در سال ۱۳۸۸ صادقی بروجردی و همکاران تحقیقی تحت عنوان پاسخ هورمونهای GH و IGF-1 به دو برنامه تمرین مقاومتی شدید هم حجم و با زمانهای استراحتی متفاوت بین ست ها انجام دادند. آزمودنیهای این تحقیق، ۱۵ ورزشکار رشتۀ پرورش اندام با میانگین سن ۲±۲۲ سال بودند که ۲ سال سابقه انجام تمرین با وزنه را داشتند. آزمودنی ها دو برنامۀ تمرین مقاومتی مختلف را که از نظر حجم یکسان (حرکت پرس سینه و اسکات با ۵ ست × ۱۰ تکرار) ولی از نظر استراحت بین ستها متفاوت بودند انجام دادند (۱ دقیقه در برابر ۳ دقیقه استراحت). برنامه اول شامل ۵ ست با شدت ۵۰ درصد ۱RM و ۱ دقیقه استراحت بین ستها و برنامه دوم ۵ ست با شدت ۷۰ درصد ۱RM و ۳ دقیقه استراحت بین ستها بود. وقتی آزمودنی قادر به انجام ۱۰ تکرار بود، ۵ درصد بار اضافه اعمال شد. فاصله استراحت بین دو برنامه تمرینی ۲ روز بود. سطوح هورمونی قبل و بلافاصله پس از تمرین و همچنین ۱ ساعت پس از اتمام تمرین اندازه گیری شد. بر اساس نتایج پژوهش، پس از هر دو برنامه تمرینی، غلظت هورمون GH نسبت به قبل از تمرین افزایش معناداری مشاهده شد. همچنین، مقایسه تأثیر دو برنامه نشان داد GH در برنامۀ تمرین مقاومتی با استراحت کوتاه مدت (۱ دقیقه) نسبت به برنامه تمرین مقاومتی با استراحت بلندمدت (۳ دقیقه) افزایش معناداری داشت. تغییرات هورمون IGF-1 نسبت به قبل از تمرین، بلافاصله پس از هر دو برنامه تمرین مقاومتی از نظر آماری معنادار نبود. اما افزایش معناداری در غلظت این هورمون ۱ ساعت بعد از انجام هر دو برنامه مشاهده شد. محققان اظهار داشتند که زمان استراحت بین ستها در تمرینات مقاومتی، متغیر مهمی در پاسخ هورمونهای GH و IGF-1 محسوب می شود و استراحت کوتاه مدت (۱دقیقه) بین دوره های تمرینی نسبت به استراحت بلندمدت (۳ دقیقه) باعث افزایش بیشتر درسطح هورمونهای آنابولیک می شود[۹۳].
در سال ۱۳۸۹ رزمجو و همکاران تحقیقی تحت عنوان اثر حاد و مزمن دو نوع تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون بر سطح سرمی IGF-1 دختران غیرورزشکار انجام دادند. در این تحقیق ۲۷ دخترغیرورزشکار(میانگین سن۲۰/۲ ±۵۵/۱۸ سال، وزن ۸۶/۹ ±۵۶ کیلوگرم، قد ۳۳/۵ ±۱۶۲ سانتی متر) شرکت کردند که به طور تصادفی در سه گروه هرمی(۱۰ نفر)، هرمی واژگون (۱۰نفر) و کنترل(۷نفر) قرار گرفتند. گروه هرمی و هرمی واژگون به مدت شش هفته، هفتهای سه جلسه تمرین کردند. حرکت در هر ایستگاه در سه ست با ۲ دقیقه استراحت بین ستها انجام شد. تمرین ست اول گروه هرمی با ۵۰ درصد۱RM، ست دوم با ۷۵ درصد ۱RMو ست سوم با ۱۰۰ درصد ۱RM اجرا شد. ترتیب ستها در گروه هرمی واژگون به صورت معکوس اجرا شد. گروه کنترل نیز فعالیت عادی روزانه خود را انجام دادند. نمونه خونی آزمودنیها قبل و بلافاصله پس از جلسه اول، قبل و بلافاصله پس از جلسه آخر گرفته شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد سطح هورمون IGF-1 بعد از یک جلسه تمرین در هر دو گروه بطور معناداری کاهش یافت. پس از ۶ هفته تمرین تفاوت بین غلظت IGF-1 سه گروه معنادار نبود. قدرت بیشینه حرکات در دو گروه تمرین به طور مشابه افزایش یافت و بین قدرت بیشینه حرکات در دو گروه تمرین تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج همچنین نشان داد که قدرت بیشینه حرکت جلو بازو در گروه هرمی واژگون افزایش بیشتری در مقایسه با گروه هرمی داشت. محققان سازگاریهای عصبی را دلیل احتمالی افزایش قدرت پس از تمرین مقاومتی هرمی و هرمی واژگون میدانند [۷۳].
کارگرفرد و همکاران (۱۳۸۹) در تحقیقی، اثر ۴ برنامه تمرین مقاومتی را بر میزان ترشح هورمون رشد در ورزشکاران مرد مبتدی مقایسه کردند. در این تحقیق ۱۲ مرد سالم با میانگین سن ۳۰/۲۲ سال به صورت تصادفی انتخاب شدند. حرکت اکستنشن زانو بر روی دستگاه بدنسازی به عنوان تمرین قدرتی در نظرگرفته شد. قبل از اجرای برنامه تمرین، ۱RM در حرکت اکستنشن زانو اندازه گیری شد. برنامه تمرینی اول، شامل ۵ ست حرکت اکستنشن زانو بر روی دستگاه با شدت ۹۰ درصد ۱RM بود. در هر ست، حرکت را تا حد واماندگی انجام شد. زمان استراحت بین هر ست ۳ دقیقه بود. برنامه دوم، شامل ۵ ست حرکت اکستنشن زانو با ۹۰ درصد ۱RM و فاصله استراحت ۳ دقیقه بین هر ست بود. پس از اجرای آخرین ست، آزمودنی به مدت ۳۰ ثانیه استراحت کردند و سپس دوباره حرکت با ۵۰ درصد ۱RM و تا حد واماندگی ادامه یافت. در برنامه سوم و چهارم، ست ششم به ترتیب با ۳۰ و ۲۰ درصد ۱RM تا حد واماندگی اجرا شد. فواصل استراحتی بین حرکات در هر چهار برنامه یکسان بود. بین اجرای هر دو برنامه، یک هفته فاصله زمانی وجود داشت که در این هفته، آزمودنیها برنامه عادی خود را (دو جلسه تمرین مشابه برای همه آزمودنیها) اجرا کردند. خونگیری قبل و بلافاصله بعد از هر برنامه تمرینی انجام شد و غلظت هورمون رشد به روش الایزا (ELISA) اندازه گیری شد.
بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، افزایش معناداری در غلظت GH پس از اجرای برنامه دوم و سوم مشاهده شد. در حالیکه پس از برنامه اول و چهارم باعث تغییر معناداری در میزان GH پس از تمرین مشاهده نشد. محققان اظهار داشتند انجام یک دوره تمرین قدرتی با شدت ۵۰ درصد یا ۳۰ درصد ۱RM تا حد واماندگی پس از یک برنامه تمرینی با شدت بالا و تکرار کم، باعث افزایش معنادار سطح GH پس از تمرین می شود [۹۶].
