اگر چه تنها هنوز بسیاری از کشورها تا کنون به عضویت این پروتکل در نیامده اند، اما میتوان گفت که بذر طرفداری از لغو مجازات اعدام محکم و پایدار در خاک سازمان ملل متحد کاشته شده است[۸۹]، و سؤال این است که آیا زمانی این میوه کامل خواهد رسید؟
۲-۳ ادله موافقین مجازات اعدام
شرح افکار و عقاید متخصصان در امر کیفری نسبت به مجازات اعدام در هر زمان بستگی به گرایش آنها به سیستم کلی سیاست کیفری دارد؛ چنانچه در قرن نوزدهم مکتب تحققی معتقد به طرد همیشگی مجرمان بالفطره از جامعه به وسیله مجازات اعدام بود؛ در حالیکه بعدها طرفداران مکتب دفاع اجتماعی جدید ضمن مخالفت با پاره ای از نظریات مکتب تحققی این مورد را نیز مردود دانسته اند.
اهم دلایل موافقین اعدام که در طول تاریخ بیان و تکرار شده اند به شرح زیر است:
مشروعیت مجازات اعدام از نظر فلسفی:
موافقین اجرای مجازات اعدام معتقدند که این مجازات برای حفظ اجتماع و اجرای عدالت ضروری است. «سن توماس داکن» معتقد است: اگر جامعه برای زندگی نوع بشر ضرورت داشته باشد باید از تمام حقوق لازمه برای حفظ و صیانت آن از گزند اشخاص برخوردار باشد. استدلال مخالفین مجازات اعدام صحیح به نظرنمی آید و نتیجه آن لغو تمام مجازاتهای سالب آزادی است؛ زیرا جامعه به انسان آزادی عطا نکرده، بلکه ذاتاً و فطرتاً انسان آزاد خلق شده است. البتهانسان حق حیات و تمتع از آزادی که یک نعمت خدا دادی است دارد؛ ولی این دو حق محدود به حق حیات سایرین و رعایت آزادی آنان و چنانچه از حد خود تجاوز نماید از او سلب میشود و متجاوز باید به کیفر خود برسد[۹۰]. مونتسکیو نویسنده فرانسوی عقیده دارد هموطنی که تجاوز به حریم امنیت نموده و جان کسی را گرفته باید جان خود را عوض بدهد و لهذا اعدام داروی شفا بخش جامعه بیمار است[۹۱]. ژان ژاک روسو در مورد مبنای مشروعیت مجازات اعدام میگوید: حیات شخص فقط عطیه ای نیست که طبیعت به وی داده باشد، بلکه در عین حال نعمتی است مشروط که جامعه به وی بخشیده است. حکم اعدام که برای جانیان صادر میشود تقریباً از همین نظر مشروع است. عموم اعضای جامعه برای اینکه کشته نشوند تصمیم گرفته اند هر کس آدم کشت او را به قتل برسانند چون جانی به حق جامعه حمله میکند، به میهن خیانت کرده و چون حق جامعه را نقض کرده دیگر جزء جامعه نیست بلکه با آن در جنگ است. در این صورت بقای حکومت با حیات او وفق نمی دهد و باید یکی از آن دو بمیرد. بنابراین وقتی که مقصر را میکشند، یک دشمن را از بین میبرند نه یک عضو جامعه را. نتیجه آنکه حق حیات فردی بالاتر از حق جامعه ای که حافظ افراد خود میباشد نیست[۹۲].
