۸
(Yilmaz & Tasdan, 2009)
عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در مدارس ابتدایی ترکیه
نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که معلمان دارای درک مثبتی از عدالت سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی داشتند. تنها سابقه بر عدالت سازمانی درک شده توسط آنها مؤثر بود، اما عدالت سازمانی ادراک شده بر اساس جنسیت و میزان تحصیلات تغییری نکرد و همچنین بین ادراک عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبتی وجود داشت.
Abu Elanain, H. M. (2010). Work locus of control and interactional justice as mediators of the relationship between openness to experience and organizational citizenship behavior. Cross Cultural Management: An International Journal, 17(2), 170-192.
Klendauer, R., & Deller, J. (2009). Organizational justice and managerial commitment in corporate mergers. Journal of Managerial Psychology, 24(1), 29-45.
Suliman, A. (2013). Organizational justice and innovation in the workplace: the case of the UAE. Journal of Management development, 32(9), 945-959.
Yilmaz, K., & Tasdan, M. (2009). Organizational citizenship and organizational justice in Turkish primary schools. Journal of Educational Administration, 47(1), 108-126.
استبرقی, ا., گلپرور, م., & مصاحبی, م. (۱۳۹۲). رویکردی شبه آزمایشی به نقش عدالت سازمانی بر رفتار خروج، غفلت و اعتراض پرخاشگرانه در کارکنان مجتمع مس شهر بابک. دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی, ۱۴(۲), ۱۳-۱۴٫
اسماعیلی, ا. (۱۳۹۳). تبیین نقش ادراک کارکنان از عدالت سازمانی در رفتارهای شهروندی سازمانی. توسعۀ سازمانی پلیس, ۱۱(۵۱), ۳۸-۱۱٫
افجه, س. ع. ا., نقی پورفر, و. ا., آذر, ع., & جعفرپور, م. (۱۳۹۳). مدل جامع عدالت سازمانی با رویکرد اسلامی. مطالعات مدیریت(بهبود و تحول), ۲۳(۷۴), ۴۷-۲۱٫
جمشیدی, ن., خنیفر, ح., & نادری, ج. (۱۳۹۲). طراحی مدل عدالت سازمانی با الهام از نهج البلاغه و اعتباربخشی آن با بهره گرفتن از نظر خبرگان. مدیریت فرهنگ سازمانی, ۱۱(۳), ۷۵-۵۱٫
حدادنیا, س., شهیدی, ن., & هاشمی, س. ا. (۱۳۹۲). رابطه بین عدالت سازمانی با تعهد سازمانی و رفتار مدنی سازمانی از دیدگاه مدیران گروههای آموزشی واحدهای منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی. رهیافتی نو در مدیریت آموزشی, ۴(۴), ۱۸۸-۱۶۵٫
حسنی, م., رحیمی, م., & سامری, م. (۱۳۹۳). تأثیر اخلاق کار اسلامی بر عدالت سازمانی، رضایت شغلی و غیبت از کار کارکنان ادارۀ برق شهرستان ارومیه. مدیریت فرهنگ سازمانی, ۱۲(۴), ۶۳۳-۶۱۳٫
خطیبی, ا., اسدی, ح., حمیدی, م., & سیف پناهی, ج. (۱۳۹۰). مطالعه مؤلفههای عدالت سازمانی در آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک. مدیریت ورزشی(۱۰), ۸۴-۶۵٫
دعایی, ح. ا., پور, س., رضایی راد, م., & خریدار, ف. (۱۳۹۲). درک تأثیرگذاری بالندگی و عدالت سازمانی از منظر شاخص های رفتاری. پژوهشنامه مدیریت تحول, ۵(۱۰), ۱۶۸-۱۴۶٫
دهقان, ن. ا., عمرانی فر, ع., حسینی, م. ر., & فتحی, ص. (۱۳۹۱). بررسی رابطه بین رعایت عدالت سازمانی و رضایت شغلی کارکنان (مورد مطالعه یک سازمان نظامی). مدیریت نظامی, ۱۲(۴۶), ۱۰۲-۱۶۵٫
رستگار, ع., & مردانی, ا. (۱۳۹۳). ارتباط عدالت سازمانی با حمایت اجتماعی در کارکنان بیمارستان. اخلاق زیستی, ۴(۱۳), ۱۵۸-۱۳۷٫