صفرزاده گرگری (۱۳۸۹) در تحقیقی تحت عنوان بررسی تأثیر دو نوع تمرین مقاومتی بر پاسخ حاد غلظت کورتیزول پلاسما در مردان ورزشکار، ۲۰ مرد ورزشکار (با میانگین سنی ۶/۱ ± ۲۸/۲۰ سال و وزن :۱/۶ ± ۲/۷۰ کیلوگرم، قد: ۹۵/۶±۱۷۵سانتی متر) را مورد مطالعه قرار دادند. آزمودنی ها بعد از پر کردن فرم رضایت نامه کتبی، به صورت تصادفی به دو گروه ۱۰ نفری تقسیم شدند. تمرینات گروه اول (ترکیبی) در دور اول تمرین، یک حرکت برای بالاتنه بعد بلافاصله و بدون استراحت یک حرکت برای پایین تنه را با ۶۰ درصد ۱RM انجام دادند. آزمودنیها بعد از یک دقیقه استراحت حرکت بعد را با همان شدت و برای گروه عضلانی دیگر طبق روش ذکر شده انجام دادند. بعد از اتمام این تمرین و ۱ دقیقه و ۳۰ ثانیه استراحت، ست دوم را با ۷۰ درصد و ست سوم را با ۸۰ درصد ۱RM با همان ترتیب انجام دادند. گروه دوم (غیرترکیبی) تمرین عضلات پایین تنه را بعد از تمرین عضلات بالا تنه انجام دادند. آزمودنیها یک حرکت مشخص را با شدت ۶۰ درصد ۱RM شروع کرده و پس از ۱ دقیقه استراحت، ست دوم را با ۷۰ درصد ۱RM و ست سوم را با ۸۰ درصد ۱RM برای همان گروه عضلانی انجام دادند. پس یک دقیقه و ۳۰ ثانیه استراحت، حرکت دوم را برای گروه عضلانی دیگری با همان ترتیب انجام دادند. نمونه خون قبل و بلافاصله بعد از تمرین از همه آزمودنی ها گرفته شد.
نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که غلظت کورتیزول سرم بلافاصله بعد از تمرین در هر دو گروه در مقایسه با قبل از تمرین بطور معناداری افزایش یافت؛ این در حالیستکه تفاوت بین غلظت کورتیزول دو گروه در پایان مطالعه از لحاظ آماری معنادار نبود. [۹۵].
هاشمی چاشمی و همکاران (۱۳۹۱) تحقیقی تحت عنوان مقایسه اثر یک جلسه تمرین مقاومتی با شدت متوسط بر میزان هورمون رشد زنان فعال و غیرفعال انجام دادند. در این تحقیق پس از تکمیل پرسشنامه ویژگیهای فردی توسط ۱۰۰ دانشجوی دختر (رشته تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی)، ۲۰ نفر از آنها به طور تصادفی در دو گروه فعال و غیرفعال تقسیم شدند. ۱۰نفر گروه فعال را دانشجویان تربیت بدنی تشکیل دادند که حداقل طی دو سال گذشته، فعالیت مستمر ورزشی داشتند و ۱۰ نفر گروه غیرفعال، دانشجویانی بودند که در دو سال گذشته فعالیت ورزشی نداشتند. همه آزمودنیها از سلامت کامل برخوردار بوده و سابقه هیچگونه بیماریهای قلبی-عروقی، تنفسی و کبدی و همچنین اختلالات هورمونی نداشتند و از قاعدگی منظمی برخوردار بودند. اندازه گیری قد و وزن و شاخص توده بدنی آزمودنیها در مرکز سنجش آکادمی ملی المپیک انجام شد و آزمودنیها، تمام مراحل مختلف مربوط به پروتکل تمرینی را در دو روز مختلف به فاصله یک هفته انجام دادند. در اولین مرحله در یک جلسه تمرین قدرتی، ۱RM آزمودنیها ثبت گردید. سپس در جلسهای دیگر آزمودنیها بعد از ۱۰ دقیقه گرم کردن، تمرین مقاومتی را بر روی دستگاههای بدنسازی که شامل پرس سینه، پرس پا، لیفت مرده (بالا کشیدن هالتر(، تقویت عضلات پشت (Upper Back) بود، با شدتهای ۷۰،۶۰،۵۰ درصد ۱RM با ۴ تکرار و ۴ ست و با یک تا دو دقیقه زمان استراحت بین ستها، به مدت ۵۰ دقیقه انجام دادند. نمونه خونی قبل و بلافاصله بعد از تمرین جمعآوری شد.
نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که تمرین مقاومتی با شدت متوسط، باعث کاهش میزان هورمون رشد زنان فعال نسبت به زمان قبل از تمرین شد؛ در حالیکه میزان هورمون رشد در زنان غیرفعال نسبت به زمان قبل از تمرین افزایش یافت. اختلاف مقادیر هورمون رشد در دو گروه، پس از تمرین معنادار نبود. لذا محققان نتیجه گیری کردند که یک جلسه تمرین مقاومتی با شدت متوسط باعث تغییر معنادار هورمون رشد نمی شود. [۹۶].
شاکری و همکاران (۱۳۹۰) تحقیقی تحت عنوان تأثیر نوع تمرین قدرتی، استقامتی و ترکیبی را بر غلظت سرمی تستوسترون و کورتیزول مردان جوان تمرین نکرده انجام دادند. در این تحقیق از بین ۸۶ دانشجوی پسر واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی که براساس پرسشنامه تکیملی و معاینه بالینی، سابقه آسیبهای ارتوپدی، مصرف دارو و تمرین منظم در ۳ ماه گذشته را نداشتند، ۲۴ نفر به روش تصادفی انتخاب و در ۳ گروه ۸ نفری قرار گرفتند. آزمودنی ها به مدت ۱۲ هفته و هفته ای ۳ جلسه تمرین کردند. در گروه قدرتی ابتدا ۱RM آزمودنیها اندازه گیری شد. برنامه هر جلسه تمرین قدرتی پویا شامل پرس پا، صاف و خم کردن زانو، تمرین عضلات دور و نزدیک کننده ران بود. برای تعیین اصل اضافه بار، هر چهار هفته ۱RM مجددا اندازه گیری شد. هر جلسه تمرین شامل ۱۰،۸و۱۲ تکرار برای هر حرکت به صورت پشت سر هم با ۸۰،۷۰ و۸۵ درصد ۱RM با دو دقیقه زمان استراحت فعال بین تکرارها بود. برنامه هر جلسه تمرین استقامتی شامل تمرین اینتروال برروی چرخ کار سنج بود. اصل اضافه بار براساس درصدی از ضربانقلب یکنواخت هر چهار هفته به صورت فزاینده(چهار هفته نخست ۴ تکرار ۳ دقیقهای با۷۵ درصد، چهار هفته دوم ۶ تکرار ۳ دقیقهای با ۸۰ درصد و چهار هفته سوم ۸ تکرار ۳ دقیقهای با ۸۵ درصد ضربان قلب تعیین شد. برنامه تمرین گروهِ ترکیبی شامل؛ نیمی از برنامه تمرینی گروه قدرتی و استقامتی به تناوب بود. خونگیری در ۳ نوبت، پیش از شروع جلسه اول، شروع هفته ششم و دوازدهم، با فاصله زمانی ۶ ساعت پیش از اجرای هر جلسه تمرین انجام گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد غلظت تستوسترون تام و آزاد در گروه قدرتی و ترکیبی، افزایش معنادار داشت. نسبت تستوسترون تام به کورتیزول در گروه قدرتی پس از ۶ هفته، افزایش و در پایان هفته ۱۲ کاهش یافت. بین غلظت کورتیزول سه گرو ه پس از ۶ و ۱۲ هفته تمرین تفاوت معناداری مشاهده نشد. تمرین ترکیبی نسبت به تمرین قدرتی با افزایش قدرت کمتر و نسبت به تمرین استقامتی با افزایش قدرت بیشتری همراه است. محققان اظهار داشتند که تمرین ترکیبی می تواند موجب بهبود بروز سازگاری سیستم آندوکرین و عملکرد عضلانی شود[۹۷].
صفرزاده گرگی و همکاران(۱۳۹۱) در تحقیقی تأثیر تمرین مقاومتی بر پاسخ حاد هورمون تستوسترون و GH را در افراد کمتر و بیشتر از ۱۸ سال بررسی کردند. در این تحقیق ۱۰ پسر با میانگین سنی ۱۶ سال و ۱۰ پسر با میانگین سنی ۸/۲۱ شرکت کردند. برنامه تمرین شامل دو حرکت پرس سینه و اسکوات پا با شدت ۷۵ درصد ۱RM، ۳ ست با ۱۲-۱۰ تکرار و ۳ دقیقه استراحت بین ستها و تمرینات بود. نمونه خون قبل و بلافاصله بعد از تمرین جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد غلظت تستوسترون و GH در هردو گروه در مقایسه با پیش از تمرین، بطور معناداری افزایش یافت؛ اما پس از تمرین، بین غلظت این هورمونها در دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. محققان اظهار داشتند که سن بر پاسخ این هورمونها به تمرین مقاومتی مؤثر نیست و احتمالاً پسران زیر ۱۸ سال بتوانند همانند افراد بالای ۱۸ سال با انجام تمرین مقاومتی قدرت و حجم عضلات خود را افزایش داده و عملکرد ورزشی خود را بهبود بخشند[۵۵].
