به کشورهای تازه استقلال یافته دست کشید و به سیاست( دولت-دولت) تغییر پیدا کرد. به گفته یکی از کارشناسان« سیاست خارجی کمتر ایدئولوژیک و بیشتر محتاطانه و عملگرایانه ایران در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، عمدتا به علت ضرورتجلب همکاری روسیه بود وایران میبایست سیاستی را در پیش میگرفت که بتواند نوعیهمکاری استراتژیک با روسیه داشته باشد»[۲۳۶] .با چنین پیش فرضهایی نگاه ایران نسبت به بحران های این مناطق که روسیه به عنوان وارث شوروی در آنجا نفوذ دارد، نیز در چنین چارچوبهایی می گنجد.که طور خلاصه در موارد زیر قابل ارزیابی است.
ایران دریافته بود که دیپلماسی اش در قفقاز و آسیای مرکزی به خصوص در بحران های منطقه ای بدون توجه قدرت شمالی یعنی روسیه امکان پذیر نیست .
از آنجا که روسیه یکی از اعضای اصلی شورای امنیت سازمان ملل بود و نفوذ روسیه در این سازمان می توانست، در راستای منافع ایران تبیین شود. مسئله تحریمهای اقتصادی در شورای امنیت، احتمال حمله آمریکا به ایران، خرید موشکها و سلاحهای پیشرفته از روسیه و نیاز به تکنولوژی هسته ای روسیه از جمله مواردی بودکه نیاز به حمایت سیاسی و نظامی روسیه را فراهم می کرد.
اشتراکات منافع ایران با روسیه مثل،مقابله با هژمونی آمریکا، مخالفت با نفوذ آمریکا در منطقه، مخالفت با گسترش ناتو به شرق، مخالفت با ایجاد سپرهای دفاع موشکی که در نزدیکی مرزهای ایران و روسیه واقع شده بود، از جمله این موارد بود.
مسائلی مثل رژیم حقوقی دریای خزر، امنیت دسته جمعی منطقه ای، بنیادگرایی در منطقه، تروریسم و قاچاق مواد مخدر در افغانستان و… از جمله مواردی است که نیاز به تعامل تهران با مسکو را فراهم می کرد و ایران برای حل این مسائل نیاز به تایید روسیه داشت .
۵-ارزیابی سیاست خارجی ج.ا.ایران نسبت به بحران های منطقه
از بعد زمانی اولین بحران بعد از جنگ سرد قره باغ بود. اهمیت این بحران از آنجا بود که اولا؛تمامیت ارضی ایران را تهدید می کرد،ثانیا؛ اذریها اشتراکات قومی ومذهبی با ایران داشتند واین اشتراکات فشار افکار عمومی را بر مسئولان ایرانی ایجاد می کرد.ثالثا؛شدت گرفتن این بحران، سبب ورود کشورهای خارج از منطقه به خصوص آمریکا به نزدیکی مرزهای ایران می گردید. سیاست خارجی ایران اگرچه در ابتدا مبتنی بر طرفداری با آذریها بود، ولی به علت گرایش اذربایجان به غرب و اسرائیل و دیدگاه های شوونیستی آذربایجان که آذری های ایران را تحریک و امنیت ایران را تهدید می کرد.رویکردی بی طرفانه و تا حدودی گرایش به ارمنستان که متحد روسیه بود را در پیش گرفت.ایران اگرچه به علت دیدگاه های اسلامی، انسانی وامنیتی، سعی در میانجیگری در قبال این بحران کرد ولی به علت دیدگاه های نابسامان وزارت خارجه ودیگر نهاد های رسمی و غیر رسمی وهمچنین کارشکنی طرفهای درگیر و قدرتهای خارجی، به توفیقی دست نیافت . در قبال جنگ داخلی تاجیکستان نیز ، ج.ا.ایران به علت اشتراکات زبانی، فرهنگی و دینی، سیاست خارجی فعالی در پیش گرفت. ایران با مدیریت بحران و ارتباط با طرفهای درگیر، تعامل با دیگر بازیگران از جمله روسیه و برگزاری نشستهایی در تهران، سعی در حل این درگیری پرداخت که با قرارداد صلح و آتش بس به این جنگ داخلی خاتمه داد.