سخراوی, ر., ظهیری, آ., احمدی چگینی, س., & کرمی راد, ب. (۱۳۹۲). بررسی رابطه بین عدالت سازمانی و عزت نفس سازمانی با توجه به نقش میانجی گری حمایت سازمانی ادراک شده در کارکنان. روان شناسی اجتماعی (یافتههای نو در روان شناسی), ۸(۲۹), ۸۴-۷۵٫
سیدجوادین, س. ر., عابدی, ا., یزدانی, ح. ر., & پورولی, ب. (۱۳۹۲). بررسی نقش میانجی اعتماد و تعهد سازمانی در رابطه بین عدالت سازمانی و رفتارهای شهروندی سازمانی در بیمارستان ها. مدیریت بازرگانی, ۵(۱), ۱۱۸-۱۰۵٫
شاهحیدریپور, ر., & کمالیان, ا. ر. (۱۳۹۱). بررسی رابطه عدالت سازمانی و توانمندسازی روانشناختی. مدیریت فرهنگ سازمانی, ۱۰(۱), ۲۰۱-۱۷۵٫
طالب پور, م. (۱۳۹۱). مقایسه عدالت توزیعی و تعاملی در ورزش دانشگاهی کشور. پژوهش های مدیریت ورزشی و علوم حرکتی, ۲(۴), ۲۱-۱۳٫
فانی, ع. ا., دانایی, م., & زکیانی, ش. (۱۳۹۲). بررسی تأثیر عدالت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی و عدالت سازمانی: تبیین نقش شخصیت سالم سازمانی. پژوهش های مدیریت در ایران, ۱۷(۱), ۱۴۸-۱۳۳٫
قادری, س., سیادت, س. ع., & شمس مورکانی, غ. (۱۳۹۱). رابطه ادراک عدالت سازمانی و درگیری عاطفی و ذهنی در بین دبیران دوره متوسطه شهر اصفهان. رویکردهای نوین آموزشی, ۷(۱), ۷۲-۴۹٫
قاسمی, ا. ر. (۱۳۹۳). بررسی نقش میانجی رفتارهای شهروندی سازمانی بر عدالت سازمانی و عملکرد شغلی (بررسی یکی از فروشگاههای زنجیرهای شهر تهران). مدیریت فرهنگ سازمانی, ۱۲(۱), ۸۲-۶۳٫
کاملی, م., & عباس زاده, ی. (۱۳۹۳). تبیین رابطه عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی در دانشگاه علوم انتظامی امین. فلصنامه مطالعات مدیریت انتظامی, ۹(۱), ۱۳۴-۱۰۸٫
نصیری ولیک بنی, ف., & بهشتی راد, ر. (۱۳۹۳). بررسی نقش سقف شیشهای بر کاهش عدالت سازمانی ادراک شده. مطالعات اجتماعی-روانشناختی زنان, ۱۲(۴), ۱۷۲-۱۴۹٫
نورعلیان, ی., محمدپناه, ا. ح., & شمخانی, ا. (۱۳۹۳). بررسی رابطه مدیریت استعداد با مؤلفههای عدالت سازمانی(مورد مطالعه: فرماندهی انتظامی استان همدان). فصلنامه علمی ترویجی منابع انسانی ناجا, ۹(۳۶), ۲۸-۲۹٫
نوری, ا., صباحی, پ., صلاحیان, ا., & صمیم, ر. (۱۳۹۱). رابطه رضایت شغلی و عدالت سازمانی ادراک شده با رفتار مدنی سازمانی: متغیرهای جمعیت شناختی. روانشناسی معاصر, ۷(۱), ۶۰-۴۹٫
بخش سوم:
کیفیت زندگی کاری
۲-۳-۱) مقدمه
منابع انسانی مناسب به عنوان داراییهای هوشمند و مهمترین سرمایه هر سازمان بوده و عملکرد سازمان از لحاظ کارایی و اثربخشی تا حد قابل ملاحظهای به کاربرد مناسب، صحیح و مؤثر آن بستگی دارد. توجه به انسان به عنوان گرامی ترین و پیچیده ترین گوهر آرامش در نقش یکی از عناصر تأثیرگذار و اساسی هر سازمان است که از توانایی بالایی در پیشبرد امور و بروز تحول برخوردار است. در جامعه امروز کیفیت زندگی کاری به صورت یکی از مهم ترین اهداف سازمان و کارکنان آن در آمده است. از آن جا که بین اقدامات مدیریت منابع انسانی و کیفیت زندگی کاری رابطه مستقیمی وجود دارد، از این رو حیات مجدد بخشیدن به کارکنان، از طریق ارتقای کیفیت زندگی کاری، کلید موفقیت هر سازمان محسوب میشود. بر این اساس بسیاری از صاحب نظران میان کیفیت زندگی کاری و عملکرد کارکنان رابطه مستقیمی قائل اند و از این رو کیفیت زندگی کاری را به عنوان شاخص و ملاک بسیار معتبری برای سنجش میزان موفقیت مدیران در انجام مسئولیتها و تحقق اهداف آن ها به حساب میآورند. هدف از کیفیت زندگی کاری را باید بهبود بهداشتی (فیزیکی و روانی) کارکنان و بهبود بهرهوری سازمانی دانست اهداف اساسی یک برنامه کیفیت زندگی کاری اثربخش، بهبود شرایط کاری (به طور عمده از دیدگاه کارکنان) و اثر بخشی سازمانی بیشتر (از دیدگاه کارفرمایان) میباشد. نویسندگان دیگری نیز اهداف اساسی کیفیت زندگی کاری را ایجاد علاقه و رضایت از کار، ایجاد رقابت مفید و سازنده بین کارکنان، امنیت شغلی، اعتماد به مقامات بالاتر بیان کرده اند(عبدالهی و بهرامی، ۱۳۹۲: ۱۳).