توفیقی و همکاران (۱۳۹۱) در تحقیقی اثر سه نوع تمرین هوازی، مقاومتی و موازی را بر میزان ترشح GH و IGF-1 در زنان سالمند بررسی کردند. در این تحقیق ۶۰ زن سالمند به صورت تصادفی به چهار گروه هوازی (۱۵نفر)، مقاومتی (۱۵نفر)، موازی (۱۵نفر) و شاهد (۱۵نفر) تقسیم شدند.
برنامه های تمرینی به مدت ۸ هفته از ساده به مشکل و از شدت کم به زیاد با در نظرگرفتن اصل اضافه بار و افزایش شدت تمرین انجام شد .برنامه تمرینی گروه هوازی در هفته اول شامل دویدن با شدت ۳۵ تا ۴۵ درصد ضربان قلب هدف به مدت ۱۶ دقیقه بود که به ۶۰ درصد ضربان قلب هدف و مدت ۳۰ دقیقه در هفته هشتم رسید. شدت تمرین با تعیین ضربان قلب آزمودنیها قبل از شروع تمرین، حین اجرا و پس از انجام فعالیت در هر جلسه توسط آزمونگر با بهره گرفتن از ضربان سنج پولار کنترل شد. برنامه تمرینی گروه مقاومتی شامل پرس سینه، پرس پا، پشت پا، کشش زیر بغل، جلو بازو و کشش دو طرفه به طرف پایین (Lat pull down) در برگیرنده عضلات بزرگ بالا تنه و پایین تنه بود. برنامه تمرین این گروه از ۲ ست با ۱۰ تکرار و ۳۰ درصد ۱RM در ابتدای تمرین به ۳ ست با ۶ تکرار و ۶۰ درصد ۱RM و ۲ دقیقه استراحت در پایان دوره تمرین رسید. برنامه تمرین گروه موازی مجموع دو برنامه تمرین قدرتی و استقامتی بود. گروه موازی یک روز با گروه استقامتی و روز دیگر با گروه مقاومتی مطابق با برنامه های تمرین ارائه شده به گروه های مقاومتی واستقامتی تمرین کردند. ۴۸ساعت قبل از شروع فعالیت ورزشی و ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در هفته چهارم و ۴۸ ساعت بعد از پایان آخرین جلسه تمرین نمونه خونی از آزمودنیها در حالت ناشتا گرفته شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که ۸ هفته فعالیت ورزشی منظم (مقاومتی، هوازی و موازی) باعث افزایش معنادار مقادیر GH و IGF-1 در زنان سالمند شد. نتایج همچنین نشان داد تمرین مقاومتی باعث افزایش بیشتر سطح GH و IGF-1 نسبت به تمرین هوازی و موازی گردید[۶۴].
اخیراً اراضی و همکاران (۱۳۹۳) تحقیقی تحت عنوان مقایسه پاسخ حاد هورمونی متعاقب فعالیت مقاومتی با شدت متوسط در مردان جوان و میانسال انجام دادند. در این تحقیق ۱۰ مرد جوان و سالم (سن:۲۳/۲ ±۲/۲۱سال) و هشت مرد میانسال (سن:۱۰/۲ ±۷/۴۹سال) به صورت داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنیها یک هفته بعد از تعیین۱RM حرکت پرس سینه، تمرین مقاومتی حاد را با شدت متوسط (شامل ۴ نوبت ۱۲ تکراری با شدت تقریباً ۷۰ درصد ۱RM و با فاصله ۲ دقیقه استراحت بین نوبتها) انجام دادند. نمونه خونی قبل، بلافاصله و ۳۰ دقیقه پس از اجرای تمرین گرفته شد. بر اساس نتایج تحقیق، در هر دو گروه، افزایش معناداری در تستوسترون،GH ، کورتیزول بلافاصله و ۳۰ دقیقه بعد از اجرای تمرین مقاومتی مشاهده شد. سطحGH گروه جوان در مقایسه با گروه میان سال، ۳۰ دقیقه پس از انجام تمرین افزایش معناداری یافت. بر اساس یافتههای به دست آمده، محققان اظهار داشتند، تمرین مقاومتی با شدت متوسط می تواند با تحریک هورمونی بیشتر، اثربخشی آن را حین ریکاوری افزایش دهد. این افزایش به ویژه برای کاهش اثرات سن بر وضعیت فیزیولوژیک و جسمانی افراد میانسال حائز اهمیت است[۹۸].
در همان سال، حسینی کاخک و همکاران (۱۳۹۳) در تحقیقی، تأثیر حاد دو برنامه تمرین مقاومتی با شدت متوسط، حجم برابر و سرعتهای آهسته و سریع را بر برخی هورمونهای آنابولیک وکاتابولیک بررسی کردند. در این تحقیق ۱۰ مرد جوان بدون سابقه تمرین مقاومتی به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه کنترل (۳ نفر)، ورزش مقاومتی با حرکات آهسته (۳ نفر) و ورزش مقاومتی با حرکات سریع (۴ نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین شامل حرکات زیر بغل، پشت ران، پرس نظامی، پرس پا، پرس سینه، اکستنشن پا در چهار ست با ۱۰-۸ تکرار و شدت متوسط ۶۵-۶۰ درصد ۱RM با ۹۰ ثانیه استراحت بین ست ها و دو دقیقه استراحت بین ایستگاهها انجام شد. در برنامه تمرین آهسته، بالا بردن و پایین آوردن وزنه ۳ ثانیه و در برنامه تمرین سریع، بالا بردن و پایین آوردن وزنه ۱ ثانیه طول کشید. مدت زمان انجام هر جلسه حدود ۹۰ دقیقه بود. نمونه خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت بعد از ورزش گرفته شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد تمرین آهسته و سریع موجب افزایش معنادار GH (به ترتیب حدود ۲۵۰ و ۲۰۰ درصد) بلافاصله بعد از تمرین شد؛ اما بین غلظت GH دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. در تمرین مقاومتی آهسته، بلافاصله بعد از تمرین مقادیر تستوسترون به طور معناداری افزایش یافت. تمرین مقاومتی آهسته و سریع تأثیری بر سطح کورتیزول نداشت [۹۹].
اگاساوارا و همکاران (۲۰۱۲) تحقیقی تحت عنوان مقایسه ۶ ماه تمرین قدرتی پیوسته و دورهای بر هایپرتروفی و قدرت عضله انجام دادند. در این تحقیق ۱۴ مرد سالم جوان که حداقل ۲ سال قبل ار آغاز این مطالعه در تمرینات مقاومتی منظم شرکت نکرده بودند، به طور تصادفی انتخاب شدند. آزمودنیها به طور تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی پیوسته (۷=n) و دورهای (۷=n) تقسیم شدند. هر دو گروه تمرین، حرکت پرس نیمکت بدون وزنه را سه روز در هفته انجام دادند. گروه تمرین پیوسته، تمرین را به طور پیوسته در یک دوره ۲۴ هفتهای انجام دادند و گروه دیگر، سه دوره تمرین ۶ هفتهای را با دورهای بیتمرینی ۳ هفتهای بین دوره های تمرین، انجام دادند. تمرین با شدت ۷۵ درصد ۱RM در سه ست با ۱۰ تکرار و ۳-۲ دقیقه استراحت بین ستها انجام شد. بار اضافه هر ۳ هفته وقتی فرد قادر بود ۱۲ تکرار یا بیش تر را در ست سوم انجام دهد؛ به میزان ۵ درصد اعمال شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد پس از ۶ هفته اول، سطح مقطع عرضی عضلات سه سر و سینهای بزرگ و کوچک و همچنین مقدار ۱RM در مقایسه با پیش از تمرین بطور معناداری افزایش یافت؛ که این افزایش بین دو گروه مشابه بود. در گروه تمرین پیوسته، سطح مقطع عضله و ۱RM پس از تمرین به تدریج کاهش یافت. در گروه دیگر، افزایش در سطح مقطع عضله و ۱RM در طول دوره ۳ هفته ای بیتمرینی کاهش یافت؛ اما پس از تمرین مجدد ۶ هفتهای مشابه گروه پیوسته بود [۱۰۰].