دو جنگ جدایی طلبان چچنی با دولت روسیه در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۹ که با حمله ارتش روسیه به چچنستان اتفاق افتاد. در ابتدا سیاست خارجی ایران به این بحران به دلیل اینکه با حمله دولت غیرمسلمان به مردمان مسلمان صورت گرفت با واکنش ایران مواجه شد.از آنجا این درگیری با ریاست ایران بر سازمان کشورهای اسلامی همزمان شده بود، ایران اقدامات خود را بیشتر با صدور بیانیه هایی از این سازمان در پیش می گرفت ولی از محکومیت اقدامات روسیه به دلیل اینکه جز چچن جز حاکمیت روسیه بود خودداری می کرد. دیدگاه ایران نسبت به بحران گرجستان( اوت ۲۰۰۸) که با حمله روسیه به گرجستان صورت گرفت.بی طرفانه و محتاطانه و در عین حال مبتنی بر گرایش به روسیه بود. مسئولان ایران تنها طرفین درگیر را به خویشتن داری و استفاده از راه های مسالمت آمیز و دیپلماتیک دعوت کردند . در جدول زیر به طور خلاصه بحران ها و دیپلماسی ایران به آنها اشاره می شود:
جدول شماره۷- ۱ بحران های ها منطقه ای و سیاست خارجی ج.ا.ایران
بحران ها | طرفین درگیر | نوع بحران | مداخلات خارجی | سیاست خارجی ج.ا.ایران |
تاجیکستان | دولت کمونیسم با ائتلاف مخالفین اسلامی و ملی | بحران انتقال قدرت همراه با منطقه گرایی قومی | روسیه –ازبکستان-ایران-افغانستان | ابتدا حمایت از گروه های اسلامی-ملی و در مرحله بعد تلاش برای میانجیگری میان طرفین درگیر از طریق مذاکره با سازمان های بین المللی وبازیگران منطقه ای |
قره باغ | ارامنه قره باغ با دولت آذربایجان | بحران ارضی و مرزی | ارمستان – روسیه |
<p>۴-۳-۱- رنگیزه های فتوسنتزی ۵۱<br />۴-۴- غلظت یون های سدیم و پتاسیم ۵۳<br />۴-۵- تأثیر شوری روی عوامل شیمیایی ۵۶<br />۴-۵-۱- محتوی قندهای محلول ۵۶<br />۴-۵-۲- نشاسته ۵۷<br />۴-۵-۴- میزان پرولین ۵۷<br />۴-۵-۴- تانن و فنل ۵۹<br />۴-۶- تأثیر شوری روی موسیلاژ ۶۲<br />۴-۷- نتیجه گیری و پیشنهادات ۶۴<br />منابع<br />منابع ۶۶<br />چکیده انگلیسی ۸۲<br /><strong>فهرست جداول</strong><br />عنوان صفحه<br />جدول ۲-۱: نام علمی و فارسی برخی گونه های ختمی (سایت گوگل) ۱۵<br />جدول ۳-۱: میانگین پارامترهای جوی استان گلستان از زمان کاشت تا برداشت نمونه ها در سال ۱۳۹۲ ۲۲<br />جدول ۳-۲: نتایج آزمایش خاک مورد استفاده در پژوهش ۲۳<br />جدول ۳-۳: میزان اسیدیته و هدایت الکتریکی خاک گلدان ها پس از برداشت ۲۳<br />جدول ۳-۴: تعیین مقدار پرولین با بهره گرفتن از منحنی استاندارد ۳۸<br />جدول ۴-۱) تجزیه واریانس برخی صفات رویشی برگ و ریشه گیاه ختمی در شرایط مختلف آبیاری با آب شور ۴۷<br />جدول ۴-۲) تجزیه واریانس سطح برگ، تعداد روزنه، محتوی نسبی آب برگ و موم در گیاه ختمی شرایط مختلف آبیاری با آب شور ۵۰<br />جدول ۴-۳) تجزیه واریانس رنگیزه های برگ گیاه ختمی در ش
خلاصه بشر بر حسب طبع، نه عقیده آنان بر اساس صحیح و فکر منطقى است و نه اعمال و رفتار آنان بر اساس بینائى و توجه به نتیجه است؛ بلکه به هر چه به خاطر آنان خطور کند و بدان تمایل بیابند، بدان اقدام مىنمایند و درباره پذیرش و پیروى از مکتب قرآن با این که یگانه رهبر بشر بسوى سعادت و سبب انتظام زندگى عموم بشر است بدان توجه نمىنمایند و در مقام تمیز میان خیر و شر و نیک و بد و عقیده صحیح و فاسد برنمىآیند و چنین پندارند هر چه به آن قدرت دارند و مىتوانند آن را برگزینند و انجام دهند باید بدان اقدام نمایند بدون این که در آن باره بیاندیشند خیر و صلاح خود را در نظر بگیرند آنگاه بدان اقدام نمایند.[۵۳۱]
خطاى بزرگى که انسان مرتکب آن مىشود، این است که پیوسته شرّ و بدى را خیر و نیک تصور مىکند و پرسشى که پیش مىآید این است که: مگر عقل خیر و شر را از یکدیگر تمیز نمىدهد؟ آرى، او را عقل هست؛ ولى چون حجابى از هواهاى نفسانى و مصلحتها او را احاطه کرده است، در رسیدن به آنچه مىخواهد شتاب مىورزد و به انجام دادن خطاها وحتی گناهان بزرگ به این گمان مىپردازد که بعضى از لذتهاى آنى را در دسترس او قرار مىدهد و از آن جهت در مقابل سلطان ظالم و ستمگر شورش نمىکند که ترس از نابودى مصالح عاجل خود دارد.