(عبدالهی & بهرامی, ۱۳۹۲)
اصطلاح کیفیت زندگی کاری معانی متفاوتی را در اذهان افراد مختلف تداعی میکند. برخی آن را معادل برنامههای خشنودسازی کارکنان میدانند، برخی دیگر، به ویژه اتحادیههای کارگری، آن را نوعی برنامه دقیق و زیرکانه از طرف کارفرمایان میدانند که به منظور تحریک کارکنان اجرا میشود. مفاهیمی همچون بهبود کار، مشارکت کارکنان، انسانی کردن کار، دموکراسی صنعتی و غنی سازی شغل در زمره برنامههایی قرار دارند که معادل کیفیتر کردن زندگی کاری کارکنان در نظر گرفته میشوند(دهقان نیا، شهبازی و دهقانی اناری، ۱۳۹۲: ۵۸).(دهقاننیا, شهبازی, & دهقانی اناری, ۱۳۹۲)
۲-۳-۲) تعاریف کیفیت زندگی کاری
امروزه در مدیریت معاصر مفهوم کیفیت زندگی کاری به موضوع اجتماعی عمدهای در سراسر دنیا مبدل شده است. در حالی که در دهه های گذشته فقط بر زندگی کاری در جستجوی نظام های جدیدی برای کمک به کارکنان هستند تا آنها بتوانند بین زندگی کاری و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کنند. کیفیت زندگی کاری که برای اولین بار به صورت مستقل در سال ۱۹۷۰ مطرح شد، نگرشی است که میکوشد تا کیفیت زندگی افراد شاغل را بهبود بخشد و سعی میکند به نیازهای شاغلی که به نقش یک عامل تولید در کنار دیگر عوامل تولید مانند سرمایه، تنزل کرده و دچار از خود بیگانگی شده، پاسخ دهد (عبدالهی و بهرامی، ۱۳۹۲: ۱۴).
در زمینه فعالیتهای مربوط به کیفیت زندگی کاری دو مرحله مشخص قابل ملاحظه میباشند(قرونه، مرادی مقدم و بجانی، ۱۳۹۱: ۷۱ و ۷۲):
مرحلۀ اول: در طی دورههای ۱۹۷۴- ۱۹۶۹ واقع شد. زمانی که گروه وسیعی از محققین، دانش پژوهان، رهبران اتحادیهها و سران دولتی به چگونگی نفوذ بر کیفیت تجربیات شغلی یک فرد علاقمند شدند. اساساً میتوان گفت نهضت کیفیت زندگی کاری از این باور سرچشمه میگیرد که لازم است تجربیات کاری کلیه کارکنان بهبود یابد. دلایل متعددی در مورد علت بروز این علاقمندی در آن زمان وجود دارد. در میان دولت آمریکا علائقی در خصوص این موضوع که استخدام بر بهداشت فیزیکی و روانی و رضایت شغلی کارکنان تأثیر میگذارد، به گونهای فزاینده در حال رشد بود و مطالبی نیز در مورد نوآوریهای اروپاییها در زمینه گروههای کاری خودگران به گوش میخورد.
مرحله دوم: موج دوم علاقمندی به کیفیت زندگی کاری از سال ۱۹۷۹ شروع شد و تا به امروز ادامه دارد. احتمالاً مهمترین عامل ایجاد این علاقمندی، رقابت بین المللی بوده است. ایالات متحده آمریکا با رقابت فزایندهای در بازارهای بینالمللی و نیز در بازارهای داخلی (به واسطه وجود محصولات خارجی) مواجه بود. آمریکاییها به فکر فرو رفتند که شاید سایر کشورها از نقطه نظر مدیریتی کار متفاوتی را انجام میدهند که بر اثربخشی آنها تأثیر گذارده است. ژاپنی ها به عنوان نمونه عمده این پدیده مورد توجه قرار گرفتند. مدیران آمریکایی فریفته سبک های مدیریتی جایگزین و شیفته این موضوع شدند که شاید سایر کشورها مدیریت خود را تا سطح بالاتری توسعه داده اند.