۲-۳-۲-تأثیر تمرینات مقاومتی BFR بر عوامل مرتبط با قدرت و اندازه عضله
تاکارادا و همکاران (۲۰۰۰) در تحقیقی تحت عنوان تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون(BFR)، باعث افزایش سریع میزان هورمون رشد پلاسما بعد از یک جلسه تمرین می شود؛ ۶ ورزشکار مرد جوان ۲۲-۲۰ ساله را مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق، تمرین اکستنشن زانو به صورت نشسته انجام شد که طی آن ناحیه پروگزیمال ران در طول تمرین با بهره گرفتن از کاف بادی با فشار ۲۱۴ میلیمتر جیوه بسته شد. تمرین با شدت ۲۰ درصد ۱RM در ۵ ست با ۱۴ تکرار انجام شد. تمرین در هر ست تا حد واماندگی انجام شد. نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از اتمام تمرین که کاف باز شد؛ ۱۵، ۴۵ و ۹۰ دقیقه و همچنین ۲۴ ساعت پس از تمرین گرفته شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که غلظت GH بعد از تمرین BFR به طور قابل توجهی افزایش یافت. این در حالیست که پس از پایان تمرین با همان شدت و حجم اما بدون BFR، تغییر معناداری در سطح GH مشاهده نشد. غلظت GH 15 دقیقه بعد از تمرین به نقطه اوج رسید. محققان نتیجه گیری کردند که تمرین BFR می تواند پاسخهای قابل توجهی در غدد درون ریز حتی در شدت بسیار پایین ایجاد نماید[۴۲].
تاکارادا و همکاران (۲۰۰۲) تحقیقی تحت عنوان تأثیر تمرین مقاومتی BFR بر عملکرد عضله ورزشکاران انجام دادند. در این تحقیق ۱۷ بازیکن راگبی مرد با میانگین سنی ۴/۲۵ سال به مدت هشت هفته تمرین قدرتی اکستنشن زانو را انجام دادند. ۶ آزمودنی تمرین BFR را با شدت ۵۰ درصد ۱RM و ۶ نفر تمرین را با همان شدت اما بدون BFR انجام دادند. نتایج بیانگر افزایش قدرت و استقامت عضلانی فقط در گروه تمرین BFR بود[۲۶].
تاکارادا و همکاران (۲۰۰۴) در تحقیقی تأثیر تمرین مقاومتی کم شدت BFR را بر عملکرد عضله بررسی کردند. در این تحقیق، آزمودنیها به سه گروه تمرین مقاومتی کم شدت BFR، تمرین مقاومتی کم شدت بدون BFR و گروه BFR بدون تمرین تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل حرکت اکستنشن زانو بود که به مدت هشت هفته انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که فقط در گروه تمرین مقاومتی BFR با شدت ۲۰ درصد ۱RM افزایش معناداری در قدرت مشاهده شد. افزایش قدرت در در دو گروه دیگر معنادار نبود[۳۵].
اب و همکاران (۲۰۰۵) در تحقیقی تأثیر دوهفته تمرین مقاومتی BFR را بر سطح سرمی IGF-1 و هایپرتروفی عضلانی بررسی کردند. در این مطالعه ۱۶ مرد سالم با میانگین سن ۶/۲۳ سال انتخاب شدند. تمام افراد شرکت کننده سبک زندگی فعالی داشتند. ۸ نفر از ۱۶ نفر سابقه فعالیت هوازی داشتند؛ اما هیچ کدام از آزمودنیها حداقل ۶ ماه قبل از آغاز مطالعه در تمرین مقاومتی منظم شرکت نکرده بودند. آزمودنیها به طور تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی کم شدت BFR وگروه تمرین مقاومتی کم شدت بدون BFR تقسیم شدند و به مدت دو هفته زیر نظر مربی تمرین کردند. برنامه تمرین دو بار در روز (جلسات صبح و عصر، با فاصلهی زمانی حداقل ۴ ساعت بین جلسات)، هر جلسه سه ست، هر ست ۱۵ تکرار با ۳۰ ثانیه استراحت بین هر ست، با شدت ۲۰ درصد ۱RM 6 روز در هفته به مدت ۲ هفته اجرا شد. تمرین شامل دو حرکت چمپاتمه زدن و فلکشن پا با دستگاه ایزوتونیک بود. درطول تمرین مقاومتی BFR، یک کمربند الاستیک با طراحی ویژه به دور هر دو پا بسته شد. فشار در ابتدا ۱۶۰ میلی متر جیوه بود و هر روز ۱۰ میلی متر جیوه افزایش یافت تا به فشار نهایی ۲۴۰ میلی متر جیوه رسید. محققان اظهار داشتن که این مقدار فشار کاف برای محدود کردن جریان خون مناسب است. نتایج نشان داد سطح مقطع عضله به تدریج در گروه تمرین مقاومتی BFR افزایش یافت؛ اما در گروه بدون BFR تغییری در سطح مقطع عضله مشاهده نشد. افزایش حجم عضلات چهار سر و دوسررانی در گروه تمرین مقاومتی BFR قابل توجه اما در گروه تمرین مقاومتی بدون BFR بسیار ناچیز بود. حجم عضله سرینی در گروه تمرین مقاومتی BFR افزایش یافت؛ اما در گروه تمرین مقاومتی بدون BFR بدون تغییر بود. در تمرین چمپاتمه، ۱RM در هر دو گروه افزایش یافت؛ اما در حرکت فلکشن پا قدرت فقط در گروه تمرین مقاومتی BFR افزایش یافت. سطح سرمی IGF-1 پس از دو هفته تمرین فقط در گروه تمرین مقاومتی BFR به طور معناداری افزایش یافت. محققان نتیجه گیری کردند که افزایش قابل توجه قدرت و اندازه عضله اسکلتی و همچنین سطح سرمی هورمونIGF-1 پس از تمرینات مقاومتی کوتاه مدت، فقط در صورت محدود شدن جریان خون امکان پذیر است[۳۱].
تاکانو و همکاران نیز در سال ۲۰۰۵ در تحقیقی تأثیر تمرین مقاومتی کم شدت BFR یک جلسهای را بر پاسخهای همودینامیکی و هورمونی بررسی کردند. در این مطالعه ۱۱ مرد میانسال ۴۵-۲۶ ساله شرکت کردند. داوطلبان تجربه تمرین مقاومتی نداشتند و عدم ابتلا به بیماریهای قلبی–عروقی و ریوی، عدم مصرف داروی خاصی و نداشتن ورزشی منظم از شرایط انتخاب افراد بود. برنامه تمرین شامل حرکت اکستنشن زانو بود که با محدودیت شدن جریان خون در هر دو پا توسط یک کمربند الاستیک، انجام شد. شدت تمرین ۲۰ درصد ۱RM بود. ابتدا آزمودنیها ۳۰ تکرار را بدون استراحت انجام دادند و پس از ۲۰ ثانیه استراحت، سه ست را تا زمان خستگی ادامه دادند. تمام تمرینات در عصر و حداقل ۴ ساعت بعد از آخرین وعده غذایی انجام شد. قبل و ۳۰ دقیقه پس از اتمام تمرین، خونگیری انجام شد. نتایج نشان داد سطوح سرمی GH، نورآدرنالین، IGF-1 و سطح لاکتات خون هم اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که سطح لاکتات خون و سطح سرمی نورآدرنالین بعداز تمرین مقاومتی با و بدون BFR در مقایسه با قبل از تمرین به طور قابل توجهی افزایش یافت؛ اما افزایش در غلظت لاکتات پس از تمرین مقاومتی BFR خیلی بیشتر از تمرین بدون BFR بود. پس از تمرین مقاومتی BFR، سطوح سرمی GH و IGF-1 به طور قابل توجهی افزایش یافت. بر اساس نتایج این تحقیق، بین افزایش سطح GH با سطح نورآدرنالین و لاکتات ارتباط وجود ندارد[۵۲].