عجله، از ذات انسان است که از بىخبرى و نادانى نسبت به آینده و محجوب بودن از غیب زمان سرچشمه مىگیرد، در صورتى که صبر، زاده عقل است و علم به نتایج آینده، و معلوم است که ذات انسان از جهل است، و علم از آن خدا است، و بدین گونه بر روش آیاتى که ما را به مسئولیت تذکر مىدهد تنظیم شده است.[۵۳۲]
درواقع طبق این گفته رابطه ای بین عقل و شتاب است . شتاب کردن در مقابل فکر و دقّت و بررسى است. یعنى بدون این که دقّت و فکر کند اقدام به عمل نماید.و در اکثر مواردی که انسان به سوى شرّ اقدام مىکند توأم با شتاب کردن و بدون دقّت و فکر و عاقبت اندیشى باشد.پس عجله کردن در امور، یکى از اشتباهات بزرگ و از أعمال بسیار مذموم باشد.
۲- ب)عجله ، مانع قضاوت صحیح
خداوند درقرآن کریم چنین می فرماید:
قَالَ لَهُ مُوسى هَل اَتَّبِعُکَ عَلَى اَن تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشداً * قَالَ اِنَّکَ لَنْ تَستَطیعَ مَعِىَ صَبْراً *وَکَیفَ تَصبِرُعَلَى مَا لَم تُحِطْ بِهِ خُبراً*قَالَ سَتَجِدُنى اِنْ شآءَ اللّهُ صابِراً وَلااَعصِى لَکَ أَمْراً [۵۳۳]؛ حضرت موسى (علیه السلام) به او گفت: «آیا از تو پیروى کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزى؟» ـ گفت: «تو هرگز نمى توانى با من شکیبایى کنى! ـ و چگونه مى توانى در برابر چیزى که از رموزش آگاه نیستى، شکیبا باشى؟!» ـ حضرت موسى(علیه السلام)گفت: «به خواست خدا مرا شکیبا خواهى یافت و در هیچ کارى با فرمان تو مخالفت نخواهم کرد!».
دراین آیات، سخن از داستان حضرت خضر(علیه السلام) و حضرت موسى(علیه السلام) است. البته قرآن تعبیر به حضرت خضر کرده، بلکه تنها به عنوان «عَبْدَاً مِنْ عِبَادِنَا؛ بنده برگزیده اى از بندگان ما» از او یاد کرده است.
داستان از این قرار است که حضرت موسى (علیه السلام) در یک مأموریت ویژه اى، به دنبال فراگیرى بخشى از علوم، نزد حضرت خضر(علیه السلام) آمد؛ علومى که با آنچه تا آن روز از طریق وحى دریافته بود، متفاوت بود. اما حضرت موسی(علیه السلام)عجله می کرد.حضرت خضر(علیه السلام) با او شرط کرد که اگر به دنبال من مى آیى، باید هر چه را مى بینى، سکوت کنى، هر چند ظاهراً کار زننده اى باشد و بدان حکمتى دارد که من به موقع، تو را از آن آگاه مى کنم. به این ترتیب حضرت خضر(علیه السلام) اصرار داشت که او را از «عجله و شتاب» (مخصوصاً عجله در قضاوت، آن هم در مورد کارهاى مردان بزرگ) باز دارد.اما با این اوصاف باز حضرت موسی دربرابرجریاناتی که مواجه می شداز جمله( سوراخ کردن کشتی، قتل نوجوان، مرمت دیوارفرسوده) قضاوت عجولانه ای داشت. در این جا حضرت خضر(علیه السلام) در حالى که اسرار هر سه کار خود را براى او شرح مى داد، و حقایق جالبى را که از نظر حضرت موسى(علیه السلام) پنهان بود، برایش بیان مى کرد و حضرت موسى(علیه السلام) را به جهان تازه اى از اسرار زندگى انسان ها وارد مى ساخت، اعلام جدایى کرد و حضرت موسى (علیه السلام) نیز در حالى که کوله بارى از معرفت را با خود حمل مى کرد با حضرت خضر (علیه السلام) خداحافظى کرد و وداع گفت.
اگر حضرت موسى(علیه السلام) در قضاوت خویش عجله نمى کرد، به یقین بیشتر از علم و دانش حضرت خضر(علیه السلام) بهره مند مى شد؛ ولى «عجله و شتاب» او سبب شد که بیش از سه خوشه از آن خرمن دانش برنگیرد.[۵۳۴]
درجای دیگری از قرآن کریم نیز به اهمیت موضوع اشاره کرده است :
وَ هَلْ أَتاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ * إِذْ دَخَلُوا عَلى داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ * إِنَّ هذا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَهً وَ لِیَ نَعْجَهٌ واحِدَهٌ فَقالَ أَکْفِلْنِیها وَ عَزَّنِی فِی الْخِطابِ * قالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ نَعْجَتِکَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِیلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکِعاً وَ أَناب[۵۳۵] ؛ آیا خبر آن مدعیان را شنیدهاى آن گاه که از دیوار قصر بالا رفتند؟*بر داود داخل شدند. داود از آنها ترسید. گفتند: مترس، ما دو مدعى هستیم که یکى بر دیگرى ستم کرده است. میان ما به حق داورى کن و پاى از عدالت بیرون منه و ما را به راه راست هدایت کن* این برادر من است نود و نه میش دارد، و من یکى بیش ندارم، اما او اصرار مىکند که این یکى را هم به من واگذار! و از نظر سخن بر من غلبه کرده است*(داود) گفت: مسلما او با درخواست یک میش تو براى افزودن آن به میشهایش بر تو ستم کرده، و بسیارى از دوستان به یکدیگر ستم مىکنند مگر آنها که ایمان آوردهاند و عمل صالح دارند، اما عده آنان کم است!، داود گمان کرد ما او را (با این ماجرا) آزمودهایم، از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد
دراین آیه، سخن از آزمون بزرگ دیگرى نسبت به حضرت داود(علیه السلام)است که او هم به خاطر شتابزدگى و عجله در قضاوت از سوى خداوند مورد مؤاخذه قرار گرفت.