-
- اعدام تضمین کننده عدالت است:
-
- به عقیده موافقین مجازات اعدام این مجازات در مورد برخی از جرایم مثل قتل عمد به ویژه اگر توأم با شکنجه و آزار یا جرائم شنیع دیگری مثل تجاوز جنسی باشد عادلانه ترین مجازات است؛ چرا که مجرم همان چیزی را از دست میدهد که قربانی خود را از آن محروم کرده است و در واقع کفاره گناه خود را میپردازد. مخالفین مجازات اعدام در پاسخ به اینگونه نظرات اظهار میدارند که در مورد چنین مجرمینی مجازاتهای دیگر مثل حبس دائم، میتواند به اندازه کافی زجر آور باشد. به علاوه اگر معتقد باشیم که عدالت، کشتن قاتل را به طور حتم ایجاب می کند باید حکم قصاص را در کلیه ابعاد آن بپذیریم، در حالیکه امروزه در نظامهای حقوقی غیر مذهبی چنین حکمی پذیرفته نشده است. در پاسخ به این پرسش که با اعدام نکردن قاتلین حق کشته شدگان چه میشود؟ باید گفت: متأسفانه هیچ حرکتى نمیتواند حق قربانیان را اعاده کند. این دردناک است. و عمق تراژدى جنایت یا مرگ بطور کلى در همین جاست. نمیتوان آنچه را که از دست رفته است، به هیچ طریقى بازگرداند. لذا کشتن قاتل نیز نیستى را به هستى باز نمیگرداند. تنها شکلى که کشتن قاتل ممکن است عدالت خواهى و یا حق طلبى معنا دهد اینست که انتقام مورد نظر باشد. قطعاً قاتل باید محاکمه و مجازات شود؛ از این طریق شاید عدالت خواهى قربانیان تا حدودى تأمین شود. مبارزه ریشه اى با قتل و جنایت، بهترین شیوه ی تأمین عدالت است.آمریکا را با اروپا مقایسه کنید. یا حتى در خود آمریکا ایالاتى که در آن مجازات اعدام جارى میشود با ایالاتى که در آن مجازات اعدام لغو شده را مقایسه کنید، متوجه میشوید که اتفاقاً در کشورهایى که میزان اعدام در آن بالا است جنایت هم رقم بالایى دارد. میتوان گفت که بهترین اهرمها در موضوع پیشگیری از وقوع جرم، شناخت علتها و اسباب وقوع جرم در جامعه هستند.
-
- اعدام و ایجاد ارعاب از ارتکاب جرم در مجرمین بالقوه:
یکی از اهداف مجازات، ایجاد ترس در مجرم و سایر مردم از ارتکاب جرم در آینده است. به نظر موافقان اعدام، حیات، عزیزترین دارایی شخص و بنابراین، ترس از مرگ بالاترین ترس هاست. بدین ترتیب باید مجازات اعدام را در جهت ایجاد این رعب و هراس در دل مرتکبان بالقوه جرائم سنگین حفظ کرد. به همین دلیل است که کمتر محکوم به اعدامی از تلاش برای تخفیف مجازات خود به حبس ابد خود داری یا به قول « جیمز استفن »[۹۳] قاضی کیفری دوران ملکه ویکتوریا پیشنهاد تخفیف مجازات به حبس ابد را رد میکند. طرفداران مجازات اعدام برای اثبات ترس زا بودن این مجازات به این نکته اشاره میکنند که لغو مجازات اعدام در برخی از کشورها موجب افزایش جرایم ارتکابی در آن کشور شده است. مخالفین اعدام در پاسخ اظهار میدارند: اثر ترس زایی مجازات نسبتاً سبکی که بدون استثنا و با سرعت و به طور مستمر اعمال گردد، بسیار بیش از مجازات زود گذر و سنگین است که احتمال اجرای آن کم باشد. به قول سزار بکاریا: « حتمی بودن عقوبتی حتی معتدل همیشه تأثیری شدیدتر از ترس از مجازاتی موحش که امید رهایی در آن راه دارد به جا میگذارد زیرا وقتی گریز از کیفر محال باشد ملایم ترین رنجها روح بشر را متألم میسازد» و با توجه به راههای مختلفی که در نظامهای حقوقی برای فرار از اعدام وجود دارد، این مجازات در عمل اثر ترس زایی خود را از دست داده است. به علاوه مجرمین بالقوه معمولاً قبل از ارتکاب جرم به پیامدهای منفی عمل خود نمی اندیشد بلکه تنها پس از ارتکاب جرم و چه بسا پس از دستگیری است که ترس از مجازات، آنان را نگران و مشوش میسازد. به عبارت دیگر به نظر مخالفین بنا به موقعیت مجرمی را که به پای چوبه دار آمده است با موقعیت شخصی که در فکر ارتکاب جرمی است که مجازات آن اعدام میباشد قیاس کرد. هر چند در مورد اول مواجهه با مرگ باعث ترس شدید اکثر افراد میشود لیکن در مورد دوم، یا اساساً منطق گرایی و محاسباتی که به وسیله طرفداران تئوری ترس زایی اعدام مفروض انگاشته میشود، در مجرمین بالقوه وجود ندارد و یا اینکه امید به عدم دستگیری، عدم اثبات جرم، تخفیف مجازات و نظایر آن هرگونه ترس از اعدام را تحت الشعاع قرار میدهد. نتیجه ای که میتوان از این بحث در مورد تأثیر ارعابی مجازات اعدام گرفت آن است که با توجهبه اینکه مجازات اعدام مهمترین سرمایه انسان را از او میگیرد نمی توان اثر ارعابی آن را نادیده گرفت؛ لیکن این تأثیر بنا به دلایل مختلفی که به برخی از آنها اشاره شد مطلق نمی باشد و در نتیجه دولتها علاوه بر دقت در اجرای این مجازات که غیر قابل بازگشت میباشد، نباید با تکیه بر آنوظایف خود را در یافتن عوامل جرم زا و مبارزه با آنها به دست فراموشی سپارند و تصور کنند که تعیین مجازات اعدام برای جرائم میتواند مجرمان بالقوه را از ارتکاب آنها باز دارد. بطلان این تصور در جرائمی مانند قاچاق مواد مخدر، که در برخی کشورها از جمله ایران برخوردهای سنگینی مثل اعدام، با مرتکبان آنها صورت گرفته است، کاملاً به اثبات رسیده است.