یاسودا و همکاران (۲۰۱۲) در تحقیقی تأثیر تمرینات مقاومتی درونگرا و برونگرای BFR را بر اندازه و قدرت عضله مورد مطالعه قرار دادند. در این مطالعه ۱۰ مرد جوان و سالم با میانگین سنی ۲۲ سال به طور داوطلبانه شرکت کردند. افراد حداقل یک سال قبل از شروع مطالعه در هیچ برنامه تمرین مقاومتی شرکت نداشتند. به منظور انجام تحقیق، آزمودنیها به طور تصادفی دو برنامه تمرینی BFR با انقباض درونگرا را با یک دست و تمرین BFR با انقباض برونگرا را با دست دیگر و با بار یکسان انجام دادند. شدت و حجم تمرین برای انقباض درونگرای BFR، ۳۰ درصد ۱RM و برای انقباض برونگرای BFR، ۱۰ درصد ۱RM با ۷۵ تکرار (یک ست با ۳۰ تکرار و سپس ۳ ست ۱۵ تکرار با ۳۰ ثانیه استراحت بین ستها) بود. حرکت جلو بازو تمرین مورد نظردر تحقیق بود که ۳ روز در هفته به مدت ۶ هفته انجام شد. نتایج نشان داد که در طول تمرین مقدار EMG برای عضله دوسر بازو در انقباض درونگرای BFR به طور فزاینده افزایش یافت. افزایش مقدار EMG، سطح مقطع و حجم عضله در انقباض درونگرای BFR بیشتر از در انقباض برونگرای BFR بود. ازاینرو محققان اظهار داشتند که ماهیت انقباض و شدت تمرین در تمرینات BFR مهمترین محرک برای هایپرتروفی عضله و ایجاد پاسخ هایپرتروفیک بشمار میروند [۹۰].
در همان سال اب و همکاران (۲۰۰۵) در تحقیقی تأثیر پیادهروی با محدودیت جریان خون عضله ساقپا (تمرین پیاده روی کاتسو) را بر حجم و قدرت عضلانی بررسی کردند. در این مطالعه ۱۸ مرد جوان و سالم که زندگی فعالی داشتند؛ داوطلب شرکت در تحقیق شدند. هشت نفر از ۱۸ نفر در تمرینات هوازی منظم شرکت داشتند؛ اما هیچ کدام از افراد، برنامه تمرین مقاومتی منظم را حداقل یک سال قبل از شروع تحقیق تجربه نکرده بودند. آزمودنیها بطور تصادفی به دو گروه تمرین پیادهروی BFR و پیاده روی بدون BFR تقسیم شدند. تمرین دو بار در روز (جلسات صبح و بعد از ظهر، با حداقل فاصله ۴ ساعت بین جلسات)، ۶ روز در هفته به مدت ۳ هفته انجام شد. افراد پس از گرم کردن، ۵ ست ۲ دقیقهای با سرعت ۵۰ متر در دقیقه با ۱ دقیقه استراحت بین ستها بر روی تردمیل پیادهروی کردند. در طول سه هفته، سرعت و مدت زمان پیاده روی ثابت بود. فشار نهایی کاف در اولین روز تمرین ۱۶۰ میلیمتر جیوه بود که هر روز به میزان ۱۰ میلیمتر جیوه تا زمان رسیدن به فشار نهایی ۲۳۰ میلی متر جیوه افزایش یافت. تغییر فشار کاف در طول تمرین یکی از متغیرهای شدت تمرین و برای جلوگیری از ایجاد سازگاری است. نمونه خونی قبل از شروع تمرین و ۳ روز بعد از تمرین نهایی گرفته شد.
نتایج تحقیق نشان داد که سطح مقطع عضله در گروه پیادهروی BFR بتدریج در طول سه هفته تمرین افزایش یافت؛ بطوریکه در پایان هفته سوم به میزان ۶ درصد افزایش نشان داد که به لحاظ آماری معنادار بود. این در حالیستکه، سطح مقطع عضله در گروه پیادهروی بدون BFR تغییر نکرد. نتایج همچنین نشان داد که افزایش ۱RM حرکات پرس پا و جلو پا پس از ۳ هفته تمرین، فقط در گروه پیادهروی BFR معنادار بود. محققان تغییری در سطوح سرمی هورمونهای IGF-1، GH، تستوسترون تام، تستوسترون آزاد و غلظت کورتیزول در هیچ کدام از گروه ها مشاهده نکردند. ازاینرو، آنها نتیجه گرفتند که پیادهروی BFR به مدت ۳ هفته و روزی ۲ جلسه حجم و سطح مقطع عضله ران را مستقل از تغییرات هورمونی در مردان جوان را افزایش میدهد [۱۰۱].
ریوویس و همکاران (۲۰۰۶) پاسخهای هورمونی را پس از تمرین مقاومتی کم شدت BFR و تمرین مقاومتی شدید و بدون BFR مقایسه کردند. در این مطالعه ۸ فرد سالم با میانگین سنی ۲۱ سال سه سه برنامه مقاومتی BFR (با شدت ۳۰ درصد ۱RM)، تمرین مقاومتی بدون BFR (با شدت ۷۰ درصد ۱RM)، و گروه بدون BFR و بدون تمرین انجام دادند. قبل از تمرین، بلافاصله و ۱۵ دقیقه بعد از تمرین در هر یک از شرایط تمرینی، نمونههای خونی گرفته شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که سطح لاکتات خون در گروه های تمرین مقاومتی BFR و تمرین مقاومتی بدون BFR در مقایسه با قبل از تمرین به طور قابل توجهی افزایش یافت. سطح GH در گروه تمرین مقاومتی BFR بلافاصله بعد از تمرین ۴ برابر نسبت به قبل تمرین افزایش یافت؛ اما در دو گروه دیگر تغییر قابل توجهی در سطح GH مشاهده نشد. سطوح سرمی تستوسترون آزاد و کورتیزول در هیچ کدام از گروه ها پس از تمرین تغییر نکرد [۱۰۲].
فوجیتا و همکاران (۲۰۰۷) در تحقیقی تأثیر محدود کردن جریان خون را در تمرین مقاومتی با شدت پایین بر فسفوریلاسیون S6K1 و سنتز پروتئین عضله بررسی کردند. در این تحقیق ۶ مرد جوان با میانگین سن ۲±۳۲ سال دو شرایط تمرینی مجزا را تجربه کردند. تمام افراد سالم و از نظر فیزیکی فعال بودند و در طول دوره تمرین این تحقیق در برنامه تمرینی دیگری درگیر نبودند. شرایط تمرین شامل ۷۵ تکرار اکستنشن زانو با ۲۰ درصد ۱RM (یک ست ۳۰ تکراری و سه ست با ۱۵ تکرار و فاصله استراحتی ۳۰ ثانیهای بین هر ست) با محدودیت جریان خون بود. فشار کاف که برای محدود کردن جریان خون به انتهای فوقانی هر دو ران، بسته شده بود، ۲۰۰ میلی متر جیوه بود. در شرایط تمرینی دیگر، همان برنامه تمرینی بدون بستن کاف و محدودیت جریان خون انجام شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که غلظت GH، کورتیزول و لاکتات خون بعد از شرایط تمرینی BFR در مقایسه با شرایط کنترل بالاتر بود؛ اما تغییر قابل توجهی در سطح تستوسترون و IGF-1 در هیچ کدام از شرایط تمرین مشاهده نشد. سنتز پروتئین عضله نیز ۳ ساعت بعد از شرایط تمرینی BFR در مقایسه با شرایط کنترل به طور قابل توجهی افزایش یافت[۳۶].