شهید مطهری دراین زمینه چنین می فرمایند:
«شتاب زدگی در قضاوتها یکی دیگراز لغزشهای فکری بشراست. هرقضاوتو اظهار نظری مقداری معین مدارک لازم دارد وتا مدارک به قدر کافی دریک مسأله جمع نشودهرگونه اظهارنظر،شتاب زدگی موجب لغزش اندیشه است. قرآن کریم مکرربه اندک بودن سرمایه علمی بشر و کافی نبودنش برای برخی قضاوتهای بزرگ اشاره میکندو اظهار جزم را دور از احتیاط تلقی می نماید».[۵۳۶]
پ- راهکار (درمان)
پ) توجه به پیامدهای عجله
براى مبارزه با این خوى زشت، قبل از هر چیز باید به پیامدهاى شوم آن اندیشید و عواقب دردناک عجله و شتابزدگى را مورد توجه قرار داد و حوادث بسیار ناراحت کنندهاى را که بر اثر شتابزدگى در کارها دیده شده، به خاطر آورد و نمونه هاى فراوانى که در تاریخ است نیز مورد توجه قرار داد، به یقین با مطالعه در این امور، هر کس به خوبى درمى یابد که عجله و دستپاچگى، نه تنها او را زودتر به مقصد نمى رساند، بلکه چه بسا به خاطر آن هرگز به مقصد نرسد.
جمله هایى مانند:«اَلعَجَلَهُ مِنَ الشَّیْطانِ» و «وَالعَجَلَهُ قَبْلَ الاِمْکانِ یُوجِبُ الغُصّهَ وَ مَعَ العَجَلَهِ تَکوُن النَّدامَهُ» باید به صورت شعارهایى در زندگى فردى و اجتماعى درآید و همیشه نصب العین افراد عجول گردد تا با مشاهده آن از عجله بازایستد.
پ) تمرین وممارست
از سوى دیگر، باید به تمرین ها و تلقین هاى پى در پى، به این خلق وخو چیره شود؛ زیرا هر کارى با تمرین مبدل به یک عادت و هر عادتى با ادامه مبدل به یک خلق و خو مى شود. زندگى انسان در دنیا، آمیخته با مشکلات عجیبى است که اگر در مقابل آن بایستد و شکیبایى و مقاومت به خرج دهد، به یقین پیروز خواهد شد و اگر ناشکیبایى کند و در برابر حوادث زانو زند، هیچ گاه به مقصد نخواهد رسید.[۵۳۷]
پ) صبر
صبر و استقامت و تانی در کار یکی از راه هایی است که می تواندبه انسان کمک کند تا در برابر عجله و شتاب بایستد.که قرآن کریم زیاد به آن سفارش فرموده است.به طوری که در حدود هفتاد آیه، از صبر سخن به میان آمده است.
البته برخی غیر از واژه صبر ، واژه دیگری نیزبه نام ” تأنی ” بکاربردند.که عبارت است از عجله نکردن در اظهار نظر و انتظار پخته شدن رای و نظر ماندن. تانی فرد را به نظر و رای درست نزدیک می کند؛ اگر سایر شرایط تصحیح عقیده نیزفراهم شد که به واقع می رسد و اگر نشد لااقل به واقعیت نزدیک است.[۵۳۸]
تأکیدهاى قرآن در مسئله صبر، مورد توجه است.از جمله می فرماید:
فَاصْبِر کَمَا صَبَرَ اوُلُوا العَزمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لاتَستَعْجِلْ لَهُم کَاَنَّهُم یومَ یَرَونَ مَا یُوعَدُونَ لَم یَلبَثُوا اِلاّ سَاعَهً مِن نَهار بَلاغٌ فَهَل یُهْلَکُ اِلاّ الْقَومُ الفَاسِقُون [۵۳۹] ؛پس صبر کن آن گونه که پیامبران «اولواالعزم» صبر کردند و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعده هایى را که به آنها داده مى شود، ببینند، احساس مى کنند که گویى فقط ساعتى از یک روز (در دنیا) توقّف داشتند. این ابلاغى است براى همگان، آیا جز قوم فاسق هلاک مى شوند؟.