-
- پیشگیری از تکرار جرم:
موافقان مجازات اعدام معتقدند یکی از مهمترین آثار مجازات اعدام اینست که باعث خوف جانیان خطرناک از جامعه میشود و بدین ترتیب امکان تکرار جنایت را از آنها سلب میکند زیرا موارد زیادی وجود داشته که افراد جنایتکار به خاطر ارتکاب قتل محکوم به حبس شده اند اما پس از چند سال در زندان به علل گوناگون مانند قانون عفو، شورش و انقلاب در کشور و غیره از زندان آزاد شده و مجدداً مرتکب قتل شده اند؛ زیرا حضور در زندان موجب شده تا ترس و وحشت اولیه آنها از عواقب جنایت زائل گردد و آنها با خیالی آسوده تر از قبل مرتکب قتل یا قتلهای دیگر گردند.
-
- دفاع مشروع:
موافقان مجازات اعدام عقیده دارند اجرای این مجازات دفاع مشروعی است که جامعه در مقابل هجوم جنایتکاران از افراد خود به عمل میآورد چرا که ممکن است چنین فردی بار دیگر مرتکب جنایت شود و دیگران را نیز به هلاکت برساند[۹۴]. جامعه از تمامی حقوق برای حفظ بقای خود برخوردار است بنابراین جامعه این حق را دارد که برای جلوگیری از اشاعه و تسری فساد ایجاد شده در جامعه و جلوگیری از تجری دیگران عامل آن را به وسیله اجرای مجازات اعدام نابود کند و همانگونه که هر فردی میتواند برای حفظ حیات خود در برابر حمله و تعرض غیر قانونی متوسل به دفاع مشروع شود و فرد مهاجم را از بین ببرد جامعه نیز میتواند برای حفظ و بقای خود و بر قراری نظم، خیانتکاران را معدوم سازد. علاوه بر این دولت به عنوان نماینده جامعه این حق را دارد که تبهکاران را به عنوان دشمنان خود نابود سازد.
-
- مجازات اعدام پایه و اساس اقتدار هر حکومتی است:
موافقان اعدام میگویند بدون این مجازات جامعه در توحش و اغتشاش به سر خواهد برد. این استدلال که از سوی طرفداران اجرای مطلق مجازاتها مطرح میشود چندان مستدل به نظر نمیرسد، چرا که این سؤال پیش میآید که اگر جامعه ای در اثر عوامل دیگر همچون اعتلای فرهنگی، پیشرفت در مسائل اخلاقی، جنایتی که مجازات آن اعدام است اتفاق نیافتد. آیا واقعاً جامعه دچار توحش خواهد شد؟ چنین استدلالی اقتضا دارد که حکومتی برای اثبات اقتدار خود هر از چند گاه چوبه داری به پا کند و چند نفر را به نا حق به کام مرگ بفرستد.
-
- مجازات اعدام دارای سابقه طولانی است:
عده ای سابقه مجازات اعدام را به عنوان دلیلی برای حفظ آن در سیستم عدالت کیفری ذکر کرده اند. «مویار» دادستان فرانسوی در کتاب خود به استناد قدمت این مجازات از آن دفاع کرده است[۹۵].