در سال ۲۰۰۸ مادارام و همکاران انتقال متقابل تمرینات مقاومتی BFR را مورد مطالعه قرار دادند. در این تحقیق ۱۵ مرد که سابقه تمرین مقاومتی نداشتند، به طور تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه تمرین مقاومتی BFR (8=n) و گروه تمرین مقاومتی بدون BFR (7=n) قرار گرفتند. شدت تمرین در گروه تمرین مقاومتی بدون BFR 50 درصد ۱RM بود و برنامه تمرین شامل حرکات با یک دست و یک پا به مدت ۱۰ هفته، ۲ بار در هفته در ۳ ست با ۱۰ تکرار انجام شد. شدت تمرین در گروه تمرین مقاومتی BFR 30 درصد ۱RM بود و تفاوت برنامه تمرین دو گروه، فقط در تعداد تکرارها بود که در این گروه هر ست با ۱۵ تکرار انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که سطح مقطع عضلات ران فقط در گروه تمرین مقاومتی BFR به میزان قابل توجهی افزایش یافت. بعد از ۱۰ هفته تمرین، بین غلظت GH و تستوسترون تفاوت معناداری بین دو گروه تمرینی مشاهده نشد [۹۱].
کارابولت و همکاران (۲۰۱۰) تأثیر تمرین مقاومتی کم شدت BFR را بر قدرت عضلات پای مردان مسن انجام دادند. دراین تحقیق ۳۷ مرد سالم با دامنه سنی ۶۴-۵۰ ساله شرکت کردند. آزمودنیها در سه گروه تمرین مقاومتی با شدت ۸۰ درصد ۱RM، گروه تمرین مقاومتی BFR با شدت ۲۰ درصد ۱RMو گروه کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی ۳ روز در هفته به مدت ۶ هفته انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که قدرت عضلات بالاتنه در هر دو گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت. میزان افزایش قدرت عضلات پا در گروه تمرین مقاومتی با شدت ۸۰ درصد ۱RM در مقایسه با گروه تمرین مقاومتی BFR با شدت ۲۰ درصد ۱RMو گروه کنترل بیشتر بود. این درحالیست که، درصد افزایش قدرت عضلات پا در گروه تمرین مقاومتی BFR با شدت ۲۰ درصد ۱RM نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر بود. براساس این یافته ها، میزان افزایش قدرت پس از تمرینات مقاومتی کم شدت BFR و تمرینات مقاومتی شدید بدون BFR مشابه بود [۱۰۳].
در سال ۲۰۱۱ کارابولت و همکاران تأثیر تمرین مقاومتی با شدت بالا بدون محدودیت جریان خون و تمرین مقاومتی باشدت پایین و با محدودیت جریان خون را بر توده استخوانی مردان مسن گزارش کردند. دراین تحقیق ۳۷ مرد بزرگسال به مدت شش هفته مورد بررسی قرار گرفتند. آزمودنیها در سه گروه تمرین مقاومتی با شدت ۸۰ درصد ۱RM، گروه تمرین مقاومتی BFR با شدت ۲۰ درصد ۱RMو گروه کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی ۳ روز در هفته به مدت ۶ هفته انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که غلظت سرمی آلکالین فسفات استخوانهای بالاتنه و پا در هر دو گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل بطور معناداری افزایش یافت [۱۰۴].
اب و همکاران (۲۰۱۰) تأثیر تمرین با دوچرخه با محدودیت جریان خون و شدت پایین بر حجم عضله ران و VO2max را در مردان جوان بررسی کردند. دراین تحقیق ۱۹ مرد جوان با دامنه سنی (۲۶-۲۰) سال شرکت کردند. شرکت کنندگان در این مطالعه از نظر جسمانی فعال بودند؛ اما هیچکدام از افراد در تمرینات هوازی و یا استقامتی-مقاومتی منظم (حداقل یک بار در هفته و حداقل یک سال قبل از آغاز مطالعه) شرکت نکرده بودند. آزمودنیها پس از انتخاب، بطور تصادفی به دو گروه تمرین BFR با شدت ۴۰ درصد VO2max و گروه تمرین بدون BFR با شدت ۴۰ درصد VO2max تقسیم شدند. گروه BFR به مدت ۱۵ دقیقه و گروه بدون BFR به مدت ۴۵ دقیقه یک بار در روز، ۳ روز در هفته به مدت ۸ هفته تمرین کردند. نتایج تحقیق نشان داد که حجم عضله چهارسرران و استقامت هوازی در گروه تمرینی BFR افزایش یافت؛ اما هیچ تغییری در اندازه عضله و استقامت هوازی در گروه تمرینی بدون BFR مشاهده نشد. محققان نتیجه گرفتند که تمرین کوتاه مدت و کم شدت با دوچرخه همراه با محدودیت جریان خون می تواند باعث افزایش هایپرتروفی عضلانی و ظرفیت هوازی (استقامت هوازی) در مردان جوان گردد[۱۰۵].
در همان سال رنزی و همکاران (۲۰۱۰) تأثیر پیادهروی با محدودیت جریان خون را بر عملکرد قلبی-عروقی بررسی کردند. دراین تحقیق ۱۷ نفر (۱۱ مرد و ۶ زن) سالم و غیرفعال با دامنه سنی ۱۹ تا ۳۴ سال به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. داشتن فشار خون و وزن طبیعی، نداشتن بیماریهای قلبی-عروقی و عدم استعمال سیگار از شرایط انتخاب آزمودنیها بود. برنامه تمرین شامل ۵ ست ۲ دقیقهای پیادهروی بر روی تردمیل با سرعت ۲ مایل بر ساعت و با یک دقیقه استراحت بین هر ست با محدودیت جریان خون در هر دو پا بود. نتایج نشان داد که ضربان قلب و فشار خون به هنگام تمرین BFR افزایش معناداری داشت؛ در حالی که حجم ضربهای به طور معناداری کاهش یافت[۱۰۶].
کاخک و همکاران (۲۰۱۱) برای اولین بار در ایران، اثر تمرینات قدرتی سنتی را با تمرینات قدرتی همراه با محدود کردن جریان خون بر عملکرد عضلانی و استقامت قلبی – عروقی در دختران جوان مقایسه کرد. دراین مطالعه ۴۳ دختر جوان و سالم با میانگین سن ۲۰ سال شرکت کردند. آزمودنیها به طور تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی سنتی (با شدت ۸۰-۷۰ درصد ۱RM)، گروه تمرین مقاومتی BFR(تمرین با شدت ۳۰-۲۰ درصد ۱RM) و گروه کنترل قرار گرفتند. تمرین شامل سه حرکت اکستنشن زانو، پرس پا و هاک پا در ۴ ست تا حد خستگی به مدت ۸ هفته بود. قبل و بعد از تمرین، آزمون های قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، توان بیهوازی، توان انفجاری و استقامت قلبی– عروقی گرفته شد. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از افزایش معنادار قدرت عضلانی و استقامت عضلانی و توان انفجاری در گروه های تمرین در مقایسه با گروه کنترل بود. تفاوت معناداری در این متغیرها، بین گروه های تجربی مشاهده نشد. بین استقامت قلبی–عروقی و توان بی هوازی سه گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد [۵۰].