این آیه گواه روشنى است بر این که صبر و بردبارى و ترک عجله، فضیلتى است که در تمام پیامبران بزرگ بوده است؛ همانهایى که در طول تاریخ بشرى، اسوه و الگو براى خلق خدا بوده اند.
درجای دیگر آمده است: « اِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوَّابٌ [۵۴۰] ؛ما او (ایوب) را شکیبا یافتیم، چه بنده خوبى که بسیار بازگشت کننده (به سوى خدا) بود».
همچنین این آیه: « قَالَ اِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِىَ صَبْراً [۵۴۱] ؛(خضر) گفت: «تو هرگز نمى توانى با من شکیبایى کنى! ».
مهمترین آیه ای که به بحث ما ارتباط زیادی دارد آیه اخیر است. دراین آیه، سخن از گفتگوى حضرت موسى(علیه السلام)و خضر(علیه السلام) است،که قبل بدان اشاره شده است.حضرت خضر (علیه السلام) که از بى صبرى حضرت موسى(علیه السلام)در برابرآموزش( علمی که خدا در اختیارش گذارده) نگران بود، به او چنین گفت: «تو هرگز نمى توانى با من شکیبایى کنى و چگونه مى توانى در برابر چیزى که از رموزش آگاه نیستى شکیبا باشى».
این داستان عجیب، مطالب زیادى را به ما مى آموزد، که تنها یک بخش از آن مربوط به بحث ما است و آن این که اگر حضرت موسى (علیه السلام) صبر و شکیبایى بیشترى داشت، به اسرار تازه اى راه مى یافت و این ناشکیبایى او سبب شد که تنها سه نکته مهم را در این زمینه بیاموزد، در حالى که به گفته یکى از مفسران معروف، اگر صبر و حوصله بیشترى داشت، هزاران نکته از اسرار علم برایش فاش مى شد.
از مجموع آیات ، مى توان نتیجه گرفت که اهمیّت صبر ، بسیار بیش از آن است که ما فکر مى کنیم. صبر در قرآن مجید، بیش از هفتاد بار یا نزدیک به یکصد بار تکرار و تأکید شده، در حالى که هیچ یک از فضایل انسانى، به این اندازه مورد تأکید قرار نگرفته است. این نشان مى دهد که قرآن، براى این فضیلت اخلاقى و عملى اهمیّت فراوانى قائل است، و آن را عصاره همه فضیلت ها و خمیر مایه همه سعادت ها و ابزار وصول به هر گونه خوشبختى و سعادت مى داند.
پ) وقار
راه دیگر در برابر عجله ، وقار است . این تعبیر رابرخی علمای اخلاق به کار برده اند. ضد صفت عجله ، وقار است وآن عبارت است از اطمینان نفس و سکون آن در گفتار و کردارو حرکات و سکنات پیش از آنکه شروع در یکی از آنها کند و بعد از آن تا هرجزئی از آن کار به موافق فکر و تدبیر به جا آورد و تامل نمودن پیش از شروع را “توقف” گویندو تامل بعداز آن را “تانی” و “انائت” نامند.پس وقارشامل این هردو است وآن نتیجه قوت نفس و پردلی است و از شرایف صفات و فضایل ملکات است بلکه از اخلاق حسنه کم صفتی است که به شرافت این صفت رسید وبه این جهت انبیاء و اصفیاء و برگزیدگان خدا را به این صفت مدح می کنند.[۵۴۲]
بنا براین تنها راه رسیدن به خیر و سعادت آن است که انسان در هر کار قدم مىگذارد با نهایت دقت و هوشیارى و دور از هر گونه عجله و شتابزدگى تمام جوانب را بررسى کند و خود را در انتخاب راه، از هر گونه پیشداورى و قضاوتهاى آمیخته با هوى و هوس بر کنار دارد، از خدا در این راه یارى بطلبد تا راه خیر و سعادت را بیابد و در پرتگاه و بیراهه گام ننهد.[۵۴۳]
فصل پنجم
عوامل روش شناختی
خطا
مقدمه
پژوهش در هر علم و هر شاخه ای از علوم، روش خاصی دارد که برای حل مسائل آن علم باید از آن روش استفاده کرد. یکی از مهمترین و شایعترین علل وجود خطا و اشتباه در افکار انسان، استفاده از روش نادرست و یا کاربرد نادرست روش صحیح است. امروزه بسیاری از افراد در سیر تفکر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح ، ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند. عدم اطلاع از خطاهای شناختی ورطه ای بسیار خطرناک و سهمگین است. شاید بسیاری از گرفتاری های مردم ما به دلیل آلوده بودن افکار ما به این نوع خطا ها باشد…
برای مثال، در طب قدیم همه مواد را به دو دسته کلی تقسیم میکردند؛ برخی از آنها طبیعت و مزاج سرد داشتند و دستهای دیگر دارای طبیعت گرم بودند. هر یک از این دو قسم نیز یا تر هستند و یا خشک. بنابراین، اشیا در چهار دسته کلی قرار میگیرند: الف) گرم و خشک ب) گرم و تر ج) سرد و خشک د) سرد و تر. این تقسیم بندی مبنای همه مسائل طب بود و تمام بیماریها را براساس همین دسته بندی درمان میکردند. برای مثال، میگفتند فلانی سردی کرده است و باید چیز گرمی به او داد تا بیماریش برطرف گردد یا برعکس. این روشی بود که در طب قدیم به آن عمل می شد؛ اما آیا این روش برای تشخیص بیماریها صحیح است؟
با کشف ابزارهای دقیق تر برای تجربه وگسترش شیوه های تجربه و پیدایش طب شیمیایی، معلوم شد این روش کلیت ندارد و برای درمان همه بیماریها و حل همه مسائل طب نمیتوان از آن استفاده کرد. به طور کلی، وقتی در علوم نادرستی یا کافی نبودن روشهای گذشته معلوم شد، باید از روشهای صحیح و جدید استفاده کرد تا به نتایج صحیح تر یا یقینی تر دست یافت.