به اعتقاد میرسپاسی کیفیت زندگی کاری را میتوان در دو مفهوم تعریف کرد (دهقاننیا، شهبازی و دهقانیاناری، ۱۳۹۲: ۵۹):
تعریف عینی از کیفیت زندگی کاری: که عبارت است از مجموعهای از شرایط واقعی کار در یک سازمان؛ مانند: میزان حقوق و مزایا، امکانات رفاهی، بهداشتی و ایمنی، مشارکت در تصمیم گیری، دموکراسی سرپرستی، تنوع و غنی بودن مشاغل و …
تعریف ذهنی از کیفیت زندگی کاری: عبارت است از تصور و تلقی افراد از کیفیت زندگی کاری به طور اخص.
از کیفیت زندگی کاری تعاریف متعددی توسط صاحب نظران ارائه شده است، از جمله آن؛ «کیفیت زندگی کاری مجموعهای است از شرایط واقعی کار در یک سازمان مانند حقوق و مزایا، امکانات رفاهی، ملاحظات بهداشت و ایمنی، مشارکت در تصمیم گیری، روش مدیریت، تنوع غنی بودن مشاغل». کیفیت زندگی کاری مجموعهای از نتایج مقبت زندگی کاری برای فرد، سازمان و جامعه است. گرینبرگ[۴۵] و بارون[۴۶]، در تعریف کیفیت زندگی کاری، آن را یکی از فنون بهسازی سازمانی میدانند که از طریق انسانی و دموکراتیک کردن محیط کار و مشارکت کارکنان در تصمیم گیری، انجام کارکردهای سازمانی را بهبود میبخشد. در تعریف کلی، میتوان گفت که کیفیت زندگی کاری به معنای تصویر ذهنی و برداشت کارکنان یک سازمان از مطلوبیت فیزیکی و روانی محیط کار و شرایط کار خود است(محمدی مقدم و عباس پور، ۱۳۹۳: ۱۰۱).(محمدی مقدم & عباس پور, ۱۳۹۳)
در سال ۱۹۷۷ ستاد مرکز آمریکایی برای کیفیت زندگی کاری، تعریف زیر را ارائه نموده است(شریفزاده، جزینی و محمدی مقدم، ۱۳۹۰: ۲۹):(شریف زاده, جزینی, & محمدی مقدم, ۱۳۹۰)
بهبود کیفیت زندگی کاری به هر فعالیتی اطلاق میگردد که در هر سطحی از سازمان رخ میدهد و هدف از آن افزایش اثربخشی سازمان از طریق بالا بردن مقام و منزلت و فراهم نمودن امکان ترقی میباشد. کیفیت زندگی کاری فرایندی است که سهامداران سازمان، مدیریت، اتحادیهها و کارکنان میآموزند چگونه باید با یکدیگر بهتر کار کنند. عملیات را برای خود تشریح نمایند و بهبودهای لازم را اعمال نمایند تا دو هدف بهبود کیفیت زندگی کاری برای اعضای سازمان و افزایش اثربخشی شرکت و اتحادیهها بطور همزمان تحقق یابد.
کیفیت زندگی کاری را مشتمل بر ابعاد فلسفی، روانشناختی و کالبدی (فیزیکی) فرهنگ سازمانی میدانند. به طور کلی کیفیت زندگی کاری در معنای وسیع آن به فلسفهای از مدیریت اشاره دارد که شأن و منزلت کارکنان را بالا میبرد، تغییراتی را در فرهنگ سازمانی ایجاد میکند و رفاه کالبدی (فیزیکی) و عاطفی کارکنان را بهبود میبخشد(تباربائی، باستان، شایگان فرد، بهروزی، ۱۳۹۳: ۳).(تباربائی, باستان, شایگان فرد, & بهروزی, ۱۳۹۳)
لیو[۴۷] سه رویکرد را در بررسی مفهوم کیفیت زندگی کاری ارائه میدهد که عبارتند از: ۱)تعریف کیفیت زندگی کاری بر اساس عناصر تشکیل دهنده آن، مانند شادکامی، رضایتمندی، ثروت، سبک زندگی و… ۲)تعریف کیفیت زندگی کاری از طریق به کارگیری شاخص های عینی و ذهنی اجتماعی مانند تولید ناخالص داخلی، بهداشت، شاخص رفاه، شاخص آموزش ۳)تعریف کیفیت زندگی کاری بر اساس تعیین متغیرها یا عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی کاری و توجه به زمینهها و شرایطی که در آن سطح کیفیت زندگی کاری تعیین میشود(رجبی فرجاد و شجاعیان، ۱۳۹۳: ۲۴).(رجبی فرجاد & شجاعیان, ۱۳۹۳)
۲-۳-۳) تئوریهای کیفیت زندگی کاری