روسو و همکاران (۲۰۱۱) اثر یک جلسه تمرین مقاومتی BFR را بر فشار خون بعد از تمرین بررسی کردند. در این تحقیق ۱۰ مرد جوان فعال با میانگین سنی ۱۸ تا ۳۵ سال بطور تصادفی انتخاب شدند. برنامه تمرین شامل سه مرحله تمرین مقاومتی با شدت بالا (۷۰ درصد ۱RM، ۳ ست با ۱۰ تکرار و ۱ دقیقه استراحت بین ستها)، مرحله تمرین مقاومتی با شدت کم (۲۰ درصد ۱RM، ۳ ست با ۱۵ تکرار و ۳۰ ثانیه استراحت بین ستها) و مرحله تمرینات مقاومتی BFR با شدت کم (۲۰ درصد ۱RM، ۳ ست با ۱۵ تکرار و ۳۰ ثانیه استراحت بین ستها و با فشار ۵۰ تا ۲۰۰ میلیمتر جیوه فشار کاف) بود. حرکات انجام شده در هر ۳ مرحله تمرینی شامل فلکشن و اکستنشن زانو در حال نشسته و فلکشن کف پا در حالت نشسته بود. فشار خون قبل و تقریباً ۳۰ و ۶۰ دقیقه بعد از تمرین اندازه گیری شد. نتایج تحقیق نشان دهنده کاهش معنادار فشار خون سیستولیک پس از مرحله تمرین مقاومتی با شدت بالا بود. نتایج همچنین نشان داد که ۶۰ دقیقه بعد از مرحله تمرین مقاومتی با شدت بالا، فشار خون سیستولیک کاهش معناداری یافت و ۶۰ دقیقه بعد از مرحله تمرین مقاومتی با شدت کم، در فشار خون دیاستولیک افزایش معناداری مشاهده شد. ضربان قلب ۳۰ دقیقه بعد از مرحله تمرین مقاومتی با شدت بالا در مقایسه با قبل از تمرین افزایش یافت و اگرچه۶۰ دقیقه بعد از تمرین در مقایسه با ۳۰ دقیقه کاهش یافت؛ اما در مقایسه با قبل از تمرین هنوز در سطح بالاتری قرار داشت. کاهش ضربان قلب بعد از ۶۰ دقیقه در مرحله تمرین مقاومتی با شدت بالا، کمتر از مراحل دیگر بود. محققان اظهار داشتند، برای کاهش فشار خون تمرینات مقاومتی با شدت بالا مفیدتر از تمرینات مقاومتی کم شدت حتی با محدودیت جریان خون است. [۵۸].
یاسودا و همکاران (۲۰۱۱) تأثیر تمرینات مقاومتی کم شدت BFR و تمرینات مقاومتی شدت بالا بدون BFR را بر قدرت و اندازه توده عضلانی مقایسه کردند. دراین تحقیق ۴۰ مرد با دامنه سنی ۲۲ تا ۳۲ سال شرکت کردند. ۱۲ نفراز افراد شرکت کننده در تحقیق، بطور منظم به تمرینات هوازی (مثل پیادهروی، دوچرخهسواری یا دویدن آهسته ۳-۲ بار در هفته تقریبأ به مدت ۳۰ دقیقه) میپرداختند و ۹ نفر تجربه انجام تمرینات مقاومتی را داشتند؛ اما افراد منتخب حداقل ۶ ماه قبل از شروع این تحقیق در تمرینات مقاومتی–استقامتی شرکت نکرده بودند. آزمودنیها به طور تصادفی در ۴ گروه تمرین مقاومتی باشدت بالا (۷۵ درصد ۱RM، ۳۰ تکرار شامل۳ ست با ۱۰ تکرار و ۳-۲ دقیقه استراحت بین هر ست)، تمرین مقاومتی با شدت کم BFR (30 درصد ۱RM، ۴۵ تکرار شامل ۳ ست با ۱۵ تکرار و ۳۰ ثانیه استراحت بین هر ست)، تمرین ترکیبی تمرین مقاومتی باشدت بالا و تمرین مقاومتی با شدت کم BFR (1روز در هفته تمرین با شدت بالا و ۲ روز در هفته تمرین کم شدت BFR) و گروه کنترل قرار گرفتند. حجم تمرین (وزن وزنه و تعداد تکرارها) در تمام جلسات تمرین مشابه بود. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بعد از تمرینات پرس سینه، ۱RM در گروه های تجربی در مقایسه با قبل از تمرین افزایش یافت؛ اما بین ۱RM قبل و بعد از تمرین در گروه کنترل تغییری مشاهده نشد. افزایش ۱RM در هر دو گروه تمرین مقاومتی باشدت بالا و ترکیبی بیشتر از گروه های تمرین مقاومتی باشدت کم BFR و گروه کنترل بود. قدرت ایزومتریک (MVC) در گروه های تمرین مقاومتی باشدت بالا و ترکیبی افزایش یافت؛ اما در گروه کنترل و تمرین مقاومتی باشدت کم BFR افزایش معنادار نبود. سطح مقطع عضله سه سر بازو در هر دو گروه تجربی در مقایسه با قبل از تمرین بطور معناداری افزایش یافت. نتایج همچنین نشان داد که ترکیب تمرین مقاومتی با شدت کم BFR با تمرین مقاومتی باشدت بالا باعث افزایش قابل توجه قدرت گردید [۲۸].
ازاکی و همکاران (۲۰۱۲) در تحقیقی تحت عنوان تأثیر تمرینات مقاومتی با شدت بالا و بدون BFR و تمرین مقاومتی کم شدت BFR را بر قدرت عضلانی و فشار خون هنگام تمرین بررسی کردند. در این تحقیق ۱۹ مرد جوان با وزن و فشار خون نرمال و دامنه سنی ۳۲-۲۲ سال شرکت کردند. شرکت کنندگان حداقل ۶ ماه قبل از آغاز تحقیق در تمرینات مقاومتی بطور منظم شرکت نکرده بودند. آزمودنیها به طور تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی با شدت بالا (۷۵ درصد ۱RM، ۳ ست با ۱۰ تکرار در هر ست و ۲-۳ دقیقه استراحت بین ستها) و تمرین مقاومتی کم شدت BFR (30 درصد ۱RM، ۷۵ تکرار شامل یک ست ۳۰ تایی و ۳ ست ۱۵ تایی با ۳۰ ثانیه استراحت بین ستها) قرار گرفتند. هر دو گروه تمرینی، حرکت پرس سینه بر روی نیمکت مسطح را سه روز درهفته به مدت ۶ هفته انجام دادند. فشار کاف در اولین روز تمرین ۱۰۰ میلیمتر جیوه بود که با افزایش ۱۰ میلیمتر جیوه در هر جلسه، فشار در آخرین جلسه به ۱۶۰ میلی متر جیوه رسید. اندازه سطح مقطع عضله، ۱RM و فشار شریانی قبل و ۳ روز بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که اندازه سطح مقطع عضله و ۱RM پس از ۶ هفته تمرین در هر دو گروه در مقایسه با قبل از تمرین افزایش یافت؛ اما تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. پذیرش شریان سرخرگی فقط در گروه تمرین مقاومتی با شدت بالا بطور معناداری کاهش یافت اما در گروه LI-BFR این تغییرات مشاهده نشد. تغییر معناداری در فشار خون بازویی گروه ها مشاهده نشد [۸۸].
کیم و همکاران (۲۰۱۴) تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی کم شدت BFR را بر سطح هورمون رشد و کورتیزول در زنان بررسی کردند. در این تحقیق ۱۳ زن سالم با دامنه سنی ۲۵-۱۸ سال شرکت کردند. آزمودنیها چهار ماه قبل از شروع تحقیق در تمرینات مقاومتی منظم شرکت نداشتند. آزمودنیها یک جلسه تمرین مقاومتی کم شدت BFR (20 درصد ۱RM) را به شکل یک ست ۳۰ تایی و ۲ ست ۱۵ تایی و یک جلسه تمرین مقاومتی با شدت بالا بدون BFR (80 درصد ۱RM) را در ۳ ست ۱۰ تایی در روزهای جداگانه انجام دادند. حرکات پرس پا و اکستنشن زانو برای تمرین در نظر گرفته شد. سطح سرمی GH و کورتیزول، قبل و بعد از تمرین در هر دو جلسه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که سطح GH و کورتیزول در هر دو جلسه تمرین در مقایسه با قبل از تمرین بطور معناداری افزایش یافت و پاسخ هورمونی به هر دو برنامه تمرین مشابه بود [۹۲].