اکنون باید دید که آیا این گونه خطاها و اشتباه ها که منشأ آنها به کار بردن روشهای نادرست و یا استفاده نادرست از روشهای صحیح است ،به عنوان عوامل خطا در قرآن مطرح است و از آن ذکری شده است.
بخش اول: اعتماد به جهل وچگونگی خطا به سبب آن
الف- چیستی جهل
اعتماد به جهل یکی از روش های نادرستی است در برابرراه درست علم و تعقل ، که انسان آن را انتخاب می کند.از این رو آن را به عنوان عوامل روش شناختی خطا محسوب می کنند.
جهل دردو معنا آمده است: یکی خلاف علم و نقیض علم ودیگری خلاف طمأنینه و آرامش.[۵۴۴] لغویون از این دو به معنای اول تاکید دارند.
جهل یعنی نادانى، بقولى آن ضدّ حلم است (یعنى سفاهت). [۵۴۵] و بی اعتنایی [۵۴۶] خالی بودن نفس از علم و گفتن سخنی که به آن عمل نمیکردند.[۵۴۷] نقیض علم است .[۵۴۸]
از نظر اصطلاحی “جهل” دارای معانی فراوان و متفاوتی است.
اوّل- خالى بودن نفس و خاطر انسان از علم و دانش که بعضى از متکلّمین یعنى (دانشمندان دینى که از راه حکمت و استدلال عقلى با خصم گفتگو مىکنند) معنى اوّلیه جهل را مقتضى و مناسب کارهایى مىدانند که با بىنظمى جریان دارد.
دوّم- یعنى اعتقاد و باور داشتن چیزى بر خلاف آنچه که هست.
سوّم- جهل و نادانى یعنى انجام کارى بر خلاف آنچه که باید انجام شود خواه در باره آن اعتقاد درستى داشته باشد یا اعتقادى ناصحیح و فاسد مثل کسی که عمداً نماز را ترک مىکند.[۵۴۹]
به عبارت دیگرجهل نیروی درونی است که از سرشت هستی نارسای ما مایه می گیرد.[۵۵۰]
رایط مختلف آبیاری با آب شور ۵۲<br />جدول ۴-۴) تجزیه واریانس یون سدیم و پتاسیم گیاه ختمی در شرایط مختلف آبیاری با آب شور ۵۴<br />جدول ۴-۵) تجزیه واریانس پرولین، قندهای محلول و نشاسته در ختمی تحت شرایط مختلف آبیاری با آب شور ۵۸<br />جدول ۴-۶) تجزیه واریانس تانن و فنل گیاه ختمی در شرایط مختلف آبیاری با آب شور ۶۱<br />جدول ۴-۷) تجزیه واریانس موسیلاژ گیاه ختمی در شرایط مختلف آبیاری با آب شور ۶۳<br /><strong>فهرست اشکال</strong><br />عنوان صفحه<br />شکل ۲-۱: مشخصات گیاه شناسی <em>Althaea rosea</em> L. 16<br />شکل ۲-۲: الف) محل تجمع موسیلاژ در فضای بین سلول های گیاه آلوئه ورا، ب) تجمع موسیلاژ در کورتکس ۱۹<br />شکل ۳-۱: الف) گیاهچههای رشد کرده، هفت روز پس از کشت در مرحله برگهای لپه ای، ب) وضعیت ظاهری گیاهان در زمان برداشت در غلظت های مختلف شوری ۰، ۴، ۸ و ۱۲ دسی زیمنس بر متر ۲۴<br />شکل ۳-۲: جداسازی اندام های مختلف گیاه الف) برگ و ساقه، ب) ریشه، ج) گل و غنچه، د) میوه، و اندازه گیری وزن آن ها پس از برداشت ۲۵<br />شکل ۳-۳: الف) ساییدن نمونه گیاهی در استون جهت استخراج رنگیزه ها، ب) عصاره آماده برای خواندن میزان رنگیزه ها در غلظت های مختلف شوری ۰، ۴، ۸ و ۱۲ دسی زیمنس بر متر ۲۸<br /><a href="https://nefo.ir/"><img class="alignnone wp-image-71″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-5.png” alt="دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه” width="365″ height="125″ /></a><br />شکل ۳-۴: استخراج موم کوتیکولی الف) حمام آب داغ، ب) خواندن عدد