-
- مجازات اعدام از دستورات کتاب مقدس میباشد:
گروهی با استناد به دستورات کتاب مقدس از اجرای مجازات اعدام پشتیبانی کرده اند. با توجه به اینکه امروزه در غرب، مذهب نقشی در اداره جامعه ندارد، چنین استدلالی را اینگونه پاسخ داده اند: کیست که امروز قائل باشد که مثلاً برای سحر و جادو بایستی فردی را محکوم به اعدام نمایند و یا آنکه برای عمل منافی عفت فردی را اعدام کنند و یا آنکه اگر کسی پدر و مادر خود را بزند و لعن کند محکوم به مرگ شود؟ و آیا در زمان حاضر کسی اجازه میدهد که مجازاتهای مقرون به شکنجه و آزار که در سفر خروج باب ۲۱ آیه ۲۴ و ۲۵ کتاب مقدس مندرج است بر قرار بماند؟ و طبق دستور کتاب مقدس اصل چشم به جای چشم، دندان به جای دندان، دست به جای دست پا به جای پا، سوختگی به جای سوختگی و جراحت به جای جراحت حفظ شود؟[۹۶]
-
- ارزش زندگی انسانها و اصل برابری مجازات ها:
به عقیده طرفداران مجازات اعدام ارزش حیات انسان ارزش مطلق و غیر قابل خدشه نیست بلکه به عکس ارزش نسبی است. به محض اینکه متولد میشویم، حتی از لحظه انعقاد نطفه همگی ما بدون استثنا محکومین به مرگ هستیم. همه این محکومیت هابه اجرا در خواهد آمد. به قول معروف: هر لحظه ما را به مرگ نزدیک تر میکند و لحظه آخر کار را تمام میکند. اگر معتقد باشیم که زندگی زودگذر و نا پایدار انساندارای ارزش مطلق است. عقل سلیم حکم میکند که این اصل را نخست در مورد مقتول اعمال کنیم نه قاتل. بنابراین چگونه میتوان پذیرفت، کسی که این دارایی مطلق را از دیگری ربوده، تنها به چند سال زندان محکوم شود، این کار به معنی قبول این گفته است که: « من به استناد اصول مورد قبول خودم آدم میکشم و به استناد اصول مورد قبول شما زندگی خود را از شما میخواهم.»
۲-۴ ادله مخالفین مجازات اعدام
«لگنل لاواستین» و «استانسیو» معتقدند که: اعمال کیفر شدید حتی مجازات مرگ به هیچ وجه ترسی ایجاد نمی کند، زیرا از روزی که خلقت بشر آغاز شده تا کنون همیشه قاتل به مرگ محکوم شده و مجازات به سخت ترین وجه درباره وی، اجرا شده در حالی که نه تنها از تعداد قتلها کاسته نشده بلکه رو به افزایش نیز نهاده است. مثلاً در اروپا برای مقابله با ولگردی گذشته از شکنجههای وحشتناکی که نسبت به آنان، صورت میگرفت دسته دسته از ولگردان را اعدام میکردند. فقط در زمان هانری هشتم ۱۲ هزار ولگرد اعدام شدند ولی علیرغم این همه خشونت تغییری در وضعیت جامعه ایجاد نگردید[۹۷].
علاوه بر این اظهار نظرهای مخالف در باب اثر ارعابی مجازات مرگ، مخالفان حمله شدیدی نیز به استناد طرفداران این ویژگی اعدام بر دادههای آماری میکنند. نهایتاً خود با اتکا به بعضی از تحقیقات آماری و غیره ثابت مینمایند: که اعدام تأثیری در انصراف مجرمان ندارد.
موافقین عدم مشروعیت مجازات اعدام (لغو مجازات اعدام) در این خصوص میگویند:
-
- حیات یک ودیعه الهی است:
حیات ودیعه ایست که خداوند به انسان عطا نموده است و فقط او میتواند آنچه را که داده پس بگیرد. بدین ترتیب چون جامعه زندگی را به افراد نداده است، حق هم ندارد به بهانه حفظ و صیانت خود آن را از افراد باز ستاند. به عبارت دیگر حیات عطیه الهی است و انسان برای رشد معنویات خود مکلف به صیانت این حق میباشد و چون کیفر اعدام رشته حیات را قطع می کند و مانع رشد معنویات میشود. چنین کیفری بایستی منطقاً و به نام اینکه ناقض قوانین الهی است مطرود شود[۹۸].
البته در این مورد موافقین مجازات اعدام پاسخ داده اند: قرار دادن اعدام به عنوان مجازات را میتوان از نتایج حق اجتماع بر شمرد و به عبارتی اجتماع، حق مجازات مرگ مجرم را دارد و اگر گفته شود که جامعه حق حیات را عطا نکرده است که بخواهد آن را بگیرد در آن صورت گفته میشود که جامعه حق آزادی را هم به شخص عطا نکرده که محق باشد با زندانی کردن
مجرم این حق آزادی را بگیرد. ضمن اینکه در بینش دینی خداوند حیات را اعطا کرده است و او همان کسی است که میتواند اجازه گرفتن این حق حیات را به متولیان امور دین بدهد.