عنابستانی و همکاران (۲۰۱۴) اثر تمرینات ترکیبی با محدودیت و بدون جریان خون را بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه مقایسه کردند. دراین مطالعه ۲۸ زن یائسه غیر ورزشکار شهرستان سبزوار انتخاب و به طور تصادفی در سه گرو کنترل (۱۰=n)، تمرینات مقاومتی – هوازی BFR (9=n، با شدت ۳۰-۲۰ درصد ۱RM)، تمرینات مقاومتی – هوازی بدون BFR (9=n، با شدت ۸۰-۶۵ درصد ۱RM) قرار گرفتند. هر دو گروه تجربی، برنامه تمرین را به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام دادند. برنامه تمرین مقاومتی شامل حرکت اکستنشن زانو در سه ست تا حد خستگی انجام شد. تمرین هوازی شامل تمرین ایروبیک به مدت ۱۰ دقیقه برای هر تجربی انجام شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد هر دو نوع برنامه تمرین ترکیبی باعث افزایش معنادار قدرت و استقامت عضلانی و همچنین بهبود عملکرد استقامت قلبی-عروقی در مقایسه با گروه کنترل شد و بین دو گروه تجربی تفاوت معناداری مشاهده نشد [۱۰۷].
۲-۴-جمعبندی
به طور کلی بر اساس نتایج پژوهشهای انجام گرفته، افزایش اندازه و قدرت عضلانی پس از تمرینات مقاومتی، به حجم تمرین بستگی دارد. بر اساس شواهد پژوهشی، تمرین مقاومتی با شدت بالا، یعنی تقریباً ۸۰ درصد ۱RM باعث افزایش بهینه قدرت عضلانی می شود و تمرین مقاومتی با ۶-۱۲ تکرار و با شدت ۷۰-۸۵ درصد ۱RM باعث افزایش قدرت و اندازه عضله یا هایپرتروفی میگردد. این شدت تمرین مقاومتی، برای ایجاد تغییر در هورمونهای مربوط به تغییر قدرت و اندازه عضله نیز ضروریست. علاوه بر آن، در برنامه تمرینی تحقیقات انجام شده، مدت ۸ هفته متوالی برای بهره گیری از فواید تمرینات مقاومتی با شدت بالا ضروریست.
اگرچه تمرینات مقاومتی با شدت بالا (بیشتر از ۸۰ درصد ۱RM) برای پیشگیری از کاهش توده عضلانی در برنامه های مربوط به کاهش وزن مرتبط با سلامتی توصیه می شود؛ اما این تمرینات با عوارض متعددی ازقبیل آسیبهای بافتی و مفصلی، التهاب (تورم) و کاهش کامپلیانس شریان مرکزی همراه است. لذا تمرینات مقاومتی با شدت بالا برای برخی از افراد بویژه سالمندان و بیماران قلبی-عروقی دارای محدودیتهای اجرایی است. اخیراً محققان در حیطه آمادگیجسمانی و توانبخشی شکل تازهای از تمرینات مقاومتی را ارائه کرده اند که محدودیت اجرایی کمتری در مقایسه با تمرینات قدرتی با شدت بالا دارد و در عین حال اهدافی را که از تمرینات با شدت بالا انتظارمیرود، برآورده میسازد.
این تمرینات که تمرین مقاومتی BFR نام دارند، به طور حیرتآوری در مدت زمان کوتاه باعث هایپرتروفی عضله و افزایش قدرت عضلانی می شود که میزان سازگاری پس از این تمرینات با سازگاریهای ایجاد شده در اثر تمرینات مقاومتی با شدت بالا برابری می کند. بررسی ادبیات تحقیق مربوط به این تمرینات نشان میدهد که تقریباً در تمام تحقیقات انجام شده، تمرین مقاومتی BFR با شدت ۲۰ تا ۳۰ درصد ۱RM اجرا شده است. اما مدت زمان اجرای تمرین، فشار کاف برای محدود کردن جریان خون، حرکات ورزشی در تمرینات مقاومتی و برنامه تمرینی گروه کنترل در تحقیقات مختلف متفاوت است. طول دوره تمرین، از ۸ روز تا ۱۲ هفته و فشار کاف از ۱۰۰ میلیمتر جیوه تا ۲۶۰ میلیمتر جیوه متغیر بودند. علاوه بر آن، در اصل برای محدود یا مسدود کردن جریان خون در این تمرینات که برای اولین بار در ژاپن اجرا شد، دستگاه مخصوصی بنام دستگاه کاتسو وجود دارد. اما مطالعه پیشینه تحقیق نشان داد که بجای این دستگاه از دستگاه تورنیکت جراحی، باند کشی و کمربندهای الاستیک نیز برای محدود کردن جریان خون استفاده شده است. در خصوص برنامه تمرینی گروه کنترل نیز مشاهده شد که تمرین مقاومتی هم شدت گروه تجربی اما بدون BFR، تمرین مقاومتی با شدت بالا با و بدون BFR و یا گروه بدون تمرین و بدون BFR در نظر گرفته شده است.
در بررسی متغیرهای وابسته تحقیقات مربوط به BFR، مشاهده شد که بیشتر مطالعات تأثیر این تمرینات را بر قدرت و سطح مقطع عضله و بعضاً عوامل همودینامیک مورد مطالعه قرار دادهاند و در زمینه تأثیر این تمرینات بر بر عوامل هورمونی مطالعات محدودی وجود دارد و نتایج همین مطالعات محدود در زمینه تأثیر تمرینات BFR بر عوامل هورمونی متناقض و مکانیسم تأثیر آن ناشناخته است. با بررسی دو مطالعه انجام شده در داخل کشور نیز محقق تاکنون موفق به یافتن مطالعه ای دال بر تأثیر این تمرینات بر عوامل هورمونی نشد. بعلاوه، بررسی دقیق روششناسی تحقیقات انجام شده نشان داد که تاکنون در بیشتر تحقیقات انجام شده از حرکت جلو پا و یا اکستنشن زانو برای اجرای تمرین مقاومتی استفاده شده است و حرکت اسکوات به عنوان متغیر مستقل در برنامه تمرینات گنجانده نشده است. از اینرو، در تحقیق حاضر تأثیر تمرینات مقاومتی کم شدت BFR (شامل حرکت اکستنشن زانو و اسکوات پا) بر برخی هورمونهای آنابولیک و کاتابولیک مرتبط با قدرت و اندازه مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-۱-مقدمه
فصل سوم شامل روش پژوهش، جامعه و نمونه آماری، مراحل انجام کار، آنالیز آزمایشگاهی و روشهای آنالیز آماری داده های پژوهش میباشد. جزئیات دقیق اجرای کار به تفصیل توضیح داده می شود.
۳-۲-روش تحقیق
در این تحقیق که از نوع نیمه تجربی و طرح تحقیق از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل است، تغییرات حاصل از اجرای دو برنامه مداخلهای شامل ۳ هفته تمرین مقاومتی شدید بدون BFR و تمرین مقاومتی کم شدت BFR بر سطح سرمی هورمونهای مرتبط با قدرت و اندازه توده عضلانی مورد بررسی قرار گرفت.
۳-۳-جامعه و نمونه تحقیق
جامعه آماری تحقیق حاضر را دانشجویان پسر سال سوم پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ارتش شهر تهران تشکیل میدهد. پس از هماهنگی با مسئولان دانشگاه و کسب مجوز حضور در خوابگاه دانشجویی، فراخوان مربوط به تحقیق بصورت اگهی کتبی در تابلوی اعلانات خوابگاه نصب گردید. شرایط حضور در تحقیق، نداشتن سابقه استعمال سیگار، فشار خون بالا و اضافه وزن، عدم مصرف دارو و یا مکملهای نیروزا و سایر عوامل خطرزای بیماریهای قلبی-عروقی به تشخیص پزشک متخصص و براساس مدارک پزشکی در یک آزمایش تشخیصی بود. همچنین آزمودنیها حداقل ۶ ماه قبل از شروع تحقیق، به صورت منظم در تمرینات مقاومتی شرکت نکرده بودند [۸۸،۳۱،۲۸]. یک ماه پس از اعلام فراخوان، ۴۰ دانشجو که داوطلب همکاری با پژوهش حاضر شدند، پس از انجام مصاحبه حضوری و بررسی سوابق پزشکی به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.