جذب موم استخراج شده ۲۹<br />شکل ۳-۵: استاندارد موم پس از اندازه گیری میزان جذب نور توسط اسپکتروفتومتر ۳۱<br />شکل ۳-۶: استاندارد پتاسیم پس از اندازه گیری میزان نشر نور توسط فلیم فتومتر ۳۳<br />شکل ۳-۷: استاندارد سدیم پس از اندازه گیری میزان نشر نور توسط فلیم فتومتر ۳۳<br />شکل ۳-۸: الف) قندهای محلول استخراج شده، ب) محلول های استاندارد ۳۴<br />شکل ۳-۹: استاندارد قند های محلول و نشاسته پس از اندازه گیری میزان جذب نور توسط اسپکتروفتومتر ۳۵<br />شکل ۳-۱۰: الف) نشاسته استخراج شده، ب) دستگاه اسپکتروفتومتر جهت خواندن اعداد جذب محلول ها ۳۶<br />شکل ۳-۱۱: استاندارد پرولین پس از اندازه گیری میزان نشر نور توسط اسپکتروفتومتر ۳۸<br />شکل ۳-۱۲: استاندارد فنل پس از اندازه گیری میزان جذب نور توسط اسپکتروفتومتر ۴۰<br />شکل ۳-۱۳: استاندارد ترکیبات فنلی غیرتاننی پس از اندازه گیری میزان نشر نور توسط اسپکتروفتومتر ۴۱<br />شکل ۳-۱۴: موسیلاژ رسوب کرده در اتانول ۴۲<br />شکل ۴-۱ : اثرات تنش شوری به صورت الف) بروز لکه های زرد و ب) سوختگی در تیمار ۱۲ دسی زیمنس روی برگ گیاه ختمی ۴۴<br />شکل ۴-۲: وضعیت ظاهری ریشه های ختمی در غلظت های مختلف شوری ۰، ۴، ۸ و ۱۲ دسی زیمنس بر متر ۴۵<br />شکل ۴-۳: تأثیر شوری روی وزن تر ریشه و اندام هوایی (S0 = شاهد، S1 = 4، S2 = 8 و S3 = 12 دسی زیمنس بر متر) ۴۷<br />شکل ۴-۴: تـأثیـر شــوری روی وزن خشـک ریشـه و انـدام هـوایـی (S0 = شـاهـد، S1 = 4، S2 = 8 و S3 = 12 دسـی زیمنس بر متر) ۴۷<br />شکل ۴-۵: تأثیر شوری روی ارتفاع ساقه اصلی ختمی (S0 = شاهد، S1 = 4، S2 = 8 و S3 = 12 دسی زیمنس بر متر) ۴۸<br />شکل ۴-۶: تأثیر شوری روی سطح برگ ختمی (S0 = شاهد، S1 = 4، S2 = 8 و S3 = 12 دسی زیمنس بر متر) ۴۸<br />شکل ۴-۷: تأثیر شوری روی محتوی نسبی آب برگ (S0 = شاهد، S1 = 4، S2 = 8 و S3 = 12 دسی زیمنس بر متر) ۵۰</p>
(عطار ص ۸۶۸، ج ۲، تاریخ ادبیات در ایران، دکتر صفا)
۸-ب….فراز
زمانه چو آمد به تنگی فراز،
هم از تو نگردد به پرهیز باز
(نامه باستان، دکتر کزازی، ج ۲، ص ۱۰۶)
أمّا باء تأکید در زبان عربی زمانی بیانگر این معنی است که زائده باشد و به طور کلی ورود باء
زائده بر شش چیز است . [۸۱]
۱-فاعل ۲-مفعول ۳-مبتدا ۴-خبر ۵-حال ۶-نفس و عین
۱-فاعل: یکی از موارد کاربرد باء زائده، ورود آن بر فاعل بوده و بر سه قسمت است: ۱- واجب ۲-غالب ۳-ضرورت [۸۲]
الف) واجب، این قسم بر فاعل فعل تعجب یعنی صیغه « أفْعِلْ بِه » وارد می شود مانند:
« أحْسِنْ بِزیْدٍ » ] زید عجب مرد خوبی است [ در اصل « أحْسَنَ زیدٌ » و آن به معنای « صار ذاحُسْنٍ » است.
آنگاه به منظور انشاءتعجب، کلام از صورت خبری به انشایی تبدیل یافت تا بدین وسیله بر تغییر معنی دلالت کند و چون اسم مرفوع بعد از فعل حقیقی واقع نمی شود،بعد از لفظی که به هیئت أمر نیز باشد، واقع نمی شود و برای رفع این شکل لفظی، باءزائده بر این اسم « زید » وارد شد تا مجرور گردد و بدین وسیله آن مشکل لفظی اصلاح و برطرف شود، بنابراین « زید » تنها از نظر لفظی مجرور بود، امّا محلاً بنابر فاعلیّت، مرفوع است.
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب، حسینی، ج ۲، ص ۳۵)
« أسْمِعْ بِهُم و أبْصِرْ یَوْمَ یأتُونُنا » (مریم ،۳۸)
(چقدر شنوا و بینا می شوند، روزی که نزد ما آیند.)
(معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث، دکتر رادمنش، ص ۲۸)
ب) غالب : این قسم به طور غالب بر فاعل « کفی » وارد می شود.
« و کَفَی بِاللهِ شهیداً » (نساء ،۷۹) یعنی خدا، از جهت شاهد بودن بر اعمال خلق، کافی است.
در محل رفع و فاعل « کفی »
(جامع الدروس العربیه، غلایینی، الجز الثالث، ص ۱۶۹)
یادآوری: همان گونه گفته شد،باء زائده غالباً بر فاعل « کفی » وارد می شود، امّا گاهی بدون باءزائده آورده می شود مانند:
عُمَیْرَهٌ وَدّعْ تَجَهَّزْتَ غادِیاً – کَفَی الشیُب و الإسلامُ لِلمرءِ ناهَیاً
فاعل و مرفوع
با عمیره وداع کن اگر بار سفر بسته ای و خود را برای رفتن مهیّا ساخته،سپیدی موودین اسلام برای مرد کافی است که او را از ارتکاب أعمال زشت و ناپسند باز دارد.
ترجمه و شرح مغنی الأدیب،حسینی، ج ۲، ص ۳۸
ج) ضرورت :یعنی کاربردِ باء زائده بر فاعل در این قسم، ضرورت و تنظیم قوافی اشعار است مانند شعر قیس بن زهیر:
اَلَم تأتیکَ و الأبناءُ تَنْمِی بِما لاقَتْ لَبُونُ بَنی زیادٍ
یعنی :آیا به تو نرسیده و با خبر نشدی – و خبرها فاش و آشکار می شود- آنچه را که شتران شیرده بنی زیاده برخوردار کرده اند.
لفظ « ما » در « بمایأتیک » فاعل « یأتی» است و آن نیازمند به باءنیست أمّا به منظور ضرورت عنوان شده است.
(همان، ص ۴۰)
۲-مفعول: باء زائد در شکل و صورت مفعول مانند
« وهُزِّی ألیکَ بجذعِ النخلّهِ تساقِطْ علیک رُطَباً جنیّا » (مریم ،۲۵) ] یعنی (ای مریم!) شاخه درخت خرما را بجانب خود تکان بده تا از آن برای تو خرمای تازه فرو ریزد. [
(معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث، دکتر رادمنش، ص ۲۹)
«و لاتُلْقُوا بِأیْدیکم إلی التَهْکَله» (یعنی و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید.)
(جامع الدروس العربیه، غلایینی، الجز الثالث، ص ۱۷۰)
نحن بنی جَعْدَهَ أربابُ الفَلَجِ نَضْرِبُ بالسَّیْفِ وَ نَرْجُو بالفَرَجِ
(یعنی :ما خود را به قبیله بنی جعده – که أصحاب ظفر و رستگاری هستند- اختصاص می دهیم که با شمشیر دشمنان خود را از پای درمی آوریم و به گشایش و برطرف شدن اندوه امیدواریم. ) لفظ باء « بالفرج » زائده است اما در « بالسیف بر استعانت دلالت دارد :« نضربِ بِالسیفِ وَنَرجُو الفرجَ» (ترجمه و شرح مغنی الأدیب،حسینی،ج۲،ص ۴۲)
« و فی الأرضِ قِطَعٌ متجاوزاتٌ و جناتٌ مِن أعنابٍ و زَرْعٌ وَ نَخیلٌ صِنْوانٌ و غیرُ صِنوانٍ یُسْقَی بماءٍ واحدٍ »
و در زمین قطعاتی مجاور و متصل است زمینی برای باغهای انگور و در مکانی دیگر برای زراعت غلات و زمینی برای نخلستان آن هم نخلهای گوناگون مناسب است و با آنکه هم با یک آب مشروب می شوند.
مفعول اول « یسقی » به لحاظ مجهول شدن فعل تبدیل به نائب فاعل و ضمیر مستتر در آن گشته و باء زائده بر مفعول دوّم « یسقی» یعنی « ماء » وارد شده است. (همان، ص ۴۳)
« کفی بالمرء إثماً أنْ یُحَدِّثَ بکلّ ما سَمِعَ »
یعنی کفایت می کند مرد را از حیث گناه به اینکه هر چه شنود، بیان کند.
(جامع الدروس العربیه،غلایینی،الجزء الثالث، ص ۱۹۹)
۳ -مبتدا:باء زائد در شکل و صورت مبتدا
خَرَجْتُ فإذا بِزیدٍ بالباب = فإذا زیدٌ بالباب. (خارج شدم در حالی که ناگهان به زید برخورد کردم و دیدم که او بر در خانه است.)
(معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث، دکتر رادمنش، ص ۲۹)